سوره اِسراء: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی 'نام هفدهمين سوره قرآن كريم. اين سوره به اتفاق مكى است<ref> بصائر ذوى التمييز، ج...' ایجاد کرد)
 
جز
سطر ۱: سطر ۱:
نام هفدهمين سوره [[قرآن كريم]].
+
نام هفدهمین سوره [[قرآن كریم]].
  
اين سوره به اتفاق مكى است<ref> بصائر ذوى التمييز، ج‌ 1، ص‌ 288؛ المكى والمدنى فى القرآن، ج‌ 1، ص‌ 360.</ref> و در نقل‌هاى مختلف تا 21 آيه آن را به سبب وجود حكم شرعى يا شأن نزولى كه در ذيل آن گزارش شده از آيات مدنى برشمرده‌اند.<ref> التحرير و التنوير، ج‌ 15، ص‌ 6؛ روح المعانى، مج‌ 9، ج‌ 15، ص‌ 3؛ المكى والمدنى فى‌القرآن، ج‌ 2، ص‌ 744‌ـ‌811، 846.</ref> محققان وجود [[احكام]] شرعى در سوره‌هاى مكى، نظير [[سوره اعراف]] و [[سوره انعام]] و ضعف روايات شأن نزولى و سياق آيات را دليل بر سستى اين استثنا دانسته‌اند.<ref> التمهيد، ج‌ 1، ص‌ 187‌ـ‌194؛ التفسير الحديث، ج‌ 3، ص‌ 351.</ref>
+
این سوره به اتفاق مكى است<ref> بصائر ذوى التمییز، ج‌ 1، ص‌ 288؛ المكى والمدنى فى القرآن، ج‌ 1، ص‌ 360.</ref> و در نقل‌هاى مختلف تا 21 آیه آن را به سبب وجود حكم شرعى یا شأن نزولى كه در ذیل آن گزارش شده از آیات مدنى برشمرده‌اند.<ref> التحریر و التنویر، ج‌ 15، ص‌ 6؛ روح المعانى، مج‌ 9، ج‌ 15، ص‌ 3؛ المكى والمدنى فى‌القرآن، ج‌ 2، ص‌ 744‌ـ‌811، 846.</ref> محققان وجود [[احكام]] شرعى در سوره‌هاى مكى، نظیر [[سوره اعراف]] و [[سوره انعام]] و ضعف روایات شأن نزولى و سیاق آیات را دلیل بر سستى این استثنا دانسته‌اند.<ref> التمهید، ج‌ 1، ص‌ 187‌ـ‌194؛ التفسیر الحدیث، ج‌ 3، ص‌ 351.</ref>
  
وجود شباهت‌هايى در آيات اين سوره با سوره‌هاى مدنى سبب شده كه برخى اين سوره را در رديف سوره‌هاى مكى شبيه به مدنى قرار دهند.<ref> الموسوعة القرآنيه، ج‌ 5، ص‌ 61.</ref> بنا به مشهورترين روايت پنجاهمين سوره‌اى است<ref> البرهان فى علوم القرآن، ج‌ 1، ص‌ 281؛ التمهيد، ج‌ 1، ص‌ 134، 136.</ref> كه در سال يازدهم بعثت پس از سوره قصص و پيش ‌از [[سوره يونس]] نازل شده است.<ref> البرهان فى علوم القرآن، ج‌ 1، ص‌ 281؛ التمهيد، ج‌ 1، ص‌ 134، 136؛ الموسوعة القرآنيه، ج‌ 5، ص‌ 69.</ref>
+
وجود شباهت‌هایى در آیات این سوره با سوره‌هاى مدنى سبب شده كه برخى این سوره را در ردیف سوره‌هاى مكى شبیه به مدنى قرار دهند.<ref> الموسوعة القرآنیه، ج‌ 5، ص‌ 61.</ref> بنا به مشهورترین روایت پنجاهمین سوره‌اى است<ref> البرهان فى علوم القرآن، ج‌ 1، ص‌ 281؛ التمهید، ج‌ 1، ص‌ 134، 136.</ref> كه در سال یازدهم بعثت پس از سوره قصص و پیش ‌از [[سوره یونس]] نازل شده است.<ref> البرهان فى علوم القرآن، ج‌ 1، ص‌ 281؛ التمهید، ج‌ 1، ص‌ 134، 136؛ الموسوعة القرآنیه، ج‌ 5، ص‌ 69.</ref>
  
نامگذارى آن به «إسراء» به سبب اولين آيه آن است كه به رخداد إسراء و [[معراج]] پيامبر صلى الله عليه و آله اشاره دارد<ref> المنير، ج‌ 15، ص‌ 5.</ref> و چون بخش قابل توجهى از اين سوره در آغاز و پايان به داستان بنى‌اسرائيل پرداخته است به سوره «بنى ‌اسرائيل» شهرت يافته<ref> بصائر ذوى‌التمييز، ج 1، ص 288؛ المنير، ج 15، ص 5.</ref> و در روايات به اين نام خوانده شده است.<ref> ثواب‌الاعمال، ص 107؛ الدرالمنثور، ج‌ 5، ص‌ 181.</ref> اطلاق نام «سبحان» بر آن نيز به سبب كلمه آغازين آن است. در روايتى از اميرمؤمنان، [[امام ‌على]] عليه‌السلام نيز از اين سوره به سوره «سبحان» ياد شده است.<ref> بصائر ذوى التمييز، ج‌ 1، ص‌ 288، 296.</ref>
+
نامگذارى آن به «إسراء» به سبب اولین آیه آن است كه به رخداد إسراء و [[معراج]] پیامبر صلى الله علیه و آله اشاره دارد<ref> المنیر، ج‌ 15، ص‌ 5.</ref> و چون بخش قابل توجهى از این سوره در آغاز و پایان به داستان بنى‌اسرائیل پرداخته است به سوره «بنى ‌اسرائیل» شهرت یافته<ref> بصائر ذوى‌التمییز، ج 1، ص 288؛ المنیر، ج 15، ص 5.</ref> و در روایات به این نام خوانده شده است.<ref> ثواب‌الاعمال، ص 107؛ الدرالمنثور، ج‌ 5، ص‌ 181.</ref> اطلاق نام «سبحان» بر آن نیز به سبب كلمه آغازین آن است. در روایتى از امیرمؤمنان، [[امام ‌على]] علیه‌السلام نیز از این سوره به سوره «سبحان» یاد شده است.<ref> بصائر ذوى التمییز، ج‌ 1، ص‌ 288، 296.</ref>
  
اين سوره 111 آيه دارد. بسيارى با ادغام آيات 107‌ـ‌108 شمار آياتش را 110 دانسته‌اند.<ref> البيان فى عد آى القرآن، ص‌ 177؛ مجمع البيان، ج‌ 6، ص‌ 607؛ روض‌الجنان، ج‌ 12، ص‌ 122.</ref> شمار كلمات اين سوره را 1558<ref> المعجم‌الاحصائى، ج‌ 1، ص‌ 290، 301.</ref> و شمار حروفش را 6460 حرف دانسته‌اند.<ref> كشف الاسرار، ج‌ 5، ص‌ 479؛ بصائر ذوى التمييز، ج‌ 1، ص‌ 288؛ البيان فى عد آى القرآن، ص ‌177.</ref>
+
این سوره 111 آیه دارد. بسیارى با ادغام آیات 107‌ـ‌108 شمار آیاتش را 110 دانسته‌اند.<ref> البیان فى عد آى القرآن، ص‌ 177؛ مجمع البیان، ج‌ 6، ص‌ 607؛ روض‌الجنان، ج‌ 12، ص‌ 122.</ref> شمار كلمات این سوره را 1558<ref> المعجم‌الاحصائى، ج‌ 1، ص‌ 290، 301.</ref> و شمار حروفش را 6460 حرف دانسته‌اند.<ref> كشف الاسرار، ج‌ 5، ص‌ 479؛ بصائر ذوى التمییز، ج‌ 1، ص‌ 288؛ البیان فى عد آى القرآن، ص ‌177.</ref>
  
در تقسيم‌بندى سوره‌‌ها در گروه سوره‌هاى مئين (سوره‌هايى كه حدود 100 آيه دارد) و مسبّحات (7 سوره‌اى كه با تسبيح آغاز شده) قرار ‌دارد.<ref> معجم علوم‌القرآن، ص‌ 238، 268.</ref> فواصل آياتش به جز اولين آيه، الف و از آهنگ يكسانى برخوردار است.<ref> البيان فى عد آى‌القرآن، ص 177؛ بصائر ذوى‌التمييز، ج‌ 1، ص‌ 288.</ref>
+
در تقسیم‌بندى سوره‌‌ها در گروه سوره‌هاى مئین (سوره‌هایى كه حدود 100 آیه دارد) و مسبّحات (7 سوره‌اى كه با تسبیح آغاز شده) قرار ‌دارد.<ref> معجم علوم‌القرآن، ص‌ 238، 268.</ref> فواصل آیاتش به جز اولین آیه، الف و از آهنگ یكسانى برخوردار است.<ref> البیان فى عد آى‌القرآن، ص 177؛ بصائر ذوى‌التمییز، ج‌ 1، ص‌ 288.</ref>
  
جمعى از مفسران درباره پيوند اين سوره با [[سوره نحل]] كه قبل از آن قرار دارد، گفته‌اند: چون خداوند در آيات پايانى سوره نحل به پيامبرش فرمان داد تا در برابر اذيت و آزار و نسبت‌هاى نارواى مشركان به وى بردبارى كند، اين سوره را با يادآورى ماجراى معراجش كه نشانه‌اى از تعظيم و تكريم او از جانب خداست آغاز كرد<ref> مجمع البيان، ج‌ 6، ص‌ 607؛ البحر المحيط، ج‌ 7، ص‌ 7؛ المنير، ج‌ 15، ص‌ 6.</ref> تا آرامش بخش دردها و رنج‌هايش باشد.<ref> روح‌المعانى، مج‌ 9، ج‌ 15، ص‌ 4؛ المنير، ج‌ 15، ص‌ 6.</ref>
+
جمعى از مفسران درباره پیوند این سوره با [[سوره نحل]] كه قبل از آن قرار دارد، گفته‌اند: چون خداوند در آیات پایانى سوره نحل به پیامبرش فرمان داد تا در برابر اذیت و آزار و نسبت‌هاى نارواى مشركان به وى بردبارى كند، این سوره را با یادآورى ماجراى معراجش كه نشانه‌اى از تعظیم و تكریم او از جانب خداست آغاز كرد<ref> مجمع البیان، ج‌ 6، ص‌ 607؛ البحر المحیط، ج‌ 7، ص‌ 7؛ المنیر، ج‌ 15، ص‌ 6.</ref> تا آرامش بخش دردها و رنج‌هایش باشد.<ref> روح‌المعانى، مج‌ 9، ج‌ 15، ص‌ 4؛ المنیر، ج‌ 15، ص‌ 6.</ref>
  
 
'''محتواى سوره:'''
 
'''محتواى سوره:'''
  
محور اصلى بحث در اين سوره شخص پيامبر صلى الله عليه و آله و موضع‌گيرى مشركان در برابر وى و قرآن است؛ همچنين بحث درباره [[قرآن]]، رسالت و رسولان به ويژه امتيازى كه در رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله وجود داشت و معجزه آن حضرت مانند ساير [[پيامبران]] عليهم‌السلام مادى محض نبود و هلاكت جمعى مكذبان را در پى نداشت.
+
محور اصلى بحث در این سوره شخص پیامبر صلى الله علیه و آله و موضع‌گیرى مشركان در برابر وى و قرآن است؛ همچنین بحث درباره [[قرآن]]، رسالت و رسولان به ویژه امتیازى كه در رسالت پیامبر صلى الله علیه و آله وجود داشت و معجزه آن حضرت مانند سایر [[پیامبران]] علیهم‌السلام مادى محض نبود و هلاكت جمعى مكذبان را در پى نداشت.
  
در اين سوره بارها تسبيح، حمد و شكر خداوند تكرار شده است،<ref> فى ظلال القرآن، ج‌ 4، ص‌ 2208.</ref> به هر روى اين سوره در نخستين آيه به ماجراى معراج پيامبر صلى الله عليه و آله اشاره دارد. (‌=>‌معراج) سپس در آيات 2‌ـ‌8 درباره نبوت [[حضرت موسى]] علیه‌السلام و دعوت بنى‌اسرائيل به [[توحيد]] و عوامل انحطاط و پيشرفت آنان سخن مى‌گويد و فساد و استكبار را سبب ذلت آنان معرفى مى‌كند و در آيات 9‌ـ‌21 ضمن بر شمردن برخى آيات الهى به هدايتگرى قرآن و حسابرسى از اعمال نيك و بد انسان در قيامت و آزادى وى در گزينش راه خير و شر و بازگشت نتايج اعمال انسان به خود او تصريح مى‌كند.
+
در این سوره بارها تسبیح، حمد و شكر خداوند تكرار شده است،<ref> فى ظلال القرآن، ج‌ 4، ص‌ 2208.</ref> به هر روى این سوره در نخستین آیه به ماجراى معراج پیامبر صلى الله علیه و آله اشاره دارد. (‌=>‌معراج) سپس در آیات 2‌ـ‌8 درباره نبوت [[حضرت موسى]] علیه‌السلام و دعوت بنى‌اسرائیل به [[توحید]] و عوامل انحطاط و پیشرفت آنان سخن مى‌گوید و فساد و استكبار را سبب ذلت آنان معرفى مى‌كند و در آیات 9‌ـ‌21 ضمن بر شمردن برخى آیات الهى به هدایتگرى قرآن و حسابرسى از اعمال نیك و بد انسان در قیامت و آزادى وى در گزینش راه خیر و شر و بازگشت نتایج اعمال انسان به خود او تصریح مى‌كند.
  
در آيات 22‌ـ‌39 مردم را به توحيد، نيكى به پدر و مادر و فروتنى در برابر آنان صله رحم، كمك به تهيدستان و بينوايان و درماندگان، ميانه‌روى در انفاق، وفاى به عهد دعوت مى‌كند و از تبذير و اسراف، كشتن فرزند به سبب فقر، آدم كشى، زنا، كم‌فروشى، خوردن مال يتيم، پيروى از غير علم (گمان) و تكبر و غرور نهى مى‌كند و اين [[احكام]] و آداب را از حكمت‌هايى معرفى مى‌كند كه خداوند به پيامبرش [[وحى]] كرده است: «ذلِكَ مِمّا اَوحى اِلَيكَ رَبُّكَ مِنَ الحِكمَةِ».
+
در آیات 22‌ـ‌39 مردم را به توحید، نیكى به پدر و مادر و فروتنى در برابر آنان صله رحم، كمك به تهیدستان و بینوایان و درماندگان، میانه‌روى در انفاق، وفاى به عهد دعوت مى‌كند و از تبذیر و اسراف، كشتن فرزند به سبب فقر، آدم كشى، زنا، كم‌فروشى، خوردن مال یتیم، پیروى از غیر علم (گمان) و تكبر و غرور نهى مى‌كند و این [[احكام]] و آداب را از حكمت‌هایى معرفى مى‌كند كه خداوند به پیامبرش [[وحى]] كرده است: «ذلِكَ مِمّا اَوحى اِلَیكَ رَبُّكَ مِنَ الحِكمَةِ».
  
در آيات 40‌ـ‌55 ضمن پاسخگويى به پاره‌اى از اوهام و انديشه‌هاى خرافىِ مشركان جاهلى، نظير فرشتگان را دختران خدا دانستن، شريك براى خدا قرار دادن، بعيد شمردن قيامت و زندگى پس از مرگ و مسحور (سحر شده) دانستن پيامبر صلى الله عليه و آله بر اين نكته تأكيد مى‌كند كه در قرآن همه لوازم هدايت آمده ولى عناد و لجاجت آن‌ها سبب شد تا بر نفرت و دوريشان از حق بيفزايد و خداوند به سبب لجاجت و تعصبشان در برابر آيات الهى بر دل‌هاى آنان مهرزده و بر گوش‌هايشان سنگينى قرار داده ‌است.
+
در آیات 40‌ـ‌55 ضمن پاسخگویى به پاره‌اى از اوهام و اندیشه‌هاى خرافىِ مشركان جاهلى، نظیر فرشتگان را دختران خدا دانستن، شریك براى خدا قرار دادن، بعید شمردن قیامت و زندگى پس از مرگ و مسحور (سحر شده) دانستن پیامبر صلى الله علیه و آله بر این نكته تأكید مى‌كند كه در قرآن همه لوازم هدایت آمده ولى عناد و لجاجت آن‌ها سبب شد تا بر نفرت و دوریشان از حق بیفزاید و خداوند به سبب لجاجت و تعصبشان در برابر آیات الهى بر دل‌هاى آنان مهرزده و بر گوش‌هایشان سنگینى قرار داده ‌است.
  
در آيات 56‌ـ‌65 ضمن اقامه دليل بر توحيد پروردگار و اين كه آلهه مشركان به رساندن سود به آن‌ها و دفع زيان از آن‌ها قادر نيستند و اين تنها خداست كه سود و زيان در دست اوست به مشركان هشدار مى‌دهد كه سرانجامِ اين جهان فنا و نابودى است و آنان بايد از لجاجت در برابر حق دست بردارند زيرا معجزات و دلايل كافى بر صدق پيامبر صلى الله عليه و آله وجود دارد و معجزات پيشنهادى آنان چيزى جز بهانه‌جويى نيست و بر فرض كه با آن‌ها موافقت شود پس از مشاهده آن‌ها باز ايمان نخواهند آورد، چنان كه امت‌هاى گذشته چون قوم ثمود به پيامبرانشان معجزاتى پيشنهاد دادند و با تحقق آن‌ها ايمان نياوردند و طبق سنت الهى مستحق كيفر شدند.
+
در آیات 56‌ـ‌65 ضمن اقامه دلیل بر توحید پروردگار و این كه آلهه مشركان به رساندن سود به آن‌ها و دفع زیان از آن‌ها قادر نیستند و این تنها خداست كه سود و زیان در دست اوست به مشركان هشدار مى‌دهد كه سرانجامِ این جهان فنا و نابودى است و آنان باید از لجاجت در برابر حق دست بردارند زیرا معجزات و دلایل كافى بر صدق پیامبر صلى الله علیه و آله وجود دارد و معجزات پیشنهادى آنان چیزى جز بهانه‌جویى نیست و بر فرض كه با آن‌ها موافقت شود پس از مشاهده آن‌ها باز ایمان نخواهند آورد، چنان كه امت‌هاى گذشته چون قوم ثمود به پیامبرانشان معجزاتى پیشنهاد دادند و با تحقق آن‌ها ایمان نیاوردند و طبق سنت الهى مستحق كیفر شدند.
  
در آيات 66‌ـ‌72 با پيگيرى مباحث پيشين در زمينه [[توحيد]] و مبارزه با شرك اين حقيقت را يادآور مى‌شود كه انسان به هنگام برخورد با مشكلات به ياد خداوند مى‌افتد و هر چيزى جز او را از ياد مى‌برد اما وقتى از آن‌ها رهايى يافت از خدا اعراض كرده، او را فراموش مى‌كند. سپس به انسان هشدار مى‌دهد كه از مجازات الهى در امان نباشد و در ادامه نعمت‌هاى الهى را به انسان يادآور مى‌شود كه او را گرامى داشت و بر همه آفريده‌ها برترى داد و جهان هستى را در خدمت وى مسخر گردانيد تا با عقل خود بينديشد و او را بر بسيارى از آفريدگان برترى داد پس آن‌كه در اين دنيا به راه راست هدايت شود در قيامت نامه عمل او به دست راستش داده مى‌شود و كسى كه گمراه شود و چشمش از ديدن حق نابينا گردد در قيامت گمراه‌تر و نابيناتر است.
+
در آیات 66‌ـ‌72 با پیگیرى مباحث پیشین در زمینه [[توحید]] و مبارزه با شرك این حقیقت را یادآور مى‌شود كه انسان به هنگام برخورد با مشكلات به یاد خداوند مى‌افتد و هر چیزى جز او را از یاد مى‌برد اما وقتى از آن‌ها رهایى یافت از خدا اعراض كرده، او را فراموش مى‌كند. سپس به انسان هشدار مى‌دهد كه از مجازات الهى در امان نباشد و در ادامه نعمت‌هاى الهى را به انسان یادآور مى‌شود كه او را گرامى داشت و بر همه آفریده‌ها برترى داد و جهان هستى را در خدمت وى مسخر گردانید تا با عقل خود بیندیشد و او را بر بسیارى از آفریدگان برترى داد پس آن‌كه در این دنیا به راه راست هدایت شود در قیامت نامه عمل او به دست راستش داده مى‌شود و كسى كه گمراه شود و چشمش از دیدن حق نابینا گردد در قیامت گمراه‌تر و نابیناتر است.
  
در آيات 73‌ـ‌82 نيرنگ مشركان را نسبت به پيامبر صلى الله عليه و آله براى منحرف ساختن آن حضرت يادآور مى‌شود و خطاب به وى مى‌فرمايد: اگر ما تو را به وسيله نيروى عصمت ثابت قدم نمى‌داشتيم، نزديك بود به آن‌ها اندكى گرايش پيدا كنى و نيز تلاش مشركان را براى بيرون كردن آن بزرگوار از مكه مطرح مى‌كند، آنگاه به آن حضرت فرمان مى‌دهد تا قرآن را بخواند و به اداى [[نماز]] قيام كند و پاسى از شب را به تهجد و نافله برخيزد تا به مقام ‌محمود برسد و از خدا بخواهد كه راه ورود و خروج را در برابرش هموار سازد، آنگاه مى‌افزايد كه ما قرآن را نازل كرديم تا براى مؤمنان شفا و رحمت باشد.
+
در آیات 73‌ـ‌82 نیرنگ مشركان را نسبت به پیامبر صلى الله علیه و آله براى منحرف ساختن آن حضرت یادآور مى‌شود و خطاب به وى مى‌فرماید: اگر ما تو را به وسیله نیروى عصمت ثابت قدم نمى‌داشتیم، نزدیك بود به آن‌ها اندكى گرایش پیدا كنى و نیز تلاش مشركان را براى بیرون كردن آن بزرگوار از مكه مطرح مى‌كند، آنگاه به آن حضرت فرمان مى‌دهد تا قرآن را بخواند و به اداى [[نماز]] قیام كند و پاسى از شب را به تهجد و نافله برخیزد تا به مقام ‌محمود برسد و از خدا بخواهد كه راه ورود و خروج را در برابرش هموار سازد، آنگاه مى‌افزاید كه ما قرآن را نازل كردیم تا براى مؤمنان شفا و رحمت باشد.
  
در آيات 83‌ـ‌100 به ‌بعضى ديگر از ويژگي‌هاى انسان اشاره مى‌كند و مى‌گويد: هنگامى كه به انسان نعمت مى‌بخشيم، مغرور مى‌شود و به پروردگار خويش پشت مى‌كند و هنگامى كه نعمتى از او گرفته مى‌شود، مأيوس مى‌شود. سپس به پرسش كافران درباره روح اشاره مى‌كند و نعمت وحى بر پيامبر صلى الله عليه و آله را يادآور مى‌گردد و خطاب به آن حضرت مى‌گويد به مشركان بگو: اگر همه جن و انس جمع شوند تا همانند [[قرآن]] را بياورند توان چنين كارى را ندارند، هر چند يكديگر را در اين كار يارى دهند سپس برخى از كارهاى نامعقولى كه مشركان از پيامبر صلى الله عليه و آله به عنوان معجزه درخواست مى‌كردند و نيز بهانه‌جويي‌ها و فرجام شومشان را يادآورى مى‌كند و به بهانه‌گيري‌هاى كسانى كه زندگى پس از مرگ را بعيد مى‌شمردند با بيانى روشن پاسخ ‌مى‌دهد.
+
در آیات 83‌ـ‌100 به ‌بعضى دیگر از ویژگی‌هاى انسان اشاره مى‌كند و مى‌گوید: هنگامى كه به انسان نعمت مى‌بخشیم، مغرور مى‌شود و به پروردگار خویش پشت مى‌كند و هنگامى كه نعمتى از او گرفته مى‌شود، مأیوس مى‌شود. سپس به پرسش كافران درباره روح اشاره مى‌كند و نعمت وحى بر پیامبر صلى الله علیه و آله را یادآور مى‌گردد و خطاب به آن حضرت مى‌گوید به مشركان بگو: اگر همه جن و انس جمع شوند تا همانند [[قرآن]] را بیاورند توان چنین كارى را ندارند، هر چند یكدیگر را در این كار یارى دهند سپس برخى از كارهاى نامعقولى كه مشركان از پیامبر صلى الله علیه و آله به عنوان معجزه درخواست مى‌كردند و نیز بهانه‌جویی‌ها و فرجام شومشان را یادآورى مى‌كند و به بهانه‌گیری‌هاى كسانى كه زندگى پس از مرگ را بعید مى‌شمردند با بیانى روشن پاسخ ‌مى‌دهد.
  
در آيات 101‌ـ‌111 ماجراى [[حضرت ‌موسى]] عليه‌السلام و فرعون را يادآورى مى‌كند كه چگونه فرعون و همفكران وى با وجود ديدن انواع معجزات ملموس و مادى باز هم بهانه‌گيرى كردند و راه انكار حق را در پيش گرفتند و سرانجام دچار هلاكت شدند. سپس حقانيت قرآن و حكمت نزول تدريجى آن را بيان مى‌كند و به مشركان مى‌گويد: ايمان بياوريد يا نياوريد حقانيت قرآن چنان مبرهن و آشكار است كه صاحبان علم و دانش آنگاه كه آيات نورانيش برايشان تلاوت مى‌شود در برابر عظمت آن بى‌اختيار به سجده مى‌افتند و سرانجام، [[سوره اسراء]] كه با تسبيح پروردگار آغاز شده بود با حمد و تكبير پايان مى‌پذيرد. علامه طباطبايى اين نكته را از لطايف اين سوره مى‌داند.<ref> الميزان، ج‌ 13، ص‌ 227.</ref>
+
در آیات 101‌ـ‌111 ماجراى [[حضرت ‌موسى]] علیه‌السلام و فرعون را یادآورى مى‌كند كه چگونه فرعون و همفكران وى با وجود دیدن انواع معجزات ملموس و مادى باز هم بهانه‌گیرى كردند و راه انكار حق را در پیش گرفتند و سرانجام دچار هلاكت شدند. سپس حقانیت قرآن و حكمت نزول تدریجى آن را بیان مى‌كند و به مشركان مى‌گوید: ایمان بیاورید یا نیاورید حقانیت قرآن چنان مبرهن و آشكار است كه صاحبان علم و دانش آنگاه كه آیات نورانیش برایشان تلاوت مى‌شود در برابر عظمت آن بى‌اختیار به سجده مى‌افتند و سرانجام، [[سوره اسراء]] كه با تسبیح پروردگار آغاز شده بود با حمد و تكبیر پایان مى‌پذیرد. علامه طباطبایى این نكته را از لطایف این سوره مى‌داند.<ref> المیزان، ج‌ 13، ص‌ 227.</ref>
  
آيه 88 اين سوره از آيات تحدى است كه خداوند در آن مخالفان وحيانى بودن قرآن را به آوردن همانند آن فراخوانده<ref> همان، ج‌ 1، ص‌ 59؛ التمهيد، ج‌ 4، ص‌ 23.</ref> و آيه 109 آن از آيات ‌سجده و مستحب است قارى هنگام تلاوت آن سجده كند.<ref> الخلاف، ج 1، ص 427؛ كلمة‌التقوى، ج 1، ص‌ 451؛ جواهر‌الكلام، ج‌ 10، ص‌ 111.</ref> از آخرين آيه آن در روايات با عنوان «آية العزّ» ياد شده است.<ref> مسند احمد، ج‌ 3، ص‌ 439؛ مجمع الزوائد، ج‌ 7، ص‌ 52؛ الميزان، ج‌ 13، ص‌ 231.</ref>
+
آیه 88 این سوره از آیات تحدى است كه خداوند در آن مخالفان وحیانى بودن قرآن را به آوردن همانند آن فراخوانده<ref> همان، ج‌ 1، ص‌ 59؛ التمهید، ج‌ 4، ص‌ 23.</ref> و آیه 109 آن از آیات ‌سجده و مستحب است قارى هنگام تلاوت آن سجده كند.<ref> الخلاف، ج 1، ص 427؛ كلمة‌التقوى، ج 1، ص‌ 451؛ جواهر‌الكلام، ج‌ 10، ص‌ 111.</ref> از آخرین آیه آن در روایات با عنوان «آیة العزّ» یاد شده است.<ref> مسند احمد، ج‌ 3، ص‌ 439؛ مجمع الزوائد، ج‌ 7، ص‌ 52؛ المیزان، ج‌ 13، ص‌ 231.</ref>
  
'''فضيلت تلاوت:'''
+
'''فضیلت تلاوت:'''
  
از عايشه روايت شده است كه پيامبر صلى الله عليه و آله هر شب سوره بنى‌اسرائيل و [[سوره زمر]] را تلاوت مى‌كرد.<ref> تفسير ابن ‌كثير، ج‌ 3، ص‌ 3؛ جامع الاخبار و الآثار، ج‌ 2، ص 213.</ref> از [[امام صادق]] عليه‌السلام نقل شده است: هر كس سوره بنى‌اسرائيل را در شب‌هاى جمعه بخواند از دنيا نمى‌رود تا اين كه قائم آل‌محمد عليه‌السلام را درك كند و از يارانش خواهد بود.<ref> تفسير عياشى، ج‌ 3، ص‌ 31؛ ثواب الاعمال، ص‌ 107.</ref>
+
از عایشه روایت شده است كه پیامبر صلى الله علیه و آله هر شب سوره بنى‌اسرائیل و [[سوره زمر]] را تلاوت مى‌كرد.<ref> تفسیر ابن ‌كثیر، ج‌ 3، ص‌ 3؛ جامع الاخبار و الآثار، ج‌ 2، ص 213.</ref> از [[امام صادق]] علیه‌السلام نقل شده است: هر كس سوره بنى‌اسرائیل را در شب‌هاى جمعه بخواند از دنیا نمى‌رود تا این كه قائم آل‌محمد علیه‌السلام را درك كند و از یارانش خواهد بود.<ref> تفسیر عیاشى، ج‌ 3، ص‌ 31؛ ثواب الاعمال، ص‌ 107.</ref>
  
[[شيخ طوسى]] تلاوت آن را در شب‌هاى جمعه مستحب مى‌داند.<ref> مصباح المتهجد، ص‌ 265.</ref> فيروزآبادى نيز از آن حضرت روايت كرده است كه هر كس اين سوره را تلاوت كند از دنيا نمى‌رود تا اين كه به درجه ابدال و اولياى خدا برسد.<ref> بصائر ذوى التمييز، ج‌ 1، ص ‌296.</ref> به نظر مى‌رسد اين همان روايت پيشين است كه فيروزآبادى به نحوى تفسير كرده است كه با مبانى فكريش سازگار باشد.
+
[[شیخ طوسى]] تلاوت آن را در شب‌هاى جمعه مستحب مى‌داند.<ref> مصباح المتهجد، ص‌ 265.</ref> فیروزآبادى نیز از آن حضرت روایت كرده است كه هر كس این سوره را تلاوت كند از دنیا نمى‌رود تا این كه به درجه ابدال و اولیاى خدا برسد.<ref> بصائر ذوى التمییز، ج‌ 1، ص ‌296.</ref> به نظر مى‌رسد این همان روایت پیشین است كه فیروزآبادى به نحوى تفسیر كرده است كه با مبانى فكریش سازگار باشد.
  
از امام [[امیرالمومنین]] عليه‌السلام نيز نقل است كه هر كس سوره سبحان را تلاوت كند از دنيا نمى‌رود تا از ميوه‌هاى بهشتى بخورد و از نهرهايش بنوشد و در برابر هر آيه‌اى كه تلاوت مى‌كند نخلى در بهشت برايش مى‌كارند.<ref> بصائر ذوى التمييز، ج‌ 1، ص‌ 296.</ref> بى‌ترديد دستيابى به چنين ثواب‌هايى مربوط به تلاوتى است كه بااخلاص، تدبر و عمل همراه باشد.<ref> البرهان فى علوم‌القرآن، ج‌ 2، ص‌ 66.</ref>
+
از امام [[امیرالمومنین]] علیه‌السلام نیز نقل است كه هر كس سوره سبحان را تلاوت كند از دنیا نمى‌رود تا از میوه‌هاى بهشتى بخورد و از نهرهایش بنوشد و در برابر هر آیه‌اى كه تلاوت مى‌كند نخلى در بهشت برایش مى‌كارند.<ref> بصائر ذوى التمییز، ج‌ 1، ص‌ 296.</ref> بى‌تردید دستیابى به چنین ثواب‌هایى مربوط به تلاوتى است كه بااخلاص، تدبر و عمل همراه باشد.<ref> البرهان فى علوم‌القرآن، ج‌ 2، ص‌ 66.</ref>
  
 
==پانویس ==
 
==پانویس ==
سطر ۴۷: سطر ۴۷:
 
===منابع===
 
===منابع===
  
سيد عبدالرسول حسينى زاده، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 3، صفحه 196-200.
+
سید عبدالرسول حسینى زاده، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 3، صفحه 196-200.
  
 
[[رده: سوره های قرآن]]
 
[[رده: سوره های قرآن]]

نسخهٔ ‏۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۲۷

نام هفدهمین سوره قرآن كریم.

این سوره به اتفاق مكى است[۱] و در نقل‌هاى مختلف تا 21 آیه آن را به سبب وجود حكم شرعى یا شأن نزولى كه در ذیل آن گزارش شده از آیات مدنى برشمرده‌اند.[۲] محققان وجود احكام شرعى در سوره‌هاى مكى، نظیر سوره اعراف و سوره انعام و ضعف روایات شأن نزولى و سیاق آیات را دلیل بر سستى این استثنا دانسته‌اند.[۳]

وجود شباهت‌هایى در آیات این سوره با سوره‌هاى مدنى سبب شده كه برخى این سوره را در ردیف سوره‌هاى مكى شبیه به مدنى قرار دهند.[۴] بنا به مشهورترین روایت پنجاهمین سوره‌اى است[۵] كه در سال یازدهم بعثت پس از سوره قصص و پیش ‌از سوره یونس نازل شده است.[۶]

نامگذارى آن به «إسراء» به سبب اولین آیه آن است كه به رخداد إسراء و معراج پیامبر صلى الله علیه و آله اشاره دارد[۷] و چون بخش قابل توجهى از این سوره در آغاز و پایان به داستان بنى‌اسرائیل پرداخته است به سوره «بنى ‌اسرائیل» شهرت یافته[۸] و در روایات به این نام خوانده شده است.[۹] اطلاق نام «سبحان» بر آن نیز به سبب كلمه آغازین آن است. در روایتى از امیرمؤمنان، امام ‌على علیه‌السلام نیز از این سوره به سوره «سبحان» یاد شده است.[۱۰]

این سوره 111 آیه دارد. بسیارى با ادغام آیات 107‌ـ‌108 شمار آیاتش را 110 دانسته‌اند.[۱۱] شمار كلمات این سوره را 1558[۱۲] و شمار حروفش را 6460 حرف دانسته‌اند.[۱۳]

در تقسیم‌بندى سوره‌‌ها در گروه سوره‌هاى مئین (سوره‌هایى كه حدود 100 آیه دارد) و مسبّحات (7 سوره‌اى كه با تسبیح آغاز شده) قرار ‌دارد.[۱۴] فواصل آیاتش به جز اولین آیه، الف و از آهنگ یكسانى برخوردار است.[۱۵]

جمعى از مفسران درباره پیوند این سوره با سوره نحل كه قبل از آن قرار دارد، گفته‌اند: چون خداوند در آیات پایانى سوره نحل به پیامبرش فرمان داد تا در برابر اذیت و آزار و نسبت‌هاى نارواى مشركان به وى بردبارى كند، این سوره را با یادآورى ماجراى معراجش كه نشانه‌اى از تعظیم و تكریم او از جانب خداست آغاز كرد[۱۶] تا آرامش بخش دردها و رنج‌هایش باشد.[۱۷]

محتواى سوره:

محور اصلى بحث در این سوره شخص پیامبر صلى الله علیه و آله و موضع‌گیرى مشركان در برابر وى و قرآن است؛ همچنین بحث درباره قرآن، رسالت و رسولان به ویژه امتیازى كه در رسالت پیامبر صلى الله علیه و آله وجود داشت و معجزه آن حضرت مانند سایر پیامبران علیهم‌السلام مادى محض نبود و هلاكت جمعى مكذبان را در پى نداشت.

در این سوره بارها تسبیح، حمد و شكر خداوند تكرار شده است،[۱۸] به هر روى این سوره در نخستین آیه به ماجراى معراج پیامبر صلى الله علیه و آله اشاره دارد. (‌=>‌معراج) سپس در آیات 2‌ـ‌8 درباره نبوت حضرت موسى علیه‌السلام و دعوت بنى‌اسرائیل به توحید و عوامل انحطاط و پیشرفت آنان سخن مى‌گوید و فساد و استكبار را سبب ذلت آنان معرفى مى‌كند و در آیات 9‌ـ‌21 ضمن بر شمردن برخى آیات الهى به هدایتگرى قرآن و حسابرسى از اعمال نیك و بد انسان در قیامت و آزادى وى در گزینش راه خیر و شر و بازگشت نتایج اعمال انسان به خود او تصریح مى‌كند.

در آیات 22‌ـ‌39 مردم را به توحید، نیكى به پدر و مادر و فروتنى در برابر آنان صله رحم، كمك به تهیدستان و بینوایان و درماندگان، میانه‌روى در انفاق، وفاى به عهد دعوت مى‌كند و از تبذیر و اسراف، كشتن فرزند به سبب فقر، آدم كشى، زنا، كم‌فروشى، خوردن مال یتیم، پیروى از غیر علم (گمان) و تكبر و غرور نهى مى‌كند و این احكام و آداب را از حكمت‌هایى معرفى مى‌كند كه خداوند به پیامبرش وحى كرده است: «ذلِكَ مِمّا اَوحى اِلَیكَ رَبُّكَ مِنَ الحِكمَةِ».

در آیات 40‌ـ‌55 ضمن پاسخگویى به پاره‌اى از اوهام و اندیشه‌هاى خرافىِ مشركان جاهلى، نظیر فرشتگان را دختران خدا دانستن، شریك براى خدا قرار دادن، بعید شمردن قیامت و زندگى پس از مرگ و مسحور (سحر شده) دانستن پیامبر صلى الله علیه و آله بر این نكته تأكید مى‌كند كه در قرآن همه لوازم هدایت آمده ولى عناد و لجاجت آن‌ها سبب شد تا بر نفرت و دوریشان از حق بیفزاید و خداوند به سبب لجاجت و تعصبشان در برابر آیات الهى بر دل‌هاى آنان مهرزده و بر گوش‌هایشان سنگینى قرار داده ‌است.

در آیات 56‌ـ‌65 ضمن اقامه دلیل بر توحید پروردگار و این كه آلهه مشركان به رساندن سود به آن‌ها و دفع زیان از آن‌ها قادر نیستند و این تنها خداست كه سود و زیان در دست اوست به مشركان هشدار مى‌دهد كه سرانجامِ این جهان فنا و نابودى است و آنان باید از لجاجت در برابر حق دست بردارند زیرا معجزات و دلایل كافى بر صدق پیامبر صلى الله علیه و آله وجود دارد و معجزات پیشنهادى آنان چیزى جز بهانه‌جویى نیست و بر فرض كه با آن‌ها موافقت شود پس از مشاهده آن‌ها باز ایمان نخواهند آورد، چنان كه امت‌هاى گذشته چون قوم ثمود به پیامبرانشان معجزاتى پیشنهاد دادند و با تحقق آن‌ها ایمان نیاوردند و طبق سنت الهى مستحق كیفر شدند.

در آیات 66‌ـ‌72 با پیگیرى مباحث پیشین در زمینه توحید و مبارزه با شرك این حقیقت را یادآور مى‌شود كه انسان به هنگام برخورد با مشكلات به یاد خداوند مى‌افتد و هر چیزى جز او را از یاد مى‌برد اما وقتى از آن‌ها رهایى یافت از خدا اعراض كرده، او را فراموش مى‌كند. سپس به انسان هشدار مى‌دهد كه از مجازات الهى در امان نباشد و در ادامه نعمت‌هاى الهى را به انسان یادآور مى‌شود كه او را گرامى داشت و بر همه آفریده‌ها برترى داد و جهان هستى را در خدمت وى مسخر گردانید تا با عقل خود بیندیشد و او را بر بسیارى از آفریدگان برترى داد پس آن‌كه در این دنیا به راه راست هدایت شود در قیامت نامه عمل او به دست راستش داده مى‌شود و كسى كه گمراه شود و چشمش از دیدن حق نابینا گردد در قیامت گمراه‌تر و نابیناتر است.

در آیات 73‌ـ‌82 نیرنگ مشركان را نسبت به پیامبر صلى الله علیه و آله براى منحرف ساختن آن حضرت یادآور مى‌شود و خطاب به وى مى‌فرماید: اگر ما تو را به وسیله نیروى عصمت ثابت قدم نمى‌داشتیم، نزدیك بود به آن‌ها اندكى گرایش پیدا كنى و نیز تلاش مشركان را براى بیرون كردن آن بزرگوار از مكه مطرح مى‌كند، آنگاه به آن حضرت فرمان مى‌دهد تا قرآن را بخواند و به اداى نماز قیام كند و پاسى از شب را به تهجد و نافله برخیزد تا به مقام ‌محمود برسد و از خدا بخواهد كه راه ورود و خروج را در برابرش هموار سازد، آنگاه مى‌افزاید كه ما قرآن را نازل كردیم تا براى مؤمنان شفا و رحمت باشد.

در آیات 83‌ـ‌100 به ‌بعضى دیگر از ویژگی‌هاى انسان اشاره مى‌كند و مى‌گوید: هنگامى كه به انسان نعمت مى‌بخشیم، مغرور مى‌شود و به پروردگار خویش پشت مى‌كند و هنگامى كه نعمتى از او گرفته مى‌شود، مأیوس مى‌شود. سپس به پرسش كافران درباره روح اشاره مى‌كند و نعمت وحى بر پیامبر صلى الله علیه و آله را یادآور مى‌گردد و خطاب به آن حضرت مى‌گوید به مشركان بگو: اگر همه جن و انس جمع شوند تا همانند قرآن را بیاورند توان چنین كارى را ندارند، هر چند یكدیگر را در این كار یارى دهند سپس برخى از كارهاى نامعقولى كه مشركان از پیامبر صلى الله علیه و آله به عنوان معجزه درخواست مى‌كردند و نیز بهانه‌جویی‌ها و فرجام شومشان را یادآورى مى‌كند و به بهانه‌گیری‌هاى كسانى كه زندگى پس از مرگ را بعید مى‌شمردند با بیانى روشن پاسخ ‌مى‌دهد.

در آیات 101‌ـ‌111 ماجراى حضرت ‌موسى علیه‌السلام و فرعون را یادآورى مى‌كند كه چگونه فرعون و همفكران وى با وجود دیدن انواع معجزات ملموس و مادى باز هم بهانه‌گیرى كردند و راه انكار حق را در پیش گرفتند و سرانجام دچار هلاكت شدند. سپس حقانیت قرآن و حكمت نزول تدریجى آن را بیان مى‌كند و به مشركان مى‌گوید: ایمان بیاورید یا نیاورید حقانیت قرآن چنان مبرهن و آشكار است كه صاحبان علم و دانش آنگاه كه آیات نورانیش برایشان تلاوت مى‌شود در برابر عظمت آن بى‌اختیار به سجده مى‌افتند و سرانجام، سوره اسراء كه با تسبیح پروردگار آغاز شده بود با حمد و تكبیر پایان مى‌پذیرد. علامه طباطبایى این نكته را از لطایف این سوره مى‌داند.[۱۹]

آیه 88 این سوره از آیات تحدى است كه خداوند در آن مخالفان وحیانى بودن قرآن را به آوردن همانند آن فراخوانده[۲۰] و آیه 109 آن از آیات ‌سجده و مستحب است قارى هنگام تلاوت آن سجده كند.[۲۱] از آخرین آیه آن در روایات با عنوان «آیة العزّ» یاد شده است.[۲۲]

فضیلت تلاوت:

از عایشه روایت شده است كه پیامبر صلى الله علیه و آله هر شب سوره بنى‌اسرائیل و سوره زمر را تلاوت مى‌كرد.[۲۳] از امام صادق علیه‌السلام نقل شده است: هر كس سوره بنى‌اسرائیل را در شب‌هاى جمعه بخواند از دنیا نمى‌رود تا این كه قائم آل‌محمد علیه‌السلام را درك كند و از یارانش خواهد بود.[۲۴]

شیخ طوسى تلاوت آن را در شب‌هاى جمعه مستحب مى‌داند.[۲۵] فیروزآبادى نیز از آن حضرت روایت كرده است كه هر كس این سوره را تلاوت كند از دنیا نمى‌رود تا این كه به درجه ابدال و اولیاى خدا برسد.[۲۶] به نظر مى‌رسد این همان روایت پیشین است كه فیروزآبادى به نحوى تفسیر كرده است كه با مبانى فكریش سازگار باشد.

از امام امیرالمومنین علیه‌السلام نیز نقل است كه هر كس سوره سبحان را تلاوت كند از دنیا نمى‌رود تا از میوه‌هاى بهشتى بخورد و از نهرهایش بنوشد و در برابر هر آیه‌اى كه تلاوت مى‌كند نخلى در بهشت برایش مى‌كارند.[۲۷] بى‌تردید دستیابى به چنین ثواب‌هایى مربوط به تلاوتى است كه بااخلاص، تدبر و عمل همراه باشد.[۲۸]

پانویس

  1. بصائر ذوى التمییز، ج‌ 1، ص‌ 288؛ المكى والمدنى فى القرآن، ج‌ 1، ص‌ 360.
  2. التحریر و التنویر، ج‌ 15، ص‌ 6؛ روح المعانى، مج‌ 9، ج‌ 15، ص‌ 3؛ المكى والمدنى فى‌القرآن، ج‌ 2، ص‌ 744‌ـ‌811، 846.
  3. التمهید، ج‌ 1، ص‌ 187‌ـ‌194؛ التفسیر الحدیث، ج‌ 3، ص‌ 351.
  4. الموسوعة القرآنیه، ج‌ 5، ص‌ 61.
  5. البرهان فى علوم القرآن، ج‌ 1، ص‌ 281؛ التمهید، ج‌ 1، ص‌ 134، 136.
  6. البرهان فى علوم القرآن، ج‌ 1، ص‌ 281؛ التمهید، ج‌ 1، ص‌ 134، 136؛ الموسوعة القرآنیه، ج‌ 5، ص‌ 69.
  7. المنیر، ج‌ 15، ص‌ 5.
  8. بصائر ذوى‌التمییز، ج 1، ص 288؛ المنیر، ج 15، ص 5.
  9. ثواب‌الاعمال، ص 107؛ الدرالمنثور، ج‌ 5، ص‌ 181.
  10. بصائر ذوى التمییز، ج‌ 1، ص‌ 288، 296.
  11. البیان فى عد آى القرآن، ص‌ 177؛ مجمع البیان، ج‌ 6، ص‌ 607؛ روض‌الجنان، ج‌ 12، ص‌ 122.
  12. المعجم‌الاحصائى، ج‌ 1، ص‌ 290، 301.
  13. كشف الاسرار، ج‌ 5، ص‌ 479؛ بصائر ذوى التمییز، ج‌ 1، ص‌ 288؛ البیان فى عد آى القرآن، ص ‌177.
  14. معجم علوم‌القرآن، ص‌ 238، 268.
  15. البیان فى عد آى‌القرآن، ص 177؛ بصائر ذوى‌التمییز، ج‌ 1، ص‌ 288.
  16. مجمع البیان، ج‌ 6، ص‌ 607؛ البحر المحیط، ج‌ 7، ص‌ 7؛ المنیر، ج‌ 15، ص‌ 6.
  17. روح‌المعانى، مج‌ 9، ج‌ 15، ص‌ 4؛ المنیر، ج‌ 15، ص‌ 6.
  18. فى ظلال القرآن، ج‌ 4، ص‌ 2208.
  19. المیزان، ج‌ 13، ص‌ 227.
  20. همان، ج‌ 1، ص‌ 59؛ التمهید، ج‌ 4، ص‌ 23.
  21. الخلاف، ج 1، ص 427؛ كلمة‌التقوى، ج 1، ص‌ 451؛ جواهر‌الكلام، ج‌ 10، ص‌ 111.
  22. مسند احمد، ج‌ 3، ص‌ 439؛ مجمع الزوائد، ج‌ 7، ص‌ 52؛ المیزان، ج‌ 13، ص‌ 231.
  23. تفسیر ابن ‌كثیر، ج‌ 3، ص‌ 3؛ جامع الاخبار و الآثار، ج‌ 2، ص 213.
  24. تفسیر عیاشى، ج‌ 3، ص‌ 31؛ ثواب الاعمال، ص‌ 107.
  25. مصباح المتهجد، ص‌ 265.
  26. بصائر ذوى التمییز، ج‌ 1، ص ‌296.
  27. بصائر ذوى التمییز، ج‌ 1، ص‌ 296.
  28. البرهان فى علوم‌القرآن، ج‌ 2، ص‌ 66.

منابع

سید عبدالرسول حسینى زاده، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 3، صفحه 196-200.