آخرین سفارش های پیامبر: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
[[امام كاظم]] علیه السلام نقل مى كند كه از پدرم پرسیدم: در واپسین لحظات حیات پیامبر صلی الله علیه و آله چه اتفاقى افتاد؟ | [[امام كاظم]] علیه السلام نقل مى كند كه از پدرم پرسیدم: در واپسین لحظات حیات پیامبر صلی الله علیه و آله چه اتفاقى افتاد؟ | ||
سطر ۱۱: | سطر ۷: | ||
فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام وقتى حالت گریه [[پیامبر]] صلی الله علیه و آله و سلم را مشاهده كردند به سختى به گریه درآمدند و فاطمه علیها السلام گفت: اى پیامبر خدا رشته قلبم از هم گسست و جگرم آتش گرفت. | فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام وقتى حالت گریه [[پیامبر]] صلی الله علیه و آله و سلم را مشاهده كردند به سختى به گریه درآمدند و فاطمه علیها السلام گفت: اى پیامبر خدا رشته قلبم از هم گسست و جگرم آتش گرفت. | ||
− | |||
وقتى كه گریه شما را دیدم. اى آقاى پیامبران از اولین تا آخرین آن ها، اى [[امین]] پروردگار و رسول او، اى محبوب خدا! فرزندانت پس از تو، كه را دارند و با آن خوارى كه بعد از تو مرا فرا گیرد چه كنم؟ چه كسى على علیه السلام را كه یاور [[دین]] است، كمك خواهد كرد؟ | وقتى كه گریه شما را دیدم. اى آقاى پیامبران از اولین تا آخرین آن ها، اى [[امین]] پروردگار و رسول او، اى محبوب خدا! فرزندانت پس از تو، كه را دارند و با آن خوارى كه بعد از تو مرا فرا گیرد چه كنم؟ چه كسى على علیه السلام را كه یاور [[دین]] است، كمك خواهد كرد؟ | ||
سطر ۳۱: | سطر ۲۶: | ||
سوگند به خدا اى فاطمه سلام الله علیها! راضى نخواهم شد تا این كه تو راضى شوى! نه به خدا سوگند راضى نمى شوم مگر آن كه تو راضى شوى! نه به خدا سوگند راضى نخواهم شد مگر آن كه تو رضا شوى. | سوگند به خدا اى فاطمه سلام الله علیها! راضى نخواهم شد تا این كه تو راضى شوى! نه به خدا سوگند راضى نمى شوم مگر آن كه تو راضى شوى! نه به خدا سوگند راضى نخواهم شد مگر آن كه تو رضا شوى. | ||
+ | |||
+ | '''منبع:''' [[بحار الانوار]]، ص 484، ح شماره 31، به نقل از الطرف 29 – 34. | ||
+ | |||
+ | [[رده:پیامبر اکرم از بعثت تا رحلت]] |
نسخهٔ ۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۵:۲۸
امام كاظم علیه السلام نقل مى كند كه از پدرم پرسیدم: در واپسین لحظات حیات پیامبر صلی الله علیه و آله چه اتفاقى افتاد؟
فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، حضرت فاطمه، امام على، امام حسن و امام حسین علیهم السلام را به گرد خود خواند و به كسانى كه در خانه بودند فرمود: « از نزد من بیرون بروید» و همسر خود «ام سلمه » را فرمود كه بر درگاه بایستد تا كسى وارد خانه نشود. ام سلمه اطاعت كرد.
آن گاه رسول خدا صلی الله علیه و آله به على علیه السلام گفت: «یا على نزدیك من بیا.» على پیشتر رفت، پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله، دست زهرا علیها السلام را گرفت و بر سینه گذاشت بعد با دست دیگر خود دست على علیه السلام را گرفت و چون خواست با آن ها سخنى بگوید، اشك از چشمانش فرو غلتید و نتوانست كلامى بگوید.
فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام وقتى حالت گریه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را مشاهده كردند به سختى به گریه درآمدند و فاطمه علیها السلام گفت: اى پیامبر خدا رشته قلبم از هم گسست و جگرم آتش گرفت.
وقتى كه گریه شما را دیدم. اى آقاى پیامبران از اولین تا آخرین آن ها، اى امین پروردگار و رسول او، اى محبوب خدا! فرزندانت پس از تو، كه را دارند و با آن خوارى كه بعد از تو مرا فرا گیرد چه كنم؟ چه كسى على علیه السلام را كه یاور دین است، كمك خواهد كرد؟
چه كسى وحى خدا و فرمان هایش را دریافت خواهد كرد. سپس به سختى گریست و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را در آغوش گرفت و چهره او را بوسید و على، حسن و حسین علیهم السلام نیز چنین كردند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم سربلند كرد و دست فاطمه را در دست على نهاد و گفت: «اى ابا الحسن! این امانت خدا و امانت محمد رسول خدا در دست توست و در مورد فاطمه علیها السلام خدا را و مرا به یاد داشته باش! و به راستى كه تو چنین رفتار مى كنى.
یا على علیه السلام سوگند به خدا كه فاطمه علیها السلام سیده زنان بهشت است از اولین تا آخرین آن ها.
به خدا قسم! فاطمه علیها السلام همان مریم كبرى است. آگاه باش كه من به این حالت نیافتاده بودم مگر این كه براى شما و فاطمه علیها السلام دعا كردم و خدا آن چه خواسته بودم به من عطا فرمود.
اى على علیه السلام هر چه فاطمه سلام الله علیها به تو فرمان داد به جاى آور كه هر آینه من به فاطمه سلام الله علیها امورى را بیان داشته ام كه جبرئیل من را به آن ها امر كرد. بدان اى على علیه السلام كه من از آن كس راضیم كه دخترم فاطمه سلام الله علیها از او راضی باشد و پروردگار و فرشتگان هم با رضایت او راضى خواهند شد.
واى بر آن كس كه بر فاطمه سلام الله علیها ستم كند، واى بر آن كس كه حق وى را از او بستاند. واى بر آن كس كه هتك حرمت او كند. واى بر آن كس كه در خانه اش را آتش زند، واى بر آن كه دوست وى را بیازارد و واى بر آن كه با او كینه ورزد و ستیزه كند. خداوندا من از ایشان بیزارم و آنان نیز از من برى هستند.
در این وقت رسول خدا صلی الله علیه و آله، فاطمه، على، حسن و حسین علیهم السلام را به نام خواند و آنان را در بر گرفت و عرضه داشت:
بار خدایا! من با اینان و هر كس كه پیروى ایشان كند سر صلح دارم و بر عهده من است كه آنان را داخل بهشت سازم و هر كس با این ها بستیزد و بر ایشان ستم كند یا بر این ها پیشى گیرد یا از ایشان و شیعیانشان باز پس ماند، من دشمن او هستم و با او مى جنگم و بر من است كه آنان را به دوزخ درآورم.
سوگند به خدا اى فاطمه سلام الله علیها! راضى نخواهم شد تا این كه تو راضى شوى! نه به خدا سوگند راضى نمى شوم مگر آن كه تو راضى شوى! نه به خدا سوگند راضى نخواهم شد مگر آن كه تو رضا شوى.
منبع: بحار الانوار، ص 484، ح شماره 31، به نقل از الطرف 29 – 34.