آیه 106 سوره اعراف: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(تفسیر آیه)
جز (ویرایش مهدی موسوی (بحث) به آخرین تغییری که Quran انجام داده بود واگردانده شد)
سطر ۵۲: سطر ۵۲:
  
 
(فرعون) گفت: اگر از راستگويانى و (مى‌توانى معجزه‌اى بياورى يا) معجزه‌اى آورده‌اى، آن را به ميان بياور.
 
(فرعون) گفت: اگر از راستگويانى و (مى‌توانى معجزه‌اى بياورى يا) معجزه‌اى آورده‌اى، آن را به ميان بياور.
 
فَأَلْقى‌ عَصاهُ فَإِذا هِيَ ثُعْبانٌ مُبِينٌ «107»
 
 
پس (موسى) عصاى خود را افكند ناگهان به صورت اژدهايى نمايان شد.
 
 
===نکته ها===
 
 
از عصاى حضرت موسى معجزات ديگرى نيز نمايان شد، از جمله اينكه پس از اژدها شدن، همه‌ى بافته‌هاى ساحران را بلعيد، «تَلْقَفُ ما يَأْفِكُونَ» «2» به آب دريا خورد و آن را شكافت، «أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ» «3»، به سنگ خورد و چشمه‌هاى آب از آن جوشيد. «اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً» «4»
 
 
عصا در حضور خود موسى عليه السلام، مار كوچك و پر تحرّك شد و موسى فرار كرد، «جَانٌّ وَلَّى مُدْبِراً» «5» در حضور مردم مانند مار معمولى حركت مى‌كرد، «حَيَّةٌ تَسْعى‌» «6» و در حضور فرعون، مار بزرگ و اژدها شد. «فَإِذا هِيَ ثُعْبانٌ» بنابراين در تبليغ و تربيت بايد نوع و گرايش مخاطب را در نظر گرفت و هر كدام را با توجّه به موقعيّت خودش قانع كرد.
 
 
امام رضا عليه السلام فرمود: زمان حضرت موسى عليه السلام، سحر و جادوگرى رواج بسيارى داشت و آن حضرت با آوردن معجزه‌اى كه آنان قادر به انجام آن نبودند، سحرهايشان را باطل و با آنها اتمام حجّت نمود. «7»
 
 
«1». نهج‌البلاغه، حكمت 216.
 
 
«2». شعراء، 45.
 
 
«3». شعراء، 63.
 
 
«4». بقره، 60.
 
 
«5». نمل، 10.
 
 
«6». طه، 20.
 
 
«7». عيون‌اخبارالرضا، ج 2، ص 80.
 
 
جلد 3 - صفحه 134
 
 
ميان افكندن عصا و اژدها شدن آن فاصله‌اى نبود. «فَإِذا هِيَ ثُعْبانٌ»
 
 
===پیام ها===
 
 
1- معجزه، دليل صدق نبوّت است. «فَأْتِ بِها إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ» فرعون با ابراز اين سخن حقّ، اراده باطلى داشت و كسى را بالاتر از خود نمى‌دانست.
 
 
2- معجزه بايد براى همه روشن باشد و جاى هيچ شكّى باقى نگذارد. «مُبِينٌ»
 
 
}}
 
}}
  
سطر ۹۷: سطر ۶۱:
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
  
فَأَلْقى‌ عَصاهُ فَإِذا هِيَ ثُعْبانٌ مُبِينٌ (107)
 
 
فَأَلْقى‌ عَصاهُ‌: پس انداخت موسى عصا را از دست خود، فَإِذا هِيَ ثُعْبانٌ مُبِينٌ‌: پس آن هنگام، عصا بعد از القا، مار عظيمى و اژدهائى شد ظاهر و هويدا، دهن گشاده، ما بين فكين او هشتاد ذراع، فك اسفل به زمين نهاد و
 
 
جلد 4 صفحه 156
 
 
فك اعلى بر كنگره قصر فرعون، روى به جانب تخت آورد. فرعون با ملازمان فرار نمودند. و به روايتى: فرعون بالاى تخت از شدت خوف، خود را ملوث نمود و آن روز چهل بار محدث شد، در صورتى كه چهل روز يكمرتبه حدث مى‌كرد، و هنگام فرار از ازدحام خلايق، بيست و پنج هزار نفر هلاك شدند. فرعون نعره زد اى موسى، قسم به خدائى كه فرستاده او هستى و به حق رضاع و تربيت، كه عصاى خود را بگير تا من به تو ايمان آورم، و بنى اسرائيل را به تو واگذارم. موسى عليه السّلام قفاى ثعبان را گرفت، همان عصا شد.
 
 
رفع شبهه: جماعتى از فلاسفه و طبيعيين، ظهور اين معجزه بزرگ را منكر شده‌اند. و جواب آنها مبتنى بر سه مقدمه است:
 
 
1- اجسام متماثلند در تمام ماهيت و ذات، و متشابهند در حقيقت.
 
 
2- هر صفت و حالتى كه صحيح باشد بر بعض اجسام، همان صفت و حالت ثابت است در ساير اجسام و احرام، خواه آن جرم و جسم كبير باشد يا صغير، علوى باشد يا سفلى، جماد باشد يا ذى الحيات.
 
 
3- اثبات قدرت مطلقه الهيه بر كل ممكنات.
 
 
پس از ثبوت اين سه مقدمه، انقلاب و انتقال و استحاله و خرق و التيام و تغير و انفعال، در صور و اشكال و تبديل و ابدال، جائز و صحيح باشد؛ در اين صورت جسم و جرم عصا از همين اجسام و اوصاف بود كه قابليت صيرورت ثعبان داشت كه به اراده مؤثر قدير ماهيت آن به ماهيت ثعبان منقلب گشت، و اين انقلاب، امرى ممكن و در حيطه قدرت سبحانى است؛ استبعادى ندارد.
 
 
تبصره: اكثر برآنند عصاى آدم عليه السّلام كه از بهشت آورده و به طريق ارث ميان اولاد او بود تا به شعيب عليه السّلام رسيد با چهل عصاى ديگر كه از آباى او بود. چون موسى عليه السّلام اجازه حركت نمود فرمود: در اين خانه برو و عصائى بردار. وارد شده همين عصا به دست او آمد. به شعيب عليه السّلام ارائه داد، فرمود: ديگرى را اختيار كن. موسى عليه السّلام برگشت، عصا را در ميان آنها نهاد، ثانيا همان عصا به دست او آمد، تا نوبت چهارم، شعيب عليه السّلام دانست در اين حكمتى است، آن را به او داد. در مراجعت و مشاهده آتش، به طلب آن، بالاى كوه برآمد. خطابات الهى رسيد و از جمله القاى عصا و اژدها
 
 
جلد 4 صفحه 157
 
 
شد. به محض گرفتن، فورا عصا گرديد، و با هارون عليه السّلام مأمور دعوت فرعون شدند.
 
 
خواص عصا: به روايتى همه انبياء عصا در دست داشتند براى دورى از خيلاء و كبر.
 
 
در مجمع- فرمود رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: تعصّوا فانّها من سنن اخوانى المرسلين: «1» عصا بدست گيريد كه آن از سنن برادران من پيغمبران است.
 
  
و فرمود امير المؤمنين عليه السّلام: من خرج فى سفره و معه عصا من لوز مرّ و تلا هذه الاية: «وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْيَنَ‌ الى قوله‌ وَ اللَّهُ عَلى‌ ما نَقُولُ وَكِيلٌ» امنه اللّه من كلّ سبع ضارّ و من كلّ لصّ عاد و من كلّ ذات حمة حتّى يرجع الى اهله و منزله و كان معه سبعة و سبعون من المعقّبات يستغفرون له حتّى يرجع و يضعها: «2» هر كه در سفر خود بيرون رود، با او عصاى بادام تلخ باشد، و آيه شريفه‌ «وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْيَنَ‌ تا وَ اللَّهُ عَلى‌ ما نَقُولُ وَكِيلٌ» را بخواند حق تعالى او را ايمن گرداند از هر درنده ضرر رساننده، و هر دزد ستم كننده و از هر جانور گزنده، تا آن كه مراجعت كند با اهل خود و با او هفتاد و هفت ملك در قدام و خلف او واو را محافظت نمايند و استغفار براى او كنند تا معاودت و عصا را بگذارد.
+
قالَ إِنْ كُنْتَ جِئْتَ بِآيَةٍ فَأْتِ بِها إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (106)
  
و اول كسى كه عصا به دست گرفت در خطبه، قس بن ساعده بود.
+
قالَ إِنْ كُنْتَ جِئْتَ بِآيَةٍ: گفت فرعون به موسى عليه السّلام اگر تو مى‌باشى آورنده حجتى و معجزه‌اى از جانب پروردگار خود، فَأْتِ بِها: پس بياور آن را و به من بنما، إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ‌: اگر هستى تو از راستگويان در ادعا، آيتى كه مبين و مصدق قول تو باشد به من بنما.
  
  
سطر ۱۳۵: سطر ۷۲:
 
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
 
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
سوره الأعراف «7»: آيات 107 تا 110
+
سوره الأعراف «7»: آيات 104 تا 106
  
فَأَلْقى‌ عَصاهُ فَإِذا هِيَ ثُعْبانٌ مُبِينٌ (107) وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ (108) قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِيمٌ (109) يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ فَما ذا تَأْمُرُونَ (110)
+
وَ قالَ مُوسى‌ يا فِرْعَوْنُ إِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ (104) حَقِيقٌ عَلى‌ أَنْ لا أَقُولَ عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ قَدْ جِئْتُكُمْ بِبَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَرْسِلْ مَعِيَ بَنِي إِسْرائِيلَ (105) قالَ إِنْ كُنْتَ جِئْتَ بِآيَةٍ فَأْتِ بِها إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (106)
  
 
ترجمه‌
 
ترجمه‌
  
پس انداخت عصاى خود را پس آنگاه آن اژدهائى بود آشكار
+
گفت موسى اى فرعون همانا من پيغمبرى هستم از پروردگار جهانيان‌
  
و بيرون كشيد دستش را پس آنگاه آن نورانى بود براى نگرندگان‌
+
سزاوارم براى آنكه نگويم از جانب خدا مگر حق بتحقيق آمدم نزد شما با معجزه از پروردگارتان پس بفرست با من بنى اسرائيل را
  
گفتند جمعى از قوم فرعون همانا اين هر آينه جادو گريست دانا
+
گفت اگر هستى تو كه آورده معجزه را
  
ميخواهد كه بيرون كند شما را از زمينتان پس چه دستور ميفرمائيد.
+
جلد 2 صفحه 458
 +
 
 +
پس بياور آنرا اگر هستى از راستگويان.
  
 
تفسير
 
تفسير
  
پس از آنكه فرعون از حضرت موسى مطالبه معجزه نمود آنحضرت عصائى را كه اوصاف آن در ذيل قصّه حضرت شعيب ذكر شد و بحضرت موسى داده بود در دست داشت و بر زمين افكند ناگهان اژدهاى مهيبى شد كه لب زيرين آن بر زمين بود و لب بالاى آن بالاى كنگره قصر فرعون جاى گرفت كه ارتفاع آن هشتاد ذراع بود و چون چشم فرعون بآن اژدها افتاد و ديد از شكمش آتش بيرون مى‌آيد و بسمت‌
+
حضرت موسى (ع) پس از چندى اقامت در مصر ببارگاه فرعون راه يافت و دعوى خود را اظهار فرمود و مدّعى شد كه تمام اقوال من از جانب خدا حق و صدق است و سزاوار براى قول حق كه از جانب خدا باشد آنستكه من قائل آن باشم نه غير من و باين جهت حقيق على بتخفيف يا فرموده با آنكه اگر حقيق علىّ بتشديد ميفرمود معنى واضح‌تر بود ولى لطف كلام و مبالغه در سزاوارى آنحضرت بحق گوئى فوت ميشد و كسانيكه متوجه باين نكته نشده‌اند گفته‌اند اصل كلام علىّ بتشديد بوده ولى براى امن از اشتباه و ملازمه بين سزاوارى كلام حق بشخص و سزاوارى شخص بكلام حق معنى قلب شده است و بعضى گفته‌اند حقيق متضمن معنى حريص است يا على بمعنى باء استعمال شده است يعنى سزاوارم بآنكه نگويم جز حق در هر حال مراد واضح است و علىّ بتشديد نيز قرائت شده است و آنحضرت مدّعى معجزه شد كه خداوند باو كرامت فرموده بود و تقاضا فرمود كه طائفه بنى اسرائيل را كه فرعونيان به بندگى گرفته و باعمال شاقّه وادار نموده بودند اجازه دهد كه با آنحضرت بوطن مالوف آباء خودشان يعنى بيت المقدس مراجعت نمايند و فرعون طلب معجزه نمود.
 
 
جلد 2 صفحه 459
 
 
 
او حركت ميكند خود را ملوّث نمود و امرا فرار كردند و فرياد زد اى موسى بگير او را و آنحضرت گرفت و بصورت اصليّه برگشت و گفته‌اند اين عصا را حضرت آدم از بهشت با خود آورده بود و از مواريث انبيا بود تا بحضرت شعيب رسيد و او بداماد خود حضرت موسى داد و چون ثانيا مجلس بصورت اول خود تشكيل گرديد فرعون براى آنكه مبادا معجزه اول سحر باشد طلب معجزه ديگرى نمود ناگاه حضرت موسى دست راست خود را از گريبان چپ بيرون آورد در صورتى كه سفيدى و روشنى داشت كه نور آن بر نور آفتاب غالب شد و همه حضار جمع شدند براى نظاره آن و حضرت گندم‌گون بود مايل به سبزگى و باز دست بگريبان برد و بيرون آورد بحالت اصلى و موجب مزيد تعجب و حيرت گرديد فرعون خواست تسليم شود قبطيان كه اقوام و امراء دولت او بودند گفتند اين ساحر ماهرى است و ميخواهد ما را بوسيله سحر از مملكت خودمان خارج كند و بنى اسرائيل را كه تاكنون ذليل و زير دست ما بودند بر ما مسلط نمايد پس بايد براى اين پيش آمد چاره‌جوئى كرد و مجلس شورائى تشكيل گرديد.
 
 
}}
 
}}
 
|-|
 
|-|
سطر ۱۶۱: سطر ۹۶:
 
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
 
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَأَلقي‌ عَصاه‌ُ فَإِذا هِي‌َ ثُعبان‌ٌ مُبِين‌ٌ (107)
+
قال‌َ إِن‌ كُنت‌َ جِئت‌َ بِآيَةٍ فَأت‌ِ بِها إِن‌ كُنت‌َ مِن‌َ الصّادِقِين‌َ (106)
 
 
‌پس‌ انداخت‌ موسي‌ عصاي‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌پس‌ ناگاه‌ ‌آن‌ عصا اژدهايي‌ بسيار ظاهر و هويدا شد.
 
 
 
فَأَلقي‌ عَصاه‌ُ ‌در‌ موضوع‌ ‌اينکه‌ عصا گفتند عصائي‌ ‌بود‌ ‌که‌ حضرت‌ آدم‌ ‌از‌ بهشت‌ آورده‌ ‌بود‌ و بميراث‌ يدا بيد ‌در‌ انبياء سير داشت‌ ‌تا‌ بحضرت‌ شعيب‌ رسيد و جزو ودايع‌ انبياء ‌بود‌ بضميمه‌ عصاهاي‌ ‌هر‌ يك‌ يك‌ انبياء ‌که‌ چهل‌ عصا نزد شعيب‌ بميراث‌ رسيده‌ ‌بود‌ موقعي‌ ‌که‌ حضرت‌ موسي‌ ‌را‌ استيجار نمود ‌براي‌ گوسفندان‌ باو ‌گفت‌ يكي‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ عصاها ‌را‌ بردار ‌براي‌ گوسفند چراني‌ ‌اينکه‌ عصا بدست‌ موسي‌ آمد شعيب‌ ‌از‌ ‌از‌ ‌او‌ گرفت‌ و ‌در‌ ميان‌ عصاها گذاشت‌ و ‌گفت‌ يكي‌ ‌را‌ بردار همين‌ عصا آمد ‌تا‌ سه‌ مرتبه‌ و ‌اينکه‌ ‌در‌ دست‌ انبياء سير كرد ‌تا‌ بدست‌ پيغمبر اكرم‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ رسيد و ‌از‌ ‌او‌ بامير المؤمنين‌ ‌عليه‌ السّلام‌ و جزو ودايع‌ امامت‌ شد و الآن‌ خدمت‌ حضرت‌ بقية اللّه‌ (عج‌) ‌است‌ و ‌پس‌ ‌از‌ ظهور ‌در‌ دست‌ مبارك‌ ‌آن‌ حضرت‌ ‌است‌ و آثار بسيار ‌از‌ ‌او‌ ظاهر ميفرمايد، و اصلا درباره‌ عصا دست‌ گرفتن‌ اخبار بسياري‌ داريم‌ ‌حتي‌ دارد
 
  
‌من‌ بلغ‌ الاربعين‌ و ‌لم‌ يتعص‌ّ فقد عصي‌
+
فرعون‌ ‌گفت‌ بحضرت‌ موسي‌ ‌که‌ ‌اگر‌ تو ‌با‌ بيّنه‌ و دليل‌ آمده‌اي‌ ‌پس‌ آيت‌ و برهان‌ ‌خود‌ ‌را‌ اقامه‌ كن‌ ‌اگر‌ هستي‌ ‌از‌ راستگويان‌.
  
بخصوص‌ ‌از‌ لوز مرّ ‌اگر‌ ‌باشد‌ و بالاخص‌ ‌براي‌ مسافرت‌ ‌که‌ ‌در‌ خبر ‌است‌ ‌از‌ امير المؤمنين‌ ‌از‌ حضرت‌ ‌رسول‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ فرمود
+
قال‌َ إِن‌ كُنت‌َ جِئت‌َ بِآيَةٍ آية نشانه‌ ‌است‌ و ‌آن‌ فعلي‌ ‌است‌ ‌از‌ افعال‌ الهي‌ ‌که‌ ‌از‌ تحت‌ قدرت‌ بشر خارج‌ ‌است‌ و ‌از‌ ‌اينکه‌ جهت‌ تعبير بمعجزه‌ ميكنند ‌که‌ ديگران‌ عاجز هستند، و ‌در‌ مفهوم‌ معجزه‌ و فرق‌ ‌بين‌ ‌آن‌ و كرامت‌ اينست‌ ‌که‌ ‌اگر‌ مقرون‌ بدعوي‌ ‌باشد‌ معجزه‌ ‌است‌ و ‌اگر‌ نباشد كراماتش‌ نامند مثل‌ كراماتي‌ ‌که‌ ‌از‌ ذراري‌ ائمه‌ (ع‌) و اصحاب‌ ‌آنها‌ و ‌از‌ علماء اعلام‌ و ‌از‌ قبور مطهره‌ ‌آنها‌ صادر ‌شده‌، و تعبير معجزه‌ بآية ‌براي‌ اينست‌ ‌که‌ ‌اگر‌ كسي‌ پيغامي‌ ‌براي‌ كسي‌ بدهد بكسي‌ بايد يك‌ نشاني‌ ‌که‌ ميان‌ ‌آنها‌ هست‌ باو بدهد ‌که‌ معلوم‌ ‌باشد‌ ‌اينکه‌ ‌از‌ جانب‌ ‌او‌ آمده‌ سر ‌خود‌ نيامده‌ فَأت‌ِ بِها چه‌ نشاني‌ داري‌ إِن‌ كُنت‌َ مِن‌َ الصّادِقِين‌َ ‌پس‌ بياور ‌آن‌ نشاني‌ ‌را‌ نكتة‌-‌ باصطلاح‌ معروف‌ ‌است‌ شاهد نطلبيده‌ مجروح‌ ‌است‌ انبياء ‌در‌ مقابل‌ امة ‌بعد‌ ‌از‌ مطالبه‌ ‌آنها‌ بايد اقامه‌ معجزه‌ كنند زيرا بسا اشخاصي‌ ‌که‌ بمجرد دعوي‌ نبوت‌
  
(‌من‌ خرج‌ ‌في‌ سفر و معه‌ عصا ‌من‌ لوز مرّ آمنه‌ اللّه‌ ‌من‌ كل‌ّ سبع‌ ضار و ‌من‌ كل‌ّ لص‌ّ
+
جلد 7 - صفحه 410
  
جلد 7 - صفحه 411
+
قطع‌ بصدق‌ پيدا ميكنند ‌از‌ خصوصياتي‌ ‌که‌ ‌در‌ طرف‌ مشاهده‌ كردند مثل‌ حضرت‌ امير المؤمنين‌ ‌عليه‌ السّلام‌ و عليا عليّه‌ خديجه‌ ‌که‌ بمجرد دعوي‌ حضرت‌ رسالت‌ پذيرفتند و احتياج‌ باقامه‌ معجزه‌ نداشتند بلكه‌ بسياري‌ بواسطه‌ اخلاق‌ حميده‌ ‌آن‌ حضرت‌ ايمان‌ آوردند و ‌در‌ انبياء بوده‌ چنين‌ افرادي‌ مثل‌ لوط نسبت‌ بابراهيم‌ و هارون‌ نسبت‌ بموسي‌ و امثال‌ اينها
 
 
عاد و ‌من‌ ‌کل‌ ذات‌ حمة ‌حتي‌ يرجع‌ ‌الي‌ اهله‌ و منزله‌ و ‌کان‌ معه‌ سبعة و سبعون‌ ‌من‌ المعقبات‌ يستغفرون‌ ‌له‌ ‌حتي‌ يرجع‌ و يضعها)
 
 
 
، فَإِذا هِي‌َ ثُعبان‌ٌ مُبِين‌ٌ اشكال‌‌-‌ گفتند ثعبان‌ مار بسيار بزرگيست‌ ‌که‌ تعبير باژدها ميكنند و جان‌ّ مار كوچكي‌ ‌است‌ ‌که‌ تعبير بحيّه‌ ميكنند خداوند ‌در‌ يك‌ جا تعبير بجان‌ّ فرموده‌ كَأَنَّها جَان‌ٌّ وَلّي‌ مُدبِراً نمل‌ ‌آيه‌ 10، يك‌ جا تعبير بحية فرموده‌ فَإِذا هِي‌َ حَيَّةٌ تَسعي‌ طه‌ ‌آيه‌ 20 ‌در‌ اينجا تعبير بثعبان‌ كرد جواب‌‌-‌ مواقع‌ مختلف‌ بوده‌ موقعي‌ ‌که‌ خداوند امر فرمود موسي‌ ‌را‌ بدعوت‌ فرعون‌ و امر بالقاء عصا نمود حيّة و جان‌ّ شد چون‌ غرض‌ اعطاء معجزه‌ ‌بود‌، و اما ‌در‌ ‌اينکه‌ مقام‌ غرض‌ اظهار معجزه‌ و تهديد و تخفيف‌ و تعجيز فرعونيان‌ ‌بود‌ ‌حتي‌ گفتند بقدري‌ عظمت‌ داشت‌ ‌که‌ شفتين‌ ‌خود‌ ‌را‌ بدو طرف‌ قصر فرعون‌ گذاشت‌ ‌که‌ قصر ‌را‌ ‌با‌ آنچه‌ ‌در‌ قصر ‌است‌ بلع‌ كند چنانچه‌ سحر سحره‌ فرعون‌ ‌را‌ بلعيد، و كلمه‌ مبين‌ شايد اشاره‌ بهمين‌ عظمت‌ بوده‌.
 
 
}}
 
}}
 
|-|
 
|-|
سطر ۱۸۴: سطر ۱۱۱:
 
===برگزیده تفسیر نمونه===
 
===برگزیده تفسیر نمونه===
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
(آیه 107)- بلافاصله موسی دو معجزه بزرگ خود را که یکی مظهر «بیم» و دیگری مظهر «امید» بود، و مقام «انذار» و «بشارت» او را تکمیل می‌کرد، نشان داد:
+
(آیه 106)- فرعون با شنیدن این جمله که «من دلیل روشنی با خود دارم»، بلافاصله «گفت: اگر راست می‌گویی و نشانه‌ای از طرف خداوند با خود داری آن را بیاور» (قالَ إِنْ کُنْتَ جِئْتَ بِآیَةٍ فَأْتِ بِها إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ).
 
 
ج2، ص77
 
 
 
نخست، «عصای خود را انداخت و به صورت اژدهای آشکاری درآمد» (فَأَلْقی عَصاهُ فَإِذا هِیَ ثُعْبانٌ مُبِینٌ).
 
 
}}
 
}}
 
|-|
 
|-|
سطر ۱۹۶: سطر ۱۱۹:
  
 
==تفسیر های فارسی==
 
==تفسیر های فارسی==
==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه=107}}===
+
==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه=106}}===
==={{تفسیر خسروی|سوره=7 |آیه=107}}===
+
==={{تفسیر خسروی|سوره=7 |آیه=106}}===
==={{تفسیر عاملی|سوره=7 |آیه=107}}===
+
==={{تفسیر عاملی|سوره=7 |آیه=106}}===
==={{تفسیر جامع|سوره=7 |آیه=107}}===
+
==={{تفسیر جامع|سوره=7 |آیه=106}}===
  
 
==تفسیر های عربی==
 
==تفسیر های عربی==
==={{تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه=107}}===
+
==={{تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه=106}}===
==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=7 |آیه=107}}===
+
==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=7 |آیه=106}}===
==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=7 |آیه=107}}===
+
==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=7 |آیه=106}}===
==={{تفسیر الصافی|سوره=7 |آیه=107}}===
+
==={{تفسیر الصافی|سوره=7 |آیه=106}}===
==={{تفسیر الکاشف|سوره=7 |آیه=107}}===
+
==={{تفسیر الکاشف|سوره=7 |آیه=106}}===
 
</tabber>
 
</tabber>
  

نسخهٔ ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۴:۵۸

مشاهده آیه در سوره

قَالَ إِنْ كُنْتَ جِئْتَ بِآيَةٍ فَأْتِ بِهَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<105 آیه 106 سوره اعراف 107>>
سوره : سوره اعراف (7)
جزء : 9
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

فرعون پاسخ داد که اگر دلیلی برای صدق خود داری بیار اگر از راستگویانی.

[فرعون] گفت: اگر [در ادعای پیامبری] از راستگویانی چنانچه معجزه ای آورده ای آن را ارائه کن.

[فرعون‌] گفت: «اگر معجزه‌اى آورده‌اى، پس اگر راست مى‌گويى آن را ارائه بده.»

گفت: اگر راست مى‌گويى و معجزه‌اى به همراه دارى، آن را بياور.

(فرعون) گفت: «اگر نشانه‌ای آورده‌ای، نشان بده اگر از راستگویانی!»

ترجمه های انگلیسی(English translations)

He said, ‘If you have brought a sign, produce it, should you be truthful.’

He said: If you have come with a sign, then bring it, if you are of the truthful ones.

(Pharaoh) said: If thou comest with a token, then produce it, if thou art of those who speak the truth.

(Pharaoh) said: "If indeed thou hast come with a Sign, show it forth,- if thou tellest the truth."


تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


قالَ إِنْ كُنْتَ جِئْتَ بِآيَةٍ فَأْتِ بِها إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ «106»

(فرعون) گفت: اگر از راستگويانى و (مى‌توانى معجزه‌اى بياورى يا) معجزه‌اى آورده‌اى، آن را به ميان بياور.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قالَ إِنْ كُنْتَ جِئْتَ بِآيَةٍ فَأْتِ بِها إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (106)

قالَ إِنْ كُنْتَ جِئْتَ بِآيَةٍ: گفت فرعون به موسى عليه السّلام اگر تو مى‌باشى آورنده حجتى و معجزه‌اى از جانب پروردگار خود، فَأْتِ بِها: پس بياور آن را و به من بنما، إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ‌: اگر هستى تو از راستگويان در ادعا، آيتى كه مبين و مصدق قول تو باشد به من بنما.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


سوره الأعراف «7»: آيات 104 تا 106

وَ قالَ مُوسى‌ يا فِرْعَوْنُ إِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ (104) حَقِيقٌ عَلى‌ أَنْ لا أَقُولَ عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ قَدْ جِئْتُكُمْ بِبَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَرْسِلْ مَعِيَ بَنِي إِسْرائِيلَ (105) قالَ إِنْ كُنْتَ جِئْتَ بِآيَةٍ فَأْتِ بِها إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (106)

ترجمه‌

گفت موسى اى فرعون همانا من پيغمبرى هستم از پروردگار جهانيان‌

سزاوارم براى آنكه نگويم از جانب خدا مگر حق بتحقيق آمدم نزد شما با معجزه از پروردگارتان پس بفرست با من بنى اسرائيل را

گفت اگر هستى تو كه آورده معجزه را

جلد 2 صفحه 458

پس بياور آنرا اگر هستى از راستگويان.

تفسير

حضرت موسى (ع) پس از چندى اقامت در مصر ببارگاه فرعون راه يافت و دعوى خود را اظهار فرمود و مدّعى شد كه تمام اقوال من از جانب خدا حق و صدق است و سزاوار براى قول حق كه از جانب خدا باشد آنستكه من قائل آن باشم نه غير من و باين جهت حقيق على بتخفيف يا فرموده با آنكه اگر حقيق علىّ بتشديد ميفرمود معنى واضح‌تر بود ولى لطف كلام و مبالغه در سزاوارى آنحضرت بحق گوئى فوت ميشد و كسانيكه متوجه باين نكته نشده‌اند گفته‌اند اصل كلام علىّ بتشديد بوده ولى براى امن از اشتباه و ملازمه بين سزاوارى كلام حق بشخص و سزاوارى شخص بكلام حق معنى قلب شده است و بعضى گفته‌اند حقيق متضمن معنى حريص است يا على بمعنى باء استعمال شده است يعنى سزاوارم بآنكه نگويم جز حق در هر حال مراد واضح است و علىّ بتشديد نيز قرائت شده است و آنحضرت مدّعى معجزه شد كه خداوند باو كرامت فرموده بود و تقاضا فرمود كه طائفه بنى اسرائيل را كه فرعونيان به بندگى گرفته و باعمال شاقّه وادار نموده بودند اجازه دهد كه با آنحضرت بوطن مالوف آباء خودشان يعنى بيت المقدس مراجعت نمايند و فرعون طلب معجزه نمود.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قال‌َ إِن‌ كُنت‌َ جِئت‌َ بِآيَةٍ فَأت‌ِ بِها إِن‌ كُنت‌َ مِن‌َ الصّادِقِين‌َ (106)

فرعون‌ ‌گفت‌ بحضرت‌ موسي‌ ‌که‌ ‌اگر‌ تو ‌با‌ بيّنه‌ و دليل‌ آمده‌اي‌ ‌پس‌ آيت‌ و برهان‌ ‌خود‌ ‌را‌ اقامه‌ كن‌ ‌اگر‌ هستي‌ ‌از‌ راستگويان‌.

قال‌َ إِن‌ كُنت‌َ جِئت‌َ بِآيَةٍ آية نشانه‌ ‌است‌ و ‌آن‌ فعلي‌ ‌است‌ ‌از‌ افعال‌ الهي‌ ‌که‌ ‌از‌ تحت‌ قدرت‌ بشر خارج‌ ‌است‌ و ‌از‌ ‌اينکه‌ جهت‌ تعبير بمعجزه‌ ميكنند ‌که‌ ديگران‌ عاجز هستند، و ‌در‌ مفهوم‌ معجزه‌ و فرق‌ ‌بين‌ ‌آن‌ و كرامت‌ اينست‌ ‌که‌ ‌اگر‌ مقرون‌ بدعوي‌ ‌باشد‌ معجزه‌ ‌است‌ و ‌اگر‌ نباشد كراماتش‌ نامند مثل‌ كراماتي‌ ‌که‌ ‌از‌ ذراري‌ ائمه‌ (ع‌) و اصحاب‌ ‌آنها‌ و ‌از‌ علماء اعلام‌ و ‌از‌ قبور مطهره‌ ‌آنها‌ صادر ‌شده‌، و تعبير معجزه‌ بآية ‌براي‌ اينست‌ ‌که‌ ‌اگر‌ كسي‌ پيغامي‌ ‌براي‌ كسي‌ بدهد بكسي‌ بايد يك‌ نشاني‌ ‌که‌ ميان‌ ‌آنها‌ هست‌ باو بدهد ‌که‌ معلوم‌ ‌باشد‌ ‌اينکه‌ ‌از‌ جانب‌ ‌او‌ آمده‌ سر ‌خود‌ نيامده‌ فَأت‌ِ بِها چه‌ نشاني‌ داري‌ إِن‌ كُنت‌َ مِن‌َ الصّادِقِين‌َ ‌پس‌ بياور ‌آن‌ نشاني‌ ‌را‌ نكتة‌-‌ باصطلاح‌ معروف‌ ‌است‌ شاهد نطلبيده‌ مجروح‌ ‌است‌ انبياء ‌در‌ مقابل‌ امة ‌بعد‌ ‌از‌ مطالبه‌ ‌آنها‌ بايد اقامه‌ معجزه‌ كنند زيرا بسا اشخاصي‌ ‌که‌ بمجرد دعوي‌ نبوت‌

جلد 7 - صفحه 410

قطع‌ بصدق‌ پيدا ميكنند ‌از‌ خصوصياتي‌ ‌که‌ ‌در‌ طرف‌ مشاهده‌ كردند مثل‌ حضرت‌ امير المؤمنين‌ ‌عليه‌ السّلام‌ و عليا عليّه‌ خديجه‌ ‌که‌ بمجرد دعوي‌ حضرت‌ رسالت‌ پذيرفتند و احتياج‌ باقامه‌ معجزه‌ نداشتند بلكه‌ بسياري‌ بواسطه‌ اخلاق‌ حميده‌ ‌آن‌ حضرت‌ ايمان‌ آوردند و ‌در‌ انبياء بوده‌ چنين‌ افرادي‌ مثل‌ لوط نسبت‌ بابراهيم‌ و هارون‌ نسبت‌ بموسي‌ و امثال‌ اينها

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 106)- فرعون با شنیدن این جمله که «من دلیل روشنی با خود دارم»، بلافاصله «گفت: اگر راست می‌گویی و نشانه‌ای از طرف خداوند با خود داری آن را بیاور» (قالَ إِنْ کُنْتَ جِئْتَ بِآیَةٍ فَأْتِ بِها إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع