اصحاب یمین: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی 'مؤمنان نيكوكار در دنيا و دريافت كنندگان نامه عمل با دست راست در قيامت. واژه «اص...' ایجاد کرد)
 
جز
سطر ۱: سطر ۱:
مؤمنان نيكوكار در دنيا و دريافت كنندگان نامه عمل با دست راست در قيامت.
+
===اَصحاب یَمین===
  
واژه «اصحابِ يمين» 6 بار در [[قرآن]] بكار رفته و تركيبى از اصحاب (جمع صاحب به معناى ملازم) و يمين به معانى هم‌پيمان، قوت و شدت دست راست و سمت راست (از ماده يُمن به معناى بركت) است.<ref> مقاييس اللغه، ج‌ 6، ص‌ 158؛ ترتيب العين، ج‌ 3، ص‌ 2000؛ المصباح، ص‌ 682؛ التحقيق، ج‌ 14، ص‌ 270، «يمن».</ref>
+
مؤمنان نیكوكار در دنیا و دریافت كنندگان نامه عمل با دست راست در قیامت.
  
در تعبيرى ديگر كه سه بار در قرآن بكار رفته «اصحاب ميمنه» گفته شده است. «ميمنه» را برخى مصدر ميمى به معناى زيادى و استمرار در خير و بركت<ref> التحقيق، ج‌ 14، ص‌ 270، «يمن».</ref> و برخى ديگر، اسم مكان يعنى جايگاه خير و بركت دانسته‌اند.<ref> التفسير الكبير، ج‌ 27، ص‌ 143.</ref>
+
واژه «اصحابِ یمین» 6 بار در [[قرآن]] بكار رفته و تركیبى از اصحاب (جمع صاحب به معناى ملازم) و یمین به معانى هم‌پیمان، قوت و شدت دست راست و سمت راست (از ماده یُمن به معناى بركت) است.<ref> مقاییس اللغه، ج‌ 6، ص‌ 158؛ ترتیب العین، ج‌ 3، ص‌ 2000؛ المصباح، ص‌ 682؛ التحقیق، ج‌ 14، ص‌ 270، «یمن».</ref>
  
اصحاب يمين و ميمنه در اصطلاح قرآنى به كسانى گفته مى‌شود كه در دنيا باايمان و عمل ‌صالح زندگى كرده‌اند و روز قيامت نامه عملشان را با دست راست دريافت مى‌دارند: «فَلا‌اقتَحَمَ العَقَبَة × و ما اَدركَ مَا العَقَبَة × فَكُّ رَقَبَة × اَو اِطعـمٌ فى يَوم ذى مَسغَبَة × يَتيمـًا ذا مَقرَبَة × اَو مِسكينـًا ذا مَترَبَة × ثُمَّ كانَ مِنَ الَّذينَ ءامَنوا وتَواصَوا بِالصَّبرِ و تَواصَوا بِالمَرحَمَة × اُولئِكَ اَصحبُ المَيمَنَة». ([[سوره بلد]]/90، 11‌ـ‌18)
+
در تعبیرى دیگر كه سه بار در قرآن بكار رفته «اصحاب میمنه» گفته شده است. «میمنه» را برخى مصدر میمى به معناى زیادى و استمرار در خیر و بركت<ref> التحقیق، ج‌ 14، ص‌ 270، «یمن».</ref> و برخى دیگر، اسم مكان یعنى جایگاه خیر و بركت دانسته‌اند.<ref> التفسیر الكبیر، ج‌ 27، ص‌ 143.</ref>
  
«فَاَمّا مَن اوتِىَ كِتبَهُ بِيَمينِه» ([[سوره انشقاق]]/84،7؛ [[سوره حاقه]]/69،19؛ [[سوره اسراء]]/17،71) [[قرآن]]، اصحاب يمين را يكى از سه گروه انسان‌ها در قيامت (سابقون، اصحاب يمين و اصحاب شمال) معرفى كرده است: «و كُنتُم اَزوجـًا ثَلثَه × فَاَصحبُ المَيمَنَةِ... × و اَصحبُ‌المَشـَمَةِ... × والسّبِقونَ‌...». ([[سوره واقعه]]/56،‌7‌ـ‌10) و در موارد ديگر، اصحاب يمين را در مقابل اصحاب شمال و اصحاب ميمنه را در برابر اصحاب مشئمه قرار داده است. ([[سوره بلد]]/90، 18‌ـ‌19؛ [[سوره واقعه]]/56، 7‌ـ‌9، 27، 41)
+
اصحاب یمین و میمنه در اصطلاح قرآنى به كسانى گفته مى‌شود كه در دنیا باایمان و عمل ‌صالح زندگى كرده‌اند و روز قیامت نامه عملشان را با دست راست دریافت مى‌دارند: «فَلا‌اقتَحَمَ العَقَبَة × و ما اَدركَ مَا العَقَبَة × فَكُّ رَقَبَة × اَو اِطعـمٌ فى یَوم ذى مَسغَبَة × یَتیمـًا ذا مَقرَبَة × اَو مِسكینـًا ذا مَترَبَة × ثُمَّ كانَ مِنَ الَّذینَ ءامَنوا وتَواصَوا بِالصَّبرِ و تَواصَوا بِالمَرحَمَة × اُولئِكَ اَصحبُ المَیمَنَة». ([[سوره بلد]]/90، 11‌ـ‌18)
  
'''راز نامگذارى اصحاب يمين'''
+
«فَاَمّا مَن اوتِىَ كِتبَهُ بِیَمینِه» ([[سوره انشقاق]]/84،7؛ [[سوره حاقه]]/69،19؛ [[سوره اسراء]]/17،71) [[قرآن]]، اصحاب یمین را یكى از سه گروه انسان‌ها در قیامت (سابقون، اصحاب یمین و اصحاب شمال) معرفى كرده است: «و كُنتُم اَزوجـًا ثَلثَه × فَاَصحبُ المَیمَنَةِ... × و اَصحبُ‌المَشـَمَةِ... × والسّبِقونَ‌...». ([[سوره واقعه]]/56،‌7‌ـ‌10) و در موارد دیگر، اصحاب یمین را در مقابل اصحاب شمال و اصحاب میمنه را در برابر اصحاب مشئمه قرار داده است. ([[سوره بلد]]/90، 18‌ـ‌19؛ [[سوره واقعه]]/56، 7‌ـ‌9، 27، 41)
  
# ‌اين گروه اهل يُمن و خير بوده، مسير حركت زندگيشان به سمت و سوى آن است<ref> مجمع البيان، ج‌ 10، ص‌ 591.</ref>، به ‌طورى كه در آخرت نيز غرق در نور و بركت‌اند:<ref> التفسير الكبير، ج‌ 27، ص‌ 142.</ref> «نورُهُم يَسعى بَينَ أيدِيهِم و بِأيمنِهِم» ([[سوره تحريم]]/66،8؛ [[سوره حديد]]/57،12) شايد به همين جهت، عرب به پرنده يا حيوانات وحشى كه هنگام پرواز و رَم‌كردن به سمت راست حركت كنند به يُمن و خوبى تفأل ‌مى‌زند.<ref> التفسير الكبير، ج‌ 27، ص‌ 142.</ref>
+
'''راز نامگذارى اصحاب یمین'''
  
طبق روايت هر دو دست پروردگار، يمين است كه كنايه از خير محض بودن خداست: «كلتا يديه تبارك و تعالى يمين».<ref> الكافى، ج‌ ص‌ 126.</ref>
+
# ‌این گروه اهل یُمن و خیر بوده، مسیر حركت زندگیشان به سمت و سوى آن است<ref> مجمع البیان، ج‌ 10، ص‌ 591.</ref>، به ‌طورى كه در آخرت نیز غرق در نور و بركت‌اند:<ref> التفسیر الكبیر، ج‌ 27، ص‌ 142.</ref> «نورُهُم یَسعى بَینَ أیدِیهِم و بِأیمنِهِم» ([[سوره تحریم]]/66،8؛ [[سوره حدید]]/57،12) شاید به همین جهت، عرب به پرنده یا حیوانات وحشى كه هنگام پرواز و رَم‌كردن به سمت راست حركت كنند به یُمن و خوبى تفأل ‌مى‌زند.<ref> التفسیر الكبیر، ج‌ 27، ص‌ 142.</ref>
  
# عالم دو سمت دارد: سمت راست آن ملكوت اعلا و جايگاه ارواح نورانى و [[فرشتگان]] نويسنده نيكي‌ها و [[بهشت]] موعود رستگاران: «اِنَّ كِتبَ الاَبرارِ لَفى عِلّيّين».([[سوره مطففين]]/83،18) و سمت چپ آن، ملكوت اسفل و جايگاه اصحاب ‌شمال است (‌=>‌اصحاب ‌شمال) و چون اصحاب ‌يمين در ملكوت اعلا قرار دارند. آنان را اصحاب ‌يمين ناميده‌اند.<ref> تفسير صدرالمتالهين، ج 7‌، ص 22؛ [[بحارالانوار]]، ج‌ 64، ص‌ 128.</ref>
+
طبق روایت هر دو دست پروردگار، یمین است كه كنایه از خیر محض بودن خداست: «كلتا یدیه تبارك و تعالى یمین».<ref> الكافى، ج‌ ص‌ 126.</ref>
  
# چون اصحاب يمين نامه عمل را با دست ‌راست دريافت مى‌كنند به اين نام شناخته شده‌اند، چنان كه [[قرآن]] نيز به صراحت اين مطلب را بيان كرده است: «فَمَن اوتِىَ كِتبَهُ بِيَمينِه».([[سوره اسراء]]/17،71)<ref> مجمع البيان، ج‌ 9، ص‌ 324؛ التفسير الكبير، ج‌ 27، ص‌ 142؛ تفسير صدرالمتالهين، ج‌ ص‌ 21.</ref>
+
# عالم دو سمت دارد: سمت راست آن ملكوت اعلا و جایگاه ارواح نورانى و [[فرشتگان]] نویسنده نیكی‌ها و [[بهشت]] موعود رستگاران: «اِنَّ كِتبَ الاَبرارِ لَفى عِلّیّین».([[سوره مطففین]]/83،18) و سمت چپ آن، ملكوت اسفل و جایگاه اصحاب ‌شمال است (‌=>‌اصحاب ‌شمال) و چون اصحاب ‌یمین در ملكوت اعلا قرار دارند. آنان را اصحاب ‌یمین نامیده‌اند.<ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج 7‌، ص 22؛ [[بحارالانوار]]، ج‌ 64، ص‌ 128.</ref>
  
وجوه ديگرى نيز براى اين نامگذارى ذكر شده است؛ مانند قوى‌تر بودن سمت راست بدن از سمت چپ آن يا شرافت و برترى سمت راست بر سمت چپ كه بر اساس آن در عرف، بزرگان را در سمت راست جاى مى‌دهند.<ref> التفسير الكبير، ج‌ 27، ص‌ 143.</ref>
+
# چون اصحاب یمین نامه عمل را با دست ‌راست دریافت مى‌كنند به این نام شناخته شده‌اند، چنان كه [[قرآن]] نیز به صراحت این مطلب را بیان كرده است: «فَمَن اوتِىَ كِتبَهُ بِیَمینِه».([[سوره اسراء]]/17،71)<ref> مجمع البیان، ج‌ 9، ص‌ 324؛ التفسیر الكبیر، ج‌ 27، ص‌ 142؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج‌ 7، ص‌ 21.</ref>
  
'''شمار اصحاب يمين'''
+
وجوه دیگرى نیز براى این نامگذارى ذكر شده است؛ مانند قوى‌تر بودن سمت راست بدن از سمت چپ آن یا شرافت و برترى سمت راست بر سمت چپ كه بر اساس آن در عرف، بزرگان را در سمت راست جاى مى‌دهند.<ref> التفسیر الكبیر، ج‌ 27، ص‌ 143.</ref>
  
خداوند در تقسيم‌بندى انسان‌ها به گروه‌هاى سه‌گانه (سابقون، اصحاب يمين و اصحاب شمال)، شمار اصحاب يمين را جمع فراوانى از امت‌هاى پيش از اسلام و جمع زيادى از امت اسلامى مى‌داند:<ref> مجمع‌البيان، ج 9، ص 331؛ الميزان، ج 19، ص 124.</ref> «ثُلَّةٌ مِنَ الاَوَّلين × وثُلَّةٌ مِنَ الأخِرين». ([[سوره واقعه]]/56، 39‌ـ‌40)
+
'''شمار اصحاب یمین'''
  
در حالى ‌كه شمار سابقون را در امت اسلام، اندك و در امت‌هاى پيشين جمع فراوانى مى‌شمرد:<ref> الميزان، ج‌ 19، ص‌ 121.</ref> «ثُلَّةٌ مِنَ الاَوَّلين × و قَليلٌ مِنَ الأخِرين». ([[سوره واقعه]]/56،13‌ـ‌14) جهت اين امر آن است كه انبياء عليهم‌السلام و اوصياى آنان كه از سابقان هستند، در امت‌هاى پيش از اسلام بودند.<ref> مجمع البيان ج‌ 9، ص‌ 325.</ref>
+
خداوند در تقسیم‌بندى انسان‌ها به گروه‌هاى سه‌گانه (سابقون، اصحاب یمین و اصحاب شمال)، شمار اصحاب یمین را جمع فراوانى از امت‌هاى پیش از اسلام و جمع زیادى از امت اسلامى مى‌داند:<ref> مجمع‌البیان، ج 9، ص 331؛ المیزان، ج 19، ص 124.</ref> «ثُلَّةٌ مِنَ الاَوَّلین × وثُلَّةٌ مِنَ الأخِرین». ([[سوره واقعه]]/56، 39‌ـ‌40)
  
برخى از مفسران گفته‌اند: اولين و آخرين در آيات پيش گفته مربوط به امت اسلام است؛ يعنى سابقان صدر اسلام بيشتر از سابقان در زمان‌هاى بعدى‌اند؛ اما اصحاب يمين در صدر اسلام و پس از آن جمع فراوانى هستند. اين گروه از مفسران به روايتى از پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله تمسك جسته‌اند كه فرمود: هر ‌دو گروه اولين و آخرين از امت من هستند.<ref> الدرالمنثور، ج‌ ص‌ 19.</ref> صدرالمتألهين در توضيح روايت مى‌گويد: علت اين كه سابقان صدر اسلام بيشتر از آخرالزمان هستند، نزديكى آنان به زمان وحى و امامان عليهم‌السلام است.<ref> تفسير صدرالمتالهين، ج‌ ص‌ 28.</ref>
+
در حالى ‌كه شمار سابقون را در امت اسلام، اندك و در امت‌هاى پیشین جمع فراوانى مى‌شمرد:<ref> المیزان، ج‌ 19، ص‌ 121.</ref> «ثُلَّةٌ مِنَ الاَوَّلین × و قَلیلٌ مِنَ الأخِرین». ([[سوره واقعه]]/56،13‌ـ‌14) جهت این امر آن است كه انبیاء علیهم‌السلام و اوصیاى آنان كه از سابقان هستند، در امت‌هاى پیش از اسلام بودند.<ref> مجمع البیان ج‌ ص‌ 325.</ref>
  
'''نشانه‌هاى اصحاب ‌يمين دردنيا'''
+
برخى از مفسران گفته‌اند: اولین و آخرین در آیات پیش گفته مربوط به امت اسلام است؛ یعنى سابقان صدر اسلام بیشتر از سابقان در زمان‌هاى بعدى‌اند؛ اما اصحاب یمین در صدر اسلام و پس از آن جمع فراوانى هستند. این گروه از مفسران به روایتى از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله تمسك جسته‌اند كه فرمود: هر ‌دو گروه اولین و آخرین از امت من هستند.<ref> الدرالمنثور، ج‌ 8، ص‌ 19.</ref> صدرالمتألهین در توضیح روایت مى‌گوید: علت این كه سابقان صدر اسلام بیشتر از آخرالزمان هستند، نزدیكى آنان به زمان وحى و امامان علیهم‌السلام است.<ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج‌ 7، ص‌ 28.</ref>
 +
 
 +
'''نشانه‌هاى اصحاب ‌یمین دردنیا'''
  
 
'''''1. آزادسازى بردگان:'''''
 
'''''1. آزادسازى بردگان:'''''
  
اصحاب يمين كسانى هستند كه براى آزادسازى بردگان در دنيا اهتمام مى‌ورزند:<ref> مجمع البيان، ج‌ 10، ص‌ 750؛ الميزان، ج‌ 20، ص‌ 293.</ref> «فَكُّ‌رَقبَة» ([[سوره بلد]]/90،13) در تفسير ديگرى از آيه، آنان انسان‌ها را از بندگى شيطان و ارتكاب گناهان آزاد ساخته به توبه و بازگشت به سوى خداوند راهنمايى مى‌كنند.<ref> مجمع البيان، ج‌ 10، ص‌ 750؛ الميزان، ج‌ 20، ص‌ 293.</ref> برخى گفته‌اند: آنان خويشتن را ‌با ‌عمل به طاعات الهى از عذاب آخرت رها ‌مى‌سازند.<ref> مجمع البيان، ج‌ 10، ص‌ 750؛ الميزان، ج‌ 20، ص‌ 293.</ref>
+
اصحاب یمین كسانى هستند كه براى آزادسازى بردگان در دنیا اهتمام مى‌ورزند:<ref> مجمع البیان، ج‌ 10، ص‌ 750؛ المیزان، ج‌ 20، ص‌ 293.</ref> «فَكُّ‌رَقبَة» ([[سوره بلد]]/90،13) در تفسیر دیگرى از آیه، آنان انسان‌ها را از بندگى شیطان و ارتكاب گناهان آزاد ساخته به توبه و بازگشت به سوى خداوند راهنمایى مى‌كنند.<ref> مجمع البیان، ج‌ 10، ص‌ 750؛ المیزان، ج‌ 20، ص‌ 293.</ref> برخى گفته‌اند: آنان خویشتن را ‌با ‌عمل به طاعات الهى از عذاب آخرت رها ‌مى‌سازند.<ref> مجمع البیان، ج‌ 10، ص‌ 750؛ المیزان، ج‌ 20، ص‌ 293.</ref>
  
 
'''''2. اطعام گرسنگان:'''''
 
'''''2. اطعام گرسنگان:'''''
  
اصحاب يمين به اطعام گرسنگان به ويژه در روزگار سختى عنايت خاص داشته و خويشاوندان يتيم و نيازمندان زمينگير را در اولويت قرار مى‌دهند:<ref> مجمع البيان، ج‌ 10، ص‌ 750؛ الميزان، ج‌ 20، ص‌ 293.</ref> «اَو اِطعـمٌ فى يَوم ذى مَسغَبَة × يَتيمـًا ذا مَقرَبَة × اَو مِسكينـًا ذا مَترَبَة». (سوره بلد/90،14‌ـ‌16)
+
اصحاب یمین به اطعام گرسنگان به ویژه در روزگار سختى عنایت خاص داشته و خویشاوندان یتیم و نیازمندان زمینگیر را در اولویت قرار مى‌دهند:<ref> مجمع البیان، ج‌ 10، ص‌ 750؛ المیزان، ج‌ 20، ص‌ 293.</ref> «اَو اِطعـمٌ فى یَوم ذى مَسغَبَة × یَتیمـًا ذا مَقرَبَة × اَو مِسكینـًا ذا مَترَبَة». (سوره بلد/90،14‌ـ‌16)
  
ذكر آزادسازى بندگان و اطعام گرسنگان در پى اقتحام در عقبه (عبور از گردنه) از قبيل ذكر خاص بعد از عام به جهت اهميت آن است زيرا عقبه استعاره از اعمال نيكى است كه براى آدمى دشوار باشد؛ اين استعاره بر پايه تشبيه معقول به محسوس است:<ref> التحرير والتنوير، ج‌ 3، ص‌ 357؛ التفسير الكبير، ج‌ 31، ص‌ 185.</ref> «فَلا اقتَحَمَ العَقَبَة × و مااَدركَ مَاالعَقَبَة × فَكُّ رَقَبَة». ([[سوره بلد]]/90،11‌ـ‌13)
+
ذكر آزادسازى بندگان و اطعام گرسنگان در پى اقتحام در عقبه (عبور از گردنه) از قبیل ذكر خاص بعد از عام به جهت اهمیت آن است زیرا عقبه استعاره از اعمال نیكى است كه براى آدمى دشوار باشد؛ این استعاره بر پایه تشبیه معقول به محسوس است:<ref> التحریر والتنویر، ج‌ 3، ص‌ 357؛ التفسیر الكبیر، ج‌ 31، ص‌ 185.</ref> «فَلا اقتَحَمَ العَقَبَة × و مااَدركَ مَاالعَقَبَة × فَكُّ رَقَبَة». ([[سوره بلد]]/90،11‌ـ‌13)
  
'''''3. ايمان و سفارش به صبر و ترحم:'''''
+
'''''3. ایمان و سفارش به صبر و ترحم:'''''
  
اصحاب يمين در دنيا از مؤمنانى هستند كه بر [[ايمان]] پايدارى و يكديگر را به استقامت در انجام ‌دادن تكاليف و ترحم به نيازمندان سفارش مى‌كنند:<ref> مجمع البيان، ج‌ 10، ص‌ 751.</ref> «ثُمَّ كانَ مِنَ الَّذينَ ءامَنوا و تَواصَوا بِالصَّبرِ و تَواصَوا بِالمَرحَمَه × اُولئِكَ اَصحبُ المَيمَنَه». (سوره بلد/90، 17‌ـ‌18)
+
اصحاب یمین در دنیا از مؤمنانى هستند كه بر [[ایمان]] پایدارى و یكدیگر را به استقامت در انجام ‌دادن تكالیف و ترحم به نیازمندان سفارش مى‌كنند:<ref> مجمع البیان، ج‌ 10، ص‌ 751.</ref> «ثُمَّ كانَ مِنَ الَّذینَ ءامَنوا و تَواصَوا بِالصَّبرِ و تَواصَوا بِالمَرحَمَه × اُولئِكَ اَصحبُ المَیمَنَه». (سوره بلد/90، 17‌ـ‌18)
  
در روايتى، اصحاب يمين اهل حِدّت معرفى شده‌اند؛<ref> [[بحارالانوار]]، ج‌ 5، ص‌ 241.</ref> يعنى كسانى كه در مسائل دينى، اراده‌اى پولادين دارند و اهل استقامت و پايدارى و در پى كارهاى خير هستند.<ref> النهايه، ج‌ 1، ص‌ 352.</ref> برخى معتقدند كه آزادسازى بندگان و اطعام نيازمندان از مصاديق سفارش به ترحم است كه به سبب اهميت آن، جداگانه ذكر شده ‌است.<ref> الميزان، ج‌ 20، ص‌ 293.</ref>
+
در روایتى، اصحاب یمین اهل حِدّت معرفى شده‌اند؛<ref> [[بحارالانوار]]، ج‌ 5، ص‌ 241.</ref> یعنى كسانى كه در مسائل دینى، اراده‌اى پولادین دارند و اهل استقامت و پایدارى و در پى كارهاى خیر هستند.<ref> النهایه، ج‌ 1، ص‌ 352.</ref> برخى معتقدند كه آزادسازى بندگان و اطعام نیازمندان از مصادیق سفارش به ترحم است كه به سبب اهمیت آن، جداگانه ذكر شده ‌است.<ref> المیزان، ج‌ 20، ص‌ 293.</ref>
  
'''''4. اعتدال و ميانه‌روى:'''''
+
'''''4. اعتدال و میانه‌روى:'''''
  
اصحاب يمين در زندگى دنيايى، از افراط و تفريط مى‌پرهيزند و همواره اهل اعتدال و ميانه‌روى هستند. بر اساس آيه 32 [[سوره فاطر]]/ 35 بندگان دو گروه‌اند: ستم‌پيشگان و ميانه‌روان: «ثُمَّ اَورَثنَا الكِتـبَ الَّذينَ اصطَفَينا مِن عِبادِنا فَمِنهُم ظالِمٌ لِنَفسِهِ ومِنهُم مُقتَصِدٌ‌...».
+
اصحاب یمین در زندگى دنیایى، از افراط و تفریط مى‌پرهیزند و همواره اهل اعتدال و میانه‌روى هستند. بر اساس آیه 32 [[سوره فاطر]]/ 35 بندگان دو گروه‌اند: ستم‌پیشگان و میانه‌روان: «ثُمَّ اَورَثنَا الكِتـبَ الَّذینَ اصطَفَینا مِن عِبادِنا فَمِنهُم ظالِمٌ لِنَفسِهِ ومِنهُم مُقتَصِدٌ‌...».
  
از سدى قتاده، مجاهد، ابن‌عباس و عكرمه نقل شده است كه گروه ميانه‌رو، همان اصحاب يمين هستند.<ref> جامع البيان، مج‌ 12، ج‌ 22، ص 161‌ـ‌163؛ مجمع‌البيان، ج ‌8، ص‌ 639.</ref>
+
از سدى قتاده، مجاهد، ابن‌عباس و عكرمه نقل شده است كه گروه میانه‌رو، همان اصحاب یمین هستند.<ref> جامع البیان، مج‌ 12، ج‌ 22، ص 161‌ـ‌163؛ مجمع‌البیان، ج ‌8، ص‌ 639.</ref>
  
'''''5. اطاعت از خاندان رسول اكرم صلى الله عليه و آله و ارادت به آنان:'''''
+
'''''5. اطاعت از خاندان رسول اكرم صلى الله علیه و آله و ارادت به آنان:'''''
  
[[امام باقر]] عليه‌السلام در تفسير آيات 38‌ـ‌39 [[سوره مدثر]]/74: «كلُّ نَفس بِمَا كَسَبت رَهِينَةٌ × الاّ أَصحبَ اليَمينِ» فرموده است: به خدا سوگند! اصحاب يمين پيروان ما هستند.<ref> بحارالانوار، ج‌ 24، ص‌ 8.</ref>
+
[[امام باقر]] علیه‌السلام در تفسیر آیات 38‌ـ‌39 [[سوره مدثر]]/74: «كلُّ نَفس بِمَا كَسَبت رَهِینَةٌ × الاّ أَصحبَ الیَمینِ» فرموده است: به خدا سوگند! اصحاب یمین پیروان ما هستند.<ref> بحارالانوار، ج‌ 24، ص‌ 8.</ref>
  
در روايات ديگرى نيز كه در تفسير سه گروه (سابقون، اصحاب يمين و اصحاب شمال) وارد شده، آمده است كه اصحاب يمين به ولايت اهل بيت عليهم‌السلام معتقدند.<ref> همان، ص‌ 4.</ref> در روايتى، [[امام كاظم]] عليه‌السلام امير مؤمنان عليه‌السلام را امامِ اصحاب يمين معرفى كرده است.<ref> [[وسائل الشيعه]]، ج‌ 5، ص‌ 82.</ref>
+
در روایات دیگرى نیز كه در تفسیر سه گروه (سابقون، اصحاب یمین و اصحاب شمال) وارد شده، آمده است كه اصحاب یمین به ولایت اهل بیت علیهم‌السلام معتقدند.<ref> همان، ص‌ 4.</ref> در روایتى، [[امام كاظم]] علیه‌السلام امیر مؤمنان علیه‌السلام را امامِ اصحاب یمین معرفى كرده است.<ref> [[وسائل الشیعه]]، ج‌ 5، ص‌ 82.</ref>
  
روايات فراوانى در تفسير «فَسَلم لكَ مِن أَصحبِ اليَمِين» ([[سوره واقعه]]/56،91) آمده است كه اصحاب يمين شيعيان‌اند و مراد آيه اين است كه تو (اى ‌پيامبر) از ناحيه اصحاب يمين ايمن هستى و اينان آزارى به فرزندانت نمى‌رسانند،<ref> بحارالانوار، ج ‌24، ص‌ 1.</ref> چنان‌ كه در تفسير آيه «كِتبٌ مَرقُوم» ([[سوره مطففين]]/ 83،9) گفته شده است: نامه عمل اصحاب يمين از محبت به محمد صلى الله عليه و آله و آل ‌محمد عليهم‌السلام لبريز است<ref> همان، ص‌ 3.</ref> و اين محبت از محبت آنان به اساس دين ناشى مى‌شود.
+
روایات فراوانى در تفسیر «فَسَلم لكَ مِن أَصحبِ الیَمِین» ([[سوره واقعه]]/56،91) آمده است كه اصحاب یمین شیعیان‌اند و مراد آیه این است كه تو (اى ‌پیامبر) از ناحیه اصحاب یمین ایمن هستى و اینان آزارى به فرزندانت نمى‌رسانند،<ref> بحارالانوار، ج ‌24، ص‌ 1.</ref> چنان‌ كه در تفسیر آیه «كِتبٌ مَرقُوم» ([[سوره مطففین]]/ 83،9) گفته شده است: نامه عمل اصحاب یمین از محبت به محمد صلى الله علیه و آله و آل ‌محمد علیهم‌السلام لبریز است<ref> همان، ص‌ 3.</ref> و این محبت از محبت آنان به اساس دین ناشى مى‌شود.
  
'''سرنوشت اصحاب يمين'''
+
'''سرنوشت اصحاب یمین'''
  
'''''1. اصحاب يمين در هنگام مرگ:'''''
+
'''''1. اصحاب یمین در هنگام مرگ:'''''
  
اصحاب يمين سعادتمندانى هستند كه هنگام جان دادن، با ‌درود و ‌تحيت‌هاى ربوبى و [[فرشتگان]] و مؤمنان مواجه مى‌شوند<ref> جامع البيان، مج‌ 8، ج‌ 14، ص‌ 136؛ مجمع‌البيان، ج‌ 9، ص‌ 344؛ تفسير صدرالمتالهين، ج‌ 7، ص‌ 128‌ـ‌129.</ref> و خداوند خطاب به آنان مى‌فرمايد: درود بر تو از برادران و دوستان با ايمان تو: «و أَمّا إِن كانَ مِن أَصحـبِ اليَمِين × فَسَلمٌ لَكَ مِن أَصحبِ اليَمين». ([[سوره واقعه]]/56، 90 ـ91)
+
اصحاب یمین سعادتمندانى هستند كه هنگام جان دادن، با ‌درود و ‌تحیت‌هاى ربوبى و [[فرشتگان]] و مؤمنان مواجه مى‌شوند<ref> جامع البیان، مج‌ 8، ج‌ 14، ص‌ 136؛ مجمع‌البیان، ج‌ 9، ص‌ 344؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج‌ 7، ص‌ 128‌ـ‌129.</ref> و خداوند خطاب به آنان مى‌فرماید: درود بر تو از برادران و دوستان با ایمان تو: «و أَمّا إِن كانَ مِن أَصحـبِ الیَمِین × فَسَلمٌ لَكَ مِن أَصحبِ الیَمین». ([[سوره واقعه]]/56، 90 ـ91)
  
برخى تقدير آيه را به ‌صورت «فسلام لك انك من اصحاب‌اليمين» دانسته‌اند كه بر اساس آن معناى آيه چنين مى‌شود: سلام و درود بر تو كه به راستى از اصحاب يمين هستى و تو با اين سلام، از عذاب الهى در امانى.<ref> مجمع البيان، ج‌ 9، ص‌ 344.</ref>
+
برخى تقدیر آیه را به ‌صورت «فسلام لك انك من اصحاب‌الیمین» دانسته‌اند كه بر اساس آن معناى آیه چنین مى‌شود: سلام و درود بر تو كه به راستى از اصحاب یمین هستى و تو با این سلام، از عذاب الهى در امانى.<ref> مجمع البیان، ج‌ 9، ص‌ 344.</ref>
  
ابن ‌عباس در تفسير آيه 32 [[سوره نحل]]/16: «اَلَّذينَ تَتَوَفـّهُمُ المَلئِكَةُ طَيِّبينَ يَقولونَ سَلمٌ عَلَيكُمُ ادخُلوا الجَنَّةَ بِما كُنتُم تَعمَلون» مى‌گويد: اين سلام و بشارت مخصوص اصحاب يمين است؛ فرشتگان در حالى ‌كه آنان را از دنيا به آخرت منتقل مى‌كنند بر آنان درود و تحيت مى‌فرستند و به آن‌ها بشارت ورود به [[بهشت]] مى‌دهند.<ref> جامع‌البيان، مج ‌8، ج‌ 14، ص‌ 136.</ref>
+
ابن ‌عباس در تفسیر آیه 32 [[سوره نحل]]/16: «اَلَّذینَ تَتَوَفـّهُمُ المَلئِكَةُ طَیِّبینَ یَقولونَ سَلمٌ عَلَیكُمُ ادخُلوا الجَنَّةَ بِما كُنتُم تَعمَلون» مى‌گوید: این سلام و بشارت مخصوص اصحاب یمین است؛ فرشتگان در حالى ‌كه آنان را از دنیا به آخرت منتقل مى‌كنند بر آنان درود و تحیت مى‌فرستند و به آن‌ها بشارت ورود به [[بهشت]] مى‌دهند.<ref> جامع‌البیان، مج ‌8، ج‌ 14، ص‌ 136.</ref>
  
طبرسى مى‌گويد: هنگام جان دادن اصحاب يمين، رفتار فرشتگان مأمورِ استقبال و پذيرايى به ‌گونه‌اى است كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله خوشحال مى‌شود. وى آيه 91 [[سوره واقعه]]/56 را خطاب به پيامبر دانسته، چنين معنا مى‌كند: آنچه را از سلامت و امنيت براى اصحاب يمين خواهان بودى به چشم خود مشاهده خواهى كرد.<ref> مجمع‌البيان، ج‌ 9، ص‌ 344.</ref>
+
طبرسى مى‌گوید: هنگام جان دادن اصحاب یمین، رفتار فرشتگان مأمورِ استقبال و پذیرایى به ‌گونه‌اى است كه پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله خوشحال مى‌شود. وى آیه 91 [[سوره واقعه]]/56 را خطاب به پیامبر دانسته، چنین معنا مى‌كند: آنچه را از سلامت و امنیت براى اصحاب یمین خواهان بودى به چشم خود مشاهده خواهى كرد.<ref> مجمع‌البیان، ج‌ 9، ص‌ 344.</ref>
  
 
'''''2. حسابرسى آسان:'''''
 
'''''2. حسابرسى آسان:'''''
  
گروهى در قيامت و روز حسابرسى، از ديدن نامه عمل خود ناراحت و پشيمان‌اند؛ اما اصحاب يمين در حالى ‌كه نامه عمل را با دست راست دريافت كرده‌اند به آسانى حسابرسى مى‌شوند. سپس خوشحال و مسرور به سوى اهل خود بازمى‌گردند: «فَاَمّا مَن اوتِىَ كِتبَهُ بِيَمينِه × فَسَوفَ يُحاسَبُ حِسابـًا يَسِيرا × و يَنقَلِبُ اِلى اَهلِهِ مَسرورا».([[سوره انشقاق‌]]/‌84، 7‌ـ‌9)
+
گروهى در قیامت و روز حسابرسى، از دیدن نامه عمل خود ناراحت و پشیمان‌اند؛ اما اصحاب یمین در حالى ‌كه نامه عمل را با دست راست دریافت كرده‌اند به آسانى حسابرسى مى‌شوند. سپس خوشحال و مسرور به سوى اهل خود بازمى‌گردند: «فَاَمّا مَن اوتِىَ كِتبَهُ بِیَمینِه × فَسَوفَ یُحاسَبُ حِسابـًا یَسِیرا × و یَنقَلِبُ اِلى اَهلِهِ مَسرورا».([[سوره انشقاق‌]]/‌84، 7‌ـ‌9)
  
حساب يسير يعنى حسابرسى به ‌گونه‌اى كه سختگيرى و نكته سنجى در آن نباشد به ‌طورى كه از بدي‌ها به راحتى چشم‌پوشى و بر نيكي‌ها پاداش داده شود. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله [[دعا]] مى‌كرد: پروردگارا! مرا با حساب يسير حسابرسى كن: «اللّهمّ حاسبنى حساباً يسيراً».
+
حساب یسیر یعنى حسابرسى به ‌گونه‌اى كه سختگیرى و نكته سنجى در آن نباشد به ‌طورى كه از بدی‌ها به راحتى چشم‌پوشى و بر نیكی‌ها پاداش داده شود. پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله [[دعا]] مى‌كرد: پروردگارا! مرا با حساب یسیر حسابرسى كن: «اللّهمّ حاسبنى حساباً یسیراً».
  
عايشه پرسيد: حساب يسير چگونه است؟ فرمود: به نامه عمل نگاه مى‌كنند و از آن رد مى‌شوند؛ يعنى فقط براى حسابرسى عرضه مى‌شود؛ ولى حسابرسى انجام نمى‌گيرد زيرا اگر به ‌طور مختصر هم بررسى شود، هيچ‌كس نجات نخواهد يافت.<ref> جامع‌البيان، مج‌ 15، ج‌ 30، ص‌ 145.</ref>
+
عایشه پرسید: حساب یسیر چگونه است؟ فرمود: به نامه عمل نگاه مى‌كنند و از آن رد مى‌شوند؛ یعنى فقط براى حسابرسى عرضه مى‌شود؛ ولى حسابرسى انجام نمى‌گیرد زیرا اگر به ‌طور مختصر هم بررسى شود، هیچ‌كس نجات نخواهد یافت.<ref> جامع‌البیان، مج‌ 15، ج‌ 30، ص‌ 145.</ref>
  
در روايتى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله پرسيده شد: چه كارى انجام دهيم تا مانند اصحاب يمين حساب آسان روزيمان شود؟ فرمود: بخشش به كسى كه محرومتان ساخته و ايجاد ارتباط با كسى كه رشته ارتباط خود را با شما قطع كرده و گذشت از كسى كه در حق شما ستم كرده است.<ref> مجمع‌البيان، ج‌ 10، ص‌ 699.</ref>
+
در روایتى از پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله پرسیده شد: چه كارى انجام دهیم تا مانند اصحاب یمین حساب آسان روزیمان شود؟ فرمود: بخشش به كسى كه محرومتان ساخته و ایجاد ارتباط با كسى كه رشته ارتباط خود را با شما قطع كرده و گذشت از كسى كه در حق شما ستم كرده است.<ref> مجمع‌البیان، ج‌ 10، ص‌ 699.</ref>
  
اين نحوه حسابرسى به اصحاب يمين اختصاص دارد و ديگران در گرو كردار خويش‌اند: «كُلُّ نَفس بِما كَسَبت رَهِينَةٌ × اِلاّ اَصحبَ اليَمِينِ». ([[سوره مدثر]]/ 74، 38‌ـ‌39) [[امام باقر]] عليه‌السلام فرمود: كسانى كه در گرو عمل خود نيستند، پيروان ما هستند<ref> بحارالانوار، ج‌ 7، ص‌ 192.</ref> و پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: اصحاب يمينى كه در گرو اعمال خويش نيستند، فرزندان مؤمنان‌اند زيرا خداوند بر پدرانشان منت گذاشته از آن‌ها چشم‌پوشى مى‌كند: «والَّذِينَ ءَامَنوا وَاتَّبَعَتهُم ذُرِّيَّتُهُم بِإيمن اَلحَقنا بِهِم ذُرِّيَّتَهُم». [[سوره طور]]/52،21)<ref> همان، ج‌ 24، ص‌ 326.</ref>
+
این نحوه حسابرسى به اصحاب یمین اختصاص دارد و دیگران در گرو كردار خویش‌اند: «كُلُّ نَفس بِما كَسَبت رَهِینَةٌ × اِلاّ اَصحبَ الیَمِینِ». ([[سوره مدثر]]/ 74، 38‌ـ‌39) [[امام باقر]] علیه‌السلام فرمود: كسانى كه در گرو عمل خود نیستند، پیروان ما هستند<ref> بحارالانوار، ج‌ 7، ص‌ 192.</ref> و پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله فرمودند: اصحاب یمینى كه در گرو اعمال خویش نیستند، فرزندان مؤمنان‌اند زیرا خداوند بر پدرانشان منت گذاشته از آن‌ها چشم‌پوشى مى‌كند: «والَّذِینَ ءَامَنوا وَاتَّبَعَتهُم ذُرِّیَّتُهُم بِإیمن اَلحَقنا بِهِم ذُرِّیَّتَهُم». [[سوره طور]]/52،21)<ref> همان، ج‌ 24، ص‌ 326.</ref>
  
آيه 9 [[سوره انشقاق]]/ 84 كه از بازگشت همراه با شادى اصحاب يمين به سوى اهل خود پس از حسابرسى خبر مى‌دهد، چنين تفسير شده است: وى به سبب خير و كرامتى كه ديده، خوشحال به سوى حورالعين روانه مى‌شود و برخى گفته‌اند: او شادمان به سوى همسر و فرزندان و خويشانش كه به بهشت رفته‌اند، مى‌رود.<ref> مجمع‌البيان، ج‌ 10، ص‌ 699.</ref>
+
آیه 9 [[سوره انشقاق]]/ 84 كه از بازگشت همراه با شادى اصحاب یمین به سوى اهل خود پس از حسابرسى خبر مى‌دهد، چنین تفسیر شده است: وى به سبب خیر و كرامتى كه دیده، خوشحال به سوى حورالعین روانه مى‌شود و برخى گفته‌اند: او شادمان به سوى همسر و فرزندان و خویشانش كه به بهشت رفته‌اند، مى‌رود.<ref> مجمع‌البیان، ج‌ 10، ص‌ 699.</ref>
  
در [[سوره حاقه]] حال فردى از اصحاب يمين چنين بيان شده است كه پس از حسابرسى آسان از خوشحالى فرياد برمى‌آورد: اى اهل محشر! نامه عمل مرا بخوانيد. من در دنيا يقين داشتم كه روزى براى حسابرسى خواهم آمد، بدين جهت كارهاى ناروا نكردم و اكنون ببينيد كه جز ‌خوبى در نامه عملم نيست:<ref> مجمع‌البيان، ج‌ 10، ص‌ 699.</ref> «فَيَقولُ هاؤُمُ اقرَءوا كِتبِيَه × اِنّى ظَنَنتُ اَنّى مُلق حِسابِيَه». (سوره حاقه/69،‌19‌ـ‌20)
+
در [[سوره حاقه]] حال فردى از اصحاب یمین چنین بیان شده است كه پس از حسابرسى آسان از خوشحالى فریاد برمى‌آورد: اى اهل محشر! نامه عمل مرا بخوانید. من در دنیا یقین داشتم كه روزى براى حسابرسى خواهم آمد، بدین جهت كارهاى ناروا نكردم و اكنون ببینید كه جز ‌خوبى در نامه عملم نیست:<ref> مجمع‌البیان، ج‌ 10، ص‌ 699.</ref> «فَیَقولُ هاؤُمُ اقرَءوا كِتبِیَه × اِنّى ظَنَنتُ اَنّى مُلق حِسابِیَه». (سوره حاقه/69،‌19‌ـ‌20)
  
چون او مى‌داند كه جز خوبى در نامه عملش نيست از اين كه كسى به آن بنگرد ناراحت نمى‌شود.<ref> همان، ص‌ 520.</ref> البته خداى متعالى فرموده است كه چنين گروهى زيانكار نخواهند بود زيرا در آيات‌1‌ـ‌3 [[سوره عصر]]/103 فرمود: همه انسان‌ها در زيان‌اند، جز مؤمنان صالحى كه يكديگر را به حق و پايدارى سفارش كنند و در [[سوره بلد]] فرمود: مؤمنان صالحى كه يكديگر را به پايدارى و رحمت سفارش مى‌كنند، اصحاب يمين‌اند: «ثُمَّ كانَ مِنَ الَّذينَ ءامَنوا وتَواصَوا بِالصَّبرِ وتَواصَوا بِالمَرحَمَة × اُولئِكَ اَصحبُ المَيمَنَة». ([[سوره بلد]]/90، 17‌ـ‌18)
+
چون او مى‌داند كه جز خوبى در نامه عملش نیست از این كه كسى به آن بنگرد ناراحت نمى‌شود.<ref> همان، ص‌ 520.</ref> البته خداى متعالى فرموده است كه چنین گروهى زیانكار نخواهند بود زیرا در آیات‌1‌ـ‌3 [[سوره عصر]]/103 فرمود: همه انسان‌ها در زیان‌اند، جز مؤمنان صالحى كه یكدیگر را به حق و پایدارى سفارش كنند و در [[سوره بلد]] فرمود: مؤمنان صالحى كه یكدیگر را به پایدارى و رحمت سفارش مى‌كنند، اصحاب یمین‌اند: «ثُمَّ كانَ مِنَ الَّذینَ ءامَنوا وتَواصَوا بِالصَّبرِ وتَواصَوا بِالمَرحَمَة × اُولئِكَ اَصحبُ المَیمَنَة». ([[سوره بلد]]/90، 17‌ـ‌18)
  
'''''3. برخوردارى اصحاب يمين از نعمت‌هاى بهشتى:'''''
+
'''''3. برخوردارى اصحاب یمین از نعمت‌هاى بهشتى:'''''
  
پس از آن كه اصحاب يمين با سربلندى و خوشحالى حسابرسى شدند راهى جايگاه ابدى مى‌شوند تا از نعمت‌هاى الهى بهره‌مند گردند. در آيات 21‌ـ‌24 [[سوره حاقه]]/69 كلياتى از بهره‌مندى آنان بيان شده است، به اين صورت كه زندگى آن‌ها در كمال خرسندى و رضايت، در بهشتى است كه ارزش و جايگاهى عالى دارد و ميوه‌هاى درختانش در دسترس است، به ‌طورى كه حتى در حال استراحت هم مى‌توان از آن تناول كرد.
+
پس از آن كه اصحاب یمین با سربلندى و خوشحالى حسابرسى شدند راهى جایگاه ابدى مى‌شوند تا از نعمت‌هاى الهى بهره‌مند گردند. در آیات 21‌ـ‌24 [[سوره حاقه]]/69 كلیاتى از بهره‌مندى آنان بیان شده است، به این صورت كه زندگى آن‌ها در كمال خرسندى و رضایت، در بهشتى است كه ارزش و جایگاهى عالى دارد و میوه‌هاى درختانش در دسترس است، به ‌طورى كه حتى در حال استراحت هم مى‌توان از آن تناول كرد.
  
در آنجا به آنان خطاب مى‌شود: بخوريد و بياشاميد و به ‌طور كامل بهره ببريد. گوارايتان باد ميوه‌هايى‌ كه ‌سراسر نفع و بدون زوايد است. اين پذيرايى پاداش كردار نيك شماست كه در دنيا بدان همت گماشته بوديد:<ref> مجمع‌البيان، ج‌ 10، ص‌ 520‌ـ‌521.</ref> «فَهُوَ فى عيشَة راضِيَة × فى جَنَّة عالِيَة × قُطُوفُها دانِيَة × كُلوا واشرَبوا‌هَنيـًا بِما اَسلَفتُم فِى الاَيّامِ الخالِيَة». (سوره حاقه/69،21‌ـ‌24)
+
در آنجا به آنان خطاب مى‌شود: بخورید و بیاشامید و به ‌طور كامل بهره ببرید. گوارایتان باد میوه‌هایى‌ كه ‌سراسر نفع و بدون زواید است. این پذیرایى پاداش كردار نیك شماست كه در دنیا بدان همت گماشته بودید:<ref> مجمع‌البیان، ج‌ 10، ص‌ 520‌ـ‌521.</ref> «فَهُوَ فى عیشَة راضِیَة × فى جَنَّة عالِیَة × قُطُوفُها دانِیَة × كُلوا واشرَبوا‌هَنیـًا بِما اَسلَفتُم فِى الاَیّامِ الخالِیَة». (سوره حاقه/69،21‌ـ‌24)
  
در سوره واقعه ابتدا اصحاب يمين با بهترين بيان وصف شده‌اند: «فَاَصحبُ المَيمَنةِ مَا‌اَصحبُ المَيمَنةِ» (سوره واقعه/ 56، 8)، «وَأصحبُ اليَمينِ مَا أَصحبُ اليَمينِ» (سوره واقعه/56، 27) تعبير «مَاأَصحبُ اليَمِين» و «مَاأَصحبُ المَيمَنة» بهترين وصفى است كه از آنان شده است زيرا اين گونه تعابير در مواردى بكار مى‌رود كه اوصاف كسى در بيان نگنجد؛<ref> التفسير الكبير، ج‌ 10، ص‌ 388.</ref> نيز در مقام بزرگداشت امر آنان و به شگفت آوردن شنونده از حال ايشان است.<ref> الميزان، ج‌ 19، ص‌ 123.</ref> سپس در ادامه همين آيات نعمت‌هاى بهشتى كه اصحاب يمين از آن برخوردارند به تفصيل ذكر شده است:
+
در سوره واقعه ابتدا اصحاب یمین با بهترین بیان وصف شده‌اند: «فَاَصحبُ المَیمَنةِ مَا‌اَصحبُ المَیمَنةِ» (سوره واقعه/ 56، 8)، «وَأصحبُ الیَمینِ مَا أَصحبُ الیَمینِ» (سوره واقعه/56، 27) تعبیر «مَاأَصحبُ الیَمِین» و «مَاأَصحبُ المَیمَنة» بهترین وصفى است كه از آنان شده است زیرا این گونه تعابیر در مواردى بكار مى‌رود كه اوصاف كسى در بیان نگنجد؛<ref> التفسیر الكبیر، ج‌ 10، ص‌ 388.</ref> نیز در مقام بزرگداشت امر آنان و به شگفت آوردن شنونده از حال ایشان است.<ref> المیزان، ج‌ 19، ص‌ 123.</ref> سپس در ادامه همین آیات نعمت‌هاى بهشتى كه اصحاب یمین از آن برخوردارند به تفصیل ذكر شده است:
  
الف. در سايه درختان سدرى هستند كه خار ندارد يا خار آن‌ها كنده شده يا از فراوانى ميوه، خارى بر آن‌ها نمودار نيست:<ref> مجمع‌البيان، ج 9، ص 329؛ الميزان، ج 19، ص 123.</ref> «فِى سِدر مَخضُود» (سوره واقعه/56،28) برخى اين احتمال را بعيد ندانسته‌اند كه مقصود از سدر، «سدرة‌المنتهى» باشد.<ref> تفسير صدرالمتالهين، ج‌ 7، ص‌ 47.</ref>
+
الف. در سایه درختان سدرى هستند كه خار ندارد یا خار آن‌ها كنده شده یا از فراوانى میوه، خارى بر آن‌ها نمودار نیست:<ref> مجمع‌البیان، ج 9، ص 329؛ المیزان، ج 19، ص 123.</ref> «فِى سِدر مَخضُود» (سوره واقعه/56،28) برخى این احتمال را بعید ندانسته‌اند كه مقصود از سدر، «سدرة‌المنتهى» باشد.<ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج‌ 7، ص‌ 47.</ref>
  
ب. در سايه درخت موز يا درخت داراى سايه خنك يا منظرى زيبا يا داراى شكوفه‌هايى خوشبو قرار دارند:<ref> مجمع‌البيان، ج 9، ص 329؛ الميزان، ج 19، ص 123.</ref> «و طَلح مَنضُود». ([[سوره واقعه]]/‌56، 29)
+
ب. در سایه درخت موز یا درخت داراى سایه خنك یا منظرى زیبا یا داراى شكوفه‌هایى خوشبو قرار دارند:<ref> مجمع‌البیان، ج 9، ص 329؛ المیزان، ج 19، ص 123.</ref> «و طَلح مَنضُود». ([[سوره واقعه]]/‌56، 29)
  
ج. در سايه‌هاى طولانى بسر مى‌برند و هيچ‌گاه آفتاب را نمى‌بينند:<ref> الميزان، ج‌ 19، ص‌ 123.</ref> «و ظِلّ مَمدُود». (سوره واقعه/56،30) بر پايه روايتى در تفسير آيه، سايه درختان بهشتى به اندازه‌اى است كه سواره‌اى در مدت 100 سال به پايان آن نمى‌رسد. بر اساس روايتى ديگر، بهشت هميشه مانند ساعات آغازين روز تابستان است و گرما و سرما ندارد.<ref> مجمع‌البيان، ج‌ 9، ص‌ 330.</ref>
+
ج. در سایه‌هاى طولانى بسر مى‌برند و هیچ‌گاه آفتاب را نمى‌بینند:<ref> المیزان، ج‌ 19، ص‌ 123.</ref> «و ظِلّ مَمدُود». (سوره واقعه/56،30) بر پایه روایتى در تفسیر آیه، سایه درختان بهشتى به اندازه‌اى است كه سواره‌اى در مدت 100 سال به پایان آن نمى‌رسد. بر اساس روایتى دیگر، بهشت همیشه مانند ساعات آغازین روز تابستان است و گرما و سرما ندارد.<ref> مجمع‌البیان، ج‌ 9، ص‌ 330.</ref>
  
د. از آب و آبشارهايى برخوردارند كه شب و روز در مسير خود جارى است و بخار و مِه از آن برنمى‌خيزد و براى استفاده‌اش هيچ رنج و تعبى را متحمل نمى‌شوند:<ref> مجمع‌البيان، ج‌ 9، ص‌ 330.</ref> «و مَاء مَسكُوب» (سوره واقعه/56،31) برخى «ظِلّ مَمدُود × و مَاء مَسكُوب» را به وجود منبسط تأويل كرده‌اند<ref> تفسير صدرالمتالهين، ج‌ 7، ص‌ 49.</ref> و آن وجود واحد امكانى است كه از خداى متعالى صادر و بر همه ماهيات امكانى گسترده شده است و تحقق همه آن‌ها ‌به واسطه اوست.<ref> همان؛ الميزان، ج‌ 19، ص‌ 123.</ref>
+
د. از آب و آبشارهایى برخوردارند كه شب و روز در مسیر خود جارى است و بخار و مِه از آن برنمى‌خیزد و براى استفاده‌اش هیچ رنج و تعبى را متحمل نمى‌شوند:<ref> مجمع‌البیان، ج‌ 9، ص‌ 330.</ref> «و مَاء مَسكُوب» (سوره واقعه/56،31) برخى «ظِلّ مَمدُود × و مَاء مَسكُوب» را به وجود منبسط تأویل كرده‌اند<ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج‌ 7، ص‌ 49.</ref> و آن وجود واحد امكانى است كه از خداى متعالى صادر و بر همه ماهیات امكانى گسترده شده است و تحقق همه آن‌ها ‌به واسطه اوست.<ref> همان؛ المیزان، ج‌ 19، ص‌ 123.</ref>
  
هـ‌. از ميوه‌هاى گوناگون و فراوانى برخوردارند:<ref> مجمع البيان، ج‌ 9، ص‌ 330.</ref> «و فكِهَة كَثِيرَة» ([[سوره واقعه]]/ 56، 32) كه مانند ميوه‌هاى دنيا فصلى نيست و براى مصرف، نيازى به پرداخت وجه يا رخصت ‌طلبى ندارند: «لاَمَقطوعَة و لاَمَمنوعَة». (سوره واقعه/56،33)
+
هـ‌. از میوه‌هاى گوناگون و فراوانى برخوردارند:<ref> مجمع البیان، ج‌ 9، ص‌ 330.</ref> «و فكِهَة كَثِیرَة» ([[سوره واقعه]]/ 56، 32) كه مانند میوه‌هاى دنیا فصلى نیست و براى مصرف، نیازى به پرداخت وجه یا رخصت ‌طلبى ندارند: «لاَمَقطوعَة و لاَمَمنوعَة». (سوره واقعه/56،33)
  
برخى اتصاف فاكهه به «كَثِيرَة» را از اين جهت دانسته‌اند كه بهشتِ اصحاب يمين، داراى صورت و مقدار است؛ ولى چون عالم مقربان، عالم وحدت و جمعيت است، فاكهه ايشان به ‌جاى وصف به كثرت وابسته به خواست آنان معرفى شده است:<ref> تفسير صدرالمتالهين، ج‌ 7، ص‌ 50.</ref> «و فَكِهَة مِمّا يَتَخيّرُون». (سوره واقعه/‌56،‌20)
+
برخى اتصاف فاكهه به «كَثِیرَة» را از این جهت دانسته‌اند كه بهشتِ اصحاب یمین، داراى صورت و مقدار است؛ ولى چون عالم مقربان، عالم وحدت و جمعیت است، فاكهه ایشان به ‌جاى وصف به كثرت وابسته به خواست آنان معرفى شده است:<ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج‌ 7، ص‌ 50.</ref> «و فَكِهَة مِمّا یَتَخیّرُون». (سوره واقعه/‌56،‌20)
  
و. داراى ساختمان‌هاى بلند و چند طبقه يا زنانى سرو قامت در نهايت كمال معنوى و جمال ظاهرى‌اند:<ref> مجمع‌البيان، ج‌ 9، ص‌ 330.</ref> «و فُرُش مَرفُوعَة»، (سوره واقعه/56،34) زنان بهشتى هرگز دچار پيرى نشده و زيبايى خود را از دست ندهند:<ref> الميزان، ج‌ 19، ص‌ 124.</ref> «اِنّا اَنشَأنهُنَّ اِنشاء» (سوره واقعه/56،35) و همواره باكره‌اند: «فَجَعلنهُنّ اَبكاراً» (سوره واقعه/56،36) اين زنان، عاشق همسران خويش‌اند و همه سعى و تلاش خود را در رسيدگى به همسر و انس با وى صرف مى‌كنند و همسال مردان خود هستند:<ref> مجمع‌البيان، ج‌ 9، ص‌ 331.</ref> «عُرُباً اَتراباً» (سوره واقعه/56،37) برخى «اَنشأنهُنّ اِنشَاء» را به معناى ايجاد بدون ماده و ولادت دانسته‌اند زيرا همه امور آخرت بدون ماده و استعداد و حركت‌، انشا مى‌شوند.<ref> تفسير صدرالمتالهين، ج‌ 7، ص‌ 54.</ref>
+
و. داراى ساختمان‌هاى بلند و چند طبقه یا زنانى سرو قامت در نهایت كمال معنوى و جمال ظاهرى‌اند:<ref> مجمع‌البیان، ج‌ 9، ص‌ 330.</ref> «و فُرُش مَرفُوعَة»، (سوره واقعه/56،34) زنان بهشتى هرگز دچار پیرى نشده و زیبایى خود را از دست ندهند:<ref> المیزان، ج‌ 19، ص‌ 124.</ref> «اِنّا اَنشَأنهُنَّ اِنشاء» (سوره واقعه/56،35) و همواره باكره‌اند: «فَجَعلنهُنّ اَبكاراً» (سوره واقعه/56،36) این زنان، عاشق همسران خویش‌اند و همه سعى و تلاش خود را در رسیدگى به همسر و انس با وى صرف مى‌كنند و همسال مردان خود هستند:<ref> مجمع‌البیان، ج‌ 9، ص‌ 331.</ref> «عُرُباً اَتراباً» (سوره واقعه/56،37) برخى «اَنشأنهُنّ اِنشَاء» را به معناى ایجاد بدون ماده و ولادت دانسته‌اند زیرا همه امور آخرت بدون ماده و استعداد و حركت‌، انشا مى‌شوند.<ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج‌ 7، ص‌ 54.</ref>
  
'''گفتگوى اصحاب يمين با گنهكاران در آخرت:'''
+
'''گفتگوى اصحاب یمین با گنهكاران در آخرت:'''
  
اصحاب يمين در آخرت با توبيخ از گنهكاران مى‌پرسند: چرا جهنمى شديد:<ref> مجمع البيان، ج‌ 10، ص‌ 591.</ref> «فِى جَنّت يَتَساءَلونَ × عَنِ المُجرِمينَ × مَا‌سَلَكَكُم فِى سَقرَ». ([[سوره مدثر]]/74،40‌ـ‌42) آنان پاسخ مى‌دهند كه ما از نمازگزاران نبوديم از مساكين دستگيرى نمى‌كرديم با گمراهان در سخنان و تحليل‌هاى باطل غور مى‌كرديم و به روز [[آخرت]] [[ايمان]] نداشتيم: «قالوا لَم‌نَكُ مِنَ المُصَلّين × ولَم‌نَكُ نُطعِمُ المِسكين × و كُنّا نَخوضُ مَعَ الخائِضين × و كُنّا نُكَذِّبُ بِيَومِ‌الدّين». ([[سوره مدثر]]/74، 43‌ـ‌46)
+
اصحاب یمین در آخرت با توبیخ از گنهكاران مى‌پرسند: چرا جهنمى شدید:<ref> مجمع البیان، ج‌ 10، ص‌ 591.</ref> «فِى جَنّت یَتَساءَلونَ × عَنِ المُجرِمینَ × مَا‌سَلَكَكُم فِى سَقرَ». ([[سوره مدثر]]/74،40‌ـ‌42) آنان پاسخ مى‌دهند كه ما از نمازگزاران نبودیم از مساكین دستگیرى نمى‌كردیم با گمراهان در سخنان و تحلیل‌هاى باطل غور مى‌كردیم و به روز [[آخرت]] [[ایمان]] نداشتیم: «قالوا لَم‌نَكُ مِنَ المُصَلّین × ولَم‌نَكُ نُطعِمُ المِسكین × و كُنّا نَخوضُ مَعَ الخائِضین × و كُنّا نُكَذِّبُ بِیَومِ‌الدّین». ([[سوره مدثر]]/74، 43‌ـ‌46)
  
برخى اين پرسش و پاسخ را گفتگويى بين خود اصحاب يمين درباره جهنميان مى‌دانند.<ref> مجمع البيان، ج‌ 10، ص‌ 591.</ref>
+
برخى این پرسش و پاسخ را گفتگویى بین خود اصحاب یمین درباره جهنمیان مى‌دانند.<ref> مجمع البیان، ج‌ 10، ص‌ 591.</ref>
  
 
==پانویس ==
 
==پانویس ==

نسخهٔ ‏۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۲۴

اَصحاب یَمین

مؤمنان نیكوكار در دنیا و دریافت كنندگان نامه عمل با دست راست در قیامت.

واژه «اصحابِ یمین» 6 بار در قرآن بكار رفته و تركیبى از اصحاب (جمع صاحب به معناى ملازم) و یمین به معانى هم‌پیمان، قوت و شدت دست راست و سمت راست (از ماده یُمن به معناى بركت) است.[۱]

در تعبیرى دیگر كه سه بار در قرآن بكار رفته «اصحاب میمنه» گفته شده است. «میمنه» را برخى مصدر میمى به معناى زیادى و استمرار در خیر و بركت[۲] و برخى دیگر، اسم مكان یعنى جایگاه خیر و بركت دانسته‌اند.[۳]

اصحاب یمین و میمنه در اصطلاح قرآنى به كسانى گفته مى‌شود كه در دنیا باایمان و عمل ‌صالح زندگى كرده‌اند و روز قیامت نامه عملشان را با دست راست دریافت مى‌دارند: «فَلا‌اقتَحَمَ العَقَبَة × و ما اَدركَ مَا العَقَبَة × فَكُّ رَقَبَة × اَو اِطعـمٌ فى یَوم ذى مَسغَبَة × یَتیمـًا ذا مَقرَبَة × اَو مِسكینـًا ذا مَترَبَة × ثُمَّ كانَ مِنَ الَّذینَ ءامَنوا وتَواصَوا بِالصَّبرِ و تَواصَوا بِالمَرحَمَة × اُولئِكَ اَصحبُ المَیمَنَة». (سوره بلد/90، 11‌ـ‌18)

«فَاَمّا مَن اوتِىَ كِتبَهُ بِیَمینِه» (سوره انشقاق/84،7؛ سوره حاقه/69،19؛ سوره اسراء/17،71) قرآن، اصحاب یمین را یكى از سه گروه انسان‌ها در قیامت (سابقون، اصحاب یمین و اصحاب شمال) معرفى كرده است: «و كُنتُم اَزوجـًا ثَلثَه × فَاَصحبُ المَیمَنَةِ... × و اَصحبُ‌المَشـَمَةِ... × والسّبِقونَ‌...». (سوره واقعه/56،‌7‌ـ‌10) و در موارد دیگر، اصحاب یمین را در مقابل اصحاب شمال و اصحاب میمنه را در برابر اصحاب مشئمه قرار داده است. (سوره بلد/90، 18‌ـ‌19؛ سوره واقعه/56، 7‌ـ‌9، 27، 41)

راز نامگذارى اصحاب یمین

  1. ‌این گروه اهل یُمن و خیر بوده، مسیر حركت زندگیشان به سمت و سوى آن است[۴]، به ‌طورى كه در آخرت نیز غرق در نور و بركت‌اند:[۵] «نورُهُم یَسعى بَینَ أیدِیهِم و بِأیمنِهِم» (سوره تحریم/66،8؛ سوره حدید/57،12) شاید به همین جهت، عرب به پرنده یا حیوانات وحشى كه هنگام پرواز و رَم‌كردن به سمت راست حركت كنند به یُمن و خوبى تفأل ‌مى‌زند.[۶]

طبق روایت هر دو دست پروردگار، یمین است كه كنایه از خیر محض بودن خداست: «كلتا یدیه تبارك و تعالى یمین».[۷]

  1. عالم دو سمت دارد: سمت راست آن ملكوت اعلا و جایگاه ارواح نورانى و فرشتگان نویسنده نیكی‌ها و بهشت موعود رستگاران: «اِنَّ كِتبَ الاَبرارِ لَفى عِلّیّین».(سوره مطففین/83،18) و سمت چپ آن، ملكوت اسفل و جایگاه اصحاب ‌شمال است (‌=>‌اصحاب ‌شمال) و چون اصحاب ‌یمین در ملكوت اعلا قرار دارند. آنان را اصحاب ‌یمین نامیده‌اند.[۸]
  1. چون اصحاب یمین نامه عمل را با دست ‌راست دریافت مى‌كنند به این نام شناخته شده‌اند، چنان كه قرآن نیز به صراحت این مطلب را بیان كرده است: «فَمَن اوتِىَ كِتبَهُ بِیَمینِه».(سوره اسراء/17،71)[۹]

وجوه دیگرى نیز براى این نامگذارى ذكر شده است؛ مانند قوى‌تر بودن سمت راست بدن از سمت چپ آن یا شرافت و برترى سمت راست بر سمت چپ كه بر اساس آن در عرف، بزرگان را در سمت راست جاى مى‌دهند.[۱۰]

شمار اصحاب یمین

خداوند در تقسیم‌بندى انسان‌ها به گروه‌هاى سه‌گانه (سابقون، اصحاب یمین و اصحاب شمال)، شمار اصحاب یمین را جمع فراوانى از امت‌هاى پیش از اسلام و جمع زیادى از امت اسلامى مى‌داند:[۱۱] «ثُلَّةٌ مِنَ الاَوَّلین × وثُلَّةٌ مِنَ الأخِرین». (سوره واقعه/56، 39‌ـ‌40)

در حالى ‌كه شمار سابقون را در امت اسلام، اندك و در امت‌هاى پیشین جمع فراوانى مى‌شمرد:[۱۲] «ثُلَّةٌ مِنَ الاَوَّلین × و قَلیلٌ مِنَ الأخِرین». (سوره واقعه/56،13‌ـ‌14) جهت این امر آن است كه انبیاء علیهم‌السلام و اوصیاى آنان كه از سابقان هستند، در امت‌هاى پیش از اسلام بودند.[۱۳]

برخى از مفسران گفته‌اند: اولین و آخرین در آیات پیش گفته مربوط به امت اسلام است؛ یعنى سابقان صدر اسلام بیشتر از سابقان در زمان‌هاى بعدى‌اند؛ اما اصحاب یمین در صدر اسلام و پس از آن جمع فراوانى هستند. این گروه از مفسران به روایتى از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله تمسك جسته‌اند كه فرمود: هر ‌دو گروه اولین و آخرین از امت من هستند.[۱۴] صدرالمتألهین در توضیح روایت مى‌گوید: علت این كه سابقان صدر اسلام بیشتر از آخرالزمان هستند، نزدیكى آنان به زمان وحى و امامان علیهم‌السلام است.[۱۵]

نشانه‌هاى اصحاب ‌یمین دردنیا

1. آزادسازى بردگان:

اصحاب یمین كسانى هستند كه براى آزادسازى بردگان در دنیا اهتمام مى‌ورزند:[۱۶] «فَكُّ‌رَقبَة» (سوره بلد/90،13) در تفسیر دیگرى از آیه، آنان انسان‌ها را از بندگى شیطان و ارتكاب گناهان آزاد ساخته به توبه و بازگشت به سوى خداوند راهنمایى مى‌كنند.[۱۷] برخى گفته‌اند: آنان خویشتن را ‌با ‌عمل به طاعات الهى از عذاب آخرت رها ‌مى‌سازند.[۱۸]

2. اطعام گرسنگان:

اصحاب یمین به اطعام گرسنگان به ویژه در روزگار سختى عنایت خاص داشته و خویشاوندان یتیم و نیازمندان زمینگیر را در اولویت قرار مى‌دهند:[۱۹] «اَو اِطعـمٌ فى یَوم ذى مَسغَبَة × یَتیمـًا ذا مَقرَبَة × اَو مِسكینـًا ذا مَترَبَة». (سوره بلد/90،14‌ـ‌16)

ذكر آزادسازى بندگان و اطعام گرسنگان در پى اقتحام در عقبه (عبور از گردنه) از قبیل ذكر خاص بعد از عام به جهت اهمیت آن است زیرا عقبه استعاره از اعمال نیكى است كه براى آدمى دشوار باشد؛ این استعاره بر پایه تشبیه معقول به محسوس است:[۲۰] «فَلا اقتَحَمَ العَقَبَة × و مااَدركَ مَاالعَقَبَة × فَكُّ رَقَبَة». (سوره بلد/90،11‌ـ‌13)

3. ایمان و سفارش به صبر و ترحم:

اصحاب یمین در دنیا از مؤمنانى هستند كه بر ایمان پایدارى و یكدیگر را به استقامت در انجام ‌دادن تكالیف و ترحم به نیازمندان سفارش مى‌كنند:[۲۱] «ثُمَّ كانَ مِنَ الَّذینَ ءامَنوا و تَواصَوا بِالصَّبرِ و تَواصَوا بِالمَرحَمَه × اُولئِكَ اَصحبُ المَیمَنَه». (سوره بلد/90، 17‌ـ‌18)

در روایتى، اصحاب یمین اهل حِدّت معرفى شده‌اند؛[۲۲] یعنى كسانى كه در مسائل دینى، اراده‌اى پولادین دارند و اهل استقامت و پایدارى و در پى كارهاى خیر هستند.[۲۳] برخى معتقدند كه آزادسازى بندگان و اطعام نیازمندان از مصادیق سفارش به ترحم است كه به سبب اهمیت آن، جداگانه ذكر شده ‌است.[۲۴]

4. اعتدال و میانه‌روى:

اصحاب یمین در زندگى دنیایى، از افراط و تفریط مى‌پرهیزند و همواره اهل اعتدال و میانه‌روى هستند. بر اساس آیه 32 سوره فاطر/ 35 بندگان دو گروه‌اند: ستم‌پیشگان و میانه‌روان: «ثُمَّ اَورَثنَا الكِتـبَ الَّذینَ اصطَفَینا مِن عِبادِنا فَمِنهُم ظالِمٌ لِنَفسِهِ ومِنهُم مُقتَصِدٌ‌...».

از سدى قتاده، مجاهد، ابن‌عباس و عكرمه نقل شده است كه گروه میانه‌رو، همان اصحاب یمین هستند.[۲۵]

5. اطاعت از خاندان رسول اكرم صلى الله علیه و آله و ارادت به آنان:

امام باقر علیه‌السلام در تفسیر آیات 38‌ـ‌39 سوره مدثر/74: «كلُّ نَفس بِمَا كَسَبت رَهِینَةٌ × الاّ أَصحبَ الیَمینِ» فرموده است: به خدا سوگند! اصحاب یمین پیروان ما هستند.[۲۶]

در روایات دیگرى نیز كه در تفسیر سه گروه (سابقون، اصحاب یمین و اصحاب شمال) وارد شده، آمده است كه اصحاب یمین به ولایت اهل بیت علیهم‌السلام معتقدند.[۲۷] در روایتى، امام كاظم علیه‌السلام امیر مؤمنان علیه‌السلام را امامِ اصحاب یمین معرفى كرده است.[۲۸]

روایات فراوانى در تفسیر «فَسَلم لكَ مِن أَصحبِ الیَمِین» (سوره واقعه/56،91) آمده است كه اصحاب یمین شیعیان‌اند و مراد آیه این است كه تو (اى ‌پیامبر) از ناحیه اصحاب یمین ایمن هستى و اینان آزارى به فرزندانت نمى‌رسانند،[۲۹] چنان‌ كه در تفسیر آیه «كِتبٌ مَرقُوم» (سوره مطففین/ 83،9) گفته شده است: نامه عمل اصحاب یمین از محبت به محمد صلى الله علیه و آله و آل ‌محمد علیهم‌السلام لبریز است[۳۰] و این محبت از محبت آنان به اساس دین ناشى مى‌شود.

سرنوشت اصحاب یمین

1. اصحاب یمین در هنگام مرگ:

اصحاب یمین سعادتمندانى هستند كه هنگام جان دادن، با ‌درود و ‌تحیت‌هاى ربوبى و فرشتگان و مؤمنان مواجه مى‌شوند[۳۱] و خداوند خطاب به آنان مى‌فرماید: درود بر تو از برادران و دوستان با ایمان تو: «و أَمّا إِن كانَ مِن أَصحـبِ الیَمِین × فَسَلمٌ لَكَ مِن أَصحبِ الیَمین». (سوره واقعه/56، 90 ـ91)

برخى تقدیر آیه را به ‌صورت «فسلام لك انك من اصحاب‌الیمین» دانسته‌اند كه بر اساس آن معناى آیه چنین مى‌شود: سلام و درود بر تو كه به راستى از اصحاب یمین هستى و تو با این سلام، از عذاب الهى در امانى.[۳۲]

ابن ‌عباس در تفسیر آیه 32 سوره نحل/16: «اَلَّذینَ تَتَوَفـّهُمُ المَلئِكَةُ طَیِّبینَ یَقولونَ سَلمٌ عَلَیكُمُ ادخُلوا الجَنَّةَ بِما كُنتُم تَعمَلون» مى‌گوید: این سلام و بشارت مخصوص اصحاب یمین است؛ فرشتگان در حالى ‌كه آنان را از دنیا به آخرت منتقل مى‌كنند بر آنان درود و تحیت مى‌فرستند و به آن‌ها بشارت ورود به بهشت مى‌دهند.[۳۳]

طبرسى مى‌گوید: هنگام جان دادن اصحاب یمین، رفتار فرشتگان مأمورِ استقبال و پذیرایى به ‌گونه‌اى است كه پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله خوشحال مى‌شود. وى آیه 91 سوره واقعه/56 را خطاب به پیامبر دانسته، چنین معنا مى‌كند: آنچه را از سلامت و امنیت براى اصحاب یمین خواهان بودى به چشم خود مشاهده خواهى كرد.[۳۴]

2. حسابرسى آسان:

گروهى در قیامت و روز حسابرسى، از دیدن نامه عمل خود ناراحت و پشیمان‌اند؛ اما اصحاب یمین در حالى ‌كه نامه عمل را با دست راست دریافت كرده‌اند به آسانى حسابرسى مى‌شوند. سپس خوشحال و مسرور به سوى اهل خود بازمى‌گردند: «فَاَمّا مَن اوتِىَ كِتبَهُ بِیَمینِه × فَسَوفَ یُحاسَبُ حِسابـًا یَسِیرا × و یَنقَلِبُ اِلى اَهلِهِ مَسرورا».(سوره انشقاق‌/‌84، 7‌ـ‌9)

حساب یسیر یعنى حسابرسى به ‌گونه‌اى كه سختگیرى و نكته سنجى در آن نباشد به ‌طورى كه از بدی‌ها به راحتى چشم‌پوشى و بر نیكی‌ها پاداش داده شود. پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله دعا مى‌كرد: پروردگارا! مرا با حساب یسیر حسابرسى كن: «اللّهمّ حاسبنى حساباً یسیراً».

عایشه پرسید: حساب یسیر چگونه است؟ فرمود: به نامه عمل نگاه مى‌كنند و از آن رد مى‌شوند؛ یعنى فقط براى حسابرسى عرضه مى‌شود؛ ولى حسابرسى انجام نمى‌گیرد زیرا اگر به ‌طور مختصر هم بررسى شود، هیچ‌كس نجات نخواهد یافت.[۳۵]

در روایتى از پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله پرسیده شد: چه كارى انجام دهیم تا مانند اصحاب یمین حساب آسان روزیمان شود؟ فرمود: بخشش به كسى كه محرومتان ساخته و ایجاد ارتباط با كسى كه رشته ارتباط خود را با شما قطع كرده و گذشت از كسى كه در حق شما ستم كرده است.[۳۶]

این نحوه حسابرسى به اصحاب یمین اختصاص دارد و دیگران در گرو كردار خویش‌اند: «كُلُّ نَفس بِما كَسَبت رَهِینَةٌ × اِلاّ اَصحبَ الیَمِینِ». (سوره مدثر/ 74، 38‌ـ‌39) امام باقر علیه‌السلام فرمود: كسانى كه در گرو عمل خود نیستند، پیروان ما هستند[۳۷] و پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله فرمودند: اصحاب یمینى كه در گرو اعمال خویش نیستند، فرزندان مؤمنان‌اند زیرا خداوند بر پدرانشان منت گذاشته از آن‌ها چشم‌پوشى مى‌كند: «والَّذِینَ ءَامَنوا وَاتَّبَعَتهُم ذُرِّیَّتُهُم بِإیمن اَلحَقنا بِهِم ذُرِّیَّتَهُم». سوره طور/52،21)[۳۸]

آیه 9 سوره انشقاق/ 84 كه از بازگشت همراه با شادى اصحاب یمین به سوى اهل خود پس از حسابرسى خبر مى‌دهد، چنین تفسیر شده است: وى به سبب خیر و كرامتى كه دیده، خوشحال به سوى حورالعین روانه مى‌شود و برخى گفته‌اند: او شادمان به سوى همسر و فرزندان و خویشانش كه به بهشت رفته‌اند، مى‌رود.[۳۹]

در سوره حاقه حال فردى از اصحاب یمین چنین بیان شده است كه پس از حسابرسى آسان از خوشحالى فریاد برمى‌آورد: اى اهل محشر! نامه عمل مرا بخوانید. من در دنیا یقین داشتم كه روزى براى حسابرسى خواهم آمد، بدین جهت كارهاى ناروا نكردم و اكنون ببینید كه جز ‌خوبى در نامه عملم نیست:[۴۰] «فَیَقولُ هاؤُمُ اقرَءوا كِتبِیَه × اِنّى ظَنَنتُ اَنّى مُلق حِسابِیَه». (سوره حاقه/69،‌19‌ـ‌20)

چون او مى‌داند كه جز خوبى در نامه عملش نیست از این كه كسى به آن بنگرد ناراحت نمى‌شود.[۴۱] البته خداى متعالى فرموده است كه چنین گروهى زیانكار نخواهند بود زیرا در آیات‌1‌ـ‌3 سوره عصر/103 فرمود: همه انسان‌ها در زیان‌اند، جز مؤمنان صالحى كه یكدیگر را به حق و پایدارى سفارش كنند و در سوره بلد فرمود: مؤمنان صالحى كه یكدیگر را به پایدارى و رحمت سفارش مى‌كنند، اصحاب یمین‌اند: «ثُمَّ كانَ مِنَ الَّذینَ ءامَنوا وتَواصَوا بِالصَّبرِ وتَواصَوا بِالمَرحَمَة × اُولئِكَ اَصحبُ المَیمَنَة». (سوره بلد/90، 17‌ـ‌18)

3. برخوردارى اصحاب یمین از نعمت‌هاى بهشتى:

پس از آن كه اصحاب یمین با سربلندى و خوشحالى حسابرسى شدند راهى جایگاه ابدى مى‌شوند تا از نعمت‌هاى الهى بهره‌مند گردند. در آیات 21‌ـ‌24 سوره حاقه/69 كلیاتى از بهره‌مندى آنان بیان شده است، به این صورت كه زندگى آن‌ها در كمال خرسندى و رضایت، در بهشتى است كه ارزش و جایگاهى عالى دارد و میوه‌هاى درختانش در دسترس است، به ‌طورى كه حتى در حال استراحت هم مى‌توان از آن تناول كرد.

در آنجا به آنان خطاب مى‌شود: بخورید و بیاشامید و به ‌طور كامل بهره ببرید. گوارایتان باد میوه‌هایى‌ كه ‌سراسر نفع و بدون زواید است. این پذیرایى پاداش كردار نیك شماست كه در دنیا بدان همت گماشته بودید:[۴۲] «فَهُوَ فى عیشَة راضِیَة × فى جَنَّة عالِیَة × قُطُوفُها دانِیَة × كُلوا واشرَبوا‌هَنیـًا بِما اَسلَفتُم فِى الاَیّامِ الخالِیَة». (سوره حاقه/69،21‌ـ‌24)

در سوره واقعه ابتدا اصحاب یمین با بهترین بیان وصف شده‌اند: «فَاَصحبُ المَیمَنةِ مَا‌اَصحبُ المَیمَنةِ» (سوره واقعه/ 56، 8)، «وَأصحبُ الیَمینِ مَا أَصحبُ الیَمینِ» (سوره واقعه/56، 27) تعبیر «مَاأَصحبُ الیَمِین» و «مَاأَصحبُ المَیمَنة» بهترین وصفى است كه از آنان شده است زیرا این گونه تعابیر در مواردى بكار مى‌رود كه اوصاف كسى در بیان نگنجد؛[۴۳] نیز در مقام بزرگداشت امر آنان و به شگفت آوردن شنونده از حال ایشان است.[۴۴] سپس در ادامه همین آیات نعمت‌هاى بهشتى كه اصحاب یمین از آن برخوردارند به تفصیل ذكر شده است:

الف. در سایه درختان سدرى هستند كه خار ندارد یا خار آن‌ها كنده شده یا از فراوانى میوه، خارى بر آن‌ها نمودار نیست:[۴۵] «فِى سِدر مَخضُود» (سوره واقعه/56،28) برخى این احتمال را بعید ندانسته‌اند كه مقصود از سدر، «سدرة‌المنتهى» باشد.[۴۶]

ب. در سایه درخت موز یا درخت داراى سایه خنك یا منظرى زیبا یا داراى شكوفه‌هایى خوشبو قرار دارند:[۴۷] «و طَلح مَنضُود». (سوره واقعه/‌56، 29)

ج. در سایه‌هاى طولانى بسر مى‌برند و هیچ‌گاه آفتاب را نمى‌بینند:[۴۸] «و ظِلّ مَمدُود». (سوره واقعه/56،30) بر پایه روایتى در تفسیر آیه، سایه درختان بهشتى به اندازه‌اى است كه سواره‌اى در مدت 100 سال به پایان آن نمى‌رسد. بر اساس روایتى دیگر، بهشت همیشه مانند ساعات آغازین روز تابستان است و گرما و سرما ندارد.[۴۹]

د. از آب و آبشارهایى برخوردارند كه شب و روز در مسیر خود جارى است و بخار و مِه از آن برنمى‌خیزد و براى استفاده‌اش هیچ رنج و تعبى را متحمل نمى‌شوند:[۵۰] «و مَاء مَسكُوب» (سوره واقعه/56،31) برخى «ظِلّ مَمدُود × و مَاء مَسكُوب» را به وجود منبسط تأویل كرده‌اند[۵۱] و آن وجود واحد امكانى است كه از خداى متعالى صادر و بر همه ماهیات امكانى گسترده شده است و تحقق همه آن‌ها ‌به واسطه اوست.[۵۲]

هـ‌. از میوه‌هاى گوناگون و فراوانى برخوردارند:[۵۳] «و فكِهَة كَثِیرَة» (سوره واقعه/ 56، 32) كه مانند میوه‌هاى دنیا فصلى نیست و براى مصرف، نیازى به پرداخت وجه یا رخصت ‌طلبى ندارند: «لاَمَقطوعَة و لاَمَمنوعَة». (سوره واقعه/56،33)

برخى اتصاف فاكهه به «كَثِیرَة» را از این جهت دانسته‌اند كه بهشتِ اصحاب یمین، داراى صورت و مقدار است؛ ولى چون عالم مقربان، عالم وحدت و جمعیت است، فاكهه ایشان به ‌جاى وصف به كثرت وابسته به خواست آنان معرفى شده است:[۵۴] «و فَكِهَة مِمّا یَتَخیّرُون». (سوره واقعه/‌56،‌20)

و. داراى ساختمان‌هاى بلند و چند طبقه یا زنانى سرو قامت در نهایت كمال معنوى و جمال ظاهرى‌اند:[۵۵] «و فُرُش مَرفُوعَة»، (سوره واقعه/56،34) زنان بهشتى هرگز دچار پیرى نشده و زیبایى خود را از دست ندهند:[۵۶] «اِنّا اَنشَأنهُنَّ اِنشاء» (سوره واقعه/56،35) و همواره باكره‌اند: «فَجَعلنهُنّ اَبكاراً» (سوره واقعه/56،36) این زنان، عاشق همسران خویش‌اند و همه سعى و تلاش خود را در رسیدگى به همسر و انس با وى صرف مى‌كنند و همسال مردان خود هستند:[۵۷] «عُرُباً اَتراباً» (سوره واقعه/56،37) برخى «اَنشأنهُنّ اِنشَاء» را به معناى ایجاد بدون ماده و ولادت دانسته‌اند زیرا همه امور آخرت بدون ماده و استعداد و حركت‌، انشا مى‌شوند.[۵۸]

گفتگوى اصحاب یمین با گنهكاران در آخرت:

اصحاب یمین در آخرت با توبیخ از گنهكاران مى‌پرسند: چرا جهنمى شدید:[۵۹] «فِى جَنّت یَتَساءَلونَ × عَنِ المُجرِمینَ × مَا‌سَلَكَكُم فِى سَقرَ». (سوره مدثر/74،40‌ـ‌42) آنان پاسخ مى‌دهند كه ما از نمازگزاران نبودیم از مساكین دستگیرى نمى‌كردیم با گمراهان در سخنان و تحلیل‌هاى باطل غور مى‌كردیم و به روز آخرت ایمان نداشتیم: «قالوا لَم‌نَكُ مِنَ المُصَلّین × ولَم‌نَكُ نُطعِمُ المِسكین × و كُنّا نَخوضُ مَعَ الخائِضین × و كُنّا نُكَذِّبُ بِیَومِ‌الدّین». (سوره مدثر/74، 43‌ـ‌46)

برخى این پرسش و پاسخ را گفتگویى بین خود اصحاب یمین درباره جهنمیان مى‌دانند.[۶۰]

پانویس

  1. مقاییس اللغه، ج‌ 6، ص‌ 158؛ ترتیب العین، ج‌ 3، ص‌ 2000؛ المصباح، ص‌ 682؛ التحقیق، ج‌ 14، ص‌ 270، «یمن».
  2. التحقیق، ج‌ 14، ص‌ 270، «یمن».
  3. التفسیر الكبیر، ج‌ 27، ص‌ 143.
  4. مجمع البیان، ج‌ 10، ص‌ 591.
  5. التفسیر الكبیر، ج‌ 27، ص‌ 142.
  6. التفسیر الكبیر، ج‌ 27، ص‌ 142.
  7. الكافى، ج‌ 2، ص‌ 126.
  8. تفسیر صدرالمتالهین، ج 7‌، ص 22؛ بحارالانوار، ج‌ 64، ص‌ 128.
  9. مجمع البیان، ج‌ 9، ص‌ 324؛ التفسیر الكبیر، ج‌ 27، ص‌ 142؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج‌ 7، ص‌ 21.
  10. التفسیر الكبیر، ج‌ 27، ص‌ 143.
  11. مجمع‌البیان، ج 9، ص 331؛ المیزان، ج 19، ص 124.
  12. المیزان، ج‌ 19، ص‌ 121.
  13. مجمع البیان ج‌ 9، ص‌ 325.
  14. الدرالمنثور، ج‌ 8، ص‌ 19.
  15. تفسیر صدرالمتالهین، ج‌ 7، ص‌ 28.
  16. مجمع البیان، ج‌ 10، ص‌ 750؛ المیزان، ج‌ 20، ص‌ 293.
  17. مجمع البیان، ج‌ 10، ص‌ 750؛ المیزان، ج‌ 20، ص‌ 293.
  18. مجمع البیان، ج‌ 10، ص‌ 750؛ المیزان، ج‌ 20، ص‌ 293.
  19. مجمع البیان، ج‌ 10، ص‌ 750؛ المیزان، ج‌ 20، ص‌ 293.
  20. التحریر والتنویر، ج‌ 3، ص‌ 357؛ التفسیر الكبیر، ج‌ 31، ص‌ 185.
  21. مجمع البیان، ج‌ 10، ص‌ 751.
  22. بحارالانوار، ج‌ 5، ص‌ 241.
  23. النهایه، ج‌ 1، ص‌ 352.
  24. المیزان، ج‌ 20، ص‌ 293.
  25. جامع البیان، مج‌ 12، ج‌ 22، ص 161‌ـ‌163؛ مجمع‌البیان، ج ‌8، ص‌ 639.
  26. بحارالانوار، ج‌ 24، ص‌ 8.
  27. همان، ص‌ 4.
  28. وسائل الشیعه، ج‌ 5، ص‌ 82.
  29. بحارالانوار، ج ‌24، ص‌ 1.
  30. همان، ص‌ 3.
  31. جامع البیان، مج‌ 8، ج‌ 14، ص‌ 136؛ مجمع‌البیان، ج‌ 9، ص‌ 344؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج‌ 7، ص‌ 128‌ـ‌129.
  32. مجمع البیان، ج‌ 9، ص‌ 344.
  33. جامع‌البیان، مج ‌8، ج‌ 14، ص‌ 136.
  34. مجمع‌البیان، ج‌ 9، ص‌ 344.
  35. جامع‌البیان، مج‌ 15، ج‌ 30، ص‌ 145.
  36. مجمع‌البیان، ج‌ 10، ص‌ 699.
  37. بحارالانوار، ج‌ 7، ص‌ 192.
  38. همان، ج‌ 24، ص‌ 326.
  39. مجمع‌البیان، ج‌ 10، ص‌ 699.
  40. مجمع‌البیان، ج‌ 10، ص‌ 699.
  41. همان، ص‌ 520.
  42. مجمع‌البیان، ج‌ 10، ص‌ 520‌ـ‌521.
  43. التفسیر الكبیر، ج‌ 10، ص‌ 388.
  44. المیزان، ج‌ 19، ص‌ 123.
  45. مجمع‌البیان، ج 9، ص 329؛ المیزان، ج 19، ص 123.
  46. تفسیر صدرالمتالهین، ج‌ 7، ص‌ 47.
  47. مجمع‌البیان، ج 9، ص 329؛ المیزان، ج 19، ص 123.
  48. المیزان، ج‌ 19، ص‌ 123.
  49. مجمع‌البیان، ج‌ 9، ص‌ 330.
  50. مجمع‌البیان، ج‌ 9، ص‌ 330.
  51. تفسیر صدرالمتالهین، ج‌ 7، ص‌ 49.
  52. همان؛ المیزان، ج‌ 19، ص‌ 123.
  53. مجمع البیان، ج‌ 9، ص‌ 330.
  54. تفسیر صدرالمتالهین، ج‌ 7، ص‌ 50.
  55. مجمع‌البیان، ج‌ 9، ص‌ 330.
  56. المیزان، ج‌ 19، ص‌ 124.
  57. مجمع‌البیان، ج‌ 9، ص‌ 331.
  58. تفسیر صدرالمتالهین، ج‌ 7، ص‌ 54.
  59. مجمع البیان، ج‌ 10، ص‌ 591.
  60. مجمع البیان، ج‌ 10، ص‌ 591.

منابع

فتاح آقازاده و بخش فلسفه و كلام، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 3، صفحه 470-477