آیه 201 سوره اعراف: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّي...» ایجاد کرد)
 
(تفسیر آیه)
سطر ۵۳: سطر ۵۳:
  
 
همانا كسانى كه تقوا پيشه كرده‌اند، هرگاه وسوسه‌هاى) شيطانى به آنان نزديك شود، متوجّه مى‌شوند (وخدا را ياد مى‌كنند)، آنگاه بينا مى‌گردند.
 
همانا كسانى كه تقوا پيشه كرده‌اند، هرگاه وسوسه‌هاى) شيطانى به آنان نزديك شود، متوجّه مى‌شوند (وخدا را ياد مى‌كنند)، آنگاه بينا مى‌گردند.
}}
 
  
|-|
+
وَ إِخْوانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ ثُمَّ لا يُقْصِرُونَ «202»
اثنی عشری=
+
 
 +
و برادرانشان، (شيطان صفتان گمراه،) آنان را در انحراف مى‌كشند و نگه مى‌دارند و هيچ كوتاهى نمى‌كنند.
 +
 
 +
===نکته ها===
 +
 
 +
كلمه‌ى «مس»، به معناى اصابت و برخورد كردن همراه با لمس كردن است. «طائِفٌ»، به معنى طواف كننده است، گويا وسوسه‌هاى شيطانى همچون طواف كننده‌اى پيرامون فكر و روح انسان پيوسته گردش مى‌كند تا راهى براى نفوذ بيابد. «1»
 +
 
 +
شايد مراد از توجّه در اين آيه، تذكّر به شنوايى و بينايى خداوند است كه در پايان آيه‌ى قبل آمده بود، يعنى توجّه مى‌كنند كه خدا كار آنها را مى‌بيند و حرفشان را مى‌شنود و اين توجّه به حضور خداوند، سبب ترك گناه مى‌شود. چنانكه امام صادق عليه السلام درباره‌ى اين آيه فرمود:
 +
 
 +
وسوسه گناه به سراغ بنده مى‌آيد، او به ياد خداوند مى‌افتد، متذكّر شده و انجام نمى‌دهد. «2»
 +
 
 +
«1». تفسير نمونه.
 +
 
 +
«2». تفسير نورالثقلين.
 +
 
 +
جلد 3 - صفحه 253
 +
 
 +
در برخى روايات، ذكر «لااله الّا اللّه» براى دفع وسوسه‌هاى شيطان توصيه شده است. «1»
 +
 
 +
وسوسه‌ى شيطان، گاهى از دور است، «فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ» «2»، گاهى از طريق نفوذ در روح و جان، «فِي صُدُورِ النَّاسِ» «3»، گاهى با همنشينى، «فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ» «4»، گاهى هم از طريق رابطه و تماس. «مَسَّهُمْ»
 +
 
 +
===پیام ها===
 +
 
 +
1- شيطان، به سراغ انسان‌هاى با تقوا و مؤمن هم مى‌رود. «إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ»
 +
 
 +
2- شيطان‌ها براى انحراف، پيوسته در حال گشت و طوافند. «طائِفٌ»
 +
 
 +
(وسوسه‌هاى نفسانى و شيطانى، مثل ميكرب همه جا وجود دارند و دنبال ايمان‌هاى ضعيفند تا در آنها نفوذ كنند.)
 +
 
 +
3- گاهى ممكن است علما، مربّيان و مصلحان، مورد تماس‌هاى مشكوك براى القاى خط انحرافى قرار گيرند كه بايد هشيار باشند و در مسير خواسته‌هاى دشمن قرار نگيرند و به خدا پناه ببرند. إِذا مَسَّهُمْ‌ ... تَذَكَّرُوا
 +
 
 +
4- ياد خدا، به انسان بصيرت مى‌دهد و او را از وسوسه‌ها نگاه مى‌دارد. «تَذَكَّرُوا، مُبْصِرُونَ»
 +
 
 +
5- متّقى، به خدا توجّه كرده و شيطان‌شناس و آگاه است. اتَّقَوْا ... تَذَكَّرُوا
 +
 
 +
6- گناهكاران و گرفتاران شيطان، كورند و نجات يافتگان از دام‌هاى ابليس، بينايند. «مُبْصِرُونَ»
 +
 
 +
7- اگر افراد جامعه از نظر اخلاقى، سياسى، اقتصادى و نظامى، پاك و متّقى باشند، رفت و آمدها وتماس‌ها با شيطان صفتان كارساز نخواهد بود. «تَذَكَّرُوا، مُبْصِرُونَ»
 +
 
 +
8- اگر تقوا و تذكّر نباشد، شيطان‌ها با انسان برادر مى‌شوند و تماس آنها، آسان و
  
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
+
«1». تفسير اثنى‌عشرى.
  
{{نمایش فشرده تفسیر|
+
«2». طه، 120.
  
 +
«3». ناس، 5.
  
إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ (201)
+
«4». زخرف، 36.
  
إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا: بتحقيق آنانكه پرهيز كرده‌اند از شرك و معاصى يا خائفند از حق تعالى، إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ‌: چون مس نمايد و برسد ايشان را وسوسه احاطه كننده يا مكرى فرود آينده در خاطر از جانب شيطان.
+
جلد 3 - صفحه 254
  
تَذَكَّرُوا: ياد كنند خدا را به تذكر وعيد و زواجر سبحانى.
+
مؤثّر مى‌گردد و انسان را به عمق گمراهى مى‌كشانند. «إِخْوانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ»
  
فى الكافى و العياشى عن الصّادق عليه السّلام: هو العبد يهمّ بالذّنب ثمّ يتذكّر فيمسك، فى رواية: فيدعه. و فى اخرى فيبصر و يقصّر «1» فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ‌: پس ايشان در آن هنگام بصير شوند به راه ثواب به سبب ذكر و بينا گردند مواقع خطا و مكايد شيطان غدار را، پس محترز شده پيروى او ننمايند.
+
9- راه انحراف، نهايت و حدّ ندارد. «يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ»
  
در كافى- جميل بن دراج گويد: خدمت حضرت صادق عليه السّلام قلت له انّه يقع فى قلبى امر عظيم. فقال: قل لا اله الّا اللّه. قال جميل: فكلّما وقع شى‌ء فى قلبى قلت لا اله الّا اللّه فيذهب عنّى. «2» و در ارشاد ديلمى- عن النّبىّ صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: صلاة اللّيل سراج لصاحبها فى ظلمة القبر و قول لا اله الّا اللّه يطرد الشّيطان عن قائلها. «3»
+
10- خداوند، صالحان متّقى را تحت ولايت قرار مى‌دهد، چنانكه در آيات قبل خوانديم، إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ‌ ... وَ هُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ‌ ولى بى‌تقوايان، گرفتار اخوّت شيطانى مى‌شوند. «إِخْوانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ»
  
«1» تفسير عياشى، جلد دوّم، صفحه 112، حديث 415 و 416- اصول كافى، جلد دوّم، كتاب الايمان و الكفر، صفحه 434، حديث 7.
+
11- شيطان‌ها، پس از به گمراهى كشاندن انسان‌هايى كه برادر آنها شده‌اند، دست‌بردار نيست و همچنان آنان را در منجلاب گمراهى فرو مى‌برد. «فِي الغَيِّ ثُمَّ لا يُقْصِرُونَ»
  
«2» اصول كافى، جلد دوّم، صفحه 424، حديث دوّم.
+
12- شيطان صفتان، در انحراف كردن انسانها به كسى رحم نمى‌كنند و از هيچ‌كس دست برنمى‌دارند. «لا يُقْصِرُونَ»
 +
}}
  
«3» ارشاد القلوب، جزء اوّل، فى احاديث منتخبه، صفحه 190.
+
|-|
 +
اثنی عشری=
  
جلد 4 صفحه 276
+
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
  
جميل بن دراج روايت كند كه خدمت حضرت صادق عليه السّلام عرض كردم بدرستى كه واقع شود در قلب من امر عظيمى. حضرت فرمود: بگو لا اله الا اللّه. راوى گويد: هر وقت واقع مى‌شد در قلب من چيزى، گفتم لا اله الا اللّه، پس برطرف مى‌شد از من.
+
{{نمایش فشرده تفسیر|
  
ايضا در ارشاد حضرت نبوى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: نماز شب چراغ است براى صاحبش در ظلمت قبر، و گفتن لا اله الا اللّه دور كند شيطان را از گوينده آن.
+
وَ إِخْوانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ ثُمَّ لا يُقْصِرُونَ (202)
  
و نيز مصباح كفعمى- از حضرت صادق عليه السّلام براى وسوسه فرمود: سه دفعه دست بر سينه كشى و بگو در هر دفعه: بسم اللّه و باللّه، محمّد رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و لا حول و لا قوّة الّا باللّه العلىّ العظيم اللهمّ امسح عنّى ما احذر. «1» تنبيه: بايد دانست كه به صرف لقلقه لسان بدون توجه قلبى، اذكار و ادعيه فايده عظمى را نخواهد داشت، بلكه بايد ذكر لسانى با قلبى توأم باشد، و اين مقام ميسر نيست مگر تخليه قلب از صفات رذيله و تحليه به ملكات حميده و تجليه به مرضات الهيه.
+
وَ إِخْوانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِ‌: و اخوان شياطينى كه كافرانند و منهمكين در معاصى، مى‌كشند شياطين ايشان را در ضلالت و غوايت، به تزيين معاصى در نظر آنها، يعنى معاصى را در انظار آنها جلوه دهند به آرايش مختلفه، ثُمَّ لا يُقْصِرُونَ‌: پس باز نايستند و قصور نكنند در اضلال ايشان و دست از اغواى آنها باز ندارند، يا به سبب شهوات نفسانى، و عاقبت هلاكت را به سوء اختيار خود فراهم نمايند.
 +
 
 +
«1» بحار الانوار، جلد 95، صفحه 138، حديث 3.
 +
 
 +
جلد 4 صفحه 277
 +
 
 +
ابن عباس گويد: لا يمسك الغاوى عنه الضّلال و المغوى عن الاضلال. باز ندارد غاوى از خود ضلالت را، و باز ندارد مغوى را از گمراه كردن، و حال آنكه بر عاقل واجب است هر گاه اقبال برغىّ نمايد، اينكه نگاهدارد خود را سريعا نه آنكه متمادى و منهمك در غى و ضلالت گردد، و لذا فرموده‌اند: رجوع به حق اولى است عقلا از انهماك در باطل.
  
  
سطر ۱۱۳: سطر ۱۶۰:
 
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
 
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
إِن‌َّ الَّذِين‌َ اتَّقَوا إِذا مَسَّهُم‌ طائِف‌ٌ مِن‌َ الشَّيطان‌ِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُم‌ مُبصِرُون‌َ (201)
+
وَ إِخوانُهُم‌ يَمُدُّونَهُم‌ فِي‌ الغَي‌ِّ ثُم‌َّ لا يُقصِرُون‌َ (202)
  
محققا كساني‌ ‌که‌ پرهيزكار هستند زماني‌ ‌که‌ ‌با‌ ‌آنها‌ تماس‌ گرفتند جماعتي‌ ‌از‌ شياطين‌ متذكر ميشوند ‌پس‌ اينها بينا ميشوند إِن‌َّ الَّذِين‌َ اتَّقَوا تقوي‌ مراتبي‌ دارد: 1‌-‌ تقواي‌ ‌از‌ عقائد فاسده‌ و طرق‌ ضلالت‌ و ‌اينکه‌ مرادف‌ ‌با‌ ايمان‌ ‌است‌. 2‌-‌ تقواي‌ ‌از‌ معاصي‌ كبار. 3‌-‌ تقواي‌ ‌از‌ ‌کل‌ معاصي‌. 4‌-‌ تقواي‌ ‌از‌ اخلاق‌ فاسده‌. 5‌-‌ تقواي‌ ‌از‌ اعمال‌ مكروهه‌ و افعال‌ مذمومه‌. 6‌-‌ تقواي‌ ‌از‌ امور لغويه‌ ‌که‌ نه‌ فائده‌ دنيوي‌ و نه‌ اخروي‌ دارد ‌هر‌ كدام‌ بدرجات‌ و مراتب‌ ‌خود‌.
+
و اخوان‌ ‌اينکه‌ مشركين‌ و كفار ‌يعني‌ ‌هم‌ مسلك‌هاي‌ ‌آنها‌ ‌در‌ شرك‌ و كفر ميكشند ‌آنها‌ ‌را‌ ‌در‌ ضلالت‌ و معاصي‌ ‌پس‌ اينها ‌هم‌ كوتاهي‌ نميكنند.
  
إِذا مَسَّهُم‌ مس‌ّ القاء شبهه‌ و ضلالت‌ ‌است‌ طائِف‌ٌ مِن‌َ الشَّيطان‌ِ اعم‌ ‌از‌ شياطين‌ انسي‌ مثل‌ مبلغين‌ سوء ‌از‌ كفار و مشركين‌ و ارباب‌ ضلالت‌ و شياطين‌ جنّي‌ ‌از‌ القاء ‌در‌ قلوب‌ ‌که‌ تعبير بوساوس‌ شياطين‌ و خيالات‌ سوء ميكنند ‌که‌ اولين‌ مقدمه‌ فعل‌ ‌است‌ چون‌ صدور افعال‌ ‌از‌ انسان‌ مقدماتي‌ دارد اولين‌ مقدمه‌ تصور ‌است‌ ‌که‌ همين‌ خطور ‌در‌ قلب‌ سپس‌ تصديق‌ بنفع‌ و فائده‌ ‌آن‌ ‌بعد‌ عزم‌ و جزم‌ و حركت‌ عضلات‌ نحو الفعل‌ ‌که‌ تعبير باراده‌ ميشود و الف‌ و لام‌ الشيطان‌ جنس‌ ‌است‌ ‌که‌ شامل‌ مفرد و تثنيه‌ و جمع‌ ميشود تَذَكَّرُوا تامّل‌ و تأنّي‌ و فكر ‌است‌ ‌که‌ نظر بعواقب‌ فعل‌ كنند مجرد فائده‌ عاجله‌ مثل‌ هواهاي‌ نفساني‌ و شهوات‌ و لذائذ دنيوي‌ وادار نكند ‌آنها‌ ‌را‌ ‌بر‌ اقدام‌ ‌که‌ گفتند
+
‌از‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ استفاده‌ ميشود ‌که‌ كفار و مشركين‌ دو قسمت‌ هستند ‌در‌ ‌هر‌ كيش‌ و مذهبي‌ يك‌ دسته‌ اكابر و سردسته‌ها و اشراف‌ ‌از‌ ‌آنها‌ و يك‌ دسته‌ ضعفاء و زير دستان‌، دسته‌ اول‌ علاوه‌ ‌بر‌ اينكه‌ ‌خود‌ ‌در‌ ضلالت‌ و شرك‌ و كفر و معاصي‌ هستند ضعفاء ‌را‌ ‌هم‌ باصرار و تبليغات‌ سوء روبخود ميكشند و جلوگيري‌ ميكنند ‌از‌ اينكه‌ اينها رو بهدايت‌ روند و ضعفاء ‌هم‌ ‌ يا ‌ بطمع‌ استفاده‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ‌ يا ‌ ترس‌ ‌از‌ مخالفت‌ ‌آنها‌ كوتاهي‌ ‌در‌ اطاعت‌ ‌آنها‌ نميكنند و ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ آيات‌ محاجّه‌ ضعفاء ‌را‌ ‌با‌ اكابر ‌در‌ فرداي‌ قيامت‌ بيان‌ فرموده‌ ‌که‌ ضعفاء ميگويند ‌شما‌ ‌ما ‌را‌ نگذارديد ايمان‌ بياوريم‌ و هدايت‌ شويم‌ اكابر ميگويند ‌شما‌ بميل‌ و رغبت‌ متابعت‌ ‌ما ‌را‌ كرديد و جبر و عنفي‌ ‌در‌ كار نبود و اخوانهم‌ ‌يعني‌ برادران‌ مسلكي‌ ‌آنها‌ و ‌هم‌ قطاران‌ ‌آنها‌ و سردسته‌هاي‌ ‌آنها‌ يَمُدُّونَهُم‌ مدّ بمعني‌ كشش‌ ‌است‌ ‌يعني‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ميكشند ‌در‌ ازدياد معاصي‌ و طغيان‌ ‌في‌ الغي‌ّ غوايت‌ مرادف‌ ‌با‌ ضلالت‌ ‌است‌ و حماقت‌ و طغيان‌ ثُم‌َّ لا يُقصِرُون‌َ ‌اگر‌ مرجع‌ اكابر و اخوان‌ باشند ‌يعني‌ كوتاهي‌ ‌در‌ اغواء و اضلال‌ نميكنند و ‌اگر‌ مرجع‌ تابعين‌ باشند كوتاهي‌ ‌در‌ معاصي‌ و ضلالت‌ نميكنند و ممكن‌ ‌است‌ ‌هر‌ دو باشند ‌آنها‌ ‌در‌ اضلال‌ و اينها ‌در‌ ضلالت‌
  
(العجلة ‌من‌ الشيطان‌
+
65
 
 
و التأنّي‌ ‌من‌ الرحمن‌) (مرد آخر ‌بين‌ مبارك‌ بنده‌ئيست‌) بايد نظرش‌ دوربين‌ ‌باشد‌ ‌که‌ مبادا ‌اينکه‌ فعل‌ لطمه‌ بدنيا و آخرت‌ و دينش‌ نزند فَإِذا هُم‌ مُبصِرُون‌َ قلب‌ ‌آنها‌ روشن‌ ميشود و بمضار ‌آن‌ برميخورند و ‌از‌ اقدام‌ ‌در‌ صدور فعل‌ خودداري‌ ميكنند و اما ‌اگر‌ بدون‌ تأمل‌ و تروي‌ اقدام‌ كردند
 
 
 
جلد 8 - صفحه 64
 
 
 
كوركورانه‌ ‌در‌ چاه‌ ضلالت‌ ميافتند و دچار هلاكت‌ ميشوند.
 
 
}}
 
}}
 
|-|
 
|-|
سطر ۱۳۴: سطر ۱۷۵:
 
]
 
]
  
(آیه 201)- در این آیه راه غلبه و پیروزی بر وسوسه‌های شیطان را، به این صورت بیان می‌کند که: «پرهیزکاران هنگامی که وسوسه‌های شیطانی، آنها را احاطه می‌کند به یاد خدا (و نعمتهای بی‌پایانش، به یاد عواقب شوم گناه و مجازات دردناک خدا) می‌افتند، در این هنگام (ابرهای تیره و تار وسوسه از طرف قلب آنها کنار می‌رود و) راه حق را به روشنی می‌بینند و انتخاب می‌کنند» (إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ).
+
(آیه 202)- در آیه گذشته مشاهده کردیم که چگونه پرهیزکاران در پرتو ذکر خدا از چنگال وسوسه‌های شیطانی رهایی می‌یابند، و این در حالی است که گناهکاران آلوده، که برادران شیطانند در دام او گرفتارند. این آیه در این باره چنین می‌گوید: «و (ناپرهیزکاران را) برادرانشان (از شیاطین) پیوسته در گمراهی پیش می‌برند، و باز نمی‌ایستند»! بلکه بی‌رحمانه حملات خود را بطور مداوم بر آنها ادامه می‌دهند (وَ إِخْوانُهُمْ یَمُدُّونَهُمْ فِی الغَیِّ ثُمَّ لا یُقْصِرُونَ).
 
 
اصولا هر کس در هر مرحله‌ای از ایمان و در هر سن و سال گهگاه گرفتار وسوسه‌های شیطانی می‌گردد، و گاه در خود احساس می‌کند که نیروی محرک شدیدی در درون جانش آشکار شده و او را به سوی گناه دعوت می‌کند، این وسوسه‌ها و تحریکها، مسلما در سنین جوانی بیشتر است.
 
 
 
تنها راه نجات از آلودگی، نخست فراهم ساختن سرمایه «تقوا» است که در آیه فوق به آن اشاره شده، و سپس «مراقبت» و سر انجام توجه به خویشتن و پناه بردن به خدا، یاد الطاف و نعمتهای او، و مجازاتهای دردناک خطاکاران است.
 
 
 
ج2، ص125
 
 
}}
 
}}
 
|-|
 
|-|
سطر ۱۴۸: سطر ۱۸۳:
  
 
==تفسیر های فارسی==
 
==تفسیر های فارسی==
==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه=201}}===
+
==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه=202}}===
==={{تفسیر خسروی|سوره=7 |آیه=201}}===
+
==={{تفسیر خسروی|سوره=7 |آیه=202}}===
==={{تفسیر عاملی|سوره=7 |آیه=201}}===
+
==={{تفسیر عاملی|سوره=7 |آیه=202}}===
==={{تفسیر جامع|سوره=7 |آیه=201}}===
+
==={{تفسیر جامع|سوره=7 |آیه=202}}===
  
 
==تفسیر های عربی==
 
==تفسیر های عربی==
==={{تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه=201}}===
+
==={{تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه=202}}===
==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=7 |آیه=201}}===
+
==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=7 |آیه=202}}===
==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=7 |آیه=201}}===
+
==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=7 |آیه=202}}===
==={{تفسیر الصافی|سوره=7 |آیه=201}}===
+
==={{تفسیر الصافی|سوره=7 |آیه=202}}===
==={{تفسیر الکاشف|سوره=7 |آیه=201}}===
+
==={{تفسیر الکاشف|سوره=7 |آیه=202}}===
 
</tabber>
 
</tabber>
  

نسخهٔ ‏۸ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۳۶

مشاهده آیه در سوره

إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<200 آیه 201 سوره اعراف 202>>
سوره : سوره اعراف (7)
جزء : 9
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

چون اهل تقوا را از شیطان وسوسه و خیالی به دل فرا رسد همان دم خدا را به یاد آرند و همان لحظه بصیرت و بینایی پیدا کنند.

مسلماً کسانی که [نسبت به گناهان، معاصی و آلودگی های ظاهری وباطنی] تقوا ورزیده اند، هرگاه وسوسه هایی از سوی شیطان به آنان رسد [خدا و قیامت را] یاد کنند، پس بی درنگ بینا شوند [و از دام وسوسه هایش نجات یابند.]

در حقيقت، كسانى كه [از خدا] پروا دارند، چون وسوسه‌اى از جانب شيطان بديشان رسد [خدا را] به ياد آورند و بناگاه بينا شوند.

كسانى كه پرهيزگارى مى‌كنند چون از شيطان وسوسه‌اى به آنها برسد، خدا را ياد مى‌كنند، و در دم بصيرت يابند.

پرهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسه‌های شیطان شوند، به یاد (خدا و پاداش و کیفر او) می‌افتند؛ و (در پرتو یاد او، راه حق را می‌بینند و) ناگهان بینا می‌گردند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

When those who are Godwary are touched by a visitation of Satan, they remember [Allah] and, behold, they perceive.

Surely those who guard (against evil), when a visitation from the Shaitan afflicts them they become mindful, then lo! they see.

Lo! those who ward off (evil), when a glamour from the devil troubleth them, they do but remember (Allah's Guidance) and behold them seers!

Those who fear Allah, when a thought of evil from Satan assaults them, bring Allah to remembrance, when lo! they see (aright)!

معانی کلمات آیه

«طَآئِفٌ»: خیال بد. وسوسه.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ «201»

همانا كسانى كه تقوا پيشه كرده‌اند، هرگاه وسوسه‌هاى) شيطانى به آنان نزديك شود، متوجّه مى‌شوند (وخدا را ياد مى‌كنند)، آنگاه بينا مى‌گردند.

وَ إِخْوانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ ثُمَّ لا يُقْصِرُونَ «202»

و برادرانشان، (شيطان صفتان گمراه،) آنان را در انحراف مى‌كشند و نگه مى‌دارند و هيچ كوتاهى نمى‌كنند.

نکته ها

كلمه‌ى «مس»، به معناى اصابت و برخورد كردن همراه با لمس كردن است. «طائِفٌ»، به معنى طواف كننده است، گويا وسوسه‌هاى شيطانى همچون طواف كننده‌اى پيرامون فكر و روح انسان پيوسته گردش مى‌كند تا راهى براى نفوذ بيابد. «1»

شايد مراد از توجّه در اين آيه، تذكّر به شنوايى و بينايى خداوند است كه در پايان آيه‌ى قبل آمده بود، يعنى توجّه مى‌كنند كه خدا كار آنها را مى‌بيند و حرفشان را مى‌شنود و اين توجّه به حضور خداوند، سبب ترك گناه مى‌شود. چنانكه امام صادق عليه السلام درباره‌ى اين آيه فرمود:

وسوسه گناه به سراغ بنده مى‌آيد، او به ياد خداوند مى‌افتد، متذكّر شده و انجام نمى‌دهد. «2»

«1». تفسير نمونه.

«2». تفسير نورالثقلين.

جلد 3 - صفحه 253

در برخى روايات، ذكر «لااله الّا اللّه» براى دفع وسوسه‌هاى شيطان توصيه شده است. «1»

وسوسه‌ى شيطان، گاهى از دور است، «فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ» «2»، گاهى از طريق نفوذ در روح و جان، «فِي صُدُورِ النَّاسِ» «3»، گاهى با همنشينى، «فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ» «4»، گاهى هم از طريق رابطه و تماس. «مَسَّهُمْ»

پیام ها

1- شيطان، به سراغ انسان‌هاى با تقوا و مؤمن هم مى‌رود. «إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ»

2- شيطان‌ها براى انحراف، پيوسته در حال گشت و طوافند. «طائِفٌ»

(وسوسه‌هاى نفسانى و شيطانى، مثل ميكرب همه جا وجود دارند و دنبال ايمان‌هاى ضعيفند تا در آنها نفوذ كنند.)

3- گاهى ممكن است علما، مربّيان و مصلحان، مورد تماس‌هاى مشكوك براى القاى خط انحرافى قرار گيرند كه بايد هشيار باشند و در مسير خواسته‌هاى دشمن قرار نگيرند و به خدا پناه ببرند. إِذا مَسَّهُمْ‌ ... تَذَكَّرُوا

4- ياد خدا، به انسان بصيرت مى‌دهد و او را از وسوسه‌ها نگاه مى‌دارد. «تَذَكَّرُوا، مُبْصِرُونَ»

5- متّقى، به خدا توجّه كرده و شيطان‌شناس و آگاه است. اتَّقَوْا ... تَذَكَّرُوا

6- گناهكاران و گرفتاران شيطان، كورند و نجات يافتگان از دام‌هاى ابليس، بينايند. «مُبْصِرُونَ»

7- اگر افراد جامعه از نظر اخلاقى، سياسى، اقتصادى و نظامى، پاك و متّقى باشند، رفت و آمدها وتماس‌ها با شيطان صفتان كارساز نخواهد بود. «تَذَكَّرُوا، مُبْصِرُونَ»

8- اگر تقوا و تذكّر نباشد، شيطان‌ها با انسان برادر مى‌شوند و تماس آنها، آسان و

«1». تفسير اثنى‌عشرى.

«2». طه، 120.

«3». ناس، 5.

«4». زخرف، 36.

جلد 3 - صفحه 254

مؤثّر مى‌گردد و انسان را به عمق گمراهى مى‌كشانند. «إِخْوانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ»

9- راه انحراف، نهايت و حدّ ندارد. «يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ»

10- خداوند، صالحان متّقى را تحت ولايت قرار مى‌دهد، چنانكه در آيات قبل خوانديم، إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ‌ ... وَ هُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ‌ ولى بى‌تقوايان، گرفتار اخوّت شيطانى مى‌شوند. «إِخْوانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ»

11- شيطان‌ها، پس از به گمراهى كشاندن انسان‌هايى كه برادر آنها شده‌اند، دست‌بردار نيست و همچنان آنان را در منجلاب گمراهى فرو مى‌برد. «فِي الغَيِّ ثُمَّ لا يُقْصِرُونَ»

12- شيطان صفتان، در انحراف كردن انسانها به كسى رحم نمى‌كنند و از هيچ‌كس دست برنمى‌دارند. «لا يُقْصِرُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)


وَ إِخْوانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ ثُمَّ لا يُقْصِرُونَ (202)

وَ إِخْوانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِ‌: و اخوان شياطينى كه كافرانند و منهمكين در معاصى، مى‌كشند شياطين ايشان را در ضلالت و غوايت، به تزيين معاصى در نظر آنها، يعنى معاصى را در انظار آنها جلوه دهند به آرايش مختلفه، ثُمَّ لا يُقْصِرُونَ‌: پس باز نايستند و قصور نكنند در اضلال ايشان و دست از اغواى آنها باز ندارند، يا به سبب شهوات نفسانى، و عاقبت هلاكت را به سوء اختيار خود فراهم نمايند.

«1» بحار الانوار، جلد 95، صفحه 138، حديث 3.

جلد 4 صفحه 277

ابن عباس گويد: لا يمسك الغاوى عنه الضّلال و المغوى عن الاضلال. باز ندارد غاوى از خود ضلالت را، و باز ندارد مغوى را از گمراه كردن، و حال آنكه بر عاقل واجب است هر گاه اقبال برغىّ نمايد، اينكه نگاهدارد خود را سريعا نه آنكه متمادى و منهمك در غى و ضلالت گردد، و لذا فرموده‌اند: رجوع به حق اولى است عقلا از انهماك در باطل.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


سوره الأعراف «7»: آيات 201 تا 203

إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ (201) وَ إِخْوانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ ثُمَّ لا يُقْصِرُونَ (202) وَ إِذا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ قالُوا لَوْ لا اجْتَبَيْتَها قُلْ إِنَّما أَتَّبِعُ ما يُوحى‌ إِلَيَّ مِنْ رَبِّي هذا بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (203)

ترجمه‌

همانا آنانكه پرهيزكار شدند چون برسد آنانرا دور زننده از جنس شيطان متذكر شوند پس ناگهان ايشان بينايانند

و برادرانشان ميكشانند آنها را در گمراهى پس كوتاهى نمى‌كنند

و چون نياورى براى آنها آيتى را گويند چرا اختيار نكردى آنرا بگو جز اين نيست كه پيروى مى‌كنم آنچه را وحى ميشود بسوى من از پروردگارم اين دليلهاى روشن است از پروردگار شما و هدايت و رحمت است براى گروهى كه ايمان مى‌آورند.

تفسير

كسانيكه از خدا ميترسند و اهل تقوى و پرهيزكارى ميباشند چون اثرى از وسوسه شياطين كه در اطراف بنى آدم گردش مى‌كنند براى فريب آنها در نفس خودشان مشاهده نمودند بياد اوامر و نواهى و مواعيد الهى مى‌آيند و مكائد شيطان و مواقع خطر خودشان را مى‌يابند و از آنها احتراز و از معاصى اجتناب مينمايند و در كافى و عياشى از امام صادق (ع) نقل نموده كه آن بنده است كه قصد معصيت مى‌كند پس متذكر ميشود و خوددارى مينمايد و در روايت ديگر است كه پس بينا ميشود و نميكند و قمى ره فرموده كه آنها كسانى هستند كه وقتى شيطان آنها را بياد معصيت مى‌اندازد و وادار بآن مى‌كند نام خداوند را بزبان جارى مينمايند پس بصير ميشوند و برادران شياطين كه اهل تقوى نيستند بلكه در خبث طينت با آنها شريكند لذا برادر آنها خوانده شده‌اند ميكشانند شياطين بوسوسه آنها را بوادى ضلالت و كوتاهى نمى‌كنند در اغواء آنها تا برسانندشان بهلاكت و اينها هم كوتاهى نمى‌كنند در متابعت آنها بر حسب اقتضاء سنخيّت و چون چندى ميگذرد و آيه نازل نمى‌شود با آنكه آيات منزله را تكذيب نمودند به پيغمبر (ص) ميگويند چرا از خود آيه انشاء نمينمائى مانند ساير خطباء بگو اى پيغمبر من از پيش خود چيزى نياوردم آنچه بمن وحى شده است ابلاغ نمودم اين قرآن و آيات آن دلائل و موجبات بصيرت است از جانب خدا و وسيله هدايت و رحمت است براى اهل ايمان بدرد شما نمى‌خورد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِخوانُهُم‌ يَمُدُّونَهُم‌ فِي‌ الغَي‌ِّ ثُم‌َّ لا يُقصِرُون‌َ (202)

و اخوان‌ ‌اينکه‌ مشركين‌ و كفار ‌يعني‌ ‌هم‌ مسلك‌هاي‌ ‌آنها‌ ‌در‌ شرك‌ و كفر ميكشند ‌آنها‌ ‌را‌ ‌در‌ ضلالت‌ و معاصي‌ ‌پس‌ اينها ‌هم‌ كوتاهي‌ نميكنند.

‌از‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ استفاده‌ ميشود ‌که‌ كفار و مشركين‌ دو قسمت‌ هستند ‌در‌ ‌هر‌ كيش‌ و مذهبي‌ يك‌ دسته‌ اكابر و سردسته‌ها و اشراف‌ ‌از‌ ‌آنها‌ و يك‌ دسته‌ ضعفاء و زير دستان‌، دسته‌ اول‌ علاوه‌ ‌بر‌ اينكه‌ ‌خود‌ ‌در‌ ضلالت‌ و شرك‌ و كفر و معاصي‌ هستند ضعفاء ‌را‌ ‌هم‌ باصرار و تبليغات‌ سوء روبخود ميكشند و جلوگيري‌ ميكنند ‌از‌ اينكه‌ اينها رو بهدايت‌ روند و ضعفاء ‌هم‌ ‌ يا ‌ بطمع‌ استفاده‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ‌ يا ‌ ترس‌ ‌از‌ مخالفت‌ ‌آنها‌ كوتاهي‌ ‌در‌ اطاعت‌ ‌آنها‌ نميكنند و ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ آيات‌ محاجّه‌ ضعفاء ‌را‌ ‌با‌ اكابر ‌در‌ فرداي‌ قيامت‌ بيان‌ فرموده‌ ‌که‌ ضعفاء ميگويند ‌شما‌ ‌ما ‌را‌ نگذارديد ايمان‌ بياوريم‌ و هدايت‌ شويم‌ اكابر ميگويند ‌شما‌ بميل‌ و رغبت‌ متابعت‌ ‌ما ‌را‌ كرديد و جبر و عنفي‌ ‌در‌ كار نبود و اخوانهم‌ ‌يعني‌ برادران‌ مسلكي‌ ‌آنها‌ و ‌هم‌ قطاران‌ ‌آنها‌ و سردسته‌هاي‌ ‌آنها‌ يَمُدُّونَهُم‌ مدّ بمعني‌ كشش‌ ‌است‌ ‌يعني‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ميكشند ‌در‌ ازدياد معاصي‌ و طغيان‌ ‌في‌ الغي‌ّ غوايت‌ مرادف‌ ‌با‌ ضلالت‌ ‌است‌ و حماقت‌ و طغيان‌ ثُم‌َّ لا يُقصِرُون‌َ ‌اگر‌ مرجع‌ اكابر و اخوان‌ باشند ‌يعني‌ كوتاهي‌ ‌در‌ اغواء و اضلال‌ نميكنند و ‌اگر‌ مرجع‌ تابعين‌ باشند كوتاهي‌ ‌در‌ معاصي‌ و ضلالت‌ نميكنند و ممكن‌ ‌است‌ ‌هر‌ دو باشند ‌آنها‌ ‌در‌ اضلال‌ و اينها ‌در‌ ضلالت‌

65

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 202)- در آیه گذشته مشاهده کردیم که چگونه پرهیزکاران در پرتو ذکر خدا از چنگال وسوسه‌های شیطانی رهایی می‌یابند، و این در حالی است که گناهکاران آلوده، که برادران شیطانند در دام او گرفتارند. این آیه در این باره چنین می‌گوید: «و (ناپرهیزکاران را) برادرانشان (از شیاطین) پیوسته در گمراهی پیش می‌برند، و باز نمی‌ایستند»! بلکه بی‌رحمانه حملات خود را بطور مداوم بر آنها ادامه می‌دهند (وَ إِخْوانُهُمْ یَمُدُّونَهُمْ فِی الغَیِّ ثُمَّ لا یُقْصِرُونَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع