آیه 59 سوره اعراف: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) جز (ویرایش مهدی موسوی (بحث) به آخرین تغییری که Quran انجام داده بود واگردانده شد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۵۳: | سطر ۵۳: | ||
همانا نوح را به سوى قومش فرستاديم. پس به مردم گفت: اى قوم من! خدا را بپرستيد كه جز او براى شما خدا و معبودى نيست. همانا من بر شما از عذاب روزى بزرگ بيمناكم. | همانا نوح را به سوى قومش فرستاديم. پس به مردم گفت: اى قوم من! خدا را بپرستيد كه جز او براى شما خدا و معبودى نيست. همانا من بر شما از عذاب روزى بزرگ بيمناكم. | ||
+ | |||
+ | قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَراكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «60» | ||
+ | |||
+ | سران قوم او گفتند: همانا ما تو را در گمراهى آشكارى مىبينيم. | ||
+ | |||
+ | ===نکته ها=== | ||
+ | |||
+ | نمونهى «بلد خبيث» كه در آيهى قبل مطرح بود، قوم نوح بودند كه هر چه حضرت نوح فرياد زد، به جايى نرسيد. داستان حضرت نوح عليه السلام در سورههاى نوح، صافّات، اسراء، احزاب، يونس، مؤمنون و قمر آمده است. | ||
+ | |||
+ | «خوف»، جنبه مثبت نيز دارد، ولى «جُبن»، فقط ترسِ منفى و ناپسند است. «جبن»، ناشى از خودكمبينى است و «خوف»، گاهى مولود واقعبينى و هوشيارى نسبت به خطرهاست. | ||
+ | |||
+ | پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «نوح عليه السلام اوّلين پيامبر اولوا العزمى است كه از طرف خداوند به رسالت عامّه مبعوث شد». «1» دعوت حضرت نوح جهانى بود، چون قوم او همهى مردم آن روز زمين بودند و حضرت در نفرين خود همهى كافران روى زمين را نفرين كرد، «وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً» «2» و همهى جهانيان غرق شدند. | ||
+ | |||
+ | حضرت نوح عليه السلام 950 سال مردم را دعوت به توحيد كرد، «أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عاماً» «3» آنها نه تنها ايمان نياوردند، بلكه از آن حضرت دورى كرده، «فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعائِي إِلَّا فِراراً» «4» و او را مورد آزار و شكنجه قرار مىدادند. به قدرى مىزدند كه بيهوش بر زمين مىافتاد؛ امّا | ||
+ | |||
+ | «1». تفسير درّالمنثور. | ||
+ | |||
+ | «2». نوح، 26. | ||
+ | |||
+ | «3». عنكبوت، 14. | ||
+ | |||
+ | «4». نوح، 6. | ||
+ | |||
+ | جلد 3 - صفحه 88 | ||
+ | |||
+ | هنگامى كه به هوش مىآمد مىگفت: «الّلهم اهدِ قومى فانّهم لا يعلمون» خدايا! قوم مرا هدايت كن كه آنان ناآگاهند. | ||
+ | |||
+ | ===پیام ها=== | ||
+ | |||
+ | 1- با اينكه رسالت نوح عليه السلام جهانى بود، ابتدا از قوم خود شروع كرد. «يا قَوْمِ» | ||
+ | |||
+ | 2- دعوت به توحيد و خداپرستى، سرآغاز دعوت انبيا و از مشتركات همهى اديان الهى است. «اعْبُدُوا اللَّهَ» | ||
+ | |||
+ | 3- دليل يكتاپرستى، يكتايى وبىشريك بودن خداوند است. اعْبُدُوا اللَّهَ ... ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ | ||
+ | |||
+ | 4- خداشناسى و ايمان به خدا، از همان ابتدا و در طول تاريخ بوده است. | ||
+ | |||
+ | (حضرت نوح كه قبل از حضرت ابراهيم، موسى وعيسى عليهم السلام بود، به مردم گفت: خدا را عبادت كنيد، كه اين بيانگر شناخت آنان نسبت به خداوند است) «يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ» | ||
+ | |||
+ | 5- انبيا، دلسوزان واقعى بشرند. يا قَوْمِ ... إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ | ||
+ | |||
+ | 6- مخالفان انبيا هميشه، گروهى از اشراف و سردمداران بودهاند كه زرق و برق ثروت و قدرت آنان، چشم مردم را پر مىكرده است. «الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ» | ||
+ | |||
+ | 7- بدتر از ايمان نياوردن، گمراه دانستن انبياست. «إِنَّا لَنَراكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ» آرى، وقتى فطرت مسخ شود، راهنماى واقعى را گمراه مىپندارد. امروز نيز گروهى كه خود را روشنفكر مىدانند، رهروان پيامبر را مرتجع و سادهلوح مىپندارند. | ||
+ | |||
+ | 8- كسى كه در پى پديد آوردن نظام توحيدى و براندازى نظام شرك است، بايد انتظار هرگونه تهمت و توهين را داشته باشد. «لَنَراكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ» | ||
+ | |||
+ | 9- مخالفان، در تهمتزدن سخت و جدّى هستند. «إِنَّا لَنَراكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ» | ||
+ | |||
+ | تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 89 | ||
}} | }} | ||
نسخهٔ ۱۳ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۴:۴۷
<<58 | آیه 59 سوره اعراف | 60>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
همانا نوح را به قومش فرستادیم، گفت: ای قوم، خدای یکتا را پرستید که جز او شما را خدایی نیست، من بر شما از عذاب روزی بزرگ (یعنی قیامت) میترسم.
به یقین، نوح را به سوی قومش فرستادیم، پس به آنان گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید، که شما را جز او معبودی نیست، من قطعاً از عذاب روزی بزرگ بر شما می ترسم.
همانا نوح را به سوى قومش فرستاديم. پس گفت: «اى قوم من، خدا را بپرستيد كه براى شما معبودى جز او نيست، من از عذاب روزى سترگ بر شما بيمناكم.»
نوح را بر قومش به رسالت فرستاديم. گفت: اى قوم من، اللّه را بپرستيد، شما را خدايى جز او نيست، من از عذاب روزى بزرگ بر شما بيمناكم.
ما نوح را به سوی قومش فرستادیم؛ او به آنان گفت: «ای قوم من! (تنها) خداوند یگانه را پرستش کنید، که معبودی جز او برای شما نیست! (و اگر غیر او را عبادت کنید،) من بر شما از عذاب روز بزرگی میترسم!»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«یَوْمٍ عَظِیمٍ»: روز بزرگ که قیامت است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَقالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ «59»
همانا نوح را به سوى قومش فرستاديم. پس به مردم گفت: اى قوم من! خدا را بپرستيد كه جز او براى شما خدا و معبودى نيست. همانا من بر شما از عذاب روزى بزرگ بيمناكم.
قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَراكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «60»
سران قوم او گفتند: همانا ما تو را در گمراهى آشكارى مىبينيم.
نکته ها
نمونهى «بلد خبيث» كه در آيهى قبل مطرح بود، قوم نوح بودند كه هر چه حضرت نوح فرياد زد، به جايى نرسيد. داستان حضرت نوح عليه السلام در سورههاى نوح، صافّات، اسراء، احزاب، يونس، مؤمنون و قمر آمده است.
«خوف»، جنبه مثبت نيز دارد، ولى «جُبن»، فقط ترسِ منفى و ناپسند است. «جبن»، ناشى از خودكمبينى است و «خوف»، گاهى مولود واقعبينى و هوشيارى نسبت به خطرهاست.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «نوح عليه السلام اوّلين پيامبر اولوا العزمى است كه از طرف خداوند به رسالت عامّه مبعوث شد». «1» دعوت حضرت نوح جهانى بود، چون قوم او همهى مردم آن روز زمين بودند و حضرت در نفرين خود همهى كافران روى زمين را نفرين كرد، «وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً» «2» و همهى جهانيان غرق شدند.
حضرت نوح عليه السلام 950 سال مردم را دعوت به توحيد كرد، «أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عاماً» «3» آنها نه تنها ايمان نياوردند، بلكه از آن حضرت دورى كرده، «فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعائِي إِلَّا فِراراً» «4» و او را مورد آزار و شكنجه قرار مىدادند. به قدرى مىزدند كه بيهوش بر زمين مىافتاد؛ امّا
«1». تفسير درّالمنثور.
«2». نوح، 26.
«3». عنكبوت، 14.
«4». نوح، 6.
جلد 3 - صفحه 88
هنگامى كه به هوش مىآمد مىگفت: «الّلهم اهدِ قومى فانّهم لا يعلمون» خدايا! قوم مرا هدايت كن كه آنان ناآگاهند.
پیام ها
1- با اينكه رسالت نوح عليه السلام جهانى بود، ابتدا از قوم خود شروع كرد. «يا قَوْمِ»
2- دعوت به توحيد و خداپرستى، سرآغاز دعوت انبيا و از مشتركات همهى اديان الهى است. «اعْبُدُوا اللَّهَ»
3- دليل يكتاپرستى، يكتايى وبىشريك بودن خداوند است. اعْبُدُوا اللَّهَ ... ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ
4- خداشناسى و ايمان به خدا، از همان ابتدا و در طول تاريخ بوده است.
(حضرت نوح كه قبل از حضرت ابراهيم، موسى وعيسى عليهم السلام بود، به مردم گفت: خدا را عبادت كنيد، كه اين بيانگر شناخت آنان نسبت به خداوند است) «يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ»
5- انبيا، دلسوزان واقعى بشرند. يا قَوْمِ ... إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ
6- مخالفان انبيا هميشه، گروهى از اشراف و سردمداران بودهاند كه زرق و برق ثروت و قدرت آنان، چشم مردم را پر مىكرده است. «الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ»
7- بدتر از ايمان نياوردن، گمراه دانستن انبياست. «إِنَّا لَنَراكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ» آرى، وقتى فطرت مسخ شود، راهنماى واقعى را گمراه مىپندارد. امروز نيز گروهى كه خود را روشنفكر مىدانند، رهروان پيامبر را مرتجع و سادهلوح مىپندارند.
8- كسى كه در پى پديد آوردن نظام توحيدى و براندازى نظام شرك است، بايد انتظار هرگونه تهمت و توهين را داشته باشد. «لَنَراكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ»
9- مخالفان، در تهمتزدن سخت و جدّى هستند. «إِنَّا لَنَراكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ»
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 89
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَقالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ (59)
لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ: و هر آينه بتحقيق كه فرستاديم حضرت نوح پيغمبر را به رسالت به سوى قومش براى دعوت به توحيد و نهى از شرك و كفر.
اسم مباركش عبد الغفار ملقب به نوح. در بعثت او اختلاف است، اقل چهل ساله و اكثرش چهار صد ساله. و مدت عمرش دو هزار و پانصد سال گفته و به شيخ الانبياء معروف است، به سبب كثرت سنش. در علل الشرايع از حضرت صادق عليه السّلام: انّما سمّى نوحا لأنّه كان ينوح على نفسه. «1» و در روايتى:
انّما سمّى نوحا لأنّه بكى خمس مأة عام «2» فرمود: نوح ناميده شد براى اينكه نوحه و گريه مىنمود بر نفس خود و به روايتى: به جهت آنكه پانصد سال گريه كرد.
فَقالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ: پس فرمود حضرت نوح اى قوم من، عبادت و اطاعت كنيد ذات احديت اللّه را كه مستجمع تمام صفات كماليه و منزه از كليه نقايص است، مستحق عبادت و اجلال و تعظيم مىباشد لا غير.
بعد از آن تخصيص و تعليل معبوديت اللّه را فرمايد: ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ:
نيست مر شما را در ظاهر و باطن اصلا و ابدا هيچ معبودى مستحق پرستش و عبادت، مگر ذات احديت او سبحانه. إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ
«1» علل الشرايع جزء اوّل، باب 20، حديث اوّل.
«2» علل الشرايع جزء اوّل، باب 20، حديث سوّم.
جلد 4 صفحه 103
عَظِيمٍ: بدرستى كه من مىترسم بر شما به ترك توحيد و عبادت اللّه، عذاب روز عظيم را. مراد طوفان يا عذاب قيامت يا هر دو باشد. دليل، يا ترغيب يا ترهيب باشد. و اينجا هر دو نوع را شيخ الانبياء مقدّم فرمود: اما ترغيب بقوله:
ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ، و اما ترهيب، بقوله: إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ.
پس از دعوت نوح عليه السّلام امت را به توحيد و عبادت الهى و نهى از شرك.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَقالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ (59)
ترجمه
بتحقيق فرستاديم نوح را بسوى قومش پس گفت اى قوم من بپرستيد خدا را نيست مر شما را خدائى جز او همانا من ميترسم بر شما از عذاب روزى بزرگ.
تفسير
حضرت نوح اول پيغمبران اولو العزم است كه خداوند از آنها ميثاق مؤكد اخذ فرموده است و گفتهاند پسر ملك بن متوشلح بن ادريس است و آن اول پيغمبر بعد از جدّ اعلاى خود است و قمى ره روايت نموده است كه نام او عبد الغفار است و نوح خوانده شده براى آنكه بر خود نوحه مينمود و در خبرى مدت گريه نوح پانصد سال تعيين شده است و در كافى از امام باقر (ع) نقل نموده كه ميان نوح و آدم (ع) ده پدر فاصله استكه آنها انبيا و اوصيا بودند ولى مخفى بودند باين جهت نامى از آنها در قرآن برده نشده و در آنكتاب و عياشى ره از آنحضرت نقل نموده كه شريعت حضرت نوح امر بعبادت خدا بود بتوحيد و اخلاص و نفى شرك كه دين فطرى است و خداوند از او و ساير انبيا بر آن اخذ ميثاق نموده و امر فرمود بنماز و امر بمعروف و نهى از منكر و حلال و حرام ولى واجب نفرمود احكام حدود و مواريث را اين شريعت او بود و مراد از روز بزرگ روز قيامت يا روز طوفان است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لَقَد أَرسَلنا نُوحاً إِلي قَومِهِ فَقالَ يا قَومِ اعبُدُوا اللّهَ ما لَكُم مِن إِلهٍ غَيرُهُ إِنِّي أَخافُ عَلَيكُم عَذابَ يَومٍ عَظِيمٍ (59)
هراينه بتحقيق ما فرستاديم حضرت نوح را بسوي قوم خود پس فرمود اي قوم من بپرستيد اللّه را نيست از براي شما معبودي غير از او محققا من ميترسم براي شما عذاب روز با عظمتي را.
لَقَد أَرسَلنا نُوحاً حضرت نوح در اخبار دارد که نام او عبد الغفار و عبد الملك و عبد الاعلي بوده، و در مجمع البحرين از حضرت صادق عليه السّلام روايت ميكند که عمر نوح (ع) دو هزار و پانصد سال بوده هشتصد و پنجاه سال قبل از بعثت و نهصد و پنجاه سال در ميان قوم دعوت ميفرمود و هفتصد سال بعد از طوفان و موقع قبض روحش از ملك الموت درخواست كرد از آفتاب بيايد بسايه چون آمد بملك الموت فرمود اينکه عمر بقدر آمدن از آفتاب بسايه است، و او پسر لامك پسر متوشخ پسر اخنوخ که حضرت ادريس باشد که ميان نوح و ادريس دو واسطه بوده و ميان نوح و آدم ده واسطه بوده و سال ولادتش سال وفات حضرت آدم بوده
جلد 7 - صفحه 348
بوده و آدم طول عمر او نهصد و سي سال طبق حديث مروي از حضرت باقر عليه السّلام و موقع وفات آدم اولاد و احفاد او بالغ بر چهل هزار بودند، و نوح اول پيغمبر اولو العزم صاحب دين جديد و ناسخ دين قبل بوده و بعد از حضرت ادريس اول پيغمبر نوح بوده و ميان اينکه دو نبي پيغمبري نبوده و عمر او از تمام انبياء بيشتر بوده لذا او را شيخ الانبياء گفتند.
الي قومه قوم نوح تمام بتپرست بودند و دستگاه بتپرستي هم در زمان نوح شروع شد بعد از وفات آدم در اينکه مدت هشتصد و پنجاه سال قبل از بعثت نوح ابتداء شيطان آمد نزد بني آدم و گفت حضرت آدم و ساير آباء شما مثل شيث و ادريس مقرب درگاه خداوند بودند صورت آنها را مقابل خود بگذاريد و سجده كنيد تا آنها شفيع شوند شما بسعادت برسيد چنانچه امروز هم يك صور خياليه از پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين و ساير ائمه عليهم السّلام در ميان عوام شيعه معمول شده بقدري که احدي از علماء قدرت جلوگيري از آنها ندارد كمكم بتپرستي رواج پيدا كرد و بتهاي زيادي باسامي مختلفه در ميان آنها بود: ودّ، سواع، يعوث، يعوق، نسر. حضرت نوح عليه السّلام چون مبعوث شد اولين دعوتش دعوت بتوحيد بود فَقالَ يا قَومِ اعبُدُوا اللّهَ چنانچه پيغمبر اسلام هم اولين دعوتش ميان مشركين همين بوده
(قولوا لا اله الّا اللّه تفلحوا)
بلكه اكثر انبياء اولين دعوت آنها همين بود مثل هود، صالح، ابراهيم، شعيب و غير اينها چنانچه در قرآن ذكر آنها مكررا شده ما لَكُم مِن إِلهٍ غَيرُهُ نه خورشيد و ماه و ستارگان و نه ملك و جن و انس و نه حيوانات مثل گاو و گوساله و نه نباتات مثل اشجار که ميپرستيدند و نه جمادات مثل آتش و اصنام تمام اينها مخلوق حق هستند عبادت و پرستش منحصر بذات مقدس او است و بس.
إِنِّي أَخافُ عَلَيكُم عَذابَ يَومٍ عَظِيمٍ ظاهرا مراد عذاب آخرت باشد و تعبير
جلد 7 - صفحه 349
باخاف براي اينست که ممكن است ايمان بياورند و نجات پيدا كنند و احتمال ميرود که مراد از طوفان و غرق باشد.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 59)- رسالت نوح نخستین پیامبر اولوا العزم: سرگذشت نوح در سورههای مختلفی از قرآن مانند سوره هود، انبیاء، مؤمنون، شعراء و نوح مشروحا آمده است، اما در اینجا تنها فهرستی از آن در شش آیه آمده، نخست میفرماید: «ما نوح را به سوی قومش فرستادیم» (لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلی قَوْمِهِ).
نخستین چیزی که او به آنها یادآور شد، همان توجه به حقیقت توحید و نفی هرگونه بت پرستی بود، «پس به آنها گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید که هیچ
ج2، ص58
معبودی جز او برای شما نیست» (فَقالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ).
نوح پس از بیدار کردن فطرتهای خفته، آنان را از سر انجام بت پرستی بر حذر داشته و گفت: «من از عذاب روزی بزرگ بر شما میترسم» (إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ عَذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ).
منظور از مجازات «روز بزرگ» ممکن است همان توفان معروف نوح یا مجازات الهی در روز رستاخیز باشد.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم