آیه 12 سوره فتح: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَالْمُؤْمِنُ...» ایجاد کرد)
 
(تفسیر آیه)
سطر ۵۳: سطر ۵۳:
  
 
بلكه (نافرمانى و فرار شما به خاطر آن بود كه) گمان كرديد پيامبر و مؤمنان هرگز (به سلامت) به خانواده‌هاى خود باز نخواهند گشت و اين در دل‌هاى شما آراسته شد و گمان بد كرديد و (اين گونه) مردمى بدبخت شديد.
 
بلكه (نافرمانى و فرار شما به خاطر آن بود كه) گمان كرديد پيامبر و مؤمنان هرگز (به سلامت) به خانواده‌هاى خود باز نخواهند گشت و اين در دل‌هاى شما آراسته شد و گمان بد كرديد و (اين گونه) مردمى بدبخت شديد.
 +
 +
وَ مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَإِنَّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ سَعِيراً «13»
 +
 +
و هر كس به خدا و پيامبرش ايمان نداشته باشد، پس ما براى كافران آتش شعله‌ور آماده كرده‌ايم.
 +
 +
===نکته ها===
 +
 +
كلمه «بور» به معناى ورشكستگى، رسوايى و هلاكت است.
 +
 +
فطرت انسان، كارهايى را بد و زشت مى‌داند ولى شيطان و نفس، آنها را نزد انسان زيبا جلوه مى‌دهند، تا انسان مرتكب آن شود.
 +
 +
جهادگريزان، خيال كردند كه مسلمانان شكست خورده و همه كشته خواهند شد، لذا ترس، بخل، محروميّت و رسوايى را بر خود خريدند.
 +
 +
===پیام ها===
 +
 +
1- خداوند به افكار درونى مردم آگاه است و روزى از آنها پرده برمى‌دارد.
 +
«بَلْ ظَنَنْتُمْ»
 +
 +
2- بسيارى از محاسبات و تحليل‌ها كه انسان را آشفته يا شيفته كرده، واقعيّت ندارد. «بَلْ ظَنَنْتُمْ»
 +
 +
3- گاهى سوء ظن و افكار انحرافى چنان در انسان تأثير مى‌گذارد كه او را به يقين و سرانجام نافرمانى مى‌كشاند. «بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَنْقَلِبَ الرَّسُولُ»
 +
 +
4- ترس از شكست، از عوامل فرار از جهاد است. بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَنْقَلِبَ الرَّسُولُ‌ ...
 +
 +
جلد 9 - صفحه 126
 +
 +
5- توجّه بيش از حدّ به خانواده، عامل فرار از جهاد است. لَنْ يَنْقَلِبَ‌ ... إِلى‌ أَهْلِيهِمْ أَبَداً
 +
 +
6- توجّه به خانواده، گاهى چنان در نزد انسان جلوه و ارزش پيدا مى‌كند كه فرد حاضر مى‌شود خدا و رسولش را به خاطر آنها رها كند. «زُيِّنَ ذلِكَ فِي قُلُوبِكُمْ»
 +
 +
7- سوء ظن و پندارها و محاسبات نابجا، دل انسان را باير و شخصيّت او را تباه مى‌كند. «ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَ كُنْتُمْ قَوْماً بُوراً»
 +
 +
8- نافرمانى از فرامين رسول خدا، نشان نداشتن ايمان واقعى و يا زمينه بى‌ايمانى است. «مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ»
 
}}
 
}}
  

نسخهٔ ‏۲۲ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۶:۰۷

مشاهده آیه در سوره

بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَالْمُؤْمِنُونَ إِلَىٰ أَهْلِيهِمْ أَبَدًا وَزُيِّنَ ذَٰلِكَ فِي قُلُوبِكُمْ وَظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَكُنْتُمْ قَوْمًا بُورًا

مشاهده آیه در سوره


<<11 آیه 12 سوره فتح 13>>
سوره : سوره فتح (48)
جزء : 26
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

بلکه شما پنداشتید که رسول و مؤمنان به او (همه کشته می‌شوند و) به سوی (وطن و) اهل بیت خود دیگر بر نخواهند گشت و این خیال در دل شما به خطا جلوه کرد و بسیار گمان بد و اندیشه باطلی کردید و مردمی در خور قهر و هلاکت بودید.

[تخلف شما از جنگ، ربطی به اموال و خانواده تان نداشت] بلکه پنداشتید پیامبر و مؤمنان هرگز به کسان خود باز نمی گردند، و این پندار باطل در دل هایتان آراسته شد، و گمان بد بردید [که خدا پیامبر و مؤمنان را یاری نخواهد کرد] و شما [به سبب این پندار باطل و گمان بد] قومی نابودشدنی هستید.

[نه چنان بود،] بلكه پنداشتيد كه پيامبر و مؤمنان هرگز به خانمان خود بر نخواهند گشت، و اين [پندار] در دلهايتان نمودى خوش يافت، و گمان بد كرديد، و شما مردمى در خور هلاكت بوديد.»

يا مى‌پنداشتيد كه پيامبر و مؤمنان هرگز نزد كسانشان باز نخواهند گشت و دل به اين خوش كرده بوديد. پندار بدى داشته‌ايد و مردمى سزاوار هلاكت بوده‌ايد.

ولی شما گمان کردید پیامبر و مؤمنان هرگز به خانواده‌های خود بازنخواهند گشت؛ و این (پندار غلط) در دلهای شما زینت یافته بود و گمان بد کردید؛ و سرانجام (در دام شیطان افتادید و) هلاک شدید!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Rather, you thought that the Apostle and the faithful will not ever return to their folks, and that was made to seem decorous to your hearts; you entertained evil thoughts, and you were a ruined lot.

Nay! you rather thought that the Apostle and the believers would not return to their families ever, and that was made fairseeming to your hearts and you thought an evil thought and you were a people doomed to perish.

Nay, but ye deemed that the messenger and the believers would never return to their own folk, and that was made fairseeming in your hearts, and ye did think an evil thought, and ye were worthless folk.

"Nay, ye thought that the Messenger and the Believers would never return to their families; this seemed pleasing in your hearts, and ye conceived an evil thought, for ye are a people lost (in wickedness)."

معانی کلمات آیه

«لَن یَنقَلِبَ»: هرگز برنمی‌گردد. «بُوراً»: (نگا: فرقان / )

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَ الْمُؤْمِنُونَ إِلى‌ أَهْلِيهِمْ أَبَداً وَ زُيِّنَ ذلِكَ فِي قُلُوبِكُمْ وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَ كُنْتُمْ قَوْماً بُوراً «12»

بلكه (نافرمانى و فرار شما به خاطر آن بود كه) گمان كرديد پيامبر و مؤمنان هرگز (به سلامت) به خانواده‌هاى خود باز نخواهند گشت و اين در دل‌هاى شما آراسته شد و گمان بد كرديد و (اين گونه) مردمى بدبخت شديد.

وَ مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَإِنَّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ سَعِيراً «13»

و هر كس به خدا و پيامبرش ايمان نداشته باشد، پس ما براى كافران آتش شعله‌ور آماده كرده‌ايم.

نکته ها

كلمه «بور» به معناى ورشكستگى، رسوايى و هلاكت است.

فطرت انسان، كارهايى را بد و زشت مى‌داند ولى شيطان و نفس، آنها را نزد انسان زيبا جلوه مى‌دهند، تا انسان مرتكب آن شود.

جهادگريزان، خيال كردند كه مسلمانان شكست خورده و همه كشته خواهند شد، لذا ترس، بخل، محروميّت و رسوايى را بر خود خريدند.

پیام ها

1- خداوند به افكار درونى مردم آگاه است و روزى از آنها پرده برمى‌دارد. «بَلْ ظَنَنْتُمْ»

2- بسيارى از محاسبات و تحليل‌ها كه انسان را آشفته يا شيفته كرده، واقعيّت ندارد. «بَلْ ظَنَنْتُمْ»

3- گاهى سوء ظن و افكار انحرافى چنان در انسان تأثير مى‌گذارد كه او را به يقين و سرانجام نافرمانى مى‌كشاند. «بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَنْقَلِبَ الرَّسُولُ»

4- ترس از شكست، از عوامل فرار از جهاد است. بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَنْقَلِبَ الرَّسُولُ‌ ...

جلد 9 - صفحه 126

5- توجّه بيش از حدّ به خانواده، عامل فرار از جهاد است. لَنْ يَنْقَلِبَ‌ ... إِلى‌ أَهْلِيهِمْ أَبَداً

6- توجّه به خانواده، گاهى چنان در نزد انسان جلوه و ارزش پيدا مى‌كند كه فرد حاضر مى‌شود خدا و رسولش را به خاطر آنها رها كند. «زُيِّنَ ذلِكَ فِي قُلُوبِكُمْ»

7- سوء ظن و پندارها و محاسبات نابجا، دل انسان را باير و شخصيّت او را تباه مى‌كند. «ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَ كُنْتُمْ قَوْماً بُوراً»

8- نافرمانى از فرامين رسول خدا، نشان نداشتن ايمان واقعى و يا زمينه بى‌ايمانى است. «مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَ الْمُؤْمِنُونَ إِلى‌ أَهْلِيهِمْ أَبَداً وَ زُيِّنَ ذلِكَ فِي قُلُوبِكُمْ وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَ كُنْتُمْ قَوْماً بُوراً «12»

بَلْ ظَنَنْتُمْ‌: بلكه به جهت آنست كه گمان مى‌بريد، أَنْ لَنْ يَنْقَلِبَ الرَّسُولُ‌: آنكه هرگز باز نگردد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله، وَ الْمُؤْمِنُونَ إِلى‌ أَهْلِيهِمْ أَبَداً: و مراجعت نكنند مؤمنين بسوى اهالى خود به مدينه هرگز، يعنى مشركان بر ايشان دست يابند و همه را مستأصل سازند. وَ زُيِّنَ ذلِكَ فِي قُلُوبِكُمْ‌: و آراسته شد يعنى شيطان زينت داد آن گمان را در قلبهاى شما كه پيغمبر و اصحاب او مستأصل خواهند شد، وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ: و گمان برديد گمان بد كه دين خدا باطل شود و ملت اسلام از بين برود، وَ كُنْتُمْ قَوْماً بُوراً: و گشتيد شما بر اين گمان بد گروهى هلاك شدگان نزد خدا، يعنى به سبب فساد عقيده و نيت بد، مشرفيد بر هلاكت و عقوبت و سخط سبحانى.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرابِ شَغَلَتْنا أَمْوالُنا وَ أَهْلُونا فَاسْتَغْفِرْ لَنا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً إِنْ أَرادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرادَ بِكُمْ نَفْعاً بَلْ كانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً «11» بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَ الْمُؤْمِنُونَ إِلى‌ أَهْلِيهِمْ أَبَداً وَ زُيِّنَ ذلِكَ فِي قُلُوبِكُمْ وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَ كُنْتُمْ قَوْماً بُوراً «12» وَ مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَإِنَّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ سَعِيراً «13» وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً «14» سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلى‌ مَغانِمَ لِتَأْخُذُوها ذَرُونا نَتَّبِعْكُمْ يُرِيدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا كَلامَ اللَّهِ قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونا كَذلِكُمْ قالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنا بَلْ كانُوا لا يَفْقَهُونَ إِلاَّ قَلِيلاً «15»

جلد 5 صفحه 25

ترجمه‌

زود باشد كه بگويند بتو بجا گذاشتگان از باديه نشينان كه مشغول ساخت ما را مالهاى ما و كسانمان پس طلب آمرزش كن براى ما ميگويند بزبانهاشان آنچه نيست در دلهاشان بگو پس چه كس مالك ميشود براى شما از خدا چيزى را اگر خواست برسد بشما ضررى يا خواست برسد بشما نفعى بلكه باشد خدا بآنچه ميكنيد آگاه‌

بلكه گمان كرديد كه هرگز باز نميگردند پيغمبر و مؤمنان بسوى كسانشان هيچ وقت و آراسته شد اين در دلهاى شما و گمان برديد گمان بد و بوديد گروهى فاسد

و هر كه ايمان نياورد بخدا و پيغمبرش پس همانا ما مهيّا كرديم براى كافران آتش سوزان را

و براى خدا است پادشاهى آسمانها و زمين مى آمرزد هر كه را ميخواهد و عذاب ميكند هر كه را ميخواهد و بوده است خدا آمرزنده مهربان‌

زود باشد كه بگويند بجا گذاشتگان چون برويد بسوى غنيمتها كه برگيريد آنها را بگذاريد ما را متابعت كنيم از شما ميخواهند تغيير دهند سخن خدا را بگو هرگز متابعت نخواهيد كرد ما را همچنين در باره شما گفت خدا از پيش پس زود باشد كه بگويند بلكه حسد ميبريد بما بلكه بودند كه نمى‌فهميدند مگر اندكى.

تفسير

در حديث قمّى ره از امام صادق عليه السّلام كه در تفسير آيات اوّل سوره اجمالى از آن نقل شد ذكر شده كه پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم در راه مكّه از اعراب باديه نشين دعوت فرمود كه كوچ نمايند با او و آنها امتناع نمودند و گفتند محمد و اصحابش طمع دارند كه داخل حرم شوند با آنكه قريش در وسط ديارشان با آنها جنگ كردند و كشتند آنها را همانا محمد و اصحابش هرگز بمدينه مراجعت نخواهند نمود و ظاهرا عذر آنها از تخلّف گرفتارى آنها به اصلاح اموال و نگهدارى از عيال و اولاد بود و گفته بودند ما كسيرا نداشتيم كه از آنها نگهدارى و سرپرستى نمايد و خواهش نموده بودند كه پيغمبر براى آنها از خدا طلب مغفرت نمايد و خدا ميدانست كه طلب مغفرت آنها هم مثل التماس دعاى بعضى از اهل ايمان ظاهرى اين زمان است‌

جلد 5 صفحه 26

كه نه بخدا اعتقاد دارند نه بپيغمبر نه بامام نه بنوّاب او و نه باستغفار و نه بدعاى ايشان لذا ميفرمايد ميگويند بزبانشان آنچه نيست در دلشان بگو اى پيغمبر بآنها كه نيامدند از ترس ضرر مالى يا جانى چه كس اختيار جلوگيرى چيزى از ضرر و نفع را دارد اگر خدا بخواهد از شما انتقام بكشد يا نفع برساند پس اگر راست ميگفتيد و طالب جلب نفع يا دفع ضرر بوديد خوب بود با خدا ميساختيد و از كمك پيغمبر مضايقه نمينموديد ولى خدا بأغراض و اعمال شما آگاه است و بر طبق آن پاداش ميدهد شما گمان ميكرديد پيغمبر و اصحاب او در اين سفر كشته ميشوند و شيطان اين گمان بد را در دل شما انداخته و جلوه داده بود و شما قومى فاسد و بد عقيده و بهلاكت رسيده نزد خدا بوديد و كسيكه قلبا اعتقاد بخدا و پيغمبر نداشته باشد كافر است و جزاى كافر آتش سوزان مهيّا شده ميباشد و سلطنت حقّه حقيقيّه از آن حق است در عالم هر كس را بخواهد ميبخشد و هر كس را بخواهد عذاب ميفرمايد ولى رحمت و مغفرت او بر سخط و غضبش سبقت دارد لذا براى مغفرت بهانه‌جوئى ميكند و در عذاب تعجيل نميفرمايد و آن ذاتى و دأب خدا است و اين بالعرض و جارى در تحت قضاء او است و چون پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم بعد از مراجعت از حديبيّه عازم فتح خيبر شد و در آن جنگ وعده غنائم بسيارى بمسلمانان داده بود و اعراب مايل شده بودند كه متابعت نمايند بطمع غنيمت و خداوند آنرا مخصوص برجوع كنندگان از حديبيّه فرموده بود ميفرمايد بعد از اين آنها تقاضاى ملحق شدن بعساكر اسلام را در اين جنگ مينمايند بگو شما پذيرفته نميشويد چون شما ميخواهيد با مسلمانان در غنائم خيبر شريك شويد و خدا قبلا فرموده بود كه مخصوص باصحاب حاضر ركاب در حديبيّه باشد و كلام خدا و وعده حق تبديل و تخلّف پيدا نميكند يا خدا قبلا دستور فرموده بود كه شما پذيرفته نشويد و فرمان خدا تبديل نخواهد شد در هر حال جمله لن تتّبعوا خبريّه در مقام نهى است و در اصول بيان شده كه مستفاد از آن نهى مؤكّد است خصوصا در اينجا كه مصدّر بلن شده و نيز خداوند ميفرمايد كه بعد از اين آنها ميگويند شما مسلمانان از باب بخل و حسد نميخواهيد ما در غنائم شركت نمائيم لذا پيغمبر ما

جلد 5 صفحه 27

را نپذيرفته ولى آنها نمى‌فهمند جز اغراض دنيويّه ناقابل كم دوام را جهت نپذيرفتن آنها با آنكه غرضشان از تبعيّت صرف اخذ غنيمت بود نه تقرّب بخدا آنستكه ادب شوند و بعد از اين تخلّف از فرمان پيغمبر نكنند و وعده خدا و پيغمبر خلف نشود نه حسد و بخل مسلمانان كه مدخليّت در حكم خدا و پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نداشته و ندارد و محتمل است مراد از قليلا كم فهمى مطلق آنها باشد كه نوعا در مقام تعبير از نفهمى استعمال ميشود چون بنظر حقير مقصود اثبات فهم دنيوى براى آنها نيست بلكه غرض حكم بكم فهمى و نفهمى آنها است و اللّه اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


بَل‌ ظَنَنتُم‌ أَن‌ لَن‌ يَنقَلِب‌َ الرَّسُول‌ُ وَ المُؤمِنُون‌َ إِلي‌ أَهلِيهِم‌ أَبَداً وَ زُيِّن‌َ ذلِك‌َ فِي‌ قُلُوبِكُم‌ وَ ظَنَنتُم‌ ظَن‌َّ السَّوءِ وَ كُنتُم‌ قَوماً بُوراً «12»

وَ ظَنَنتُم‌ ظَن‌َّ السَّوءِ نه‌ ‌به‌ نصرت‌ الهي‌ اعتماد داشتيد، و نه‌ بوعده‌هاي‌ قرآني‌، و نه‌ ‌به‌ فرمايشات‌ پيغمبر بلكه‌ معتمد ‌شما‌ همان‌ وعده شيطاني‌ ‌بود‌.

وَ كُنتُم‌ قَوماً بُوراً ‌خود‌ ‌را‌ بهلاكت‌ ابدي‌ انداختيد و بعذاب‌ هميشگي‌ گرفتار نموديد.

تنبيه‌: حال‌ ‌اينکه‌ اعراب‌ بعينه‌ حال‌ جوانان‌ امروزه‌ رجالا و نساء ‌است‌ ‌که‌ نميروند تحصيل‌ علم‌ بعقايد و اخلاق‌ و احكام‌ دين‌ كنند نزد علما بلكه‌ يفرون‌ ‌من‌ العلماء فرار الغنم‌ ‌من‌ الذئب‌، و معتذر ميشوند ‌که‌ اشتغال‌ دنيويه‌ ‌بما‌ فرصت‌ نميدهد و لكن‌ قلبا معتقد نيستند و علاقه‌ بدين‌ ندارند ‌با‌ عيب‌هاي‌ نگفتني‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 12)- سپس برای توضیح بیشتر پرده‌ها را کاملا کنار زده می‌افزاید: «ولی شما گمان کردید پیامبر و مؤمنان هرگز به خانواده‌های خود باز نخواهند گشت» (بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ یَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَ الْمُؤْمِنُونَ إِلی أَهْلِیهِمْ أَبَداً).

آری! علت عدم شرکت شما در این سفر تاریخی مسأله اموال و زن و فرزند نبود، بلکه عامل اصلی سوء ظنی بود که به خدا داشتید، و با محاسبات غلط خود چنین فکر می‌کردید که این سفر، سفر پایانی عمر پیامبر صلّی اللّه علیه و اله و مؤمنان است و باید از آن کناره گیری کرد.

«و این (پندار غلط) در دلهای شما زینت یافته بود و گمان بد کردید» (وَ زُیِّنَ ذلِکَ فِی قُلُوبِکُمْ وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ).

چرا که فکر می‌کردید خداوند پیامبرش را به این سفر فرستاده، و آنها را به چنگال دشمنان سپرده و از آنها حمایت نخواهد کرد!

ج4، ص475

«و سر انجام (در دام شیطان افتادید و) هلاک شدید»! (وَ کُنْتُمْ قَوْماً بُوراً).

چه هلاکتی از این بدتر که از شرکت در این سفر تاریخی، و بیعت رضوان و افتخارات دیگر محروم شدید، و به دنبال آن رسوائی بزرگ بود، و در آینده عذاب دردناک آخرت است.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع