آیه 95 سوره اعراف: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(معانی کلمات آیه)
(معانی کلمات آیه)
سطر ۴۲: سطر ۴۲:
 
==معانی کلمات آیه==
 
==معانی کلمات آیه==
 
السيئة: حالت بد، پيشامد بد. چنان كه حسنه ، به معنى حالت و پيشامد خوب است.
 
السيئة: حالت بد، پيشامد بد. چنان كه حسنه ، به معنى حالت و پيشامد خوب است.
عفوا: عفو در آيه به معنى كثرت است.  
+
 
در جوامع الجامع فرموده:
+
عفوا: عفو در آيه به معنى كثرت است. در جوامع الجامع فرموده:«عفى البنات: كثر» «حتى عفوا»  : تا زياد شدند از حيث نفوس و اموال.
«عفى البنات: كثر» «حتى عفوا»  : تا زياد شدند از حيث نفوس و اموال.
 
 
بغتة: بغت و بغتة: ناگهان، بدون اخطار قبلى.<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref>
 
بغتة: بغت و بغتة: ناگهان، بدون اخطار قبلى.<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref>
  

نسخهٔ ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۰۹

مشاهده آیه در سوره

ثُمَّ بَدَّلْنَا مَكَانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّىٰ عَفَوْا وَقَالُوا قَدْ مَسَّ آبَاءَنَا الضَّرَّاءُ وَالسَّرَّاءُ فَأَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<94 آیه 95 سوره اعراف 96>>
سوره : سوره اعراف (7)
جزء : 9
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

سپس آن سختی‌ها را به آسایش و خوشی مبدّل کردیم تا به کلی حال خود را فراموش کرده و گفتند: آن رنج و خوشیها به پدران ما نیز رسید (و این عادت روزگار است که گاهی خوش و گاهی ناخوش است)، ما هم به ناگاه آنان را گرفتیم در حالی که (از توجه به آن عقاب) غافل بودند.

سپس [هنگامی که این مصایب، مایه بیداری آنان نشد] به جای آن مصایب، رفاه وفراوانی نعمت قرار دادیم تا [ازنظر مال، ثروت، جمعیت و قدرت] فزونی یافتند، [بلکه بیدار شوند ولی رفاه و فراوانی نعمت در بیدار کردنشان مؤثّر نیفتاد] و گفتند: به پدران ما هم به طور طبیعی تهیدستی و سختی و رنج و بیماری رسید [و ربطی به رویارویی ما با پیامبران و خشم خدا نداشت]؛ پس به ناگاه آنان را در حالی که درک نمی کردند [به عذابی سخت و نابود کننده] گرفتیم.

آنگاه به جاى بدى [=بلا]، نيكى [=نعمت‌] قرار داديم تا انبوه شدند و گفتند: «پدران ما را [هم مسلماً به حكم طبيعت‌] رنج و راحت مى‌رسيده است.» پس در حالى كه بى خبر بودند بناگاه [گريبان‌] آنان را گرفتيم.

آنگاه جاى بلا و محنت را به خوشى و خوبى سپرديم، تا شمارشان افزون شد و گفتند: آن پدران ما بودند با سختى و بهروزى. ناگهان آنان را بى‌خبر فرو گرفتيم.

سپس (هنگامی که این هشدارها در آنان اثر نگذاشت)، نیکی (و فراوانی نعمت و رفاه) را به جای بدی (و ناراحتی و گرفتاری) قرار دادیم؛ آنچنان که فزونی گرفتند، (و همه‌گونه نعمت و برکت یافتند، و مغرور شدند،) و گفتند: «(تنها ما نبودیم که گرفتار این مشکلات شدیم؛) به پدران ما نیز ناراحتیهای جسمی و مالی رسید.» چون چنین شد، آنها را ناگهان (به سبب اعمالشان) گرفتیم (و مجازات کردیم)، در حالی که نمی‌فهمیدند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Then We changed the ill [conditions] to good until they multiplied [in numbers] and said, ‘Adversity and ease befell our fathers [too].’ Then We seized them suddenly while they were unaware.

Then We gave them good in the place of evil until they became many and said: Distress and happiness did indeed befall our fathers. Then We took them by surprise while they did not perceive.

Then changed We the evil plight for good till they grew affluent and said: Tribulation and distress did touch our fathers. Then We seized them unawares, when they perceived not.

Then We changed their suffering into prosperity, until they grew and multiplied, and began to say: "Our fathers (too) were touched by suffering and affluence"... Behold! We called them to account of a sudden, while they realised not (their peril).

معانی کلمات آیه

السيئة: حالت بد، پيشامد بد. چنان كه حسنه ، به معنى حالت و پيشامد خوب است.

عفوا: عفو در آيه به معنى كثرت است. در جوامع الجامع فرموده:«عفى البنات: كثر» «حتى عفوا» : تا زياد شدند از حيث نفوس و اموال. بغتة: بغت و بغتة: ناگهان، بدون اخطار قبلى.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


ثُمَّ بَدَّلْنا مَكانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَوْا وَ قالُوا قَدْ مَسَّ آباءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ «95»

تفسير نور(10جلدى)    ج‌3    121     سوره الأعراف، آيه 95 ..... ص : 121

س به جاى ناخوشى، خوشى قرار داديم تا آنكه فزونى يافته و انبوه شدند و گفتند: به پدران ما نيز (به طور طبيعى) رنجها و خوشى‌ها رسيده بود (و اين حوادث تلخ و شيرين، نشانه‌ى قهر يا لطف خدا نيست). پس آنان را ناگهانى (با قهر خود) گرفتيم، در حالى كه درك نمى‌كردند.

نکته ها

«عفوا»، به معناى كثرت مال و فرزندان، يا ترك كردن و اعراض كردن است. لطف خدا درباره آنان به حدّ وفور رسيد، ولى آنان به هوش نيامدند و عبرت نگرفتند. نظير اين آيه در سوره‌ى انعام آيه 44 آمده است: «فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْ‌ءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً» چون تذكّرات ما را فراموش كردند، درهاى نعمت‌ها را به رويشان گشوديم و پس از كاميابى‌ها، ناگهان گرفتار قهر خويش كرديم. مثل بيمارى كه پزشك از بهبود او مأيوس شده و مى‌گويد: هر چه ميل دارد به او بدهيد، كارش تمام است.

ممكن است براى آيه معناى ديگرى نيز باشد از جمله: بعد از رفع بلا، نسل بعد مى‌گفتند:

جلد 3 - صفحه 122

حوادث تلخ مخصوص پدران ما بوده و ما در امان هستيم. «1» غافل از آنكه سنّت خداوند بر مبتلا ساختن همه‌ى نسل‌هاست و اين‌گونه غفلت‌ها، زمينه‌ساز قهر الهى است.

پیام ها

1- گاهى رفاه، بينش و تحليل‌هاى نادرست، عامل نسيان و طغيان مى‌شود. «قَدْ مَسَّ آباءَنَا الضَّرَّاءُ»

2- هر نوع خوشى و رفاهى نشانه‌ى لطف نيست، گاهى زمينه‌ساز قهر الهى است.

حَتَّى عَفَوْا ... فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَةً

3- بيشتر مردود شدگان در آزمايش‌هاى‌الهى، مرفّهانند نه محرومان. حَتَّى عَفَوْا وَ قالُوا ...

4- قهر الهى، خبر نمى‌كند و ناگهان مى‌رسد. «بَغْتَةً»

5- غوطه‌ور شدن در دنيا و غفلت از ياد خدا، انسان را به عذابى ناگهانى و غافلگيرانه دچار مى‌كند. «فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



ثُمَّ بَدَّلْنا مَكانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَوْا وَ قالُوا قَدْ مَسَّ آباءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ (95)

ثُمَّ بَدَّلْنا مَكانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ: پس بدل كرديم بر سبيل استدراج بجاى مرض و بلا و شدت، سلامتى و صحت و راحت، حَتَّى عَفَوْا: تا آنكه بسيار شدند به مال و رجال يا فربه و خرم شدند. حاصل معنى آن كه: ما ايشان را به بيمارى و قحطى و هم به تندرستى و فراخى ابتلا و امتحان نموديم ايمان نياوردند؛ و تبديل نقمت به نعمت و مرض به صحت و تنگى به فراخى را از طبيعت روزگار و گردش فلك دوار دانسته. وَ قالُوا قَدْ مَسَّ آباءَنَا: و گفتند بتحقيق كه رسيد پدران ما را نيز، الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ: سختى و راحتى. يعنى اينها از تصادفات دهريه است و در زمان گذشته نيز گاهى خرمى و شادى بوده، و اين به سبب كفر و ايمان نخواهد بود؛ پس ما به همين طريقه ثابت خواهيم بود و برنگرديم.

تفسير اثنا عشرى    ج‌4    145    

اسى و كفر راسخ شدند، فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَةً: پس گرفتيم ايشان را به قهر و سخط ناگهانى و فجئة، وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ‌: در حالى كه ايشان نمى‌دانستند و اصلا متوقع نبودند كه عذاب به آنها نازل خواهد شد. و حسرت و شدت اين نوع عذاب ناگهانى، عظيم‌تر است از عذابى كه مقدمات آن را ديده باشند و بدانند. «نعوذ باللّه من غضب الحليم».

تتمه: در تأمل و تدبر اين آيات شريفه، عاقل را عبرت و تنبه است كه در رخام و شدت و عسر و يسر، توجه به خالق خود را از دست ندهد، زيرا غافل را ناگهانى هلاكت وارد آيد و خلاصى نباشد. طبرسى رحمه اللّه فرمايد: حقيقت معنى در آيه آنكه: خداوند سبحان، تدبير فرمايد عاصين را به اخذ ايشان تارة به‌

جلد 4 صفحه 145

شدت و تارة به رخاء و وسعت، پس وقتى فساد نمودند به هر دو حالت به تمامه، و تنبه نيافتند، اخذ فرمايد ايشان را به سخط فجئة. پس اين اعظم در عقوبت، و اشد در حسرت خواهد بود؛ نعوذ باللّه من سخطه.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


سوره الأعراف «7»: آيات 94 تا 95

وَ ما أَرْسَلْنا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلاَّ أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ (94) ثُمَّ بَدَّلْنا مَكانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَوْا وَ قالُوا قَدْ مَسَّ آباءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ (95)

ترجمه‌

و نفرستاديم در بلدى هيچ پيغمبرى را مگر آنكه گرفتيم اهلش را بسختى و رنجورى باشد كه آنها تضرع نمايند

پس تبديل نموديم بجاى بدى خوبى را تا بسيار شدند و گفتند بتحقيق رسيد پدران ما را ناخوشى و خوشى پس گرفتيم آنها را ناگهانى و آنها ادراك نمى‌كردند.

تفسير

خداوند پس از آنكه پيغمبرى را بر بلدى مبعوث ميفرمايد در بدو امر مبتلا ميفرمايد اهالى آن بلد را بسختى و تنگدستى و رنجورى و مرض براى آنكه مردم متوجه بخدا شوند و به تبع آن متوجّه به پيغمبر چون در اين مواقع توجه مردم بخدا زيادتر ميشود پس از آن بدل ميفرمايد بدى حال آنها را بخوبى و در نتيجه عدّه و عدّه آن‌ها زياد و از ياد خدا غافل ميشوند و ناشكرى ميكنند و ميگويند رسم روزگار چنين است پدران ما هم بهمين رويّه گذران نمودند گاهى ناخوش بودند گاهى خوش و ادراك نمى‌كنند

جلد 2 صفحه 454

كه اين امور از طرف خدا است براى تأديب يا امتحان يا جلب توجه بندگان و بحال كفر باقى ميمانند پس ناگهان و بى‌خبر عذاب بر آنها نازل ميشود براى عبرت ديگران ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


ثُم‌َّ بَدَّلنا مَكان‌َ السَّيِّئَةِ الحَسَنَةَ حَتّي‌ عَفَوا وَ قالُوا قَد مَس‌َّ آباءَنَا الضَّرّاءُ وَ السَّرّاءُ فَأَخَذناهُم‌ بَغتَةً وَ هُم‌ لا يَشعُرُون‌َ (95)

‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ بأساء و ضرّاء تبديل‌ ميكنيم‌ بجاي‌ ‌آن‌ بليات‌ نيكي‌هايي‌ ‌از‌ فراواني‌ نعمت‌ و كثرت‌ مال‌ و جاه‌ ‌تا‌ اينكه‌ ‌در‌ شهوات‌ فروروند و ميگويند دنيا هميشه‌ ‌اينکه‌ نحو بوده‌ پيشينيان‌ ‌ما ‌هم‌ گاهي‌ ‌در‌ شدت‌ بودند و گاهي‌ ‌در‌ نعمت‌ و راحتي‌ ‌پس‌ يك‌ مرتبه‌ دفعة و بغتة ‌آنها‌ ‌را‌ ميگيريم‌ ولي‌ متوجه‌ نميشوند و درك‌ نميكنند.

ثُم‌َّ بَدَّلنا مَكان‌َ السَّيِّئَةِ الحَسَنَةَ مراد ‌از‌ سيئه‌ همان‌ بأساء و ضراء بوده‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ خوش‌ نيايد، و حسنه‌ فراواني‌ و زيادتي‌ نعمت‌ و مال‌ و جاه‌ ‌که‌ محبوب‌ و مطلوب‌ ‌آنها‌ ‌است‌ و غافل‌ ‌از‌ اينكه‌ امتحانات‌ الهي‌ مختلف‌ ‌است‌ غني‌ و فقر، صحت‌ و مرض‌، نعمت‌ و بلاء، عزت‌ و ذلت‌، قوت‌ و ضعف‌ تمام‌ امتحان‌ ‌است‌ مؤمن‌ ‌در‌ ‌هر‌ حالي‌ ‌که‌ هست‌ شاكر و راضي‌ و متوجه‌ انجام‌ تكليف‌ ‌است‌ ولي‌ ‌غير‌ مؤمن‌ تمام‌ اينها ‌را‌ پيش‌ آمد دهر و روزگار ميداند و ميگويد سيب‌ ‌که‌ بالا ميرود هزار چرخ‌ ميخورد و بغفلت‌ ميگذراند و ميگويد همين‌ نحو بوده‌.

حَتّي‌ عَفَوا ‌يعني‌ سير ميشوند ‌از‌ مال‌ و جاه‌ و كثرت‌ اتباع‌ وَ قالُوا قَد مَس‌َّ آباءَنَا الضَّرّاءُ وَ السَّرّاءُ پدران‌ ‌ما ‌هم‌ يك‌ روز ضرر يك‌ روز نفع‌، يك‌ روز خوش‌ يك‌ روز ناخوش‌، يك‌ روز فقير يك‌ روز غني‌ ‌در‌ ‌هر‌ حال‌ ‌که‌ ‌باشد‌ ‌ما دست‌ ‌از‌ اعمال‌ زشت‌ ‌خود‌ برنميداريم‌ و گوش‌ بكلمات‌ انبياء و ائمه‌ و علماء نميدهيم‌ و مشغول‌ كار ‌خود‌ ميباشيم‌.

فَأَخَذناهُم‌ بَغتَةً يك‌ دفعه‌ زلزله‌ ميشود چندين‌ هزار تلفات‌ ميدهد، بام‌ ميآيد چندين‌ هزار هلاك‌ ميشوند، وباء و طاعون‌ و مرگ‌ فجأه‌ و سكته‌ و امراض‌ علاج‌ ناپذير مثل‌ سرطان‌ و فشار و قند و غوره‌ و رماتيسم‌ و تصادفات‌ ميآيد ‌که‌ ديگر

جلد 7 - صفحه 397

چاره‌اي‌ نيست‌ و حال‌ آنكه‌ وَ هُم‌ لا يَشعُرُون‌َ اصلا درك‌ نميكنند و توجه‌ ندارند و اينها ‌را‌ تصادفات‌ طبيعت‌ ميشمارند و خشم‌ طبيعت‌ نام‌ ميگذارند و ابدا متوجه‌ غضب‌ الهي‌ نيستند و مستند باعمال‌ زشت‌ ‌خود‌ نميدانند.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 95)- لذا در این آیه می‌گوید: هنگامی که آنها در زیر ضربات حوادث و فشار مشکلات تغییر مسیر ندادند و همچنان در گمراهی خود باقی ماندند «سپس ما مشکلات را از آنها برداشتیم و به جای آن گشایش و نعمت قرار دادیم، تا آنجا که (بار دیگر زندگانی آنها رونق گرفت و کمبودها به فزونی تبدیل شد و) مال و نفرات

ج2، ص72

آنها فراوان گردید» (ثُمَّ بَدَّلْنا مَکانَ السَّیِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّی عَفَوْا).

به هنگام برطرف شدن مشکلات، به جای این که به این حقیقت توجه کنند که «نعمت» و «نقمت» به دست خداست و رو به سوی او آورند، برای اغفال خود به این منطق متشبث شدند، که اگر برای ما مصائب و گرفتاریهایی پیش آمد، چیز تازه‌ای نیست «و گفتند: پدران ما نیز گرفتار چنین مصائب و مشکلاتی شدند» (وَ قالُوا قَدْ مَسَّ آباءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ). دنیا فراز و نشیب دارد و برای هر کس دوران راحتی و سختی بوده است، سختیها امواجی ناپایدار و زود گذرند.

در پایان، قرآن می‌گوید: هنگامی که کار به اینجا رسید و از عوامل تربیت کمترین بهره‌ای نگرفتند، بلکه بر غرور خود افزودند، «ناگاه آنها را به مجازات خود گرفتیم، در حالی که آنها هیچ خبر نداشتند و غافلگیر شدند» و به همین جهت مجازات برای آنها، سخت دردناک بود (فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع