نجم الدین کبری: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | «ابوالجناب احمد بن عمر خوارزمی» ملقّب به «نجمالدین کبری» (۶۱۸-۵۴۰ ق)، از عارفان و صوفیان بزرگ اسلامی در قرن ششم و هفتم هجری است. | |
− | + | ==ولادت و نسب== | |
+ | ابوعبداللّه احمد بن عمر بن محمد بن عبداللّه خیوقی خوارزمی در سال ۵۴۰ هجری قمری در خوارزم در یکی از طوایف خیوه که دارای عنوان علمی و اجتماعی بودند دیده به دنیا گشود. ایام طفولیت را در دامن مادری عارفه گذرانید و پس از دوران کودکی علمآموزی را از حوزه علمی زادگاهش آغاز نمود. در همان ایام به [[تهذیب نفس]] به شیوه عارفان نزد پدر بزرگوارش که از مشایخ عارف نامی شیخ ابویعقوب یوسف همدانی بود پرداخت. | ||
− | + | [[اهل سنت]] نجم الدین را با وجود علاقه اى كه در آثار و اقوال خویش به آل [[امام علی|على]] علیه السلام نشان مى دهد و با وجود مسافرت به [[كربلا]]، به [[شیعه|تشیع]] منسوب نداشته اند و امثال یافعى و ذهبى او را یك شیخ [[شافعی|شافعى]] تلقى كرده اند. | |
− | + | == تحصیلات و اساتید== | |
+ | با گذشت زمانی کوتاه شخصیت علمی نجمالدین در همان ایام جوانی مورد توجه خاص اساتید حوزه علمی خوارزم قرار گرفت و به صلاح دید پدر و استادان خویش به سیر و سیاحت پرداخت. | ||
− | + | نجمالدین کبری از روزی که وطن و زادگاهش خوارزم را ترک نمود، بهترین و عزیزترین ایام عمرش را در بیابانها، درهها، کوهها، به جستجو گذرانید، هرجا آوازهای از مردی دانشمند بلند عازم آن دیار میشد و از محضر او استفاده مینمود. به همین جهت نجمالدین فقط عارفی از خویش رسته نبود، بلکه مفسری عظیمالشان، حدیثشناسی زبردست، هیئتشناسی متبحر، محققی عالیقدر، حکیم و فیلسوفی عالیمقام، لغتشناسی بینظیر، رجالشناسی عالیرتبه بشمار میرفت. زیرا در شهرها استادان زیادی را در تمامی [[علوم اسلامی]] درک نموده تا آنجا که امکان داشت از حضورشان استفاده علمی میکرد. | |
+ | چند تن از استادان نجمالدین کبری در علوم مختلف اسلامی عبارتند از: | ||
+ | * شیخ حسن جامی | ||
+ | * شیخ ابراهیم | ||
+ | * شیخ اسماعیل حلبی | ||
+ | * شیخ اسماعیل کوفی | ||
+ | * شیخ اسماعیل رومی | ||
+ | * شیخ اسماعیل بغدادی | ||
+ | * ابوالمعالی عبدالمنعم نیشابوری فراوى (م 587 ق) | ||
+ | * ابوالعلاء حسن بن احمد همدانی عطار (م 568 ق) | ||
+ | * ابوطاهر احمد اصفهانی | ||
+ | * محمد بن اسعد عطاری | ||
+ | * امام ابوجعفر حفده | ||
+ | * امام ابونصر حفده تبریزی (م 571 ق) [۳۰] مرتضیپور، اكبر، عارفان و صوفیان، ص۴۸. | ||
− | + | درباره گرایش نجمالدین به [[تصوف]] و انصرافش از اشتغال به [[حدیث]] در اخبار اختلاف است و ملاقاتش با مشایخ صوفیه هرگز منجر به قطع علاقه ى وى از اشتغال به علم نشد. | |
+ | وى در طی مراحل سلوک، بسیاری از بزرگان [[عرفان]] و مشایخ زمان خویش را درک نموده و نزد هر یک از آن شخصیتهای علم و فضیلت استفادههای سرشاری برده است. او در راه تکامل مراتب معنوی به حضور مشایخ زمان خویش رسیده از آنان استفاده برد و از کسانی که بهره معنوی برده است در آثار و اجازات خود نام میبرد، از جمله: | ||
+ | * شیخ روزبهان وزان مصری | ||
+ | * بابا فرج تبریزی | ||
+ | * عمار یاسر بدلیسی (م 582 ق) | ||
+ | * کهفالدین شیخالوری اسماعیل قصری | ||
+ | * قاضی ابن العصرون دمشقی. | ||
− | + | نجمالدین کبری در جملاتی کوتاه نحوه بهرهگیری و ارتباط خود را با پیران طریقت خویش بیان داشته و فرموده است: «علم طریقت را از روزبهان وزان مصری و عشق را از قاضی امام بن العصرون دمشقی و علم خلوت و عزلت را از شیخ عمار یاسر و خرقه از شیخ اسماعیل قصری. [۳۲] سلسلة الاولیا، سید محمد نوربخش ، درج در جشن نامه هانری کربن، ص۲۸. | |
− | + | ==شاگردان و مریدان== | |
+ | نجمالدین پس از بهرهمند شدن از استادان و پیران خود کانونی از حقایق عالیه و دقایق لطیف عرفان اسلامی بود و بعد خود آموزگار یک سلسله کامل از عارفان، مفسران، فقیهان، محدثان، شاعران، فیلسوفان و اندیشمندان جهان [[اسلام]] بود. حوزه تدریس او سرچشمه حیات معنوی بهشمار میرفت و کانون علم و فضیلت خوارزم بهصورت بزرگترین حوزه علمی و معنوی جهان آن روز در آمده بود. | ||
+ | نجم الدین حدود 580 ق. به خوارزم رفت و بنابر بعضى از روایات بین او و [[فخر رازى]] (م 606 ق) كه در این زمان در خوارزم بسر مىبرد، ملاقاتى صورت گرفته است. مریدان وى در خوارزم تنها محدود به صوفیه و زهاد نمى شدند و در رجال دولت نیز معتقدان و دوستانى داشت. | ||
− | + | برخی از شاگردان شیخ نجمالدین کبری که استادان تاریخ فردا بودند و از دست او خرقه خلافت و ارشاد پوشیدهاند عبارتند از: | |
+ | *شیخ رضیالدین علیلالا (م 642 ق) | ||
+ | *شیخ مجدالدین بغدادی | ||
+ | *شیخ سیف الدین باخرزى (م 659 ق) | ||
+ | *شیخ سعدالدین حموی | ||
+ | *شیخ جمالالدین گیلی عینالزمان | ||
+ | *شیخ بهاءالدین محمد ملقب به سلطانالعلماء | ||
+ | *بابا کمال جندی | ||
+ | *ناصر بن منصور عرضى | ||
+ | *شیخ نجم الدین دایه رازى (م 654 ق) | ||
+ | *شیخ شهابالدین ابو حفص سهروردی | ||
+ | *شیخ محمد خلوتی. | ||
− | + | نجمالدین اجازاتی برای شاگردان خود از جمله شیخ رضیالدین علیلالا، شیخ سعدالدین حموی و شیخ سیفالدین باخرزی مرقوم فرموده است. قابل تذکر است که در تمامی اجازات، شیخ شهید ما نجمالدین کبری سند خرقه خویش را به حضرت [[کمیل بن زیاد نخعی]] یار شهید و صاحب اسرار [[امیرالمؤمنین علی]] (علیهالسّلام) میرساند. | |
− | به | + | شیخ در این اجازات به لطائفی و حقایقی اشاره فرموده است، که در اینجا بخشی از ترجمه فرمان رضیالدین علیلالا ذکر می شود: |
+ | «بسم اللّه الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و الصلاه علی سید المرسلین محمد و آله اجمعین و ازواجه الطاهرات و اصحابه المنتجبین اما بعد ضعیفترین بندگان خدای تعالی احمد بن عمر بن عبدالله صوفی میگوید: ... او را به سه چیز وصیت میکنم چنانکه رسول الله ابا هریره را وصیت کرد بر اقامه دو رکعت ضحی و این که سه روز از هر ماه را روزه بگیرد و این که نخوابد مگر بر وتر و وصیت میکنم او را به حسن ملازمت و رشاد و استقامت و سکوت از آنچه بر آن فایدهای نباشد و سفارش میکنم به دوام ذکر و قرائت قرآن و اصلاح ذاتالبین و رساندن رحمت و نفع به خلق خدا به تحقیق که نبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرموده است بهترین مردم کسی است که مردم را نفع رساند و بدترین مردم کسی است که مردم را زیان رساند و سفارش میکنم که در برخورد با حوادث متابع کتاب خدا و سنت رسولالله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) باشد. و از کسی که بر او ستم کند عفو نماید و عطا کند به کسی که او را محروم دارد و نیکی کند به کسی که به او بدی کند زیرا که آن داب صالحان و صدیقان است و نیز سفارش میکنم که به سیره صالحان سلف سیر کرده و در کلام و بدعت بدعتگذاران خوض ننماید و بر اقامه نماز قبل از طلوع فجر که آن داب محبین است و سفارش میکنم به خدمت مردان خدا کسانی که لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر اللّه و اقام الصلاه و ایتاء الزکاه و اینکه نفس خود را به عزائم گرفته و به رقص نپردازد و از غنا پرهیز کند که آن خاموشکننده است و از عجب دوری کند که آن مهلک است و برگزیند ایثار بر شیخ را که آن خاصه امت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میباشد و یؤثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصه و خلوت بر معاشرت با مردم اختیار کند که در این زمان بر جهت کثرت دوستان و اقران سوء آن به رستگاری نزدیکتراست. و به تحقیق گفته شده است که تنهائی از همنشین بد بهتر است و سفارش میکنم بر این که در ضراء و سراء و شدت و رخا از خداوند راضی بوده، امر خود را بر خداوند تفویض نماید و هرگاه تنگی و شدت بر او روی آورد بگوید الحمد لله علی کل حال، و هرگاه فراخی و رخاء روی آورد بگوید: الحمد لله الذی بنعمه یتم الصالحین که در آن کفایت است ... نوشته است این سطور را ضعیفترین خلق خدای تعالی احمد بن عمر صوفی خوارزمی در روز چهارشنبه چهارم شوال سال پانصد و نود و هشت حامدالله و مصلیا علی نبیه محمد و آله اجمعین». ۲۰۰ [[ ابنکربلایی، حافظ حسین، روضاتالجنان و جناتالجنان | ||
− | + | ==آثار شیخ نجمالدین== | |
+ | نجمالدین کبری در کنار تدریس علوم عالی اسلامی که حوزه بسیار مجلل و با شکوهی را تشکیل، آثاری را پیرامون مسائل [[عرفان اسلامی]] تالیف فرموده است. اشعارى نیز بدو منسوب است. برخی از آن میراث درخشان در کتابخانههای دنیا موجود و تعدادی از آنها تنها نامشان محفوظ مانده است. | ||
+ | *فوائح الجمال و فواتح الجلال، یکی از مهمترین آثار موجود از او به شمار میرود که مبدا تحقیقات عالی مشاهیر عرفان محسوب میشود. | ||
+ | *عین الحیات؛ | ||
+ | *[[تفسیر قرآن]] در دوازده مجلد؛ | ||
+ | *رسالة فى الخلوة؛ | ||
+ | *رسالة الى الهایم الخایف من لومة اللائم؛ | ||
+ | *رسالة السایر الحایر الى الساتر الواحد الماجد، به فارسى؛ | ||
+ | *رسالة الاصول العشرة؛ | ||
+ | *آداب المریدین، به فارسى؛ | ||
+ | *سكینة الصالحین، به فارسى. | ||
− | + | ==وفات== | |
+ | قوم غارتگر وحشی تاتار (مغول) در سال ۶۱۸ ق. به خوارزم میرسیدند. شیخ نجمالدین اصحاب و مریدان کامل را که میبایستی فردا میراثدار عرفان عظیم او باشند امر فرمود که به بلاد خویش روند. آنان از ساحت اقدس پیر خویش استدعای عاجزانه نمودند تا شیخ بر آنها منت گذارده خوارزم را ترک کند، لکن شیخ میفرماید: مرا اذن نیست و میباید در اینجا شهید شوم.[۲۰۱] جامی، عبدالرحمان، نفحاتالانس، ص۴۲۳. | ||
− | + | چنگیز و اولادش قبل از رسیدن به خوارزم در بخارا توقفی نمودند و قاضیخان را که اعلم علمای آن دیار بود با خویش به خوارزم آوردند و چون به خوارزم رسیدند قاضیخان به آنها گفت که سلطانالمشایخ شیخ نجمالدین کبری اینجاست با ایشان و مریدان ایشان گستاخی نتوان کرد. پسران چنگیزخان که سرخیل آن لشکر بودند قاضیخان را به رسالت نزد حضرت شیخ فرستادند که ما را با شما و مریدان شما کاری نیست. شیخ لطف فرمایند تا متعلقان و مریدان بیرون آیند که مبادا ندانسته امری واقع شود. قاضی آمد و پیغام گزارد.[۲۰۲] ابنکربلایی، حافظ حسین، روضاتالجنان و جناتالجنان، ج۲، ص۳۲۶. | |
+ | شیخ در جواب فرمود: که هفتاد سال در زمان خوشی با خوارزمیان بودم. در وقت ناخوشی از ایشان تخلف کردن بیحرمتی باشد. لشکر به خوارزم حمله کرد و شیخ نجمالدین کبری با شهامت و ایمانی ذاتی در برابر دشمن دلیرانه به جنگ پرداخت تا عاقبت به سن ۷۸ سالگی در سال ۶۱۸ با تیری که به سینه مبارکش زده شده به ملاء اعلی عروج فرمود. | ||
− | + | درباره مقبره شیخ، اختلاف وجود دارد. [[ابن بطوطه|ابن بطوطه]] بعد از تألیف «تاریخ گزیده» در سفرى كه به خوارزم داشته، به وجود قبر او در خارج از خوارزم اشاره كرده است. | |
+ | |||
+ | ==پانویس== | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | + | *"نجمالدین کبری"، سایت علما و عرفا، حسین حیدرخانی مشتاقعلی، بازیابی 27/2/1396. | |
*[[انجمن مفاخر فرهنگی]]، [[اثرآفرینان]]، ج6، ص27. | *[[انجمن مفاخر فرهنگی]]، [[اثرآفرینان]]، ج6، ص27. | ||
− | + | [[رده:علمای قرن ششم]] | |
[[رده:عارفان]] | [[رده:عارفان]] | ||
[[رده:محدثان]] | [[رده:محدثان]] | ||
[[رده:شعرای پارسی گو]] | [[رده:شعرای پارسی گو]] | ||
− |
نسخهٔ ۲۴ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۱۶
«ابوالجناب احمد بن عمر خوارزمی» ملقّب به «نجمالدین کبری» (۶۱۸-۵۴۰ ق)، از عارفان و صوفیان بزرگ اسلامی در قرن ششم و هفتم هجری است.
محتویات
ولادت و نسب
ابوعبداللّه احمد بن عمر بن محمد بن عبداللّه خیوقی خوارزمی در سال ۵۴۰ هجری قمری در خوارزم در یکی از طوایف خیوه که دارای عنوان علمی و اجتماعی بودند دیده به دنیا گشود. ایام طفولیت را در دامن مادری عارفه گذرانید و پس از دوران کودکی علمآموزی را از حوزه علمی زادگاهش آغاز نمود. در همان ایام به تهذیب نفس به شیوه عارفان نزد پدر بزرگوارش که از مشایخ عارف نامی شیخ ابویعقوب یوسف همدانی بود پرداخت.
اهل سنت نجم الدین را با وجود علاقه اى كه در آثار و اقوال خویش به آل على علیه السلام نشان مى دهد و با وجود مسافرت به كربلا، به تشیع منسوب نداشته اند و امثال یافعى و ذهبى او را یك شیخ شافعى تلقى كرده اند.
تحصیلات و اساتید
با گذشت زمانی کوتاه شخصیت علمی نجمالدین در همان ایام جوانی مورد توجه خاص اساتید حوزه علمی خوارزم قرار گرفت و به صلاح دید پدر و استادان خویش به سیر و سیاحت پرداخت.
نجمالدین کبری از روزی که وطن و زادگاهش خوارزم را ترک نمود، بهترین و عزیزترین ایام عمرش را در بیابانها، درهها، کوهها، به جستجو گذرانید، هرجا آوازهای از مردی دانشمند بلند عازم آن دیار میشد و از محضر او استفاده مینمود. به همین جهت نجمالدین فقط عارفی از خویش رسته نبود، بلکه مفسری عظیمالشان، حدیثشناسی زبردست، هیئتشناسی متبحر، محققی عالیقدر، حکیم و فیلسوفی عالیمقام، لغتشناسی بینظیر، رجالشناسی عالیرتبه بشمار میرفت. زیرا در شهرها استادان زیادی را در تمامی علوم اسلامی درک نموده تا آنجا که امکان داشت از حضورشان استفاده علمی میکرد. چند تن از استادان نجمالدین کبری در علوم مختلف اسلامی عبارتند از:
- شیخ حسن جامی
- شیخ ابراهیم
- شیخ اسماعیل حلبی
- شیخ اسماعیل کوفی
- شیخ اسماعیل رومی
- شیخ اسماعیل بغدادی
- ابوالمعالی عبدالمنعم نیشابوری فراوى (م 587 ق)
- ابوالعلاء حسن بن احمد همدانی عطار (م 568 ق)
- ابوطاهر احمد اصفهانی
- محمد بن اسعد عطاری
- امام ابوجعفر حفده
- امام ابونصر حفده تبریزی (م 571 ق) [۳۰] مرتضیپور، اكبر، عارفان و صوفیان، ص۴۸.
درباره گرایش نجمالدین به تصوف و انصرافش از اشتغال به حدیث در اخبار اختلاف است و ملاقاتش با مشایخ صوفیه هرگز منجر به قطع علاقه ى وى از اشتغال به علم نشد. وى در طی مراحل سلوک، بسیاری از بزرگان عرفان و مشایخ زمان خویش را درک نموده و نزد هر یک از آن شخصیتهای علم و فضیلت استفادههای سرشاری برده است. او در راه تکامل مراتب معنوی به حضور مشایخ زمان خویش رسیده از آنان استفاده برد و از کسانی که بهره معنوی برده است در آثار و اجازات خود نام میبرد، از جمله:
- شیخ روزبهان وزان مصری
- بابا فرج تبریزی
- عمار یاسر بدلیسی (م 582 ق)
- کهفالدین شیخالوری اسماعیل قصری
- قاضی ابن العصرون دمشقی.
نجمالدین کبری در جملاتی کوتاه نحوه بهرهگیری و ارتباط خود را با پیران طریقت خویش بیان داشته و فرموده است: «علم طریقت را از روزبهان وزان مصری و عشق را از قاضی امام بن العصرون دمشقی و علم خلوت و عزلت را از شیخ عمار یاسر و خرقه از شیخ اسماعیل قصری. [۳۲] سلسلة الاولیا، سید محمد نوربخش ، درج در جشن نامه هانری کربن، ص۲۸.
شاگردان و مریدان
نجمالدین پس از بهرهمند شدن از استادان و پیران خود کانونی از حقایق عالیه و دقایق لطیف عرفان اسلامی بود و بعد خود آموزگار یک سلسله کامل از عارفان، مفسران، فقیهان، محدثان، شاعران، فیلسوفان و اندیشمندان جهان اسلام بود. حوزه تدریس او سرچشمه حیات معنوی بهشمار میرفت و کانون علم و فضیلت خوارزم بهصورت بزرگترین حوزه علمی و معنوی جهان آن روز در آمده بود. نجم الدین حدود 580 ق. به خوارزم رفت و بنابر بعضى از روایات بین او و فخر رازى (م 606 ق) كه در این زمان در خوارزم بسر مىبرد، ملاقاتى صورت گرفته است. مریدان وى در خوارزم تنها محدود به صوفیه و زهاد نمى شدند و در رجال دولت نیز معتقدان و دوستانى داشت.
برخی از شاگردان شیخ نجمالدین کبری که استادان تاریخ فردا بودند و از دست او خرقه خلافت و ارشاد پوشیدهاند عبارتند از:
- شیخ رضیالدین علیلالا (م 642 ق)
- شیخ مجدالدین بغدادی
- شیخ سیف الدین باخرزى (م 659 ق)
- شیخ سعدالدین حموی
- شیخ جمالالدین گیلی عینالزمان
- شیخ بهاءالدین محمد ملقب به سلطانالعلماء
- بابا کمال جندی
- ناصر بن منصور عرضى
- شیخ نجم الدین دایه رازى (م 654 ق)
- شیخ شهابالدین ابو حفص سهروردی
- شیخ محمد خلوتی.
نجمالدین اجازاتی برای شاگردان خود از جمله شیخ رضیالدین علیلالا، شیخ سعدالدین حموی و شیخ سیفالدین باخرزی مرقوم فرموده است. قابل تذکر است که در تمامی اجازات، شیخ شهید ما نجمالدین کبری سند خرقه خویش را به حضرت کمیل بن زیاد نخعی یار شهید و صاحب اسرار امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) میرساند.
شیخ در این اجازات به لطائفی و حقایقی اشاره فرموده است، که در اینجا بخشی از ترجمه فرمان رضیالدین علیلالا ذکر می شود: «بسم اللّه الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و الصلاه علی سید المرسلین محمد و آله اجمعین و ازواجه الطاهرات و اصحابه المنتجبین اما بعد ضعیفترین بندگان خدای تعالی احمد بن عمر بن عبدالله صوفی میگوید: ... او را به سه چیز وصیت میکنم چنانکه رسول الله ابا هریره را وصیت کرد بر اقامه دو رکعت ضحی و این که سه روز از هر ماه را روزه بگیرد و این که نخوابد مگر بر وتر و وصیت میکنم او را به حسن ملازمت و رشاد و استقامت و سکوت از آنچه بر آن فایدهای نباشد و سفارش میکنم به دوام ذکر و قرائت قرآن و اصلاح ذاتالبین و رساندن رحمت و نفع به خلق خدا به تحقیق که نبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرموده است بهترین مردم کسی است که مردم را نفع رساند و بدترین مردم کسی است که مردم را زیان رساند و سفارش میکنم که در برخورد با حوادث متابع کتاب خدا و سنت رسولالله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) باشد. و از کسی که بر او ستم کند عفو نماید و عطا کند به کسی که او را محروم دارد و نیکی کند به کسی که به او بدی کند زیرا که آن داب صالحان و صدیقان است و نیز سفارش میکنم که به سیره صالحان سلف سیر کرده و در کلام و بدعت بدعتگذاران خوض ننماید و بر اقامه نماز قبل از طلوع فجر که آن داب محبین است و سفارش میکنم به خدمت مردان خدا کسانی که لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر اللّه و اقام الصلاه و ایتاء الزکاه و اینکه نفس خود را به عزائم گرفته و به رقص نپردازد و از غنا پرهیز کند که آن خاموشکننده است و از عجب دوری کند که آن مهلک است و برگزیند ایثار بر شیخ را که آن خاصه امت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میباشد و یؤثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصه و خلوت بر معاشرت با مردم اختیار کند که در این زمان بر جهت کثرت دوستان و اقران سوء آن به رستگاری نزدیکتراست. و به تحقیق گفته شده است که تنهائی از همنشین بد بهتر است و سفارش میکنم بر این که در ضراء و سراء و شدت و رخا از خداوند راضی بوده، امر خود را بر خداوند تفویض نماید و هرگاه تنگی و شدت بر او روی آورد بگوید الحمد لله علی کل حال، و هرگاه فراخی و رخاء روی آورد بگوید: الحمد لله الذی بنعمه یتم الصالحین که در آن کفایت است ... نوشته است این سطور را ضعیفترین خلق خدای تعالی احمد بن عمر صوفی خوارزمی در روز چهارشنبه چهارم شوال سال پانصد و نود و هشت حامدالله و مصلیا علی نبیه محمد و آله اجمعین». ۲۰۰ [[ ابنکربلایی، حافظ حسین، روضاتالجنان و جناتالجنان
آثار شیخ نجمالدین
نجمالدین کبری در کنار تدریس علوم عالی اسلامی که حوزه بسیار مجلل و با شکوهی را تشکیل، آثاری را پیرامون مسائل عرفان اسلامی تالیف فرموده است. اشعارى نیز بدو منسوب است. برخی از آن میراث درخشان در کتابخانههای دنیا موجود و تعدادی از آنها تنها نامشان محفوظ مانده است.
- فوائح الجمال و فواتح الجلال، یکی از مهمترین آثار موجود از او به شمار میرود که مبدا تحقیقات عالی مشاهیر عرفان محسوب میشود.
- عین الحیات؛
- تفسیر قرآن در دوازده مجلد؛
- رسالة فى الخلوة؛
- رسالة الى الهایم الخایف من لومة اللائم؛
- رسالة السایر الحایر الى الساتر الواحد الماجد، به فارسى؛
- رسالة الاصول العشرة؛
- آداب المریدین، به فارسى؛
- سكینة الصالحین، به فارسى.
وفات
قوم غارتگر وحشی تاتار (مغول) در سال ۶۱۸ ق. به خوارزم میرسیدند. شیخ نجمالدین اصحاب و مریدان کامل را که میبایستی فردا میراثدار عرفان عظیم او باشند امر فرمود که به بلاد خویش روند. آنان از ساحت اقدس پیر خویش استدعای عاجزانه نمودند تا شیخ بر آنها منت گذارده خوارزم را ترک کند، لکن شیخ میفرماید: مرا اذن نیست و میباید در اینجا شهید شوم.[۲۰۱] جامی، عبدالرحمان، نفحاتالانس، ص۴۲۳.
چنگیز و اولادش قبل از رسیدن به خوارزم در بخارا توقفی نمودند و قاضیخان را که اعلم علمای آن دیار بود با خویش به خوارزم آوردند و چون به خوارزم رسیدند قاضیخان به آنها گفت که سلطانالمشایخ شیخ نجمالدین کبری اینجاست با ایشان و مریدان ایشان گستاخی نتوان کرد. پسران چنگیزخان که سرخیل آن لشکر بودند قاضیخان را به رسالت نزد حضرت شیخ فرستادند که ما را با شما و مریدان شما کاری نیست. شیخ لطف فرمایند تا متعلقان و مریدان بیرون آیند که مبادا ندانسته امری واقع شود. قاضی آمد و پیغام گزارد.[۲۰۲] ابنکربلایی، حافظ حسین، روضاتالجنان و جناتالجنان، ج۲، ص۳۲۶. شیخ در جواب فرمود: که هفتاد سال در زمان خوشی با خوارزمیان بودم. در وقت ناخوشی از ایشان تخلف کردن بیحرمتی باشد. لشکر به خوارزم حمله کرد و شیخ نجمالدین کبری با شهامت و ایمانی ذاتی در برابر دشمن دلیرانه به جنگ پرداخت تا عاقبت به سن ۷۸ سالگی در سال ۶۱۸ با تیری که به سینه مبارکش زده شده به ملاء اعلی عروج فرمود.
درباره مقبره شیخ، اختلاف وجود دارد. ابن بطوطه بعد از تألیف «تاریخ گزیده» در سفرى كه به خوارزم داشته، به وجود قبر او در خارج از خوارزم اشاره كرده است.
پانویس
منابع
- "نجمالدین کبری"، سایت علما و عرفا، حسین حیدرخانی مشتاقعلی، بازیابی 27/2/1396.
- انجمن مفاخر فرهنگی، اثرآفرینان، ج6، ص27.