میرزا جواد آقا ملکی تبریزی: تفاوت بین نسخهها
(اضافه کردن رده) |
|||
سطر ۲: | سطر ۲: | ||
− | + | '''کلیدواژه: میرزا جوادآقا ملکی تبریزی، آثار میرزا جوادآقا ملکی تبریزی''' | |
− | |||
− | ''' | ||
− | |||
− | |||
روزهای زندگانی انسان، ایام هجرت او از «عالم قدس» است تا در كلاس تربیت و خودسازی شركت كند و در مدرسه [[آفرینش]] حضور یابد و پس از چندی به ابدیت [[رجعت]] كرده، در دیار قرب قرار گیرد. از طلوع خورشید حیات تاكنون چهرههایی تابناك، این كلاس را با بهترین امتیاز پشت سر گذاشته و با دستیابی به قله قدس و معرفت، «مقام آدمیت» را كسب كردهاند. | روزهای زندگانی انسان، ایام هجرت او از «عالم قدس» است تا در كلاس تربیت و خودسازی شركت كند و در مدرسه [[آفرینش]] حضور یابد و پس از چندی به ابدیت [[رجعت]] كرده، در دیار قرب قرار گیرد. از طلوع خورشید حیات تاكنون چهرههایی تابناك، این كلاس را با بهترین امتیاز پشت سر گذاشته و با دستیابی به قله قدس و معرفت، «مقام آدمیت» را كسب كردهاند. | ||
سطر ۱۴: | سطر ۱۰: | ||
اینك نسیم لطف الهی، فرصتی بهار گونه برایمان پدید آورده است. با هم گذری شتابان و سیری سریع بر زندگانی آن فرهیخته والا گوهر مینماییم تا از آبشار [[معرفت]] وی، زلال اندیشه و جرعههای ناب از آن خود سازیم. | اینك نسیم لطف الهی، فرصتی بهار گونه برایمان پدید آورده است. با هم گذری شتابان و سیری سریع بر زندگانی آن فرهیخته والا گوهر مینماییم تا از آبشار [[معرفت]] وی، زلال اندیشه و جرعههای ناب از آن خود سازیم. | ||
− | + | ==میلاد میرزا جواد آقا== | |
خورشید قرن سیزدهم هجری رو به افول بود كه تبریز لبریز از شادی و سرور شد، «لطف» الهی پسری زیبا به خاندان «حاج میرزا شفیع» داد كه «جواد»ش نام نهادند. گلخندههای شادی و شور بر چهره اهل خانه نشسته بود و همگان بوسه سپاس به درگاه الهی میزدند. پدر طفل به پاس این نعمت، چندین روز مردم شهر را از «سفره نعمت» خود بهرهمند ساخت. | خورشید قرن سیزدهم هجری رو به افول بود كه تبریز لبریز از شادی و سرور شد، «لطف» الهی پسری زیبا به خاندان «حاج میرزا شفیع» داد كه «جواد»ش نام نهادند. گلخندههای شادی و شور بر چهره اهل خانه نشسته بود و همگان بوسه سپاس به درگاه الهی میزدند. پدر طفل به پاس این نعمت، چندین روز مردم شهر را از «سفره نعمت» خود بهرهمند ساخت. | ||
سطر ۲۰: | سطر ۱۶: | ||
«جواد» در دامان مادری مهربان و پدری صالح مراحل رشد و ترقی را پیمود و سال های كودكی هر یك، دفتری نو بر دیدگان وی میگشود. | «جواد» در دامان مادری مهربان و پدری صالح مراحل رشد و ترقی را پیمود و سال های كودكی هر یك، دفتری نو بر دیدگان وی میگشود. | ||
− | + | ==شیرین جرعههای معرفت== | |
پای همّت به مدرسه نهاد و با كمال ادب و فروتنی زانوی تعلم در مقابل استاد بر زمین زد. صرف، نحو، منطق، معانی بیان و دروس مقدماتی دیگر را در تبریز فراگرفت و پس از مدتی «سطح» را به پایان رساند. روشنی باران نور در سرزمین وجودش وی را راهی دیار یار ساخت و به سوی [[نجف]] اشرف هدایت نمود. | پای همّت به مدرسه نهاد و با كمال ادب و فروتنی زانوی تعلم در مقابل استاد بر زمین زد. صرف، نحو، منطق، معانی بیان و دروس مقدماتی دیگر را در تبریز فراگرفت و پس از مدتی «سطح» را به پایان رساند. روشنی باران نور در سرزمین وجودش وی را راهی دیار یار ساخت و به سوی [[نجف]] اشرف هدایت نمود. | ||
سطر ۳۰: | سطر ۲۶: | ||
ثمر آفرین خوشههای فكر و اندیشه میرزا جواد آقا با حضور در درس آخوند ملا محمدكاظم خراسانی چشمگیرتر شد و تابناكی چهره وجود او با آشنایی با آخوند ملا حسینقلی همدانی افزون گردید؛ هم او كه بسان اكسیری، میرزا جواد آقا از ملك به ملكوت رسانید، كسی كه نسیم نگاهش غبار رذایل را از صفحه جان انسانها میشست و تأثیری ژرف در كلامش دیده میشد. | ثمر آفرین خوشههای فكر و اندیشه میرزا جواد آقا با حضور در درس آخوند ملا محمدكاظم خراسانی چشمگیرتر شد و تابناكی چهره وجود او با آشنایی با آخوند ملا حسینقلی همدانی افزون گردید؛ هم او كه بسان اكسیری، میرزا جواد آقا از ملك به ملكوت رسانید، كسی كه نسیم نگاهش غبار رذایل را از صفحه جان انسانها میشست و تأثیری ژرف در كلامش دیده میشد. | ||
− | + | ==چلچراغ بیداری== | |
سال های هجرت و روزهای تشرف در نجف با انبوه بركات همراه بود و تلاش بسیار در راه تحصیل و تهذیب رهاوردهای مباركی در پی داشت. تا این كه میرزا جواد آقا در سال 1321 قمری / 1270 ش. آهنگ [[رجعت]] به ایران كرد و به زادگاهش تبریز وارد شد.<ref> رساله لقاءالله، مقدمه.</ref> | سال های هجرت و روزهای تشرف در نجف با انبوه بركات همراه بود و تلاش بسیار در راه تحصیل و تهذیب رهاوردهای مباركی در پی داشت. تا این كه میرزا جواد آقا در سال 1321 قمری / 1270 ش. آهنگ [[رجعت]] به ایران كرد و به زادگاهش تبریز وارد شد.<ref> رساله لقاءالله، مقدمه.</ref> | ||
سطر ۴۰: | سطر ۳۶: | ||
افرادی كه برای مشورت به حضورش میشتافتند از قبول كارهای دولتی منصرف میساخت و سردمداران حكومت را همچون ستمگران [[بنی امیه]] و [[بنی عباس]] قلمداد میكرد.<ref> اسرار الصلاه، حاج میرزا جواد آقا ملكی تبریزی، ص 87.</ref> | افرادی كه برای مشورت به حضورش میشتافتند از قبول كارهای دولتی منصرف میساخت و سردمداران حكومت را همچون ستمگران [[بنی امیه]] و [[بنی عباس]] قلمداد میكرد.<ref> اسرار الصلاه، حاج میرزا جواد آقا ملكی تبریزی، ص 87.</ref> | ||
− | + | ==تدریس و تهذیب در قم== | |
سال 1329 ق. قم پذیرای وجود حاج میرزا جواد آقا شد. در آن ایام این شهر از حداقل امكانات محروم بود، جمعیتی اندك داشت و هنوز حوزه علمیه مقدس و پربركتشان تأسیس نشده بود. | سال 1329 ق. قم پذیرای وجود حاج میرزا جواد آقا شد. در آن ایام این شهر از حداقل امكانات محروم بود، جمعیتی اندك داشت و هنوز حوزه علمیه مقدس و پربركتشان تأسیس نشده بود. | ||
سطر ۵۴: | سطر ۵۰: | ||
آنان كه با حالات ملكوتی و عبادی این فرزانه عارف آشنا بودند ایشان را از بكائون میشمردند. عبدی صالح كه سه ماه [[رجب]]، [[شعبان]] و [[رمضان]] را پی در پی [[روزه]] میگرفت و در [[قنوت]] [[نمازهای نافله]] این بیت حافظ را مكرر میخواند: ما را ز جام باده گلگون خراب كن × زان پیش تر كه عالم فانی شود خراب.<ref> آیینه دانشوران، سید علیرضا ریحان یزدی، ص 351.</ref> | آنان كه با حالات ملكوتی و عبادی این فرزانه عارف آشنا بودند ایشان را از بكائون میشمردند. عبدی صالح كه سه ماه [[رجب]]، [[شعبان]] و [[رمضان]] را پی در پی [[روزه]] میگرفت و در [[قنوت]] [[نمازهای نافله]] این بیت حافظ را مكرر میخواند: ما را ز جام باده گلگون خراب كن × زان پیش تر كه عالم فانی شود خراب.<ref> آیینه دانشوران، سید علیرضا ریحان یزدی، ص 351.</ref> | ||
− | + | ==شاگردان درس اخلاق== | |
حوزه درس حاج میرزا جواد آقا، سرچشمه نوری بود كه حسینیه دل های شیفتگان را، روشن و آفتابی مینمود. پلكان ملكوت برای رهپویان وارستگی محسوب میشد. تأثیر كلام ژرف آن استاد خود ساخته، بذر صلاح و اصلاح در گستره دل ها میافشاند؛ به طوری كه هر یك از شاگردان، خود پرچمدار صلاح و سداد شدند و جمع بسیاری را به سر منزل مقصود رهنمون ساختند. | حوزه درس حاج میرزا جواد آقا، سرچشمه نوری بود كه حسینیه دل های شیفتگان را، روشن و آفتابی مینمود. پلكان ملكوت برای رهپویان وارستگی محسوب میشد. تأثیر كلام ژرف آن استاد خود ساخته، بذر صلاح و اصلاح در گستره دل ها میافشاند؛ به طوری كه هر یك از شاگردان، خود پرچمدار صلاح و سداد شدند و جمع بسیاری را به سر منزل مقصود رهنمون ساختند. | ||
سطر ۶۰: | سطر ۵۶: | ||
برخی از شاگردان مرحوم ملكی عبارتند از: | برخی از شاگردان مرحوم ملكی عبارتند از: | ||
− | + | # امام خمینی قدس سره الشریف: نفس مسیحایی حاج میرزا جواد آقا، صمیم جان خمینی عزیز را چنان تأثیر بخشید كه «روح الله» گردید و بیرق انقلابی سترگ را به دست خویش گرفت. از این رو امام راحل در كتاب «[[معراج السالكین]]»، چون سخن از [[عرفان]] میشود، استاد خود را «شیخ جلیل القدر» لقب داده و «عارف بالله» میخواند و علاقه مندان به [[تهذیب]] و وارستگی را به مطالعه كتاب های ایشان راهنمایی مینماید.<ref> معراج السالكین و صلوه العارفین، امام خمینی قدس سره، ص 42.</ref> و در كتاب «چهل حدیث»، بیدار دلان را به «رساله لقاء الله» آن برزگوار رهنمون میشود.<ref> شرح چهل [[حدیث]]، امام خمینی رحمة الله، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی رحمة الله، ص 453 ([[حدیث]] 28).</ref> آن فرزانه كبیر، در جای دیگر كه از [[قم]] و قبرستان شیخان سخن به میان میآید خطاب به استاد شهید مطهری میفرماید: «در قبرستان قم یك مرد خوابیده است و او حاج میرزا جواد آقا تبریزی است».<ref>روح مجرد، مرحوم علامه طهرانی، ص 272 و 273.</ref> | |
− | + | # حاج آقا حسین فاطمی قمی: دانشمندی الهی و پرمهر كه سالیان بسیار خوشه چین گستره دانش استاد خود بود و تدریس اخلاق و تربیت نقوس بسیاری را به عهده داشت.<ref> گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج 2، ص 212.</ref> | |
− | نفس مسیحایی حاج میرزا جواد آقا، صمیم جان خمینی عزیز را چنان تأثیر بخشید كه «روح الله» گردید و بیرق انقلابی سترگ را به دست خویش گرفت. از این رو امام راحل در كتاب «[[معراج السالكین]]»، چون سخن از [[عرفان]] میشود، استاد خود را «شیخ جلیل القدر» لقب داده و «عارف بالله» میخواند و علاقه مندان به [[تهذیب]] و وارستگی را به مطالعه كتاب های ایشان راهنمایی مینماید.<ref> معراج السالكین و صلوه العارفین، امام خمینی قدس سره، ص 42.</ref> و در كتاب «چهل حدیث»، بیدار دلان را به «رساله لقاء الله» آن برزگوار رهنمون میشود.<ref> شرح چهل [[حدیث]]، امام خمینی رحمة الله، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی رحمة الله، ص 453 ([[حدیث]] 28).</ref> | + | # آخوند ملا علی همدانی: عالم ربانی و فرزانهای شایسته كه از همدان به قم هجرت كرد و طوبای وجود خود را با انبوه معارف الهی از حاج میرزا جواد آقا بركت بخشید و تأثیری جاودان در [[روح]] خود ایجاد كرد.<ref> آیینه دانشوران، ص 85.</ref> |
− | + | # حاج شیخ عباس تهرانی | |
− | آن فرزانه كبیر، در جای دیگر كه از [[قم]] و قبرستان شیخان سخن به میان میآید خطاب به استاد شهید مطهری میفرماید: «در قبرستان قم یك مرد خوابیده است و او حاج میرزا جواد آقا تبریزی است».<ref> روح مجرد، مرحوم علامه طهرانی، ص 272 و 273.</ref> | + | # سید محمود مدرسی |
− | + | # حجت الاسلام سید محمود یزدی | |
− | + | # محمود مجتهدی | |
− | + | # شیخ اسماعیل بن حسین «تائب» | |
− | دانشمندی الهی و پرمهر كه سالیان بسیار خوشه چین گستره دانش استاد خود بود و تدریس اخلاق و تربیت نقوس بسیاری را به عهده داشت.<ref> گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج 2، ص 212.</ref> | + | # حاج میرزا عبدالله شالچی |
− | |||
− | |||
− | |||
− | عالم ربانی و فرزانهای شایسته كه از همدان به قم هجرت كرد و طوبای وجود خود را با انبوه معارف الهی از حاج میرزا جواد آقا بركت بخشید و تأثیری جاودان در [[روح]] خود ایجاد كرد.<ref> آیینه دانشوران، ص 85.</ref> | ||
− | |||
− | |||
− | + | ==آثار== | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
«عالم» بسان نخلی بلند از بركات است كه باید چشم انتظار بر «قامت سخاوت» او داشت تا عنایت كند و دامن نیاز انسان را پر از «گوهر معرفت» نماید. با سیره سبز خود و روح بارانی خویش هماره نزول لطف و محبت داشته باشد و گاهی با بیان مبین خویش و زمانی با قلم تابناك خود، صفحه دل ها را نورافشان نماید. | «عالم» بسان نخلی بلند از بركات است كه باید چشم انتظار بر «قامت سخاوت» او داشت تا عنایت كند و دامن نیاز انسان را پر از «گوهر معرفت» نماید. با سیره سبز خود و روح بارانی خویش هماره نزول لطف و محبت داشته باشد و گاهی با بیان مبین خویش و زمانی با قلم تابناك خود، صفحه دل ها را نورافشان نماید. | ||
سطر ۹۲: | سطر ۷۲: | ||
در این مقاله، چشم اطاعت بر هم میگذاریم، با گوش جان سخن امام راحل؛ خمینی عزیز را پذیرا میشویم كه فرمود: «...از علمای معاصر كتب شیخ جلیل القدر، عارف بالله حاج میرزا جواد آقا ملكی تبریزی را مطالعه كن». و با هم كتب ایشان را مرور مینماییم: | در این مقاله، چشم اطاعت بر هم میگذاریم، با گوش جان سخن امام راحل؛ خمینی عزیز را پذیرا میشویم كه فرمود: «...از علمای معاصر كتب شیخ جلیل القدر، عارف بالله حاج میرزا جواد آقا ملكی تبریزی را مطالعه كن». و با هم كتب ایشان را مرور مینماییم: | ||
− | + | # «اسرار الصلاه»؛ كتابی كه حاوی هزار نكته از اسرار [[نماز]] است و بسان استاد [[اخلاق]] برای انسان های آماده خودسازی محسوب میشود. برخی از اسرار طهارت و عبرت و تفكر را گوشزد میكند و به معانی وسوسه و الهام میپردازد. با بحث از گناهان كبیره اشارهای به [[توبه]] نموده و حضور قلب و حالات ملكوتی آدمی را توضیح میدهد. | |
− | + | # «المراقبات» یا «اعمال السنّه»؛ در این اثر پربها، مقدمهای كوتاه پیرامون [[دعا]] و راز و نیاز به چشم میخورد و سپس با قلمی زیبا و گویا، اعمال ماههای مختلف، آثار و بركات روحی و معنوی آن ها توضیح داده شده است. | |
− | + | # «رساله لقاءالله»؛ كتابی لبریز از نورانیت و معنویت كه رهپویان راه تهذیب و وارستگی را به قله قداست و طهارت [[روح]] میرساند. معنای «لقاءالله» و آیات مربوط به آن را توضیح داده، از اسم اعظم گفتگو میكند و سپس راه موفقیت الهی را برای سالكین بیان مینماید. | |
− | + | # كتابی در [[فقه]] | |
− | + | # رسالهای در [[حج]] | |
+ | # حاشیه فارسی بر «غایه القصوی» | ||
− | + | ==بوی گل را از كه جوییم، از گلاب== | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
اینك كه فرصت حضور در محضر عارف فرزانه، حاج میرزا جواد آقا ملكی برایمان میسر نیست، سیره آسمانی و راه و روش زندگانی و عبادات آن والامقام را از زبان شاگردانش جویا میشویم: | اینك كه فرصت حضور در محضر عارف فرزانه، حاج میرزا جواد آقا ملكی برایمان میسر نیست، سیره آسمانی و راه و روش زندگانی و عبادات آن والامقام را از زبان شاگردانش جویا میشویم: | ||
− | آیت الله حاج سید حسین فاطمی: | + | آیت الله حاج سید حسین فاطمی: «او خودش دستوالعمل اخلاقی بود. شب كه میشد در صحن خانه دیوانهوار قدم میزد و مترنم بود كه: گر بشكافند سراپای من جز تو نیابند در اعضای من؛ آخرین حرفش در بیماریش این بود كه گفت «الله اكبر» و جان تسلیم كرد».<ref> كیهان اندیشه، ش 8، مصاحبه با آیت الله حسن زاده آملی.</ref> |
− | |||
− | «او خودش دستوالعمل اخلاقی بود. شب كه میشد در صحن خانه دیوانهوار قدم میزد و مترنم بود كه: گر بشكافند سراپای من | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | محقق ارجمند شیخ محمد رازی: ایشان ماههای [[رجب]] و [[شعبان]] را روزه بودند و در مدرسه فیضیه درس اخلاق عمومی میگفتند. اكنون كه سی سال از رحلت آن عالم ربانی میگذرد، در و دیوار مدرس و فضای مدرسه، صدای حزین و گریان و نالههای شوق و سوزان او را به گوش هوش میرساند كه میگوید: «اللهم ارزقنا التجافی عن دارالغرور و الانا به الی دارالخلود والاستعداد للموت قبل الفوت». | |
− | + | ارتباط وی با حضرت بقیه الله ارواحنا له الفداء بسیار و ملازمتش به [[تقوا]] و ورع فراوان بود. مراقبتی بسیار به نوافل و حضور و توجه دایمی فراوان داشت و لحظهای از یاد خداوند بیرون نمیرفت.<ref>آثار الحجه، محمد رازی، ج1، ص26. (با اندكی تغییر)</ref> | |
− | «مرحوم استادم، آیت الله ملكی، [[اجتهاد]] فكری و درونی داشت. در برداشت های درونی قوی بود. ایشان دستورهایی در خوردن، خوابیدن و اعمال و رفتار ارائه میدادند كه بسیار مؤثر بود و شخصی را پاك و پیراسته كرده، به سوی الله رهنمون مینمود. ...الان نیز مرقد ایشان - در قبرستان شیخان قم - محل حوایج است. من هر وقت حاجتی داشته باشم بر سر قبر ایشان میروم». | + | مرحوم حاج میرزا عبدالله شالچی: «مرحوم استادم، آیت الله ملكی، [[اجتهاد]] فكری و درونی داشت. در برداشت های درونی قوی بود. ایشان دستورهایی در خوردن، خوابیدن و اعمال و رفتار ارائه میدادند كه بسیار مؤثر بود و شخصی را پاك و پیراسته كرده، به سوی الله رهنمون مینمود. ...الان نیز مرقد ایشان - در قبرستان شیخان قم - محل حوایج است. من هر وقت حاجتی داشته باشم بر سر قبر ایشان میروم». |
− | + | ==وفات== | |
...سرانجام آخرین آفتاب از خورشید حیات و زندگانی اندیشمند عارف، حاج میرزا جواد آقا ملكی تبریزی نمایان شد و روز یازدهم [[ذی الحجه]] سال 1343 قمری فرصت دیدار و هنگام لقاء رخ نشان داد. | ...سرانجام آخرین آفتاب از خورشید حیات و زندگانی اندیشمند عارف، حاج میرزا جواد آقا ملكی تبریزی نمایان شد و روز یازدهم [[ذی الحجه]] سال 1343 قمری فرصت دیدار و هنگام لقاء رخ نشان داد. | ||
سطر ۱۴۰: | سطر ۱۰۵: | ||
[[رحمت الهی]] بر او باد روزی كه پای حیات بر زندگانی گذارد، زمانی كه به اوج ابدیت پر كشید و هنگامی كه زنده شده و در پیشگاه الهی حاضر میگردد. | [[رحمت الهی]] بر او باد روزی كه پای حیات بر زندگانی گذارد، زمانی كه به اوج ابدیت پر كشید و هنگامی كه زنده شده و در پیشگاه الهی حاضر میگردد. | ||
− | ==پانویس == | + | ==پانویس== |
− | <references /> | + | <references/> |
+ | |||
+ | ==منابع== | ||
+ | * تلخيص از مجموعه گلشن ابرار، جلد 1، زندگی نامه "ميرزا جواد آقا ملکي تبريزي" از احمد لقماني. | ||
+ | |||
[[رده:علمای قرن چهاردهم]] | [[رده:علمای قرن چهاردهم]] |
نسخهٔ ۲۵ اوت ۲۰۱۳، ساعت ۰۵:۴۶
کلیدواژه: میرزا جوادآقا ملکی تبریزی، آثار میرزا جوادآقا ملکی تبریزی
روزهای زندگانی انسان، ایام هجرت او از «عالم قدس» است تا در كلاس تربیت و خودسازی شركت كند و در مدرسه آفرینش حضور یابد و پس از چندی به ابدیت رجعت كرده، در دیار قرب قرار گیرد. از طلوع خورشید حیات تاكنون چهرههایی تابناك، این كلاس را با بهترین امتیاز پشت سر گذاشته و با دستیابی به قله قدس و معرفت، «مقام آدمیت» را كسب كردهاند.
عارف فرزانه و عالم وارسته، «حاج میرزا جواد آقا ملكی تبریزی» از جمله انسان های هوشمندی بود كه سرمایه عمر خویش را با خدای خود سودا نمود و بر لحظه لحظه آن دیده بصیرت آمیز و ژرفنگر گشود. مدتی به «تحصیل» پرداخت و زمانی «تدریس» را پیشه خود ساخت و عمری را به «تهذیب» خود و دیگران گذراند. و سرانجام با نفس مسیحایی خویش «روح الله» پرورید و «چلچراغ هدایت و رستگاری» در شبستان حوزه آویخت.
اینك نسیم لطف الهی، فرصتی بهار گونه برایمان پدید آورده است. با هم گذری شتابان و سیری سریع بر زندگانی آن فرهیخته والا گوهر مینماییم تا از آبشار معرفت وی، زلال اندیشه و جرعههای ناب از آن خود سازیم.
محتویات
میلاد میرزا جواد آقا
خورشید قرن سیزدهم هجری رو به افول بود كه تبریز لبریز از شادی و سرور شد، «لطف» الهی پسری زیبا به خاندان «حاج میرزا شفیع» داد كه «جواد»ش نام نهادند. گلخندههای شادی و شور بر چهره اهل خانه نشسته بود و همگان بوسه سپاس به درگاه الهی میزدند. پدر طفل به پاس این نعمت، چندین روز مردم شهر را از «سفره نعمت» خود بهرهمند ساخت.
«جواد» در دامان مادری مهربان و پدری صالح مراحل رشد و ترقی را پیمود و سال های كودكی هر یك، دفتری نو بر دیدگان وی میگشود.
شیرین جرعههای معرفت
پای همّت به مدرسه نهاد و با كمال ادب و فروتنی زانوی تعلم در مقابل استاد بر زمین زد. صرف، نحو، منطق، معانی بیان و دروس مقدماتی دیگر را در تبریز فراگرفت و پس از مدتی «سطح» را به پایان رساند. روشنی باران نور در سرزمین وجودش وی را راهی دیار یار ساخت و به سوی نجف اشرف هدایت نمود.
بسان عبدی ذلیل و مریدی فقیر، پای ارادت بر صحن مولای خود نهاد و با قدم های همراه با محبت خویش به سوی «ضریح ولایت» شتافت و از آن حضرت استمداد «تحصیل و تهذیب» نمود.
چندی از ورود او به نجف اشرف نگذشته بود كه عشق ولایت كاری كارستان كرد و شعلههای هدایت یكی پس از دیگری رخ نشان داد. دست تقدیر پای او را به درس محدث محقق، میرزا حسین نوری كشاند و اندیشه باشكوه وی را از انبوه دانش و بینش، فقیه وارسته آیت الله حاج آقا رضا همدانی بارورتر ساخت.
ثمر آفرین خوشههای فكر و اندیشه میرزا جواد آقا با حضور در درس آخوند ملا محمدكاظم خراسانی چشمگیرتر شد و تابناكی چهره وجود او با آشنایی با آخوند ملا حسینقلی همدانی افزون گردید؛ هم او كه بسان اكسیری، میرزا جواد آقا از ملك به ملكوت رسانید، كسی كه نسیم نگاهش غبار رذایل را از صفحه جان انسانها میشست و تأثیری ژرف در كلامش دیده میشد.
چلچراغ بیداری
سال های هجرت و روزهای تشرف در نجف با انبوه بركات همراه بود و تلاش بسیار در راه تحصیل و تهذیب رهاوردهای مباركی در پی داشت. تا این كه میرزا جواد آقا در سال 1321 قمری / 1270 ش. آهنگ رجعت به ایران كرد و به زادگاهش تبریز وارد شد.[۱]
جاذبه معنوی او روشن ضمیران پاك را بسان پروانههایی عاشق گرداگردش به پرواز درآورد و از محضر پر فیض وی آنان را سیراب ساخت. دانش پژوهان از بارش دانش وی بهره میبردند و مردم نیز با قلبی مطمئن و روحی پرشور اطراف او حلقه میزدند. در این سال ها بود كه واقعه مشروطه پدید آمد و ارتش روسیه بخشی از آذربایجان را اشغال كرد، مردم بیپناه آن خطه به خاك و خون كشیده شدند و شهر تبریز محاصره گردید. راهی غیر از ترك دیار باقی نماند. از این رو حاج میرزا جواد آقا به دور از چشم متجاوزان رو به سوی تهران گذارد و از آن جا به زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام شتافت. سپس به قم مهاجرت كرد و این شهر را وطن دوم خویش قرار داد.[۲]
ارمغان ارزشمند دوران تحصیل و تدریس حاج میرزا جواد آقا، ژرفنگری و اندیشمندی بسیار نسبت به اوضاع جهان بود. وی صاحب سیرتی سیاسی شده بود و هماره حوادث را با دیده بصیرت و بینش مینگریست. حكومت زمان خود را مردود میدانست و صاحب منصبان را افرادی ناپاك و غاصب میشمرد. هیچ گاه روی خوش به آنان نشان نمیداد و با زبان دعا، ناخرسندی خویش را نسبت به اوضاع ابراز مینمود.
افرادی كه برای مشورت به حضورش میشتافتند از قبول كارهای دولتی منصرف میساخت و سردمداران حكومت را همچون ستمگران بنی امیه و بنی عباس قلمداد میكرد.[۳]
تدریس و تهذیب در قم
سال 1329 ق. قم پذیرای وجود حاج میرزا جواد آقا شد. در آن ایام این شهر از حداقل امكانات محروم بود، جمعیتی اندك داشت و هنوز حوزه علمیه مقدس و پربركتشان تأسیس نشده بود.
این عارف فرزانه اندكی پس از ورود، به درخواست برخی از افراد پارسا، جلسات درس و محافل اخلاق برپا كرد. درس «فقه» كه متن آن مفاتیح فیض كاشانی بود و در پی آن درس «اخلاق و عرفان» برای عموم مردم كه در مدرسه فیضیه تشكیل میشد. درس دیگری برای بعضی از خواص در منزل حاج میرزا برقرار میشد كه اخلاق و عرفان موضوع آن بود.
علاوه بر این، نماز جماعت در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام نیز از سوی ایشان اقامه میگردید؛ كه امام خمینی و آیت الله بهاءالدینی از جمله افرادی بودند كه در نماز حاج میرزا جواد آقا شركت میكردند.
تابناكی سال های حضور این شخصیت علمی عرفانی، زمینهساز هجرت بسیاری از علما و بزرگان به سوی این خطه گردید. در آن ایام عوام و خواص از سرو سبز وجود ایشان بهرههای وافر میبردند و منزل وی دارالشفای روان مردم زجر دیده و مصیبت زده بود. لطافت سخنان این فرزانه سخت كوش در مناسبت های مختلف، امواج مردم را لبریز از شادی و نشاط در ایام عید و سرور معصومین علیهم السلام مینمود و جرعههای معرفت بسیاری در ایام رحلت و عزا در كام وجود آنان سرازیر میكرد.
گویا تقدیر چنین بود كه پاكی و قداست در حوزه علمیه قم به دست چنین وارستهای پاك، پیریزی شود تا دههای بعد، پای همت و تلاش به وسیله حاج شیخ عبدالكریم حائری به میان گذارده شده و حوزه علمیه قم، قامت سبز خود را برافرازد.
آنان كه با حالات ملكوتی و عبادی این فرزانه عارف آشنا بودند ایشان را از بكائون میشمردند. عبدی صالح كه سه ماه رجب، شعبان و رمضان را پی در پی روزه میگرفت و در قنوت نمازهای نافله این بیت حافظ را مكرر میخواند: ما را ز جام باده گلگون خراب كن × زان پیش تر كه عالم فانی شود خراب.[۴]
شاگردان درس اخلاق
حوزه درس حاج میرزا جواد آقا، سرچشمه نوری بود كه حسینیه دل های شیفتگان را، روشن و آفتابی مینمود. پلكان ملكوت برای رهپویان وارستگی محسوب میشد. تأثیر كلام ژرف آن استاد خود ساخته، بذر صلاح و اصلاح در گستره دل ها میافشاند؛ به طوری كه هر یك از شاگردان، خود پرچمدار صلاح و سداد شدند و جمع بسیاری را به سر منزل مقصود رهنمون ساختند.
برخی از شاگردان مرحوم ملكی عبارتند از:
- امام خمینی قدس سره الشریف: نفس مسیحایی حاج میرزا جواد آقا، صمیم جان خمینی عزیز را چنان تأثیر بخشید كه «روح الله» گردید و بیرق انقلابی سترگ را به دست خویش گرفت. از این رو امام راحل در كتاب «معراج السالكین»، چون سخن از عرفان میشود، استاد خود را «شیخ جلیل القدر» لقب داده و «عارف بالله» میخواند و علاقه مندان به تهذیب و وارستگی را به مطالعه كتاب های ایشان راهنمایی مینماید.[۵] و در كتاب «چهل حدیث»، بیدار دلان را به «رساله لقاء الله» آن برزگوار رهنمون میشود.[۶] آن فرزانه كبیر، در جای دیگر كه از قم و قبرستان شیخان سخن به میان میآید خطاب به استاد شهید مطهری میفرماید: «در قبرستان قم یك مرد خوابیده است و او حاج میرزا جواد آقا تبریزی است».[۷]
- حاج آقا حسین فاطمی قمی: دانشمندی الهی و پرمهر كه سالیان بسیار خوشه چین گستره دانش استاد خود بود و تدریس اخلاق و تربیت نقوس بسیاری را به عهده داشت.[۸]
- آخوند ملا علی همدانی: عالم ربانی و فرزانهای شایسته كه از همدان به قم هجرت كرد و طوبای وجود خود را با انبوه معارف الهی از حاج میرزا جواد آقا بركت بخشید و تأثیری جاودان در روح خود ایجاد كرد.[۹]
- حاج شیخ عباس تهرانی
- سید محمود مدرسی
- حجت الاسلام سید محمود یزدی
- محمود مجتهدی
- شیخ اسماعیل بن حسین «تائب»
- حاج میرزا عبدالله شالچی
آثار
«عالم» بسان نخلی بلند از بركات است كه باید چشم انتظار بر «قامت سخاوت» او داشت تا عنایت كند و دامن نیاز انسان را پر از «گوهر معرفت» نماید. با سیره سبز خود و روح بارانی خویش هماره نزول لطف و محبت داشته باشد و گاهی با بیان مبین خویش و زمانی با قلم تابناك خود، صفحه دل ها را نورافشان نماید.
در این مقاله، چشم اطاعت بر هم میگذاریم، با گوش جان سخن امام راحل؛ خمینی عزیز را پذیرا میشویم كه فرمود: «...از علمای معاصر كتب شیخ جلیل القدر، عارف بالله حاج میرزا جواد آقا ملكی تبریزی را مطالعه كن». و با هم كتب ایشان را مرور مینماییم:
- «اسرار الصلاه»؛ كتابی كه حاوی هزار نكته از اسرار نماز است و بسان استاد اخلاق برای انسان های آماده خودسازی محسوب میشود. برخی از اسرار طهارت و عبرت و تفكر را گوشزد میكند و به معانی وسوسه و الهام میپردازد. با بحث از گناهان كبیره اشارهای به توبه نموده و حضور قلب و حالات ملكوتی آدمی را توضیح میدهد.
- «المراقبات» یا «اعمال السنّه»؛ در این اثر پربها، مقدمهای كوتاه پیرامون دعا و راز و نیاز به چشم میخورد و سپس با قلمی زیبا و گویا، اعمال ماههای مختلف، آثار و بركات روحی و معنوی آن ها توضیح داده شده است.
- «رساله لقاءالله»؛ كتابی لبریز از نورانیت و معنویت كه رهپویان راه تهذیب و وارستگی را به قله قداست و طهارت روح میرساند. معنای «لقاءالله» و آیات مربوط به آن را توضیح داده، از اسم اعظم گفتگو میكند و سپس راه موفقیت الهی را برای سالكین بیان مینماید.
- كتابی در فقه
- رسالهای در حج
- حاشیه فارسی بر «غایه القصوی»
بوی گل را از كه جوییم، از گلاب
اینك كه فرصت حضور در محضر عارف فرزانه، حاج میرزا جواد آقا ملكی برایمان میسر نیست، سیره آسمانی و راه و روش زندگانی و عبادات آن والامقام را از زبان شاگردانش جویا میشویم:
آیت الله حاج سید حسین فاطمی: «او خودش دستوالعمل اخلاقی بود. شب كه میشد در صحن خانه دیوانهوار قدم میزد و مترنم بود كه: گر بشكافند سراپای من جز تو نیابند در اعضای من؛ آخرین حرفش در بیماریش این بود كه گفت «الله اكبر» و جان تسلیم كرد».[۱۰]
محقق ارجمند شیخ محمد رازی: ایشان ماههای رجب و شعبان را روزه بودند و در مدرسه فیضیه درس اخلاق عمومی میگفتند. اكنون كه سی سال از رحلت آن عالم ربانی میگذرد، در و دیوار مدرس و فضای مدرسه، صدای حزین و گریان و نالههای شوق و سوزان او را به گوش هوش میرساند كه میگوید: «اللهم ارزقنا التجافی عن دارالغرور و الانا به الی دارالخلود والاستعداد للموت قبل الفوت».
ارتباط وی با حضرت بقیه الله ارواحنا له الفداء بسیار و ملازمتش به تقوا و ورع فراوان بود. مراقبتی بسیار به نوافل و حضور و توجه دایمی فراوان داشت و لحظهای از یاد خداوند بیرون نمیرفت.[۱۱]
مرحوم حاج میرزا عبدالله شالچی: «مرحوم استادم، آیت الله ملكی، اجتهاد فكری و درونی داشت. در برداشت های درونی قوی بود. ایشان دستورهایی در خوردن، خوابیدن و اعمال و رفتار ارائه میدادند كه بسیار مؤثر بود و شخصی را پاك و پیراسته كرده، به سوی الله رهنمون مینمود. ...الان نیز مرقد ایشان - در قبرستان شیخان قم - محل حوایج است. من هر وقت حاجتی داشته باشم بر سر قبر ایشان میروم».
وفات
...سرانجام آخرین آفتاب از خورشید حیات و زندگانی اندیشمند عارف، حاج میرزا جواد آقا ملكی تبریزی نمایان شد و روز یازدهم ذی الحجه سال 1343 قمری فرصت دیدار و هنگام لقاء رخ نشان داد.
چگونگی حضور آن عارف فرهیخته را در ملكوت از زبان فرزانه وارسته، حاج آقا حسین فاطمی آگاه میشویم: روز پنجشنبه، عید قربان بود. صبح، مسجد جمكران رفتم و قبل از ظهر به منزل برگشتم. چون وارد شدم خبر دادند كه حاج میرزا جواد آقا جویای احوال شما شدهاند. چون از كسالت وی اطلاع داشتم بدون هیچ معطلی به خدمتشان رفتم، ایشان به حمام رفته، خضاب بسته و پاك و مطهر در بستر نشسته بودند.
در ظاهر منتظر اذان بودند اما انتظار بیش از این مقدار بود. چون ظهر فرارسید در بستر شروع به اذان و اقامه كردند. با گفتن هر جملهای بهجت بیشتر و آرامش فراوانتری سراغ او میآمد. پس از اذان، دعای تكبیرات افتتاحیه را ترنم كردند. سپس دو دست را بالا برده تا تكبیرهالاحرام بگویند كه گویی درهای آسمان برای ورود او گشوده شد لبهایش حركت كرد و دست ها به لرزش افتاد و با آخرین كلام اولین دیدار حاصل شد؛ «الله اكبر» مرغ روحش از بدن پاكش به سوی عالم قدس پرواز كرد و به سوی یار و محبوب دیرینه خویش، پر كشید.[۱۲]
ساعاتی بعد، مردمان وارسته و رادمردان عرصه تهذیب و اخلاص، پیكر معطر وی را تشییعی باشكوه نمودند و در جوار حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام به خاك سپردند.
...اینك دهها سال است كه مرقد مرمرین آن مرد ملكوتی در قبرستان شیخان قم با ضریحی از نور، گل دستهای معنوی و گنبدی آسمانی، روشنی بخش دل های عاشق و روان های پاك است. دست ارادت بر قبر آن فرزانه والامقام گذاشته و لب به سخن میگشایند استمداد اخلاص و تقوا كرده و نورانیت قبول از قبر پاكش میگیرند تا در عرصههای گوناگون توشههایی همیشه جاودان همراه خویش داشته باشند.
رحمت الهی بر او باد روزی كه پای حیات بر زندگانی گذارد، زمانی كه به اوج ابدیت پر كشید و هنگامی كه زنده شده و در پیشگاه الهی حاضر میگردد.
پانویس
- ↑ رساله لقاءالله، مقدمه.
- ↑ كیهان اندیشه، ش 8، مصاحبه با آیت الله حسن زاده آملی.
- ↑ اسرار الصلاه، حاج میرزا جواد آقا ملكی تبریزی، ص 87.
- ↑ آیینه دانشوران، سید علیرضا ریحان یزدی، ص 351.
- ↑ معراج السالكین و صلوه العارفین، امام خمینی قدس سره، ص 42.
- ↑ شرح چهل حدیث، امام خمینی رحمة الله، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی رحمة الله، ص 453 (حدیث 28).
- ↑ روح مجرد، مرحوم علامه طهرانی، ص 272 و 273.
- ↑ گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج 2، ص 212.
- ↑ آیینه دانشوران، ص 85.
- ↑ كیهان اندیشه، ش 8، مصاحبه با آیت الله حسن زاده آملی.
- ↑ آثار الحجه، محمد رازی، ج1، ص26. (با اندكی تغییر)
- ↑ كیهان اندیشه، ش 8، ص 76 و 77. (با اندكی تغییر)
منابع
- تلخيص از مجموعه گلشن ابرار، جلد 1، زندگی نامه "ميرزا جواد آقا ملکي تبريزي" از احمد لقماني.