آیه 112 سوره توبه: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَ...» ایجاد کرد) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | سائحون: سيح: جريان و سير. | |
+ | «ساح الماء: جرى على وجه الارض» «ساح فى الارض: ذهب» سائح: سير كننده يا روزه دار | ||
+ | اولى قربى: صاحبان قرابت (خويشاوندان) | ||
+ | <ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> | ||
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ ۱۲ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۱۳
<<111 | آیه 112 سوره توبه | 113>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
اینان همان از گناه پشیمانان، خداپرستان، حمد و شکر نعمتگزاران، روزهداران، نماز با خضوع گزاران، امر به معروف و نهی از منکر کنندگان، و نگهبانان حدود الهیاند، و مؤمنان را بشارت ده.
[آن مؤمنان، همان] توبه کنندگان، عبادت کنندگان، سپاس گزاران، روزه داران، رکوع کنندگان، سجده کنندگان، فرمان دهندگان به معروف و بازدارندگان از منکر و پاسداران حدود و مقرّرات خدایند؛ و مؤمنان را [به رحمت و رضوان خدا] مژده ده.
[آن مؤمنان،] همان توبهكنندگان، پرستندگان، سپاسگزاران، روزهداران، ركوعكنندگان، سجدهكنندگان، وادارندگان به كارهاى پسنديده، بازدارندگان از كارهاى ناپسند و پاسداران مقرّرات خدايند. و مؤمنان را بشارت ده.
توبهكنندگانند، پرستندگانند، ستايندگانند، روزهدارانند، ركوع كنندگانند، سجدهكنندگانند، امر كنندگان به معروف و نهى كنندگان از منكرند و حافظان حدود خدايند. و مؤمنان را بشارت ده.
توبهکنندگان، عبادت کاران، سپاسگویان، سیاحت کنندگان، رکوع کنندگان، سجدهآوران، آمران به معروف، نهی کنندگان از منکر، و حافظان حدود (و مرزهای) الهی، (مؤمنان حقیقیاند)؛ و بشارت ده به (اینچنین) مؤمنان!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
سائحون: سيح: جريان و سير. «ساح الماء: جرى على وجه الارض» «ساح فى الارض: ذهب» سائح: سير كننده يا روزه دار اولى قربى: صاحبان قرابت (خويشاوندان) [۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ «112»
(مؤمنانِ مجاهد،) اهل توبه، عبادت، ستايش، سياحت، ركوع، سجود، امر به معروف ونهى از منكر و حفظِ حدود و مقرّرات الهىاند و چنين مؤمنانى را بشارت ده.
نکته ها
در اين آيه، نُه صفت براى مؤمنانِ مجاهد بيان شده است: از گناهان توبه كرده، در مدار عبادت قرار مىگيرند. با زبان، حمد و با پا حركت و با بدن ركوع و سجود دارند، پس از خودسازى، با امر به معروف به اصلاح جامعه مىپردازند و از مرز قوانين الهى خارج نمىشوند.
توبه از گناه، راه عبادت را باز مىكند، زبانِ ستايشگر همراه با پويايى و تحرّك، آمادگى براى ركوع و سجود در پيشگاه خدا مىآورد، و امر به معروف و نهى از منكر، حافظِ حدود الهى در جامعه است.
كلمهى «التَّائِبُونَ»، نشانهى آن است كه مؤمنانى كه جان و مال خود را به خدا مىفروشند، مىتوانند با يك انقلاب و بازسازى درونى و اعراض از كردارهاى نارواى گذشته، وارد اين
جلد 3 - صفحه 510
ميدان معامله با خدا شوند. «1»
عُبّاد بصرى در راه مكّه امام سجاد عليه السلام را ديد، به حضرت گفت: «تركتَ الجهادَ و صعوبَته واقبلتَ الىالحجِّ و لِينَه؟» جهاد و سختى آن را رها كردهاى، به حج وآسانى آن روى آوردهاى؟ آنگاه آيهى إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى ... را خواند! حضرت فرمودند: ادامهى آن را هم بخوان! عبّاد آيهى التَّائِبُونَ ... را خواند. حضرت فرمود: اگر ياران ما اين صفات و كمالات را دارا مىبودند، بر ما واجب بود، قيام كنيم و در آن صورت، جهاد از حجّ برتر بود. «2»
در روايتى آمده است كه مراد از «السَّائِحُونَ» روزهداران مىباشد. «3»
پیام ها
1- شرط وفادارى خداوند به پيمان خود، پايدارى مؤمنان بر حفظ حدود الهى است. وَ مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ ... التَّائِبُونَ ...
2- جهاد اكبر و خود سازى، لازمهى جهاد اصغر در جبهههاست. يُقاتِلُونَ ... التَّائِبُونَ ...
3- اسلام دينى جامع است، اشك را در كنار شمشير و عبادت را در كنارِ سياحت قرار داده است. يُقاتِلُونَ ... التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ ... السَّائِحُونَ
4- آنچه مطلوب است، ملكه شدن كمالات در انسان است. التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ ...
5- تقويت روحيهى رزمندگان اسلام، با ذكر و ياد خدا و عبادت است، نه شراب و موسيقى و ... كه در جبههى دشمن است. يُقاتِلُونَ، التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ، ...
6- تحرّك، تلاش، سياحت، هجرت و خودسازى، در راه كسب كمال و قربالهى ارزش است. «السَّائِحُونَ» (مردان خدا، راكد و زمينگير نيستند)
7- سرباز ورزمندهى اسلام بايد اهل نماز و عبادت باشد. «يُقاتِلُونَ، الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ»
«1». چنانكه در ماجراى كربلا، افرادى مانند زُهير و حُر، با آنكه سابقهى درخشانى نداشتند، ولى در يك چرخش و معامله با خدا، جان خود را تسليم كردند و درخشيدند.
«2». وسائل، ج 15، ص 46.
«3». تفسير نورالثقلين.
جلد 3 - صفحه 511
8- در مسير كمال، اوّل خودسازى است، بعد جامعهسازى. التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ ... الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ ...
9- درگيرى با دشمن در مرزها، ما را از مفاسد و منكرات داخلى غافل نسازد.
يُقاتِلُونَ، الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ ...
10- براى حفظ حدود الهى، بايد هم با دشمن خارجى جنگيد، هم با مفاسد داخلى مبارزه كرد. «يُقاتِلُونَ، النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ، الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ (112)
بعد از آن وصف اين مؤمنين را فرمايد به صفات نه گانه:
صفت اول: التَّائِبُونَ: مؤمنان مذكوره بازگرديدگانند از معاصى، يا رجوع كنندگانند به حضرت بارى.
صفت دوم: الْعابِدُونَ: پرستندگان حق به اخلاص و قائم به شرايط خدمت.
صفت سوم: الْحامِدُونَ: ستايندگان حق بر آنچه به ايشان رسد از سراء و ضراء، يا شناسندگان نعم الهى در هر لحظه.
صفت چهارم: السَّائِحُونَ: روزهداران لقوله صلّى اللّه عليه و آله «1» (سياحة امّتى الصّوم) فرمود حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله: سياحت كردن امت من روزه است، وجه تسميه صائم به سايح آنكه، در خبر وارد شده «2» كه فرداى قيامت
«1» مجمع ج 3 ص 76.
«2» ج 4 ص 333.
ج5، ص 213
هر كسى را در بهشت جائى معين بدهند مگر روزه دار، كه حق تعالى فرمود: تو در بهشت گردش و سياحت كن تا هر جا كه تو را خوش آيد منزل كن، يا مراد سائحان سير كنندگان به طلب علم يا براى جهاد و حج و زيارات، يا بيرون آيندگان از باديه نفس بسر منزل انس، يا سير كنندگان راه حق به دو قدم صبر و شكر، يا تولى و تبرى.
صفت پنجم: الرَّاكِعُونَ: ركوع كنندگان در نماز يا خضوع آرندگان بر درگاه بىنياز.
صفت ششم: السَّاجِدُونَ: سجده كنندگان در نماز، يا طالبان قرب رفيع الدرجات.
صفت هفتم: الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ: امر نمايندگان به كارهاى پسنديده از ايمان و طاعت و سنت حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم.
صفت هشتم: وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ: و بازدارندگان از ناشايستگيها مانند كفر و معاصى و بدعتها.
نكته- ذكر حرف عطف در اين دو وصف يا به جهت آنست كه هر دو در حكم خصلت واحدهاند كأنه فرموده جامع بين الوصفين، يا به سبب تضاد ميان امر و نهى مانند ثيبات و ابكارا.
صفت نهم: وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ: و نگاهدارندگان مر احكام و شرايع الهى را.
نكته- ذكر «و» در اينجا براى تنبه است به آنكه ما قبل آن مفصل اين فضايل، و اين مجمل است، و گويند به جهت آنكه تتابع به سابع تمام شده از حيثى كه سبعه عدد تام است و ثامن ابتداء است به عدد ديگر معطوف بر آن، و لذا آن را واو ثمانيه گويند.
وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ: و بشارت ده مؤمنان را كه بدين صفات موصوفند.
نكته- وضع مظهر در موضع ضمير دليل است بر آنكه ايمان، داعى ايشان است بدين فضائل، و مؤمن كامل آنكس است كه متصف بدين صفات باشد. و حذف مبشر به اشارت است به تعظيم و تكثير آن (كانّه قال و بشّرهم بما يجلّ
ج5، ص 214
عن احاطة الافهام و تعبير الكلام) و اصحاب ما روايت نموده كه اين اوصاف ائمه معصومين است، زيرا جميع اين صفات بر وجه تمام و كمال در غير ايشان يافت نشود، چنانچه عياشى روايت نموده كه: مراد، ائمه مىباشند، و به روايت على بن ابراهيم قمى آيه شريفه در باره ائمه نازل شد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بايَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (111) التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ (112)
ترجمه
همانا خدا خريد از اهل ايمان جانهاشان و مالهاشان را بآنكه مر ايشانرا باشد بهشت جنگ ميكنند در راه خدا پس ميكشند و كشته ميشوند وعده است بر او حقّ ثابت در تورية و انجيل و قرآن و كيست وفا كنندهتر بعهدش از خدا پس شادمان شويد بفروشتان كه معامله نموديد بآن و اين است آن كاميابى بزرگ
آنها توبه كنندگان عبادت كنندگان حمد كنندگان روزه گيران ركوع كنندگان سجود كنندگان امر
جلد 2 صفحه 625
كنندگان بمعروف و نهى كنندگان از منكر و نگهداران مر احكام خدايند و بشارت ده گروندگان را.
تفسير
خداوند تشبيه فرموده است حال كسانيرا كه جهاد ميكنند و بفيض شهادت نائل ميشوند يا انفاق مىنمايند اموال خودشان را در راه خدايا صرف مىنمايند قواء خودشان را در تحصيل علوم دينيّه و ترويج معارف حقّه الهيّه بكسيكه متاع جان و مال خود را فروخته و در مقابل بهشت جاويد را خريدارى نموده است در آنكه واجب است باو اعطاء شود و الّا كسى در مقابل خداوند مالك چيزى نيست تا بفروشد و عوض بگيرد لذا تصريح فرموده بآنكه وعده داده است وعده كه لازم است بر او وفاء بان و حق ثابت در كتب ثلثه نامبرده است و تأكيد فرموده بسئوال از آن كس كه او وفا كنندهتر است از خدا بعهدش كه واضح است جوابش كه هيچكس نيست و در نتيجه حكم فرموده است بوجوب وجود مسرّت فوق العاده براى فروشنده در اين معامله عقلا بحدّيكه آثار فرح در صورتش ظاهر شود چون بسيار معامله پر فايده كرده كه لذّت موّقت مشوب بزحمت و محنت را داده و نعمت مؤبّد و عشرت مخلّد مأمون از هر آفت و عاهت را گرفته است چه كاميابى و كامرانى و كامكارى بالاتر از اين است و اوصاف آن اشخاص از اين قرار است آنها كسانى هستند كه هميشه مواظب اعمال خودشان هستند كه بر خلاف دستور و رضاى الهى قدمى بر ندارند با وجود اين اگر اتفاقا قصور يا تقصيرى از آنها روى دهد فورا توبه ميكنند و انابه مينمايند تا خدا از آنها بگذرد و عبادت نميكنند جز براى رضاى خدا و حمد مينمايند خدا را در حال شدّت و رفاهيت و روزه ميگيرند و نماز ميخوانند با اطمينان كامل در ركوع و سجود و امر بمعروف و نهى از منكر ميكنند با وجود شرائط آن و آخرين علامت آنها آنستكه حفظ مينمايند احكام الهى را از تصرّف و تغيير و تبديل اهل بدعت و ضلالت و در مقابل قرآن قانون وضع نمىنمايند و نميگذارند كسى وضع كند و اگر نتوانستند اقلا خودشان بآن عمل نميكنند و نيز حفظ مىكنند اوقات نماز و آداب آنرا و نميگذارند نمازشان از اول وقت تأخير بيافتد و موانع قبول در آن روى دهد چنانچه در كافى قريب باين معانى را براى اين اوصاف از امام صادق (ع) نقل نموده و نيز از آن حضرت روايت شده است كه عباد بصرى حضرت على بن الحسين (ع) را در راه مكه ديد و عرض كرد جهاد را براى صعوبت آن ترك كردى و حج را براى سهولتش اختيار نمودى
جلد 2 صفحه 626
با آنكه خدا فرموده انّ اللّه اشترى من المؤمنين تا آخر آيه اول حضرت فرمود تمام كن قول خدا را پس او آيه دوم را قرائت نمود و حضرت فرمود وقتى ديديم كسانيرا كه اينها اوصافشان باشد جهاد با آنها افضل از حج است و قمى اين مقاوله را از آنحضرت با زهرى نقل نموده است و فرموده اين آيه در شأن ائمه اطهار نازل شده چون اين اوصاف در غير آنها جمع نميشود و امر بمعروف و نهى از منكر و حفظ حدود الهى موقوف بمعرفت تمام احكام است بزرگ و كوچك خفىّ و جلىّ و براى غير آنها ممكن نيست و عياشى ره اين معنى را تأييد نموده و در مجمع از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه التائبين تا و الحافظين بيا و نون قرائت نمودهاند بنابر آنكه اوصاف المؤمنين باشند و در روايات ديگرى اين قرائت تقرير شده است و بنابر قرائت مشهوره اوصاف مذكوره براى مدح مرفوع شده و خبر مبتداء محذوف است كه كلمه هم باشد و بنظر حقير ائمه اطهار مصاديق كامله اين اوصافند غير از صفت اول چون ايشان معصومند از هر گناه و توبه از ايشان محقق نمىشود مگر بمعنى لغوى باشد كه رجوع است يا آنكه توبه از ترك اولى باشد كه بعضى قائل شدهاند و حقير قبول ندارم و در خاتمه پيغمبر اكرم مأمور ابلاغ اين بشارت باهل ايمان شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
التّائِبُونَ العابِدُونَ الحامِدُونَ السّائِحُونَ الرّاكِعُونَ السّاجِدُونَ الآمِرُونَ بِالمَعرُوفِ وَ النّاهُونَ عَنِ المُنكَرِ وَ الحافِظُونَ لِحُدُودِ اللّهِ وَ بَشِّرِ المُؤمِنِينَ (112)
ترجمه واضح است التائبون بيان صفات مؤمنين است که در آيه قبل فرمود إِنَّ اللّهَ اشتَري مِنَ المُؤمِنِينَ و مرفوع بودن اينکه صفات بتقدير ضمير است يعني مؤمنين هم التائبون و توبه اختصاص بمؤمن عاصي ندارد بلكه اعبد و ازهد و اتقاي ناس هم بايد خود را مقصّر بداند و طلب توبه كند حتي نبيّ اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم که از همه انبياء در همه كمالات افضل بود در مناجاتش عرض كند
(ما عرفناك حق معرفتك و ما عبدناك حق عبادتك)
العابدون و مؤمنين در عبادت حق داراي مراتب مختلفه از جهات عديده هستند از حيث كميات كثرة و قلّة و از حيث كيفيات مراعات جهات واجبه و مندوبه و از حيث معنويات مراعات شرائط قبول و از حيث نيّات و دواعي قربي الحامدون در هر حالي در ضيق و سعه، ضعف و قوّت، بلاء و نعمت، مرض و صحت، فقر و ثروت و غير اينها دارد حضرت رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم هر موقعي که نعمتي متوجه ميشد ميفرمود الحمد للّه علي هذه النعمة و هر موقعي بلاء نازل ميشد ميفرمود الحمد للّه علي کل حال.
السائحون در بعض اخبار تفسير شده بصوم لكن بيان مصداق است و از ماده سياحت است شامل ميشود كسي که قدمي در راه دين و حق بردارد چه در طلب علم يا هدايت اهل ضلالت يا حج يا زيارت ائمه عليهم السلام يا قضاء حوائج مسلمين الرّاكِعُونَ السّاجِدُونَ صلوات فرائض و نوافل و ساير صلوات مندوبه الآمِرُونَ بِالمَعرُوفِ وَ النّاهُونَ عَنِ المُنكَرِ که اينکه دو قرين يكديگرند لذا
جلد 8 - صفحه 320
بحرف عطف ذكر شده و دو ركن اعظم دين هستند.
وَ الحافِظُونَ لِحُدُودِ اللّهِ تمام امور مربوطه بدين حدودي دارد از عقائد و اخلاق و اعمال و قوانين و احكام تكليفيه و وضعيه بايد از حدّ خود تجاوز نكند و كوتاهي در آن نشود و اينکه صفات فرد اهمّ آن ائمه اطهار [ع] هستند چنانچه در بسياري از اخبار تفسير بائمه معصومين شده و غير اينها هر که باشد جامع اينکه صفات نيست وَ بَشِّرِ المُؤمِنِينَ كانّه ساير مؤمنين که داراي اينکه صفات نيستند بخصوص صفت اخيره که حفظ حدود اللّه باشد حالت يأسي بآنها دست داده خداوند براي اينكه آنها مأيوس نشوند امر فرمود نبيّ اكرم را که بشارت دهد آنها را که خداوند شما را هم از فيض و رحمت و بهشت محروم نميفرمايد زيرا كلمه المؤمنين جمع محلي بالف و لام است افاده عموم ميكند که اگر با ايمان از دنيا رفتيد بالاخره نجات پيدا ميكنيد و توهّم اينكه بشارت خاص آن مؤمنين است که داراي اينکه صفات باشند که خصوص معصومين عليهم السلام باشد خلاف ظاهر بلكه خلاف بسياري از آيات و اخبار است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 112)- همان گونه که روش قرآن مجید است که در آیهای سخنی را به اجمال برگزار میکند و در آیه بعد به شرح و توضیح آن میپردازد، در این آیه مؤمنان را که فروشندگان جان و مال به خدا هستند با نه صفت بارز معرفی میکند.
1- «آنها توبه کارانند» (التَّائِبُونَ). و دل و جان خود را به وسیله آب توبه از آلودگی گناه شستشو میدهند.
2- «آنها عبادت کارانند» (الْعابِدُونَ). و در پرتو راز و نیاز با خدا و پرستش ذات پاک او خودسازی میکنند».
3- «آنها (در برابر نعمتهای مادی و معنوی پروردگار) سپاس میگویند» (الْحامِدُونَ).
4- «آنها از یک کانون عبادت و پرستش به کانون دیگری رفت و آمد دارند» (السَّائِحُونَ).
و به این ترتیب برنامههای خودسازی آنان در پرتو عبادت، در محیط محدودی خلاصه نمیشود، و به افق خاصی تعلق ندارد، بلکه همه جا کانون عبودیت پروردگار و خودسازی و تربیت برای آنهاست.
5- «آنها که در برابر عظمت خدا رکوع میکنند» (الرَّاکِعُونَ).
6- «آنها که سر بر آستانش میسایند و سجده میآورند» (السَّاجِدُونَ).
7- «آنها که مردم را به نیکیها دعوت میکنند» (الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ).
8- «آنها که (تنها به وظیفه دعوت به نیکی قناعت نمیکنند بلکه) با هر گونه فساد و منکری میجنگند» (وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ).
ج2، ص257
9- «و آنها که (پس از ادای رسالت امر به معروف و نهی از منکر، به آخرین و مهمترین وظیفه اجتماعی خود یعنی) حفظ حدود الهی، و اجرای قوانین او، و اقامه حق و عدالت قیام میکنند» (وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ).
پس از ذکر این صفات نه گانه، خداوند بار دیگر چنین مؤمنان راستین و تربیت یافتگان مکتب ایمان و عمل را تشویق میکند، و به پیامبرش میگوید: «این مؤمنان را بشارت ده» (وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم