آیه 96 سوره اعراف: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا...» ایجاد کرد) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | السيئة: حالت بد، پيشامد بد. چنان كه حسنه ، به معنى حالت و پيشامد خوب است. | |
+ | عفوا: عفو در آيه به معنى كثرت است. | ||
+ | در جوامع الجامع فرموده: | ||
+ | «عفى البنات: كثر» «حتى عفوا» : تا زياد شدند از حيث نفوس و اموال. | ||
+ | بغتة: بغت و بغتة: ناگهان، بدون اخطار قبلى.<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> | ||
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ ۱۲ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۴۹
<<95 | آیه 96 سوره اعراف | 97>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و چنانچه مردم شهر و دیارها همه ایمان آورده و پرهیزکار میشدند همانا ما درهای برکاتی از آسمان و زمین را بر روی آنها میگشودیم و لیکن (چون آیات و پیغمبران ما را) تکذیب کردند ما هم آنان را سخت به کیفر کردار زشتشان رسانیدیم.
و اگر اهل شهرها و آبادی ها ایمان می آوردند و پرهیزکاری پیشه می کردند، یقیناً [درهایِ] برکاتی از آسمان و زمین را بر آنان می گشودیم، ولی [آیات الهی و پیامبران را] تکذیب کردند، ما هم آنان را به کیفر اعمالی که همواره مرتکب می شدند [به عذابی سخت] گرفتیم.
و اگر مردم شهرها ايمان آورده و به تقوا گراييده بودند، قطعاً بركاتى از آسمان و زمين برايشان مىگشوديم، ولى تكذيب كردند؛ پس به [كيفر] دستاوردشان [گريبان] آنان را گرفتيم.
اگر مردم قريهها ايمان آورده و پرهيزگارى پيشه كرده بودند بركات آسمان و زمين را به رويشان مىگشوديم، ولى پيامبران را به دروغگويى نسبت دادند. ما نيز به كيفر كردارشان مؤاخذهشان كرديم.
و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم؛ ولی (آنها حق را) تکذیب کردند؛ ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
السيئة: حالت بد، پيشامد بد. چنان كه حسنه ، به معنى حالت و پيشامد خوب است. عفوا: عفو در آيه به معنى كثرت است. در جوامع الجامع فرموده: «عفى البنات: كثر» «حتى عفوا» : تا زياد شدند از حيث نفوس و اموال. بغتة: بغت و بغتة: ناگهان، بدون اخطار قبلى.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ «96»
و اگر مردم شهرها و آبادىها ايمان آورده و تقوا پيشه كرده بودند، قطعاً (درهاى) بركات آسمان وزمين را برآنان مىگشوديم، ولى آنان (آيات ما را) تكذيب كردند، پس ما هم به خاطر عملكردشان آنان را (با قهر خود) گرفتيم.
نکته ها
«بَرَكاتٍ» جمع «بركت»، به موهبتهاى ثابت و پايدار گفته مىشود، در مقابل چيزهاى گذرا. در معناى «بركت»، كثرت، خير و افزايش وجود دارد. بركات، شامل بركتهاى مادّى و معنوى مىشود، مثل بركت در عمر، دارايى، علم، كتاب و ....
«1». ترجمه الهىقمشهاى.
جلد 3 - صفحه 123
سؤال: اگر ايمان و تقوا سبب نزول بركات است، پس چرا كشورهاى كافر، وضع بهترى دارند و كشورهاى اسلامى با مشكلات فراوانى روبرو هستند؟
پاسخ: اوّلًا آن كشورها از نظر علم و صنعت جلو هستند، ولى از نظر روحى و روانى آرامش ندارند. از اين نظر آنان نيز مشكلات فراوانى دارند.
ثانياً: اغلب كشورهاى اسلامى، تنها نام اسلام را با خود دارند و قوانين و رهنمودهاى دين اسلام در آنجا حاكم نمىباشد.
به علاوه گاهى رفاه مادّى، نوعى قهر الهى است. چنانكه قرآن مىفرمايد: «فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْءٍ» «1» چون تذكّرات الهى را فراموش كردند، درهاى همه چيز را به رويشان گشوديم تا سرمست شوند.
در قرآن، دو نوع گشايش براى دو گروه مطرح است: الف: رفاه و گشايش براى خوبان كه همراه با بركات است، «لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ». ب: رفاه و گشايش براى كفّار و نااهلان كه ديگر همراه با بركت نيست، «فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْءٍ»، زيرا چه بسا نعمتها، ناپايدار و سبب غفلت و غرور و طغيان باشد. خداوند، اين رفاه و گشايش كفّار را وسيلهى مهلت و پرشدن پيمانهى آنان قرار داده است. بنابراين به هر نعمت ظاهرى نبايد دل خوش كرد، زيرا اگر اين نعمتها براى مؤمنان باشد، مايهى بركت است و اگر براى كفّار باشد، ناپايدار و وسيلهى قهر الهى است.
امام صادق عليه السلام فرمودند: گاهى بندهاى از خداوند حاجت و تقاضايى دارد و خداوند دعايش را مستجاب مىكند و مقرّر مىشود كه برآورده شود. امّا پس از آن، بنده گناهى را انجام مىدهد كه موجب برآورده نشدن حاجتش مىشود. «2»
از مصاديق بارز اين آيه، دوران ظهور حضرت مهدى (عجّل اللّه تعالى فرجه) است كه به گفتهى روايات، در آن زمان بركات از آسمان و زمين سرازير مىشود. «3»
«1». انعام، 44.
«2». تفسير اثنىعشرى.
«3». تفسير نورالثقلين.
جلد 3 - صفحه 124
پیام ها
1- ايمان به تنهايى كافى نيست، بلكه تقوا لازم است. «آمَنُوا وَ اتَّقَوْا»
2- سرمايهگذارى روى فرهنگ ومعنويّت جامعه، بازده اقتصادى هم دارد. «آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ»
3- وعدههاى الهى را جدّى بگيريم. با ايمان و تقوا، نزول بركات حتمى است.
(حرف لام در «لَفَتَحْنا»)
4- بستن و گشايش، در اختيار خداست، «لَفَتَحْنا» امّا بازتابى از عملكرد ماست.
5- اديان آسمانى، خواستار بهبود وضع اقتصادى مردمند. «لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ»
6- آنچه از بركات دريافت مىكنيم، گوشهاى از بركات الهى است. «بَرَكاتٍ» (كلمهى «بركات» بدون الف و لام است، لذا شامل تمام بركتها نمىشود)
7- زمين و آسمان، سرچشمهى بركاتاند. «بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»
8- ايمان و تقوا سبب نزول بركات مىشود، ولى هر نعمت و رفاهى معلول ايمان و تقوا نيست. آمَنُوا وَ اتَّقَوْا ... بَرَكاتٍ
9- عامل محروميّتها و مشكلات، عملكرد خود ماست. «بِما كانُوا يَكْسِبُونَ»
10- لجاجت و پافشارى بر گناه، سبب قهر و عذاب الهى است. «فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ (96)
بعد از آن بيان فرمايد كه: هلاك امم سابقه به جهت شآمت بدى اعتقاد و سوء اعمال آنها بود:
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى: و اگر چنانچه اهل آن شهرهاى معذبه به عذاب استيصال يا اهل مكه و حوالى آن، و يا عموم اهل هر شهرى و مملكتى، آمَنُوا وَ اتَّقَوْا: ايمان بياورند به وحدانيت خدا و بپرهيزند از شرك و مخالفت حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، يا ايمان آورند به خدا و ملائكه و كتب منزله و رسل او و روز قيامت و بپرهيزند از معاصى و محرمات الهى، لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ: هر آينه مىگشاديم بر ايشان و عطا مىفرموديم بركات و خيرات ناميه از آسمان به انزال باران و از زمين به اخراج نباتات و اثمار و كثرت مواشى و انعام و حصول امن و سلامتى.
آسمان قوه فاعله، و زمين قوه منفعله، به عبارت ديگر، آسمان به منزله «اب» و زمين به منزله «ام» مقرر، و از اين دو، به خلق الهى و تدبير سبحانى جميع منافع و خيرات حاصل شود. يا مراد به بركات سماء، اجابت دعا، و بركات زمين، روا شدن حاجات؛ لكن اكثر بر قول اول و مقوى آن است كه نوح عليه السّلام فرمود: يرسل السماء عليكم مدرارا الايه.
وَ لكِنْ كَذَّبُوا: و لكن تكذيب كردند رسولان الهى را و مخالفت نمودند احكام سبحانى را، فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ: پس گرفتيم ايشان را
جلد 4 صفحه 146
به قهر و سخط و عذاب استيصال به سبب آنچه بودند كه كسب مىكردند از كفر و معاصى و مخالفت پيغمبران.
در كافى از أبي أسامة مروى است كه از حضرت امام جعفر صادق عليه السّلام شنيدم فرمود: پناه ببريد به خدا از قهر الهى و بطش و سطوات سبحانى. عرض كردم: سطوات الهى چيست؟ فرمود: گرفتن بر معاصى. «1» ايضا محمدبن مسلم از آن حضرت سؤال نمود كه فرمود: بتحقيق عبدى سؤال نمايد از خدا حاجتى را، پس از شأن الهى باشد قضاى آن حاجت تا مدت قريب يا وقت بعيدى. پس از آن، بنده گناهى كند، خداوند تبارك و تعالى امر فرمايد ملك را كه برنياور حاجت او را و محروم گردان او را به جهت آن كه متعرض شده سخط مرا، و مستوجب گرديده حرمان را از جانب من. «2» و نيز از أبي عمرو المداينى مروى است كه شنيدم حضرت امام جعفر صادق عليه السّلام فرمود، پدرم فرمود: بتحقيق خداى تعالى حكم فرموده حكم حتمى را و آن اينكه انعام نفرمايد بندهاى را به نعمتى، پس سلب فرمايد آن نعمت را؛ مگر اين كه حادث كند بنده گناهى را كه مستحق شود به آن گناه، نقمت را. «3» مفاد احاديث شريفه آن كه: سلب نعمت و نزول نقمت، مربوط به معاصى است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ (96)
ترجمه
و اگر آنكه اهل بلدها ايمان مىآوردند و پرهيز ميكردند هر آينه مى- گشوديم بر آنها ابواب بركتها را از آسمان و زمين و لكن تكذيب كردند پس گرفتيم آنها را بآنچه بودند كه كسب ميكردند.
تفسير
اگر اهل بلاد مذكوره در آيات سابقه ايمان آورده بودند به پيغمبرانى كه بر آنها مبعوث شدند و پرهيز نموده بودند از معاصى خداوند ابواب رحمت و بركت را بر آنها از آسمان و زمين گشوده بود بنزول بارانهاى نافع و خوبى محصولات آنها و اجابت دعا و تسهيل امور و ساير خيرات ولى تكذيب نمودند انبياء مرسل را و پيرامون معاصى گشتند پس خودشان را مستحق عقوبت دنيوى و عذاب اخروى كردند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَو أَنَّ أَهلَ القُري آمَنُوا وَ اتَّقَوا لَفَتَحنا عَلَيهِم بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الأَرضِ وَ لكِن كَذَّبُوا فَأَخَذناهُم بِما كانُوا يَكسِبُونَ (96)
و اگر محققا اهل شهرستانها و آباديها ايمان آورده بودند و تقوي داشتند ما هم براي آنها باز كرده بوديم بركات از آسمان و زمين را و لكن تكذيب كردند ما هم آنها را گرفتيم بآنچه كسب ميكردند.
اينکه آيه شريفه منوط فرموده بركات را بدو امر يكي ايمان و ديگري تقوي و قسمت ميشوند مكلفين بچهار قسمت: ايمان و تقوي هر دو باشد و هيچكدام نباشد ايمان باشد و تقوي نباشد و بالعكس، در اينکه آيه شريفه منوط فرموده بركات را بقسمت اول و در معناي بركات بعضي گفتند مراد نزول باران است از آسمان و خروج نباتات است از زمين و بعضي گفتند مراد استجابت دعاء است از آسمان و قضاء حوائج است در زمين و بعضي گفتند تيسير امور است و زيادي مال و منال، لكن نظر به اينكه ما مشاهده ميكنيم که اينکه نعم الهي شامل حال مؤمن و كافر، متقي و فاسق علي السواء است بلكه كفار و فساق بيشتر مشمول ميشوند چنانچه ميفرمايد وَ لَو لا أَن يَكُونَ النّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلنا لِمَن يَكفُرُ بِالرَّحمنِ لِبُيُوتِهِم سُقُفاً مِن فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَيها يَظهَرُونَ وَ لِبُيُوتِهِم أَبواباً وَ سُرُراً عَلَيها يَتَّكِؤُنَ وَ زُخرُفاً وَ إِن كُلُّ ذلِكَ لَمّا مَتاعُ الحَياةِ الدُّنيا وَ الآخِرَةُ عِندَ رَبِّكَ لِلمُتَّقِينَ زخرف آيه 32 و 33 و 34، و نيز ميفرمايد وَ لا يَحسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُملِي لَهُم خَيرٌ لِأَنفُسِهِم إِنَّما نُملِي لَهُم لِيَزدادُوا إِثماً وَ لَهُم عَذابٌ مُهِينٌ آل عمران آيه 172، و غير اينها از آيات.
جلد 7 - صفحه 398
و تحقيق كلام اينست که اينکه نعم الهي را اهل ايمان و تقوي وسيله عبادت و مصرف اطاعت ميكنند و شكرگزار هستند و از جانب خداوند ميدانند که اسم آن دنياي بلاغ است اينکه نعم براي آنها مبارك است و بركات بر او صادق است و لكن كفار و فساق چون وسيله معاصي و ظلم و تعديات و فسق و فجور و طغيان و كفر قرار ميدهند اينها نقمت است و باعث زيادتي عقوبت و عذاب آنها است پس از اينکه بيان شرح آيه معلوم ميشود.
وَ لَو أَنَّ أَهلَ القُري لو امتناعيه است زيرا اهل القري در امم سابقه که بعذاب الهي گرفتار شدند نه ايمان داشتند و نه تقوي آمَنُوا وَ اتَّقَوا گفتيم تقوي مراتبي دارد: تقواي از عقائد فاسده، تقواي از اخلاق رذيله، تقواي از كبار معاصي تقواي از كليه معاصي، تقواي از اموري که باز ميدارد انسان را از عبادات يا از ذكر خدا يا از توجه بخدا و امثال اينها و در اينجا مراد اولي نيست زيرا مفاد آمنوا است نفس ايمان تقواي از عقائد فاسده است بلكه مراد تقواي از معاصي كبيره است زيرا صغار معاصي معفو است بنصّ قرآن إِن تَجتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنهَونَ عَنهُ نُكَفِّر عَنكُم سَيِّئاتِكُم نساء آيه 35، لكن درجات مختلف ميشود لَفَتَحنا عَلَيهِم بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الأَرضِ سعادت و آخرت را حيازت كرده بودند نه در دنيا بهلاكت و عذابها گرفتار شده بودند و نه در آخرت بعقوبات ميافتادند وَ لكِن كَذَّبُوا تكذيب انبياء كردند و ايمان نياوردند فَأَخَذناهُم بِما كانُوا يَكسِبُونَ تقوي نداشتند و فسق و فجور و معاصي الهي و ظلم از آنها صادر ميشد و كسب ميكردند.
سؤال- در اينکه آيه دو قسمت از چهار قسمت بيان شده که اگر ايمان و تقوي با هم توأم ميشد مورد بركات و چون هيچ كدام را نداشتند مورث هلاكت، اما دو قسمت ديگر ايمان بدون تقوي يا بعكس مورد چه معامله ميشدند.
جلد 7 - صفحه 399
جواب- اما تقواي بدون ايمان که غلط صرف است زيرا هيچ عملي بدون ايمان صحيح نيست بلي ترك معاصي موجب تخفيف در عذاب ميشود، و اما ايمان بدون تقوي اگر معاصي باعث زوال ايمان نشود و مورد عفو يا شفاعت يا توبه يا مغفرت شود نجات و الّا بمقدار معاصي دنيا و آخرت گرفتار و بواسطه ايمان عاقبت بهشت و نجات است و اللّه العالم.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 96)- عمران و آبادی در سایه ایمان و تقوا: در این آیه و آیات بعد برای نتیجهگیری از آیات قبل میگوید: «اگر مردمی که در این آبادیها و نقاط دیگر روی زمین زندگی داشته و دارند (به جای طغیان و سرکشی و تکذیب آیات پروردگار و ظلم و فساد) ایمان میآوردند، و در پرتو آن تقوا و پرهیزکاری پیشه میکردند (نه تنها مورد خشم پروردگار و مجازات الهی واقع نمیشدند، بلکه) درهای برکات آسمان و زمین را به روی آنها میگشودیم» (وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ).
منظور از برکات زمین و آسمان نزول باران و روییدن گیاهان میباشد.
ولی متأسفانه آنها صراط مستقیم که راه سعادت و خوشبختی و رفاه و امنیت بود رها ساختند، «و پیامبران خدا را تکذیب کردند (و برنامههای اصلاحی آنها را زیر پاگذاشتند) ما هم به جرم اعمالشان، آنها را کیفر دادیم» (وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم