جامعیت مقاله متوسط
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

استحباب

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۱۲ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«اِستحباب» یکی از احکام تکلیفى پنج‌گانه است که فعلِ آن رجحان دارد، یعنی انجامش بهتر است، ولى ترک آن - بر خلاف «واجب» - کیفر و سرزنش در پى ندارد. استحباب دارای درجاتی است که برخی از آنها برتر از دیگری است و ثواب بیشتری دارد که به آن «مستحب مؤکّد» گفته می شود.

مفهوم‌شناسی

«استحباب»، مصدر ثلاثى مزید باب استفعال از ریشه «ح‌-ب‌-ب» در لغت به معناى برگزیدن چیزى[۱] یا خوب و نیکو شمردن است. در قرآن کریم و احادیث معصومان علیهم السّلام غالباً در همان معناى لغوى خود، یعنى دوست داشتن، پسندیدن و ترجیح دادن چیزى بکار رفته است.

استحباب در اصطلاح فقه، یکى از احکام پنج‌گانه تکلیفى (واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح) است که فعلِ آن رجحان دارد و شارع بر انجام آن تشویق کرده[۲] و عمل به چنین حکمى، سزاوار ستایش و پاداش است؛ ولى ترک آن، کیفر و سرزنش در پى ندارد،[۳] مگر در موارد خاصى که تداوم ترک مستحبات موجب از بین رفتن فضایل اخلاقى و عواطف انسانى و وهن احکام الهى تلقى شود.

در بیانی دیگر، استحباب به طلب یا رجحان فعل با عدم منع از ترک آن، تعریف شده است. بر اساس این تعریف، مفهوم استحباب مرکّب از دو جزء یعنی طلب یا رجحان و عدم منع از ترک می‌باشد.

عناوین نَدب، نَفل، سنّت و تطوّع نیز بیانگر معنای استحباب است. از این عنوان در باب طهارت و صوم و نیز سایر ابواب فقهی به مناسبت، و در اصول فقه، مبحث اوامر، ضدّ و مقدّمه واجب، سخن رفته است.

ملاک استحباب عمل

احکام تکلیفى بر پنج قسم، وجوب و حرمت و استحباب و کراهت و اباحه تقسیم شده است و بیان گردیده که هر حکم تکلیفى ملاک خاصی دارد. مثلا ملاک حکم وجوبى مصلحتى است که به حد اعلى رسیده باشد و ترک آن جایز نباشد...؛ ملاک حکم استحبابى نیز، مصلحتى است که به مرحله‌ی لزوم و در حد عالى نرسیده تا واجب باشد و به گونه‌‏اى است که ترک آن جایز است، اگرچه انجام آن بهتر است. بدیهی است که در صورت تصریح یا ظهور روایتی صحیح و معتبر در استحباب، یا میزان شدت و ضعف ملاک‌های عمل، انجام آن عمل مستحب می‌گردد.

اما توجه به این نکته حائز اهمیت است که اگر روایت ضعیفی بر ثواب داشتن عملی دلالت کند، حتی اگر نتوان به جهت ضعف سند، استحباب آن عمل را اثبات کرد، می‌توان به ضمیمۀ «اخبار مَن بَلَغ» گفت که خداوند به عامل این عمل، ثواب وعده داده شده در این روایت را خواهد داد. مانند این حدیث امام باقر (علیه السلام) که فرمود: «... مَنْ بَلَغَهُ ثَوَابٌ مِنَ اللَّهِ عَلَى عَمَلٍ فَعَمِلَ ذَلِکَ الْعَمَلَ الْتِمَاسَ ذَلِکَ الثَّوَابِ أُوتِیَهُ وَ إِنْ لَمْ یَکُنِ الْحَدِیثُ کَمَا بَلَغَه»[۴]؛ هر کس ثوابى از سوى خدا براى کارى به او برسد و آن کار را به امید رسیدن به آن ثواب انجام دهد، آن ثواب را به او مى دهند، گرچه آن حدیث آن چنان که به او رسیده است، نباشد.

اقسام استحباب

  • الف. استحباب نفسى و غیرى: مستحب نفسى ـ که از آن به مستحب ذاتى نیز تعبیر مى‌شود ـ عملى است که استحبابش ذاتى است، نه به خاطر عملى دیگر، مانند نافله‌هاى روزانه، روزه‌هاى مستحب (مانند روزه عید غدیرغسل جنابت و وضو (بنابر قول به استحباب نفسى آن دو)؛ اما مستحب غیرى عملى است که در ذاتش استحباب ندارد، بلکه استحبابش به خاطر عملى دیگر است، مانند غسل زیارت.
  • ب. استحباب عینى و کفایى: مستحب عینى عملى است که در هر حال بر مکلف مستحب است، مانند نافله‌هاى یومیه و روزه‌هاى مستحب؛ امّا مستحب کفایى عملى است که با انجام دادن آن توسط دیگرى، استحبابش از ذمه فرد ساقط مى‌شود، مانند اذان اعلام نماز و امر به مستحب و نهى از مکروه.[۵]

گاهی استحباب نفسی با وجوب غیری یا بالعکس، اجتماع می‌کنند؛ مانند غسل جنابت که - به نظر مشهور - مستحبّ نفسی است، ولی برای نماز، واجب می‌شود. برای عکس مسأله نیز می‌توان از مثال یاد شده استفاده کرد؛ بدین معنا که بنا بر قول به وجوب نفسی غسل جنابت، غسل واجب نفسی است، لیکن برای نماز مستحبی، مستحب غیری می‌شود.

پانویس

  1. الصحاح، ج۱، ص۱۰۶؛ تاج‌العروس، ج۱، ص‌۴۰۲، «حبب».
  2. کفایة‌الاصول، ج‌۱، ص‌۶۳‌ـ‌۶۴؛ محاضرات، ج‌۲، ص‌۱۲۳.
  3. الفقه الاسلامى، ج‌۱، ص‌۶۸.
  4. کافى، کلینی، ج ۲، ص ۸۷.
  5. جواهر الکلام ۹/۷۴.

منابع