آیه 108 سوره اعراف: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(تفسیر آیه)
جز (ویرایش مهدی موسوی (بحث) به آخرین تغییری که Quran انجام داده بود واگردانده شد)
سطر ۵۳: سطر ۵۳:
  
 
و (موسى) دست خود را (از گريبانش) بيرون آورد، پس ناگهان آن (دست) براى بينندگان سفيد و درخشان مى‌نمود.
 
و (موسى) دست خود را (از گريبانش) بيرون آورد، پس ناگهان آن (دست) براى بينندگان سفيد و درخشان مى‌نمود.
 +
}}
 +
 +
|-|
 +
اثنی عشری=
  
قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِيمٌ «109»
+
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
  
اشراف واطرافيان قوم فرعون گفتند: همانا موسى ساحرى بسيار ماهر وداناست.
+
{{نمایش فشرده تفسیر|
  
===پیام ها===
 
  
1- پيامبران در كنار انذار (اژدها شدن عصا كه نوعى ترس و وحشت داشت)، بشارت و دست نورانى نشان مى‌دهند. «بَيْضاءُ» (در برابر متكبّر، ابتدا بايد غرور او را درهم شكست، آنگاه دست نوازش را نيز نشان داد.)
+
وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ (108)
  
2- سفيد گشتن دست موسى، معجزه‌ى ديگر آن حضرت و امرى غير منتظره و قابل رؤيت براى همگان بود. «فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ»
+
خلاصه فرعون ثانيا گفت: معجزه ديگر دارى. موسى عليه السّلام فرمود:
  
3- اطرافيان طاغوت‌ها، در جنايات آنان سهيم‌اند. «قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ»
+
بلى، وَ نَزَعَ يَدَهُ‌: دست به بغل و بيرون كشيد دست خود را، فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ‌:
  
4- اطرافيان، ضمن اقرار به عظمت كار حضرت موسى، بازهم تلاش مى‌كردند نظام فرعونى را حفظ كنند. «إِنَّ هذا لَساحِرٌ مُبِينٌ»
+
«1» تفسير مجمع البيان، جلد دوّم، صفحه 458.
  
5- افراد مستكبرِ لجوج، در مواجهه با دليل و منطق و احتمال شكست، دست به‌توجيه زده و سرسخت‌تر مى‌شوند. «إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِيمٌ» ( «انّ» وحرف «لام» و جمله‌ى اسميّه، نشانه‌ى تأكيد است)
+
«2» تفسير مجمع البيان، جلد دوّم، صفحه 458.
  
جلد 3 - صفحه 135
+
جلد 4 صفحه 158
  
6- مخالفان سعى مى‌كنند با تهمت، چهره‌ى انبيا را خراب كنند. «لَساحِرٌ عَلِيمٌ»
+
پس آن هنگام دست او نورانى شد در غايت كمال نورانيت براى نظر كنندگان، يعنى ظاهر شد سفيدى كه خارج از عادت بود كه بدان سبب جميع نظار بر آن مجتمع شدند و به تعجب و تحير نگاه مى‌كردند.
}}
 
  
|-|
+
حضرت موسى عليه السّلام گندم گون بود، چون دست در بغل و بيرون آورد، و نورانيت آن به حدى شد كه شعاعش بر نور آفتاب غلبه داشت. در مدارك حضرت موسى عليه السّلام دست خود را ابتدا به فرعون نشان داد بعد در بغل و بيرون آورد، نورى از آن مى‌تافت كه آسمان و زمين را روشن ساخت. باز در بغل و خارج نمود، به حالت اوليه برگشت. فرعون چون اين دو معجزه باهره را مشاهده نمود خواست ايمان آرد، هامان وزير او برخاست و گفت: اى فرعون، مدتى است دعوى خدائى مى‌كنى و عالمى را مسخر خود ساخته‌اى، همه عبادت تو كنند، حال مى‌خواهى به بنده ايمان آورى، اين امر شنيع و قبيح است. پس فرعون به موسى عليه السّلام گفت: مرا تا فردا مهلت ده. موسى عليه السّلام گفت: چنين باشد، بيرون آمد. حق تعالى وحى فرمود به موسى عليه السّلام فرعون را بگو اگر به من ايمان آرى، پادشاهى را به تو مسلم دارم جوانى و قوت به تو باز دهم. موسى عليه السّلام چون پيغام را رسانيد فرعون گفت:
اثنی عشری=
 
  
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
+
مرا مهلت ده. پس هامان را طلبيد و عده موسى عليه السّلام را گفت: اگر چنين است كه موسى عليه السّلام مى‌گويد، امرى عظيم باشد. هامان جواب داد: او مردى ساحر، ممكن است اين فعل از او صادر گردد، لكن قوم يك روز تو را عبادت كنند، به همه ملك دنيا مى‌ارزد. من هم توانم تو را جوان سازم، امر كرد وسمه آورده، هامان موى فرعون را به آن خضاب، سياه نمود. فرعون به آن فريب خورد. روز ديگر موسى عليه السّلام وارد، متعجب شد، وحى آمد، تعجب مكن، اين خضاب و به اندك زمانى زايل و همان سفيدى ظاهر شود.
  
{{نمایش فشرده تفسیر|
+
در منهج- در بعضى روايات چون موسى عليه السّلام و هارون از نزد فرعون بيرون آمدند، در راه ايشان را باران گرفت. به خانه پيره زنى از خويشان مادرى خود رفتند. هامان و قوم و فرعون گفتند: اين دو نفر را بايد گرفت و محبوس ساخت. ملا زمان آمدند، موسى و هارون را خفته يافتند. خواستند آنها را دستگير كنند، عصا اژدها شده حمله نموده فرار كردند. پس از بيدار شدن، پيره زنى واقعه‌
  
قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِيمٌ (109)
+
جلد 4 صفحه 159
  
قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ‌: گفتند بزرگان و اشراف از قوم فرعون، إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِيمٌ‌: بدرستى كه اين موسى هر آينه ساحرى است دانا و ماهر در فن سحر به حدى كه چون را اژدها سازد، و دست گندم گون را يد بيضا بيرون آرد.
+
را گفت، ملازمان ترسان و هراسان نزد فرعون آمدند.
  
  
سطر ۱۱۸: سطر ۱۱۹:
 
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
 
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
قال‌َ المَلَأُ مِن‌ قَوم‌ِ فِرعَون‌َ إِن‌َّ هذا لَساحِرٌ عَلِيم‌ٌ (109)
+
وَ نَزَع‌َ يَدَه‌ُ فَإِذا هِي‌َ بَيضاءُ لِلنّاظِرِين‌َ (108)
 
 
گفتند بزرگان‌ قوم‌ فرعون‌ محققا ‌اينکه‌ شخص‌ هراينه‌ جادوگريست‌ بسيار دانا.
 
  
نظر ‌به‌ اينكه‌ ‌در‌ عصر فرعون‌ سحره‌ و جادوگران‌ بسيار بودند و كارهاي‌ غريب‌ و عجيب‌ ميكردند و قوم‌ فرعون‌ ‌با‌ اينكه‌ فهميدند ‌که‌ ‌اينکه‌ عصا و بيضاء معجزه‌ ‌بود‌ و حضرت‌ موسي‌ فرستاده‌ خداوند ‌است‌ چنانچه‌ ‌در‌ حق‌ ‌آنها‌ ميفرمايد وَ جَحَدُوا بِها وَ استَيقَنَتها أَنفُسُهُم‌ نمل‌ ‌آيه‌ 13، ‌که‌ ‌اينکه‌ ‌را‌ كفر جحودي‌ ميگويند ‌مع‌ ‌ذلک‌ قال‌َ المَلَأُ مِن‌ قَوم‌ِ فِرعَون‌َ نظر ‌به‌ اينكه‌ ‌اگر‌ ايمان‌ بياورند ‌اينکه‌ دستگاه‌ سلطنتي‌ و دربار دولتي‌ و مكنت‌ و رياست‌ و تسلط ‌بر‌ بني‌ اسرائيل‌ ‌از‌ دست‌ ‌آنها‌ گرفته‌ ميشود گفتند إِن‌َّ هذا لَساحِرٌ عَلِيم‌ٌ سحر ‌در‌ شريعت‌ اسلامي‌ بلكه‌ ‌در‌ جميع‌ شرايع‌ ‌از‌ محرمات‌ و معاصي‌ بسيار بزرگ‌ ‌است‌ ‌حتي‌ دارد
+
‌پس‌ بيرون‌ نمود دست‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌پس‌ ناگاه‌ ‌آن‌ دست‌ روشن‌ شد ‌که‌ تمام‌ نظّار مشاهده‌ كردند.
  
(الساحر كالكافر)
+
وَ نَزَع‌َ يَدَه‌ُ نزع‌ بمعني‌ اخراج‌ و اظهار ‌است‌ و اخراج‌ و اظهار ‌است‌ و اخراج‌ فرع‌ ادخال‌ ‌است‌ و اختلاف‌ كردند ‌که‌ آيا ادخال‌ ‌در‌ جيب‌ ‌يعني‌ ‌در‌ بغل‌ ‌خود‌ كرد ‌ يا ‌ ‌در‌ كم‌ّ ‌که‌ آستين‌ ‌باشد‌ لكن‌ بقرينه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ اسلُك‌ يَدَك‌َ فِي‌ جَيبِك‌َ تَخرُج‌ بَيضاءَ مِن‌ غَيرِ سُوءٍ قصص‌ ‌آيه‌ 32، دخول‌ ‌در‌ جيب‌ ‌که‌ گريبان‌ ‌باشد‌ و خروج‌ ‌از‌ جيب‌ ‌است‌ و احتمال‌ كم‌ مدركي‌ ندارد.
  
(و اخر عهده‌ ‌الي‌ الاسلام‌)
+
فَإِذا هِي‌َ ضمير هي‌ بيد برميگردد لكن‌ مراد كف‌ دست‌ ‌از‌ سر انگشتان‌
  
و اقسام‌ زيادي‌ دارد يك‌ قسمش‌ شعبده‌ و تمويه‌ ‌است‌ ‌که‌ چيزي‌ ‌را‌ بنظر چيز ديگر مينمايد گفتند ‌که‌ حضرت‌ موسي‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ساحر ‌است‌، و يك‌ قسم‌ تفرقه‌ ‌بين‌ زوج‌ و زوجه‌ و احداث‌ ضرر ‌است‌ ‌که‌ سحره‌ ‌در‌ زمان‌ سليمان‌ شياطين‌ مينمودند و قضاياي‌ هاروت‌ و ماروت‌، و شرح‌ و اقسام‌ سحر ‌را‌ ‌در‌ سوره‌ بقره‌ مفصلا بيان‌ كرديم‌
+
جلد 7 - صفحه 412
  
جلد 7 - صفحه 413
+
‌تا‌ بند دست‌ ‌که‌ ‌در‌ باب‌ تيمّم‌ و ‌در‌ باب‌ سجده‌ لازم‌ ‌است‌ نه‌ ‌تا‌ مرفق‌ و عضد زيرا ‌آنها‌ ‌در‌ كم‌ مستور ‌است‌ نميشود بيرون‌ آورد مگر اينكه‌ آستين‌ ‌را‌ بالا زنند.
  
و عليم‌ صفت‌ مشبّهه‌ دلالت‌ ‌بر‌ زيادتي‌ علم‌ دارد.
+
بيضاء ‌از‌ ماده‌ بياض‌ و ابيض‌ ‌است‌ بمعني‌ سفيد لكن‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ مقام‌ مراد نور و روشنايي‌ ‌است‌ ‌که‌ گفتند نورانيتش‌ اشدّ ‌از‌ نور شمس‌ بوده‌ ‌که‌ غالب‌ ‌بر‌ نور شمس‌ شد و ‌از‌ شدّت‌ نور نميتوان‌ ‌در‌ ‌آن‌ نگاه‌ كرد چنانچه‌ ‌در‌ چشم‌ خورشيد ‌هم‌ نميتوان‌ نظر نمود للناظرين‌ مراد جلساء مجلس‌ فرعون‌ و اتباع‌ ‌او‌ بودند ‌که‌ تمام‌ چشمها خيره‌ شد.
 
}}
 
}}
 
|-|
 
|-|
سطر ۱۳۹: سطر ۱۳۸:
 
===برگزیده تفسیر نمونه===
 
===برگزیده تفسیر نمونه===
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
(آیه 109)- مبارزه شروع می‌شود! از این بعد سخن از نخستین واکنشهای فرعون و دستگاه او در برابر دعوت موسی و معجزاتش به میان آمده است، می‌فرماید: «اطرافیان فرعون (با مشاهده اعمال خارق العاده موسی فورا وصله سحر به او بستند و) گفتند: این ساحر دانا و کهنه کار و آزموده‌ای است»! (قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِیمٌ).
+
(آیه 108)- این آیه اشاره به دومین اعجاز موسی که جنبه امید و بشارت دارد کرده، می‌فرماید: «موسی دست خود را از گریبان خارج کرد، ناگهان سفید و درخشنده در برابر بینندگان بود» (وَ نَزَعَ یَدَهُ فَإِذا هِیَ بَیْضاءُ لِلنَّاظِرِینَ).
 
}}
 
}}
 
|-|
 
|-|
سطر ۱۴۷: سطر ۱۴۶:
  
 
==تفسیر های فارسی==
 
==تفسیر های فارسی==
==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه=109}}===
+
==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه=108}}===
==={{تفسیر خسروی|سوره=7 |آیه=109}}===
+
==={{تفسیر خسروی|سوره=7 |آیه=108}}===
==={{تفسیر عاملی|سوره=7 |آیه=109}}===
+
==={{تفسیر عاملی|سوره=7 |آیه=108}}===
==={{تفسیر جامع|سوره=7 |آیه=109}}===
+
==={{تفسیر جامع|سوره=7 |آیه=108}}===
  
 
==تفسیر های عربی==
 
==تفسیر های عربی==
==={{تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه=109}}===
+
==={{تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه=108}}===
==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=7 |آیه=109}}===
+
==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=7 |آیه=108}}===
==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=7 |آیه=109}}===
+
==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=7 |آیه=108}}===
==={{تفسیر الصافی|سوره=7 |آیه=109}}===
+
==={{تفسیر الصافی|سوره=7 |آیه=108}}===
==={{تفسیر الکاشف|سوره=7 |آیه=109}}===
+
==={{تفسیر الکاشف|سوره=7 |آیه=108}}===
 
</tabber>
 
</tabber>
  

نسخهٔ ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۴:۵۹

مشاهده آیه در سوره

وَنَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاءُ لِلنَّاظِرِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<107 آیه 108 سوره اعراف 109>>
سوره : سوره اعراف (7)
جزء : 9
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و دست (از گریبان خود) برآورد که ناگاه بینندگان را سپید و رخشان بود.

و دستش را از گریبانش بیرون کشید که ناگاه دست برای بینندگان سپید و درخشان گشت.

و دست خود را [از گريبان‌] بيرون كشيد و ناگهان براى تماشاگران سپيد [و درخشنده‌] بود.

و دستش را بيرون آورد، در نظر آنان كه مى‌ديدند سفيد و درخشان بود.

و دست خود را (از گریبان) بیرون آورد؛ سفید (و درخشان) برای بینندگان بود!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Then he drew out his hand, and behold, it was white to the onlookers.

And he drew forth his hand, and lo! it was white to the beholders.

And he drew forth his hand (from his bosom), and lo! it was white for the beholders.

And he drew out his hand, and behold! it was white to all beholders!

معانی کلمات آیه

«نَزَعَ»: بیرون آورد (نگا: قصص. ). «بَیْضَآءُ»: سفید. مراد نورانی و درخشان است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ «108»

و (موسى) دست خود را (از گريبانش) بيرون آورد، پس ناگهان آن (دست) براى بينندگان سفيد و درخشان مى‌نمود.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ (108)

خلاصه فرعون ثانيا گفت: معجزه ديگر دارى. موسى عليه السّلام فرمود:

بلى، وَ نَزَعَ يَدَهُ‌: دست به بغل و بيرون كشيد دست خود را، فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ‌:

«1» تفسير مجمع البيان، جلد دوّم، صفحه 458.

«2» تفسير مجمع البيان، جلد دوّم، صفحه 458.

جلد 4 صفحه 158

پس آن هنگام دست او نورانى شد در غايت كمال نورانيت براى نظر كنندگان، يعنى ظاهر شد سفيدى كه خارج از عادت بود كه بدان سبب جميع نظار بر آن مجتمع شدند و به تعجب و تحير نگاه مى‌كردند.

حضرت موسى عليه السّلام گندم گون بود، چون دست در بغل و بيرون آورد، و نورانيت آن به حدى شد كه شعاعش بر نور آفتاب غلبه داشت. در مدارك حضرت موسى عليه السّلام دست خود را ابتدا به فرعون نشان داد بعد در بغل و بيرون آورد، نورى از آن مى‌تافت كه آسمان و زمين را روشن ساخت. باز در بغل و خارج نمود، به حالت اوليه برگشت. فرعون چون اين دو معجزه باهره را مشاهده نمود خواست ايمان آرد، هامان وزير او برخاست و گفت: اى فرعون، مدتى است دعوى خدائى مى‌كنى و عالمى را مسخر خود ساخته‌اى، همه عبادت تو كنند، حال مى‌خواهى به بنده ايمان آورى، اين امر شنيع و قبيح است. پس فرعون به موسى عليه السّلام گفت: مرا تا فردا مهلت ده. موسى عليه السّلام گفت: چنين باشد، بيرون آمد. حق تعالى وحى فرمود به موسى عليه السّلام فرعون را بگو اگر به من ايمان آرى، پادشاهى را به تو مسلم دارم جوانى و قوت به تو باز دهم. موسى عليه السّلام چون پيغام را رسانيد فرعون گفت:

مرا مهلت ده. پس هامان را طلبيد و عده موسى عليه السّلام را گفت: اگر چنين است كه موسى عليه السّلام مى‌گويد، امرى عظيم باشد. هامان جواب داد: او مردى ساحر، ممكن است اين فعل از او صادر گردد، لكن قوم يك روز تو را عبادت كنند، به همه ملك دنيا مى‌ارزد. من هم توانم تو را جوان سازم، امر كرد وسمه آورده، هامان موى فرعون را به آن خضاب، سياه نمود. فرعون به آن فريب خورد. روز ديگر موسى عليه السّلام وارد، متعجب شد، وحى آمد، تعجب مكن، اين خضاب و به اندك زمانى زايل و همان سفيدى ظاهر شود.

در منهج- در بعضى روايات چون موسى عليه السّلام و هارون از نزد فرعون بيرون آمدند، در راه ايشان را باران گرفت. به خانه پيره زنى از خويشان مادرى خود رفتند. هامان و قوم و فرعون گفتند: اين دو نفر را بايد گرفت و محبوس ساخت. ملا زمان آمدند، موسى و هارون را خفته يافتند. خواستند آنها را دستگير كنند، عصا اژدها شده حمله نموده فرار كردند. پس از بيدار شدن، پيره زنى واقعه‌

جلد 4 صفحه 159

را گفت، ملازمان ترسان و هراسان نزد فرعون آمدند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


سوره الأعراف «7»: آيات 107 تا 110

فَأَلْقى‌ عَصاهُ فَإِذا هِيَ ثُعْبانٌ مُبِينٌ (107) وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ (108) قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِيمٌ (109) يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ فَما ذا تَأْمُرُونَ (110)

ترجمه‌

پس انداخت عصاى خود را پس آنگاه آن اژدهائى بود آشكار

و بيرون كشيد دستش را پس آنگاه آن نورانى بود براى نگرندگان‌

گفتند جمعى از قوم فرعون همانا اين هر آينه جادو گريست دانا

ميخواهد كه بيرون كند شما را از زمينتان پس چه دستور ميفرمائيد.

تفسير

پس از آنكه فرعون از حضرت موسى مطالبه معجزه نمود آنحضرت عصائى را كه اوصاف آن در ذيل قصّه حضرت شعيب ذكر شد و بحضرت موسى داده بود در دست داشت و بر زمين افكند ناگهان اژدهاى مهيبى شد كه لب زيرين آن بر زمين بود و لب بالاى آن بالاى كنگره قصر فرعون جاى گرفت كه ارتفاع آن هشتاد ذراع بود و چون چشم فرعون بآن اژدها افتاد و ديد از شكمش آتش بيرون مى‌آيد و بسمت‌

جلد 2 صفحه 459

او حركت ميكند خود را ملوّث نمود و امرا فرار كردند و فرياد زد اى موسى بگير او را و آنحضرت گرفت و بصورت اصليّه برگشت و گفته‌اند اين عصا را حضرت آدم از بهشت با خود آورده بود و از مواريث انبيا بود تا بحضرت شعيب رسيد و او بداماد خود حضرت موسى داد و چون ثانيا مجلس بصورت اول خود تشكيل گرديد فرعون براى آنكه مبادا معجزه اول سحر باشد طلب معجزه ديگرى نمود ناگاه حضرت موسى دست راست خود را از گريبان چپ بيرون آورد در صورتى كه سفيدى و روشنى داشت كه نور آن بر نور آفتاب غالب شد و همه حضار جمع شدند براى نظاره آن و حضرت گندم‌گون بود مايل به سبزگى و باز دست بگريبان برد و بيرون آورد بحالت اصلى و موجب مزيد تعجب و حيرت گرديد فرعون خواست تسليم شود قبطيان كه اقوام و امراء دولت او بودند گفتند اين ساحر ماهرى است و ميخواهد ما را بوسيله سحر از مملكت خودمان خارج كند و بنى اسرائيل را كه تاكنون ذليل و زير دست ما بودند بر ما مسلط نمايد پس بايد براى اين پيش آمد چاره‌جوئى كرد و مجلس شورائى تشكيل گرديد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ نَزَع‌َ يَدَه‌ُ فَإِذا هِي‌َ بَيضاءُ لِلنّاظِرِين‌َ (108)

‌پس‌ بيرون‌ نمود دست‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌پس‌ ناگاه‌ ‌آن‌ دست‌ روشن‌ شد ‌که‌ تمام‌ نظّار مشاهده‌ كردند.

وَ نَزَع‌َ يَدَه‌ُ نزع‌ بمعني‌ اخراج‌ و اظهار ‌است‌ و اخراج‌ و اظهار ‌است‌ و اخراج‌ فرع‌ ادخال‌ ‌است‌ و اختلاف‌ كردند ‌که‌ آيا ادخال‌ ‌در‌ جيب‌ ‌يعني‌ ‌در‌ بغل‌ ‌خود‌ كرد ‌ يا ‌ ‌در‌ كم‌ّ ‌که‌ آستين‌ ‌باشد‌ لكن‌ بقرينه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ اسلُك‌ يَدَك‌َ فِي‌ جَيبِك‌َ تَخرُج‌ بَيضاءَ مِن‌ غَيرِ سُوءٍ قصص‌ ‌آيه‌ 32، دخول‌ ‌در‌ جيب‌ ‌که‌ گريبان‌ ‌باشد‌ و خروج‌ ‌از‌ جيب‌ ‌است‌ و احتمال‌ كم‌ مدركي‌ ندارد.

فَإِذا هِي‌َ ضمير هي‌ بيد برميگردد لكن‌ مراد كف‌ دست‌ ‌از‌ سر انگشتان‌

جلد 7 - صفحه 412

‌تا‌ بند دست‌ ‌که‌ ‌در‌ باب‌ تيمّم‌ و ‌در‌ باب‌ سجده‌ لازم‌ ‌است‌ نه‌ ‌تا‌ مرفق‌ و عضد زيرا ‌آنها‌ ‌در‌ كم‌ مستور ‌است‌ نميشود بيرون‌ آورد مگر اينكه‌ آستين‌ ‌را‌ بالا زنند.

بيضاء ‌از‌ ماده‌ بياض‌ و ابيض‌ ‌است‌ بمعني‌ سفيد لكن‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ مقام‌ مراد نور و روشنايي‌ ‌است‌ ‌که‌ گفتند نورانيتش‌ اشدّ ‌از‌ نور شمس‌ بوده‌ ‌که‌ غالب‌ ‌بر‌ نور شمس‌ شد و ‌از‌ شدّت‌ نور نميتوان‌ ‌در‌ ‌آن‌ نگاه‌ كرد چنانچه‌ ‌در‌ چشم‌ خورشيد ‌هم‌ نميتوان‌ نظر نمود للناظرين‌ مراد جلساء مجلس‌ فرعون‌ و اتباع‌ ‌او‌ بودند ‌که‌ تمام‌ چشمها خيره‌ شد.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 108)- این آیه اشاره به دومین اعجاز موسی که جنبه امید و بشارت دارد کرده، می‌فرماید: «موسی دست خود را از گریبان خارج کرد، ناگهان سفید و درخشنده در برابر بینندگان بود» (وَ نَزَعَ یَدَهُ فَإِذا هِیَ بَیْضاءُ لِلنَّاظِرِینَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع