آیه 5 سوره اعلی: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|فَجَعَلَهُ غُثَاءً أَحْوَىٰ|سوره=87|آیه =5}} {{مشخصات آیه |شماره آی...» ایجاد کرد) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | *'''غثاء''': خاشاك. «غثاء السيل و غثاء القدر» يعنى خاشاك سيل و كف ديك كه به اطراف مىريزد. آن فقط دو بار در قرآن آمده است مؤمنون/ 41، اعلى/ 5. مراد علفهاى خشكيده است. | |
+ | *'''احوى''': حوه: سياهى. احوى: سياهتر. راغب گويد «احوى: شديدالسواد» منظور تيره رنگى است.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج12، ص187</ref> | ||
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ کنونی تا ۲۲ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۳۴
<<4 | آیه 5 سوره اعلی | 6>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و آن گاه خشک و سیاهش گردانید.
و آن را خاشاکی سیاه گردانید،
و پس [از چندى] آن را خاشاكى تيرهگون گردانيد.
سپس خشك و سياه گردانيد.
سپس آن را خشک و تیره قرار داد!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- غثاء: خاشاك. «غثاء السيل و غثاء القدر» يعنى خاشاك سيل و كف ديك كه به اطراف مىريزد. آن فقط دو بار در قرآن آمده است مؤمنون/ 41، اعلى/ 5. مراد علفهاى خشكيده است.
- احوى: حوه: سياهى. احوى: سياهتر. راغب گويد «احوى: شديدالسواد» منظور تيره رنگى است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى «1» الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى «2» وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى «3» وَ الَّذِي أَخْرَجَ الْمَرْعى «4» فَجَعَلَهُ غُثاءً أَحْوى «5»
«1» نام پروردگار بلندمرتبهات را به پاكى ياد كن. «2» همان كه آفريد و سامان بخشيد. «3» و آنكه (هر چيز را) اندازهاى نهاد و هدايت كرد.
«4» آنكه (گياه) چراگاه را رويانيد. «5» و سرانجام آن را خشك و تيره كرد.
نکته ها
تسبيحِ نام خدا، يعنى نه فقط براى ذات خداوند، شريك قائل نشويم، بلكه حتّى براى نام او نيز شريك نياوريم و نام ديگران را هم رديف نام خداوند قرار ندهيم. چنانكه برخى گروههاى التقاطى مىگفتند: «به نام خدا و به نام خلق قهرمان ايران»
در قرآن و حديث نشانههاى زيادى است كه اسلام به محترم شمردن نامهاى مقدّس عنايت دارد. چنانكه در اين سوره مىفرمايد: علاوه بر تسبيح ذات، اسم پروردگار را هم بايد منزه بدانى. در جاى ديگر مىفرمايد: نام پيامبر را مثل نامهاى خودتان ساده نبريد:
«لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضاً» «1» در جاى ديگر مىفرمايد: چرا فرشتگان را به نام زن مىخوانند: «لَيُسَمُّونَ الْمَلائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنْثى» «2» و پيامبر اسلام نامهاى نامناسب ياران را تغيير مىدادند.
«1». نور، 63.
«2». نجم، 27.
جلد 10 - صفحه 450
مسئله آفرينش و هدايت، در آيه پنجاه سوره طه نيز آمده است، آنجا كه فرعون از حضرت موسى عليه السلام پرسيد: پروردگار شما كيست؟ گفت: «رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى» ناگفته پيداست كه مراد از اين هدايت، هدايت تكوينى است كه خداوند در موجودات قرار داده است. مثلا ساختمان بدن مادر را به گونهاى هدايت كرد كه شير توليد كند و نوزاد را هدايت كرد كه به سراغ سينه مادر رفته و شير بمكد.
هدايت تكوينى موجودات با مرور زمان بهتر فهميده مىشود. همين امر است كه هزاران دانشمند را به تحقيق وا داشته كه چگونه پرندگان يا ماهىها حتّى اگر صدها كيلومتر از جاى خود دور شوند باز به محل خود بر مىگردند. هدايت الهى در هر موجودى چيزى قرار داده كه او را به راه تكامل خود پيش مىبرد. ذرات خاك ميوه مىشود، ميوه نطفه و سپس انسان، دوباره جسم انسان، خاك مىشود.
«سوى» به معناى نظام بخشيدن است. از نظام كهكشانها گرفته تا نظام حاكم بر يك حشره ذرّهبينى. «غُثاءً» يعنى گياه خشك و خاشاك و «أَحْوى» به معناى سبزى است كه رو به سياهى باشد.
حتّى يك برگ كوچك و خاشاك ناچيز هم به حال خود رها شده نيست. سبزه زارى كه در ديد ما خشك و تيره مىشود، در نظام هدايت الهى است، زيرا همان برگهاى خشكيده به ماده ديگرى تبديل مىشود كه براى قوت و قوّت زمين و درخت لازم است يا در شرايط انبوه تبديل به زغال سنگ شده و يا آثار مفيد ديگرى در خاك دارد.
پیام ها
1- نام خداوند مقدّس است. از هرگونه بى احترامى به نام او پرهيز كنيد. «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ»
2- اوصاف ناشايست را در كنار نام خدا قرار ندهيد. «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ»
3- نامهاى اختصاصى خداوند را بر ديگران ننهيد. «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ»
4- تسبيح او سبب رشد و پرورش شما است. «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ»
5- مسئوليّت شرك زدايى در درجه اول به دوش رهبر آسمانى و سپس بر عهده
جلد 10 - صفحه 451
همه مؤمنان است. «سَبِّحِ»
6- توحيد كامل در پرتو تنزيه ذات و تسبيح نام اوست. «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ»
7- خداوند، از هرچه گفته و نوشته و تصور شود، برتر است. او در همه كمالات برتر است. «رَبِّكَ الْأَعْلَى»
8- خداوند، فقط خالق نيست، بلكه علاوه بر آن نظام بخش هستى و موجودات نيز مىباشد. «خَلَقَ فَسَوَّى»
9- ظرفيّت و هدايت موجودات، دليل بر هدفمندى آفرينش است. «قَدَّرَ فَهَدى»
10- فرمانهاى الهى همراه با حكمت و دليل است. نام خدا را تسبيح كن، زيرا او اعلى است، آفريد و سامان داد و هدايت كرد سَبِّحِ ... الْأَعْلَى، خَلَقَ فَسَوَّى وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى
11- هدايت تكوينى آفريدهها در چهرههاى مختلفى است، گاهى سبز و گاهى خشك ولى هر دو در مدار هدايت است. «أَخْرَجَ الْمَرْعى فَجَعَلَهُ غُثاءً أَحْوى»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَجَعَلَهُ غُثاءً أَحْوى «5»
فَجَعَلَهُ غُثاءً أَحْوى: پس گردانيد آن گياه را بعد از سبز شدن آن گياه خشك خرد سياه و تيره، و در هر دو حال قوت بهائم است. يا بيرون آورد مرعى را در حالتى كه به جهت شدت سبزى مايل به سياهى باشد پس آن را خشك گردانيده و ريزه ريزه ساخت.
تنبيه- محققّان از مضمون آيه استنباط نمودهاند كه چراگاه مستمتعات دنياست. اگرچه اول تازه و سيراب و سبز و خرم نمايد، اما در اندك وقتى به سبب وزيدن بادهاى خزان حوادث تيره و بىطراوت خواهد شد. چنانچه در آيات ديگر بيان آن را فرموده.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى «1» الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى «2» وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى «3» وَ الَّذِي أَخْرَجَ الْمَرْعى «4»
فَجَعَلَهُ غُثاءً أَحْوى «5» سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسى «6» إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ ما يَخْفى «7» وَ نُيَسِّرُكَ لِلْيُسْرى «8» فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّكْرى «9»
سَيَذَّكَّرُ مَنْ يَخْشى «10» وَ يَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى «11» الَّذِي يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرى «12» ثُمَّ لا يَمُوتُ فِيها وَ لا يَحْيى «13» قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى «14»
وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى «15» بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا «16» وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى «17» إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولى «18» صُحُفِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى «19»
ترجمه
تنزيه نما نام پروردگار خود را كه برتر و بالاتر است
آن خداوندى كه آفريد پس راست و درست نمود
و آن خداوندى كه مقدّر فرمود پس راهنمائى كرد
و آنكه بيرون آورد چراگاه را
پس گرداند آنرا خشك و سست با آنكه از سبزى مايل بسياهى بود
زود باشد كه ميخوانيم بر تو پس فراموش نميكنى
مگر آنچه را كه خواسته باشد خدا همانا او ميداند آشكار را و آنچه پنهان ميباشد
و بآسانى موفق كنيم تو را براى طريقه آسان
پس تذكّر ده اگر نفع دهد تذكّر
زود باشد كه متذكر شود كسيكه بترسد
و دورى نمايد از آن بدبختترين مردم
آنكه در آيد در آتش بزرگتر
پس نه ميميرد در آن و نه زنده ميماند
بتحقيق رستگار شد كسيكه پاك كرد خود را
و ياد نمود نام پروردگارش را پس نماز خواند
ولى اختيار ميكنيد زندگانى دنيا را
و ديگر سراى بهتر و پايندهتر است
همانا اين هر آينه در كتابهاى پيشينيان است
صحف ابراهيم و الواح موسى.
تفسير
خداوند سبحان در اين سوره مباركه امر فرموده است به پيغمبر خود كه تنزيه نمايد پروردگار خود را كه برتر و بالاتر است از آنكه وصف شود از هر عيب و نقص و قصور و فتورى و اينكه فرموده تنزيه نما نام پروردگارت را شايد
جلد 5 صفحه 376
براى آن باشد كه خداوند باسماء و صفات شناخته ميشود نه بذات و تنزيه اسم باعتبار مسمّى است و بعضى گفتهاند براى تعظيم تعبير باسم شده و محتمل است مراد آن باشد كه اسماء غير لايق بمقام ربوبى را بر او اطلاق منما و قمّى ره نقل فرموده كه مراد آنست كه بگو سبحان ربّى الاعلى و در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه وقتى قرائت نمودى سبّح اسم ربّك الاعلى را بگو سبحان ربّى الاعلى و اگر در نماز باشى در دل خطور ده و در بعضى از روايات سيره مرضيّه پيغمبر اكرم بر اين امر نقل شده و آنكه چون فسبّح باسم ربّك العظيم نازل شد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود آنرا در ركوع خودتان قرار دهيد و چون سبّح اسم ربك الاعلى نازل شد فرمود آنرا در سجود خود قرار دهيد و قبلا در ركوع الّلهمّ لك ركعت و در سجود الّلهم لك سجدت ميگفتند آن ذات اقدسى كه خلق فرمود موجودات را پس راست و درست و متناسب و معتدل فرمود قامت و اعضاء و اجزاء و مزاج آنان را و فراهم نمود لوازم كمال و وسائل معاش و معادشان را آن وجود مقدّسى كه مقدّر فرمود امور و ارزاق بندگان را و هدايت نمودشان بدين حق و منافع دنيوى و اخروى و قمّى ره نقل فرموده كه مقدّر نمود اشياء را بتقدير اول پس هدايت فرمود بآن كسى را كه ميخواست و قدر بتخفيف نيز قرائت شده و در مجمع آنرا بامير المؤمنين عليه السّلام نسبت داده و بر حسب معنى تفاوتى ندارد آن خداوندى كه بيرون آورد از زمين رستنى و گياهها را پس گردانيد آنها را خشك و سست و بعد از سبزى متمايل بسياهى تاقوت حيوانات باشد در هر حال و در ازمنه آتيه قرآن را بتوسط جبرئيل براى تو قرائت مينمائيم يا بتو مىآموزيم چنانچه قمّى ره نقل فرموده پس فراموش نميكنى مگر آنچه را خداوند خواسته كه فراموش شود چون گفتهاند اين يك نوع نسخ بوده كه بايد تلاوت و كتابت نشود تا از خاطرها محو گردد و در سوره بقره ذيل آيه شريفه ما ننسخ من آية او ننسها شرح آن گذشت و محتمل است مراد آن باشد كه فراموش نميكنى مگر آنچه را كه خدا خواسته باشد كه فراموش كنى و خدا نخواسته پس فراموش نخواهى كرد چون تو فراموش كار نيستى و نسيان بر تو روا نيست و قمّى ره فرموده استثنا فرمود خداوند چون پيغمبر مأمون از فراموشى نبوده زيرا كسى كه
جلد 5 صفحه 377
فراموش نميكند خدا است و در مجمع از ابن عباس ره نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تعجيل ميفرمود در قرائت قرآن بعد از نزول از ترس آنكه فراموش نمايد و بعد از نزول اين آيه ديگر چيزى را فراموش نفرمود و اظهر همان قول اوّل است و براى خداوند تفاوتى ندارد قرآن را بلند بخوانند يا آهسته چون او ميداند هر چه را بلند خوانده شود و آنچه را پنهان قرائت نمايند و آنچه را ظاهر باشد از احوال بندگان و آنچه مخفى باشد از انظار ايشان و خداوند ميسّر ميفرمايد براى پيغمبر خود راه آسان حفظ قرآن را بوحى و موفق ميفرمايد او را به ابلاغ احكام آسان آن و امر فرموده است او را بمتذكّر نمودن بندگان خود و موعظه و ارشاد آنان اگر نافع باشد تذكّر و موعظه بحال آنها و قابل هدايت باشند و البتّه نافع است و بعد از تذكر متذكر ميشود كسيكه در دل ترسى از خدا و روز جزا داشته باشد ولى كسيكه در زمره شقىترين مردم باشد از تذكّر و تفكّر و استماع آيات الهى اجتناب و دورى مينمايد و آن كسى است كه داخل در جهنّم و ملازم با آتش بزرگ و سوزان آن ميشود پس نه ميميرد بكلّى در آن و نه زنده ميماند بلكه دائما ميسوزد و ميميرد و زنده ميشود و باز ميسوزد و ميميرد و زنده ميشود و در عذاب است و زندگانى و آسايش و روحى كه روح و راحت و خير و بركتى در آن باشد ندارد و نفعى از آن زندگى نميبرد و بتحقيق فائز و رستگار شده است آنكه تزكيه نموده نفس خود را از عقائد فاسده و اخلاق رذيله و اعمال قبيحه و قمّى ره نقل فرموده كه مراد اداء زكوة فطر است قبل از نماز عيد و آنكه نام خدا را در دل ياد و بزبان جارى نموده و نماز خوانده و قمّى ره نقل فرموده كه مراد نماز فطر و أضحى است و در فقيه هر دو معناى منقول قمّى ره از امام صادق عليه السّلام تأييد شده و بعضى ذكر اسم ربّه فصلّى را بتكبيرات افتتاحيّه در نماز تفسير نمودهاند و در بعضى از روايات ببردن نام خدا و صلوات بر محمّد و آل او صلّى اللّه عليه و آله تفسير شده است اين تزكيه و ياد خدا و نماز كار آخرتى است ولى مردم طبعا مايل بنقدند و مئال انديش نيستند لذا زندگانى موقت محدود مشوب بآلام و اسقام دنيوى را بر آخرت باقى و نعيم مقيم بىزوال و خالى از ملال و كلال آن اختيار مينمايند و ترجيح ميدهند و نوعا بقدريكه براى دنيا كار ميكنند بفكر آخرت
جلد 5 صفحه 378
نيستند و براى آن كار نميكنند و اين طريقه مرضى خدا و معمول در نزد دانشمندان ربّانى نيست و عقلا رجحان ندارد بلكه مرجوح و ناپسنديده است و از قد أفلح تا و أبقى كه چهار آيه است مفادش در كتب سماوى ديرين و صحيفههاى پيشين كه صحف حضرت ابراهيم و موسى عليهما السلام از آنها است ذكر شده چنانچه از روايت أبو ذر رحمه اللّه كه در خصال نقل شده استفاده ميشود و محتمل است هذا اشاره بآيه اخيره باشد و بهتر بودن آخرت از دنيا و بقاء و دوام آن در صحف ابراهيم عليه السّلام و در تورية موسى على نبيّنا و آله و عليه السّلام ذكر شده باشد چنانچه ظاهر است و آنچه خداوند بانبياء سلف عطا فرموده از علم و حكمت و موعظه و نصيحت به پيغمبر ما صلّى اللّه عليه و آله هم عطا فرموده و علاوه باو عطا فرموده آنچه را بايشان عطا نفرموده و از آن حضرت بائمه اطهار بارث رسيده است چنانچه مستفاد از روايات و لازمه خاتميّت و افضليّت او است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد سوره سبّح اسم ربك الاعلى را در نماز واجب يا مستحبّ باو گفته شود روز قيامت داخل شو در بهشت از هر درى از درهاى آن كه ميخواهى و نيز از آن حضرت روايت شده كه واجب است بر هر مؤمنى كه از شيعيان ما باشد آنكه قرائت نمايد در شب جمعه سوره جمعه و سبّح اسم ربك الاعلى را و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين و على جميع الأنبياء و المرسلين.
جلد 5 صفحه 379
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَجَعَلَهُ غُثاءً أَحوي «5»
پس قرار داد او را خشك و رنگ ديگري باو داد سياه زرد و غير اينها. نظر به اينكه اينکه گياهها در فصل بهار روئيده ميشود و انسان و حيوانات هم در فصل تابستان و خريف و زمستان احتياج شديد بارزاق دارند خداوند اينها را خشك ميكند و بثمر ميرساند که بتوان آنها را نگاهداري كرد، بسا چندين سال که اگر يك سالي قحطي پيش آمد اينها بيروزي نمانند بعينه مصداق آن خواب ملك بود و تعبير حضرت يوسف که فرمود: قالَ تَزرَعُونَ سَبعَ سِنِينَ دَأَباً فَما حَصَدتُم فَذَرُوهُ فِي سُنبُلِهِ إِلّا قَلِيلًا مِمّا تَأكُلُونَ ثُمَّ يَأتِي مِن بَعدِ ذلِكَ سَبعٌ شِدادٌ يَأكُلنَ ما قَدَّمتُم لَهُنَّ إِلّا قَلِيلًا مِمّا تُحصِنُونَ ثُمَّ يَأتِي مِن بَعدِ ذلِكَ عامٌ فِيهِ يُغاثُ النّاسُ وَ فِيهِ يَعصِرُونَ يوسف آيه 47 الي 49.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 5)- و بعد میافزاید: «سپس آن را خشک و تیره قرار داد» (فجعله غثاء احوی).
«غثاء احوی» (گیاهان خشکیده تیره رنگ) هم بازگو کننده فنای دنیاست و هم منافع زیادی در بر دارد هم غذای مناسبی است برای زمستان حیوانات، و هم وسیلهای است برای سوخت و سوز انسان، و هم کود مناسبی برای زمینها.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج12، ص187
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم