آیه 67 سوره نحل: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(معانی کلمات آیه)
(معانی کلمات آیه)
سطر ۴۲: سطر ۴۲:
 
==معانی کلمات آیه==
 
==معانی کلمات آیه==
 
نخيل: درختان خرما. واحد آن ، نخله است. عنب: انگور و درخت انگور. جمع آن ، اعناب است.
 
نخيل: درختان خرما. واحد آن ، نخله است. عنب: انگور و درخت انگور. جمع آن ، اعناب است.
سكر: (بر وزن شرف) ، مست كننده (و بر وزن قفل) ، مستى..<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref>
+
 
 +
سكر: (بر وزن شرف) ، مست كننده (و بر وزن قفل) ، مستى.<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref>
  
 
== تفسیر آیه ==
 
== تفسیر آیه ==

نسخهٔ ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۲۳

مشاهده آیه در سوره

وَمِنْ ثَمَرَاتِ النَّخِيلِ وَالْأَعْنَابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَرًا وَرِزْقًا حَسَنًا ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<66 آیه 67 سوره نحل 68>>
سوره : سوره نحل (16)
جزء : 14
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و هم از میوه‌های درخت خرما و انگور که از آن نوشابه‌های شیرین و رزق حلال نیکو به دست آرید، که در این کار نیز آیتی (از قدرت حق) برای خردمندان پدیدار است.

و از محصولات درختان خرما و انگور [گاهی بر خلاف خواسته خدا] نوشابه ای مست کننده و [زمانی دیگر] رزقی پاکیزه و نیکو می گیرید؛ در این [حقیقت] نشانه ای [بر توحید، ربوبیّت و قدرت خدا] ست برای گروهی که تعقّل می کنند.

و از ميوه درختان خرما و انگور، باده مستى‌بخش و خوراكى نيكو براى خود مى گيريد. قطعاً در اين‌[ها] براى مردمى كه تعقل مى‌كنند نشانه‌اى است.

و از ميوه‌هاى نخلها و تاكها شرابى مستى‌آور و رزقى نيكو به دست مى‌آوريد، و خردمندان را در اين عبرتى است.

و از میوه‌های درختان نخل و انگور، مسکرات (ناپاک) و روزی خوب و پاکیزه می‌گیرید؛ در این، نشانه روشنی است برای جمعیّتی که اندیشه می‌کنند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

From the fruits of date palms and vines you draw wine and goodly provision. There are indeed signs in that for people who exercise their reason.

And of the fruits of the palms and the grapes-- you obtain from them intoxication and goodly provision; most surely there is a sign in this for a people who ponder.

And of the fruits of the date-palm, and grapes, whence ye derive strong drink and (also) good nourishment. Lo! therein is indeed a portent for people who have sense.

And from the fruit of the date-palm and the vine, ye get out wholesome drink and food: behold, in this also is a sign for those who are wise.

معانی کلمات آیه

نخيل: درختان خرما. واحد آن ، نخله است. عنب: انگور و درخت انگور. جمع آن ، اعناب است.

سكر: (بر وزن شرف) ، مست كننده (و بر وزن قفل) ، مستى.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخِيلِ وَ الْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَناً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ «67»

واز ميوه‌هاى درختان خرما وانگور، هم (نوشيدنى) مست‌كننده و هم رزق نيكو مى‌سازيد. البتّه در اين امر براى گروهى كه تعقّل مى‌كنند نشانه روشنى است.

نکته ها

«سكر» به معناى از دست دادن عقل است و «سكر» به منشأ آن مى‌گويند.

در دو آيه قبل سخن از آب و شير بود كه دو نوشيدنى طبيعى و مستقيم است. اين آيه سخن از نوشيدنى‌هايى است كه ما از طريق فشردن ميوه‌ها بدست مى‌آوريم. آنجا كه دست خدا در كار است، همه لطف و صفاست، آب باران و شير خالص، ولى آنجا كه دستِ بشر دخالت مى‌كند، گاهى رزق نيكو حاصل مى‌شود و گاهى شراب كه مايه‌ى فساد و تباهى است.

پیام ها

1- هر چيزى كه سبب مستى شود، رزق نيكو نيست. «سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَناً»

2- آنچه خدا آفريده خوب است، اين ما هستيم كه آنها را در چه راهى مصرف كنيم، يا چه كارهايى روى آنها انجام دهيم. «تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَناً»

3- در آفرينش ميوه‌ها (تنوع رنگ و طعم و خواص آنها و فوايد كوتاه مدّت و دراز مدّت آنها و تركيبات آنها و تأمين نيازمندى‌هاى انسان و مقدار توليد آن ومناسبت محل توليد با ساكنان منطقه ودسترسى انسان به آنها و عواملى كه در پيدايش آنها بكار رفته) نشانه‌اى براى توجّه به خالق است. «إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 546

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخِيلِ وَ الْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَناً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (67)

«1» مجمع البيان، جلد 3، صفحه 371.

«2» فروع كافى، جلد 6، كتاب الاطعمه، صفحه 336، حديث 5.

جلد 7 - صفحه 235

بعد از آن نوع سوم از نعم، شمه‌اى از ميوجات را بيان فرمايد:

وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخِيلِ وَ الْأَعْنابِ‌: و از ميوه‌هاى خرماها و انگورها چيزى است كه، تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً: فرا مى‌گيريد از آن خمر را كه سكر آورنده است. وَ رِزْقاً حَسَناً: و نيز فرا مى‌گيريد از آن روزى نيكو مانند خرما و مويز و كشمش و شيره و رطب و انگور كه حلال مى‌باشد. حاكم در صحيح خود از ابن عباس‌ «1» نقل نموده كه مراد از سكر آنچه حرام است از ثمر آنها، و رزق حسن آنچه حلال است از ميوه آنها. حاصل آنكه خداى تعالى خلق فرمود اين ميوجات را تا فايده و بهره بريد به آن، شما اتخاذ نموديد از آن چيزى كه حرام است.

تنبيه: بر فرض آنكه مراد (سكرا) خمر باشد، دلالت ندارد بر حليت خمر، زيرا اولا- اسناد فرموده آن را به بندگان، و بنده فاعل قبيح و حسن باشد. و ثانيا- احاديث وارد شده بر آن كه خمر از اول حرام بوده، يعنى در تمام شرايع حرمت داشته، چنانچه على بن ابراهيم رحمه الله از حضرت باقر عليه السّلام روايت نموده: قال ما زالت الخمر فى علم اللّه و عند اللّه حرام و انّه لا يبعث اللّه نبيّا و لا يرسل رسولا الّا و يجعل فى شريعته تحريم الخمر ... «2» فرمود: هميشه خمر در علم خدا و در نزد خدا حرام بوده، و بدرستى كه مبعوث نفرمود خدا پيغمبرى را و نفرستاد رسولى را، مگر آنكه مى‌فرمود در شريعت او تحريم مسكرات را.

إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ‌: بدرستى كه در اين مذكورات هرآينه علامات و نشانه‌اى است براى گروهى كه تعقل مى‌كنند و تدبر مى‌نمايند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقِيكُمْ مِمَّا فِي بُطُونِهِ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً سائِغاً لِلشَّارِبِينَ (66) وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخِيلِ وَ الْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَناً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (67) وَ أَوْحى‌ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ (68) ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فِيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (69) وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ ثُمَّ يَتَوَفَّاكُمْ وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلى‌ أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْ لا يَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ قَدِيرٌ (70)

ترجمه‌

و همانا براى شما است در شتر و گاو و گوسفند موجب اعتبار مى‌آشامانيم شما را از آنچه در شكم آنحيوان است از ميان سرگين و خون شيرى صافى كه گوارا است براى آشامندگان‌

و از ميوه‌هاى درختان خرما و انگورها ميوه‌اى است كه ميگيريد از آن مسكر و روزى خوبى را همانا در اين هر آينه نشانه‌اى است براى گروهى كه تعقّل مينمايند

و وحى نمود پروردگار تو بسوى زنبور عسل كه بگيريد از كوهها خانه‌ها و از درخت و از آنچه ميسازند مردم از جاى بلند

پس بخوريد از همه ميوه‌ها پس برويد در راههاى پروردگارتان كه آسان است آنها بيرون مى‌آيد از شكمهاى آن زنبورها آشاميدنئ كه مختلف است رنگهايش در آن شفاء است براى مردم همانا در اين هر آينه نشانه‌اى است براى گروهى كه تفكّر مينمايند

و خدا آفريد شما را پس ميميراند شما را و بعضى از شما كسى است كه بر گردانده ميشود بسوى پست‌ترين زندگانى تا بحدّيكه نداند بعد از دانستن‌

جلد 3 صفحه 297

چيزى را همانا خدا داناى توانا است.

تفسير

- مراد از انعام مواشى است كه مكرر ذكر شده بر شتر و گاو و گوسفند اطلاق ميشود و در وجود آنها دليل واضحى است بر قدرت خداوند كه موجب عبرت و عبور از وادى ضلالت بشاهراه هدايت است و آن اين است كه خداوند مى‌آشاماند از آنچه در شكمهاى آنها است به بندگان خود شير را و اينكه ضمير در بطونه مذكر شده باعتبار لفظ اسم جمع يا حيوان است و از عجائب قدرت الهى آنستكه علوفه چون در شكنبه حيوان طبخ شود خلاصه آن داخل جگر گردد و در آنجا نيز طبخ شود مقدارى از آن بصورت شير در آيد و بپستان رود و مقدارى خون گردد و در رگهاى بدن جارى شود پس شير اولش از سرگين جدا شده و آخرش از خون و نه بوى سرگين در آن اثر نموده و نه رنگ خون بلكه خالص از هر دو است و صافى از هر غش و عيب و در كافى از امام صادق عليه السّلام از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت فرموده كه شير هيچگاه گلو گير نشود زيرا در كلام الهى موصوف بگوارا شده است و ديگر از آيات الهى كه براى كسانيكه تعقّل و تأمل در آفاق و موجودات در آن مينمايند موجب معرفت است آنستكه از ميوه‌هاى درختان خرما و انگور چند مشروب مختلف در خواص و آثار استخراج ميشود كه از آن جمله شراب است كه مسكر و مضر و حرام است و ديگر روزى حلال خوب پاكيزه كه سركه و شيره است و تعجّب از كسانى است كه خواسته‌اند از اين آيه استفاده نمايند كه شراب در صدر اسلام حلال بوده با آنكه دلالتش بر حرمت بنظر حقير اولى از حلّيت است براى آنكه مقابل با رزق حسن قرار داده شده با آنكه قمّى ره سكرا را بسركه تفسير فرموده و در مجمع نقل نموده كه در مطلق طعام استعمال ميشود و اينكه از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه اين آيه قبل از آيه تحريم نازل و بآن نسخ شده دلالت دارد بر آنكه مراد شراب است ولى دلالت ندارد بر آنكه در صدر اسلام حلال بوده چون نسخ در كلام ائمه غالبا در غير معناى مشهور كه رفع حكم است استعمال ميشود و در اينجا مراد آنستكه قبل از آيه صريحه در تحريم نازل شده و هنوز مصلحت در حكم بحرمت آن در ظاهر نبوده گويا در اين آيه بدوا اشاره شده باشد براى گوشزد و انس اذهان بكراهت و بعدا در آيات اربعه يسئلونك عن الخمر و انّما الخمر و انّما

جلد 3 صفحه 298

يريد الشيطان و قل حرّم ربّى الفواحش تصريح و تسجيل و تثبيت و تأكيد حرمت شده است پس اين روايت منافى با روايات دالّه بر حرمت خمر در تمام شرائع سابقه نيست و در اين مقام تحقيقاتى در ضمن تفسير آيات مذكوره شد كه تكرار نميشود و يكى از آيات بزرگ بر علم و قدرت الهى زنبور عسل است كه خداوند بآن حيوان ضعيف الهام فرموده كه در كوهها و درخت و هر جاى بلندى مانند چفته مو و سقف اطاق و كندو كه مردم بنا ميكنند منزل نمائيد و بخوريد از شكوفه ميوه‌هاى گوناگون هر ميوه‌اى كه بخواهيد و برويد در راههائى كه آسان است عبور در آن و از همان راه بمنزل برگرديد و بيراهه نرويد كه راه را گم كنيد و از راهى كه خداوند براى شما تعيين نموده تجاوز كرده باشيد و چون آنها بدستور الهى رفتار نمايند بيرون ميآيد از شكمهاى آنها مشروب لطيف شيرينى كه مختلف است الوان آن سفيد و سياه و سرخ و زرد و در آن شفاء است براى مردم كه در اخبار كثيره بآن تصريح شده و كمتر معجونى است كه عسل جزء آن نباشد و در اين باب حديثى در سوره نساء ذيل آيه شريفه و آتوا النساء صد قاتهنّ نحلة ذكر شد و در مجمع فرموده در نحل و عسل وجوهى است از اعتبار يكى اختصاص نحل است بخروج عسل از دهانش ديگر قرار دادن خدا است شفاء را در جاى سمّ چون آنحيوان گزنده است و ديگر عجائبى است كه خداوند در خلق و طبع آن جاى گزين فرموده و از آن جمله آنستكه خداوند براى هر دسته‌اى از آنها اميرى مقرّر فرموده كه در جلو آنها حركت ميكند و حمايت از آنها مينمايد و امور اجتماعى آنها را تدبير و تكفّل ميكند و آنها از او متابعت و فرمانبردارى ميكنند و هر گاه نيابند آنرا نظامشان منحلّ و امورشان مختلّ گردد و متفرّق و پراكنده شوند و امير آنها را يعسوب نامند و اشاره باين معنى است فرمايش امير المؤمنين عليه السّلام كه من يعسوب اهل ايمانم و در حياة الحيوان است كه يعسوب بر حسب خلقت امتيازاتى از رعيّت دارد از جمله نيشى كه ساير زنبورها دارند ندارد و بآنها امر و نهى ميكند و همه از او اطاعت ميكنند امورشان را مانند پادشاه منظّم ميكند بر در كند و توقف مينمايد هر يك را در منزل خود جاى ميدهد بدون آنكه احدى بر ديگرى مقدّم شود يا مزاحمت با ديگرى كند و او عدالت را كاملا رعايت مينمايد و اگر يكى از آنها بنجاستى نشسته‌

جلد 3 صفحه 299

باشد بر در كند و ميكشد و راه نميدهد و هيچگاه دو امير در يكجا براى آنها پيدا نميشود و اگر پيدا شود زنبورها يكى از آن دو را ميكشند و ديگرى را بامارت اختيار مينمايند بدون اختلاف و نزاع و اعجب از همه خانه‌هاى مسّدّسى است كه بنا ميكنند براى آنكه خلل و فرجى از داخل و خارج نداشته باشد كه هيچ مهندسى قادر بر آن نيست و اينها نيست جز بالهام و وحى خداوند قدير عليم حكيم تعالى شأنه عمّا يقول الظالمون علوّا كبيرا و در بعضى از روايات نحل بائمه هدى و جبال بعرب و شجر بعجم و ممّا يعرشون باولاد و عبيد و ثمرات و شراب مختلف الوانه بعلم و فنون مختلفه آن و ناس بشيعيان تأويل شده و فرموده‌اند اگر شفاء در عسل بود هر كس هر مرضى داشت ميخورد شفاء پيدا ميكرد شفاء در علم قرآن است و بس كه خدا فرموده و ننزّل من القرآن ما هو شفاء و رحمة و اهل آن ائمه هدى هستند كه خداوند در شأن ايشان فرموده ثمّ اورثنا الكتاب الذين اصطفينا من عبادنا و اللّه اعلم و خداوند خلق فرمود انسانرا و براى ايشان عمرى مقدّر فرمود كه چون تمام شود ميميراند آنها را و قبض ميفرمايد روحشان را و عمر بعضى را بقدرى طولانى فرموده كه بر ميگردند بحاليكه پست‌ترين اوقات عمر است و آن حال نادانى و بى‌خردى و ضعف قواء جسمانى است در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه آن سنّ هفتاد و پنج سالگى است و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه او از پدر بزرگوار خود نقل فرموده كه ارذل العمر وقتى است كه بنده خدا برسد بسنّ صد سال و در خصال اين معنى را نقل نموده و فرموده روايت شده است كه ارذل العمر وقتى است كه عقل مرد مانند عقل پسر هفت ساله شود و در كافى در ضمن حديث بيان ارواح فرموده ارذل العمر وقتى است كه مرد وقت نماز را نشناسد و متمكّن از تهجّد در شب نشود و قادر بر حضور در جماعت نباشد كه روح ايمان او ناقص ميشود ولى از دين خدا خارج نميگردد و ضرر بحال او ندارد و بنظر حقير اختلاف اخبار محمول بر اختلاف اصناف است و اين براى آنستكه بحال طفوليّت بر گردد و معلومات خود را فراموش كند تا معلوم شود كه آن كسى كه باو علم و قدرت داد قادر است از او بگيرد و علم و قدرت بى‌زوال مخصوص بعليم و قدير لا يزال است تعالى شأنه و تقدّست آياته.

جلد 3 صفحه 300

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ مِن‌ ثَمَرات‌ِ النَّخِيل‌ِ وَ الأَعناب‌ِ تَتَّخِذُون‌َ مِنه‌ُ سَكَراً وَ رِزقاً حَسَناً إِن‌َّ فِي‌ ذلِك‌َ لَآيَةً لِقَوم‌ٍ يَعقِلُون‌َ (67)

جلد 12 - صفحه 151

و ‌از‌ ميوه‌هاي‌ درخت‌ خرما و درخت‌ انگور ميگيرند ‌از‌ ‌آن‌ شيرينيها و روزيهاي‌ نيك‌ محققا ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌هر‌ آينه‌ آيتيست‌ ‌براي‌ قومي‌ ‌که‌ صاحبان‌ عقل‌ هستند (وَ مِن‌ ثَمَرات‌ِ النَّخِيل‌ِ) ‌از‌ زماني‌ ‌که‌ شكوفه‌ دهد و بسر دهد و رطب‌ شود و تمر ‌حتي‌ هسته‌ خرما (و الاعناب‌) ‌از‌ زمان‌ غوره‌ و عنب‌ و زبيب‌ (تَتَّخِذُون‌َ مِنه‌ُ سَكَراً) شيره‌ خرما و شيره‌ انگور (وَ رِزقاً حَسَناً) ‌از‌ عنب‌ و زبيب‌ و بالجمله‌ اقسام‌ مأكولات‌ و مشروبات‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ دو قسم‌ شجره‌ بدست‌ ميايد و ‌اينکه‌ ‌هم‌ يكي‌ ‌از‌ آيات‌ بزرگ‌ خداوند ‌است‌ لكن‌ (إِن‌َّ فِي‌ ذلِك‌َ لَآيَةً لِقَوم‌ٍ يَعقِلُون‌َ) كساني‌ ‌که‌ داراي‌ عقل‌ هستند و اهل‌ فكر و تدبر و تأمل‌ باشند و آثار قدرت‌ الهي‌ ‌را‌ ‌در‌ ‌آنها‌ مشاهده‌ كنند و اما كساني‌ ‌که‌ تمام‌ اينها ‌را‌ مستند بطبيعت‌ ميدانند كانه‌ عقل‌ ندارند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 67)- بعد از حیوانات و شیر آنها به بخشی از مواهب گیاهان پرداخته، می‌گوید: «و خداوند از میوه‌های درختان نخل و انگور (غذای پربرکتی نصیب شما ساخت که گاه آن را به صورت زیانبار در می‌آورید و از آن مسکرات (ناپاک) و روزی خوب و پاکیزه می‌گیرید» (وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخِیلِ وَ الْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَکَراً وَ رِزْقاً حَسَناً).

«در این نشانه روشنی است برای جمعیتی که اندیشه می‌کنند» (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع