آیه 43 سوره حجر: تفاوت بین نسخهها
(←معانی کلمات آیه) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | موعدهم: موعد ، اسم مكان است به معنى وعدگاه ، محلى كه وعده در آن انجام | + | موعدهم: موعد ، اسم مكان است به معنى وعدگاه ، محلى كه وعده در آن انجام مى شود.<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> |
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۱۰
<<42 | آیه 43 سوره حجر | 44>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و البته وعدهگاه جمیع آن مردم گمراه نیز آتش دوزخ خواهد بود.
و مسلماً دوزخ، وعده گاه همگی آنان است.
و قطعاً وعدهگاه همه آنان دوزخ است،
و جهنم ميعادگاه همه است.
و دوزخ، میعادگاه همه آنهاست!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
موعدهم: موعد ، اسم مكان است به معنى وعدگاه ، محلى كه وعده در آن انجام مى شود.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ «43»
و البتّه دوزخ وعدهگاه همگى آنهاست.
لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ «44»
براى آن هفت در است، براى هر در بخشى از آن گمراهان تقسيم شدهاند.
جلد 4 - صفحه 462
نکته ها
هفت درب دوزخ، شايد اشاره به تعداد زياد آن باشد. يعنى عوامل بسيارى سبب جهنمى شدن انسان مىشود. نظير آيه 27 لقمان كه مىفرمايد: اگر درختان قلم وهفت دريا مركب شوند، «وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ» نمىتوانند كلمات خدا را بنويسند. كنايه از اينكه مخلوقات الهى به قدرى زيادند كه قابل شماره و حساب نيستند.
پیام ها
1- هر يك از بهشت و دوزخ راههايى دارد. «لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ»
(در نهجالبلاغه مىخوانيم كه مجاهدان درب خاصى براى بهشت دارند)
2- دوزخ همچون بهشت، طبقات و مراتبى دارد وهركس مطابق جرمش كيفر مىشود. «لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ (43)
«1» تفسير برهان، جلد 2، صفحه 344، حديث هفتم.
جلد 7 - صفحه 113
وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ: و بدرستى كه جهنم وعدهگاه و جايگاه ابليس و تابعان او است تماما، يعنى همه به بدى افعال خود داخل آتش جهنم و معذب شوند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ (36) قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ (37) إِلى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ (38) قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ (39) إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ (40)
قالَ هذا صِراطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ (41) إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ (42) وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ (43) لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ (44)
ترجمه
گفت اى پروردگار من پس مهلت ده مرا تا روزى كه برانگيخته ميشوند
گفت پس همانا تو از مهلت داده شدگانى
تا روز وقت دانسته شده
گفت پروردگار من براى آنكه موجب گمراهى من شدى هر آينه زينت ميدهم براى
جلد 3 صفحه 253
ايشان در زمين و هر آينه گمراه ميكنم آنها را بتمامى
مگر بندگان تو از آنها كه خالص شدگانند
گفت اين راهى است بر من راست
همانا بندگان من نيست مر تو را بر ايشان سلطنتى مگر كسانيكه پيروى كردند تو را از گمراهان
و همانا جهنم هرآينه وعده گاه آنها است تمامى
مر آنرا است هفت دراز براى هر درى است از آنها پارهاى قسمت شده.
تفسير
ابليس پس از آنكه از درگاه ربوبيّت رانده و از رحمت رحيميه نااميد گرديد از خداوند بپاداش عباداتى كه تا آنزمان كرده بود در خواست نمود كه خداوند باو تا قيامت كه روز بعث خلايق است عمر دهد و عذاب نفرمايد او را و اين مهلت را خداوند باو داد ولى تصريح بروز قيامت نفرمود بلكه فرمود تا روز كه وقت آن معلوم است براى خدا كه محتمل است روز قيامت باشد چنانچه جمعى گفتهاند و محتمل است روز مرگ خلائق باشد كه آنوقتى است كه نفخه اوّل صور دميده ميشود چنانچه در علل از امام صادق عليه السّلام نقل شده و فرموده است ابليس ميان نفخه اوّل و دوم ميميرد و محتمل است روز بعث و ظهور امام زمان باشد چنانچه عياشى ره از آنحضرت نقل نموده و آنكه امام زمان آن ملعون را در مسجد كوفه ميكشد و آن روز وقت معلوم است و آنملعون پس از گرفتن مهلت عرضه داشت اى پروردگار من براى آنكه امر نمودى مرا بسجود آدم كه شأن من نبود و اين موجب محروميت من شد از رحمت تو زينت ميدهم در نظر بنى آدم باطل و معصيت تو را و گمراه ميكنم ايشانرا بتمامى مگر بندگان تو را از آنها كه خالص نمودى ايشانرا براى طاعت خود و بعضى مخلصين بكسر لام قرائت نمودهاند يعنى مگر بندگان تو را كه خالص نمودند نفوس خود را براى طاعت تو و نسبت اغواء بخداوند بگمان شيطان رجيم بود كه تصوّر مينمود امر خداوند بسجود موجب گمراهى او شده با آنكه تكبر و غرور و خودسرى او موجب گمراهى و بدبختى و شقاوت ابدى او گرديد و الا خداوند كسيرا اغواء و اضلال نميفرمايد مگر مراد از اغواء نوميدى و محروميت باشد چنانچه مكرر در مواردى ذكر شده كه مراد از اضلال ترك اعانت و مخذوليت است و اينجا هم بعضى گفتهاند و محتمل است مراد از اغواء حكم الهى بغوايت و ضلالت ابليس باشد يعنى براى آنكه حكم كردى بغوايت و ضلالت من گمراه
جلد 3 صفحه 254
ميكنم بندگان تو را و اين حكم را استفاده نموده از لعنت ابدى و طرد خود از درگاه احديّت در كلام الهى و اين معنى را نديدم كسى ذكر كرده باشد از مفسّرين با آنكه بنظر حقير لطيف و مناسب است و معانى ديگرى ذكر كردهاند كه ظاهرا بىوجه و دور از نظر و ذوق است در هر حال اين موجب لجاج و عناد و عداوت او با خدا و حضرت آدم عليه السّلام و اولاد او گرديد و كافر شد بكفرى كه اشدّ اقسام كفر است با آنكه معتقد بود بوحدانيّت خدا و نبوّت انبياء او پس بايد پناه برد بخدا از وجود اين صفات در نفس كه چه بسيار شخص را به اسفل السّافلين جهنّم خواهد كشاند و خداوند در جواب شيطان فرمود اين اخلاص در عقائد و اعمال كه خودت گفتى راهى است بسوى من اگر كلمه على بمعناى الى باشد چنانچه بعضى گفتهاند يا راهى است كه لازم است بر من رعايت آن كه فيض ره فرموده و آن راه مستقيم و راست است انحراف و اعوجاجى ندارد هر كس ميتواند از آنراه بمن و اصل شود و تو نميتوانى كسيرا باجبار از آنراه باز دارى چون تو بر بندگان من سلطنت ندارى فقط ميتوانى آنها را وسوسه نمائى و از راه راست باز دارى و در اين صورت آنها خودشان باختيار در تحت تصرّف و سلطنت تو در آمدهاند و از من بىلطفى نسبت بآنها نشده و موعد ما با آنها جهنم است كه تمامى بايد در آن جاى گيرند و آن هفت در دارد و هر درى مخصوص بدستهاى از گمراهان و اتباع شيطان است و بعضى كلمه على را بكسر لام بر وزن فعيل قرائت نمودهاند و در مجمع اين قرائت را نسبت بامام صادق عليه السّلام داده و بعلوّ شرف تفسير ميشود و در كافى از آنحضرت اين قرائت بطورى نقل شده كه فيض ره احتمال داده بنحو اضافه صراط بعلى باشد يعنى اين راه راست ولايت على عليه السّلام است كه مستقيم است و از امام سجّاد عليه السّلام عيّاشى ره نقل نموده كه آن امير المؤمنين عليه السّلام است و بنابراين كلمه هذا اشاره بوجود مبارك آنحضرت است كه شايد شبح آن در عرش موجود و مرئى بوده است و نيز در كافى از آنحضرت نقل نموده كه و اللّه نيست مراد از بندگانى كه شيطان بر آنها سلطنت ندارد مگر ائمه و شيعيان ايشان و عيّاشى ره نيز اين معنى را از آنحضرت نقل نموده و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه موعد وقوف مردم است بر صراط و نيز قمّى ره فرمودم كه داخل ميشود در هر درى از درهاى جهنم اهل ملّتى و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه فرمود جهنّم
جلد 3 صفحه 255
را هفت در است طبقهها دارد هر طبقهاى فوق طبقهاى است و يك دست مبارك را روى دست ديگر گذارد و فرمود اين چنين است خداوند جنان را بر زمين وضع فرمود و نيران را بعضى فوق بعضى اسفل آنها جهنّم است و فوق آن لظى و فوق آن حطمه و فوق آن سقر و فوق آن جحيم و فوق آن سعير و فوق آن هاويه و در روايت ديگرى اسفل را هاويه ذكر نموده و اعلى را جهنّم و بعضى براى هر در و طبقهاى اهلى ذكر كردهاند و چون دليلى براى آن اقامه و مناسبتى اعتبار نشده بود حقير نقل ننمودم بلى از روايت خصال از امام صادق عليه السّلام استفاده ميشود كه يك در مخصوص باهل شرك و يك در مخصوص به بنى اميّه و يك در مخصوص بنو اصب و خوارج و كسانى است كه از ائمه اطهار اعراض نمودهاند و اين هم معلوم است كه درك اسفل جايگاه منافقان است و بنظر حقير طبقات بحسب مراتب تبعيّت از شيطان است و از زير زمين شروع شده پائين ميرود و البتّه گناهكاران از اهل ايمان در طبقه اوّل جاى دارند كه عذابش خفيفتر و وقوفش آسانتر است و محتمل است مراد از هفت در دوزخ هفت معصيت كبيره باشد كه جمعى كبائر را منحصر بآنها دانستهاند شرك و قتل و قذف و اكل مال يتيم و زنا و فرار از جهاد و عقوق و الدين و بعضى هفت در جهنّم را عبارت از هفت خلق كه اصول اخلاق ذميمه است دانستهاند كه در اوّل كتاب ذيل آيه اهدنا الصراط المستقيم ذكر شد و اللّه اعلم ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوعِدُهُم أَجمَعِينَ (43)
(محققا جهنم محليست که بآنها يعني غاوين و عدد داده شده بالتمام که تمام آنها در آن داخل ميشوند) يكي از عقائده حقه وجود بهشت و جهنّم است که الآن موجود است و آيات و أخبار بر وجود اينکه دو بسيار داريم أمّا محلّ آنها كجا است، اما بهشت بنص قرآن در سدرة المنتهي که ميفرمايد:
وَ لَقَد رَآهُ نَزلَةً أُخري عِندَ سِدرَةِ المُنتَهي عِندَها جَنَّةُ المَأوي و النجم آيه 14) لكن سدرة المنتهي كجا است معلوم نيست، و اما جهنّم بعضي گفتند در تخوم أرض است، و يكي از شواهد آن را استكشافات جديده قرار دادند که زمين را هر چه حفر كنند حرارتش زياد ميشود تا برسد بجايي که هر فلز را آنجا ببرند بفوري آب ميشود و وعده إلهي تخلّف پذير نيست إِنَّ اللّهَ لا يُخلِفُ المِيعادَ آل عمران آيه 7.
و افراد بشر چند قسم هستند مؤمن صالح متقي ميعادش بهشت است، و غير مؤمن که مقصر باشد جهنم است خواه مشرك باشد يا كافر يا ضال يا منكر ضروري يا شاك در دين که بالتمام از غاوين هستند و غير مؤمن قاصر نه قابليت بهشت دارد نه استحقاق جهنم و مؤمن غير صالح و غير متقي اگر با إيمان و آمرزيده مرد يا مورد شفاعت شد أهل بهشت و إلّا بمقدار معاصي گرفتار است و بالاخره بواسطه ايمانش بهشت ميرود و در اينکه آيه وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوعِدُهُم أَجمَعِينَ که هميشه در جهنم هستند غاوين را ميفرمايد: که دسته دوم هستند که غير مؤمن باشد عن تقصير.
43
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 43)- سپس صریحترین تهدیدهای خود را متوجه پیروان شیطان کرده، میگوید: «و جهنم میعادگاه همه آنهاست» (وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ).
گمان نکنند که آنها از چنگال مجازات میتوانند فرار کنند و یا به حساب آنها رسیدگی نمیشود.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم