غزوات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ دسامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۱۷ توسط Zamani (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

1- جنگ بدر (دوم هجرت):

پس از بعثت پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله، چون 13 سال در مکه مورد آزار و اذيت شديد کفار بودند تصميم گرفتند به مدينه هجرت کنند. از طرفي کفار تصميم گرفته بودند مسلمانان بي دفاع را آزار و اذيت کنند و نگذارند از مکه هجرت کنند هم چنين تصميم گرفته بودند مدينه را در يک محاصره شديد اقتصادي قرار دهند. اين محاصره مدتي طول کشيد و اهالي مدينه را با مشقت هاي زيادي رو به رو ساخت.

ابوجهل نيز پس از هجرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله طي نامه اي خشونت آميز به آن حضرت اخطار کرد در انتظار حمله قريش باشد اين جا بود که خداوند فرمود آنان که مورد هجوم و تجاوز واقع شده اند مي توانند در مقابل، به جنگ و دفاع بپردازند، خداوند قادر است آنان را که از شهر و ديار خود به جرم يکتاپرستي بيرون رانده شده اند ياري کند.

پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله در سال دوم هجرت براي حفظ اسلام و دفاع از حقوق مسلمانان و خنثي کردن توطئه هاي قريش به پاخاست و سرانجام در «بدر» در برابر لشکريان قريش قرار گرفت و با وجود اين که تعداد مسلمانان يک سوم کفار بود مسلمانان پيروز گشتند.

2- جنگ احد (سوم هجرت):

قريش که شکست سختي از مسلمانان در جنگ بدر خورده بودند در سال سوم هجرت به منظور انتقام رهسپار مدينه شدند و در احد با ارتش اسلام رو به رو گرديدند. اين جنگ در ابتدا به نفع مسلمانان بودند در انتها به علت نافرماني برخي مسلمانان از راهنمايي هاي نظامي و امنيتي پيامبر صلی الله علیه و آله به نفع مسلمانان منتهي نشد و مسلمانان شکست خوردند.

3- جنگ احزاب (خندق)، (پنجم هجرت):

در سال پنجم هجرت گروهي از يهوديان «بني النضير» به مکه رفتند و قريش را بر ضد اسلام و مسلمانان تحريک کردند. قريش از فرصت استفاده کرده لشکر انبوهي از گروه هاي مختلف تشکيل داد و به سوي مدينه حرکت کرد. مسلمانان براي حفظ مرکز اسلام يعني شهر مدينه به پيشنهاد سلمان فارسي دور شهر را خندق کندند و در برابر چندين هزار از کفار صف بستند. حضرت علي علیه السلام در اين جنگ سردار آنان «عمرو بن عبدو» را از پاي درآورد و سرانجام جنگ به نفع مسلمين تمام شد.

4- جنگ بني قريظه:

قبيله بني قريظه از يهوديان اطراف مدينه بودند که با پيامبر صلی الله علیه و آله پيمان صلح و سازش بسته بودند ولي در جنگ خندق پيمان شکني کرده بودند و به کمک قريش پرداختند و چون از نظر پيامبر، افرادي خطرناک شناخته شدند چاره اي جز اين نبود که از ميان برداشته شوند. پس از جنگ احزاب پيغمبر صلی الله علیه و آله دستور دادند لشکر اسلام به سوي بني قريظه حرکت کند. مدت 25 روز بود که آن ها در محاصره مسلمانان قرار داشتند تا اين که تسليم شدند.

طايفه اوس از پيامبر خواهش کردند تا از خودشان درگذرد. حضرت فرمود:

آيا راضي هستيد «سعد معاذ» که يکي از بزرگان شماست درباره شما حکم کند؟ همه پذيرفتند به اميد اين که سعد از آن ها جانبداري خواهد کرد ولي سعد به کشتن مردان جنگي و تقسيم اموال و اسيري زنانشان حکم کرد.

پيغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: حکم سعد همان حکمي است که خداوند درباره اين افراد صادر فرموده است. و بدين ترتيب تمام جنگجويان آنان کشته شدند.

5- جنگ بني المصطلق (6 هجري):

در سال ششم هجري گروهي از قبيله خزاعه بر ضد مسلمانان به اقداماتي دست زدند. پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله از توطئه آن ها باخبر شد و با لشکري به سويشان حرکت کرد تا از خطر آنان جلوگيري کند و در محلي به نام «مريسيع» با آنان جنگيد و پيروز شد.

6- جنگ خيبر (هفتم هجري):

در قلعه هاي خيبر گروه زيادي از يهوديان زندگي مي کردند که با مشرکين روابط نظامي و اقتصادي داشتند و چون امنيت مسلمانان از سوي آنان تهديد مي شد در سال هفتم هجري مسلمانان به خيبر که ستاد مرکزي دشمن به شمار مي رفت حرکت کردند و پس از محاصره و جنگ، يهوديان تسليم حکومت اسلامي شدند.

7- جنگ موته (هشتم هجري):

در سال هشتم هجري پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله «حارث بن عمير» را با نامه اي به سوي پادشاه بصري (محلي در شام) فرستاد ولي هنگامي که وي به موته رسيد، او را کشتند.

مسلمانان به دستور رسول خدا صلی الله علیه و آله به طرف دشمن حرکت کردند و سرانجام در موته با لشکر هرقل پادشاه روم که از صد هزار رومي و غير رومي تشکيل شده بود، برخورد کردند و جنگ سختي ميان آنان درگرفت و تني چند از سرداران اسلام شهيد شدند؛ زيد بن حارثه، جعفر بن ابي طالب، عبدالله بن رواحه، از اين جمله اند. در نهايت در اين جنگ مسلمانان نتوانستند در برابر کفار مقاومت کنند و به مدينه بازگشتند.

8- جنگ تبوک (نهم هجري):

نفوذ اسلام در عربستان و فتوحات درخشان مسلمانان در حجاز پشت دشمنان اسلام را به لرزه مي انداخت و آنان را به فکر وادار مي کرد. روم آن روز تنها حريف زورمند ايران بود که نيروي نظامي بزرگي داشت و از فتوحاتي که در نبرد با ايران نصيبش شده بود سخت مغرور بود.

ارتش روم با ادوات جنگي بسيار و مجهز به آخرين نمونه از سلاح هاي آن روز در نوار مرزي شام مستقر شدند و قبايل مرز نشيني چون عامله، غسان به آنان پيوستند.

اين خبر به گوش پيامبر رسيد و حضرت چاره اي نديدند جز اين که با لشکري عظيم پاسخ متجاوزان را بدهند. سپاه اسلام سرانجام در سال نهم هجري به سرزمين تبوک گام نهاد اما اثري از سپاه روم نبود.

گويا سران روم از افزوني سپاه اسلام و شهادت و فداکاري کم نظير آنان که نمونه کوچک آن را در نبرد موته ديده بودند، آگاهي يافته و صلاح ديده بودند سپاه خويش را به داخل کشور بازگردانند و در عمل خبر اجتماع بر ضد مسلمانان را تکذيب کرده و چنين وانمود کنند که هرگز فکر حمله اي در مغز آنان نبوده و آن ها نسبت به حوادث عربستان بي طرف هستند.

پيامبر صلی الله علیه و آله با افراد عالي رتبه مشورت کرد و نتيجه شوراي نظامي اين شد که سپاه اسلام به خاطر سختي هاي زيادي که در طي راه تبوک ديده اند براي تجديد قوا به مدينه باز گردند. مسلمانان در اين مسافرت به هدف خود که پراکنده ساختن سپاه روم و رعب و هراس افکندن در دل روميان بود رسيده بودند، و اين هراس تا مدت ها آنان را از فکر حمله و تشکيل سپاه باز مي داشت.

9- فتح مکه (هشتم هجرت):

قريشيان در پيمان صلح حديبيه با پيامبر قرار بسته بودند که نسبت به مسلمانان و هم پيمانان آن ها تجاوز و تعدي نکنند اما آنان پيمان خود را شکستند و با قبيله بني بکر همکاري کردند تا قبيله خزاعه را که هم پيمانان مسلمين بودند نابود سازند. پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله براي جلوگيري از تجاوز آنان بپاخاست و سرانجام بي خبر به طرف مکه حرکت کرد و با تدبير صحيحي وارد مکه شد و شهر مکه را فتح کرد. اين پيروزي در سال هشتم هجرت رخ داد.

10- جنگ حنين (هشتم هجرت):

قبيله هوازن لشکري بر ضد اسلام تشکيل دادند. پيامبر صلی الله علیه و آله از موضوع باخبر شد و با 12 هزار نفر به سراغ آنان رفت و در سال هشتم هجرت در وادي حنين

جنگ آغاز شد و سرانجام کفار شکست خوردند و تسليم شدند.

11- جنگ طائف (هشتم هجرت):

پس از جنگ حنين و در همان سال حضرت رسول صلی الله علیه و آله متوجه طائف شدند تا قبیله ثقیف را که با هوازن هم دست شده بودند سرکوب کنند ولي پس از مدتي محاصره از فتح آن جا صرف نظر کرده به مکه مراجعت فرمود.

12- جنگ بني النضير (چهارم هجرت):

منافقان و يهوديان مدينه از شکست مسلمانان در احد و کشته شدن رجال علوي سخت خوشحال بودند و به دنبال فرصتي بودند تا در مدينه شورش کنند و به قبايل خارج از مدينه بفهمانند که کوچکترين اتحاد و وحدت کلمه اي در مدينه وجود ندارد و دشمنان خارجي مي توانند اسلام را سرنگون کنند.

پيامبر براي اين که از منويات و طرز تفکر يهوديان بني النضير آگاه گردد همراه گروهي از افراد خود عازم دژ آن ها گرديد. پيامبر در برابر درب دژ فرود آمد ولي داخل نشد و ترجيح داد در سايه ديوار دژ با افراد خود بنشيند و با سران بني النضير گفتگو کند.

پيامبر صلی الله علیه و آله در اين گير و دار احساس کردند توطئه اي در راه است، حرکات مرموز و سخنان در گوشي آن ها پيامبر را به شک انداخت. آن ها قصد داشتند پيامبر را از بين ببرند اما آن حضرت توسط جبرئيل از نقشه شوم آن ها باخبر شد و بدون اين که به ياران خود چيزي بگويد وانمود کرد که براي کاري به اطراف مي رود و بر مي گردد، اما حضرت راه مدينه را پيش گرفت. سپس با سران بني النضير تماس گرفت و پيغامي فرستاد مبني بر اين که آن ها پيمان شکني کرده اند و بايد ظرف ده روز مدينه را ترک کنند.

در اين ميان منافقان دست به کار شدند و به يهوديان پيشنهاد کمک دارند. پيامبر پس از اين که متوجه شد يهوديان درهاي دژ را بسته اند و تصميم دارند از دژ دفاع کنند براي محاصره قلعه بني النضير حرکت کرد. سرانجام يهوديان تسليم شدند و مدينه را ترک کردند. اين واقعه در سال چهارم هجرت رخ داد.

13- جنگ ذات الرقاع (چهارم هجرت):

هدف جنگ خاموش کردن توطئه در تيره بنی محارب و بني ثعلبه بر ضد اسلام بود. حضرت عازم «نجد» شدند و شجاعت مسلمانان باعث عقب نشيني دشمن گرديد و مسلمانان پيروز شدند اين جنگ در سال چهارم هجرت رخ داد.

14- جنگ دومة الجندل (پنجم هجرت):

در سال پنجم هجرت گزارشي به مدينه رسيد مبني بر اين که گروهي در منطقه اي بنام دومة الجندل گرد آمده اند و به مسافران و رهگذران ستم مي کنند و قصد دارند مدينه را محاصره کنند رسول گرامي براي دفع آنان با هزار سرباز مدينه را ترک گفت دشمنان از حرکت آن حضرت آگاه شدند و اجتماع خود را بر هم زدند.

15- جنگ ذات السلاسل (هشتم هجرت):

در سال هشتم هجرت مأموران پيامبر گزارش دادند که در سرزميني به نام «وادي يابس» هزاران نفر متحد شده اند تا اسلام را از پاي درآورند و يا در اين راه کشته شوند يا محمد صلی الله علیه و آله و يار دلاور او علي علیه السلام را از پاي درآورند.

پيامبر صلی الله علیه و آله در چند مرحله فرماندهان لشکرش را به سوي آن ها رهسپار کرد اما آنان همگي عقب نشيني کردند تا اين که نوبت به علي علیه السلام رسيد و آن حضرت با درايتي که داشتند پيروزي بي سابقه اي را براي مسلمانان رقم زدند.

منابع

تبیان