انبیاء بنی اسرائیل: تفاوت بین نسخهها
سطر ۵: | سطر ۵: | ||
اسرائیل لقب [[حضرت یعقوب]] علیهالسلام و به معنای بنده خدا<ref>اسارئیل = بنده خدا، اخلاق انبیا از آدم تا خاتم، محمدمهدی تاجلنگرودی، بیجا، انتشارات ممتاز، چاپ دوم، سال 1374، ج 1، ص 157</ref> یا سردار خدا<ref>گزیده ناسخ التواریخ از آدم تا خاتم، میزرا محمدتقی سپهر، قم، انتشارات اسلامی، چاپ اول، سال 1385، ج 1، ص 169.</ref> است. حضرت یعقوب علیه السلام فرزند اسحاق و نوهی [[حضرت ابراهیم]] علیهالسلام است که از ایشان با نام یعقوب، 16 بار و با نام اسرائیل 2 بار در قرآن یاد شده است.<ref> تفسیر منشور جاوید آیت الله جعفر سبحانی، قم، انتشارات [[امام صادق]] علیهالسلام، چاپ اول، ج 11، ص 325.</ref> | اسرائیل لقب [[حضرت یعقوب]] علیهالسلام و به معنای بنده خدا<ref>اسارئیل = بنده خدا، اخلاق انبیا از آدم تا خاتم، محمدمهدی تاجلنگرودی، بیجا، انتشارات ممتاز، چاپ دوم، سال 1374، ج 1، ص 157</ref> یا سردار خدا<ref>گزیده ناسخ التواریخ از آدم تا خاتم، میزرا محمدتقی سپهر، قم، انتشارات اسلامی، چاپ اول، سال 1385، ج 1، ص 169.</ref> است. حضرت یعقوب علیه السلام فرزند اسحاق و نوهی [[حضرت ابراهیم]] علیهالسلام است که از ایشان با نام یعقوب، 16 بار و با نام اسرائیل 2 بار در قرآن یاد شده است.<ref> تفسیر منشور جاوید آیت الله جعفر سبحانی، قم، انتشارات [[امام صادق]] علیهالسلام، چاپ اول، ج 11، ص 325.</ref> | ||
− | بنی اسرائیل | + | بنی اسرائیل یعنی اولاد یعقوب و اصطلاحا به نسل او گفته می شود که پس از او تعدادشان بسیار شد و تبدیل به قومی بزرگ شدند. لغت بنی اسرائیل، چهل و دو مرتبه در [[قرآن]] بکار رفته است.<ref>دانشنامه جهان اسلام، مدخل «بنی اسرائیل».</ref> |
+ | |||
+ | ==تاریخچه بنی اسرائیل== | ||
+ | حضرت یعقوب علیه السلام به همراه فرزندانش در زمین کنعان زندگی می کردند که حضرت یوسف علیه السلام عزیز مصر شد و نزد فرعون اعتبار یافت. فرزندان یعقوب با خود او در سالهای قحط به مصر رفتند و در آن کشور ماندند. سالها بر آنان گذشت و نسل آنها بسیار شد. | ||
+ | |||
+ | اما آن فرعون که زمان یوسف بود از جهان رفت و فراعنه دیگر جانشین او شدند و مردم مصر با بیگانگان بد رفتار می کردند و آنها را به خدمت گرفته آزار و شکنجه می دادند تا حضرت موسی علیه السلام به پیغمبری برگزیده شد و بنی اسرائیل را از سلطه فرعون رها نموده از مصر به سمت کنعان (سرزمین پدریشان)حرکت داد. اما در آنجا با مقابله فلسطینیان و عمالقه روبرو شد. بنی اسرائیل حدود چهل سال، که طی آن یک نسلشان از بین رفت، در صحرای سینا سرگردان بودند تا اینکه پس از وفات موسی علیه السلام، یوشع جانشین وی شد و بتدریج کنعان را فتح کرد.<ref>ابوالحسن شعرانی، نثر طوبی (دائره المعارف لغات قرآن کریم)، ذیل واژه «اسرائیل»</ref> <ref>دانشنامه جهان اسلام، مدخل «بنی اسرائیل».</ref> | ||
+ | |||
+ | |||
+ | [[حضرت موسی]] علیه السلام بنی اسرائیل را به گروه های مختلف تقسیم کرده بود و کار هر یک را به رئیسی سپرده تا به اختلاف آنان برسند و میان آنها مطابق دستور [[شریعت]] حکم کنند و پس از آن که زمین مقدس را تصرف کردند همچنان اراضی را میان دوازده سبط پخش کردند و هر سبط را مانند [[حضرت موسی]] علیه السلام به گروهها زیر فرمان رؤسا و قضاة مقرر داشتند و [[احکام]] شرع میان آنها اجرا می شد و یک رئیس کل یا کاهن و قاضی بزرگ بر آنها نظر داشت. | ||
+ | |||
+ | نزدیک چهارصد سال بر این گذشت از آنگاه بعللی از بزرگان خویش درخواست پادشاهی کردند مانند سایر امت ها و خداوند طالوت را بر آنها گماشت و پس از وی [[حضرت داود]] پادشاه شد و [[حضرت سلیمان]] علیه السلام جانشین او گشت و حضرت داود از سبط یهودا بود. | ||
+ | |||
+ | بعد از آن که ملک به فرزند سلیمان رسید (سال 476 پس از خروج از [[مصر]]) اسباط دیگر از فرمان او سر پیچیدند و کشور آنها به دو قسمت شد شمال آن را که از شمال بحرالمیت تا نزدیکی شهر صور حالیه امتداد می یافت در سر حد فنیقیه میان دریای مدیترانه و مرز کشور آشور، چند سلسله از پادشاهان بنی اسرائیل در تصرف داشتند و قسمت جنوب را تا خلیج عقبه، اولاد حضرت داود زیر فرمان گرفتند. هجده پادشاه از نسل داود از سال 975 تا 576 قبل از میلاد مسیح یعنی 399 سال در قسمت جنوبی حکومت کردند.<ref>ابوالحسن شعرانی، نثر طوبی (دائره المعارف لغات قرآن کریم)، ذیل واژه «اسرائیل»</ref> | ||
+ | |||
+ | ==منظور از انبیاء بنیاسرائیل== | ||
+ | منظور از انبیاء بنی اسرائیل می تواند یکی از این دو باشد: | ||
+ | |||
+ | # پیامبرانی که از بنی اسرائیل بودند: که در این صورت اولین آنها حضرت یوسف علیه السلام است. | ||
+ | # پیامبرانی که بر بنی اسرائیل مبعوث شدند: که در این صورت اولین آنها حضرت موسی علیه السلام است که برای نجات این قوم از چنگال فرعون مبعوث شد. | ||
==تعداد انبیاء بنیاسرائیل== | ==تعداد انبیاء بنیاسرائیل== | ||
سطر ۱۱: | سطر ۲۹: | ||
اما طبرسی در تفسیر مجمع البیان می گوید: اخبار در عدد پيامبران مختلف است در بعضى صد و بيست و چهار هزار و در بعضى هشت هزار نقل شده كه چهار هزار از بنى اسرائيل و بقيه از اقوام ديگر بوده اند.<ref>مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج8، ص: 830</ref> | اما طبرسی در تفسیر مجمع البیان می گوید: اخبار در عدد پيامبران مختلف است در بعضى صد و بيست و چهار هزار و در بعضى هشت هزار نقل شده كه چهار هزار از بنى اسرائيل و بقيه از اقوام ديگر بوده اند.<ref>مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج8، ص: 830</ref> | ||
− | |||
− | |||
==اسامی پیامبران بنیاسرائیل== | ==اسامی پیامبران بنیاسرائیل== | ||
سطر ۲۲: | سطر ۳۸: | ||
اما این پیشروان طریق معرفت، نه تنها پیرو هواهای نفسانی مردم قرار نمیگرفتند، بلکه در برابر رنجها، سختیها و کجاندیشیهای شرکگرایان، شکیبایی و پایداری ورزیده و پیوسته ندا سر میدادند:<ref> تفسیر مجمع البیان، ابوعلی الفضل بن الحسن طبرسی، ترجمه حجت الاسلام علی کرمی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، سال 1380، ج 4، ص 397.</ref> {{متن قرآن|«وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ»}}.<ref> [[سوره شعراء]]/ 109، گفتار [[حضرت نوح]] علیهالسلام خطاب به قوم خود: من در برابر رساندن پیام خدا بر شما و در برابر انجام وظایف خطیری که بر عهدهام نهاده است از شما پاداشی نمیخواهم.</ref> | اما این پیشروان طریق معرفت، نه تنها پیرو هواهای نفسانی مردم قرار نمیگرفتند، بلکه در برابر رنجها، سختیها و کجاندیشیهای شرکگرایان، شکیبایی و پایداری ورزیده و پیوسته ندا سر میدادند:<ref> تفسیر مجمع البیان، ابوعلی الفضل بن الحسن طبرسی، ترجمه حجت الاسلام علی کرمی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، سال 1380، ج 4، ص 397.</ref> {{متن قرآن|«وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ»}}.<ref> [[سوره شعراء]]/ 109، گفتار [[حضرت نوح]] علیهالسلام خطاب به قوم خود: من در برابر رساندن پیام خدا بر شما و در برابر انجام وظایف خطیری که بر عهدهام نهاده است از شما پاداشی نمیخواهم.</ref> | ||
+ | |||
+ | ===رفتار بد بنی اسرائیل با پیامبران الهی=== | ||
+ | |||
+ | بنی اسرائیل پس از دوران قضات که [[حضرت موسی]] علیه السلام مقرر داشته بود، آرامش ندیدند مگر همان چند سال سلطنت [[حضرت داود]] و [[حضرت سلیمان]] علیهماالسلام. پس از آن ملوک آنان غالباً زیر نفوذ همسایگان بت پرست می رفتند و [[احکام]] [[تورات]] را سست می گرفتند و رسوم و آداب کفار را رواج می دادند و به عیاشی و ستمگری و مردم آزاری خداوند را به خشم می آوردند و غالباً پیغمبران از دست آنان در شکنجه و عذاب بودند یا متواری و سرگردان چنان که خداوند در [[قرآن]] می فرماید: {{متن قرآن|«ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُواْ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ»}}؛ ([[سوره بقره]]، 61) خداوند بر آنها خشم گرفت که به آیات خداوند کافر می شدند و پیغمبران را بناحق می کشتند. (ج1، ص 207) | ||
+ | |||
+ | و نیز فرمود: {{متن قرآن|«إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الِّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ»}}؛ ([[سوره آل عمران]]، 21) آنها که کافر می شوند به آیات خدا و می کشند پیغمبران را بناحق و می کشند آن کسان را که به عدل و داد می خوانند پس مژده بده آنها را به عذاب دردناک.<ref>ابوالحسن شعرانی، نثر طوبی (دائره المعارف لغات قرآن کریم)، ذیل واژه «اسرائیل»</ref> | ||
+ | |||
+ | |||
==روش برخورد بنیاسرائیل با انبیاء== | ==روش برخورد بنیاسرائیل با انبیاء== | ||
سطر ۴۷: | سطر ۷۱: | ||
[[رده:پیامبران]] | [[رده:پیامبران]] | ||
+ | [[رده:یهودیت]] |
نسخهٔ ۱۸ اوت ۲۰۱۶، ساعت ۰۷:۴۶
اسرائیل لقب حضرت یعقوب علیه السلام است و بنی اسرائیل دوازده سبط یا خاندان اند که آنها را از نسل دوازده پسر یعقوب می دانند. به پیامبرانی که بر قوم بنی اسرائیل مبعوث شده اند انبیاء بنی اسرائیل گفته می شود.
محتویات
لغت بنیاسرائیل
اسرائیل لقب حضرت یعقوب علیهالسلام و به معنای بنده خدا[۱] یا سردار خدا[۲] است. حضرت یعقوب علیه السلام فرزند اسحاق و نوهی حضرت ابراهیم علیهالسلام است که از ایشان با نام یعقوب، 16 بار و با نام اسرائیل 2 بار در قرآن یاد شده است.[۳]
بنی اسرائیل یعنی اولاد یعقوب و اصطلاحا به نسل او گفته می شود که پس از او تعدادشان بسیار شد و تبدیل به قومی بزرگ شدند. لغت بنی اسرائیل، چهل و دو مرتبه در قرآن بکار رفته است.[۴]
تاریخچه بنی اسرائیل
حضرت یعقوب علیه السلام به همراه فرزندانش در زمین کنعان زندگی می کردند که حضرت یوسف علیه السلام عزیز مصر شد و نزد فرعون اعتبار یافت. فرزندان یعقوب با خود او در سالهای قحط به مصر رفتند و در آن کشور ماندند. سالها بر آنان گذشت و نسل آنها بسیار شد.
اما آن فرعون که زمان یوسف بود از جهان رفت و فراعنه دیگر جانشین او شدند و مردم مصر با بیگانگان بد رفتار می کردند و آنها را به خدمت گرفته آزار و شکنجه می دادند تا حضرت موسی علیه السلام به پیغمبری برگزیده شد و بنی اسرائیل را از سلطه فرعون رها نموده از مصر به سمت کنعان (سرزمین پدریشان)حرکت داد. اما در آنجا با مقابله فلسطینیان و عمالقه روبرو شد. بنی اسرائیل حدود چهل سال، که طی آن یک نسلشان از بین رفت، در صحرای سینا سرگردان بودند تا اینکه پس از وفات موسی علیه السلام، یوشع جانشین وی شد و بتدریج کنعان را فتح کرد.[۵] [۶]
حضرت موسی علیه السلام بنی اسرائیل را به گروه های مختلف تقسیم کرده بود و کار هر یک را به رئیسی سپرده تا به اختلاف آنان برسند و میان آنها مطابق دستور شریعت حکم کنند و پس از آن که زمین مقدس را تصرف کردند همچنان اراضی را میان دوازده سبط پخش کردند و هر سبط را مانند حضرت موسی علیه السلام به گروهها زیر فرمان رؤسا و قضاة مقرر داشتند و احکام شرع میان آنها اجرا می شد و یک رئیس کل یا کاهن و قاضی بزرگ بر آنها نظر داشت.
نزدیک چهارصد سال بر این گذشت از آنگاه بعللی از بزرگان خویش درخواست پادشاهی کردند مانند سایر امت ها و خداوند طالوت را بر آنها گماشت و پس از وی حضرت داود پادشاه شد و حضرت سلیمان علیه السلام جانشین او گشت و حضرت داود از سبط یهودا بود.
بعد از آن که ملک به فرزند سلیمان رسید (سال 476 پس از خروج از مصر) اسباط دیگر از فرمان او سر پیچیدند و کشور آنها به دو قسمت شد شمال آن را که از شمال بحرالمیت تا نزدیکی شهر صور حالیه امتداد می یافت در سر حد فنیقیه میان دریای مدیترانه و مرز کشور آشور، چند سلسله از پادشاهان بنی اسرائیل در تصرف داشتند و قسمت جنوب را تا خلیج عقبه، اولاد حضرت داود زیر فرمان گرفتند. هجده پادشاه از نسل داود از سال 975 تا 576 قبل از میلاد مسیح یعنی 399 سال در قسمت جنوبی حکومت کردند.[۷]
منظور از انبیاء بنیاسرائیل
منظور از انبیاء بنی اسرائیل می تواند یکی از این دو باشد:
- پیامبرانی که از بنی اسرائیل بودند: که در این صورت اولین آنها حضرت یوسف علیه السلام است.
- پیامبرانی که بر بنی اسرائیل مبعوث شدند: که در این صورت اولین آنها حضرت موسی علیه السلام است که برای نجات این قوم از چنگال فرعون مبعوث شد.
تعداد انبیاء بنیاسرائیل
در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که ناقل آن ابوذر است آمده است: نخستين پيغمبر بنى اسرائيل موسى بود و آخرين پيغمبرشان عيسى (و همگى) ششصد تن بودند[۸]
اما طبرسی در تفسیر مجمع البیان می گوید: اخبار در عدد پيامبران مختلف است در بعضى صد و بيست و چهار هزار و در بعضى هشت هزار نقل شده كه چهار هزار از بنى اسرائيل و بقيه از اقوام ديگر بوده اند.[۹]
اسامی پیامبران بنیاسرائیل
از انبیاء بنی اسرائیل که صاحب شریعت نیستند؛ از حضرت یوسف، حضرت داود، حضرت سلیمان، حضرت شعیا، حضرت الیاس، حضرت یوشع، حضرت یونس، حضرت عزیر، حضرت زکریا...[۱۰] و از انبیاء دارای شریعت، حضرت موسی و حضرت عیسی علیهمالسلام را میتوان نام برد.[۱۱]
ویژگیهای انبیاء بنیاسرائیل
خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم از انبیاء به عنوان نعمتهای الهی[۱۲] و هدایت یافتگانی[۱۳] یاد میکند که مایهی خیر و سعادت قوم خویش[۱۴] قرار میگیرند. آنان که افرادی انتخاب شده از میان مردم مستضعف و قشر متوسط بودند، لذا همواره مورد تهمت و آزار سران قوم، قرار میگرفتند و خطاب میشدند که: «میخواهند به این وسیله دنیای خود را تأمین کنند».[۱۵]
اما این پیشروان طریق معرفت، نه تنها پیرو هواهای نفسانی مردم قرار نمیگرفتند، بلکه در برابر رنجها، سختیها و کجاندیشیهای شرکگرایان، شکیبایی و پایداری ورزیده و پیوسته ندا سر میدادند:[۱۶] «وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ».[۱۷]
رفتار بد بنی اسرائیل با پیامبران الهی
بنی اسرائیل پس از دوران قضات که حضرت موسی علیه السلام مقرر داشته بود، آرامش ندیدند مگر همان چند سال سلطنت حضرت داود و حضرت سلیمان علیهماالسلام. پس از آن ملوک آنان غالباً زیر نفوذ همسایگان بت پرست می رفتند و احکام تورات را سست می گرفتند و رسوم و آداب کفار را رواج می دادند و به عیاشی و ستمگری و مردم آزاری خداوند را به خشم می آوردند و غالباً پیغمبران از دست آنان در شکنجه و عذاب بودند یا متواری و سرگردان چنان که خداوند در قرآن می فرماید: «ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُواْ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ»؛ (سوره بقره، 61) خداوند بر آنها خشم گرفت که به آیات خداوند کافر می شدند و پیغمبران را بناحق می کشتند. (ج1، ص 207)
و نیز فرمود: «إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الِّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ»؛ (سوره آل عمران، 21) آنها که کافر می شوند به آیات خدا و می کشند پیغمبران را بناحق و می کشند آن کسان را که به عدل و داد می خوانند پس مژده بده آنها را به عذاب دردناک.[۱۸]
روش برخورد بنیاسرائیل با انبیاء
با تمام تلاشهایی که از طرف فرستادگان الهی بر قوم بنیاسرائیل انجام میگیرد، این ملت نژادپرست نه تنها به جایی نمیرسد، حتی وقتی پیام الهی را دریافت میکنند چون محتوای آن را موافق با مشتهیات نفسانیشان نمیبینند، تکبر و عناد ورزیده. فرامین الهی را تکذیب و حتی برخی را تحریف میکنند،[۱۹] بدین گونه که فتواهای بیاساس و احکام بیپایه و توجیه و تأویلهای گوناگون صادر میکنند[۲۰] و دین حق را بازیچه و ملعبهی خویش میسازند، لذا ارسال کثرت معلم بر این قوم نشان بر لجاجت و سرسختی آنان دارد[۲۱] و الاّ اگر میپذیرفتند و اراده میکردند با یک یا دو آموزگار میتوانستند ره چندین ساله را یک شبه بپیمایند، اما نه تنها حق را نپذیرفتند بلکه جسارت را به نهایت حد خود رسانده، برخی از حاملان حق چون یحیی و ذکریا علیهماالسلام را شکنجه و سرانجام به شهادت رساندند و در حقیقت کفران رسل و کتب کردند.[۲۲]
بنابراین خداوند متعال در برابر این رفتارها، کلام کوبندهی خود را متوجه این امت میکند و میفرماید: «إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الِّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ»؛ بیتردید آنان که با چشم پوشیدن از دلیلهای روشن به آیات خدا کفر ورزند و پیامآوران او و نیز کسانی را که به سوی عدل و داد فرمان میدهند بدون هیچ حقی میکشند، آنان را به عذابی دردناک نوید ده.[۲۳]
پیامبر صلوات الله و سلام علیه میفرماید: (أشدّ الناس عذاباً یوم القیامه رجلٌ قتلٌ نبیّاً أو قتَلَهُ نبیٌّ... ثمَّ قرأ الآیه و یقتلون النبییّن بغیر الحق...؛[۲۴] کسی که پیامبری را بکشد یا کسی که توسط پیامبری کشته شود، شدیدترین عذاب را در روز قیامت خواهد داشت.) سپس این آیه را قرائت کردند و در تفسیر آن فرمودند: «منظور از کسانی که شدیدترین عذاب متوجه آنان است، یهود تجاوزکارند که 43 پیامبر و فرستادهی خدا را در یک یورش تجاوزکارانه در سپیده دم کشتند و به شهادت رساندند».[۲۵]
پانویس
- ↑ اسارئیل = بنده خدا، اخلاق انبیا از آدم تا خاتم، محمدمهدی تاجلنگرودی، بیجا، انتشارات ممتاز، چاپ دوم، سال 1374، ج 1، ص 157
- ↑ گزیده ناسخ التواریخ از آدم تا خاتم، میزرا محمدتقی سپهر، قم، انتشارات اسلامی، چاپ اول، سال 1385، ج 1، ص 169.
- ↑ تفسیر منشور جاوید آیت الله جعفر سبحانی، قم، انتشارات امام صادق علیهالسلام، چاپ اول، ج 11، ص 325.
- ↑ دانشنامه جهان اسلام، مدخل «بنی اسرائیل».
- ↑ ابوالحسن شعرانی، نثر طوبی (دائره المعارف لغات قرآن کریم)، ذیل واژه «اسرائیل»
- ↑ دانشنامه جهان اسلام، مدخل «بنی اسرائیل».
- ↑ ابوالحسن شعرانی، نثر طوبی (دائره المعارف لغات قرآن کریم)، ذیل واژه «اسرائیل»
- ↑ الخصال، شیخ صدوق، ترجمه فهرى، ج2، ص624
- ↑ مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج8، ص: 830
- ↑ گزیده ناسخ التواریخ از آدم تا خاتم.
- ↑ سوره بقره/ 87، «ولقد آتینا موسی الکتاب»؛ سوره آل عمران/ 48، «و یعلمه الکتاب والحکمه والتوراه والانجیل».
- ↑ سوره مائده/ 20، «نعمةالله».
- ↑ سوره انعام/ 88، «ذلک هدی الله».
- ↑ سوره هود/ 86؛ «بقیةالله» خطاب به قوم حضرت شعیب علیهالسلام.
- ↑ پژوهشهای قرآنی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، انتشارات دفتر تبلیغات حوزه علمیه، سال 76، ج 12-11، ص 303.
- ↑ تفسیر مجمع البیان، ابوعلی الفضل بن الحسن طبرسی، ترجمه حجت الاسلام علی کرمی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، سال 1380، ج 4، ص 397.
- ↑ سوره شعراء/ 109، گفتار حضرت نوح علیهالسلام خطاب به قوم خود: من در برابر رساندن پیام خدا بر شما و در برابر انجام وظایف خطیری که بر عهدهام نهاده است از شما پاداشی نمیخواهم.
- ↑ ابوالحسن شعرانی، نثر طوبی (دائره المعارف لغات قرآن کریم)، ذیل واژه «اسرائیل»
- ↑ تفسیر اثنی عشری، احمد بن الحسینی الشاه عبدالعظیمی، ج 1، ص 196.
- ↑ تلخیص از تفسیر مجمع البیان، ابوعلی الفضل بن الحسن طبرسی، ج 1، ص 314 و 315.
- ↑ علیاکبر قرشی، احسن الحدیث، ج 1، ص 153.
- ↑ تفسیر ادبی قرآن، طاهری کنی، ج 1، ص 295؛ روح الجِنان و روح الجَنان، شیخ ابوالفتوح رازی، ج 1، ص 253؛ تفسیر اثنی عشری، احمد بن الحسینی الشاه عبدالعظیمی، ج 1، ص 196.
- ↑ سوره آل عمران/ 21.
- ↑ بحارالانوار الجامعه لدرراخبار الائمهالأطهار، محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، ج 2، ص 123.
- ↑ تفسیر مجمع البیان، ابوعلی الفضل بن الحسن الطبرسی، ج 2، ص 219.
منابع
- قرآن کریم.
- أحسن الحدیث، سید علیاکبر قرشی، تهران، بنیاد بعثت، چاپ سوم 74-77، 12 جلد.
- بحارالانوار الجامعه لدرر الأخبار الائمهالأطهار، محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، انتشارات اسلامیه، چاپ مکرر، تهران، بیتا، 42 جلد.
- پژوهشهای قرآنی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، انتشارات دفتر تبلیغات حوزه علمیه، سال 1376.
- تفسیر اثنی عشری، حسین بن احمد الحسینی الشاه عبدالعظیمی، تهران انتشارات میقات، پائیز 63، 10 جلد.
- تفسیر ادبی قرآن، استاد طاهری کنی، انتشارات رواق اندیشه، زمستان 77، 5 جلد.
- تفسیر مجمع البیان، ابوعلی الفضل بن الحسن الطبرسی؛ ترجمه حجت الإسلام علی کرمی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چاپ اول، پائیز 1380، 16 جلد.
- تفسیر روح الجِنان و روح الجَنان، جمالالدین شیخ ابوالفتوح رازی تهران، انتشارات اسلامیه، ذی الحجه الحرام 82 هجری، 12 جلد.
- تفسیر منشور جاوید، جعفر سبحانی، قم، انتشارات توحید، چاپ سوم پائیز 73، 14 جلد.
- گزیده ناسخ التواریخ (اخلاق انبیا از آدم تا خاتم)، میرزا محمدتقی سپهر، قم، انتشارات اسلامی، چاپ اول، تابستان 85، 7 جلد.