آیه 31 سوره اسراء: تفاوت بین نسخهها
(←معانی کلمات آیه) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | املاق: ملق (بر وزن عقل) فقر و بىچيز بودن. اصل آن نرمى است كه فقر انسان را نرم و ذليل | + | املاق: ملق (بر وزن عقل) فقر و بىچيز بودن. اصل آن نرمى است كه فقر انسان را نرم و ذليل مى كند، |
املاق نيز به معنى فقر و بى چيزى است. | املاق نيز به معنى فقر و بى چيزى است. | ||
+ | |||
خطأ: (به كسر- خ) آن در آيه به فتح و كسر خاء هر دو خوانده شده است. آن به كسر اول به معنى گناه است | خطأ: (به كسر- خ) آن در آيه به فتح و كسر خاء هر دو خوانده شده است. آن به كسر اول به معنى گناه است | ||
در قاموس، گناه يا گناه عمدى گفته است، | در قاموس، گناه يا گناه عمدى گفته است، | ||
− | در مجمع فرموده: «خطأ يخطأ خطا» آن وقت گويند كه گناه از روى عمد باشد | + | در مجمع فرموده: «خطأ يخطأ خطا» آن وقت گويند كه گناه از روى عمد باشد.<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> |
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ ۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۴۲
<<30 | آیه 31 سوره اسراء | 32>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
هرگز فرزندان خود را از ترس فقر به قتل مرسانید (زنده به گور مکنید) که ما رازق آنها و شما هستیم، زیرا این قتل فرزندان بسیار گناه بزرگی است.
فرزندانتان را از بیم تنگدستی نکشید؛ ما به آنان و شما روزی می دهیم، یقیناً کشتن آنان گناهی بزرگ است.
و از بيم تنگدستى فرزندان خود را مكشيد. ماييم كه به آنها و شما روزى مىبخشيم. آرى، كشتن آنان همواره خطايى بزرگ است.
فرزندان خود را از بيم درويشى مكشيد. ما، هم شما را روزى مىدهيم و هم ايشان را. كشتنشان خطاى بزرگى است.
و فرزندانتان را از ترس فقر، نکشید! ما آنها و شما را روزی میدهیم؛ مسلماً کشتن آنها گناه بزرگی است!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
املاق: ملق (بر وزن عقل) فقر و بىچيز بودن. اصل آن نرمى است كه فقر انسان را نرم و ذليل مى كند، املاق نيز به معنى فقر و بى چيزى است.
خطأ: (به كسر- خ) آن در آيه به فتح و كسر خاء هر دو خوانده شده است. آن به كسر اول به معنى گناه است در قاموس، گناه يا گناه عمدى گفته است، در مجمع فرموده: «خطأ يخطأ خطا» آن وقت گويند كه گناه از روى عمد باشد.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِيَّاكُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كانَ خِطْأً كَبِيراً «31»
«1». شورى، 27.
«2». عنكبوت، 17.
«3». طلاق، 2.
«4». نهجالبلاغه، خطبه 91.
جلد 5 - صفحه 51
فرزندان خود را از بيم تنگدستى نكشيد. اين ما هستيم كه آنان و شما را روزى مىدهيم. يقيناً كشتن آنان گناهى است بزرگ!
نکته ها
«إِمْلاقٍ» به معناى فقر و تنگدستى است. شايد ريشهى آن «مَلَق» باشد، چون فقير اهل تملّق مىشود.
اين آيه، سيماى نابسامان اقتصاد دوران جاهليّت را نشان مىدهد. امروز هم كه دنيا به خاطر نگرانى از افزايش جمعيّت و كمبودهاى اقتصادى، سقط جنين را مجاز مىداند، گرفتار نوعى جاهليّت شده است.
خداوند در آيه 151 سورهى انعام، كشتن فرزندان را به خاطر فقر مىداند، «لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ مِنْ إِمْلاقٍ» ولى در اين آيه، كشتن را به خاطر ترس از فقر مىشمرد، «خَشْيَةَ إِمْلاقٍ» در آنجا در مورد فقر مىفرمايد: «نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِيَّاهُمْ» ما زندگى شما و فرزندانتان را تأمين مىكنيم، در اينجا در مورد ترس از فقر مىفرمايد: «نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِيَّاكُمْ» رزق بچههايتان و خودتان با ماست. چون هيجانِ ترس بيشتر است، خداوند اوّل اولاد را بيمه مىكند، سپس خود انسان را، تا هيجان كاهش يابد. «1» شايد سرّ اين تفاوت در اين باشد كه چون گرسنگى الآن است و ترس از فقر براى آينده، لذا در صورت اوّل مىفرمايد: ما هم اكنون خود شما و فرزندانتان را رزق مىدهيم، ولى در مورد ترس از آينده مىفرمايد: نگران نباشيد ما فرزندانتان و خودتان را روزى مىدهيم.
پیام ها
1- كودك، حقّ حيات دارد و والدين نبايد اين حق را از او بگيرند. «لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ» 2- فقر و تهيدستى حتّى در قوىترين عواطف انسانى تأثيرگذار است. «لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلاقٍ»
3- ترس از ضرر وزيان وفقر، مجوّز گناه و ناديده گرفتن حقوق ديگران نيست.
«1». تفاسير فى ظلالالقرآن و فرقان.
جلد 5 - صفحه 52
«لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلاقٍ»
4- اگر امنيّت روانى وايمان نباشد، نه فقط فقر كه ترس از فقر نيز سبب آدمكشى مىشود. لا تَقْتُلُوا ... خَشْيَةَ إِمْلاقٍ
5- توجّه به ضمانت الهى، مانع گناه است. لا تَقْتُلُوا ... نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ
6- ايمان و توكّل را از ياد نبريد. «نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ»
7- خداوند از پدر ومادر مهربانتر است، به او سوءظنّ نبريد. «نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ»
8- رزق به دست خداست و زيادى نفرات و جمعيّت بىاثر است، پس فرزند عامل فقر نيست. «نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِيَّاكُمْ»
9- گاهى رزق وروزى ما در سايهى روزى فرزندان است. «نَرْزُقُهُمْ وَ إِيَّاكُمْ»
10- فرزندكشى و سقط جنين، گناه و جنايت است، چه پسر باشد، چه دختر.
لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ ... خِطْأً كَبِيراً
11- گناهان يكسان نيستند، گناهان صغيره و كبيره داريم. «خِطْأً كَبِيراً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِيَّاكُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كانَ خِطْأً كَبِيراً (31)
«1» نهج البلاغه، خطبه 89، (خطبه اشباح)
جلد 7 - صفحه 364
بعد از آن قسمتى از محرمات را بيان فرمايد:
اول: وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلاقٍ: و نكشيد اولادهاى خود را زنده از ترس فقر و بىچيزى. يكى از عادات خبيثه جاهليت آن بود كه دختران را زنده در گور كردى به جهت عجز آنان از كسب و اقدام بر چپاول و غارت. و ايضا مىترسيدند از فقر دخترها كه مانع شود از رغبت كفر و همسر به ايشان. آيه شريفه در منع آنان نازل شد كه مكشيد فرزندان خود را از ترس درويشى؛ زيرا موجب رحمت و شفقت بودن ولد است. و اين وصف مشترك بين مذكر و مؤنث باشد، و اما آنچه موجب خوف از فقر است در دختر، هرآينه اين خوف در پسر هم باشد در حال صغر، بعلاوه روزى به دست شما نيست. نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِيَّاكُمْ: ما روزى دهيم ايشان را و شما را. إِنَّ قَتْلَهُمْ كانَ خِطْأً كَبِيراً:
بدرستى كه كشتن فرزندان خطاى بزرگى است.
تنبيه: اين مقدمه ثابت شده كه آيات قرآنى اعتبار به عموم لفظ است نه خصوص، بنابراين گرچه رد بر عادت جاهليت است، لكن حكمتش عام باشد تا قيامت كه نهى تحريمى فرمايد به اين كه نكشيد اولادان خود را از ترس فقر و مسكنت؛ چنانچه جاهليت به خيالات فاسده دختران را زنده بگور مىنمودند، اعلام است به اهل عصر اخير كه بعضى اشخاص سست اعتقاد ضعيف الايمان به تصوراتى براى رفاهيت آسايش خود و شهوترانى، اقدام به عمل شنيع جاهليت نموده، در صدد انهدام نطفههاى اسلامى برآيند به تزريقات يا استعمال دوا يا آلاتى كه مانع از ايلاد گردد، و حال آن كه چقدر تأكيد در كثرت نسل اسلامى وارد شده كه حضرت نبوى صلّى اللّه عليه و آله فرمايد «1»: تناكحوا تناسلوا تكثروا فانّى اباهى بكم الامم يوم القيمة و لو بالسّقط: نكاح كنيد، نسل پيدا كنيد،
«1» بحار الانوار، جلد 103، ابواب النكاح، باب اوّل، صفحه 220، حديث 24، با اندكى تفاوت.
جلد 7 - صفحه 365
زياد شويد، پس بدرستى كه من مباهات كنم به شما امتها را روز قيامت، اگر چه به سقط باشد. در اين صورت امت آن حضرت را شايسته نباشد خلاف رفتار كنند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِيَّاكُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كانَ خِطْأً كَبِيراً (31) وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبِيلاً (32) وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كانَ مَنْصُوراً (33) وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتِيمِ إِلاَّ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كانَ مَسْؤُلاً (34) وَ أَوْفُوا الْكَيْلَ إِذا كِلْتُمْ وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِيمِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلاً (35)
ترجمه
و مكشيد فرزندانتان را از بيم تنگدستى، ما روزى ميدهيم آنها و شما را همانا كشتن ايشان باشد خطائى بزرگ
و نزديك مشويد زنا را همانا آن باشد كار زشت و بد راهى است آنراه
و نكشيد آنچنان نفسى را كه حرام كرد خدا مگر بطريق حقّ و كسيكه كشته شود مظلوم پس بتحقيق قرار داديم براى وارثش سلطنتى پس نبايد تجاوز كند در كشتن همانا او باشد يارى كرده شده
و نزديك نشويد مال يتيم را مگر بطريق بهتر تا برسد بكمال قوّتش و وفا كنيد به پيمان همانا پيمان باشد پرسيده شده
و تمام كنيد پيمانه را چون پيمانه كنيد و بسنجيد بترازوى راست درست اين بهتر است و نيكوتر بحسب عاقبت.
تفسير
- گفتهاند قبل از اسلام معمول بود در عرب كه دختران خود را براى خوف فقر و گرسنگى زنده بگور مينمودند و خداوند در اين آيه نهى از آن فرموده بدليل آنكه روزى بندگانرا خدا ميدهد همان كسيكه روزى طفل را در شكم مادر مقدّر فرموده و بعد از ولادت مبدّل بشير در پستان مادر نموده بعد از دندان دادن
جلد 3 صفحه 357
نان هم ميدهد پس بسى جهالت و نادانى و خطا و ناروا است كه انسان اولاد خود را بكشد براى آنكه مبادا از خرجش عاجز شود و البتّه از معاصى كبيره است كه موجب عذاب اليم خواهد بود و نيز نهى فرموده از نزديك شدن بزنا كه نزديكى با زن اجنبيّه است بورود در مقدّمات آن و ارتكاب اموريكه منجرّ بزنا شود براى مبالغه در حرمت اصل عمل كه قبح آن ظاهر است لذا تعبير بفاحشه شده است كه گفتهاند زائد از حد قبح است و بنظر حقير معصيتى است كه قبح آن در عرف عام ظاهر باشد و بد راهى است راه زنا و زناكارى كه انسانرا در دنيا و آخرت خوار و ذليل و زبون مينمايد و از بزرگترين معاصى كبيره است در فقيه و خصال از امام صادق عليه السّلام از آباء گرامش از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه در زنا شش اثر است سه در دنيا و سه در آخرت امّا آنسه كه در دنيا است آنستكه ابرو را ببرد و روزى را ببرد و عمر را كوتاه كند و امّا آنسه كه در آخرت است خدا را بخشم آورد و حساب را دشوار كند و موجب خلود در آتش گردد و نيز از آنحضرت روايت شده كه وقتى زنا زياد شود زلزلهها آشكار گردد و مفاسد آن بيش از آن است كه بتوان در مقام اختصار تعداد نمود و نيز نهى فرموده از قتل نفس مگر بحقّ چون خداوند آنرا حرام فرموده مگر در موارد خاصهاى از قبيل كفر و ارتداد و زناء محصن و محصنه و قتل عمدى و امثال اينها كه قتل بحقّ است با شرائط و آدابى كه در كتب فقهيّه مقرّر است و كسيكه بغير حقّ و مظلوم كشته شود خداوند وارث و اختيار دار امر قصاص و خونخواه او را مسلّط فرموده بر قاتل بحكم شرعى كه ميتواند انتقام بكشد و عفو نمايد ولى نبايد تجاوز نمايد در قتل از حدود مقرّره كه بجاى يك نفر دو نفر را بكشد يا او را مثله نمايد يا زجر كش كند و بايد مسلمانان با او كمك كنند در بدست آوردن قاتل و تسليم او بخونخواه چنانچه در كافى از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند از معناى اسراف در اين آيه فرمود آنستكه غير از كشنده را بكشد يا او را مثله نمايد عرض كردند معناى منصور بودن او چيست فرمود چه نصرتى بالاتر از آنكه قاتل را تسليم وارث مقتول نمايند كه او را بكشد و هيچ مسئوليّت دنيوى و اخروى نداشته باشد و عيّاشى از آنحضرت نقل نموده كه وقتى چند نفر يكنفر را بكشند والى بايد حكم كند كه ورثه مقتول هر كدام را بخواهند بكشند و حقّ ندارند زيادتر از يكنفر را بكشند
جلد 3 صفحه 358
چون خداوند فرموده نبايد اسراف در قتل شود و در كافى از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه نازل شده است در شأن امام حسين عليه السّلام كه اگر تمام اهل زمين را براى خونخواهى آنحضرت بكشند اسراف نشده است حقير عرض ميكنم ظاهرا اشاره بدفع اشكال از فعل امام زمان است بعد از ظهور و قيام بخونخواهى جدّ امجدش چون رتبه تمام اهل زمين بمراتب كمتر از رتبه سيّد الشهداء عليه السّلام است پس تجاوز از حقّ نشده و اسراف نميباشد و فردا كمل مقتول مظلوم او است و مصداق اتمّ و اوضح ولىّ و سلطان و منصور بنصرت الهى امام زمان است و نيز نهى فرموده است خداوند از نزديك شدن بمال يتيم چه رسد بخوردن و تصرّف نمودن در آن مگر بطريق احسن و بهتر كه حفظ آن باشد از تلف يا صرف آن در مصرفى كه بصرفه و صلاح او باشد تا برسد بحدّ رشد و بلوغ شرعى كه محقّق ميشود باحتلام و روئيدن موى خشن برعانه و تمام شدن پانزده سال قمرى در پسر و نه سال در دختر بنابر مشهور با آنكه ضعيف العقل و كم خرد نباشد و صلاح و فساد خود را تشخيص دهد كه بايد مالش را باو مسترد داشت و بايد بتمام عهود وفا نمود خواه عهد الهى باشد مانند احكام مذكوره و عهدى كه با خداوند بصيغه عاهدت اللّه منعقد ميشود با شرائط آن خواه خلقى باشد مانند معاملات و قرار داد با اشخاص چون تخلّف از آن در روز قيامت موجب مسئوليّت خواهد بود و چنانچه در خصال از امام صادق عليه السّلام روايت نموده احدى از مردم در آن مرخص نخواهند بود و بايد پيمانه را از متاعى كه با پيمانه مبادله و خريد و فروش ميشود پر كرد و نبايد بتدابيرى چيزى از آن كم نمود و با ترازوى راست و درست كه ميزان و عدل باشد متاع را سنجيد و بحيله و مكر كم فروشى ننمود چون اين كار عاقبت خير در دنيا و آخرت ندارد و كم فروش بزودى رسوا ميشود و از انظار مردم مىافتد و مورد اعتماد نميگردد و در آخرت بعذاب اليم گرفتار خواهد شد و بايد جواب هر كس كه با او معامله نموده بدهد و نزد خدا و خلق رو سياه باشد بر عكس كسيكه سنگش تمام و پيمانه و ترازويش درست و راست است مورد اعتماد و اعتبار نزد خلق و مشمول رحمت و بركت الهيه است و اگر چند روزى كمتر فائده ببرد عاقبت كارش در دنيا و آخرت بترقى و تعالى و رو سفيدى نزد خدا و خلق و خير و عافيت خواهد بود.
جلد 3 صفحه 359
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لا تَقتُلُوا أَولادَكُم خَشيَةَ إِملاقٍ نَحنُ نَرزُقُهُم وَ إِيّاكُم إِنَّ قَتلَهُم كانَ خِطأً كَبِيراً (31)
نكشيد اولاد خود را از ترس تنگ دستي ما روزي ميدهيم آنها را و شما را محققا قتل آنها خطاء بزرگيست قتل نفس يكي از گناهان كبيره است و باعث خلود در جهنم است چنانچه ميفرمايد:
وَ مَن يَقتُل مُؤمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِيها نساء آيه 93.
و اينکه آيه بدلالت التزاميه دلالت دارد که بدون ايمان از دنيا ميرود زيرا مؤمن مخلد در جهنم نيست مگر تائب شود و امروز اينکه معصيت بسيار رواج دارد زيرا بچهها را در رحم مادر سقط ميكنند يا از ترس مخارج آنها يا براي اينكه از زيبايي نيفتند يا براي اينكه بزحمت شير دادن يا خشك و تر و بچهداري نيفتند بعلاوه ديه هم دارد بعد از انعقاد نطفه يا علقه يا مضغه يا صورت بندي تا روح تعلّق بگيرد باختلاف و در جاهليت دخترها را زنده زير خاك ميكردند از همين ترس املاق که در آيات شريفه تصريح فرموده:
وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِالأُنثي ظَلَّ وَجهُهُ مُسوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ يَتَواري مِنَ القَومِ مِن سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ يُمسِكُهُ عَلي هُونٍ أَم يَدُسُّهُ فِي التُّرابِ أَلا ساءَ ما يَحكُمُونَ. آيه 60 و 61 وَ لا تَقتُلُوا أَولادَكُم خَشيَةَ إِملاقٍ بتجربه حتي بر خود حقير معلوم شده و از اخبارهم استفاده ميشود که اولاد بخصوص دختر باعث سعة رزق ميشود نه ضيق نَحنُ نَرزُقُهُم نوع بشر توهم ميكنند که رزق منوط باقدام و جديت خود بشر است غافل از اينكه إِنَّ اللّهَ هُوَ الرَّزّاقُ ذُو القُوَّةِ المَتِينُ ذاريات آيه 58.
غم روزي مخور بر هم مزن اوراق دفتر را
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 31)- شش حکم مهم- در تعقیب بخشهای مختلفی از احکام اسلامی که در آیات گذشته آمد در اینجا به بخش دیگری از این احکام پرداخته و شش حکم مهم را ضمن پنج آیه با عباراتی کوتاه اما پرمعنی و دلنشین شرح میدهد.
1- نخست به یک عمل زشت- جاهلی که از فجیعترین گناهان بود- اشاره
ج2، ص634
کرده، میگوید: «و فرزندان خود را از ترس فقر به قتل نرسانید» (وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلاقٍ).
روزی آنها بر شما نیست، «آنها و شما را ما روزی میدهیم» (نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیَّاکُمْ).
«چرا که قتل آنها گناه بزرگی بوده و هست» (إِنَّ قَتْلَهُمْ کانَ خِطْأً کَبِیراً).
از این آیه به خوبی استفاده میشود که وضع اقتصادی اعراب جاهلی آنقدر سخت و ناراحت کننده بوده که حتی گاهی فرزندان دلبند خود را- اعم از پسر و دختر- از ترس عدم توانایی اقتصادی به قتل میرساندند.
البته همین جنایت در شکل دیگری در عصر ما و حتی به اصطلاح در مترقیترین جوامع انجام میگیرد، و آن اقدام به سقط جنین در مقیاس بسیار وسیع به خاطر جلوگیری از افزایش جمعیت و کمبودهای اقتصادی است.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم