آیه 29 سوره بقره: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اس...» ایجاد کرد) |
جز |
||
سطر ۲۵۰: | سطر ۲۵۰: | ||
==={{تفسیر الکاشف|سوره=2 |آیه=29}}=== | ==={{تفسیر الکاشف|سوره=2 |آیه=29}}=== | ||
</tabber> | </tabber> | ||
− | |||
==پانویس== | ==پانویس== |
نسخهٔ ۱۷ فوریهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۷:۰۷
<<28 | آیه 29 سوره بقره | 30>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
او خدایی است که همه موجودات زمین را برای شما خلق کرد، و پس از آن به خلقت آسمانها نظر گماشت و هفت آسمان را بر فراز یکدیگر برافراشت و او به همه چیز داناست.
اوست که همه آنچه را در زمین است برای شما آفرید، سپس آفرینش آسمان را [که به صورت ماده ای دود مانند بود] اراده کرد و آن را به شکل هفت آسمان [همراه با نظامی استوار] درست و نیکو قرار داد؛ و او [به قوانین و محاسباتِ] همه چیز داناست.
اوست آن كسى كه آنچه در زمين است، همه را براى شما آفريد؛ سپس به [آفرينش] آسمان پرداخت، و هفت آسمان را استوار كرد؛ و او به هر چيزى داناست.
اوست كه همه چيزهايى را كه در روى زمين است برايتان بيافريد، آنگاه به آسمان پرداخت و هر هفت آسمان را برافراشت و خود از هر چيزى آگاه است.
او خدایی است که همه آنچه را (از نعمتها) در زمین وجود دارد، برای شما آفرید؛ سپس به آسمان پرداخت؛ و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود؛ و او به هر چیز آگاه است.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«ثُمَّ»: سپس. این واژه در اینجا ترتیب زمانی را نمیرساند. همان گونه که در شعر زیر نیز چنین است: اِنَّ مَنْ سادَ ثُمَّ سادَ أَبُوهُ ثُمَّ قَدْ سادَ قَبْلَ ذلِکَ جَدُّهُ ... مراد این است که: خداوند آسمانها و زمین را قبلاً به صورت گازهای پراکنده آفریده است و بعداً آسمانها را هفت تا نموده و زمین را به گونهای که قابل زیست باشد در آورده است (نگا: فصّلت / ). لذا تصوّر نشود زمین قبل از آسمانها پدید آمده باشد. «اسْتَوی»: ارادهاش بر آن قرار گرفت. قصد کرد. «سَوّی»: آراسته و پیراسته کرد. متناسب و بجا آفرید (نگا: ملک / . «عَلِیمٌ»: بس آگاه.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«29» هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
اوست آن كس كه آنچه در زمين است، همه را براى شما آفريده، سپس به آفرينش آسمان پرداخت و آنها را به صورت هفت آسمان، استوار نمود و او بر هر چيزى آگاه است.
نکته ها
كلمه «سماء» در زبان عربى به معنى بالاست. گاهى به چند مترى بالاتر از سطح زمين، مانند شاخههاى درخت كه در ارتفاع كمى قرار دارند، گفته شده است: «وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ» «1» و گاهى به ارتفاع ابرها كه از آن باران مىبارد؛ «وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً» «2» و گاهى به جوّ اطراف زمين اطلاق شده است. «جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً» «3»
«1». ابراهيم، 24.
«2». ق، 9.
«3». انبياء، 32.
جلد 1 - صفحه 88
پیام ها
1- كفر به خداوند بخشندهى توانا وبرطرف كننده نيازها، شگفت انگيز است.
«كَيْفَ تَكْفُرُونَ ... هُوَ الَّذِي ...»
2- هستى، براى بشر آفريده شده است. «خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً»
3- نظام هستى، هدفدار است و در آفرينش جهان، تدبير و طرح حكيمانه مطرح بوده است. «خَلَقَ لَكُمْ»
4- هيچ آفريدهاى در طبيعت بيهوده نيست، هر چند ما راه استفاده از آن را ندانيم.
«خَلَقَ لَكُمْ»
5- اصل آن است كه همه چيز براى انسان مباح است، مگر دليل مخصوصى آن را ردّ كند. «خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً»
6- دنيا براى انسان است، نه انسان براى دنيا. «خَلَقَ لَكُمْ»
7- انسان مىتواند از نظر علمى، به جايى برسد كه از تمام مواهب طبيعى بهرهبردارى و آن را تسخير كند. «لَكُمْ»
8- بهرهگيرى از مواهب زمين، براى همه است. «خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ»
9- آسمانهاى متعدد جهان، داراى اعتدال و بدون كمترين اعوجاج و ناهماهنگى است. «فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ»
10- آفرينش آسمانها و زمين، همه بر اساس علم الهى است. «خَلَقَ لَكُمْ ... عَلِيمٌ»
11- آفرينش زمين و آسمانهاى هفتگانه، دليل توانايى خدا بر زنده كردن مردگان است كه در آيه قبل آمده بود. «ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ... هُوَ الَّذِي»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ «29»
بعد از آن شمهاى از آيات قدرت خود را بيان فرمايد كه:
هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ: پروردگار شما آن ذاتى است كه به قدرت بالغه آفريده براى انتفاع و فايده شما، ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً: آنچه در زمين است بتمامه از كوهها و نباتات و جمادات و حيوانات را.
تبصره: آيه شريفه بيان نعمت ديگر است مترتب بر نعمت اولى، زيرا نعمت اوليه ايجاد انسانى است و در اين آيه بيان خلق آنچه بقاى نوع انسان موقوف بر آنست به يك كلمه جامعه اشاره فرمايد.
حضرت صادق عليه السلام به مفضل فرمايد «1»: تأمل كن كه براى مصالح بنى آدم مهيا گرديده خاك براى بنا، و آهن براى صنعتها، و چوب براى كشتيها و غير آنها، و سنگ براى آسيا و غير آن، و مس براى ظرفها، و طلا و نقره براى معاملات، و جواهر براى ذخيره گذاشتن، و حبوبات براى خوردن، و ميوهها براى تفكّه، و گوشت براى خوردن، و بوى خوش براى لذّت، و دواها براى تصحيح بدن، و چهار پايان براى بار برداشتن و سوار شدن، و هيزم براى افروختن، و خاكستر براى ساروج ساختن، و ريگ براى فرش زمين؛ و چه مقدار مىتوان شمرد از امثال آن. خبر ده مرا از كسى كه داخل خانهاى شود و نظر كند به خزانهها كه مملو باشد از آنچه مردم محتاجند و هر چيز را بجاى خود بيند؛ آيا تصور مىكند كه بدون تدبير و مدبّرى و به غير تقدير مقدّرى به عمل آمده باشد؟ پس چگونه تجويز توان كرد كه عالم با اين وسعت كه در هر امرى از آن انواع مصلحت منظور شده،
«1» توحيد مفضل، ترجمه علامه محمّد باقر مجلسى، مجلس اوّل صفحه 74.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 106
بىمدبرى حكيم و صانعى عليم بوجود آمده! ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ: پس قصد فرمود به آفريدن آسمان، قصدى به اراده و مشيت خود، يعنى به قوّت قاهره و اراده ازليّه.
تفسير برهان: حضرت امير المؤمنين عليه السلام در آيه شريفه فرمايد:
خداى شما آن ذاتى است كه ايجاد فرمود براى شما آنچه در زمين است، تا عبرت يابيد و توسل جوئيد به رضوان الهى، و خود را نگاهداريد از عذاب سبحانى «1».
پس از آن شروع فرمود در خلق آسمانها و اتقان آن: فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ: پس تسويه فرمود هفت آسمانها را در اعتدال و تساوى در خلقت، بدون فتور و قصور.
طبرسى در مجمع فرمايد: مفسران را در معنى استوى چند وجه است:
1- قصد خلق آسمان و تسويه آن فرمود. 2- آنكه مستولى شد بر آسمانها به قهر و غلبه خود. 3- آنكه مستولى شد امر و قضاى الهى به آسمان، يعنى امر و قضاى سبحانى از آسمان به زمين نازل مىشود.
وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ: و ذات يگانه حضرت حق به هر چيزى بسيار داناست.
تبصره: آيه شريفه را اشاراتى است:
1- ارشاد به حكم عقل كه وجوب شكر منعم باشد. بدين تقرير كه ذات خداوندى كه تمام روى زمين بلكه آسمان و زمين و هر چه در آن است براى انتفاع و بهره و فايده بردن نوع بشر خلق فرموده، كمال انعام و افضال را منظور داشته؛ البته عقل حكم نمايد به وجوب شكر چنين منعمى كه هيچ غرضى نداشته مگر افاضه فيض.
2- ذكر عليم به جاى قدير كه مقتضى آيه باشد، به جهت آنست كه چون وصف ذات خود فرمود به قدرت و استيلاء، متصل نمود اين دو را به
«1» تفسير برهان، جلد اوّل، صفحه 72.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 107
علم؛ زيرا آسمان به اين هيئت غريب و نظمى عجيب و طريق اكمل و وجه احسن، هر آينه مشعر باشد به عالميت صانع عالم به جميع عالميان. لذا در عقب آن فرمود: وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ كه به منزله تعليل است. كأنّه فرمايد: به جهت آنكه چون ذات يگانه خالق آسمان و زمين و آنچه در آنها باشد، عالم است به حقايق اشياء، لذا آنها را بدين طريق احسن و اكمل و انفع خلق فرمود.
3- دالّ است بر آنكه خالقى كه فعل او بر اين ترتيب عجيب و تشكيل غريب باشد، البته عليم خواهد بود.
4- متضمن است ردّ و ابطال توهّمات كفار را كه ابدان متفرقه و اجزاء متشتته چگونه عودت يابد! حق تعالى بيان فرمايد كه خدا به هر شيئى داناست. و به علم ازلى مىداند ذرات اجزاء هر فرد انسانى را به هر مكانى و به هر كيفيتى، و به قدرت تامّه و به حكمت بالغه و به اراده محضه جمعآورى فرموده، صورت بندى كرده به نفخه اسرافيل عليه السلام روح در آنها دميده تمامى اولين و آخرين يك مرتبه زنده شده و به عرصه قيامت حاضر آيند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ «29»
ترجمه
او است آنكه آفريد براى شما آنچه در زمين است تمامى پس پرداخت بآسمان پس مرتب ساخت آنانرا هفت آسمان و او بهمه چيزى دانا است..
تفسير
خداوند تمام موجودات ارضيه را خلق فرمود براى بنى آدم تا از آنها معرفت
جلد 1 صفحه 53
بوجود صانع عالم قادر پيدا كنند و وسيله بهشت جاودان قرار دهند و از عذاب جهنم ايمن شوند چنانچه از امير المؤمنين (ع) روايت شده است پس از آن شروع فرمود در خلق آسمانها و مرتب فرمود بترتيب متقن و نظام احسن خالى از خلل و فتور مبرى از نقص و قصور هفت آسمانرا غير از كرسى و عرش كه هر عاقل بصيرى از تناسب و تعديل اجزاء آنها پى ببرد بوجود خداوند عليم حكيم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم ما فِي الأَرضِ جَمِيعاً ثُمَّ استَوي إِلَي السَّماءِ فَسَوّاهُنَّ سَبعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيءٍ عَلِيمٌ «29»
(اوست آن خدايي که براي شما آفريد همه آنچه در زمين است پس اراده و قصد آفرينش آسمان را نمود و هفت آسمان را آراست و برپا نمود و او بهر چيزي داناست) خلق بمعني ايجاد و خالق بمعني موجد است و كلمه خلق منسلخ از زمان است و همه آنچه در زمين خلق شده و ميشود از جمادات و نباتات و حيوانات را شامل ميشود که جميع آنها براي انتفاع بشر اعمّ از انتفاعات دنيوي از اطعمه و اشربه و البسه و امتعه و ابنيه و امكنه و غير اينها، و انتفاعات ديني از معرفت بصانع و علم و قدرت و حكمت او و استفاده از آنها در راه تكميل نفس و تحصيل سعادت و نجات از مهالك سراي ديگر و غير اينها آفريده شده است در تفسير برهان از إبن بابويه بسند متصل از حضرت عسكري عليه السّلام از آباء طيّبين از امير المؤمنين عليه السّلام روايت نموده که در تفسير اينکه آيه فرمود
«لتعتبروا به و لتتوصلوا به الي رضوانه و لتتقوا به من عذاب نيرانه»
(خداوند همه آنچه در زمين است بيافريد براي شما براي اينكه عبرت بگيريد و بواسطه آنها بطرف رضوان و خوشنودي او متّصل شويد و از عذاب آتش او خود را حفظ كنيد) و در آخرت حديث ميفرمايد
و خلق لكم ما في الارض لمصالحكم يا بني آدم
(و بيافريد براي شما آنچه در زمين است براي اينكه بواسطه آنها صلاح دنيا و آخرت خود را تأمين كنيد)
جلد 1 - صفحه 492
و اينکه صدر و ذيلش شامل همه انتفاعات بشر از ديني و دنيوي و اخروي ميشود و غرض از اينکه بيان دفع اشكالي است که بعضي از معاندين نمودهاند به اينكه بسياري از مخلوقات دريايي و صحرايي هستند که هيچ منفعتي براي انسان ندارند و بلكه بسا مورث ضرر هم ميشوند و اينکه، با جمله «خَلَقَ لَكُم الاية» که مفادش انتفاع بشر از جميع مخلوقات زميني است منافات دارد و جواب اينست که اولا انتفاع بشر منحصر بانتفاعات دنيوي نيست چنانچه ذكر شد و ثانيا درك نكردن و نرسيدن بمنافع موجودي دليل بر عدم منفعت او نيست و بسا منافعي دارد که هنوز عقل بشر كشف ننموده چنانچه بسياري از مخلوقاتي را که بشر امروز منافع آنها را درك نموده بشر ديروز پي نبرده بود و تقديم كلمه لكم افاده حصر ميكند که اصل غرض از آفرينش اينکه موجودات انتفاع بشر است چنانچه مفاد بسياري از آيات و اخبار است و ضمير كم خطاب بجميع افراد بشر است چنانچه در ذيل حديث سابق اشاره دارد نه اينكه خطاب مخصوص بكفار باشد که در آيه قبل مخاطبند و يا مخصوص بمؤمنين باشد بتوهم اينكه كفار مورد عنايت حق نيستند بلي ميتوان گفت که كفّار آن نحوه استفادهاي که مؤمنين از مخلوقات مينمايند، نميكنند و كلمه ما موصوله است و جميع آنچه در زمين است شامل ميشود و كلمه جميعا تأكيد اينکه عموم را مينمايد.
«ثُمَّ استَوي» اگر گفته شود ثمّ براي ترتيب و تراخي است و دلالت دارد بر اينكه خلقت زمين و موجودات قبل از خلقت آسمانها بوده و حال آنكه در آيه ديگر ميفرمايد:
أَ أَنتُم أَشَدُّ خَلقاً أَمِ السَّماءُ بَناها رَفَعَ سَمكَها فَسَوّاها وَ أَغطَشَ لَيلَها
جلد 1 - صفحه 493
وَ أَخرَجَ ضُحاها وَ الأَرضَ بَعدَ ذلِكَ دَحاها«1» و اينکه آيه دلالت دارد بر اينكه زمين را پس از خلقت آسمانها بگسترانيد.
جواب اينست که مراد بثمّ و بعد در آن آيه و اينکه آيات ترتيب و تقديم و تأخير نيست بلكه غرض ذكر خلقت و تعداد نعمت است، علاوه بر اينكه اينکه آيات يا راجع بدحو الارض است چنانچه در اخبار وارد شده و يا راجع بتوسعه زمين از حيث كشت و زرع و جريان عيون و انهار است چنانچه در آيه بعد ميفرمايد أَخرَجَ مِنها ماءَها وَ مَرعاها (از زمين آب و چراگاه آن را بيرون آورد) و متعرض اصل خلقت زمين و مقدم و مؤخر بودن آن نيست و كلمه استوي الي السماء بمعني توجه الي تسوية السماء است بقرينه فسوّيهنّ، و مراد از توجه تعلّق مشيّت و اراده حق بتسويه و راست نمودن و بپا داشتن آسمانهاست.
و سوّاهنّ يعني جعلهن سويّات و صنعهن مستويات و تسويه بمعني مطلق صنع و عمل هم ميآيد و تعبير از سماوات بسموات سبع «هفتگانه»، نه آنست که حكماء قديم گفتهاند که آسمانها هفت طبقه است و سطح مقعّر هر طبقه مماس با سطح محدّب طبقه ديگر است مانند پياز و براي هر يك كوكبي قائل شدهاند که قمر و عطارد و زهره و شمس و مرّيخ و مشتري و زحل باشد و نه اينكه بعضي ديگر توجيه نمودهاند که مراد از آسمانهاي هفتگانه كرات جوّيه و منظومههاي شمسيه هستند زيرا كرات جويّه و منظومههاي شمسي تعدادشان بيش از اينهاست بلكه آنچه تا كنون كشف نشده نسبت بآنچه كشف شده نسبت كثير بقليل است و بهيچ وجه بر هفت تطبيق نميشود و بايد علم آن را بخالق آنها ارجاع كرد
1- سوره نازعات آيه 27 (آيا شما سختتريد از جهت آفرينش يا آسمان که خداي تعالي آن را بنا نمود، سقف آن را برآفراشت و آن را راست نمود و شب آن را تاريك و روز آن را بيرون آورد و زمين را پس از آن بگسترد)
جلد 1 - صفحه 494
و ممكن است اينکه فضاي پهناور که نهايتش را جز خدا نميداند مشتمل بر هفت طبقه باشد که طبقه اول همين آسمان پرستارهئيست که ما مشاهده ميكنيم چنانچه از آيه شريفه إِنّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنيا بِزِينَةٍ الكَواكِبِ«1» استفاده ميشود و امّا حقيقت اينکه طبقات هفتگانه مانند حقيقت عرش و كرسي و بيت المعمور و سدرة المنتهي و امثال اينها بر ما مكشوف نيست و جز خداوند نميداند و هر چه گفته شود رجم بغيب است و جمله «وَ هُوَ بِكُلِّ شَيءٍ عَلِيمٌ» اشاره بمقام حكمت و علم است که همه اينکه دستگاه آفرينش را از روي كمال علم و حكمت آفريده و كوچكترين چيزي در آن بدون حكمت و مصلحت و بيجا و بيموقع نبوده است
برگزیده تفسیر نمونه
اشاره
آیه 29)- پس از ذکر نعمت حیات و اشاره به مسأله مبدء و معاد، به یکی
ج1، ص59
دیگر از نعمتهای گسترده خداوند اشاره کرده میگوید: «او خدائی است که آنچه روی زمین است برای شما آفریده» (هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً).
و به این ترتیب ارزش وجودی انسانها و سروری آنان را نسبت به همه موجودات زمینی مشخص میکند، آری او عالیترین موجود در این صحنه پهناور است و از تمامی آنها ارزشمندتر.
تنها این آیه نیست که مقام والای انسان را یادآور میشود بلکه در قرآن آیات فراوانی مییابیم که انسان را هدف نهائی آفرینش کل موجودات جهان معرفی میکند «1».
بار دیگر به دلائل توحید بازگشته میگوید: «سپس خداوند به آسمان پرداخت و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود، و او به هر چیز آگاه است» (ثُمَّ اسْتَوی إِلَی السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ) جمله «اسْتَوی» از ماده «استواء» در لغت به معنی تسلّط و احاطه کامل و قدرت بر خلقت و تدبیر است.
آسمانهای هفت گانه
در اینکه مقصود از آسمانهای هفتگانه چیست؟
آنچه صحیحتر به نظر میرسد، این است که مقصود همان معنی واقعی آسمانهای هفتگانه است و از آیات قرآن چنین استفاده میشود که تمام کرات و ثوابت و سیاراتی را که ما میبینیم همه جزء آسمان اول است، و شش عالم دیگر وجود دارد که از دسترس دید ما و ابزارهای علمی امروز ما بیرون است و مجموعا هفت عالم را به عنوان هفت آسمان تشکیل میدهند شاهد این سخن اینکه، قرآن میگوید: «ما آسمان پائین را با چراغهای ستارگان زینت دادیم». (فصلت: 12).
امّا اینکه گفتیم شش آسمان دیگر برای ما مجهول است و ممکن است علوم از روی آن در آینده پرده بردارد، به این دلیل است که علوم ناقص بشر به هر نسبت که پیش میرود از عجائب آفرینش تازههائی را به دست میآورد.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم