تخریب قبر امام حسین علیه السلام: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(تعیین رده)
جز
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{مدخل دائره المعارف|کتاب [[فرهنگ عاشورا(کتاب)|فرهنگ عاشورا]]}}
 
{{مدخل دائره المعارف|کتاب [[فرهنگ عاشورا(کتاب)|فرهنگ عاشورا]]}}
  
الهام‌بخشى تربت‌ خونين [[سيدالشهدا]] علیه السلام در راه مبارزه با ستم، سبب شد كه [[شيعه]]، همواره مرقد آن شهيد را تكريم و بر گرد آن تجمع كند.
+
الهام‌‌بخشى تربت‌ خونين [[سيدالشهدا]] علیه السلام در راه مبارزه با ستم، سبب شد كه [[شيعه]]، همواره مرقد آن شهيد را تكريم و بر گرد آن تجمع كند.
  
 
توصيه‌هاى اكيد ائمه نيز نسبت به ‌زيارت قبر امام حسين‌ علیه السلام اين شور و الهام را مى‌افزود. همين سبب شد كه حكام ستمگر همواره احساس خطر كنند و اين كانون را از هم بپاشند. از دوران بنى اميه كه زيارت آن‌ حضرت، ممنوع و تحت كنترل بود تا زمان هارون الرشيد كه حتى درخت ‌سدرى را كه‌ سايه‌بان زائران بود قطع كردند،<ref>تاريخ الشيعه، مظفرى، ص 89؛ بحارالانوار، ج 45، ص 398.</ref> تا زمان متوكل عباسى كه اوج آن سختگيري ها و ممانعت هابود تا زمان استيلاى وهابيون و غارت [[كربلا]] و تخريب حرم حسينى، همه و همه گوياى ‌وحشت دشمنان حق و اهل بيت، از جلوه‌گرى اين خورشيدهاى تابان بود.
 
توصيه‌هاى اكيد ائمه نيز نسبت به ‌زيارت قبر امام حسين‌ علیه السلام اين شور و الهام را مى‌افزود. همين سبب شد كه حكام ستمگر همواره احساس خطر كنند و اين كانون را از هم بپاشند. از دوران بنى اميه كه زيارت آن‌ حضرت، ممنوع و تحت كنترل بود تا زمان هارون الرشيد كه حتى درخت ‌سدرى را كه‌ سايه‌بان زائران بود قطع كردند،<ref>تاريخ الشيعه، مظفرى، ص 89؛ بحارالانوار، ج 45، ص 398.</ref> تا زمان متوكل عباسى كه اوج آن سختگيري ها و ممانعت هابود تا زمان استيلاى وهابيون و غارت [[كربلا]] و تخريب حرم حسينى، همه و همه گوياى ‌وحشت دشمنان حق و اهل بيت، از جلوه‌گرى اين خورشيدهاى تابان بود.

نسخهٔ ‏۹ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۱:۴۱

Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از کتاب فرهنگ عاشورا است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


الهام‌‌بخشى تربت‌ خونين سيدالشهدا علیه السلام در راه مبارزه با ستم، سبب شد كه شيعه، همواره مرقد آن شهيد را تكريم و بر گرد آن تجمع كند.

توصيه‌هاى اكيد ائمه نيز نسبت به ‌زيارت قبر امام حسين‌ علیه السلام اين شور و الهام را مى‌افزود. همين سبب شد كه حكام ستمگر همواره احساس خطر كنند و اين كانون را از هم بپاشند. از دوران بنى اميه كه زيارت آن‌ حضرت، ممنوع و تحت كنترل بود تا زمان هارون الرشيد كه حتى درخت ‌سدرى را كه‌ سايه‌بان زائران بود قطع كردند،[۱] تا زمان متوكل عباسى كه اوج آن سختگيري ها و ممانعت هابود تا زمان استيلاى وهابيون و غارت كربلا و تخريب حرم حسينى، همه و همه گوياى ‌وحشت دشمنان حق و اهل بيت، از جلوه‌گرى اين خورشيدهاى تابان بود.

متوكل عباسى، پاسگاهى در نزديكى كربلا زده و به افراد خويش فرمان اكيد داده بود كه: هر كس را ديديد قصد زيارت حسين را دارد، بكشيد.[۲] به امر متوكل، هفده بار قبر حسين علیه السلام را خراب كردند.[۳]

در يكى از اين نوبت ها، «ديزج يهودى‌» را مامور تغيير و تبديل ‌و تخريب قبر مطهر كرد. او نيز با غلامان خويش سراغ قبر رفت و حتى قبر را شكافت و به‌ حصيرى كه پيكر امام در آن بود برخورد كرد كه از آن بوى مشك مى‌آمد. دوباره خاك ‌روى آن ريختند و آب بستند و آن زمين را مى‌خواستند با گاو، شخم بزنند كه گاوها پيشروى نمى‌كردند.[۴]

هارون الرشيد نيز يك بار به والى كوفه فرمان داد تا قبر حسين بن‌ على علیه السلام را خراب كند. اطراف آن را عمارت ها ساخته و زمين هايش را زير كشت و زراعت ‌بردند.[۵] به متوكل خبر دادند كه مردم در سرزمين‌ «نينوا» براى زيارت قبر حسين‌ علیه السلام جمع ‌مى‌شوند و از اين رهگذر، جمعيت انبوهى پديد مى‌آيد و كانون خطرى تشكيل مى‌شود.

متوكل به يكى از فرماندهان ارتش خود در معيت تعدادى از لشگريان ماموريت داد تا مرقد مطهر را بشكافند و مردم را متفرق ساخته، از تجمع بر سر قبر آن حضرت و زيارت ‌قبر او جلوگيرى كنند. او هم طبق دستور، مردم را از پيرامون قبر پراكنده ساخت. اين حادثه‌ در سال 237 هجرى بود ولى مردم در موسم زيارت، باز هم تجمع كرده، عليه او شورش ‌كردند و بى‌باكانه به ماموران خليفه گفتند: اگر تا آخرين نفر هم كشته شويم، دست برنمى‌داريم و بازماندگان ما به زيارت خواهند آمد.

وقتى حادثه به متوكل گزارش شد به ‌آن فرمانده نوشت كه دست از مردم بردارد و به كوفه بازگردد و چنين وانمود كند كه‌ مسافرتش به كوفه در رابطه با مصالح مردم بوده... تا اين كه در سال 247 باز تجمع مردم ‌زياد شد. به نحوى كه در آن محل، بازارى درست ‌شد مجددا بناى سخت‌گيرى گذاشتند.[۶]

روز به روز بر زائران افزوده مى‌شد، متوكل سردارى فرستاد و ميان مردم اعلام كردند كه ‌ذمه خليفه از كسى كه به زيارت كربلا رود بيزار است. باز هم آن منطقه را ويران كردند و آب بستند و شخم زدند و قبر را شكافتند.[۷]

اين گونه برخوردها و جفاها، همه براى پراكندن ‌مردم از گرد اين كانون حرارت و شوق بود اما كمترين نتيجه‌اى نمى‌گرفتند و بر شوق ‌مردم افزوده مى‌شد. «بهاى وصل تو گر جان بود، خريدارم‌». كربلا، سنگر مقاومت ‌مى‌گشت و كعبه اهل حقيقت و ولا.

آرى... «زيارت اين خاك است كه توده مردم را يارى مى‌دهد تا به انقلاب حسين علیه السلام و به جهاد و مبارزه او عليه ظلم بينديشند و به رسواكردن دستگاه حاكم بنشينند. چنين است ‌كه اين خاك - خاك كربلا - سمبل و شعار مى‌شود و طواف آرامگاه حسين، با صد طواف‌ كعبه مقابل مى‌شود و حتى بر آن ترجيح مى‌يابد».[۸]

وهابيان نيز در سال 1216 ه.ق به كربلا حمله كردند و اين تهاجم ها ده سال ادامه‌ داشت. هم شهر را غارت و هم مردم را قتل عام و هم قبر مطهر را خراب كردند. يك بار هم‌ «امير مسعود» در سال 1225 با سپاهى متشكل از 20 هزار جنگجوى وهابى به نجف و از آنجا به كربلا تاختند.[۹]

در عصر حاضر نيز حكومت بعثى عراق براى در هم كوبيدن حركت انقلابى شيعيان‌اين سرزمين، در سال 1370 ش. با انواع سلاح ها مردم را در نجف و كربلا به خاك و خون‌ كشيد و با توپخانه، گنبد و بارگاه امام حسين علیه السلام را مورد هجوم قرار داد و اين پس از قيام‌ مردمى بر ضد حكومت‌ «صدام‌» بود كه شهر نجف و كربلا را به تصرف درآوردند و رژيم‌ عراق، براى باز پس‌گيرى آن ها از دست انقلابيون با خشونت تمام وارد ميدان شد و ساختمان حرم اميرالمؤمنين و سيدالشهدا و حضرت اباالفضل عليهم السلام و گنبد و درب هاو ضريح آسيب ديد.

اين جنايت ها سبب شد رهبر انقلاب اسلامى،آيت الله خامنه‌اى طى‌اطلاعيه‌اى ضمن محكوم كردن تجاوزات رژيم بعث عراق به حرم ها و شهرهاى مقدس، روز پنجشنبه 8 ذی القعده 1411 ق. برابر با دوم خرداد 1370 ش. را عزاى عمومى اعلام ‌كرده، به سوگ بنشيند.[۱۰]

در بخشى از اين اطلاعيه آمده است: «...با يورش وحشيانه به‌ نجف و كربلا، آن كردند كه قلم از شرح آن عاجز است و بر عتبات عاليات و مسلمانان و مردم عراق و حوزه‌هاى علميه، آن روا داشتند كه طواغيت ‌ستمگر و خون آشام بنى اميه و بنى عباس هم روا نداشته بودند و چنان ضايعه و جراحتى بر قلب دوستان اهل بيت وارد كردند كه سنگينى آن پى‌نوشت ها را با هيچ فاجعه‌اى در اين زمان، نتوان قياس كرد. «هيجوا احزان يوم‌الطفوف...».[۱۱]

پانویس

  1. تاريخ الشيعه، مظفرى، ص 89؛ بحارالانوار، ج 45، ص 398.
  2. بحارالانوار، ج 45، ص 404.
  3. همان، ص 410، تتمة المنتهى، ص 241.
  4. بحارالانوار، ج 45، ص 394.
  5. تتمة المنتهى، ص 240.
  6. اعيان الشيعه، ج 1، ص 628، تراث كربلا، ص 34 (با اختلاف در عبارات).
  7. تتمة المنتهى، ص 241.
  8. مجموعه آثار، شريعتى، ج 7(شيعه)، ص 20.
  9. براى آشنايى با فتنه‌ها و تهاجمات وهابي ها به اعتاب مقدسه، از جمله ر.ك: «كشف الارتياب‌»، سيد محسن امين، «اعيان الشيعه‌»، ج 1، ص 628، «تراث كربلا»، سلمان هادى الطعمه، ص 262، «موسوعة العتبات المقدسه‌»، كربلا، جزء 1، ص 201، «فرقه وهابى‌»، محمدحسين قزوينى، «تاريخ كربلا» عبدالجواد كليددار، ص 234.
  10. روزنامه‌هاى 31 ارديبهشت 1370.
  11. قضاياى درگيري ها در نجف و كربلا و حمله رژيم بعث به حرم هاى مطهر، در اخبار و گزارش هاى مطبوعات‌ ارديبهشت 1370 درج شده است. از جمله ر.ك: «مرورى اجمالى بر تاريخ سياسى كربلا» انتشارات سازمان تبليغات ‌اسلامى. نيز: «سيماى كربلا»، محمد صحتى.

منابع

جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف.