سید علی اصغر خویی
آیت الله سید علیاصغر خویی (۱۴۰۲-۱۳۱۲ ق)، از روحانیون مجاهد شیعه در قرن ۱۴ هجری و از شاگردان سید محمد حجت کوه کمری بود. اساس فعالیتهای اجتماعی این عالم فرهیخته، حمایت از مواضع سیاسی امام خمینی و دفاع از حقوق ملت ایران بود و پیوسته نقش مؤثری در حرکتهای مردمی داشت.
نام کامل | سید علیاصغر صادقی خویی |
زادروز | ۱۳۱۲ قمری |
زادگاه | خوی |
وفات | ۱۴۰۲ قمری |
مدفن | قم، حرم حضرت معصومه |
اساتید |
سید محمد حجت، سید حسین بادکوبهای، محمدحسین اصفهانی، سید ابوالحسن اصفهانی،... |
شاگردان |
میر جعفر مرقاتی خویی، شیخ ابوطالب فاضلی خویی، سید محمد مصری،... |
آثار |
مقدمه بر «منهاج البراعه»، مقدمه بر «التحفة المرضیة»، مقدمه بر «تحفة الاخوان فی تجوید القرآن»،... |
محتویات
ولادت و خاندان
سید علیاصغر صادقی خویی فرزند میر مجتبی، در تاریخ سیزدهم محرم الحرام ۱۳۱۲ قمری در خوی -از شهرستانهای آذربایجان غربی- در خانوادهای علمی و مذهبی دیده به جهان گشود.
تبار آیت الله خویی از خاندانهای مهم علمی شیعه در آذربایجان است. آنان از سادات حسینی، معروف به «ابیض» بوده و این شهرت از «حسین ابیض» به آنان رسیده است. آیت الله صادقی خویی از ذریه سلالة الاطیاب سید محمد مصری است که دعای علوی مصری از اوست. وی با هشت واسطه به حضرت سید الساجدین، امام زین العابدین علیهالسلام منسوب است.
دانشمندان و رجال علمی و مذهبی، بسیاری از نوادگان سید محمد مصری در جامعه اسلامی درخشیدند و در سدههای گذشته، صاحبان آثار علمی و فرهنگی فراوانی در کشور پهناور ایران عزیز بودند. برخی از این فرهیختگان علمی و مذهبی عبارتند از حضرات:
- سید حسین کوهکمری معروف به «سید حسین تُرک»؛
- آقا سید حسن معروف به سید حسن بابا، صاحب بارگاه مجلل در روستای کوهکمر؛
- علامه محقق، حاج میرزا محمدحسن زنوزی خویی، صاحب اثر معروف «ریاض الجنة»؛
- سید محمد حجت، مرجع تقلید وقت و مؤسس مدرسه حجتیه در قم؛
- سید حسن خویی، دایی آیت الله مرعشی نجفی؛
تحصیلات و استادان
علی اصغر خویی از همان دوران کودکی به خاطر تعلق داشتن به خاندان سیادت و علاقه فراوان به فراگیری علوم اسلامی، وارد حوزه علمیه خوی گردید و از استادان بزرگوار آن دیار کسب فیض کرد.[۱] وی ادبیات، فقه و اصول را از محضر استادان همشهری خویش فراگرفت، از جمله:
- آخوند ملا علی مدد محسنی بدلآبادی (م، ۱۳۵۵ ق): ایشان از عالمان مبرز و از فقیهان وارسته خوی و حوزه درسیاش در خوی زبانزد خاص و عام بود. آقا سید علیاصغر خویی، علوم مقدمات و ادبیات را پیش وی خوانده است.[۲]
- آیت الله سید باقر خویی (۱۲۶۲-۱۳۴۶ ق): وی پسرعموی آیت الله سید ابوالقاسم خویی و از شاگردان سید حسین ترک کوهکمری و کاشفالغطا است. آقا سید علیاصغر، مقداری از فقه و اصول را پیش او فراگرفته است.[۳]
هجرت به نجف:
آقا سید علیاصغر در سال ۱۳۴۱ ق. به نجف سفر نمود و به مدت نُه سال با جدیت هر چه تمامتر در آنجا مشغول فراگیری علوم اسلامی گردید. عالم ربانی، حاج شیخ حسن بصیری در خصوص علاقه و اشتیاق ایشان به تحصیل از قول آیت الله سید ابوالقاسم خویی میگوید: «ما در نجف اشرف همه چیز را مانع درس و مباحثه علمی نمیدانستیم؛ بلکه درس را مانع همه چیز میدانستیم. حتی پسرم در خانه ما وفات نمود و ما موقع درس، جلسه درس را تعطیل نکردیم».[۴]
معظمله به مدت یک سال، رسائل و مکاسب (خیارات) را از شیخ عبدالحسین رشتی و خارج فقه (صلوة) را از سید محمد حجت و (متاجر) را از میرزا علی ایروانی فراگرفت. وی در دروس فلسفه، حکمت و کلام فیلسوف زمان، سید حسین بادکوبهای و خارج فقه و اصول آیات عظام: شیخ محمدحسین اصفهانی، شیخ محمدحسین نایینی، آقا ضیاءالدین عراقی و سید ابوالحسن اصفهانی حاضر شد و بهرهها برد.[۵]
این مرد بزرگ در جوار امیرمؤمنان امام علی علیهالسلام، روح بلند و تشنهاش را با علوم و معارف اسلامی سیراب کرد و به دریافت اجازه نامه اجتهاد از استادانش مفتخر گردید. وی با کولهباری از علم و معنویت در سال ۱۳۵۰ ق. به خوی بازگشت. بازگشت وی به خوی، به حسب درخواست رسمی اهالی شهرستان خوی و دستور آیت الله اصفهانی صورت گرفت.[۶]
فعالیتهای علمی و فرهنگی
خدمات علمی و فرهنگی سید علی اصغر در خوی، بیشتر بر سه محور اساسی دور میزند:
الف) تبلیغ:
از وظایف مسلم عالمان اسلامی و رهبران علمی شیعه است. آیت الله خویی همچون عالمان دلسوز دیگر، همیشه در امر تبلیغ و هدایت مردم مؤمن پیشتاز بوده و رسالت خویش را به شایستگی انجام داده است. وی پس از استقرار در خوی در مسجد معروف «ملاحسن»، در مرکز شهر و در مسجد «شعبان» در نزدیکی منزل مسکونیاش به اقامه نماز جماعت پرداخت. وی با دایر کردن جلسات مختلف دینی و محفلهای مذهبی، به نشر معارف الهی همت گماشت. او با اقدامات به موقع، حفاظت و حراست از دستاوردهای اسلام و شیعه و دفاع از حریم روحانیت را سرلوحه کارهای خویش قرار داد.[۷]
ب) مدرسه نمازی:
مدرسه علوم دینی نمازی یکی از چهار مدرسه آباد خوی بوده که توسط شخصی نیکوکار به نام حاج محمد، داماد مرحوم شیخ محمد نمازی، برای تدریس پدر زنش در سال ۱۲۰۰ ق. احداث شده است. با ورود آیت الله خویی به شهرستان خوی، مدرسه نمازی رو به تخریب و ویرانی نهاده و تقریباً از سکنه خالی شده بود. وی با کمک مردم خوی، شروع به بازسازی مدرسه نمود و کتابخانه در خور تحسین تأسیس کرد و مقداری کتاب به کتابخانه تازه تأسیس مدرسه اهدا نمود.[۸]
ج) تربیت طلاب:
ایشان پس از بازسازی مدرسه نمازی شروع به جذب طلاب علوم دینی نمود و تدریس و تربیت آنها را به عهده گرفت. اکنون بسیاری از عالمان خوی از پرورش یافتگان حوزه درسی وی هستند و در شهرهای مختلف آذربایجان و ایران مشغول خدمات دینیاند. برای نمونه به شرححال پنج تن از شاگردان مشهور ایشان در دوره نخست تدریس در مدرسه نمازی اشاره میشود:
- ۱- میر جعفر مرقاتی خویی (داماد معظمله)
- ۲- شیخ ابوطالب فاضلی خویی (۱۳۴۵-۱۴۱۵ ق)
- ۳- آیت الله شیخ خلیل قبلهای
- ۴- شیخ حسن بصیری
- ۵- سید محمد مصری
آثار و تألیفات
آنچه که از آثار ایشان بدست آمده، مقدمههایی است که بر سه کتاب نگاشتهاند:
- ۱- مقدمه بر کتاب «منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه»، تألیف میرزا حبیبالله خویی؛
- ۲- مقدمه بر کتاب «التحفة المرضیة»، تألیف آیت الله سید محمدتقی نجفی خویی؛
- ۳- مقدمه بر کتاب «تحفة الاخوان فی تجوید القرآن»، تألیف میرزا امینالله کاتبی خویی.
فعالیتهای سیاسی
دوران اقامت آیت الله علی اصغر خویی در خوی، مصادف با واگذاری نفت شمال به شوروی بود و ایشان با این عمل دولت به سختی مخالفت میکرد، که در نهایت موجب انتقال ایشان به تهران گردید. حاج سید ابراهیم علوی در این زمینه مینویسد: «در سال ۱۳۲۴ ش. به خاطر ابا از امضای ورقه واگذاری نفت شمال به شورویها ناچار به تهران منتقل شد».[۹]
آیت الله خویی چهل و یک سال در تهران سکونت نمود و در طول این مدت به خدمات علمی و فرهنگی مشغول بود. او در یکی از مساجد اطراف «گلوبندک» نماز جماعت برپا میکرد و معارف دینی را با زبانی ساده و همه فهم، برای مردم بیان مینمود.
با آغاز نهضت بزرگ ملت ایران علیه رژیم منحوس پهلوی، آیت الله خویی به عنوان یکی از عالمان طراز اول تهران، فعالیتهای سیاسی خویش را در کنار مردم متدین و مراجع عظام تقلید با حمایت و پشتیبانی از حرکتهای انقلابی حضرت امام خمینی قدس سره شروع نمود. در حقیقت این دوره از زندگانی معظمله که از سال ۱۳۴۱ شمسی تا ارتحال آن بزرگوار به طول انجامید، دوره فعالیت سیاسی وی در تهران به حساب میآید.
وی به عنوان عالم طراز اول تهران، نقش مؤثری در حرکتهای مردمی داشتند و همیشه جزء اولین کسانی بود که امضایش در پای اعلامیهها و نامهها، علیه رژیم مشاهده میشد. از جمله در سال ۱۳۴۲ ش. رهبر و پیشوای نهضت ایران اسلامی توسط رژیم پهلوی دستگیر و به کشور ترکیه تبعید گردید. در اثر این عمل ناشایست، عالمان و روحانیان شهرها و عتبات عالیات با انتشار اطلاعیه، این عمل زشت را محکوم نموده، خواستار بازگشت حضرت امام به وطن گردیدند. آیت الله خویی و عالمان مبارز تهران، با ارسال نامهای در تاریخ ۱۳۴۳/۹/۵ ش، به سفیر ترکیه در ایران ابراز داشتند: چون معظمله مورد توجه عموم مسلمین، مخصوصاً جامعه روحانیت بوده و خواسته ایشان در حقیقت خواسته عموم دینداران و علاقمندان به حفظ استقلال کشور و حقوق مسلمین میباشند؛ لذا از آن جناب انتظار داریم، اولاً دولت متبوع خود را به موقعیت و شخصیت ممتاز ایشان توجه و تأکید فرمایند که موجبات استراحت خاطر خطیر ایشان را فراهم، ثانیاً از سلامتی معظمله اینجانبان را مستحضر، تا به اطلاع عموم برسد. سید صدرالدین الجزایری، الاحقر سید علیاصغر خویی... .[۱۰]
در سال ۱۳۴۶ ش. رژیم صهیونیستی با استفاده از قدرت و زور، سرزمین فلسطین را به خاک و خون کشید و مردم بیدفاع را آواره کرد. این عمل وحشیانه مورد توجه و اعتراض محافل سیاسی و مذهبی قرار گرفت و بزرگان و سران کشورها با ارسال نامهها و تلگرافهای اعتراضآمیز این عمل شنیع را محکوم کردند. آیت الله خویی و روحانیان تهران با اظهار تأسف از این حرکتهای ضدبشری، از برادران و خواهران مسلمان خواستار کمک رسانی به آوارگان فلسطینی شدند. در بخشی از این پیام آمده است: ... باید توجه داشت در این موقع که بسیاری از برادران ما از شهر و دیار خود آواره گردیده و از حداقل زندگی محروم و عده زیادی از آنها مجروح و مریض و احتیاج به همه نوع کمکهای مادی و معنوی دارند، وظیفه اسلامی هر مسلمان آن است که به قدر توانایی و امکانات، به کمک آنان شتافته و از هر نوع مساعدتی که ممکن باشد، دریغ ننمایند. عبدالله بن مسیح تهرانی، محمدتقی آملی، الاحقر محمدتقی نجفی بروجردی، الاحقر سید علی اصغر خویی... .[۱۱]
برخی دیگر از اعلامیهها و نامههای وی عبارتند از:
- نامه به شاه درباره مجلس مؤسسان و تغییر بعضی از مواد قانون اساسی.[۱۲]
- اعلامیه خطاب به مردم ایران درباره تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی.[۱۳]
- تلگرام به آیت الله گلپایگانی درباره فاجعه مدرسه فیضیه.[۱۴]
- اعلامیه درباره حوادث ایران و اعلام عزای عمومی.[۱۵]
ویژگیهای اخلاقی
- آیت الله سید علیاصغر خویی، بسیار متواضع، مهربان و خوشصحبت بود و با علامه طباطبایی و آیت الله حجت ارتباط خاصی داشت.
- وی در کارهای روزانه، دقیق و منظم بود. او درست مثل ساعت کار میکرد و الگوی نظم بود.[۱۶]
- آیت الله مرقاتی خویی میگوید: روزی موعظهای از آن بزرگوار خواستم. در جواب فرمود: «هر شب که به خواب میروی چنان فرض کن که به خواب همیشگی میروی و دیگر از خواب برنمیخیزی و چون بیدار شدی، شکری به درگاه خداوند به جای بیاور که تو را حیات دوباره داده، قدرش را بدان و فرصت توبه را از دست مده».[۱۷]
- آیت الله ملا علی واعظ خیابانی، نویسنده اثر نفیس «علمای معاصرین» در مورد آیت الله خویی مینویسد: «آقا میر علیاصغر مدرس ابن میر مجتبی ابن سید صادق که همه رفقا و معاصرینش تمجید و توصیف زهد و ورع او را میکردند و ایشان از اقوام آقای مولانای تبریزی بودند».[۱۸]
- محقق فرزانه حاج شیخ محمد شریف رازی در مورد معظمله مینگارد: «سید العلماء العاملین حجت الاسلام والمسلمین آیت الله حاج سید علیاصغر خویی ... عالمی متین و موصوف به فضل و تقوا و با مرحوم آیت الله العظمی حجت صداقت تام و ارادت تمام داشتند و مورد توجه مخصوص آن مرحوم بودند».[۱۹]
وفات
سرانجام آیت الله حاج سید علیاصغر خویی پس از ۹۰ سال عمر بابرکت، در سال ۱۴۰۲ قمری در تهران دعوت حق را لبیک گفت و به ملکوت اعلا پیوست. پیکر مطهر وی به شهر مقدس قم منتقل گردید و در مسجد موزه حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها در دل خاک نهان گردید.
پانویس
- ↑ گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج ۳، ص ۴۴۶.
- ↑ مزارات خوی، محمد الوانساز خویی، خطی.
- ↑ همان.
- ↑ خمس، شیخ حسن بصیری، ص ۸۲.
- ↑ گنجینه دانشمندان، ج ۳، ص ۴۴۶، ج ۵، ص ۶۷.
- ↑ همان.
- ↑ تذکرة الفضلاء، خطی.
- ↑ گنجینه دانشمندان، ج ۳، ص ۴۴۷.
- ↑ گنجینه دانشمندان، ج ۵، ص ۵۲۰ و ۵۲۱.
- ↑ شجرهنامه خاندان مقبره.
- ↑ اسناد انقلاب اسلامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ص ۱۲۴.
- ↑ همان، ج ۳، ص ۲۰۷ و ۲۰۸.
- ↑ همان، ص ۱۷ و ۱۸.
- ↑ همان، ص ۵۲ و ۵۵.
- ↑ همان، ص ۲۸۱ و ۲۸۳.
- ↑ همان، ص ۲۲۴.
- ↑ طنین تعهد، کریم فیضی تبریزی، ص ۲۴.
- ↑ خمس، ص ۱۱۳.
- ↑ میراث اسلامی ایران، رسول جعفریان، ج ۳، ص ۶۳۸ و ۶۳۹.
منابع
- محمد الوانساز خویی، ستارگان حرم، جلد ۱۹، صفحه ۲۵۹-۲۷۱.