تاریخ علم اخلاق

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۳۴ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«علم اخلاق» شاخه ای از علوم انسانی است که در آن از فضایل و رذایل اخلاقی و از خصلت ها و رفتارهای آدمیان سخن به میان می آید. متفکران مسلمان در علم اخلاق میراثی ماندگار از خود به یادگار گذاشته و ضمن بهره گیری از میراث اخلاقی پیشینیان، مبانی اخلاقی خود را بر پایه تعالیم مکتب اسلام استوار کرده اند.[۱]

تاریخچه علم اخلاق

بی ‌شک بحث‌های اخلاقی از زمانی که انسان گام بر روی زمین گذارد آغاز شد، زیرا ما معتقدیم که حضرت آدم علیه‌السلام پیامبر خدا بود. نه تنها فرزندانش را با دستورهای اخلاقی آشنا ساخت، بلکه خداوند از همان زمانی که او را آفرید و ساکن بهشت ساخت، مسائل اخلاقی را با اوامر و نواهی اش به او آموخت.

سایر پیامبران الهی یکی پس از دیگری به تهذیب نفوس و تکمیل اخلاق که خمیرمایه سعادت انسان‌هاست، پرداختند تا نوبت به حضرت مسیح علیه‌السلام رسید که بخش عظیمی از دستوراتش را مباحث اخلاقی تشکیل می دهد و همه پیروان و علاقه مندان او وی را به عنوان معلم بزرگ اخلاق می شناسند.

اما بزرگترین معلم اخلاق پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بود که با شعار «انّما بُعثتُ لأتمّم مکارم الاخلاق» مبعوث شد و خداوند درباره خود او فرموده است: «وَإِنَّک لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ»؛ اخلاق تو بسیار عظیم و شایسته است.[۲]

بعد از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، امامان معصوم علیهم‌السلام به گواهی روایات اخلاقی گسترده ای که از آنان نقل شده، بزرگترین معلمان اخلاق بودند و در مکتب آن‌ها مردان برجسته ای که هر کدام از آن‌ها را می توان یکی از معلمان عصر خود شمرد، پرورش یافتند. زندگانی پیشوایان معصوم علیهم‌السلام و یاران بافضیلت آنان، گواه روشنی بر موقعیت اخلاقی و فضائل آن‌ها می باشد.

در میان «فلاسفه» نیز بزرگانی بودند که به عنوان «معلم اخلاق» از قدیم‌الایام شمرده می شدند، مانند: افلاطون، ارسطو، سقراط و جمعی دیگر از فلاسفه یونان.

مشاهیر و کتب علم اخلاق

این که «علم اخلاق» از چه زمانی در اسلام پیدا شد و مشاهیر این علم چه کسانی بودند داستان مفصلی دارد که در کتاب گرانبهای «تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام» نوشته سید حسن صدر (م، ۱۳۵۴ ق)، به گوشه ای از آن اشاره شده است. نویسنده این موضوع را به سه بخش تقسیم می کند:

الف). وی معتقد است اولین کسی که علم اخلاق را تاسیس کرد، امیرالمومنین علی علیه‌السلام بود که در نامه معروفش (به فرزندش امام حسن‌مجتبی علیه‌السلام) بعد از بازگشت از صفین، اساس و ریشه مسائل اخلاقی را تبیین فرمود و ملکات فضیلت و صفات رذیلت به عالی‌ترین وجهی در آن مورد تحلیل قرار گرفته است![۳] این نامه را (علاوه بر مرحوم سید رضی در نهج البلاغه) گروهی دیگر از علمای شیعه نقل کرده اند. بعضی از دانشمندان اهل سنت مانند ابواحمد حسن بن عبدالله عسکری نیز در کتاب الزواجر والمواعظ تمام آن نامه را آورده و می افزاید: لو کان من الحکمة مایجب ان یکتب بالذهب لکانت هذه. اگر از کلمات پندآموز، چیزی باشد که با آب طلا باید نوشته شود، همین نامه است.

ب). نخستین کسی که کتابی به عنوان «علم اخلاق» نوشت، اسماعیل بن مهران ابی‌نصر سکونی بود که در قرن دوم می زیست، کتابی به نام «صفة المؤمن والفاجر» تألیف کرد (که نخستین کتاب شناخته شده اخلاقی در اسلام است).

ج). آیت الله صدر سپس گروهی از بزرگان این علم را اسم می برد (هر چند صاحب کتاب و تألیفی نبوده اند)، از جمله:

  • سلمان فارسی، که از امام علی علیه‌السلام درباره اش نقل شده که فرمود: «سلمان الفارسی مثل لقمان الحکیم - علم علم الاول والاخر، بحر لاینزف و هو منا اهل البیت؛ سلمان فارسی همانند لقمان حکیم است - دانش اولین و آخرین را داشت و او دریای بی‌پایانی بود و او از ما اهل بیت است».[۴]
  • ابوذر غفاری، که عمری را در ترویج اخلاق اسلامی گذراند و خود نمونه کامل آن بود. درگیری های او با خلیفه سوم «عثمان» و همچنین «معاویه» در مسائل اخلاقی معروف است؛ و سرانجام جان خویش را نیز بر سر این کار نهاد.
  • عمار یاسر، که سخن امیرمؤمنان علی علیه‌السلام درباره او و یارانش مقام اخلاقی آنها را روشن می سازد، علی علیه السلام فرمود: «این اخوانی الذین رکبوا الطریق ومضوا علی الحق، این عمار... ثم ضرب یده علی لحیته الشریفة الکریمة فاطال البکاء، ثم قال: اوه علی اخوانی الذین تلوا القرآن فاحکموه، و تدبروا الفرض فاقاموه، احیوا السنة و اماتوا البدعة؛ کجا هستند برادران من! همان‌ها که سواره به راه می افتادند و در راه حق گام برمی داشتند، کجاست عمار یاسر!... سپس دست به محاسن شریف خود کشید و مدت طولانی گریست، پس از آن فرمود: آه بر برادرانم همان‌ها که قرآن را تلاوت می کردند و بکار می بستند، در فرائض دقت می کردند و آن را به پا می داشتند. سنت‌ها را زنده کرده و بدعت‌ها را می راندند».[۵]
  • نوف بکالی، که بعد از سنه ۹۰ هجری چشم از جهان پوشید و دارای مقام والایی در زهد و عبادت و اخلاق است.
  • محمد ابن ابی بکر، که راه و روش خود را از امیرمؤمنان علی علیه‌السلام می گرفت و در زهد و عبادت گام در جای گام‌های او می نهاد و در روایات به عنوان یکی از شیعیان خاص علی علیه‌السلام شمرده شده و در اخلاق، نمونه بود.
  • جارود بن منذر، که از یاران امام چهارم و پنجم و ششم بود و از بزرگان علما است و در علم و عمل و جامعیت مقام والائی دارد.
  • حذیفة بن منصور، که از یاران امام باقر و امام صادق و امام کاظم علیهم‌السلام بود و درباره او گفته شده: «او علم را از این بزرگواران اخذ کرده و نبوغ خود را در مکارم اخلاق و تهذیب نفس نشان داد».
  • عثمان بن سعید عمری، که از وکلای چهارگانه معروف ولی عصر حضرت مهدی ارواحنا فداه می باشد و از نواده های عماریاسر بود، بعضی درباره او گفته اند: «لیس له ثان فی المعارف والاخلاق والفقه والاحکام؛ او در معارف و اخلاق و فقه و احکام دومی نداشت.

همچنین آیت الله سید حسن صدر، مشهورترین کتب اخلاقی تدوین شده را چنین نام می برد:

مرحوم آقا بزرگ تهرانی نیز نام ده‌ها کتاب را که در زمینه علم اخلاق نگاشته شده است در اثر معروف خود «الذریعه» بیان نموده است.[۷]

پانویس

  1. حسین روحانی نژاد ، مقاله نگرشی ‎به‎ مراحل ‎تطور علم ‎اخلاق ‎اسلامی
  2. سوره قلم، آیه ۴.
  3. رساله حقوق امام سجاد علیه‌السلام و دعای مکارم الاخلاق و بسیاری از دعاها و مناجات‌های دیگر نیز در طلیعه آثار معروف اخلاقی در اسلام قرار دارند که هیچ اثری با آن‌ها برابری نمی کند.
  4. بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۳۹۱.
  5. نهج البلاغه، خطبه ۱۸۲.
  6. تلخیص و اقتباس با تغییرات و اضافاتی از کتاب «تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام» فصل آخر.
  7. الذریعه، جلد اول.

منابع

  • آیت الله مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، جلد ۱، اصول مسائل اخلاقی.
  • حسین روحانی نژاد، مقاله نگرشی ‎به‎ مراحل ‎تطور علم ‎اخلاق ‎اسلامی.