آیه 17 سوره نحل: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|أَفَمَنْ يَخْلُقُ كَمَنْ لَا يَخْلُقُ ۗ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ|س...» ایجاد کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
||
سطر ۵۲: | سطر ۵۲: | ||
أَ فَمَنْ يَخْلُقُ كَمَنْ لا يَخْلُقُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ «17» | أَ فَمَنْ يَخْلُقُ كَمَنْ لا يَخْلُقُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ «17» | ||
− | پس آيا آنكه مىآفريند همانند كسى است كه نمىآفريند؟ پس آيا ياد نمىكنيد و پند نمىگيريد؟ | + | پس آيا آنكه مىآفريند همانند كسى است كه نمىآفريند؟ پس آيا ياد نمىكنيد و پند نمىگيريد؟ |
===نکته ها=== | ===نکته ها=== | ||
سطر ۶۴: | سطر ۶۴: | ||
2- در شيوهى تبليغ، وجدانِ مخاطب را به قضاوت بگيريد و عقل و فطرت او را بيدار كنيد. «أَ فَلا تَذَكَّرُونَ» | 2- در شيوهى تبليغ، وجدانِ مخاطب را به قضاوت بگيريد و عقل و فطرت او را بيدار كنيد. «أَ فَلا تَذَكَّرُونَ» | ||
− | 3- عقل و وحى با يكديگر هماهنگ است و آنچه را قرآن بيان كرده عقل مىپذيرد. «أَ فَلا تَذَكَّرُونَ» 4- آفرينش پايان نيافته است بلكه استمرار دارد. «يَخْلُقُ» | + | 3- عقل و وحى با يكديگر هماهنگ است و آنچه را قرآن بيان كرده عقل مىپذيرد. «أَ فَلا تَذَكَّرُونَ» |
+ | |||
+ | 4- آفرينش پايان نيافته است بلكه استمرار دارد. «يَخْلُقُ» | ||
جلد 4 - صفحه 504 | جلد 4 - صفحه 504 | ||
5- خداشناسى وخداپرستى در نهاد تمام انسانها هست، فقط تذكّر لازم دارد. | 5- خداشناسى وخداپرستى در نهاد تمام انسانها هست، فقط تذكّر لازم دارد. | ||
− | |||
«أَ فَلا تَذَكَّرُونَ» | «أَ فَلا تَذَكَّرُونَ» | ||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ آوریل ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۱۱
<<16 | آیه 17 سوره نحل | 18>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آیا آن خدایی که خلق میکند مانند آن کس (از فراعنه و بتان) است که هیچ چیز در عالم خلق نمیکند؟ آیا متذکر و هوشیار نمیشوید؟
بر این اساس آیا کسی که [همه چیز] می آفریند، مانند کسی است که [هیچ چیز] نمی آفریند؟ [پس کُرنش در برابر بتان بر پایه چه دلیلی است؟] آیا پند نمی گیرید؟
پس آيا كسى كه مىآفريند چون كسى است كه نمىآفريند؟ آيا پند نمىگيريد؟
آيا آن كه مىآفريند همانند كسى است كه نمىآفريند؟ چرا درنمىيابيد؟
آیا کسی که (این گونه مخلوقات را) میآفریند، همچون کسی است که نمیآفریند؟! آیا متذکّر نمیشوید؟!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«أَفَمَنْ»: استفهام انکاری است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ فَمَنْ يَخْلُقُ كَمَنْ لا يَخْلُقُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ «17»
پس آيا آنكه مىآفريند همانند كسى است كه نمىآفريند؟ پس آيا ياد نمىكنيد و پند نمىگيريد؟
نکته ها
از ابتداى سورهى نحل تا اينجا در پانزده آيه، نعمتهاى الهى را برمىشمرد و در اين آيه، يك نتيجه كلّى گرفته و بصورت سؤال، اين مطلب را بيان مىدارد كه: آيا كسىكه خلق مىكند، همانند بتها يا طاغوتهايى است كه قدرت خلق ندارند؟ چرا بجاى خداوند متعال سراغ آنها مىرويد؟
پیام ها
1- درشيوهى تبليغ از جزئى به كلّى برويد. ابتدا نمونههايى را بيان كنيد و سپس نتيجهگيرى كلّى كنيد. بعد از 15 آيه ذكر نعمتها مىفرمايد: «أَ فَمَنْ يَخْلُقُ كَمَنْ لا يَخْلُقُ»
2- در شيوهى تبليغ، وجدانِ مخاطب را به قضاوت بگيريد و عقل و فطرت او را بيدار كنيد. «أَ فَلا تَذَكَّرُونَ»
3- عقل و وحى با يكديگر هماهنگ است و آنچه را قرآن بيان كرده عقل مىپذيرد. «أَ فَلا تَذَكَّرُونَ»
4- آفرينش پايان نيافته است بلكه استمرار دارد. «يَخْلُقُ»
جلد 4 - صفحه 504
5- خداشناسى وخداپرستى در نهاد تمام انسانها هست، فقط تذكّر لازم دارد. «أَ فَلا تَذَكَّرُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَ فَمَنْ يَخْلُقُ كَمَنْ لا يَخْلُقُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ «17»
بعد از آن اقامه دلايل متقنه كثيره مىفرمايد:
أَ فَمَنْ يَخْلُقُ: آيا پس ذاتى كه مىآفريند اين همه مخلوقات را. كَمَنْ لا يَخْلُقُ: مثل كسى باشد كه نمىآفريند و ابدا قادر بر ايجاد نيست، و مسلم است كه اين دو مثل هم نباشند، و پرستش و ستايش ذاتى را سزا است كه خالق و موجد اشياء مىباشد، پس عاجزى شريك قادر ساختن، نهايت حق ناشناسى و گمراهى است؛ زيرا خالق با مخلوق را هيچ مشابهت و مناسبتى نيست.
أَ فَلا تَذَكَّرُونَ: پس چرا ياد نمىكنيد تا دريابيد فساد اعتقاد خود را، زيرا به اندك تأملى و تذكرى مشاهده عقل مىشود، محتاج به برهان نيست.
نكته: گرچه حقّ كلام چنين بوده (ا فمن لا يخلق كمن يخلق) لكن معكوس واقع شده تا تنبيه باشد بر آنكه به سبب اشراك مشركين هرآينه خداوند متعال را از جنس مخلوق گردانيده كه در كمال عجزند و مراد به (كَمَنْ لا يَخْلُقُ) هر معبودى است كه غير او سبحانه باشد بر طريق تغليب، پس شامل ذوى العقول مانند عيسى و عزير و غير آن از اصنام مىباشد؛ يا مراد همان عيسى و عزير يا اصنام فقط و اجراى حكم ذوى العقول به سبب آن است كه مشركين آنها را الهه نام
جلد 7 - صفحه 179
مىكردند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ هُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِيًّا وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها وَ تَرَى الْفُلْكَ مَواخِرَ فِيهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ «14» وَ أَلْقى فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَ أَنْهاراً وَ سُبُلاً لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ «15» وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ «16» أَ فَمَنْ يَخْلُقُ كَمَنْ لا يَخْلُقُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ «17» وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ «18»
ترجمه
و او است آنكه مسخّر نمود دريا را تا بخوريد از آن گوشتى تازه و بيرون آريد از آن پيرايهاى كه ميپوشيد آنرا و ميبينى كشتيها را شكافندگان آب در آن و تا بجوئيد از فضل او و باشد كه شما شكر گذار شويد
و افكند در زمين كوههاى استوار را كه مبادا حركت دهد شما را و نهرها و راهها را باشد كه شما راه يابيد
و نشانهها را و بستاره آنها راه مىيابند
آيا پس كسيكه مىآفريند مانند كسى است كه نمىآفريند آيا پس توجه نميكنيد
و اگر بشماريد نعمت خدا را بشمار نتوانيد آورد آنرا همانا خدا هر آينه آمرزنده مهربان است.
تفسير
خداوند متعال پس از ذكر ادلّه توحيد بيان نعمت و رحمت و بخشش و بخشايش خود را بر بندگان فرموده باين تقريب كه او است آنچنان خداوندى كه درياى با اين عظمت را در اختيار و تصرّف شما در آورده بطوريكه ميتوانيد از آن ماهى صيد كنيد كه گوشت تازه لطيف با طراوت است و بخوريد و بيرون آوريد از قعر آن بشناورى و غوّاصى لؤلؤ و مرجان را و براى زينت بلباس بدوزيد و بپوشيد و پيرايه گردن و بازو كنيد و ميبينى تو كه پيغمبرى و ساير مردم كه كشتيها چگونه بوسيله باد كه مأمور الهى است بسينههاى خودشان آب دريا را ميشكافند و در آن سير ميكنند بمنفعت شما و براى آنكه شما از خدا بخواهيد كه سود تجارتتان از تفضل و عنايت او زياد شود و شكر گذار و فرمانبردار شويد و افكند در طرح زمين كوههاى ثابت استوار را كه بمنزله ميخها است براى استحكام زمين كه مبادا ميل كند از جاى خود و مضطرب شود و شما را متحرّك و مائل و مضطرب نمايد و نيز افكند نهرها و رودهاى جارى را و راههاى آنها و شما را بآباديها و شهرهاتان تا آنها بمزارع و بساتين شما برسند و شما بمقاصد و منازل خودتان در رفتن و بر گشتن راه يابيد و علاوه علائم و نشانههائى براى شناختن راه در طرح زمين افكند از قبيل كوه و دره و تپّه و بلندى و پستى و امثال اينها كه در روز راهنما باشند و در شب بستارهها مردم را خداوند راهنمائى ميكند و آنها راه مىيابند در دريا و صحرا
جلد 3 صفحه 277
در كافى از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه خداوند ائمه را اركان زمين قرار داد كه مبادا حركت دهد اهلش را و در اكمال از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه اگر امام عليه السّلام يك ساعت از زمين برداشته شود موج ميزند زمين باهلش مانند دريا و در كافى و مجمع و قمّى ره و عياشى ره روايات بسيارى نقل نمودهاند از ائمه اطهار كه علامات مائيم و نجم پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است و از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود مراد از نجم در آيه ستاره جدى ميباشد كه هميشه هست و بآن قبله شناخته ميشود و اهل دريا و صحرا هدايت ميشوند و از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه آيه معناى ظاهرى دارد و معناى باطنى جدى نشانه قبله است و راهنماى اهل دريا و صحرا چون هميشگى است فيض ره فرموده يعنى اين معناى ظاهرى است و معناى باطنى آن پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است حقير عرض ميكنم مكرّر ذكر شده كه معناى ظاهرى و باطنى هر دو مراد است و اين از قبيل استعمال لفظ در زيادتر از يك معنى نيست كه مورد اشكال است اگر چه آنهم جائز است و بيان شد آيا پس از ذكر اين همه مخلوقات و نعم الهيه جاى ترديد است كه خداى تعالى مانند بتها و ساير مخلوقات كه خلقى ننمودند و نمينمايند نسبت و شباهتى بآنها ندارد و نبايد آنها را مانند خدا عبادت نمود و از آنها حاجت خواست و آيا نبايد كسيكه خود را عاقل ميداند اندك توجّهى باين موضوع مهم نمايد تا متذكّر شود كه اشتباه بزرگى كرده كه آنها را مانند خدا ستايش نموده و اگر مردم بخواهند بشمارند و تعيين كنند نعمتهاى خدا را كه چه قدر است ممكن نيست و نميتوانند چون از حدّ شمار بيرون است چه رسد بآنكه بخواهند شكر آنها را بجاى آورند چون كسى نمىتواند تمام نعمتهائى را كه در وجود او جمع است از اعضاء و اجزاء و عروق و اعصاب و حواس و انفاس و غيرها تعداد نمايد چه رسد بموجودات ارضيه و سماويّه كه مدخليت در زندگى او دارند و چه رسد بشكر آنها و شكر بر توفيق شكر گذارى كه آنهم نعمت بزرگى است و موجب تسلسل ميشود در اوّل گلستان فرموده: هر نفسى كه فرو ميرود ممدّ حيات است و چون بر ميآيد مفرّح ذات پس در هر نفسى دو نعمت موجود و بر هر نعمتى شكرى واجب. از دست و زبان كه بر آيد. كز عهده شكرش بدر آيد. پس بايد در مقام اداء شكر نعمت كه عقلا واجب
جلد 3 صفحه 278
است ناچار متمسك و متوسل بمغفرت و رحمت الهى شد تا از گناه تقصير در آن بمقتضاى غفوريّت خود بگذرد و بمقتضاى رحيميت خود قطع نعمت و تعجيل در عقوبت نفرمايد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ فَمَن يَخلُقُ كَمَن لا يَخلُقُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ «17»
آيا پس كسي که خلق ميكند مثل كسي که خلق نميكند آيا پس متذكر نميشويد.
پس از اينكه خداوند در آيات قبل بيان يك قسمت از آنچه خلق فرموده از آسمانها و زمين و انسان و انعام و ساير حيوانات و نزول باران و انبات اشجار و زروع و تسخير شب و روز و خورشيد و ماه و ستارگان و تسخير درياها و حيوانات دريايي و جواهرات ته درياها و آنچه زرع و غرس ميكنيد و نصب كوهها و احداث نهرها و سبل تفريع ميفرمايد. أَ فَمَن يَخلُقُ خداوندي که اينکه همه مخلوقات دارد و تمام آنها را موافق حكمت و مصلحت خلق فرموده كَمَن لا يَخلُقُ مثل خدايان مشركين است بت و گوساله و گاو و آتش و شمس و قمر و شجر و أمثال اينها که قدرت بر خلقت يك مورچه ندارند، بلكه شعور و إدراك هم ندارند و خود هم مخلوق خالق و مصنوع صانع هستند هرگز مثل هم نيستند، آيا با اينکه بيانات روشن و ادله واضحه
جلد 12 - صفحه 96
و براهين قاطعه باز هم متذكر نميشويد أَ فَلا تَذَكَّرُونَ كسي که فرق ميان حق و باطل و نور و ظلمت و خير و شرّ و حسن و قبح و نفع و ضرر نگذارد و با اينکه همه آثار از خواب غفلت بيدار نشود و بچشم قلب مشاهده نكند و بگوش قلب نشنود و دست از باطل خود بر ندارد و رو بحقّ نرود البتّه بسيار مورد تعجّب است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 17)- پس از بیان آن همه نعمتهای بزرگ و الطاف خفیّ پروردگار، وجدان انسانها را به داوری میطلبد و میگوید: «آیا کسی که میآفریند همچون کسی است که نمیآفریند، آیا متذکر نمیشوید»؟! (أَ فَمَنْ یَخْلُقُ کَمَنْ لا یَخْلُقُ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ).
آیا باید در برابر خالق این همه نعمتها سجده کرد؟ یا موجوداتی که خود مخلوق ناچیزی بیش نیستند و هرگز خلقتی نداشته و ندارند؟ این یک روش مؤثر تربیتی است که قرآن در بسیاری از موارد از آن استفاده کرده است، مسائل را به صورت استفهامی طرح، و پاسخ آن را بر عهده وجدانهای بیدار میگذارد، و حس خودجوشی مردم را به کمک میطلبد.
ج2، ص559
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم