عبدالله مجد فقیهی بروجردی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۸ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۴۳ توسط بهرامی (بحث | مشارکت‌ها) (اضافه کردن رده)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

مرزبان شريعت

طليعه

حضرت آيت الله حاج شيخ عبدالله مجد فقيهي بروجردي در ارديبهشت سال 1302 ش. مطابق با صفر 1342 ق. در شهرستان عالم‌پرور بروجرد، ديده به جهان گشود. پدرش ميرزا عبدالرحمن پاشايي[۱]، شاعر و مداح اهل بيت علیهم السلام، در ميان مردم بروجرد از اعتبار و احترام خاصي برخوردار بود. تهجد و قرائت مداوم زيارتنامه دوازده امام علیهم السلام از ويژگي‌هاي وي می‌‌باشد. مادرش كوكب خانم، زني عفيف و متدين بود كه به علم طب آشنايي داشت و گاهي طبابت می‌‌كرد.

تحصيلات

عبدالله در سن هفت سالگي وارد دبستان شد و دوره ابتدايي را با موفقيت پشت سرگذاشت. پس از اتمام دوره ابتدايي، پدرش با توجه به علاقه وي به دروس حوزوي و استعداد ذاتي، تصميم گرفت وي را به مدرسه علميه بفرستد. عبدالله در سن دوازده سالگي وارد مدرسه حضرت ولي عصر علیه السلام بروجرد شد و در آن جا مقدمات حوزوي[۲] را فراگرفت. از دوستان و همشاگردي‌هاي ايشان در اين مدرسه، می‌‌توان به آيت الله نيري بروجردي و دكتر سيد جعفر شهيدي اشاره كرد.

عبدالله پس از چند سال تحصيل و تكميل مقدمات در بروجرد، به همراه طلبه‌اي ديگر به نام ميرزا عبدالله به قم هجرت كرد تا به تحصيل سطح عالي حوزه بپردازد. پس از ورود به قم، خدمت حضرت آيت الله بروجردي، مرجع جهان تشيع، می‌‌رسد و می‌‌گويد: «آقا! تصميم داريم براي ادامه تحصيل علوم حوزوي، در قم بمانيم. نظر شما چيست»؟ آيت الله بروجردي كه پدر عبدالله را می‌‌شناخت، نگاهي به وي انداخت و گفت: «تو بمان؛ ولي دوستت در اين جا نماند و برگردد».

آيت الله فقيهي بعدها هنگام نقل خاطرات دوران تحصيل براي پسرش، می‌‌گفت: ميرزا عبدالله بعد از مدتي جزو عوامل ساواك شد. اين مطلب، تيزبيني زعيم حوزه علميه قم را می‌‌رساند كه با يك نگاه می‌‌فهمد ميرزا عبدالله به درد طلبگي نمی‌‌خورد. آيت الله فقيهي پس از استقرار در قم، كفاية الاصول مرحوم آخوند خراساني را نزد حضرت آيت الله گلپايگاني فراگرفت و پس از تكميل سطح حوزه، در درس خارج حضرت آيت الله بروجردي، آيت الله محمدتقي خوانساري و آيت الله عبدالنبي عراقي شركت كرد. همچنين در كنار تحصيل فقه و اصول، در درس حكمت و كلام مرحوم ميرزا مهدي مازندراني شركت جست.

هجرت به نجف

شيخ عبدالله در سال 1325 ش. به حوزه هزار ساله نجف اشرف هجرت كرد و به مدت پنج سال، از محضر بزرگان و علماي آن جا استفاده كرد و در درس خارج حضرت آيت الله عبدالهادي شيرازي، آيت الله ابوالقاسم خوئي، آيت الله سيد حسن بجنوردي، آيت الله حاج سيد يحيي مدرس يزدي، آيت الله سيد جمال الدين گلپايگاني و آيت الله علي محمد بروجردي حضور يافت. وي در ميان اساتيد فقه و اصولش، با آيت الله سيد جمال‌الدين گلپايگاني و آيت الله علي محمد بروجردي ارتباط نزديكتري داشت و از شاگردان خصوصي آن ها بشمار می‌‌آمد. همچنين اين دو از اساتيد اخلاق وي بوده‌اند. وي در مدتي كه در نجف به تحصيل مشغول بود، از تدريس هم غافل نبود و كتب مقدمات و سطح حوزه را تدريس می‌‌كرد.

هجرت به مشهد مقدس

آيت الله فقيهي در سال 1330 ش. از نجف اشرف به مشهد مقدس عزيمت كرد و به مدت يك سال در جوار مرقد منور امام رضا علیه السلام به تحصيل و تدريس علوم حوزوي اشتغال داشت. ايشان همان ابتداي سكونتش در مشهد، در حرم مطهر امام رضا علیه السلام دو حاجت از امام می‌‌خواهد كه هر دو برآورده شد. اولين حاجت اين بود كه درخواست نمود خداوند علم استخاره را به او تعليم دهد. وي پس از مدتي، استخاره‌هاي عجيبي می‌‌كرد؛ به عنوان نمونه، در سال 1343 ش. كه حضرت امام خمينی قدس سره از سوي رژيم پهلوي از ايران به خارج از كشور تبعيد شد، ايشان در اين باره تفأّلي به قرآن می‌‌زند و می‌‌گويد: امام خميني برمی‌‌گردد و در ايران حكومت خواهد كرد. و در توضيح استخاره فرمود: آيه درباره حضرت يوسف علیه السلام است كه اول به زندان افتاد؛ ولي سرانجام عزيز مصر شد.

دومين حاجت ايشان اين بود كه زندگي اش از وجوه شرعي تأمين نشود، كه اين حاجت هم برآورده شد؛ به طوري كه تا آخر عمر، از وجوهات استفاده نكرد و از همان مقدار ارث پدري كه به وي رسيده بود، امرار معاش می‌‌كرد.

ايشان بعد از اقامت يك ساله در مشهد، تصميم گرفت به شهر مقدس قم برگردد. وقتي آيت الله ميلاني از سفر وي باخبر می‌‌شود بسيار اصرار می‌‌ورزد كه او در مشهد بماند؛ ولي ايشان قبول نمی‌‌كند و به قم مراجعت می‌‌كند. پس از هجرت مجدد به قم، فلسفه و حكمت را از محضر علامه طباطبايی، صاحب تفسير الميزان، فرامی‌‌گيرد. در درس عرفان مرحوم خندق‌آبادي شركت می‌‌جويد. همچنين در علوم غريبه مطالعات و تحقيقات فراواني انجام می‌‌دهد؛ ولي هرگز از آن استفاده نمی‌‌كند.

در كنار تحصيل علوم مختلف، به تدريس دروس سطح و خارج فقه و اصول می‌‌پردازد. درس خارج ايشان در طبقه فوقاني درمانگاه قرآن و عترت برگزار می‌‌شد و حدود هفتاد نفر از طلاب و فضلاي حوزه علميه قم در درس وي شركت می‌‌كردند. تدريس خارج ايشان تا مدتي ادامه می‌‌يابد؛ تا اين كه به علت عارضه سكته قلبي و پرداختن به فعاليت‌هاي اجتماعي، از تدريس بازمی‌‌ماند و درس را تعطيل می‌‌كند.

اجتهاد

حضرت آيت الله فقيهي بروجردي، در حدود سي سالگي در نجف اشرف موفق به اخذ درجه اجتهاد مطلق گرديد. علمايي كه به ايشان اجازه اجتهاد در فقه و اجازه روايت داده اند، عبارتند از:

  • 1- آيت الله سيد حسن موسوي بجنوردي: ايشان در اجازه‌نامه‌اي كه براي آيت الله فقيهي صادر كرده، با ستايش از وي می‌‌نويسد: «جناب عامل، فاضل، كامل، محقق، مدقق، عمادالعلما والاتقياء ثقة الاسلام والمسلمين شيخ عبدالله بروجردي...».
  • 2- آيت الله جمال‌الدين گلپايگاني: وي هميشه دستور می‌‌داد اجازه‌نامه‌ها را پسرش بنويسد و بعد خود آن را مهر می‌‌زد؛ ولي اجازه‌نامه اجتهاد آيت الله فقيهي را با خط خود می‌‌نويسد و به اين نكته اشاره می‌‌كند: «تاكنون اين چنين اجازه اجتهادي به كسي ندادم».
  • 3- آيت الله عبدالنبي عراقي.
  • 4- آيت الله يحيي مدرس يزدي.
  • 5- آيت الله هبة‌الدين شهرستاني (فقط اجازه روايت).
  • 6- آيت الله رفيعي قزويني.

آيت الله فقيهي بروجردي در سفري كه به قزوين داشت، در درس آيت الله رفيعي شركت می‌‌كند. بعد از مباحثه علمی ‌‌بين آن ها، اجتهاد آيت الله فقيهي بر آيت الله رفيعي محرز می‌‌شود و اجازه‌نامه اجتهاد برايشان صادر می‌‌كند.

خصوصيات اخلاقي

حضرت آيت الله فقيهي از جمله علمايي است كه در زندگي فردي و اجتماعي، خود را به اخلاق اسلامی ‌‌متخلق ساخت. به جلوه‌هايي از روحيات اخلاقي ايشان اشاره می‌‌كنيم:

1- تقيد به احكام اسلام:

وي شخصي بسيار مقيد بود. هيچ‌گاه ديده نشد حرامی ‌‌مرتكب شود يا واجبي را ترك كند؛ حتي از انجام مكروهات نيز دوري می‌‌گزيد و مستحبات را حتي المقدور انجام می‌‌داد. به عنوان نمونه مواردي از تقيد ايشان را نقل می‌‌كنيم: هيچ وقت لباس را در حال ايستاده نمی‌‌پوشيد؛ زيرا در فقه اسلامي، پوشيدن لباس در حالت ايستاده كراهت دارد. هميشه در روزهاي پنجشنبه و جمعه ناخن می‌‌گرفت و بعد از آن، ناخن ها را دفن می‌‌كرد. (هردو عمل، مستحب است). در خوردني‌ها و آشاميدني‌ها بسيار مقيد بود و در برابر شبهات توقف می‌‌كرد. اگر به مهماني دعوت می‌‌شد و شك داشت كه ميزبان خمس مالش را می‌‌دهد يا نه؟ پس از صرف غذا، خمس مقدار غذايي را كه خورده بود، پرداخت می‌‌كرد.

2- تواضع:

يكي ديگر از خصوصيات ايشان، تواضع بسيار بود. هر وقت سيدي را می‌‌ديد بدون هيچ گونه غروري، دست وي را می‌‌بوسيد. در درس اخلاقِ شاگرد قديمی ‌‌خودش، شركت می‌‌كرد و هر وقت هنگام پياده‌روي خسته می‌‌شد، كنار خيابان می‌‌نشست و استراحت می‌‌كرد. طوري تواضع داشت كه هيچ كس باور نمی‌‌كرد وي داراي مراتب عالي علمی ‌‌است.

3- علاقه به اهل بيت علیهم السلام:

هر روز زيارت عاشورا، زيارت آل ياسين، حديث شريف كساء و زيارت جامعه كبيره را قرائت می‌‌كرد. در بعضي از روزها چندين بار زيارت جامعه كبيره را می‌‌خواند. اين موضوع، علاقه وي به اهل بيت علیهم السلام را می‌‌رساند. همچنين مقيد بود هر روز به حرم حضرت معصومه سلام الله علیها مشرف شود؛ حتي زماني كه مريض بود يا گرفتاري ديگري داشت، زيارت را ترك نمی‌‌كرد، مگر اين كه حال ايشان خيلي بد می‌‌شد. به قدري به اهل بيت علیهم السلام علاقه داشت كه نمی‌‌توانست در شهري كه حرم امام يا امامزاده‌اي درآن وجود ندارد، زندگي كند.

به حضرت مهدي عجل الله تعالی فرجه شریف علاقه وافري داشت؛ به طوري كه وصيت كرده است تمام اموالش وقف آن حضرت شود. آيت الله خرازي درباره ايشان فرمود: وي عاشق امام زمان علیه السلام بود. پسر ايشان نقل می‌‌كرد كه ايشان تا آخرين لحظات عمر، روي تخت بيمارستان با حالت حسرت و اندوه می‌‌گفت: آقا تشريف نياوردند!

4- تهجد:

فرزند ايشان می‌‌گويد: نماز شب وي هيچ وقت ترك نمی‌‌شد. شبي نبود كه بيدار شوم و او خواب باشد.

5- انفاق:

بسيار سخاوتمند بود و اگر پولي بدست می‌‌آورد، انفاق می‌‌كرد. نمونه‌اي از انفاق ايشان به فقرا و محرومان ذكر می‌‌شود: سالي براي تبليغ به جايي رفت و پاكت پولي به وي دادند؛ اما وي آن را بدون اين كه باز كند، به سيد فقيري می‌‌دهد.

6- نيكي به پدر و مادر:

خود ايشان براي پسرش نقل می‌‌كرد: وقتي نوجوان بودم، در تابستان، كارگري می‌‌كردم. اولين پول كارگري را كه به من دادند، خربزه‌اي خنك و شيريني خريدم و براي پدرم بردم. از توجه من به خودش بسيار خوشحال شد و برايم دعا كرد. از همان دعاي پدرم به اين جا رسيدم.

تأليفات

آيت الله فقيهي بروجردي، در كنار تحصيل، تدريس و رسيدگي به امور مردم، از امر نگارش غافل نبوده و تأليفاتي داشته است. آثار قلمی ‌‌ايشان عبارتند از:

  • 1- شرح كتاب طهارت وسيلة النجاة مرحوم آيت الله العظمی ‌‌حاج سيد ابوالحسن اصفهاني؛
  • 2- حاشيه بر كفاية الاصول مرحوم آخوند خراساني؛
  • 3- رساله‌اي در كليات علم رجال كه در مشهد تدريس كرده بودند.
  • 4- حاشيه بر توضيح المسائل؛
  • 5- رساله‌اي تحقيقي در اديان و مذاهب؛
  • 7- رساله در حرمت ريش تراشي؛
  • 8- رساله در حد كر و اوزان آن؛
  • 9- رساله در علوم غريبه؛
  • 10- رساله در حقيقت عشق و محبت؛
  • 11- رساله در لغزها و معماها؛
  • 12- رساله در ولايت و علم ائمه علیهم السلام؛
  • 13- رساله در تراجم عالمان و راويان؛
  • 14- حاشيه بر كفاية الاصول؛
  • 15- شناسائي مرد و زن از نظر رواني و فيزيولوژي؛
  • 16- كشاف مذاهب العالم (2 جلد)؛
  • 17- الفقه علي المذاهب الخمسه (كتاب طهارت)؛
  • 18- تفسير استعاذه؛
  • 20- علم السند والحديث؛
  • 21- اجوبة المسائل الدينيه؛
  • 22- الفوائد المختاره؛
  • 23- اصول فقه.[۳]

شاگردان

حضرت آيت الله فقيهي بروجردي، در كنار تأليف كتاب و رسيدگي به امور مردم، تدريس نيز داشته و شاگردان زيادي را تربيت كرده است. بارزترين شاگردان وي عبارتند از:

1- آيت الله سيد محسن خرازي:

خود ايشان نقل می‌‌كرد: در زمان رضاخان، طلاب را به اجبار براي سربازي می‌‌بردند و ما از ترس، بيرون منزل نمی‌‌رفتيم. از اين رو، آيت الله فقيهي به منزل ما آمده و كفايه را براي ما تدريس می‌‌كرد.[۴]

2- آيت الله رضا استادي؛

3- حجةالاسلام والمسلمين محمدعلي بروجردي؛ (فرزند ايشان).

بر فراز قله كرامت

صفاي روح و پاكي باطن و سير و سلوك عرفاني آيت الله فقيهي، كه تحت تأثير استادش مرحوم جمال‌الدين گلپايگاني بود، باعث شد كه كراماتي به ايشان عنايت شود. خود ايشان بارها می‌‌فرمود: «خدا چيزهايي به من داده كه نمی‌‌توانم به كسي بگويم و با خود به خاك می‌‌برم».

1- استجابت دعا:

الف) هنگامی ‌‌كه ساختمان «درمانگاه قرآن و عترت» تكميل شد، استادكار براي نصب شوفاژهاي درمانگاه، مبلغ 250 هزار تومان (هزينه نصف كار) را طلب كرد؛ اما ايشان چنين پولي نداشت. لذا به حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها مشرف می‌‌شود و خطاب به آن حضرت می‌‌گويد: «بي‌بي جان! من جاروكش شما هستم، پول برسان». بعد از درخواست حاجت، از حرم به طرف درمانگاه بازمی‌‌گردد. خانمی ‌‌نزد ايشان می‌‌آيد و در حالي كه دسته چك خود را از كيفش درمی‌‌آورد، می‌‌گويد: «من براي اين درمانگاه نذري دارم كه می‌‌خواهم ادا كنم» و چكي به مبلغ 250 هزار تومان، به همراه دستگاهي پزشكي، تحويل ايشان می‌‌دهد.

ب) روزي وارد منزل شد؛ همسر ايشان با ناراحتي خطاب به وي گفت: حال دخترمان خوب نيست و از مريضي رنج می‌‌برد! ايشان بلافاصله به حرم كريمه اهل بيت علیهم السلام می‌‌رود و براي شفاي دخترش دعا می‌‌كند و برمی‌‌گردد. وقتي وارد منزل می‌‌شود، می‌‌بيند دخترش خوب شده است.

2- پروانه حرم:

حجة الاسلام والمسلمين محمدعلي فقيهي، فرزند ايشان، نقل می‌‌كند: حاج آقا به خاطر عارضه سكته مغزي در منزل بستري بود و نمی‌‌توانست براي مدت زيادي راه برود. روزي اصرار كرد كه مرا به حرم ببر. اول قبول نكردم؛ ولي با اصرار زياد پدرم همراه ايشان به طرف حرم حضرت معصومه سلام الله علیها حركت كردم. سيدي روحاني پيش آمد و بعد از سلام و احوالپرسي، خطاب به پدرم گفت: من اهل نجف هستم و شما را مكرر در نجف می‌‌بينم. اين جا چه می‌‌كنيد؟! من از اين سخن تعجب كردم؛ زيرا پدرم حتي از رفتن به حرم فاطمه معصومه سلام الله علیها عاجز بود، چه رسد به نجف. چندين روز از اين قضيه متحير بودم؛ تا اين كه روزي همسايه ما به من گفت: «من هر روز حاج آقا را مشاهده می‌‌كنم كه به حرم می‌‌رود!» اين در حالي بود كه ايشان به خاطر مريضي، نمی‌‌توانست به حرم مشرف شود.

3- يادآوري عالم ذر:

آيت الله خرازي گفت: آيت الله فقيهي به من فرمود: من عالم ذر را به ياد دارم و يادم هست كه در آن جا در جواب خداوند كه فرمود: «اَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ»؛[۵] آيا من پروردگارتان نيستم؟! گفتم: بَلي!

خدمات فرهنگي و عمراني

آيت الله فقيهي عاشق خدمتگزاري به مردم بود؛ از اين رو، براي رفاه حال مردم از فعاليت‌هاي عمراني، اجتماعي و فرهنگي غافل نبود كه به برخي از آن ها اشاره می‌‌شود:

1- تأسيس مؤسسه قرآن و عترت در شهرستان قم:

اين مؤسسه شامل دو بخش می‌‌باشد:

  • الف) درمانگاه قرآن و عترت:

هنگامی ‌‌كه ايشان مشغول تحصيل علوم ديني بود، روزي مريض می‌‌شود و به دكتر مراجعه می‌‌كند؛ ولي به علت فقر نمی‌‌تواند ويزيت دكتر را به طور كامل بپردازد. اين امر موجب می‌‌شود كه دكتر او را معاينه نكند. وي از اين برخورد به شدت ناراحت می‌‌شود و همان لحظه عهد می‌‌كند كه درمانگاهي براي رفع مشكلات درماني طلاب علوم ديني و خانواده‌هاي آن ها، تأسيس كند. سرانجام با همياري جمعي از نيكوكاران، در سال 1346 ش. (عيد سعيد غدير سال 1387 ق) آرزوي ايشان برآورده شد و درمانگاه قرآن و عترت علیهم السلام تأسيس گرديد. مدتي كه خود ايشان مديريت درمانگاه را بر عهده داشت، از بيماران مبلغي دريافت نمی‌‌شد و ويزيت و دارو رايگان بود. هم اكنون نيز اين درمانگاه پذيراي محرومان است و حق ويزيت كمتري نسبت به بيمارستان‌هاي ديگر دريافت می‌‌كند.

ب) كتابخانه قرآن و عترت:

هدف ديگر آيت الله فقيهي از تأسيس اين مؤسسه، افزايش سطح فرهنگي جامعه بود. به همين منظور، طبقه دوم ساختمان درمانگاه به كتابخانه قرآن و عترت با سه هزار جلد كتاب اختصاص يافت. مهمترين فعاليت‌هاي كتابخانه كه در واقع بخش فرهنگي مؤسسه محسوب می‌‌شود، عبارتند از:

  • 1- فراهم ساختن مكاني مناسب جهت مطالعه طلاب، دانش آموزان و دانشجويان؛
  • 3- تدوين و تهيه بيش از 20 هزار جلد كتاب به زبان‌هاي عربي، انگليسي، اردو و فارسي درباره فرهنگ تشيع و چاپ و انتشار آن ها در سطح وسيع در داخل و خارج از كشور؛
  • 4- اعزام مبلغ به مناطق دوردست ايران و خارج از كشور با هدف ترويج فرهنگ اسلامی ‌‌مخصوصاً مذهب تشيع؛
  • 5- چاپ نشريه‌اي با عنوان «نشريه درمانگاه قرآن و عترت» براي اطلاع رساني فعاليت‌هاي انجام شده به مردم.

اين اقدامات سبب شد كه عده‌اي در اقصي نقاط جهان با فرهنگ تشيع آشنا شوند و بعضي از آن ها به مذهب تشيع مشرف شوند؛ از جمله: جواني از كشور فيليپين، طي نامه‌اي به آيت الله فقيهي اعلام داشت كه بعد از آشنايي با مطالعه كتب و نشريات ارسالي مؤسسه قرآن و عترت، مذهب «تشيع» را به عنوان دين خود انتخاب كرده است. همچنين 800 نفر از نزديكان و دوستانش نيز شيعه شده‌اند. متأسفانه سكته مغزي و كسالت ايشان، فعاليت‌هاي فرهنگي مؤسسه را به تعطيلي كشاند و تاكنون فقط درمانگاه به كار خود ادامه داده است. جا دارد مسئولان و هيئت امناي محترم اين مؤسسه با توجه به ضرورت معرفي دين مبين اسلام و تهاجم فرهنگي دشمن، بخش فرهنگي مؤسسه را احيا كنند.

2- تأسيس مساجد و حسينيه‌هاي متعدد:

ايشان در مدت عمر بابركتش توفيق يافت مساجد گوناگوني را تأسيس كند. از جمله مسجدي به نام «صاحب الزمان» در سربند شميران و نيز حسينيه‌اي در جنب آن. اين مسجد و حسينيه كه با همكاري مردم بنا نهاده شد، در سفر تبليغي ايشان به اين منطقه تأسيس گرديد. ايشان علاوه بر اين، مسجد ديگري را در منطقه پس قلعه، از مناطق شمالي شهر تهران، بنا نهاد. همچنين ده‌ها مسجد و حسينيه در قم تأسيس كرد كه معروفترين آن ها، مسجد چهارده معصوم علیهم السلام؛ مسجد حضرت ابوالفضل علیه السلام (كه در منطقه نيروگاه قم واقع است) و مسجد حضرت معصومه سلام الله علیها است.

3- تأسيس حوزه علميه خواهران به نام «مكتب الزهرا»:

ايشان اين مركز را با هدف تحصيل خواهران در رشته علوم ديني در شهر اراك تأسيس كرد.

4- تأسيس دارالأيتام با هدف رسيدگي به محرومان در شهرستان اراك:

اين مركز و مكتب الزهرا در حال حاضر زير نظر حضرت آيت الله مكارم شيرازي اداره می‌‌شود و به فعاليت خود ادامه می‌‌دهد.

فرزندان

حضرت آيت الله فقيهي بروجردي با همشيره حضرت آيت الله نيري بروجردي ازدواج كرد. ثمره اين ازدواج، سه دختر و دو پسر می‌‌باشد. دو فرزند پسر وي، يكي حجة الاسلام محمدعلي مجد فقيهي بروجردي است كه به تحصيل درس خارج فقه و اصول و تدريس علوم حوزوي اشتغال دارد؛ و ديگري مهندس حميد حسين مجد فقيهي كه در تهران، در «مؤسسه هوا-فضا» مشغول فعاليت است.

رحلت

حضرت آيت الله مجد فقيهي بروجردي، فقيه و عارف گمنام، پس از 77 سال كوشش بي‌وقفه همراه با خدمات ارزنده به دين و مردم، سرانجام پنجشنبه، ششم بهمن 1379 ش. (سي شوال 1421 ق) به علت بيماري، رخت از جهان بربست و دوستان و آشنايان را به ماتم نشاند. پيكر پاك اين عالم وارسته با شركت علما و فضلا و مردم، در قم تشييع شد. سپس حضرت آيت الله سيد جمال‌الدين دين پرور بر او نماز خواند. آنگاه در قبرستان نو قم، كنار قبر پدرش ميرزا عبدالرحمن پاشائي، به خاك سپرده شد.[۶]

پانویس

  1. پاشايي، فاميل قبلي آيت الله فقيهي است كه خود ايشان تغيير دادند.
  2. مقدمات حوزه شامل ادبيات عرب و معاني و بيان می‌‌باشد.
  3. آينه پژوهش، ش 67.
  4. مصاحبه مؤلف با آيت الله خرازي.
  5. سوره اعراف/ 172.
  6. اين مقاله با همكاري فرزند معظم‌له، حجة الاسلام محمدعلي مجد فقيهي بروجردي دام تأييده كه تمام عمر همراه پدر بوده است و در واقع از شاگردان پدرش بشمار می‌‌رود، به رشته تحرير درآمد.

منبع

علي احمدي, ستارگان حرم، جلد 14، صفحه 87-100