خاندان جیهانی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۰۵:۳۶ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (ویرایش)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

خاندان «جیهانی» خانواده مشهوری در بخارا است که عده­ ای از بزرگان آن در زمان سامانیان در دستگاه آنان سمت وزارت را به عهده داشتند و یا عهده ­دار مشاغل مهم دیگری بودند.[۱] برخی از اعضاء این خاندان از نظر علم و ادب اشتهار داشتند، از جمله: محمد بن احمد جیهانی، و (پسرانش) محمد بن محمد و احمد بن‌ محمد.[۲]

محمد بن احمد جیهانی

ابوعبدالله محمد بن احمد بن نصر جیهانی که برخی او را ابوعبدالله جیهانی کبیر خوانده­ اند،[۳] منسوب به «جیهان» شهری در خراسان بزرگ، کنار رود جیحون می ­باشد.[۴]

وی مشهورترین رجل نامی خاندان جیهانی است. جیهانی پس از ابوبکر بن حامد نسفی چندی وزیر احمد بن اسماعیل سامانی بود.[۵] سپس زمانی که امیر نصر بن احمد (۳۰۱-۳۳۳ ق) هنوز به حد رشد و بلوغ نرسیده بود، عهده ­دار وزارت وی شده است.[۶] وی در دو مرحله در زمان امیر نصر بن محمد به وزارت رسیده است. مرحله اول از سال ۳۰۱ تا ۳۰۹ و مرحله دوم از سال ۳۲۵ تا ۳۲۸.[۷] جیهانی در دوره وزارتش به اتفاق دولتمردان سامانی از جمله حمویة بن علی امور کشور را سامان داد.[۸] در این زمان منصب وزارت از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. تکوین نظام دیوانی سامانیان بیشتر مرهون کوشش­های ابوعبدالله جیهانی بوده است.[۹]

تدبیر و درایت:

تمامی مورخان و نویسندگان از تدبیر و درایت جیهانی در وزارت سخن گفته ­اند و معتقدند در دوره او کارها مرتب شد و مملکت ­دارای نظم شد. ابن اثیر می نویسد: «اداره امور و ریاست دولت نصر بن احمد به ابوعبدالله محمد بن احمد جیهانی واگذار شد. او کارها را مرتب و مملکت را منظم کرد».[۱۰]

مورخان نوشته ­اند: «چون وی به وزارت نشست، به همه ممالک جهان­ نامه نوشت و رسم­های همه درگاه­ها و دیوان­ها را طلب کرد، سپس در رسم و رسومات آنها نظر کرد و هر رسمی که نیکوتر و پسندیده ­تر بود را انتخاب کرد و دستور داد آن رسوم را مورد استفاده قرار دهند و به تدبیر او همه امور مملکت سامان یافت».[۱۱] وی برای اداره دیوان وزارت سامانی بسیاری از مراسمات و تشکیلات ایران عهد ساسانی را در امور وارد کرد.[۱۲] از پایان وزارت ابوعبدالله جیهانی و انتصاب ابوالفضل بلعمی به جای او اطلاعی در دست نیست؛ اما احتمالاً وی بر اثر فشار فقهای بخارا و شاید به اتهام زندقه و الحاد برکنار شده است.[۱۳]

مقام علمی:

محمد بن احمد جیهانی فردی دانا و بسیار باهوش و فاضل بود.[۱۴] ابن ­فضلان سفیر خلیفه عباسی در سفرنامه خود از جیهانی به نیکی یاد کرده و می­ نویسد: «وی در سراسر خطه خراسان به شیخ العمید مشهور بود».[۱۵]

وی از مشوقان دانشمندان بود. تشویق و حمایتی که از دانشمندان کرد موجب گردید که وی در ایام حیاتش در تمام جهان اسلام مشهور گردد. او با انعام و پاداش، مشوق یکی از قدیمی ­ترین و شایسته ­ترین جغرافی­دانان یعنی ابوزید بلخی نیز بود. هر چند بلخی دعوت او را به بخارا نپذیرفت و حاضر به ترک موطن خود نگردید.[۱۶] جیهانی شاعران پارسی­ گو و عرب زبان را نیز گرامی می­ داشت، به طوری که برخی از آنان وی را ستوده ­اند.[۱۷] وفات او در سال ۳۳۰ هجری بوده است.[۱۸]

محمد بن محمد جیهانی

ابوعلی محمد بن محمد جیهانی پسر محمد بن احمد بن نصر جیهانی[۱۹] پس از «برکناری» و یا «رحلت» ابوالفضل بلعمی در سال ۳۳۰ هجری به وزارت سعید بن احمد سامانی منصوب شد.[۲۰]

گردیزی می ­نویسد: «پس از مرگ امیر سعید سامانی، وزارت از محمد بن عبیدالله بلعمی به ابی علی محمد بن محمد جیهانی رسید. محمد بن مصعبی از این امر ناراضی بود و به همین جهت امور سامان نیافت».[۲۱]

البته مقدسی پس از وزارت ابوالفضل بلعمی به وزارت ابوعبدالله جیهانی اشاره دارد[۲۲] که احتمالا اشتباه است. در دانشنامه جهان اسلام آمده است: «بسیاری از ابوعلی محمد بن محمد جیهانی به عنوان وزیر نصر بن احمد یاد کرده و نوشته ­اند که وی به ابوزید احمد بن سهل بلخی دانشمند فیلسوف صله می ­داد؛ ولی با توجه به زمان مرگ ابوزید بلخی (۳۲۲ ق) این مطلب باید مربوط به ابوعبدالله محمد بن احمد جیهانی کبیر دانست».[۲۳] وی سرانجام در سال ۳۳۰ هجری تحت الهدم (زیر آوار، احتمالاً به علت زلزله) از دنیا رفت.[۲۴]

احمد بن محمد جیهانی

ابوعبدالله احمد بن محمد بن نصر جیهانی فرزند دیگر محمد بن احمد جیهانی (جیهانی کبیر) نیز از وزاراء دولت سامانیان[۲۵] است.

نرشخی می ­نویسد: «مقدسی از ابن الجیهانى نام برده و او را از وزراء نوح بن منصور شمرده است که ظاهرا مقصودش از ابن الجیهانى همین احمد بن محمد است.[۲۶] گردیزی می­ نویسد: «احمد بن محمد جیهانی از سال ۳۶۵ تا ۳۶۷ قمری وزیر منصور بن نوح سامانی بوده است».[۲۷] منصور بن نوح در سیزدهم شوال سال ۳۶۷ درگذشت و امیر رضى نوح ابن منصور به جاى پدر نشست، جیهانى در این وقت وزارت داشت... در ربیع ­الثانی سال ۳۶۷ جیهانى از وزارت افتاد و ابوالحسین عبداللّه بن احمد عتبى به جاى وى نشست.[۲۸]

مقام علمی:

احمد بن محمد بن نصر جیهانی شخصیتی فاضل و ادیب،[۲۹] فیلسوف و منجم[۳۰] و از پیشگامان علم جغرافیا بوده است.[۳۱]

او «بیگانگان»[۳۲] را جمع کرد و از مملکت آنها و درآمدهای آنان و کیفیت راه­های ورود به آن مناطق و... سوال کرد تا از این راه به گشودن شهرها دست یابد و درآمد آنها بشناسد و علم نجوم و گردش فلک را بفهمد.[۳۳]

آثار و تألیفات:

جیهانی دارای آثار و تألیفات متعددی است که از جمله آنها می ­توان به موارد ذیل اشاره کرد:

  1. المسالک و الممالک.[۳۴] کتاب معروفی است که اصل آن در دسترس نیست؛ اما بسیاری از آن نقل کرده ­اند.[۳۵] حاجی خلیفه می­ نویسد: احمد بن محمد بن نصر جیهانی در کتاب مفصل «مسالک و ممالک» عالَم را به هفت اقلیم تقسیم کرده و برای هر اقلیم ستاره ­ای قرار داده. او در کتابش به وصف شهرها نپرداخته و تنها راه­های شرق و غرب و شمال و جنوب را ذکر کرده است.[۳۶] این کتاب احتمالا همان کتابی است که مسعودی در مورد آن می ­نویسد: جیهانی وزیر نصر بن احمد سامانی کتابی در وصف جهان و اخبار و عجایب آن و شهرها و دریاها و امت­های عالم تصنیف کرده است.[۳۷] کتاب المسالک و الممالک جیهانی هر چند امروزه در دسترس نیست؛ اما برخی اشاره دارند جغرافی­ نویسان پس از جیهانی اطلاعات خود را در باب سرزمین­های غیراسلامی شمال و شرق از آن گرفته ­اند.[۳۸] او با نوشتن این کتاب به جهانگردان مشهوری چون ابودلف و ابن فضلان یاری رسانده است.[۳۹]
  2. اشکال العالم؛ آقا بزرگ تهرانی در مورد این کتاب می­ نویسد: «در کابل نسخه ­ای از اشکال العالم وجود دارد که سعید نفیسی از روی آن برای خویش نسخه برداری کرده است و در آنجا بیان کرده که مولف کتاب معاصر با سامانیان در قرن چهارم هجری است. آقا بزرگ سپس می ­نویسد: شاید مولف آن ابوعبدالله احمد بن محمد بن نصر جیهانی از وزراء سامانیان باشد».[۴۰]
  3. العهود للخلفا و الامراء؛
  4. الزیارات فی کتاب الناشی؛
  5. آیین مقالات؛[۴۱]
  6. کتاب رسائل.[۴۲]

پانویس

  1. ریاست دیوان وزارت را در زمان سامانیان به جز خاندان جیهانی، افرادی چون بلعمی نیز به عهده داشتند. راوندی، مرتضی، تاریخ اجتماعی ایران، تهران، نگاه، ۱۳۸۲، دوم، ج۴، ص ۳۰.
  2. نرشخی، ابوبکر محمد بن جعفر،‌ تاریخ بخارا، تهران، توس، ۱۳۶۳، دوم، ص ۳۲۰.
  3. ثعالبی، یتیمة الدهر، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۳، ج۴، ص ۶۴.
  4. یاقوت حموی، معجم البلدان، میراث فرهنگی کشور، ۱۳۸۳، اول، ج۲، ص ۲۰۲ و ابن فقیه، البلدان، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۱۶، اول، ص ۱۵.
  5. حداد عادل، غلامعلی، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دایرة المعارف اسلامی، ۱۳۸۶، دوم،‌ ج۱۱، ص ۵۹۱.
  6. نرشخی، پیشین، ص ۱۲۹.
  7. راوندی، پیشین، ج۲، ص ۲۳۴.
  8. حداد عادل، پیشین، ص ۵۹۱.
  9. همان، ص۵۹۲.
  10. ابن اثیر عزالدین، الکامل، ترجمه ابوالقاسم حالت، عباس خلیلی، تهران، موسسه مطبوعاتی علمی، ۱۳۷۱، ج۱۹، ص ۱۳۲.
  11. راوندی،‌ پیشین، ج۲، ص ۳۰۰-۳۰۱.
  12. پیرنیا، حسن و آشتیانی، عباس، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سسلسله قاجاریه، تهران، خیام،‌ ۱۳۸۰، نهم، ص ۲۴۹.
  13. حداد عادل، پیشین، ص۵۹۲ و زرین کوب، عبدالحسین، تاریخ مردم ایران کشکش با قدرت ها، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۴، ج۲، ص ۱۹۷.
  14. جوزجانی، منهاج سراج، طبقات ناصری، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۶۳، اول، ج۱، ص ۲۰۸.
  15. نرشخی، پیشین، ص ۳۲۱.
  16. راوندی، پیشیین، ج۲، ص ۲۳۴.
  17. حداد عادل، پیشین، ص۵۹۲.
  18. نرشخی، پیشین، ص ۳۲۰ و راوندی، پیشین، ج۲، ص ۲۳۴.
  19. نرشخی، پیشین، ص ۳۲۰.
  20. ابن اثیر، پیشین، ج۸، ص ۳۷۸ و نرشخی، پیشین، ص ۳۲۲ و گردیزی، عبدالحی بن الضحاک، زین الاخبار، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۶۳، اول، ص ۳۳۸ و حداد عادل، پیشین،‌ ج۱۱، ص ۵۹۳.
  21. گردیزی، پیشن، ص ۲۱۷.
  22. حداد عادل، پیشین، ص ۵۹۳.
  23. همان، ص ۵۹۳ به نقل از قزوینی، محمد، یاداشت ها، تهران، ایرج افشار، ۱۳۳۷، ج۲، ص ۲۰۶.
  24. ابن اثیر، پیشین، ج۸، ص ۳۹۲.
  25. آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، الی تصانیف الشیعه، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۳، ج۱۵، ص ۹۷ و عمر رضا کحاله، معجم المولفین، بیروت، مکتبةالمثنی، بی تا، ج۲، ص ۱۶۵.
  26. نرشخی، پیشین، ص ۳۲۲.
  27. گردیزی، پیشین، ص ۷.
  28. نرشخی، پیشین، ص ۳۲۳ آقا بزرگ تهرانی]] نیز می نویسد: احمد بن محمد بن نصر جیهانی در سال ۳۶۷ از وزارت برکنار شده است. آقا بزرگ تهرانی، پیشین، ج۱۵، ص ۹۷.
  29. صفدی، الوافی بالوفیات، بیروت، دار احیاء التراث، بی تا، ج۸، ص ۳۶ و عمر رضا کحاله، پیشین، ج۲، ص ۱۶۵.
  30. حاجی خلیفه، کشف الظنون، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی تا، ج۲، ص ۱۶۶۴، و مقدسی، احسن التقاسیم، ترجمه علی نقی منزوی، تهران، شرکت مولفان و مترجمان، ایران، ۱۳۶۱، اول، ج۱، ص ۵.
  31. مقدسی، پیشین، ج۱، ص ۱۰۱.
  32. در منابع کلمه «غربا» بکار رفته است که به بیگانگان ترجمه شده است.
  33. حاجی خلیفه، پیشین، ج۲، ص ۱۶۶۴ و مقدسی، پیشین، ج۱، ص ۵.
  34. حاجی خلیفه، ج۲، ص ۱۶۶۴ و اصطخری، ابراهیم بن محمد، المسالک والممالک، قاهره، الهیئه العامه لقصور الثقافه، مقدمه، ص ۵.
  35. گردیزی، پیشین، ص ۷.
  36. حاجی خلیفه، پیشین، ج۲، ص ۱۶۶۴.
  37. مسعودی، التنبیه والاشراف، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۶۵، دوم، ص ۷۱.
  38. راوندی، پیشین،‌ ج۲، ص ۲۳۲ و گردیزی، پیشین، ص ۷.
  39. حموی، پیشین، ج۱، ص ۳۹ مقدمه.
  40. آقا بزرگ طهرانی، پیشین، ج۱۵، ص ۹۷.
  41. ابن ندیم، فهرست، تحقیق رضا تجدد، ص ۱۵۳؛ الوافی با الوفیات، بیروت، داراحیاء التراث، ۱۴۲۰، ج۸، ص ۳۶.
  42. عمر رضا کحاله، پیشین، ج۲، ص ۱۶۵.

منابع