آیه 59 سوره مریم: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(تفسیر آیه)
(معانی کلمات آیه)
سطر ۴۱: سطر ۴۱:
 
</tabber>
 
</tabber>
 
==معانی کلمات آیه==
 
==معانی کلمات آیه==
«خَلَفَ»: جانشین و جایگزین گردید. بعد از ایشان آمدند. «خَلْفٌ»: فرزندان ناشایست و ناصالح. (خَلْف) با سکون عین‌الفعل، اولاد اَشرار را، و (خَلَف) با فتح عین‌الفعل، اولاد اَخیار را می‌گویند. «غَیّاً»: ضلالت و گمراهی (نگا: بقره / . گاهی مثل اینجا مراد نتیجه گمراهی است که عذاب است. و یا این که در «فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیّاً»: مضاف محذوف است و تقدیر چنین است: «فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ جَزَآءَ غَیٍّ»: (نگا: فرقان / ).
+
خلف: (بر وزن عقل): جانشين بد. آخر مانده بد (و بر وزن شرف) جانشين خوب،
 +
چنان كه ابن اثير و طبرسى و راغب گفته‏اند.
 +
غيا: غى و غوايه: رفتن به راه هلاكت. «غيّا» در آيه به معنى عذاب است،
 +
راغب گويد: تسميه مسبب به اسم سبب است كه غى سبب‏ عذاب مى‏شود..<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref>
  
 
== تفسیر آیه ==
 
== تفسیر آیه ==

نسخهٔ ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۱۰

مشاهده آیه در سوره

۞ فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ ۖ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا

مشاهده آیه در سوره


<<58 آیه 59 سوره مریم 60>>
سوره : سوره مریم (19)
جزء : 16
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

سپس جانشین آن مردم خداپرست قومی شدند که نماز را ضایع گذارده و شهوتهای نفس را پیروی کردند و اینها به زودی کیفر گمراهی را خواهند دید.

سپس بعد از آنان نسلی جایگزین [آنان] شد که نماز را ضایع کردند و از شهوات پیروی نمودند؛ پس [کیفر] گمراهی خود را [که عذابی دردناک است] خواهند دید.

آنگاه، پس از آنان جانشينانى به جاى ماندند كه نماز را تباه ساخته و از هوسها پيروى كردند، و به زودى [سزاى‌] گمراهى [خود] را خواهند ديد.

سپس كسانى جانشين اينان شدند كه نماز را ضايع گذاشتند و پيرو شهوات گرديدند و به زودى به غى خواهند افتاد،

امّا پس از آنان، فرزندان ناشایسته‌ای روی کار آمدند که نماز را تباه کردند، و از شهوات پیروی نمودند؛ و بزودی (مجازات) گمراهی خود را خواهند دید!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

But they were succeeded by an evil posterity who neglected the prayer, and followed [their base] appetites. So they will soon encounter [the reward of] perversity,

But there came after them an evil generation, who neglected prayers and followed and sensual desires, so they win meet perdition,

Now there hath succeeded them a later generation whom have ruined worship and have followed lusts. But they will meet deception.

But after them there followed a posterity who missed prayers and followed after lusts soon, then, will they face Destruction,-

معانی کلمات آیه

خلف: (بر وزن عقل): جانشين بد. آخر مانده بد (و بر وزن شرف) جانشين خوب، چنان كه ابن اثير و طبرسى و راغب گفته‏اند. غيا: غى و غوايه: رفتن به راه هلاكت. «غيّا» در آيه به معنى عذاب است، راغب گويد: تسميه مسبب به اسم سبب است كه غى سبب‏ عذاب مى‏شود..[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا «59»

آنگاه پس از آنان، جانشينان بد و ناشايسته‌اى آمدند كه نماز را ضايع كردند و هوسها را پيروى كردند. پس به زودى (كيفر) گمراهى خود را خواهند ديد.

إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ شَيْئاً «60»

مگر كسى كه توبه كند و ايمان آورد و كار شايسته انجام دهد، پس آنها داخل بهشت مى‌شوند و به هيچ وجه مورد ستم قرار نمى‌گيرند (و از پاداششان كاسته نمى‌شود).

جلد 5 - صفحه 288

نکته ها

«خَلْفٌ»، فرزند صالح را گويند و «خَلْفٌ» فرزند ناصالح است. كلمه‌ى «غى» در مقابل رشد است. «قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ» «1» ضايع كردن نماز، غير از نخواندن و ترك آن است. كسى كه نماز مى‌خواند، ولى بدون رعايت شرايط آن يا با تأخير، چنين كسى نماز را ضايع كرده و آن را سبك شمرده است. «2»

در روايتى مى‌خوانيم: همين كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله اين آيه را تلاوت مى‌فرمودند، منقلب شده، فرمودند: بعد از 60 سال، گروهى نماز را ضايع خواهند كرد. «3»

اگر اين سخن در اوايل سال اوّل هجرى گفته شده باشد، سال 60 همان سال شهادت امام حسين عليه السلام و سال به قدرت رسيدن يزيد است.

توبه در قرآن‌

  • معمولًا قرآن كريم بدنبال آيات عذاب، جمله‌ى‌ «إِلَّا الَّذِينَ تابُوا»* يا جمله‌ى‌ «إِلَّا مَنْ تابَ» را آورده تا بگويد: راه اصلاح، هرگز بر كسى بسته نيست.
  • توبه، واجب است. زيرا فرمان خداوند است. «تُوبُوا إِلَى اللَّهِ» «4»*
  • قبول توبه‌ى واقعى قطعى است، زيرا نمى‌توان باور كرد كه ما به امر او توبه كنيم ولى او نپذيرد. «هُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ» «5»، «هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ» «6»
  • خداوند هم توبه را مى‌پذيرد و هم كسانى را كه بسيار توبه مى‌كنند دوست دارد. «يُحِبُّ التَّوَّابِينَ» «7»
  • توبه، بايد با عمل نيك و جبران گناهان همراه باشد. «تابَ وَ عَمِلَ صالِحاً» «8»، «تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ» «9»، «تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَيَّنُوا» «10»
  • توبه، رمز رستگارى است. تُوبُوا ... لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ‌ «11»

«1». بقره، 256.

«2» بحار ج 11 ص 72.

«3» تفسير نمونه‌

«4» تحريم 8

«5» شورى 37

«6» بقره 37

«7» بقره 222.

«8» فرقان 71

«9» انعام 37

«10» بقره 160

«11» نور 31.

جلد 5 - صفحه 289

  • توبه، وسيله‌ى تبديل سيئات به حسنات است. «إِلَّا مَنْ تابَ‌، وَ عَمِلَ‌، صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ» «1»
  • توبه، سبب نزول باران است. تُوبُوا* ... يُرْسِلِ السَّماءَ «2»
  • توبه، سبب رزق نيكو است. «تُوبُوا إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُمْ مَتاعاً حَسَناً» «3»
  • توبه در هنگام ديدن آثار مرگ و عذاب پذيرفته نمى‌شود. «حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ» «4»
  • خداوند علاوه بر قبول توبه، لطف ويژه نيز دارد. «هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ» «5»*

«ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ» «6»، «ثُمَّ تابَ عَلَيْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَؤُفٌ رَحِيمٌ» «7»

«إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ» «8»

«ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ» «9» در اين آيات در كنار توبه به مسئله رحمت و رأفت و محبّت الهى اشاره شده است.

  • قرآن ترك توبه را ظلم و هلاكت دانسته است. «وَ مَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ» «10» «ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذابُ جَهَنَّمَ» «11»

پیام ها

1- گاهى فرزندان ونسل آينده، زحمت‌هاى پدران را تباه مى‌كنند. (گاهى از خوبان، نسل نااهل پيدا مى‌شود) «خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ»

2- نماز محور دين است. (براى نشان دادن چهره‌ى نسلى به نسل ديگر، ضايع كردن نماز آنان را نشان مى‌دهد) «فَخَلَفَ‌ .. خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ»

3- نماز، سدّى است ميان انسان و شهوت‌ها و اگر اين سدّ شكسته شود، پيروى از شهوت‌ها براى انسان آسان مى‌شود. «أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ»

«1». فرقان، 70.

«2». هود، 52.

«3». هود، 3.

«4». نساء، 18.

«5». بقره، 37.

«6». انعام، 54.

«7». توبه، 117.

«8». مريم، 60.

«9». هود، 90.

«10». حجرات، 11.

«11». بروج، 10.

جلد 5 - صفحه 290

4- كسى كه از رابطه با خدا (نماز) جدا شد، به شهوات پيوند مى‌خورد. «أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ»

5- رونق يافتن شهوات، غىّ و گمراهى است. وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ‌ ... يَلْقَوْنَ غَيًّا

6- كيفر ضايع كردن نماز، سردرگمى است. «يَلْقَوْنَ غَيًّا» (رشد واقعى در سايه‌ى معنويّت است)

7- سرنوشت ملت‌ها به دست خود آنهاست‌ أَضاعُوا ... يَلْقَوْنَ‌ ... إِلَّا مَنْ تابَ‌ ...

8- توبه، يك تحول است نه تظاهر. «تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً»

9- شرط رستگارى و ورود به بهشت، توبه وايمان و عمل صالح است. تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ... يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا (59)

بعد از ذكر پيغمبران و صالحان، بيان حال فساق و فجار كه بعد از ايشان پيدا شدند اخبار مى‌فرمايد:

فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ‌: پس جانشين شدند بعد از ايشان فرزندانى كه از شدت غفلت و جهالت. أَضاعُوا الصَّلاةَ: ضايع كردند و ترك نمودند نماز را. وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ‌: و پيروى كردند آرزوهاى نفس را از انواع گناهان.

فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا: پس زود باشد كه برسند اين جماعت به جزاى گمراهى و

«1» تفسير برهان ج 3 ص 18.

«2» منهج الصادقين ج 5 ص 437.

«3» مدرك سابق.

جلد 8 - صفحه 202

تباه‌كارى. يا گمراه شوند از طريق بهشت.

از ابن مسعود نقل است كه «غىّ» وادى باشد در جهنم، آتش آن تيزتر و عذاب آن سخت‌تر، جاى بى‌نمازان و پيروان شهوات باشد «1».

ابن عباس گفته: «غىّ» وادى است در جهنم كه اهل جهنم از شدت حرارت آن پناه بخدا برند، و آن جاى زانى مصرّ و مدمن خمر و رباخوار و عاق والدين و شاهد زور و زنى كه فرزند غير را به شوهر خود بندد.

تنبيه: مفسّرين را در مشمولين آيه، اقوالى است:

1- ابن عباس گفته: مراد يهودند (كه) از اولاد انبياء بودند، ترك نماز واجب كردند و شرب خمر نمودند و نكاح خواهر پدرى را حلال دانستند.

2- مراد فساق اين امتند تا قيامت.

3- ابو سعيد خدرى از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله نقل نموده كه اين جماعت ضايع كنندگان نماز بعد از شصت سال از هجرت من پيدا شوند «2».

4- از حضرت صادق عليه السلام مروى است كه مراد «اضاعوا» تأخير نماز است از وقت، نه ترك آن‌ «3».

5- در جوامع از حضرت امير المؤمنين عليه السلام مروى است كه اين «اضاعوا» آن زمان باشد كه بناهاى بلند و سخت كنند، و بر اسبان منظور نشينند و جامه‌هاى مشهور پوشند «4».

تتمه: كتاب وافى- مواعظ حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله به ابن مسعود:

قال سيأتى من بعدى اقوام يأكلون اطيب الطّعام و الوانها و يركبون الدّوابّ و يتزيّنون بزينة المرئة لزوجها و يتبرّجنّ النّساء و زيهنّ مثل زىّ الملوك الجبابرة هم منافقوا هذه الامّة فى اخر الزّمان شاربون القهوات لاعبون بالكعبات راكبون الشّهوات تاركون الجماعات راقدون عن العتمات مفرطون فى الغدوات يقول اللّه‌

«1» مجمع البيان ج 3 ص 520.

«2» منهج الصادقين ج 5 ص 438.

«3» مجمع البيان ج 3 ص 519.

«4» نور الثقلين ج 3 ص 351 روايت 117.

جلد 8 - صفحه 203

تعالى فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصّلوة ...

فرمود: مى‌آيند بعد از من جماعتى كه مى‌خورند بهترين طعامها و الوان آن، و سوار شوند دواب را، و زينت نمايند به زينت زن براى شوهرش، و ظاهر شوند زنان با زينت خود، و زى آنها زى ملوك جبابره باشد، ايشان منافقين اين امتند.

در آخر الزمان خورنده‌اند محرمات را، بازى كننده‌اند به آلات قمار، سوار شونده‌اند شهوات را، ترك كننده جماعات، خواب نمايند از نماز عشاء، و تقصير كنند در صبح‌ها به فوت نماز صبح. مى‌فرمايد خداى تعالى پس جانشين شدند بعد از ايشان فرزندانى كه از شدت غفلت و جهالت ضايع كردند نماز را و پيروى نمودند شهوات را از انواع گناهان پس زود باشد كه برسند اين جماعت بجزاى گمراهى و تباهكارى‌ «1».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا (56) وَ رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيًّا (57) أُولئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَ مِمَّنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ وَ مِنْ ذُرِّيَّةِ إِبْراهِيمَ وَ إِسْرائِيلَ وَ مِمَّنْ هَدَيْنا وَ اجْتَبَيْنا إِذا تُتْلى‌ عَلَيْهِمْ آياتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُكِيًّا (58) فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا (59) إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ شَيْئاً (60)

ترجمه‌

و ياد كن در قرآن ادريس را همانا او بود بسيار راست گو و داراى مقام رفيع نبوّت‌

و بالا برديم او را بجاى بلندى‌

آنگروه آنانند كه انعام كرد خدا بر ايشان از پيغمبران از فرزندان آدم و از آنانكه حمل نموديم با نوح و از فرزندان ابراهيم و اسرائيل و از كسانيكه هدايت نموديم و بر گزيديم چون خوانده شود بر ايشان آيتهاى خداى بخشنده برو در افتند با آنكه سجده كنندگان و گريه كنندگان باشند

پس بجا ماندند بعد از ايشان باز ماندگان بدى كه ضايع نمودند نماز را و پيروى كردند ميلهاى نفسانى را پس زود باشد كه به بينند پاداش گمراهى‌

جلد 3 صفحه 481

را

مگر كسانيكه توبه كنند و ايمان آورند و كار شايسته نمايند پس آنگروه داخل شوند در بهشت و ستم كرده نشوند بچيزى.

تفسير

- و ياد كن اى پيغمبر در كتاب خود كه قرآن است ادريس عليه السّلام را كه بود بسيار راستگو و راست جو و تصديق كننده كتب سماوى و آيات الهى و پيغمبر رفيع منزلت گفته‌اند او نواده شيث پيغمبر بود و جدّ پدر حضرت نوح و اخنوخ نام داشت و روايت شده است كه نازل شد بر اوسى صحيفه و او اوّل كسى بود كه با قلم خط نوشت و نظر در علم نجوم و حساب كرد و اوّل كسى بود كه جامه را دوخت و لباس كرد و قبلا مردم پوست مى‌پوشيدند و قمّى ره نقل فرموده كه او را ادريس خواندند براى آنكه زياد كتاب ميخواند و خداوند او را بمقام قرب خود كه عالى و رفيع است رسانيد و بعضى گفته‌اند خداوند او را مانند عيسى عليه السّلام بآسمان چهارم برد و زنده است و مراد از بالا بردن او را بجاى بلندى اين است ولى در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه ملكى مقرّب وقتى مورد عتاب الهى شد و خداوند او را هبوط داد بزمين پس نزد ادريس عليه السّلام آمد و او را شفيع قرار داد و آنحضرت بعد از سه شبانه روز عبادت شفاعت نمود و قبول شد و آن ملك ادريس عليه السّلام را بخواهش خودش بآسمان برد براى ملاقات ملك الموت تا با او قدرى انس گيرد و يادش زندگى دنيا را براى او ناگوار نسازد ولى ملك الموت در زير سايه عرش بود و مأمور بقبض روح او شد ميان آسمان چهارم و پنجم بيكديگر رسيدند و ملك الموت او را همانجا قبض روح نمود و مراد از و رفعناه مكانا عليّا اين است و قمّى ره نيز قريب باين معنى را نقل نموده در هر حال انبياء عظام از حضرت زكريا تا حضرت ادريس كه در اين سوره از ايشان نامبرده شد كسانى هستند كه خداوند نعمت دنيا و آخرت را بر آنها تمام كرد از نسل حضرت آدم و بنابراين من النّبيّين بيان براى الّذين انعم اللّه عليهم است و همه از نسل كسانى هستند كه با نوح عليه السّلام در كشتى نشستند و نجات يافتند غير از حضرت ادريس كه مقدّم بر ايشان بوده چون همه از نسل حضرت ابراهيم عليه السّلام هستند و آنحضرت از نسل سام بن نوح است و حضرت موسى و هرون و زكريّا و يحيى و عيسى عليه السّلام از نسل اسرائيل يعنى حضرت يعقوبند و اينكه بعناوين متعدده ذكر نسب ايشان را فرموده با آنكه همه از نسل حضرت آدمند براى بيان آنستكه بعضى‌

جلد 3 صفحه 482

شرف قربى دارند مانند حضرت ادريس كه نزديكتر از همه بحضرت آدم است و بعضى شرف قربى و نسبى مانند حضرت ابراهيم و حضرت اسمعيل و حضرت اسحق كه چند پيغمبر و كسانيكه رحمت و نجات الهى شامل حال آنها شده در سلسله نسبشان موجود است و نزديك بايشانند و بعضى از دور و نزديك چندين پيغمبر و صاحب مقام و منزلت سلسله نسب ايشان را تشكيل ميدهد مانند سايرين و از اينجا معلوم ميشود كه اطلاق ذريّه بر اولاد دختر اشكالى ندارد چون حضرت عيسى از طرف مادر از نسل و ذريّه اسرائيل و ابراهيم است و سابقا هم به اين معنى اشاره شده بود و شرافت نسبى اين عدّه اخيره زيادتر است چون شرف نسبى آن عده را دارند بعلاوه شرف نسبى مخصوص بخودشان ولى در عوض حضرات سابق الذكر داراى شرف نسبى از طرف اولادند مخصوصا حضرت ابراهيم و حضرت اسمعيل كه سيّد انبياء و ائمه هدى از نسل آن دو بزرگوارند و بالجمله از كسانى كه خداوند ايشانرا راهنمائى بحق و حقيقت فرموده و برگزيده به نبوّت و امامت كسانى هستند كه وقتى آيات قرآنيه بر ايشان تلاوت و قرائت شود از خوف و خشيت و فروتنى و خضوع بر و بر خاك مى‌افتند در حاليكه سجده كنندگان و گريه كنندگان باشند مانند حضرت سجّاد عليه السّلام كه در مناقب و مجمع از آن حضرت نقل نموده كه مقصود از ايشان مائيم يعنى ائمه اطهار و خاندان رسالت و طهارت كه همه موصوف باين صفت بودند مخصوصا خود آن بزرگوار كه سيّد السّاجدين و زين العابدين و امام البكّائين است اين ذوات مقدسه كه معصوم بودند از گناه حالشان از خوف خدا اين بود پس ما چه بايد بكنيم كه غرق گناهيم و بنابراين كلام سابق تا اسرائيل تمام شده و از و ممّن هدينا شروع بكلام ديگرى شده كه خبر آن كسانى هستند كه موصوف بصفت خوف و خشيتند نه آنكه و ممّن هدينا عطف بر سابق باشد و اذا تتلى عليهم صفت انبياء سابق الذكر چنانچه گفته‌اند و در اين صورت اگر چه خبر كه قوم يا رجال باشد مقدّر است ولى از جهاتى كه بر ارباب ادب مخفى نيست بر آنچه گفته‌اند ترجيح دارد و مع الأسف از نسل اين انبياء عظام كسانى بوجود آمدند كه خلف سوء بودند نه خلف صدق چون خلف بسكون لام بازماندگان بدرا گويند و بفتح لام بازماندگان خوب و بجاى آن بزرگواران در زمين حجاز و شام منزل نمودند

جلد 3 صفحه 483

مانند اهل شرك مكّه و يهود فلسطين و ضايع نمودند نماز را براى آنكه ترك كردند چنانچه گفته‌اند يا تأخير انداختند از اوّل وقتش چنانچه از امام صادق عليه السّلام روايت شده و پيروى نمودند از ميلهاى نفسانى و خيالات شيطانى خودشان و باختند دل و دين خود را برنگ و رونق دو روزه دنياى دنى و بعد از اين شرّ آن دامنگيرشان خواهد شد اگر غى بمعناى شرّ باشد يا بعد از اين ملاقات ميكنند پاداش اين غوايت و ضلالت را اگر بمعناى گمراهى باشد يا ملاقات ميكنند نااميدى را يا ملاقات ميكنند وادى مخصوص خودشان را كه گفته‌اند غى نام آن وادى است و بمعناى نااميدى هم استعمال ميشود مگر كسانيكه از اعمال ناشايسته خود توبه كنند و نادم و پشيمان شوند و اعمال شايسته‌اى بجا آورند كه آن جماعت داخل بهشت ميشوند بامر خداوند و هيچ مقدار از ثواب اعمال ايشان كاسته نميشود بلكه تمام و كمال بآنها ميرسد چون خداوند در باره كسى ظلم نميكند و اگر اجر مستحق پرداخته نشود در باره او ظلم شده ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَخَلَف‌َ مِن‌ بَعدِهِم‌ خَلف‌ٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَوات‌ِ فَسَوف‌َ يَلقَون‌َ غَيًّا (59)

‌پس‌ جاي‌گير شدند ‌بعد‌ ‌از‌ ‌آنها‌ جاي‌ گيرهايي‌ ‌که‌ ضايع‌ كردند نماز ‌را‌ و متابعت‌ كردند شهوات‌ نفسانيّه‌ ‌را‌ ‌پس‌ زود ‌باشد‌ ‌که‌ ملاقات‌ كنند غي‌ّ ‌را‌. فخلف‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌اينکه‌ مادّه‌ اطلاقاتي‌ ‌است‌، خليفه‌ مخالفت‌ اولاد و احفاد و ‌غير‌ اينها و قدر جامع‌ ‌آنها‌ تبديل‌ شي‌ء ‌به‌ شيئي‌ ‌است‌ تبديل‌ موافقت‌ ‌به‌ مخالفت‌ ذهاب‌ آباء باولاد و احفاد قرني‌ ‌بعد‌ قرني‌ و ‌در‌ اينجا ‌پس‌ ‌از‌ رفتن‌ انبياء و ائمه اطهار يك‌ جماعت‌ اشرار و فسّاق‌ و فجار آمدند.

مِن‌ بَعدِهِم‌ ‌بعد‌ ‌از‌ اهل‌ هدايت‌ و اجتباء «خلف‌» ‌که‌ ‌اينکه‌ فجّار و اشرار جاي‌ گير ‌آنها‌ شدند ‌در‌ روي‌ زمين‌. أَضاعُوا الصَّلاةَ اضاعه نماز ‌از‌ ‌بين‌ بردن‌ نماز ‌است‌، چه‌ ترك‌ نماز ‌باشد‌ ‌ يا ‌ بتاخير نماز ‌از‌ وقت‌ مقرر ‌او‌، ‌ يا ‌ بفقدان‌ شرائط و اجزاء ‌آن‌ ‌به‌ اينكه‌ باطل‌ شود ‌که‌ امروز صد نود افراد مضيّع‌ نماز هستند ‌غير‌ مؤمنين‌ ‌از‌ مخالفين‌ چون‌ ايمان‌ شرط صحت‌ كل‌ّ عبادات‌ ‌است‌ نماز ‌آنها‌ باطل‌ و ضايع‌ ‌است‌، و ‌در‌ ميان‌ مؤمنين‌ كساني‌ ‌که‌ تقليد نميكنند و احتياط ندارند باطل‌ ‌است‌ عبادات‌ ‌آنها‌ و كساني‌ ‌که‌ مراعات‌ شرائط و اجزاء نمي‌كنند مثل‌ طهارت‌ حدثي‌ و خبثي‌ و اباحه مكان‌ و لباس‌ و موالات‌ و ‌غير‌ اينها.

و بالجمله‌ نماز صحيح‌ بوقت‌ مقرر بسيار قليل‌ ‌است‌. وَ اتَّبَعُوا الشَّهَوات‌ِ ‌از‌ زنا و لواط و شرب‌ و قمار و ساز و آواز و بي‌حجابي‌ و كسب‌ حرام‌ و هزار گونه‌ معاصي‌ ديگر طبق‌ هواي‌ نفس‌.

فَسَوف‌َ يَلقَون‌َ غَيًّا غي‌ّ گفتند: بلاهاي‌ دنيويست‌، و بعضي‌ گفتند: عذاب‌ هاي‌ اخروي‌ ‌است‌، و بالجمله‌ جامع‌ ‌آنها‌ عقوبات‌ معاصي‌ ‌است‌ ‌در‌ دنيا و آخرت‌.

461

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 59)- سپس از گروهی که از مکتب انسان ساز انبیاء جدا شدند و پیروانی ناخلف از آب در آمدند سخن می‌گوید و قسمتی از اعمال زشت آنها را بر شمرده،

ج3، ص97

می‌گوید: «بعد از آنها فرزندان ناشایسته‌ای روی کار آمدند که نماز را ضایع کردند، و از شهوات پیروی نمودند که به زودی (مجازات) گمراهی خود را خواهند دید» (فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا).

این جمله ممکن است اشاره به گروهی از بنی اسرائیل باشد که در طریق گمراهی گام نهاده، پیروی از شهوات را بر ذکر خدا ترجیح دادند.

و منظور از ضایع کردن نماز در اینجا انجام دادن اعمالی است که نماز را در جامعه ضایع کند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع