تاریخ علم اخلاق: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) جز (مهدی موسوی صفحهٔ تاريخ علم اخلاق را به تاریخ علم اخلاق منتقل کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{خوب}} | {{خوب}} | ||
− | + | «علم [[اخلاق]]» شاخه ای از علوم انسانی است که در آن از فضایل و رذایل اخلاقی و از خصلت ها و رفتارهای آدمیان سخن به میان می آید. متفکران مسلمان در علم اخلاق میراثی ماندگار از خود به یادگار گذاشته و ضمن بهره گیری از میراث اخلاقی پیشینیان، مبانی اخلاقی خود را بر پایه تعالیم مکتب [[اسلام]] استوار کرده اند.<ref>حسین روحانی نژاد ، مقاله نگرشی به مراحل تطور علم اخلاق اسلامی</ref> | |
==تاریخچه علم اخلاق== | ==تاریخچه علم اخلاق== | ||
− | بی شك بحثهای اخلاقی از زمانی كه انسان گام بر روی زمین گذارد، آغاز شد زیرا ما معتقدیم كه [[حضرت آدم]] علیهالسلام پیامبر خدا بود. نه تنها فرزندانش را با دستورهای اخلاقی آشنا | + | بی شك بحثهای اخلاقی از زمانی كه [[انسان]] گام بر روی زمین گذارد، آغاز شد زیرا ما معتقدیم كه [[حضرت آدم]] علیهالسلام پیامبر خدا بود. نه تنها فرزندانش را با دستورهای اخلاقی آشنا ساخت، بلكه خداوند از همان زمانی كه او را آفرید و ساكن [[بهشت]] ساخت، مسائل اخلاقی را با اوامر و نواهی اش به او آموخت. |
− | سایر پیامبران الهی یكی پس از دیگری به تهذیب نفوس و تكمیل اخلاق كه خمیرمایه سعادت انسانهاست، پرداختند تا نوبت به [[حضرت عیسی|حضرت مسیح]] علیهالسلام رسید كه بخش عظیمی از دستوراتش را مباحث اخلاقی تشكیل می دهد و همه پیروان و علاقه مندان او وی را به عنوان معلم بزرگ اخلاق می شناسند. | + | سایر [[پیامبران]] الهی یكی پس از دیگری به [[تهذیب نفس|تهذیب نفوس]] و تكمیل اخلاق كه خمیرمایه سعادت انسانهاست، پرداختند تا نوبت به [[حضرت عیسی|حضرت مسیح]] علیهالسلام رسید كه بخش عظیمی از دستوراتش را مباحث اخلاقی تشكیل می دهد و همه پیروان و علاقه مندان او وی را به عنوان معلم بزرگ اخلاق می شناسند. |
− | + | اما بزرگترین معلم اخلاق [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله بود كه با شعار «انما بُعثتُ لأتمّم مكارم الاخلاق» مبعوث شد و خداوند درباره خود او فرموده است: {{متن قرآن|«وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ»}}؛ اخلاق تو بسیار عظیم و شایسته است.<ref>[[سوره قلم]]، آیه 4.</ref> | |
− | + | در میان «فلاسفه» نیز بزرگانی بودند كه به عنوان «معلم اخلاق» از قدیمالایام شمرده می شدند، مانند: افلاطون، ارسطو، سقراط و جمعی دیگر از فلاسفه یونان. | |
− | + | به هر حال بعد از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، [[امامان معصوم]] علیهمالسلام به گواهی روایات اخلاقی گسترده ای كه از آنان نقل شده، بزرگترین معلمان اخلاق بودند و در مكتب آنها مردان برجسته ای كه هر كدام از آنها را می توان یكی از معلمان عصر خود شمرد، پرورش یافتند. زندگانی پیشوایان معصوم علیهمالسلام و یاران بافضیلت آنان، گواه روشنی بر موقعیت اخلاقی و فضائل آنها می باشد. | |
− | + | == مشاهیر و کتب علم اخلاق == | |
+ | این كه «علم اخلاق» از چه زمانی در [[اسلام]] پیدا شد و مشاهیر این علم چه كسانی بودند داستان مفصلی دارد كه در كتاب گرانبهای «[[تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام (کتاب)|تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام]]» نوشته [[سید حسن صدر]] (م، ۱۳۵۴ ق)، به گوشه ای از آن اشاره شده است. نویسنده این موضوع را به سه بخش تقسیم می كند: | ||
− | + | الف): وی معتقد است اولین كسی كه علم اخلاق را تاسیس كرد، [[امیرالمومنین|امیرالمومنین علی]] علیهالسلام بود كه در نامه معروفش (به فرزندش [[امام حسن]]مجتبی علیهالسلام) بعد از بازگشت از [[جنگ صفین|صفین]]، اساس و ریشه مسائل اخلاقی را تبیین فرمود و ملكات فضیلت و صفات رذیلت به عالیترین وجهی در آن مورد تحلیل قرار گرفته است!<ref>رساله حقوق امام سجاد علیهالسلام و دعای مكارم الاخلاق و بسیاری از دعاها و مناجاتهای دیگر نیز در طلیعه آثار معروف اخلاقی در اسلام قرار دارند كه هیچ اثری با آنها برابری نمی كند.</ref> | |
− | + | این نامه را (علاوه بر مرحوم [[سید رضی]] در [[نهج البلاغه]]) گروهی دیگر از علمای [[شیعه]] نقل كرده اند. بعضی از دانشمندان [[اهل سنت]] مانند ابواحمد حسن بن عبدالله عسكری نیز در كتاب الزواجر والمواعظ تمام آن نامه را آورده و می افزاید: لو كان من الحكمة مایجب ان یكتب بالذهب لكانت هذه. اگر از كلمات پندآموز، چیزی باشد كه با آب طلا باید نوشته شود، همین نامه است. | |
− | + | ب): نخستین كسی كه كتابی به عنوان «علم اخلاق» نوشت، اسماعیل بن مهران ابینصر سكونی بود كه در قرن دوم می زیست، كتابی به نام «صفة المؤمن والفاجر» تالیف كرد (كه نخستین كتاب شناخته شده اخلاقی در اسلام است). | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | ب): نخستین كسی كه كتابی به عنوان «علم | ||
ج):آیه الله صدر سپس گروهی از بزرگان این علم را اسم می برد (هر چند صاحب كتاب و تالیفی نبوده اند)، از آن جمله: | ج):آیه الله صدر سپس گروهی از بزرگان این علم را اسم می برد (هر چند صاحب كتاب و تالیفی نبوده اند)، از آن جمله: | ||
− | # [[سلمان فارسی]] | + | #[[سلمان فارسی]]، كه از [[امام علی علیه السلام|امام علی]] علیهالسلام درباره اش نقل شده كه فرمود: «سلمان الفارسی مثل [[لقمان]] الحكیم - علم علم الاول والاخر، بحر لاینزف و هو منا اهل البیت؛ سلمان فارسی همانند لقمان حكیم است - دانش اولین و آخرین را داشت و او دریای بیپایانی بود و او از ما اهل بیت است».<ref>بحارالانوار، ج 22، ص 391.</ref> |
− | # [[ابوذر غفاری]] | + | #[[ابوذر غفاری]]، كه عمری را در ترویج اخلاق اسلامی گذراند و خود نمونه کامل آن بود. درگیری های او با خلیفه سوم «[[عثمان بن عفان|عثمان]]» و همچنین «[[معاویه]]» در مسائل اخلاقی معروف است؛ و سرانجام جان خویش را نیز بر سر این كار نهاد. |
− | # [[عمار یاسر]] | + | #[[عمار یاسر]]، كه سخن امیرمؤمنان علی علیهالسلام درباره او و یارانش مقام اخلاقی آنها را روشن می سازد، علی علیه السلام فرمود: «این اخوانی الذین ركبوا الطریق ومضوا علی الحق، این عمار... ثم ضرب یده علی لحیته الشریفة الكریمة فاطال البكاء، ثم قال: اوه علی اخوانی الذین تلوا القران فاحكموه، و تدبروا الفرض فاقاموه، احیوا السنة و اماتوا البدعة؛ كجا هستند برادران من! همانها كه سواره به راه می افتادند و در راه حق گام برمی داشتند، كجاست عمار یاسر!... سپس دست به محاسن شریف خود کشید و مدت طولانی گریست، پس از آن فرمود: آه بر برادرانم همانها كه [[قرآن]] را تلاوت می كردند و بكار می بستند، در فرائض دقت می كردند و آن را به پا می داشتند. سنتها را زنده كرده و بدعتها را می راندند».<ref>نهج البلاغه، خطبه 182.</ref> |
− | # [[نوف بكالی]] كه بعد از سنه 90 هجری چشم از جهان پوشید و دارای مقام والایی در [[زهد]] و [[عبادت]] و | + | #[[نوف بکالی|نوف بكالی]]، كه بعد از سنه 90 هجری چشم از جهان پوشید و دارای مقام والایی در [[زهد]] و [[عبادت]] و اخلاق است. |
− | # [[محمد ابن ابی بکر]] | + | #[[محمد ابن ابی بکر]]، كه راه و روش خود را از امیرمؤمنان علی علیهالسلام می گرفت و در زهد و عبادت گام در جای گامهای او می نهاد و در روایات به عنوان یكی از شیعیان خاص علی علیهالسلام شمرده شده و در اخلاق، نمونه بود. |
− | # | + | #جارود بن منذر، كه از یاران امام چهارم و پنجم و ششم بود و از بزرگان علما است و در علم و عمل و جامعیت مقام والائی دارد. |
− | # | + | #حذیفة بن منصور، كه از یاران [[امام باقر]] و [[امام صادق]] و [[امام كاظم]] علیهمالسلام بود و درباره او گفته شده: «او علم را از این بزرگواران اخذ كرده و نبوغ خود را در مكارم اخلاق و [[تهذیب نفس]] نشان داد». |
− | # [[عثمان بن سعید عمری]] كه از وكلای چهارگانه معروف ولی عصر حضرت مهدی ارواحنا فداه می باشد و از نواده های [[عماریاسر]] بود، بعضی درباره او گفته اند: «لیس له ثان فی المعارف والاخلاق والفقه | + | #[[عثمان بن سعید عمری]]، كه از وكلای چهارگانه معروف ولی عصر [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|حضرت مهدی]] ارواحنا فداه می باشد و از نواده های [[عماریاسر]] بود، بعضی درباره او گفته اند: «لیس له ثان فی المعارف والاخلاق والفقه والاحكام؛ او در معارف و [[اخلاق]] و [[فقه]] و [[احکام شرعی|احكام]] دومی نداشت. |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | همچنین از مشهورترین کتب اخلاقی تدوین شده را چنین نام می برد: | |
+ | #در قرن سوم كتاب «المانعات من دخول الجنة» را نوشته [[جعفر بن احمد قمی]] كه یكی از علمای بزرگ عصر خود بود، می توان نام برد. | ||
+ | #در قرن چهارم كتاب «الآداب» و كتاب «مكارم الاخلاق» را داریم كه نوشته علی بن احمد كوفی است. | ||
+ | #كتاب «طهارة النفس» یا «[[تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق]]» نوشته [[ابن مسكویه]] متوفی قرن پنجم از كتب معروف این فن است؛ او كتاب دیگری در علم اخلاق به نام «آداب العرب والفرس» نیز دارد كه شهرتش در حد كتاب بالا نیست. | ||
+ | #كتاب «[[تنبیه الخاطر و نزهة الناظر]]» كه به عنوان مجموعه ورام مشهور است یكی دیگر از كتب معروف اخلاقی است كه نوشته «[[ورام بن ابیفوارس]]» یكی از علمای قرن ششم است. | ||
+ | #در قرن هفتم به آثار معروف [[خواجه نصیر طوسی]]، كتاب «[[اخلاق ناصری]]» و «[[اوصاف الاشراف]]» و «[[آداب المتعلمین]]» برخورد می كنیم كه هر كدام نمونه بارزی از كتب تصنیف شده در این علم در آن قرن است. | ||
+ | #در قرون دیگر نیز كتابهایی مانند «[[ارشاد دیلمی]]»، «[[مصابیح القلوب]]» [[حاج ملاهادی سبزواری|سبزواری]]، «[[مكارم الاخلاق]]» حسن بن فضل طبرسى و «الآداب الدینیه» امین الدین طبرسی و «[[المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء (کتاب)|محجة البیضاء]]» [[فیض كاشانی]] كه اثر بسیار بزرگی در این علم است و «[[جامع السعادات]]» و «[[معراج السعاده]]» و كتاب «اخلاق شبر» و كتابهای فراوان دیگر.<ref>تلخیص و اقتباس با تغییرات و اضافاتی از كتاب «تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام» فصل آخر.</ref> | ||
+ | مرحوم [[شیخ آقا بزرگ تهرانی|آقا بزرگ تهرانی]] نام دهها كتاب را كه در زمینه علم اخلاق نگاشته شده است در اثر معروف خود «[[الذریعه الی تصانیف الشیعه|الذریعه]]» بیان نموده است.<ref> الذریعه، جلد اول.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <references/> | + | <references /> |
==منابع== | ==منابع== | ||
+ | |||
*آیت الله مكارم شیرازی، اخلاق در قرآن، جلد 1، اصول مسائل اخلاقی. | *آیت الله مكارم شیرازی، اخلاق در قرآن، جلد 1، اصول مسائل اخلاقی. | ||
− | *حسین روحانی | + | *حسین روحانی نژاد، مقاله نگرشی به مراحل تطور علم اخلاق اسلامی. |
[[رده:کلیات اخلاق]] | [[رده:کلیات اخلاق]] | ||
[[Category:اخلاق]] | [[Category:اخلاق]] |
نسخهٔ ۱۲ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۳۰
«علم اخلاق» شاخه ای از علوم انسانی است که در آن از فضایل و رذایل اخلاقی و از خصلت ها و رفتارهای آدمیان سخن به میان می آید. متفکران مسلمان در علم اخلاق میراثی ماندگار از خود به یادگار گذاشته و ضمن بهره گیری از میراث اخلاقی پیشینیان، مبانی اخلاقی خود را بر پایه تعالیم مکتب اسلام استوار کرده اند.[۱]
تاریخچه علم اخلاق
بی شك بحثهای اخلاقی از زمانی كه انسان گام بر روی زمین گذارد، آغاز شد زیرا ما معتقدیم كه حضرت آدم علیهالسلام پیامبر خدا بود. نه تنها فرزندانش را با دستورهای اخلاقی آشنا ساخت، بلكه خداوند از همان زمانی كه او را آفرید و ساكن بهشت ساخت، مسائل اخلاقی را با اوامر و نواهی اش به او آموخت.
سایر پیامبران الهی یكی پس از دیگری به تهذیب نفوس و تكمیل اخلاق كه خمیرمایه سعادت انسانهاست، پرداختند تا نوبت به حضرت مسیح علیهالسلام رسید كه بخش عظیمی از دستوراتش را مباحث اخلاقی تشكیل می دهد و همه پیروان و علاقه مندان او وی را به عنوان معلم بزرگ اخلاق می شناسند.
اما بزرگترین معلم اخلاق پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بود كه با شعار «انما بُعثتُ لأتمّم مكارم الاخلاق» مبعوث شد و خداوند درباره خود او فرموده است: «وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ»؛ اخلاق تو بسیار عظیم و شایسته است.[۲]
در میان «فلاسفه» نیز بزرگانی بودند كه به عنوان «معلم اخلاق» از قدیمالایام شمرده می شدند، مانند: افلاطون، ارسطو، سقراط و جمعی دیگر از فلاسفه یونان.
به هر حال بعد از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، امامان معصوم علیهمالسلام به گواهی روایات اخلاقی گسترده ای كه از آنان نقل شده، بزرگترین معلمان اخلاق بودند و در مكتب آنها مردان برجسته ای كه هر كدام از آنها را می توان یكی از معلمان عصر خود شمرد، پرورش یافتند. زندگانی پیشوایان معصوم علیهمالسلام و یاران بافضیلت آنان، گواه روشنی بر موقعیت اخلاقی و فضائل آنها می باشد.
مشاهیر و کتب علم اخلاق
این كه «علم اخلاق» از چه زمانی در اسلام پیدا شد و مشاهیر این علم چه كسانی بودند داستان مفصلی دارد كه در كتاب گرانبهای «تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام» نوشته سید حسن صدر (م، ۱۳۵۴ ق)، به گوشه ای از آن اشاره شده است. نویسنده این موضوع را به سه بخش تقسیم می كند:
الف): وی معتقد است اولین كسی كه علم اخلاق را تاسیس كرد، امیرالمومنین علی علیهالسلام بود كه در نامه معروفش (به فرزندش امام حسنمجتبی علیهالسلام) بعد از بازگشت از صفین، اساس و ریشه مسائل اخلاقی را تبیین فرمود و ملكات فضیلت و صفات رذیلت به عالیترین وجهی در آن مورد تحلیل قرار گرفته است![۳]
این نامه را (علاوه بر مرحوم سید رضی در نهج البلاغه) گروهی دیگر از علمای شیعه نقل كرده اند. بعضی از دانشمندان اهل سنت مانند ابواحمد حسن بن عبدالله عسكری نیز در كتاب الزواجر والمواعظ تمام آن نامه را آورده و می افزاید: لو كان من الحكمة مایجب ان یكتب بالذهب لكانت هذه. اگر از كلمات پندآموز، چیزی باشد كه با آب طلا باید نوشته شود، همین نامه است.
ب): نخستین كسی كه كتابی به عنوان «علم اخلاق» نوشت، اسماعیل بن مهران ابینصر سكونی بود كه در قرن دوم می زیست، كتابی به نام «صفة المؤمن والفاجر» تالیف كرد (كه نخستین كتاب شناخته شده اخلاقی در اسلام است).
ج):آیه الله صدر سپس گروهی از بزرگان این علم را اسم می برد (هر چند صاحب كتاب و تالیفی نبوده اند)، از آن جمله:
- سلمان فارسی، كه از امام علی علیهالسلام درباره اش نقل شده كه فرمود: «سلمان الفارسی مثل لقمان الحكیم - علم علم الاول والاخر، بحر لاینزف و هو منا اهل البیت؛ سلمان فارسی همانند لقمان حكیم است - دانش اولین و آخرین را داشت و او دریای بیپایانی بود و او از ما اهل بیت است».[۴]
- ابوذر غفاری، كه عمری را در ترویج اخلاق اسلامی گذراند و خود نمونه کامل آن بود. درگیری های او با خلیفه سوم «عثمان» و همچنین «معاویه» در مسائل اخلاقی معروف است؛ و سرانجام جان خویش را نیز بر سر این كار نهاد.
- عمار یاسر، كه سخن امیرمؤمنان علی علیهالسلام درباره او و یارانش مقام اخلاقی آنها را روشن می سازد، علی علیه السلام فرمود: «این اخوانی الذین ركبوا الطریق ومضوا علی الحق، این عمار... ثم ضرب یده علی لحیته الشریفة الكریمة فاطال البكاء، ثم قال: اوه علی اخوانی الذین تلوا القران فاحكموه، و تدبروا الفرض فاقاموه، احیوا السنة و اماتوا البدعة؛ كجا هستند برادران من! همانها كه سواره به راه می افتادند و در راه حق گام برمی داشتند، كجاست عمار یاسر!... سپس دست به محاسن شریف خود کشید و مدت طولانی گریست، پس از آن فرمود: آه بر برادرانم همانها كه قرآن را تلاوت می كردند و بكار می بستند، در فرائض دقت می كردند و آن را به پا می داشتند. سنتها را زنده كرده و بدعتها را می راندند».[۵]
- نوف بكالی، كه بعد از سنه 90 هجری چشم از جهان پوشید و دارای مقام والایی در زهد و عبادت و اخلاق است.
- محمد ابن ابی بکر، كه راه و روش خود را از امیرمؤمنان علی علیهالسلام می گرفت و در زهد و عبادت گام در جای گامهای او می نهاد و در روایات به عنوان یكی از شیعیان خاص علی علیهالسلام شمرده شده و در اخلاق، نمونه بود.
- جارود بن منذر، كه از یاران امام چهارم و پنجم و ششم بود و از بزرگان علما است و در علم و عمل و جامعیت مقام والائی دارد.
- حذیفة بن منصور، كه از یاران امام باقر و امام صادق و امام كاظم علیهمالسلام بود و درباره او گفته شده: «او علم را از این بزرگواران اخذ كرده و نبوغ خود را در مكارم اخلاق و تهذیب نفس نشان داد».
- عثمان بن سعید عمری، كه از وكلای چهارگانه معروف ولی عصر حضرت مهدی ارواحنا فداه می باشد و از نواده های عماریاسر بود، بعضی درباره او گفته اند: «لیس له ثان فی المعارف والاخلاق والفقه والاحكام؛ او در معارف و اخلاق و فقه و احكام دومی نداشت.
همچنین از مشهورترین کتب اخلاقی تدوین شده را چنین نام می برد:
- در قرن سوم كتاب «المانعات من دخول الجنة» را نوشته جعفر بن احمد قمی كه یكی از علمای بزرگ عصر خود بود، می توان نام برد.
- در قرن چهارم كتاب «الآداب» و كتاب «مكارم الاخلاق» را داریم كه نوشته علی بن احمد كوفی است.
- كتاب «طهارة النفس» یا «تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق» نوشته ابن مسكویه متوفی قرن پنجم از كتب معروف این فن است؛ او كتاب دیگری در علم اخلاق به نام «آداب العرب والفرس» نیز دارد كه شهرتش در حد كتاب بالا نیست.
- كتاب «تنبیه الخاطر و نزهة الناظر» كه به عنوان مجموعه ورام مشهور است یكی دیگر از كتب معروف اخلاقی است كه نوشته «ورام بن ابیفوارس» یكی از علمای قرن ششم است.
- در قرن هفتم به آثار معروف خواجه نصیر طوسی، كتاب «اخلاق ناصری» و «اوصاف الاشراف» و «آداب المتعلمین» برخورد می كنیم كه هر كدام نمونه بارزی از كتب تصنیف شده در این علم در آن قرن است.
- در قرون دیگر نیز كتابهایی مانند «ارشاد دیلمی»، «مصابیح القلوب» سبزواری، «مكارم الاخلاق» حسن بن فضل طبرسى و «الآداب الدینیه» امین الدین طبرسی و «محجة البیضاء» فیض كاشانی كه اثر بسیار بزرگی در این علم است و «جامع السعادات» و «معراج السعاده» و كتاب «اخلاق شبر» و كتابهای فراوان دیگر.[۶]
مرحوم آقا بزرگ تهرانی نام دهها كتاب را كه در زمینه علم اخلاق نگاشته شده است در اثر معروف خود «الذریعه» بیان نموده است.[۷]
پانویس
- ↑ حسین روحانی نژاد ، مقاله نگرشی به مراحل تطور علم اخلاق اسلامی
- ↑ سوره قلم، آیه 4.
- ↑ رساله حقوق امام سجاد علیهالسلام و دعای مكارم الاخلاق و بسیاری از دعاها و مناجاتهای دیگر نیز در طلیعه آثار معروف اخلاقی در اسلام قرار دارند كه هیچ اثری با آنها برابری نمی كند.
- ↑ بحارالانوار، ج 22، ص 391.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه 182.
- ↑ تلخیص و اقتباس با تغییرات و اضافاتی از كتاب «تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام» فصل آخر.
- ↑ الذریعه، جلد اول.
منابع
- آیت الله مكارم شیرازی، اخلاق در قرآن، جلد 1، اصول مسائل اخلاقی.
- حسین روحانی نژاد، مقاله نگرشی به مراحل تطور علم اخلاق اسلامی.