عفو

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۴:۴۶ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«عَفْو» در اصطلاح علم اخلاق، به معنای ناديده گرفتن، بخشیدن و گذشتن از خطا و گناه و ترک کیفر آن است. این واژه قرآنی گاهی به خداوند نسبت داده شده و گاهی در مورد مردم و به عنوان فضیلتی اخلاقی به کار می‌رود. عفو همیشه پسندیده نیست، بلکه تنها عفوی که در راه خدا باشد و نیز منجر به گستاخی گناهکار و جنایتکار نگردد، پسندیده است.

عفو در لغت

«عَفْو» (به فتح عین و سکون فاء) در اصل به معنای محو اثر و نابودی[۱] و یا ناديده گرفتن، گذشت و بخشودن است.[۲]

راغب در مفردات مى‌گويد كلمه عفو به معناى قصد براى گرفتن چيزى است، مثلا وقتى گفته مى‌شود: «عفاه، اعتفاه»، معنايش اين است كه: قصد فلان چيز را كرد، در حالى كه آنچه را نزد خود داشت، به دست گرفته بود و چون گفته شود: «عفوتُ عنه» معنايش اين است كه من گناه او را زايل كردم و از او چشم پوشيدم‌.[۳]

علامه طباطبایی در بیان تفاوت بین «عفو» و «غفر» و «رحمت» می‌گوید: كلمه «عفو» به معناى محو اثر است، و كلمه «غفر» به معناى پوشاندن است و كلمه «رحمت» معنايش معروف است، اين معناى كلى اين كلمات بود، و اما به حسب مصداق و با در نظر داشتن معناى لغوى آنها بايد بگویيم: اين سه جمله و ترتيب آنها به اين صورت از قبيل پرداختن تدريجى از فرع به اصل است، و به عبارتى ديگر منتقل شدن از چيزى كه فائده‌اش خصوصى است به سوى چيزى كه فایده‌اش عمومى‌تر است؛ بنابراين، عفو خدا عبارت است از محو و از بين بردن اثر گناه، كه همان عقابى است كه براى هر گناهى معين فرموده، و مغفرت عبارت است از پوشاندن و محو اثرى كه گناه در نفس به جاى گذاشته، و رحمت عبارت است از عطيه‌اى الهى كه گناه و اثر حاصل آن، نفس را مى‌پوشاند.[۴]

کاربرد عفو جایی است که حقی برای کسی ثابت است و نسبت به آن، عفو و بخشش صورت می‌گیرد؛ یعنی آن حق نادیده گرفته و یا اسقاط می‌شود؛ خواه حق اللّه‌ باشد و یا حق الناس.

عفو در قرآن

در قرآن کریم، آیاتی که مشتمل بر واژه «عفو» بوده و یا واژه هایی که بر معنی عفو دلالت می کنند (مانند مغفرت و رحمت و...)، بیانگر موضوع عفو و گذشت هستند. دسته ای از این آیات، به عفو خداوند اشاره دارند، از جمله:

  • «...مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ۚ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ ۖ وَلَقَدْ عَفَا عَنْكُمْ ۗ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ»؛ بعضی از شما خواهان دنیا بودند و بعضی خواهان آخرت، پس خداوند شما را از آنها منصرف ساخت (و پیروزی شما به شکست انجامید) تا شما را آزمایش کند و او شما را بخشید و خداوند نسبت به مؤمنان فضل و بخشش دارد.[۵]
  • «... وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنَا وَ ارْحَمْنَا أَنتَ مَوْلاَنَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ»[۶] ... پروردگارا! آنچه طاقت تحمّل آن را نداريم، بر ما مقرّر مدار و ما را عفو كن و بيامرز و مورد رحمت خود قرار ده. تو مولا و سرپرست مايى، پس ما را بر جمعيّت کافران، پيروز گردان.
  • «عَفَا اللَّهُ عَمَّا سَلَفَ وَ مَنْ عادَ فَيَنْتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُ‌»[۷] خداوند گذشته را عفو كرده است. و هر كس تكرار كند، خدا او را مجازات مى‌كند.
  • «...اِنَّ اللّهَ کانَ عَفُوًّا غَفُورا».[۸] «عَفُوّ» یکی از اسماء و صفات خداوند متعال و به معناى بخشايشگر و صرفنظر کننده از خطاهاى بندگان و گناهان ضعیفان است.[۹] این کلمه در پنج مورد از قرآن مجید -از جمله آیه فوق- به عنوان وصف خدا آمده است.
  • «قَالَ لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ ۖ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ ۖ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ»؛ گفت امروز ملامت و توبیخی بر شما نیست. خداوند شما را می بخشد و ارحم الراحمین است.[۱۰] در این آیه حضرت یوسف علیه السلام نه تنها از حق خود گذشت و توبیخ و سرزنشی را در حق برادرانش روا نداشت، بلکه از نظر حق الله نیز آنان را اطمینان داد که خداوند غفور و بخشنده است.[۱۱]

برخی دیگر از آیات، پیغام و خطابی الهی به بندگان است تا عفو و گذشت را سنتی حسنه در زندگی خود قرار دهند:

  • «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَ أَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَّكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَ إِن تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ»[۱۲] اى كسانى كه ایمان آورده‌ايد! بعضى از همسران و فرزندانتان دشمن شما هستند، از آنها بر حذر باشيد؛ و اگر عفو كنيد و چشم بپوشيد و ببخشيد، خدا شما را مى‌بخشد؛ چرا كه خداوند آمرزنده و مهربان است.
  • «...وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ وَ الْعافِينَ‌ عَنِ النَّاسِ‌...»[۱۳] (پرهیزکاران)... خشم خود را فرو می‌برند و از خطای مردم درمی‌گذرند.
  • «... وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا ۗ أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ»[۱۴]... و باید عفو کنند و از مجازات درگذرند؛ آیا دوست نمی دارید خدا شما را بیامرزد؟ و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
  • «فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ...»[۱۵] قرآن به پيامبرش در رهبرى امت سه دستور مى‌دهد: گذشت، صرف نظر كردن از لغزشها و مشورت كردن و شخصيت دادن به مردم.[۱۶]

عفو در روایات

روایات بسیاری از ائمه اطهار علیهم السلام مبنی بر عفو و بخشش و تشویق کردن مردم به این صفت کریمانه وجود دارد که نشان دهنده اهمیت و ارزش بسیار بالای آن است.

  • پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: هر کس قدرت (بر انتقام) دارد و گذشت کند، خداوند در روز لغزش از او درگذرد.[۱۷]
  • امام علی علیه السلام درباره عفو می فرماید: (بدی یا خوبی را) به نیکی پاداش ده و از بدی درگذر، به شرط آن که به دین لطمه ای نزند یا در قدرت اسلامی ضعفی پدید نیاورد.[۱۸]
  • امام علی علیه السلام می فرماید: «إِذا قَدَرْتَ عَلَى عَدُوِّكَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُكْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَيْهِ.»[۱۹] چون بر دشمنت قادر شدی و بر او دست یافتی، عفو از او را شکر قدرتت قرار بده.
  • امام علی علیه السلام می فرماید: «أَوْلَى النّاسِ بِالْعَفْوِ أَقْدَرُهُمْ عَلَى الْعُقوبَةِ.»[۲۰] شايسته‌ترين مردم به عفو قادرترين آن‌ها به مجازات است.
  • امام صادق علیه السلام در بیان فضیلت و تعریف عفو می فرماید: عفوکردن و از تقصیر گذشتن با وجود قدرت و انتقام، طریقه پیامبران و متقیان است و معنی عفو آن است که هرگاه از کسی جرمی و تقصیری نسبت به تو واقع شود، به او اظهار نکنی و از ظاهر و باطن فراموش کنی و احسان را به او زیاده تر از پیش کنی.[۲۱]

عفو ممدوح و مذموم

در فضیلت عفو و گذشت و ترک انتقام جویی تردیدی نیست؛ البته عفوی که با شرایط خاص توأم باشد و اگر با این شرایط نباشد، نه تنها ممدوح و پسندیده نیست، بلکه مذموم و ناپسند نیز می باشد. بر این اساس، عفو دو گونه است:

  • الف. عفو ممدوح و پسندیده: عفو پسندیده آن است که فرد با قدرت بر انتقام، از خطای شخصی که به او ستم کرده بگذرد و طبق فرمایشات معصومین علیهم السلام، هر گونه سرزنش و ملامتی را هم به دنبال عفو خود نیاورد.[۲۲]
  • ب. عفو مذموم و ناپسند: عفوی پسندیده است که منجر به گستاخی جنایتکار نگردد؛ حال اینکه مواردی پیش می آید که عفو و گذشت سبب جرأت جانیان و خاطیان می شود. در این موارد برای حفظ نظم جامعه و پیشگیری از تکرار جرم، باید از عفو صرفنظر کرد. لذا خداوند در عین این که بندگان خود را به عفو و بخشش فرامی خواند، در آیات دیگری مردم را به قتال نیز دعوت می کند تا حرمت های الهی حفظ شوند. خداوند در قرآن می فرماید: «وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ ۖ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ»؛ و با آنها پیکار کنید تا فتنه باقی نماند و دین مخصوص خدا گردد. پس اگر (از روش نادرست خود) دست برداشتند (مزاحم آنها نشوید، زیرا) تعدی جز بر ستمگران روا نیست.[۲۳]

آثار و فوائد عفو

هرگاه عفو و گذشت های بزرگوارانه و چشم پوشی های کریمانه، به شیوه ای آگاهانه انجام بگیرد، برکت ها و سازندگی های فراوانی را به همراه خواهد داشت که در اینجا برخی از آنها اشاره می شود:

  • حصول تقوا: خداوند در قرآن می فرماید: «...وَأَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ...»؛ اگر شما گذشت کنید، به پرهیزگاری نزدیکتر است.[۲۴] بر این اساس یکی از آثار بخشش، نزدیک بودن بخشش به تقوا می باشد که این امر از دو جهت است: کسی که از حق خود می گذرد و آن را می بخشد، قطعا می تواند مطمئن باشد که در این گرفتن حق، به هیچ وجه اشتباه نکرده و حق دیگری را پایمال نکرده است، بنابراین گذشت به تقوا نزدیکتر است. و کسی که با گذشت از حق قانونی و شرعی خود صرفنظر می کند، امید است که نافرمانی و گناه خدا را - در گرفتن آنچه حق اوست - نکند.[۲۵]
  • موجب عزت و آبرو: عفو و گذشت سبب عزت می باشد؛ چرا که در نظر مردم نشانه بزرگواری، شخصیت و سعه صدر است. در حالی که انتقام جویی در مسائل شخصی نشانه عدم تسلط بر نفس است. رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «عفو و گذشت سبب عزت و آبرو می گردد. چرا که عفو چیزی جز عزت بر انسان نمی افزاید».[۲۶]
  • سلامت روح و آرام جان: رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: «عفو و گذشت سبب سلامت روح و آرامش جان و طول عمر خواهد شد».[۲۷]
  • پیروزی و موفقیت: امام رضا علیه السلام می فرمایند: «هرگز دو گروه با هم رویاروی نشدند، مگر این که با گذشت ترین آنها پیروز شد».[۲۸]
  • از بین رفتن کینه‌توزی: انتقام جویی سبب برافروخته شدن آتش کینه در دلها شده، طرف مقابل را به انتقامی خشن تر وا می دارد و آن انتقام سبب خشونت بیشتری شده، گاه به جنگی تمام عیار در میان طوائف و قبائل بزرگ تبدیل می شود. عفو و گذشت جلوی این ناهنجاری ها، کینه ورزی ها، خشونت ها و جنایت ها را می گیرد و آن را از بین می برد.[۲۹]
  • موجب اجر و پاداش: در روایتی آمده است: در کیفر برای گناه شتاب مکن و بین کیفر و گناه جایی برای گذشت باقی بگذار، با این کار پاداش آخرت و ثواب بدست می آوری.[۳۰]
  • ورود به بهشت: روایت شده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: آنگاه که بندگان در صحرای محشر گرد آورده شوند، آواز دهنده ای ندا می دهد آن کس که مزدش با خداست برخیزد و به بهشت رود. گفته می شود: چه کسی مزدش با خداست؟ می فرمایند: بخشایندگان مردم.[۳۱]

عوامل تحصیل ملکه عفو

برای اکتساب ملکه عفو باید شرایط و مقدماتی را تحصیل و به آنها توجه کرد که در اینجا به برخی از آنها می پردازیم:

  • توجه به قدرت و عفو الهی: مهمترین عامل در ایجاد و تقویت فضیلت اخلاقی چون عفو و گذشت آن است که آدمی متوجه قدرت الهی شود. توجه به قدرت الهی و این که خداوند خود کمتر به عدل خویش مردم را در دنیا مؤاخذه می کند، بلکه به عفو و گذشت با آنان مواجه می شود و از بسیاری از گناهان و خطاهای بشر می گذرد، نشان می دهد که اصل عفو و احسان امری خوب و فضیلتی الهی است. از این رو خداوند در آیه ۱۴۹ سوره نساء به عفو و قدرت خویش توجه می دهد و از مردم می خواهد تا آنان نیز از خطا و گناه آشکار و پنهان دیگران بگذرند و اهل گذشت باشند؛ چرا که خداوند نیز این گونه است که در عین قدرت، اهل عفو و گذشت است.
  • توجه به ظرفیت و توانایی خود: از آنجا که خداوند در قرآن می فرماید: «خداوند هیچ کس را جز به اندازه توانایی اش تکلیف نمی کند»،[۳۲] بنابراین می توان دریافت که ظرفیت و توانایی برای کسب قدرت بر عفو و گذشت از خطای دیگران در وجود انسان هست و خداوند متعال بر اساس عدل، آن را به همه انسان ها عطا فرموده است.
  • عفو مردم، مقدمۀ آمرزش الهی: از دیگر عوامل ایجادی و تقویت کننده، می توان به توجه انسان نسبت به آمرزش و غفران خداوند اشاره کرد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: از گناهان مردم درگذرید، تا خداوند بدین سبب عذاب دوزخ را از شما دور گرداند. پس اگر دوست داری مورد رحمت خداوندی قرار گیری، خودت نیز اهل رحمت و گذشت و مهربانی باش.
  • کظم غیظ: خداوند می فرماید: «وَالَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ»؛ همان کسانی که از گناهان بزرگ و اعمال زشت اجتناب می ورزند و هنگامی که خشمگین می شوند، عفو می کنند.[۳۳] بر اساس این آیه، کظم غیظ و فرونشاندن خشم بر عفو مقدم شده است، پس فرو نشاندن خشم شرط اساس عفو به شمار می رود و از سوی دیگر، فرو نشاندن خشم شامل کنترل اعصاب، اراده و سایر اعضاء و جوارح است. بنابراین معلوم می شود که عفو و بخشش از برکات و آثار کظم غیظ محسوب می شود.

پانویس

  1. ابن منظور؛ لسان العرب، دارالاحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۱۶، چاپ اول، ج۹، ص۲۹۴.
  2. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۵۷۴؛ قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۵، ص۱۹.
  3. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۵۷۴.
  4. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۴۴۵.
  5. سوره آل عمران/۱۵۲.
  6. سوره بقره/۲۸۶.
  7. سوره مائده/۹۵.
  8. سوره نساء/۴۳.
  9. التحقیق، مصطفوی، ج۸، ص۱۸۳؛ الاسماء والصّفات، بیهقى، ج۱، ص ۱۰۳-۱۰۴.
  10. سوره یوسف/۹۲.
  11. مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۹، چاپ نوزدهم، ج۱۰، ص۵۷.
  12. سوره تغابن/۱۴.
  13. سوره آل عمران/۱۳۴.
  14. سوره نور/۲۲.
  15. سوره آل عمران/۱۵۹.
  16. تفسير نور، محسن قرائتی، ج ۱۰ ص ۸۷.
  17. ری شهری، محمد؛ میزان الحکمه، دارالحدیث، قم، چاپ پنجم ۱۳۸۴، ج۸، ص۳۸۳۷.
  18. همان، ص۳۸۳۹.
  19. حکمت ۷ نهج البلاغه.
  20. حکمت ۴۷ نهج البلاغه.
  21. گیلانی، عبدالرزاق؛ ترجمه مصباح الشریعة، انتشارات پیام حق، تهران، ۱۳۷۷، چاپ اول، ج۱، ص۳۷۴.
  22. همان، ص۳۸۳۷.
  23. سوره بقره/۱۹۳.
  24. سوره بقره/۲۳۷.
  25. طبرسی، فضل بن حسن؛ ترجمه تفسیر مجمع البیان، مفتح، محمد؛ انتشارات فراهانی، تهران، ۱۳۵۰، چاپ اول، ج۳، ص۴۹.
  26. کلینی، محمد بن یعقوب؛ اصول کافی، ترجه مصطفوی، سید جواد، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت علیهم السلام، ج۲۳، ص۱۰۸.
  27. ری شهری، محمد؛ پیشین، ج۳، حدیث ۱۳۱۸۴.
  28. همان، ج۸، ص۳۸۳۵.
  29. مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۳ ق، چاپ دوم، ج۷۴، ص ۱۶۸.
  30. آمدی، عبدالواحد بن محمد؛ پیشین، حدیث ۷۵۰۸.
  31. مکارم شیرازی، ناصر؛ پیشین، ج۲۰، ص۴۶۷.
  32. سوره بقره/۲۸۶.
  33. سوره شوری/۳۷.

منابع

مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه