محمد مهدی خالصی
آیت الله محمدمهدی خالصی (۱۳۴۳-۱۲۷۶ ق)، از مراجع و علمای مبارز شیعه در قرن ۱۴ قمری و از شاگردان میرزای شیرازی و آخوند خراسانی بود. وی سیاستمداری دارای افکار مصلحانه بود و سالهای زیادی از عمر شریفش را در راه مبارزه با استعمار خصوصا انگلیس سپری کرد. صدور فتوای جهاد بر علیه انگلیسیها در زمان اشغال عراق و تأسیس «جمعیة استخلاص الحرمین الشریفین و بین النهرین» در مشهد، از جمله فعالیتهای اجتماعی اوست.
نام کامل | آیتالله محمدمهدی خالصی |
زادروز | ۱۲۷۶ قمری |
زادگاه | کاظمین |
وفات | ۱۳۴۳ قمری |
مدفن | مشهد |
اساتید | |
| |
آثار |
الشریعة السمحاء فی احکام سید الانبیاء، الدراری اللامعات فی شرح التطرات والشذرات، الحسام البتار فی جهاد الکفار، بیان تصحیف المنحة الالهیه عن النفثة الشیطانیه،... |
ولادت و تحصیلات
محمدمهدی خالصی[۱] در نهم ذی الحجه سال ۱۲۷۶ قمری در کرخ بغداد ـ از توابع کاظمین ـ چشم به جهان گشود.[۲] پدرش شیخ حسین و پدر بزرگش شیخ عبدالعزیز هر دو از علما بودند.[۳]
شیخ محمدمهدی خالصی در شهرهایی نظیر نجف و کاظمین به تلمذ و فراگیری دروس حوزوی پرداخت و از عالمان بزرگ و فضلای سرآمد روزگار شد.[۴] از جلمه مهمترین اساتید او، میرزا حبیب الله رشتی، آخوند خراسانی و میرزای شیرازی را باید برشمرد.[۵]
آیت الله خالصی در کاظمین به تدریس فقه، اصول و کلام پرداخت و پس از درگذشت شیخ الشریعه اصفهانی به مرجعیت رسید. همچنین در کاظمین مدرسهای دینی با نام مدرسة الزهراء تأسیس کرد.
آثار و تألیفات
تألیفات آیت الله خالصی عبارتاند از:
- بیان تصحیف المنحة الالهیه عن النفثة الشیطانیه؛[۶] این کتاب کلامی ردّیهای بر ترجمه عربی «ملخصِ» محمود آلوسی (م، ۱۲۷۰ ق) از کتاب «تحفة اثناعشریه»، تألیف عبدالعزیز دهلوی (م، ۱۲۳۹ ق) در ردّ عقاید امامیه است.
- حاشیة الالفیه.[۷]
- حاشیه بر «الرساله فی تداخل الاغسال» (اثر محقق اول).[۸]
- الشریعة السمحاء فی احکام سید الانبیاء؛ این کتاب رساله عملیه آیت الله خالصی بود.[۹]
- تلخیص الرسائل.[۱۰]
- حاشیه بر کفایه الاصول؛[۱۱] که اولین حاشیه چاپ شده بر کفایه به شمار میرود.
- الدراری اللامعات فی شرح التطرات والشذرات؛[۱۲] حاشیهای است بر کتاب «الطهارة والوقف و الرضاع» اثر آخوند خراسانی.
- الحسام البتار فی جهاد الکفار؛ این اثر عنوان سلسله مقالاتی است که آیت الله خالصی در زمینه وجوب پیکار با اشغالگران انگلیسی در خلال جنگ جهانی اول به رشته تحریر درآورد و در روزنامه «صدای اسلام» به چاپ رسید.[۱۳]
- الوجیزه فی المواریث.[۱۴]
- عناوین الاصول.
- مختصر الرسائل العلمیه والاصول الدینیه.[۱۵]
- القواعد الفقهیه.
- پاسخنامهای به شیخ محمدحسن در زمینه مسائل تقلید.[۱۶]
- اشعاری بالغ بر هزار بیت در علوم عربی.[۱۷]
فعالیتهای اجتماعی و سیاسی
مبارزه با استبداد و استعمار:
شیخ محمدمهدی خالصی در حوادث حاد و مهم سیاسی چون نهضت مشروطه و برپایی نظام پارلمانی و قانون اساسی در ایران و استانبول فعالیت چشمگیر داشت.[۱۸] مهمترین فعالیت آیت الله خالصی در ماجرای جنگ جهانی اول[۱۹] در عراق و روی کار آمدن ملک فیصل پس از اشغال آن سرزمین بدست انگلیسیها بود. در پی تهاجم انگلیس به عراق ـ که در آن هنگام تحت سلطه امپراتوری عثمانی بود ـ به سال ۱۹۱۴ م/ ۱۲۹۳ ش، آیت الله خالصی همگام با دیگر رهبران مذهبی شهرهای بزرگ و مهم عراق، مردم را به مبارزه علیه آنان تشویق کرد و به وجوب بذل مال در راه جهاد حکم کرد و در انجام این مهم سلسله مقالاتی در روزنامه «صدای اسلام» منتشر نمود.[۲۰]
نیز درصدد برآمد با برپایی جلسهای متشکل از علمای کاظمین به نظریه مشترکی درباره فتوای جهاد علیه دشمنان دست یابد. لیکن چون در این زمینه ناکام ماند به همراه موافقانش به استراتژی پیشین خود که مبارزه مسلحانه علیه انگلیس بود ادامه داد و حتی رهبری یکی از جبهههای جنگ را بر عهده گرفت.[۲۱]
مبارزات علما و روحانیان به همراه دیگر مردم عراق نه تنها از کاظمین، که از همه شهرهای نجف و بصره و بغداد و ... علیه متجاوزان به طور جدی آغاز شد. آنان با رشادتهای بینظیری که از خود نشان دادند ضربات سهمگینی بر پیکر خصم اهریمنی وارد کردند. در مجموع نیروهای مردمی به رهبری علما به مدت هیجده ماه در ناحیه کوت العماره (یکی از نواحی عراق) سرسختانه در برابر ارتش اشغالگر انگلیس مقاومت کردند و اگر پیروزی نهایی متفقین و شکست آلمانها نبود انگلیسیها موفق به درهم شکستن مقاومتهای مردمی و نهضت روحانیان و اشغال عراق نمیشدند.[۲۲]
به هر حال با پایان یافتن جنگ جهانی اول به سال ۱۹۱۸ م. عراق زیر چکمههای انگلیس قرار گرفت و «پرسی کاکس» که از شخصیت های برجسته و با تجربه آن کشور بود، به عنوان حاکم سیاسی عراق منصوب گشت و کلیه اختیارات قانونگذاری و اجرایی از سوی دولت متبوعش بدو واگذار گردید.[۲۳]
پس از اشغال عراق از سوی قوای انگلیس، در سال ۱۲۹۸ ش / ۱۹۱۹ م. آیت الله میرزا محمدتقی شیرازی مرجعیت دینی و سیاسی را بر عهده گرفت. آیت الله شیرازی در سال ۱۳۳۷ ق. شیخ مهدی خالصی را به منظور مشاوره در امور دینی و سیاسی به کربلا فراخواند و او تا اواخر ماه حزیران ۱۳۳۸ در همانجا ماندگار شد و آن گاه به کاظمین مراجعت کرد.[۲۴]
پس از نهضت مسلحانه و انقلاب ۱۹۲۰ میلادی در عراق، مردم با مبارزات و مقاومتهای دلیرانه خود به رهبری علما توانستند انگلستان را از سیاست جابرانه تحمیل حاکمیت خود منصرف کنند و نیز انگلستان را مجبور نمود به ظاهر با درخواست استقلال موافقت نماید و با تشکیل حکومتی ملی و مردمی ـ گرچه به ظاهر ـ موافقت نماید.[۲۵]
مأمور تشکیل حکومت به ظاهر ملی و مردمی در عراق کسی جز کاکس نبود. نخستین تصمیم کاکس برای این کار تشکیل کابینهای موقت بود. وی رئیس این کابینه را نقیب اشراف بغداد موسوم به عبدالرحمان گیلانی قرار داد.[۲۶] و آنگاه وزرای دولت را از میان عراقیان برگزید و برای هر وزیر مستشاری انگلیسی قرار داد. در واقع آن مستشار بود که ریاست هر وزارتخانه را بر عهده داشت، و وزیر عنوانی بیش نبود.[۲۷]
از دیگر ترفندهای کاکس برای ملی جلوه دادن حکومت فرمایشی انگلیس و برقراری ثبات سیاسی در عراق وارد کردن شماری از مردم عراق ـ خاصه شیعیان ـ در پستهای حکومتی بود. اما او در این زمینه موفق نشد. زیرا در همان هنگام آیت الله خالصی فتوایی علیه اقدام وی بدین مضمون صادر کرد: «داخل شدن در پستهای دولتی حرام و به مثابه همکاری با کافران است.» با صدور این فتوا بسیاری از شیعیان از پذیرفتن مقامهای دولتی صرفنظر کردند.[۲۸]
کاکس بعد از تشکیل کابینه تصیم گرفت پادشاهی میانهرو و موافق طبع انگلیس برای پادشاهی عراق به مردم تحمیل کند. این شخص کسی جز فیصل (متوفی ۱۳۵۲) نبود. وی با استفاده از حقههای سیاسی آلوده به اهداف پلید و بکارگیری شیوههای جذاب در سخنرانی و تظاهر به خدمت تا حد زیادی افکار عمومی را در موضوع حاکمیت خویش بر عراق، به خود متمایل ساخت. تنها مانعی که بر سر راهش وجود داشت آیت الله خالصی بود.
خالصی در همان سال پس از تشکیل حکومت مستقل در عراق، با امیر فیصل، حاکم عراق، بیعت کرد؛ مشروط بر اینکه استقلال عراق را حفظ کند و آن را از سلطه بیگانگان دور نگهدارد و به تأسیس مجلس نمایندگان پایبند باشد. اما او پس از پایبند نماندن فیصل به شروط بیعت نامه و انعقاد معاهده با انگلستان در ۱۳۴۰ق/۱۹۲۲م، که در آن مفهوم قیمومت گنجانده شده بود، بیعت مردم عراق با فیصل را مُلغا اعلام کرد. هنگامی که دولت درصدد تشکیل مجلس نمایندگان برآمد تا معاهده مزبور را رسمی کند، تعدادی از علما از جمله خالصی، فتاوایی شدیداللحن در تحریم انتخابات صادر کردند. آنان در این فتواها خواستار لغو نظام استعماری، خروج مستشاران انگلیسی، بازگشت تبعیدشدگان، آزادی بیان و اجازه تأسیس احزاب سیاسی شدند.
در سال ۱۳۴۰ق، به رغم تلاش ملک فیصل برای متقاعد ساختن خالصی به تغییر دادن فتوای پیشینش، او بار دیگر به تحریم انتخابات فتوا داد و در کاظمین تظاهراتی برضد فیصل بر پا ساخت. سرانجام خالصی و فرزندانش حسن و علی، نوه برادرش علی نقی خالصی و یکی از یارانش به نام سلمان قطیفی دستگیر و به بصره تبعید شدند. تبعید خالصی اعتراض مردم را در شهرهای مختلف از جمله بغداد، نجف و کاظمین در پی داشت. سپس او و همراهانش به جدّه تبعید شدند.
هجرت به ایران:
در ۱۳۲۰ق، به درخواست دولت ایران، خالصی پس از انجام دادن مراسم حج راهی ایران شد. در مراسم استقبال مردم بوشهر، او هدف ترور نافرجام مردی انگلیسی قرار گرفت. سپس به شیراز و اصفهان رفت و برای ملاقات با سید ابوالحسن اصفهانی (متوفی ۱۳۲۵ش/۱۳۶۵) و میرزا محمدحسین نائینی (متوفی ۱۳۱۵ش/۱۳۵۵) که به حمایت از او عراق را ترک کرده بودند، راهی قم شد. خالصی در ۱۳۲۱ق با علمای یاد شده در نحوه مبارزه با حکومت سرسپرده فیصل اختلاف نظر پیدا کرد و در سال ۱۳۴۲ ق. به مشهد رفت.
نخستین اقدام مهم شیخ محمدمهدی خالصی در مشهد تأسیس حزبی به نام «جمعیة استخلاص الحرمین الشریفین و بین النهرین» بود. وی در همان سال با انتشار بیانیهای به زبان عربی از مسلمانان کشورهای اسلامی خواست با پیوستن به جمعیت نامبرده اماکن مقدس و شریف در حجاز و عراق را از وجود کافران پاک کنند. آیت الله خالصی همچنین برای تقویت بنیه اقتصادی و نظامی ایران و رشد و شکوفایی آن و سوق دادن این کشور برای مبارزه با ابرقدرت آن عصر یعنی انگلستان این فتوا را هنگامی که از شیراز عازم قم بود، صادر کرد: حکومت ایران میتواند زکات و خمس را از مسلمانان اخذ و آن را برای نیروهای مسلح که مسئول حفاظت از مرزها و سرحدات هستند صرف کند.
وفات
این عالم و مصلح بزرگ، سرانجام در شامگاه یازدهمین روز ماه مبارک رمضان ۱۳۴۳ ق. به سکته قلبی دچار شد و با لقای معبود، دارفانی را وداع گفت و در اطاقی واقع در رواق «دار السياده» در حرم امام رضا (علیه السلام)، به خاک سپرده شد.
پانویس
- ↑ «خالص» نام شهری است بزرگ در شرق بغداد در کنار رودخانه ای به همین عنوان (مراصد الاطلاع، و منتهی الارب، ماده خالص).
- ↑ معارف الرجال، محمد حرزالدین، ج ۲، ص ۱۴۷. موسوی اصفهانی در «احسن الودیعه»، جزء دوم، ص ۱۲۳، ولادت او را پانزدهم ذی الحجه ۱۲۷۷ و در شهر کاظمین ذکر کرده است.
- ↑ اعیان الشیعه، محسن امین، ج ۱۰، ص ۱۵۷.
- ↑ معارف الرجال، ص ۱۴۷-۱۴۹؛ احسن الودیعه، ص ۱۲۳-۱۲۴.
- ↑ همان.
- ↑ الذریعه آقا بزرگ تهرانی، ج ۳، ص ۱۷۷.
- ↑ احسن الودیعه، ص ۱۲۵.
- ↑ الذریعه، ج ۲۴، ص ۱۷؛ فهرست کتابهای چاپی عربی خان بابامشار، ص ۴۵۱.
- ↑ فهرست کتابهای چاپی عربی خان بابامشار، ص ۵۷۱؛ الذریعه، ج ۱۴، ص ۱۸۶.
- ↑ اعیان الشیعه، ص ۱۵۷؛ احسن الودیعه، ص ۱۲۵.
- ↑ فهرست کتابهای چاپی عربی، ص ۲۹۳.
- ↑ الذریعه، ج ۸، ص ۵۲؛ احسن الودیعه، ص ۱۲۴.
- ↑ لمحات الاجتماعیه، علی وردی، جزء ۴، ص ۱۳۰.
- ↑ الذریعه، ج ۲۵، ص ۵۲؛ احسن الودیعه، ص ۱۲۵.
- ↑ اعیان الشیعه، ص ۱۵۷؛ الذریعه، ج ۲۰، ص ۱۹۷.
- ↑ معارف الرجال، ص ۱۵۰.
- ↑ اعیان الشیعه، ص ۱۵۷.
- ↑ موسوعه العتبات المقدسه، جعفر خلیلی، ج ۹، ص ۱۳۹.
- ↑ جنگ جهانی اول از سال ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ م. به طول انجامید.
- ↑ لمحات الاجتماعیه، جزء ۴، ص ۱۳۰.
- ↑ مجله «آفاق عربیه» ص ۳۳، به روایت صادقی تهرانی در «نگاهی به تاریخ انقلاب ۱۹۲۰ عراق»، ص ۶.
- ↑ همان، ص ۱۳ و ۱۶.
- ↑ همان، ص ۲۲.
- ↑ همان، ص ۶۳.
- ↑ همان، ص ۱۰۱، ۱۱۰.
- ↑ لمحات الاجتماعیه، جزء ۶، القسم الاول، ص ۲۰ـ۲۱.
- ↑ همان، ص ۲۶.
- ↑ همان، ص ۴۳ و ۴۴.
منابع
- گلشن ابرار، جلد ۱، زندگی نامه "محمدمهدی خالصی" از محمد اصغرینژاد.