کربلا

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

کربلا

مقدس ترين شهر عراق پس از نجف اشرف، كربلا است و آن تربتى است كه اجساد پاك و غرقه به خون شهيدان عاشورا و به ويژه سرور آنان و سيد جوانان اهل بهشت، ابا عبدالله الحسين عليه السلام و برادر باوفا و بزرگوارش ابوالفضل العباس علیه السلام را در خود جاى داده است. تاريخ شهر كربلا در دوران اسلامى از هنگام شهادت امام حسين عليه السلام آغاز مى شود و از آن هنگام تاكنون، اين شهر همواره در جان و روح و روان شيعيان و مؤمنان بوده و روز به روز بر آبادانى و وسعت آن افزوده شده است.[۱]

موقعیت جغرافیایی کربلا

شهر مقدس كربلا در صد كيلومتري جنوب غربي بغداد واقع شده است. کربلا، در غرب رودخانه فرات، بر کناره صحرا و در ميان منطقه اي آبرفتي است که به «ارض السواد» نامور است. شهر انبار در شمال باختري، شهر باستانيِ بابل در شرق، صحراي غربي در سمت باختر و شهر بحيره پايتخت بني منذر در جنوب غربي آن قرار دارد.[۲]

کربلا در قرآن

  • «فَلَمَّا أَتاها نُودِيَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ يا مُوسى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمينَ».[۳]

به سند معتبر از حضرت امام صادق عليه السلام منقول است كه: بقعه هاى زمين بر يكديگر فخر كردند، پس زمين كعبه فخر كرد بر زمين كربلا، و حق تعالى به آن وحى فرستاد كه: ساكت شو و فخر مكن بر زمين كربلا كه آن بقعه مباركى است كه ندا كردم موسی (حضرت موسی علیه السلام) را در آن جا از درخت.

در حدیث معتبر ديگر فرمود كه: شاطى وادى ايمن كه خدا ياد كرده است در قرآن، فرات است؛ و بقعه مباركه، كربلا است؛ و درخت نوربخش كه او ديد، نور محمد صلى الله عليه و آله و سلم بود كه در آن وادى بر او ظاهر گرديد.[۴]

بسياري از مفسران قرآن کریم معتقدند كه آيه «كهيعص» كه از حروف رمزي و مقطعه در قرآن است به ماجراي كربلا و شهادت امام حسين علیه السلام اشاره كرد. دليل اين مفسران بر ارتباط آيه «كهيعص» با ماجراي كربلا، روايتي از «سعد بن عبدالله قمي» است كه در كتب روايي از جمله «كمال ‌الدين و تمام النعمة» شيخ صدوق (متولد نيمه اول قرن چهارم هجري) و «الاحتجاج»‌ مرحوم طبرسی (متولد نيمه اول قرن ششم هجري) آمده است. از كتاب ‌هاي متأخر نيز مي‌توان به «تفسير البرهان» سيد هاشم بحرانى و «بحارالانوار» علامه مجلسی اشاره كرد كه اين روايت در آن‌ها ذكر شده است.

بر پايه اين گزارش،‌ سعد بن عبدالله قمي نقل مي‌كند كه در خدمت امام حسن عسکری علیه السلام بودم و فردي از تأويل آيه كهيعص سئوال كرد. امام عسكري علیه السلام فرمود كه از فرزندم «مهدي» پاسخ را دريافت كنيد. آن ‌گاه امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف فرمودند: «هذه الحروف من أنباء الغيب، أطلع الله عليها عبده زكريا عليه‌السلام، ثم قصها على محمد صلى ‌الله عليه و آله، و ذلك أن زكريا سأل ربه أن يعلمه أسماء الخمسة، فأهبط عليه جبرئيل فعلمه إياها، فكان زكريا إذا ذكر محمداً و علياً و فاطمة والحسن سُرِّي عنه همّه، وانجلى كربّه، و إذا ذكر الحسين خنقته العبرة و وقعت عليه البهرة! فقال ذات يوم: يا إلهي! ما بالي إذا ذكرت أربعا منهم تسليت بأسمائهم من همومي، و إذا ذكرت الحسين تدمع عيني و تثور زفرتي؟! فأنبأه الله تعالى عن قصته، و قال: (كهيعص) فالكاف اسم كربلاء، والهاء هلاك العترة، والياء يزيد و هو ظالم الحسين عليه ‌السلام، والعين عطشه، والصاد صبره.»

ماجرا از اين قرار است كه حضرت زکریا علیه السلام از پروردگارش درخواست كرد كه «اسماء خمسه طيبه » را به وي بياموزد. خداوند متعال، جبرئيل امين را بر او فروفرستاد و آن اسماء را به او تعليم داد.

حضرت زكريا علیه السلام هنگامي كه نام هاي محمد صلی الله و علیه و آله سلم، علي علیه السلام، فاطمه سلام الله علیها و حسن علیه السلام را ياد مي كرد، اندوه و ناراحتي‌اش برطرف مي شد و گرفتاريش از بين مي رفت. امام هنگامي كه از حسين علیه السلام ياد مي كرد، بغض گلويش را مي فشرد و مبهوت مي شد. به همين دليل روزي از خداوند سبب اين اندوه و ناراحتي را جويا شد و گفت: بارالها! چرا وقتي آن چهار نفر را ياد مي كنم، آرامش مي يابم و اندوهم برطرف مي شود، اما وقتي حسين را ياد مي كنم، اشكم جاري و ناله ام بلند مي شود؟

خداي تعالي او را از داستان شهادت امام حسين علیه السلام آگاه كرد و فرمود: «كهيعص »! «ك» نام كربلا و «ه» اشاره به كشته ‌شدن عترت طاهره دارد. «ي» اشاره به نام يزيد دارد كه بر حسين علیه السلام ظلم كرد و «ع» اشاره به عطش و تشنگي آن امام و «ص» نيز نشان صبر و مقاومت ايشان است.[۶]

کربلا در روایات

  • عن النبى صلی الله علیه و آله قال: «...و هى اطهر بقاع الارض و اعظمها حرمة و إنها لمن بطحاء الجنة»: كربلا پاكترين بقعه روى زمين و از نظر احترام بزرگترين بقعه ها است و الحق كه كربلا از بساط هاى بهشت است.[۷]
  • قال رسول الله صلى الله عليه و آله: «يقبر ابنى بأرض يقال لها كربلا هى البقعة التى كانت فيها قبة الاسلام نجا الله التى عليها المؤمنين الذين امنوا مع نوح فى الطوفان»: پسرم حسين در سرزمينى به خاك سپرده مى شود كه به آن كربلا گويند، زمين ممتازى كه همواره گنبد اسلام بوده است، چنان كه خدا ياران مومن حضرت نوح علیه السلام را در همان جا از طوفان نجات داد.[۸]
  • امام صادق عليه السلام فرمود: «أن أرض كربلا و ماء الفرات اول ارض و اول ماء قدس الله تبارك و تعالى...»: سرزمين كربلا و آب فرات، اولين زمين و نخستين آبى بودند كه خداوند متعال به آن ها قداست و شرافت بخشيد.[۹]
  • امام صادق عليه السلام فرمود: «ليس نبى فى السموات والارض و ألا يسألون الله تبارك و تعالى ان يوذن لهم فى زيارة الحسين عليه السلام ففوج ينزل و فوج يعرج»: هيچ پيامبرى در آسمانها و زمين نيست مگر اين كه مى خواهند خداوند متعال به آنان رخصت دهد تا به زيارت امام حسين عليه السلام مشرف شوند، چنين است كه گروهى به كربلا فرود آيند و گروهى از آن جا عروج كنند.[۱۰]
  • امام صادق علیه السلام فرمود: «ان الله اتخذ كربلا حرما آمنا مباركا قبل ان يتخذ مكة حرما»: به راستى كه خدا كربلا را حرم امن و بابركت قرار داد پيش از آن كه مکه را حرم قرار دهد.[۱۱]
  • امام سجاد عليه السلام فرمود: «تزهر أرض كربلا يوم القيامة كالكوكب الدرى و تنادى انا ارض الله المقدسة الطيبة المباركة التى تضمنت سيدالشهداء و سيد شباب اهل الجنة»: زمين كربلا، در روز رستاخيز، چون ستاره مرواريدى مى درخشد و ندا مى دهد كه من زمين مقدس خدايم، زمين پاك و مباركى كه پيشواى شهيدان و سالار جوانان بهشت را دربرگرفته است.[۱۲]

نام های دیگر کربلا

از کربلا، با نام ‌هاي بسيار ياد شده که به بيش از بيست نام مي‌رسد:

  • کربلا، نامي که هيچ مکاني در شهرت و قداست به پايش نمي‌رسد و در تفسير اين کلمة کمال آفرين، حرف‌هاي بسيار گفته‌اند:

الف: بعضي معتقدند ريشة کربلا، از کلمة «کَربَلَه» گرفته شده و کربله يعني به سستي گام برداشتن، يا سست شدن گام‌ها. عرب‌ها هرگاه بخواهند از بي‌حال و با کسالت راه رفتن کسي حکايت کنند، مي‌گويند: جادَ يَمْشي مکربلاً؛ يعني آمد در حالي که به سستي گام بر‌مي‌داشت.

ب: کربلا از «کِربال» گرفته شده و کربال يعني غربال و تميز و پاک کردن. گفته مي‌شود: کربلتُ الحنطة؛ يعني گندم را غربال کردم و آن را از خاک و خاشاک پاک گردانيدم. به کربلا نيز به خاطر اين کربلا گفته‌اند که زميني بود خالي از ريگ و سنگ و بدون درخت يا گياهان هرز و مزاحم، گويي ‌که کشاورزي آن را پاک کرده و براي کشت آماده کرده است.

ج: کربلا، از دو واژة آشوري «کرب» و «ايلا» ترکيب يافته است؛ يعني حرم خدا و خانه خدايگان.

د: اين کلمه در اصل فارسي بوده و از دو کلمة «کار» و «بالا» گرفته شده؛ يعني کار آسماني و ارزشمند؛ به عبارتي جايگاه نماز و نيايش.

ه: در اصل «کُوَر بابل» بوده؛ يعني روستاهاي شهر بابل.

و: توسط خود حضرت سيدالشهدا و پدرش علي و جدش پيامبر خدا، کربلا به کرب و بلا؛ يعني درد و بلا و امتحان و ابتلا تفسير شده است. ادبا و شعراي شيعه نيز همين تفسير را برگزيده‌اند، به عنوان نمونه، سالار شاعران شيعي، سيد اسماعيل حِمْيَري از کربلا چنين ياد مي‌کند:


کربلا يا دارُ کربٍ وَ بلا × وبها سبط النبيّ قد قتلا


و بزرگ انديشمند شيعي، مرحوم سيد رضی اين‌گونه مي‌سرايد:

کربلا لاَزِلْتِ کرباً و بلا × ما لقي عندکِ آل المصطفي

کم علي تربکِ، لما صرعوا × مِنْ دمٍ سال و مِن دمع‌ جري

اي کربلا! تو هميشه انبوهي از اندوه و بلا را به ياد مي‌آوري، به سبب آنچه که در خاک تو به آل پاک محمد مصطفي رسيد. هنگامي که کشته شدند چه خون‌ها که ريخته شد و چه اشک‌ها که جاري گرديد.


  • حائر؛ پس از کربلا، حائر بيش از ديگر نام‌ها، داراي اهميت بوده و از کربلا در کتاب‌هاي فقهي بيشتر با همين نام، ياد مي‌شود و فقها مسائل ويژه‌اي را که درباره حائر و احکام و حدود آن مي‌باشد، در ذيل همين عنوان بررسي مي‌کنند.
  • حير، مخفف همان حائر است،‌ حير يا حائر جايي است که آب در آن جا حيران مي‌ماند و به دور خود مي‌پيچد و گودال قتلگاه امام حسين علیه السلام در همين مکان مقدس واقع شده و جسد انورش نيز در آن جا مدفون است.
  • نواويس، پيش از اسلام نام گورستاني بود که مسيحيان، مردگان خود را در آن جا دفن مي‌کردند. جالب اين که پيشواي شهيدان حضرت اباعبدالله علیه السلام در ضمن يکي از خطبه‌هاي معروفش اين واژه را آن گاه که از حريم جدش خارج شده بود، بکار برد:

«خُطَّ المَوتُ عَلَی وُلدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقِلادَةِ عَلَی جِيدِ الْفَتاة، وَ ما أَوْلَهَني إلی أَسْلاَفي اشتياق يعقوبَ إلَی يُوسُفَ وَ خُيِّرَ لي مَصْرَعٌ أَنَا لاَقِيهِِ، کَأَنّي بأَوصَالِي تَتَقَطَّعُهَا عُسْلاَنُ الْفَلَواتِ، بَيْنَ النَّواوِيس وَ کَرْبَلاءَ...». (بحارالانوار، ج 44، ص 366)

مرگ براي فرزندان آدم چه زيبا نوشته شده است! نوشتاري که در لطافت به نقشي مي‌ماند که گردن‌بند، در گردن دخترکان جوان مي‌کشد و من براي سرکشيدن جام جان‌بخش شهادت و به ديدار صالحان سلف، همان قدر مشتاقم که يعقوب به ديدار پسرش يوسف، دست تقدير الهي، براي من قتلگاهي برگزيده است که من به ديدارش خواهم شتافت، مي‌بينم که به همين زودي‌ها گرگ‌هاي گرسنه نواويس و کربلا مرا در محاصره انداخته، بند بند اعضاي بدنم را از هم جدا مي‌کنند.

  • طف الفرات، کنار فرات.
  • طف.
  • شاطئ‌ ‌الفرات، اين هر سه اسم تقريباً به يک معني است و طف به سرزميني که مشرف به دريا باشد، يا در کنار رودخانه قرار گيرد، اطلاق مي‌شود. سرزمين کربلا را به خاطر چند چشمه‌اي که در آن بوده و کربلا را در کنار خويش گرفته بودند طف گفته‌اند. چشمه‌هايي مانند: قطقطانيه، رهيمه، عين الجمل و نهر علقم.
  • نينوا، از نام‌هاي معروف و قديمي کربلاست.
  • موضع البلاء يا موضع الابتلاء.
  • محل الوفاء.
  • غاضريه.
  • ماريه.
  • قصر بني ‌مقاتل.
  • عقر بابل.
  • عمورا.
  • صفورا.
  • نوائح، يعني ناله‌ها و نوحه‌ها.
  • شفاثا، که در عرف مردم «شثاثه» خوانده مي‌شود. (بعضي «شفيه» نقل کرده‌اند، بنگريد: تراث کربلا، ص 20)
  • مدينة الحسين.
  • مشهد الحسين.
  • بقعة مبارکه.[۱۳]

تاریخ کربلا

از آنجا که پيشينه کربلا بسيار قديمي است و به دوران بابليان مي‌رسد و مدارک تاريخي در اين باب ناچيز و اندک است، نمي‌توان شناخت دقيقي نسبت به تاريخ کربلاي پيش از اسلام بدست آورد.

عراق تا سال 13 هجري قمري در سلطه زمامداران ايران بود و از همان سال تا سال شانزدهم هجري، به تدريج تمام کشور عراق و کربلا بدست خيل خروشان سربازان مسلمان فتح شد و آزاد گرديد. از آن ميان جنگ قادسيه که در سال 14 هجري اتفاق افتاد، معروف و مشهور است.

عراق در طول تاريخ اسلام، هميشه کشوري شيعه‌نشين و بستر بسي حوادث تاريخ‌ساز و مهد حماسه‌ها و مرکز انقلاب‌هايي بزرگ و خونين بوده است، کافي است کتاب کربلا را ورق زده و کوفه که شهري از شهرهاي استان کربلا است، در آيينه تاريخ به تماشا نشست.

کربلا با فاصلة 105 کيلومتر، در جنوب غربي بغداد واقع شده و اکنون مرکز استاني به نام «استان کربلا» است.

کربلا و ابوالبشر

در حق حضرت آدم علیه السلام، در حديثي نوشته‌اند که چون از فردوس برين رانده شد و به زمين هبوط کرد، روزي از روزها در اين خراب آباد مي‌گشت که گذرش به صحراي کربلا افتاد در اثر لغزش به زمين افتاد و خون از پايش جاري گرديد، روي به حضرت حق کرده، گفت: خدايا! چرا چنين شد؟! نکند باز قصوري از من سر زده باشد!

ندا رسيد: نه، گناهي از تو سر نزده، بلکه اين جا کربلا است؛ جايي که در آن جا پسر تو حسين را مي‌کشند و به او رحم نمي‌کنند. آدم گفت: آيا حسين پيامبر است؟‌ ندا رسيد: نه، بلکه فرزند پيامبر است. آدم پرسيد: قاتلش کيست؟ حضرت حق پاسخ داد: قاتل او يزيد باشد که در آسمان‌ها و زمين مورد لعن و نفرين است. در اين هنگام بود که آدم چهار نوبت بر يزيد لعنت کرد.

کربلا و پيامبر

از همان روز که سيد جوانان جنت، گام به گيتي نهاد و با درخشش خورشيد جمالش، خانة گلين مولا امام علی علیه السلام و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را درخششي ديگر و نوري بيشتر بخشيد، نام کربلا نيز به زبان‌ها افتاد.

تربت کربلا، اين توتياي چشم دل و سرمه سرخ ديده دين، از همان روزهاي آغازين حيات سراسر حق و حماسه حسين بن علي، قداستي فوق ‌العاده و حرمتي بسيار يافت، چنان که پيامبر خدا آن را از دست روح ‌القدس گرفت و با مشام مبارک خويش مي‌بوييد و بوسه مي ‌زد. گويي با اين کار مي‌خواست به پسرش حسين که تازه تولد يافته بود، بگويد: پسرم! تو از مني و من از تو. تو با کتاب کربلايت که با خون خدايي خويش خواهي نوشت. دين و آيين مرا براي هميشه بيمه خواهي کرد! پس من حق دارم خاک کربلاي تو را ببوسم. پسرم! عزيزم! حسينم! اي پاره تنم و نور چشمم، خوش آمدي و با آمدنت مرا از فکر فردا و فرداها آسوده کردي. من از دير زمان انتظار تو را مي ‌کشيدم.

روزي ام الفضل به محضر پيامبر خدا صلی الله علیه و آله مشرف شده، عرض مي‌کند: اي پيامبر خدا، شب خواب عجيبي ديدم، حضرت پرسيد: چه ديدي؟

ـ گفتنش برايم سخت است. اي فرستاد خدا.

ـ بگو، چه ديدي؟!

ـ ديدم که گويي پاره‌اي از تن شريفتان جدا شد و در آغوش من افتاد!

ـ خير ديدي. ان شاء الله دخترم فاطمه پسري به دنيا خواهد آورد و تو آن را در آغوشت جاي خواهي داد.

چيزي نگذشت که فاطمه حسين را به دنيا آورد و چنان که پيامبر فرموده بود، من او را در آغوش گرفته، به خدمت حضرتش آوردم. پيامبر تا نوزاد را ديد، گريست؛ به گونه‌اي که چشمانش پر از اشک شد! پرسيدم: يا رسول الله، پدر و مادرم فدايت باد! شما را چه شده است، چرا گريه مي‌کنيد؟

فرمود: جبرئيل برايم خبر آورد که اين فرزندم را امتم بزودي خواهند کشت! پرسيدم: همين نوزاد را؟ فرمود: آري، جبرئيل خبر داد و مشتي نيز از خاک سرخ کربلا را برايم آورد.

و در حدیث ديگري است که جبرئيل مشتي از تربت حسين را نزد پيامبر آورد؛ تربتي که بوي مشک خاص و خوشبو از آن به مشام مي‌رسيد و آن را به پيامبر داد و عرض كرد: اي حبيب خدا! اين تربت فرزندت حسين، پسر فاطمه است. چيزي نمي‌گذرد که او را در سرزمين کربلا مردماني نفرين شده خواهند کشت...

در روايتي نيز نقل شده که در نخستين سالروز تولد امام حسين علیه السلام، دوازده هزار فرشته با هيئتي خاص و در حالتي مخصوص به پيشگاه پيامبر نازل شده، عرض كردند: اي محمد، بزودي آن چه از دست قابيل به هابيل رسيد، به فرزندت حسين مي‌رسد.

و آن روز (يعني اولين سالروز تولد امام حسين علیه السلام) فرشته‌اي در آسمان نماند مگر آن ‌كه به حضور حضرت رسول صلی الله علیه و آله شرفياب شدند و او را به شهادت فرزندش حسين تسليت و تبريك گفتند و هر يك به عنوان تحفه، مشتي از خاك كربلا را به پيشگاه پيامبر آورده بودند. در دومين سالگرد ولادت حسين نيز اين برنامه تکرار شد و پيامبر که آن روز در سفر بود، به همراهان خويش در رابطه با كربلا و شهادت فرزندش حسين سخن گفت و پس از بازگشت از سفر نيز به منبر رفت و در حالي که يک دستش را بر سر حسينش نهاده بود و دست ديگر را به سوي آسمان گرفته بود فرمود: «پروردگارا! شهادت فرزندم حسين را مبارک گردان و او را سالار شهيدان قرار ده، إِنَّکَ عَلَي کُلّ شَيْءٍ قَدِير» و پيامبر بارها و بارها از کربلا مي‌گفت و نسبت به تكرار بيان اين حديث حيات ‌بخش اصرار و پافشاري داشت.

خون‌نامة خاک

حضرت ام سلمه، از زنان بزرگوار پيامبر است؛ بزرگ بانويي که پس از خديجه کبری، مادر صديقه طاهره هيچ يک از زنان پيامبر، در پارسايي و صداقت به پاي او نمي‌ر‌سد. او به راستي و به حق «ام المؤمنين» بود. او مي‌گويد: روزي از روزها پيامبر حق در خانه من بود و حسن و حسين در برابر چشمان پيامبر، مشغول بازي بودند که فرشته وحی فرود آمد و در حالي که با دست به امام حسين علیه السلام اشاره مي‌كرد، عرض كرد: اي محمد، پس از تو امتت اين فرزندت را مي‌کشند...

پيامبر پس از شنيدن اين خبر گريست و او را در آغوش خويش فشرد، سپس جبرئيل مشتي از خاک کربلا را به پيامبر داد و حضرت آن را مي‌بوييد و مي‌فرمود: چه بويي دارد! بوي بلا و ابتلا مي‌دهد.

آن گاه رو به من کرده، فرمود: ام سلمه! اين خاک را از من بگير و امانت نگهدار، هرگاه ديدي اين خاک به خون تبديل شد، بدان که فرزندم حسين را کشته‌اند. پس آن را از پيامبر گرفتم و در ميان شيشه‌اي قرار دادم و هر روز که چشمم به آن شيشه مي‌افتاد، بي‌اختيار مي‌گفتم: روزي که اين خاک، خون شود، به راستي که روز عظيمي خواهد بود و چنان نيز شد.

قربانگاه عاشقان

امام باقر علیه السلام از پدرش امام سجاد علیه السلام نقل مي‌کند که وقتي اميرمؤمنان از کربلا عبور مي‌کرد، در توصيف آن سرزمين فرمود: «اين جا قربانگاه عاشقان و مشهد شهيدان است. شهيداني که نه در گذشته مانند آنان وجود داشته و نه در آينده وجود خواهد داشت».

در حدیث ديگر، به عبارت ديگري نقل شده است که شخصي به نام هرثمه بن سليم مي‌گويد: «ما در جنگ صفين با علي بوديم، زماني که حضرت به صحراي کربلا رسيد، از اسب پياده شده احرام نماز بست و ما نيز پشت سر حضرت نماز را با جماعت خوانديم. پس از آن که نماز تمام شد، اميرمؤمنان را ديديم که از خاک کربلا برداشته و آن را استشمام مي‌کند و مي‌فرمايد: چه خوشبويي اي خاک! قومي از تو،‌ در روز قيامت بپا خواهند خاست که بدون حساب و بي هيچ درنگي به بهشت خواهند رفت...».[۱۴]

به هر حال... امام حسين عليه السلام پس از چهار ماه و پنج روز اقامت در مکه، به سمت كوفه حركت كرد. كساني هم به او پيوستند. در اين مدت، اوضاع كوفه عوض شد. حاكم جديدي كه بسيار بي رحم و ظالم بود (به نام ابن زياد) بر سر كار آمد و سختگيري هاي زيادي كرد و فرستاده امام حسين علیه السلام، يعني مسلم بن عقيل را شهيد كرد. مردم هم ترسيدند و بي وفايي كردند.

امام حسين عليه السلام پس از 25 روز حركت، پيش از آن كه به كوفه برسد، در سرزميني به نام «كربلا» نزديك رودخانه فرات و نهر علقمه در محاصره هزاران نفر از نيروهاي دشمن قرار گرفت. چند روز گذشت، روز عاشورا رسيد. لشكريان كوفه را تا 30 هزار و بيشتر گفته اند. اما همراهان امام 72 نفر بودند. از چند روز جلوتر همراهان امام با كم آبي روبرو شده بودند.

در آن سرزمين، نهر آبي لابه لاي نخلستان ها وجود داشت به نام علقمه. علقمه يك نهر فرعي بود كه از رودخانه فرات جدا مي شد. امام و همراهانش نزديكي هاي علقمه فرود آمده بودند، تا دسترسي به آب داشته باشند. ولي دشمن، چند هزار سرباز را در حاشيه علقمه گماشته بود تا امام و يارانش نتوانند از آب استفاده كنند. مي خواستند با تشنه نگه داشتن آنان و فشار كم آبي، آنان را مجبور كنند تسليم شوند و از ابن زياد و يزيد پيروي كنند.

از دوم محرم كه وارد اين سرزمين شدند و اردو زدند، تا هفتم محرم گاهي نفرات امام، حلقه محاصره را مي شكستند و مشك هاي خود را پر از آب مي كردند و به خيمه ها برمي گشتند. اما با مراقبت بيشتر سپاه دشمن، از روز هفتم به بعد، كار تهيه آب مشكل شد و در خيمه ها كمبود آب بود. تا اوج عطش و تشنگي كه روز عاشورا بود.

نهر علقمه را به ياد داشته باش، دوباره به آن جا سر خواهيم زد و از شهيد علقمه ياد خواهيم كرد. وقتي امام در اين سرزمين فرود آمد، دستور داد خيمه ها را برپا كنند، اما آن ها را به صورت نزديك به هم و به حالت نيم دايره. خيمه امام در وسط اين خيمه ها بود. بعضي از خيمه ها مخصوص امام و اهل بيت او و جوانان هاشمي بود، برخي براي ياران و همراهان و بعضي هم مخصوص سلاح و ادوات جنگ و مشك هاي آب و...

امروز وقتي به كربلا مي روي، به ديدن محلي مي روي كه به فاصله بيش از 200 متر دورتر از حرم امام حسين عليه السلام قرار دارد و به صورت بناي يادبودي است كه جايگاه خيمه هاي امام حسين عليه السلام را نشان مي دهد كه از محل درگيري و ميدان جنگ فاصله داشت.

بگذريم. روز عاشورا فرارسيد. امام و فرزندان و يارانش از جلوي اين خيمه ها به طرف ميدان مي رفتند و مي جنگيدند. يك بار حمله عمومي طرف صبح انجام گرفت، از آن پس نبرد تن به تن. ابتدا ياران امام يكايك به ميدان رفتند و جنگيدند و شهيد شدند. سپس جوانان هاشمي و در آخر حضرت عباس علیه السلام و در پايان همه، امام حسين عليه السلام بود كه در نبرد دلاورانه با آنان شهيد شد. هر كس به ميدان مي رفت، رَجَز و شعرها و شعارهاي حماسي مي خواند و درگير مي شد. اين نبردها كه از صبح عاشورا شروع شده بود، تا بعد از ظهر ادامه يافت.

تپه ماهورهايي ميان خيمه ها و ميدان فاصله انداخته بود. اگر كسي مي خواست ميدان را ببيند، بايد روي آن بلندي مي آمد تا ميدان و سپاه دشمن در چشم اندازش قرار گيرد. اين كه اكنون در كربلا نزديك حرم سيدالشهدا به فاصله 30 متر آن طرف خيابان، جايگاهي وجود دارد به نام «تل زينبيه» كه با چند پله بلندتر از سطح خيابان ساخته شده و شبيه يك حسينيه كوچك است و زائرين كربلا آن جا را هم زيارت مي كنند، يكي از همان بلندي هايي بود كه روز عاشورا حضرت زينب سلام الله علیها براي كسب خبر از وضع ميدان و سرنوشت برادرش، چند بار از جلوي خيمه ها به آن بلندي آمد و به صحنه نبرد نگاه كرد. فاصله چنداني بين تل زينبيه و حرم نيست. اين ساختمان به ياد آن حادثه و براي زنده نگه داشتن آن خاطره ساخته شده است.

روز عاشورا وقتي همه ياران و نزديكان و فرزندان امام به شهادت رسيدند، خود آن حضرت به ميدان رفت. بارها حمله كرد و با آن گروه جنگيد و عده اي را كشت. ولي خودش هم خيلي تشنه و خسته و زخمي بود. تنهاي تنها آن قدر جنگيد و زخم بر پيكر او وارد شد كه سرانجام بر زمين افتاد. اما هنوز زنده بود و جان در بدن داشت. شمر كه يكي از جلادان و نيروهاي بي رحم دشمن بود، با قساوت تمام، سر امام حسين عليه السلام را از پيكرش جدا كرد.[۱۵]

مهمترين زيارت گاههاى كربلا عبارتند از:

  • حرم امام حسين عليه السلام، كه به همراه حرم ابوالفضل العباس عليه السلام و فضاهاى پيرامون اين دو جايگاه، هسته مركزى شهر را تشكيل مى دهند. حرم مطهر بيش از دو متر از سطح شهر پايين تر است، از اين رو تعداد زيادى پله زائران را از دروازه ها به درون صحن هدايت مى كند.

ساختمان كنونى حرم از ساخته هاى دوره صفوى و عثمانى و قاجار است. حرم مطهر از گنبدى بزرگ و مطلا تشكيل شده كه بر روى گنبد خانه اى وسيع و چندين رواق و يك مسجد بزرگ و صحنى فراخ است كه تمامى اين مجموعه را دربرمى گيرد. گنبد طلا از ساخته هاى دوران صفويه است و طلا كارى آن به دستور آغا محمدخان قاجار انجام گرفته است.

در زير گنبد، ضريح نقره اى و بزرگ و چند ضلعى قرار دارد كه قسمت عمده فضاى گنبد خانه را اشغال كرده و درون آن قبر مطهر امام حسين عليه السلام و دو فرزندش حضرت على اصغر و حضرت على اكبر جاى دارد. در سمت شرق ضريح مطهر حضرت، فضايى است كه در جنوب آن پنجره اى نقره اى قرار دارد. اين جا آرامگاه قسمت اعظم شهيدان واقعه كربلا است كه همگى آنان پيرامون آن پنجره و فضاهاى اطراف پراكنده و مدفون هستند. گرداگرد گنبد خانه را چهار رواق دربرگرفته است.

حرم مطهر داراى ايوانى است كه قسمتى از آن با خشت هاى طلا پوشيده شده و بخش هاى ديگر آن با كاشى معرق و نفيس اصفهان تزيين يافته است. سقف بلند ايوان را مجموعه اى از ستون هاى مرمرين، تراش هنرمندان اصفهانى نگاه داشته است.

  • قتلگاه، جايگاهى است در نزديكى آرامگاه حبيب بن مظاهر اسدى كه بنابر گفته روايات، امام حسين عليه السلام در آن جا به شهادت رسيد و بعدها به جايگاه كنونى منتقل شد و دفن گرديده اند.
  • تل زينبيه، در فاصله 20 مترى از سمت غرب صحن مطهر، تپه اى به ارتفاع 5 متر وجود دارد كه امروزه بر روى آن اتاقى ساخته شده است، اين تپه به نام «تل زينبيه» يا تپه حضرت زينب عليهاالسلام مشهور است و بنا به نقل مورخان، تپه اى بوده است كه در روز عاشورا حضرت زينب سلام الله علیها بر روى آن مى رفته و از سير وقايع جنگ آگاهى مى يافته اند.
  • حرم منور و پاك ابوالفضل العباس عليه السلام، اين حرم در فاصله 350 مترى شمال شرقى حرم امام حسين عليه السلام قرار گرفته و داراى قبه و بارگاه شكوهمندى است كه جسد پاك اين سردار رشيد و يار وفادار امام حسين عليه السلام را دربرگرفته است. ساختمان داراى گنبدى طلايى است كه بر روى گنبد خانه اى كوچكتر از حرم امام حسين عليه السلام قرار دارد. گرداگرد قبر مطهر را چهار رواق و صحن فراخ و وسيعى به همراه ايوان زيبا دربرگرفته است. ضريح زيباى آن حضرت به دستور مرحوم آية الله العظمى حكيم در سال 1965 ميلادى در اصفهان ساخته شد.
  • آرامگاه حبيب بن مظاهر اسدى، او يكى از شهداى روز عاشورا است كه در سن 80 سالگى به يارى امام حسين عليه السلام شتافت و شهيد گرديد و در فاصله 10 مترى از ضريح مطهر و در رواق جنوب غربى مدفون است و داراى ضريح كوچكى است.
  • آرامگاه سيد ابراهيم مجاب، وى امام زاده والا مقام و عظيم الشان و داراى نسل مباركى است. او ابراهيم فرزند محمدالعابد فرزند امام موسى بن جعفر عليه السلام است كه در اين بقعه مطهر دفن شده است و بنا به نوشته مورخان، بسيارى از سادات و بزرگان پيرامون او مدفونند. آرامگاه او در رواق حرم مطهر و در گوشه شمال غربى آن است.
  • در سرتاسر صحن و حجره هاى گرداگرد آن و رواق ها، بسيارى از بزرگان در طول تاريخ دفن شده اند، برخى از اين حجره ها به نام شخصيتى كه در داخل آن دفن شده، مشهور است، همچون آخرين مقبره اى كه در جنوب سمت مشرق قرار دارد و مدفن بسيارى از علماى دين مى باشد كه مشهورترين آن ها مرحوم آية الله ميرزا محمد تقى شيرازى است كه در سال 1920 ميلادى، رهبرى انقلاب مردم بر ضد دولت انگليس را بر عهده داشت. از ديگر مشاهير مدفون در اين بقعه مطهر، ميرزا محمدتقى خان اميركبير است كه پس از به قتل رسيدنش در كاشان، به كربلا منتقل و در مقبره اى در رواق شرقى حرم مطهر دفن گرديد، همچنين قاجاريه نيز در رواق شمالى، داراى مقبره اى هستند كه جمعى از آنان در آن جا مدفونند.
  • خيمه گاه، در جنوب صحن مطهر امام حسين عليه السلام و در فاصله 250 مترى واقع است. (بنا به نقل مورخان، محل برافراشته شدن خيمه ها و چادرهاى سيدالشهداء عليه السلام و ياران او بوده است). امروزه جايگاه خيمه ها را با ساختمان سازى به تصوير كشيده اند.
  • مقام امام مهدی عليه السلام، در ميان نخلستان هاى كرانه رودخانه فرات كه اين شاخه رودخانه به نام «نهر علقمه» مشهور است، از شمال كربلا مى گذرد و آن جايگاهى است منسوب به حضرت حجت عليه السلام كه مردم در آن به نماز مى پردازند.
  • حر، و آن شهركى است در جنوب غربى كربلا كه در فاصله 9 كيلو مترى از شهر واقع شده و نام آن برگرفته از نام حر بن يزيد رياحى است. او در روز عاشورا يكى از فرماندهان لشگر عبيدالله بن زياد بود ولى بعدها توبه كرد و به لشكر حق پيوست و تا پاى جان ايستاد و به شهادت رسيد و در اين موقعيت دفن گرديد. امروزه آرامگاه او، كه از ساخته هاى شاه اسماعيل صفوى است، داراى صحن و رواق و گنبد كاشى كارى است و مؤمنان فوج فوج به زيارت قبرش مى شتابند.
  • آرامگاه الاخرس بن الكاظم عليه السلام، وى محمد ابن ابى الفتح اخرس، از نوادگان حضرت موسى بن جعفر عليه السلام است كه بقعه اش در حومه كربلا، در محله اى به نام «الابتر» قرار دارد.
  • آرامگاه ابن حمزه، وى نواده اميرالمؤمنين و از امام زادگان والامقام است. آرامگاهش در آغاز بزرگراه كربلا - طويريج قرار دارد.
  • آرامگاه عون بن عبدالله، در نسبت اين امامزاده ترديدهايى وجود دارد كه آيا وى همان عونى است كه در كربلا شهيد شد و يا نواده امام حسن عليه السلام است؟ امروزه وى داراى بقعه و بارگاه باشكوهى در 11 كيلومترى شمال غربى كربلا و در آغاز بزرگراه كربلا - بغداد مى باشد. اين امامزاده بسيار مورد توجه مردمان عراق و داراى نذر مجربى است، از اين رو همواره مزار او مملو از زائر و نذورات آنان است.
  • آرامگاه طفلان مسلم، اين آرامگاه در راه كربلا - بغداد، در حومه شهر مسيب قرار دارد. اين دو كودك به نام هاى محمد و ابراهيم، فرزندان حضرت مسلم ابن عقيل هستند كه پس از شهادت پدرشان به شهادت رسيدند، آرامگاه اين دو كودك صحن و سراى باشكوهى داشته و بر قبر هر يك گنبد و ضريحى قرار دارد.
  • آرامگاه ابن هاشم، وى از نوادگان حضرت موسى بن جعفر عليه السلام است كه در سال 745 ه وفات يافت و آرامگاهش امروزه در كويرى واقع در شمال غربى كربلا مى باشد. قبر او داراى صحن و سراى بزرگى است و در ميان اعراب بيابانگرد بسيار معروف است و آنان همواره بدو پناه آورده و نذر مى كنند.
  • آرامگاه ابن فهد حلى، او از فقهاى اماميه است و قبرش در غرب خيابان «باب القبله» درون مسجدى به نام او قرار دارد.
  • حسينيه هاى كربلا، با توجه به اين كه كربلا شهرى زيارتى است و ساليانه صدها هزار مسلمان از سرتاسر كشورهاى شيعه نشين براى زيارت به اين شهر مقدس مشرف مى شوند، از اين رو بسيارى از مردم شهرهاى گوناگون به ساختن حسينيه و زائرسرا پرداخته اند كه مهمترين حسينيه ها از آن ايرانيان است، همانند حسينيه تهراني ها، اصفهاني ها، مازندرانى ها، قمى ها و آذربايجاني ها و دهها حسينيه ديگر كه قسمت عمده اين مراكز در سال هاى اخير منهدم و ويران گرديده است.
  • مدارس دينى كربلا، كربلا داراى حوزه علميه كهن و مهمى است، از اين رو مدارس دينى فراوان در كربلا ديده مى شود كه مهمترين آن ها عبارتند از: مدرسه هنديه، مدرسه حسن خان، مدرسه آية الله بروجردى، مدرسه بادكوبه، مدرسه كريم خان، مدرسه مجاهد، مدرسه بقعه، مدرسه حسينيه، مدرسه شريف العلما، مدرسه سليميه و...[۱۶]

پانویس

  1. اماکن زيارتي و سياحتي عراق، محمدرضا قمي، ص 42.
  2. کربلا و حرم هاي مطهر، سلمان هادی آل طعمه، ص 21.
  3. سوره قصص، آیه 30.
  4. حيوة القلوب، ج 1، ص: 607.
  5. سوره مريم، آیه 1.
  6. قاموس قرآن، ج 6، ص: 165.
  7. بحارالانوار، ج 98، ص 115 و نيز كامل الزيارات، ص 264.
  8. كامل الزيارات، ص 269، باب 88، ح 8.
  9. بحارالانوار، ج 98، ص 109 و نيز كامل الزيارات، ص 269.
  10. مستدرك الوسائل، ج 10، ص 244 به نقل از كامل الزيارات، ص 111.
  11. كامل الزيارات، ص 267 بحار، ج 98، ص 110.
  12. ادب الطف، ج 1، ص 236، به نقل از كامل الزيارات، ص 268.
  13. سيماي کربلا حريم حريت، محمد صحتی سردرودی، ص 11-16.
  14. سيماي کربلا حريم حريت، محمد صحتی سردرودی، ص 45.
  15. زائر كربلا، جواد محدثى، ص 33.
  16. اماکن زيارتي و سياحتي عراق، محمدرضا قمي، ص 45.