آیه 43 سوره حجر: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ|سوره=15|آیه =43}} {{م...» ایجاد کرد)
 
(تفسیر آیه)
سطر ۵۳: سطر ۵۳:
  
 
و البتّه دوزخ وعده‌گاه همگى آنهاست.
 
و البتّه دوزخ وعده‌گاه همگى آنهاست.
 +
 +
لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ «44»
 +
 +
براى آن هفت در است، براى هر در بخشى از آن گمراهان تقسيم شده‌اند.
 +
 +
جلد 4 - صفحه 462
 +
 +
===نکته ها===
 +
 +
هفت درب دوزخ، شايد اشاره به تعداد زياد آن باشد. يعنى عوامل بسيارى سبب جهنمى شدن انسان مى‌شود. نظير آيه 27 لقمان كه مى‌فرمايد: اگر درختان قلم وهفت دريا مركب شوند، «وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ» نمى‌توانند كلمات خدا را بنويسند. كنايه از اينكه مخلوقات الهى به قدرى زيادند كه قابل شماره و حساب نيستند.
 +
 +
===پیام ها===
 +
 +
1- هر يك از بهشت و دوزخ راههايى دارد. «لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ»
 +
 +
(در نهج‌البلاغه مى‌خوانيم كه مجاهدان درب خاصى براى بهشت دارند)
 +
 +
2- دوزخ همچون بهشت، طبقات و مراتبى دارد وهركس مطابق جرمش كيفر مى‌شود. «لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ»
 
}}
 
}}
  
سطر ۶۲: سطر ۸۰:
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
  
 +
لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ (44)
 +
 +
لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ‌: از براى جهنم هفت در باشد به عدد طبقات آن. تفسير برهان‌ «1» از على بن ابراهيم در حديثى از حضرت باقر عليه السّلام روايت نموده اسامى درجات جهنم را با ذكر آيات و پاره‌اى از اشارات، فقط اسامى دركات اينجا نقل شود: اعلاى آن جحيم، دومى: لظى، سومى: سقر، چهارمى:
 +
 +
حطمه، پنجمى: هاويه، ششمى: سعير، هفتمى: جهنم. لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ‌: براى هر درى، يعنى هر طبقه را از گمراهان نصيبى است قسمت شده. حاصل آن كه هرآينه مختص به طايفه‌اى است، روايات و اقوال در بيان آنها مختلف است.
 +
 +
سيد بن طاوس‌ «2» نقل نموده: وقتى اين دو آيه شريفه بر پيغمبر نازل شد، حضرت گريه شديد، و اصحاب هم گريه نمودند، ندانستند جبرئيل چه آورده، هيچ كس جرئت تكلم نداشت، و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هر وقت حضرت فاطمه سلام اللّه عليها را مى‌ديد خوشحال مى‌شد. بعضى اصحاب به در خانه رفتند، ديدند حضرت مشغول آسياى جو، و مى‌فرمايد: (وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقى‌)* «3» سلام و خبر به پيغمبر دادند، حضرت بيرون آمد با شمله كهنه كه‌
 +
 +
«1» تفسير برهان، جلد 2، صفحه 346.
 +
 +
«2» تفسير برهان، جلد 2، صفحه 346.
 +
 +
«3» شورى آيه 36.
 +
 +
جلد 7 - صفحه 114
  
وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ (43)
+
دوازده وصله از ليف خرما داشت. سلمان گريه كرد و گفت: وا حزنا، قيصر و كسرى در حرير و سندس، و دختر رسول خدا چنين كسائى. چون حضرت فاطمه عليها السّلام بر پيغمبر وارد شد، گفت: سلمان تعجب از لباس نموده، به حق خدائى كه تو را مبعوث گردانيده، من و على عليه السّلام پنج سال است با پوست گوسفندى روز علف دهيم شتر را و شب فراش سازيم. حضرت فرمود:
  
«1» تفسير برهان، جلد 2، صفحه 344، حديث هفتم.
+
اى سلمان، دختر من از پيش روندگان است. بعد جهت گريه را سؤال، حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين دو آيه را ذكر، حضرت فاطمه عليها السّلام برو در افتاد، گفت: الويل ثم الويل، كسى را كه داخل آتش شود.
  
جلد 7 - صفحه 113
+
سلمان گفت: كاش گوسفندى بودم گوشتم را مى‌خوردند و پوستم را مشك مى‌كردند.
  
وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ‌: و بدرستى كه جهنم وعده‌گاه و جايگاه ابليس و تابعان او است تماما، يعنى همه به بدى افعال خود داخل آتش جهنم و معذب شوند.
+
ابو ذر گفت: كاش مادرم مرا نمى‌زائيد و ذكر آتش نمى‌شنيدم.
 +
 
 +
عمار گفت: كاش پرنده و با طيور محشور در صحرا و مرا حسابى و عقابى نبود.
 +
 
 +
حضرت على عليه السّلام دست به سر با گريه فرمود: واى از دورى سفر و كمى توشه در سفر قيامت، جزا يابند، و در آتش تردد كنند، مريضانى كه عيادت نشوند، و مجروحانى كه مداوا نشوند، و اسيرانى كه رها نشوند، از آتش مى‌خورند و مى‌آشامند، و بين طبقات آتش زير و رو شوند، و به مقطعات نيران ملبس، و با شياطين قرين گردند.
 +
 
 +
وقتى معصومين و مخلصين به شنيدن آتش چنين گويند، حال سايرين چگونه باشد؟ تا كه دستت مى‌رسد قبل از مرگ كارى بكن.
  
  
سطر ۱۲۱: سطر ۱۶۰:
 
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
 
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ إِن‌َّ جَهَنَّم‌َ لَمَوعِدُهُم‌ أَجمَعِين‌َ (43)
+
لَها سَبعَةُ أَبواب‌ٍ لِكُل‌ِّ باب‌ٍ مِنهُم‌ جُزءٌ مَقسُوم‌ٌ (44)
 +
 
 +
‌از‌ ‌براي‌ جهنم‌ هفت‌ ‌در‌ هست‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌هر‌ دري‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ كفار يك‌ دسته‌ قسمت‌ شده‌اند (لَها سَبعَةُ أَبواب‌ٍ) معني‌ ‌اينکه‌ نيست‌ ‌که‌ يك‌ جهنم‌ اطرافش‌ ديوار ‌باشد‌ و ‌در‌ كار گذارده‌ باشند بلكه‌ هفت‌ جهنم‌ ‌است‌ ‌که‌ عذابهاي‌ ‌آن‌ مختلف‌ ‌است‌ ‌از‌ حيث‌ شدت‌ و ضعف‌ و ‌هر‌ دسته‌ بمقدار استحقاق‌ ‌آنها‌ معذّب‌ هستند و تعبير بهفت‌ طبقه‌ ‌هم‌ بهمين‌ معنا ‌است‌، چنانچه‌ هشت‌ ‌در‌ بهشت‌ ‌هم‌ ‌اينکه‌ نحوه‌ ‌است‌ ‌که‌ هشت‌ بهشت‌ ‌است‌ و ‌هر‌ دسته‌ بمقدار قابليت‌ تفضّل‌ ‌خود‌ ‌در‌ ‌هر‌ يك‌ ‌آنها‌ وارد ميشوند و همين‌ نحو ‌که‌ منافقين‌ ‌از‌ ‌در‌ هفتم‌ وارد ميشوند ‌که‌ أسفل‌ السافلين‌ و ‌در‌ قرآن‌ ميفرمايد:
  
(محققا جهنم‌ محليست‌ ‌که‌ بآنها ‌يعني‌ غاوين‌ و عدد داده‌ ‌شده‌ بالتمام‌ ‌که‌ تمام‌ ‌آنها‌ ‌در‌ ‌آن‌ داخل‌ ميشوند) يكي‌ ‌از‌ عقائده‌ حقه‌ وجود بهشت‌ و جهنّم‌ ‌است‌ ‌که‌ الآن‌ موجود ‌است‌ و آيات‌ و أخبار ‌بر‌ وجود ‌اينکه‌ دو بسيار داريم‌ أمّا محل‌ّ ‌آنها‌ كجا ‌است‌، اما بهشت‌ بنص‌ قرآن‌ ‌در‌ سدرة المنتهي‌ ‌که‌ ميفرمايد:
+
فِي‌ الدَّرك‌ِ الأَسفَل‌ِ مِن‌َ النّارِ نساء ‌آيه‌ 144.
  
وَ لَقَد رَآه‌ُ نَزلَةً أُخري‌ عِندَ سِدرَةِ المُنتَهي‌ عِندَها جَنَّةُ المَأوي‌ و النجم‌ ‌آيه‌ 14) لكن‌ سدرة المنتهي‌ كجا ‌است‌ معلوم‌ نيست‌، و اما جهنّم‌ بعضي‌ گفتند ‌در‌ تخوم‌ أرض‌ ‌است‌، و يكي‌ ‌از‌ شواهد ‌آن‌ ‌را‌ استكشافات‌ جديده‌ قرار دادند ‌که‌ زمين‌ ‌را‌ ‌هر‌ چه‌ حفر كنند حرارتش‌ زياد ميشود ‌تا‌ برسد بجايي‌ ‌که‌ ‌هر‌ فلز ‌را‌ آنجا ببرند بفوري‌ آب‌ ميشود و وعده‌ إلهي‌ تخلّف‌ پذير نيست‌ إِن‌َّ اللّه‌َ لا يُخلِف‌ُ المِيعادَ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 7.
+
همين‌ انبياء و أوصياء و ‌من‌ يحذوا حذوهم‌ ‌در‌ بهشت‌ أعلي‌ ‌که‌ هشتم‌ بهشت‌ ‌است‌ وارد ميشوند و همين‌ نحو ‌که‌ ‌در‌ بهشت‌ دو قسم‌ مثوبات‌ هست‌ جسماني‌ و روحاني‌ ‌حتي‌ ‌در‌ خبر دارد.
  
و افراد بشر چند قسم‌ هستند مؤمن‌ صالح‌ متقي‌ ميعادش‌ بهشت‌ ‌است‌، و ‌غير‌ مؤمن‌ ‌که‌ مقصر ‌باشد‌ جهنم‌ ‌است‌ خواه‌ مشرك‌ ‌باشد‌ ‌ يا ‌ كافر ‌ يا ‌ ضال‌ ‌ يا ‌ منكر ضروري‌ ‌ يا ‌ شاك‌ ‌در‌ دين‌ ‌که‌ بالتمام‌ ‌از‌ غاوين‌ هستند و ‌غير‌ مؤمن‌ قاصر نه‌ قابليت‌ بهشت‌ دارد نه‌ استحقاق‌ جهنم‌ و مؤمن‌ ‌غير‌ صالح‌ و ‌غير‌ متقي‌ ‌اگر‌ ‌با‌ إيمان‌ و آمرزيده‌ مرد ‌ يا ‌ مورد شفاعت‌ شد أهل‌ بهشت‌ و إلّا بمقدار معاصي‌ گرفتار ‌است‌ و بالاخره‌ بواسطه‌ ايمانش‌ بهشت‌ ميرود و ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ وَ إِن‌َّ جَهَنَّم‌َ لَمَوعِدُهُم‌ أَجمَعِين‌َ ‌که‌ هميشه‌ ‌در‌ جهنم‌ هستند غاوين‌ ‌را‌ ميفرمايد: ‌که‌ دسته‌ دوم‌ هستند ‌که‌ ‌غير‌ مؤمن‌ ‌باشد‌ ‌عن‌ تقصير.
+
اذا اشتغل‌ اهل‌ الجنة بالجنة اشتغل‌ أهل‌ اللّه‌ باللّه‌.
  
43
+
‌در‌ جهنم‌ ‌هم‌ دو قسم‌ عذاب‌ ‌است‌ جسماني‌ و روحاني‌ و ‌ما ‌در‌ مجلد سيّم‌ كلم‌ الطيب‌ اقسام‌ جسماني‌ و روحاني‌ ‌هر‌ دو ‌را‌ بيان‌ كرده‌ايم‌ مراجعه‌ فرمائيد.
 
}}
 
}}
 
|-|
 
|-|
سطر ۱۳۸: سطر ۱۷۹:
 
]
 
]
  
(آیه 43)- سپس صریحترین تهدیدهای خود را متوجه پیروان شیطان کرده، می‌گوید: «و جهنم میعادگاه همه آنهاست» (وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ).
+
(آیه 44)- «همان دوزخی که هفت در دارد، و برای هر دری گروهی از پیروان شیطان تقسیم شده‌اند» (لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِکُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ).
  
گمان نکنند که آنها از چنگال مجازات می‌توانند فرار کنند و یا به حساب آنها رسیدگی نمی‌شود.
+
این درها، در حقیقت درهای گناهانی است که به وسیله آن، افراد وارد دوزخ می‌شوند، هر گروهی به وسیله ارتکاب گناهی و از دری، همان گونه که درهای بهشت، طاعات و اعمال صالح و مجاهدتهایی است که به وسیله آن بهشتیان وارد بهشت می‌شوند.
 
}}
 
}}
 
|-|
 
|-|
سطر ۱۴۸: سطر ۱۸۹:
  
 
==تفسیر های فارسی==
 
==تفسیر های فارسی==
==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=15 |آیه=43}}===
+
==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=15 |آیه=44}}===
==={{تفسیر خسروی|سوره=15 |آیه=43}}===
+
==={{تفسیر خسروی|سوره=15 |آیه=44}}===
==={{تفسیر عاملی|سوره=15 |آیه=43}}===
+
==={{تفسیر عاملی|سوره=15 |آیه=44}}===
==={{تفسیر جامع|سوره=15 |آیه=43}}===
+
==={{تفسیر جامع|سوره=15 |آیه=44}}===
  
 
==تفسیر های عربی==
 
==تفسیر های عربی==
==={{تفسیر المیزان|سوره=15 |آیه=43}}===
+
==={{تفسیر المیزان|سوره=15 |آیه=44}}===
==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=15 |آیه=43}}===
+
==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=15 |آیه=44}}===
==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=15 |آیه=43}}===
+
==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=15 |آیه=44}}===
==={{تفسیر الصافی|سوره=15 |آیه=43}}===
+
==={{تفسیر الصافی|سوره=15 |آیه=44}}===
==={{تفسیر الکاشف|سوره=15 |آیه=43}}===
+
==={{تفسیر الکاشف|سوره=15 |آیه=44}}===
 
</tabber>
 
</tabber>
  

نسخهٔ ‏۱۲ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۶:۰۴

مشاهده آیه در سوره

وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<42 آیه 43 سوره حجر 44>>
سوره : سوره حجر (15)
جزء : 14
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و البته وعده‌گاه جمیع آن مردم گمراه نیز آتش دوزخ خواهد بود.

و مسلماً دوزخ، وعده گاه همگی آنان است.

و قطعاً وعده‌گاه همه آنان دوزخ است،

و جهنم ميعادگاه همه است.

و دوزخ، میعادگاه همه آنهاست!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

and indeed hell is the tryst of them all.

And surely Hell is the promised place of them all:

And lo! for all such, hell will be the promised place.

And verily, Hell is the promised abode for them all!

معانی کلمات آیه

«لَمَوْعِدُهُمْ»: میعادگاه ایشان. وعده آنان. مَوْعِد اسم مکان یا مصدر میمی است و مرجع ضمیر (هُمْ)، (الْغَاوِینَ) است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ «43»

و البتّه دوزخ وعده‌گاه همگى آنهاست.

لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ «44»

براى آن هفت در است، براى هر در بخشى از آن گمراهان تقسيم شده‌اند.

جلد 4 - صفحه 462

نکته ها

هفت درب دوزخ، شايد اشاره به تعداد زياد آن باشد. يعنى عوامل بسيارى سبب جهنمى شدن انسان مى‌شود. نظير آيه 27 لقمان كه مى‌فرمايد: اگر درختان قلم وهفت دريا مركب شوند، «وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ» نمى‌توانند كلمات خدا را بنويسند. كنايه از اينكه مخلوقات الهى به قدرى زيادند كه قابل شماره و حساب نيستند.

پیام ها

1- هر يك از بهشت و دوزخ راههايى دارد. «لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ»

(در نهج‌البلاغه مى‌خوانيم كه مجاهدان درب خاصى براى بهشت دارند)

2- دوزخ همچون بهشت، طبقات و مراتبى دارد وهركس مطابق جرمش كيفر مى‌شود. «لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)


لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ (44)

لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ‌: از براى جهنم هفت در باشد به عدد طبقات آن. تفسير برهان‌ «1» از على بن ابراهيم در حديثى از حضرت باقر عليه السّلام روايت نموده اسامى درجات جهنم را با ذكر آيات و پاره‌اى از اشارات، فقط اسامى دركات اينجا نقل شود: اعلاى آن جحيم، دومى: لظى، سومى: سقر، چهارمى:

حطمه، پنجمى: هاويه، ششمى: سعير، هفتمى: جهنم. لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ‌: براى هر درى، يعنى هر طبقه را از گمراهان نصيبى است قسمت شده. حاصل آن كه هرآينه مختص به طايفه‌اى است، روايات و اقوال در بيان آنها مختلف است.

سيد بن طاوس‌ «2» نقل نموده: وقتى اين دو آيه شريفه بر پيغمبر نازل شد، حضرت گريه شديد، و اصحاب هم گريه نمودند، ندانستند جبرئيل چه آورده، هيچ كس جرئت تكلم نداشت، و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هر وقت حضرت فاطمه سلام اللّه عليها را مى‌ديد خوشحال مى‌شد. بعضى اصحاب به در خانه رفتند، ديدند حضرت مشغول آسياى جو، و مى‌فرمايد: (وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقى‌)* «3» سلام و خبر به پيغمبر دادند، حضرت بيرون آمد با شمله كهنه كه‌

«1» تفسير برهان، جلد 2، صفحه 346.

«2» تفسير برهان، جلد 2، صفحه 346.

«3» شورى آيه 36.

جلد 7 - صفحه 114

دوازده وصله از ليف خرما داشت. سلمان گريه كرد و گفت: وا حزنا، قيصر و كسرى در حرير و سندس، و دختر رسول خدا چنين كسائى. چون حضرت فاطمه عليها السّلام بر پيغمبر وارد شد، گفت: سلمان تعجب از لباس نموده، به حق خدائى كه تو را مبعوث گردانيده، من و على عليه السّلام پنج سال است با پوست گوسفندى روز علف دهيم شتر را و شب فراش سازيم. حضرت فرمود:

اى سلمان، دختر من از پيش روندگان است. بعد جهت گريه را سؤال، حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين دو آيه را ذكر، حضرت فاطمه عليها السّلام برو در افتاد، گفت: الويل ثم الويل، كسى را كه داخل آتش شود.

سلمان گفت: كاش گوسفندى بودم گوشتم را مى‌خوردند و پوستم را مشك مى‌كردند.

ابو ذر گفت: كاش مادرم مرا نمى‌زائيد و ذكر آتش نمى‌شنيدم.

عمار گفت: كاش پرنده و با طيور محشور در صحرا و مرا حسابى و عقابى نبود.

حضرت على عليه السّلام دست به سر با گريه فرمود: واى از دورى سفر و كمى توشه در سفر قيامت، جزا يابند، و در آتش تردد كنند، مريضانى كه عيادت نشوند، و مجروحانى كه مداوا نشوند، و اسيرانى كه رها نشوند، از آتش مى‌خورند و مى‌آشامند، و بين طبقات آتش زير و رو شوند، و به مقطعات نيران ملبس، و با شياطين قرين گردند.

وقتى معصومين و مخلصين به شنيدن آتش چنين گويند، حال سايرين چگونه باشد؟ تا كه دستت مى‌رسد قبل از مرگ كارى بكن.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلى‌ يَوْمِ يُبْعَثُونَ (36) قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ (37) إِلى‌ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ (38) قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ (39) إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ (40)

قالَ هذا صِراطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ (41) إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ (42) وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ (43) لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ (44)

ترجمه‌

گفت اى پروردگار من پس مهلت ده مرا تا روزى كه برانگيخته ميشوند

گفت پس همانا تو از مهلت داده شدگانى‌

تا روز وقت دانسته شده‌

گفت پروردگار من براى آنكه موجب گمراهى من شدى هر آينه زينت ميدهم براى‌

جلد 3 صفحه 253

ايشان در زمين و هر آينه گمراه ميكنم آنها را بتمامى‌

مگر بندگان تو از آنها كه خالص شدگانند

گفت اين راهى است بر من راست‌

همانا بندگان من نيست مر تو را بر ايشان سلطنتى مگر كسانيكه پيروى كردند تو را از گمراهان‌

و همانا جهنم هرآينه وعده گاه آنها است تمامى‌

مر آنرا است هفت دراز براى هر درى است از آنها پاره‌اى قسمت شده.

تفسير

ابليس پس از آنكه از درگاه ربوبيّت رانده و از رحمت رحيميه نااميد گرديد از خداوند بپاداش عباداتى كه تا آنزمان كرده بود در خواست نمود كه خداوند باو تا قيامت كه روز بعث خلايق است عمر دهد و عذاب نفرمايد او را و اين مهلت را خداوند باو داد ولى تصريح بروز قيامت نفرمود بلكه فرمود تا روز كه وقت آن معلوم است براى خدا كه محتمل است روز قيامت باشد چنانچه جمعى گفته‌اند و محتمل است روز مرگ خلائق باشد كه آنوقتى است كه نفخه اوّل صور دميده ميشود چنانچه در علل از امام صادق عليه السّلام نقل شده و فرموده است ابليس ميان نفخه اوّل و دوم ميميرد و محتمل است روز بعث و ظهور امام زمان باشد چنانچه عياشى ره از آنحضرت نقل نموده و آنكه امام زمان آن ملعون را در مسجد كوفه ميكشد و آن روز وقت معلوم است و آنملعون پس از گرفتن مهلت عرضه داشت اى پروردگار من براى آنكه امر نمودى مرا بسجود آدم كه شأن من نبود و اين موجب محروميت من شد از رحمت تو زينت ميدهم در نظر بنى آدم باطل و معصيت تو را و گمراه ميكنم ايشانرا بتمامى مگر بندگان تو را از آنها كه خالص نمودى ايشانرا براى طاعت خود و بعضى مخلصين بكسر لام قرائت نموده‌اند يعنى مگر بندگان تو را كه خالص نمودند نفوس خود را براى طاعت تو و نسبت اغواء بخداوند بگمان شيطان رجيم بود كه تصوّر مينمود امر خداوند بسجود موجب گمراهى او شده با آنكه تكبر و غرور و خودسرى او موجب گمراهى و بدبختى و شقاوت ابدى او گرديد و الا خداوند كسيرا اغواء و اضلال نميفرمايد مگر مراد از اغواء نوميدى و محروميت باشد چنانچه مكرر در مواردى ذكر شده كه مراد از اضلال ترك اعانت و مخذوليت است و اينجا هم بعضى گفته‌اند و محتمل است مراد از اغواء حكم الهى بغوايت و ضلالت ابليس باشد يعنى براى آنكه حكم كردى بغوايت و ضلالت من گمراه‌

جلد 3 صفحه 254

ميكنم بندگان تو را و اين حكم را استفاده نموده از لعنت ابدى و طرد خود از درگاه احديّت در كلام الهى و اين معنى را نديدم كسى ذكر كرده باشد از مفسّرين با آنكه بنظر حقير لطيف و مناسب است و معانى ديگرى ذكر كرده‌اند كه ظاهرا بى‌وجه و دور از نظر و ذوق است در هر حال اين موجب لجاج و عناد و عداوت او با خدا و حضرت آدم عليه السّلام و اولاد او گرديد و كافر شد بكفرى كه اشدّ اقسام كفر است با آنكه معتقد بود بوحدانيّت خدا و نبوّت انبياء او پس بايد پناه برد بخدا از وجود اين صفات در نفس كه چه بسيار شخص را به اسفل السّافلين جهنّم خواهد كشاند و خداوند در جواب شيطان فرمود اين اخلاص در عقائد و اعمال كه خودت گفتى راهى است بسوى من اگر كلمه على بمعناى الى باشد چنانچه بعضى گفته‌اند يا راهى است كه لازم است بر من رعايت آن كه فيض ره فرموده و آن راه مستقيم و راست است انحراف و اعوجاجى ندارد هر كس ميتواند از آنراه بمن و اصل شود و تو نميتوانى كسيرا باجبار از آنراه باز دارى چون تو بر بندگان من سلطنت ندارى فقط ميتوانى آنها را وسوسه نمائى و از راه راست باز دارى و در اين صورت آنها خودشان باختيار در تحت تصرّف و سلطنت تو در آمده‌اند و از من بى‌لطفى نسبت بآنها نشده و موعد ما با آنها جهنم است كه تمامى بايد در آن جاى گيرند و آن هفت در دارد و هر درى مخصوص بدسته‌اى از گمراهان و اتباع شيطان است و بعضى كلمه على را بكسر لام بر وزن فعيل قرائت نموده‌اند و در مجمع اين قرائت را نسبت بامام صادق عليه السّلام داده و بعلوّ شرف تفسير ميشود و در كافى از آنحضرت اين قرائت بطورى نقل شده كه فيض ره احتمال داده بنحو اضافه صراط بعلى باشد يعنى اين راه راست ولايت على عليه السّلام است كه مستقيم است و از امام سجّاد عليه السّلام عيّاشى ره نقل نموده كه آن امير المؤمنين عليه السّلام است و بنابراين كلمه هذا اشاره بوجود مبارك آنحضرت است كه شايد شبح آن در عرش موجود و مرئى بوده است و نيز در كافى از آنحضرت نقل نموده كه و اللّه نيست مراد از بندگانى كه شيطان بر آنها سلطنت ندارد مگر ائمه و شيعيان ايشان و عيّاشى ره نيز اين معنى را از آنحضرت نقل نموده و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه موعد وقوف مردم است بر صراط و نيز قمّى ره فرمودم كه داخل ميشود در هر درى از درهاى جهنم اهل ملّتى و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه فرمود جهنّم‌

جلد 3 صفحه 255

را هفت در است طبقه‌ها دارد هر طبقه‌اى فوق طبقه‌اى است و يك دست مبارك را روى دست ديگر گذارد و فرمود اين چنين است خداوند جنان را بر زمين وضع فرمود و نيران را بعضى فوق بعضى اسفل آنها جهنّم است و فوق آن لظى و فوق آن حطمه و فوق آن سقر و فوق آن جحيم و فوق آن سعير و فوق آن هاويه و در روايت ديگرى اسفل را هاويه ذكر نموده و اعلى را جهنّم و بعضى براى هر در و طبقه‌اى اهلى ذكر كرده‌اند و چون دليلى براى آن اقامه و مناسبتى اعتبار نشده بود حقير نقل ننمودم بلى از روايت خصال از امام صادق عليه السّلام استفاده ميشود كه يك در مخصوص باهل شرك و يك در مخصوص به بنى اميّه و يك در مخصوص بنو اصب و خوارج و كسانى است كه از ائمه اطهار اعراض نموده‌اند و اين هم معلوم است كه درك اسفل جايگاه منافقان است و بنظر حقير طبقات بحسب مراتب تبعيّت از شيطان است و از زير زمين شروع شده پائين ميرود و البتّه گناهكاران از اهل ايمان در طبقه اوّل جاى دارند كه عذابش خفيف‌تر و وقوفش آسان‌تر است و محتمل است مراد از هفت در دوزخ هفت معصيت كبيره باشد كه جمعى كبائر را منحصر بآنها دانسته‌اند شرك و قتل و قذف و اكل مال يتيم و زنا و فرار از جهاد و عقوق و الدين و بعضى هفت در جهنّم را عبارت از هفت خلق كه اصول اخلاق ذميمه است دانسته‌اند كه در اوّل كتاب ذيل آيه اهدنا الصراط المستقيم ذكر شد و اللّه اعلم ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


لَها سَبعَةُ أَبواب‌ٍ لِكُل‌ِّ باب‌ٍ مِنهُم‌ جُزءٌ مَقسُوم‌ٌ (44)

‌از‌ ‌براي‌ جهنم‌ هفت‌ ‌در‌ هست‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌هر‌ دري‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ كفار يك‌ دسته‌ قسمت‌ شده‌اند (لَها سَبعَةُ أَبواب‌ٍ) معني‌ ‌اينکه‌ نيست‌ ‌که‌ يك‌ جهنم‌ اطرافش‌ ديوار ‌باشد‌ و ‌در‌ كار گذارده‌ باشند بلكه‌ هفت‌ جهنم‌ ‌است‌ ‌که‌ عذابهاي‌ ‌آن‌ مختلف‌ ‌است‌ ‌از‌ حيث‌ شدت‌ و ضعف‌ و ‌هر‌ دسته‌ بمقدار استحقاق‌ ‌آنها‌ معذّب‌ هستند و تعبير بهفت‌ طبقه‌ ‌هم‌ بهمين‌ معنا ‌است‌، چنانچه‌ هشت‌ ‌در‌ بهشت‌ ‌هم‌ ‌اينکه‌ نحوه‌ ‌است‌ ‌که‌ هشت‌ بهشت‌ ‌است‌ و ‌هر‌ دسته‌ بمقدار قابليت‌ تفضّل‌ ‌خود‌ ‌در‌ ‌هر‌ يك‌ ‌آنها‌ وارد ميشوند و همين‌ نحو ‌که‌ منافقين‌ ‌از‌ ‌در‌ هفتم‌ وارد ميشوند ‌که‌ أسفل‌ السافلين‌ و ‌در‌ قرآن‌ ميفرمايد:

فِي‌ الدَّرك‌ِ الأَسفَل‌ِ مِن‌َ النّارِ نساء ‌آيه‌ 144.

همين‌ انبياء و أوصياء و ‌من‌ يحذوا حذوهم‌ ‌در‌ بهشت‌ أعلي‌ ‌که‌ هشتم‌ بهشت‌ ‌است‌ وارد ميشوند و همين‌ نحو ‌که‌ ‌در‌ بهشت‌ دو قسم‌ مثوبات‌ هست‌ جسماني‌ و روحاني‌ ‌حتي‌ ‌در‌ خبر دارد.

اذا اشتغل‌ اهل‌ الجنة بالجنة اشتغل‌ أهل‌ اللّه‌ باللّه‌.

‌در‌ جهنم‌ ‌هم‌ دو قسم‌ عذاب‌ ‌است‌ جسماني‌ و روحاني‌ و ‌ما ‌در‌ مجلد سيّم‌ كلم‌ الطيب‌ اقسام‌ جسماني‌ و روحاني‌ ‌هر‌ دو ‌را‌ بيان‌ كرده‌ايم‌ مراجعه‌ فرمائيد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 44)- «همان دوزخی که هفت در دارد، و برای هر دری گروهی از پیروان شیطان تقسیم شده‌اند» (لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِکُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ).

این درها، در حقیقت درهای گناهانی است که به وسیله آن، افراد وارد دوزخ می‌شوند، هر گروهی به وسیله ارتکاب گناهی و از دری، همان گونه که درهای بهشت، طاعات و اعمال صالح و مجاهدتهایی است که به وسیله آن بهشتیان وارد بهشت می‌شوند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع