کاربر:سید مهدی خدایی/یادداشت: تفاوت بین نسخهها
(1) |
(1) |
||
سطر ۴: | سطر ۴: | ||
==شناختنامه== | ==شناختنامه== | ||
− | ابوالبختری عاص بن هشام(یا هاشم) یکی از سران مشرکان قریش در زمان رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود. ابوالبختری اگر چه همراه با دیگر مشرکان قریش با دعوت رسول خدا مبارزه می کرد اما اقدامات او نسبت به دیگر مشرکان قریش از نرمش و مدارای بیشتری برخوردار بود. | + | ابوالبختری عاص بن هشام(یا هاشم) یکی از سران مشرکان قریش در زمان رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود. ابوالبختری اگر چه همراه با دیگر مشرکان قریش با دعوت رسول خدا مبارزه می کرد اما اقدامات او نسبت به دیگر مشرکان قریش از نرمش و مدارای بیشتری برخوردار بود. <ref>أنساب الأشراف،ج1،ص:147</ref> از جمله اینکه با طولانی شدن محاصره مسلمانان در شعب ابی طالب ابوالبختری به همراه چند نفر دیگر پیمان نامه مشرکان درباره محاصره مسلمانان را نقض کردند.<ref>أسدالغابة،ج2،ص:314</ref> |
− | |||
− | از جمله اینکه با طولانی شدن محاصره مسلمانان در شعب ابی طالب ابوالبختری به همراه چند نفر دیگر پیمان نامه مشرکان درباره محاصره مسلمانان را نقض کردند.<ref>أسدالغابة،ج2،ص:314</ref> | ||
==تمسخر پیامبر== | ==تمسخر پیامبر== | ||
سطر ۱۳: | سطر ۱۱: | ||
==مرگ== | ==مرگ== | ||
− | ابوالبختری در جنگ بدر در سپاه مشرکان حاضر بود. اما رسول خدا به ابوالبختری امان داد و مسلمانان دستو ر داد او را نکشند. یکی از مسلمانان به نام مجذّر بن زیاد | + | ابوالبختری در جنگ بدر در سپاه مشرکان حاضر بود. اما رسول خدا به ابوالبختری امان داد و مسلمانان دستو ر داد او را نکشند. یکی از مسلمانان به نام مجذّر بن زیاد خود را به ابوالبختری رساند و و به او اطلاع داد که رسول خدا به او امان داده است و از او خواست تا تسلیم شود. ابوالبختری از مجذر خواست تا به دوستش جناده بن ملیحه نیز امان داده شود اما جناده نپذیرفت و ابوالبختری خشمگین شد و به او حمله کرد ولی به دست مجذر کشته شد.<ref>أنساب الأشراف،ج1،ص:146</ref> |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | ابوالبختری خواست تا به دوستش جناده بن ملیحه نیز | ||
− | ابوالبختری | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
سطر ۷۰: | سطر ۳۵: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | + | *أسد الغابة فى معرفة الصحابة، عز الدين بن الأثير أبو الحسن على بن محمد الجزرى(م 630)، بيروت، دار الفكر، 1409/1989. | |
+ | * كتاب جمل من انساب الأشراف، أحمد بن يحيى بن جابر البلاذرى (م 279)، تحقيق سهيل زكار و رياض زركلى، بيروت، دار الفكر، ط الأولى، 1417/1996. | ||
+ | * العبر تاريخ ابن خلدون، ترجمه عبد المحمد آيتى، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى، چ اول، 1363ش.ُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّ | ||
+ | |||
[[رده:شخصیتهای شان نزول آیات قرآن]] | [[رده:شخصیتهای شان نزول آیات قرآن]] |
نسخهٔ ۲۳ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۱۵
ابوالبخترى، عاص بن هشام(یا هاشم) نام یکی از سران مشرك قريش است. وی علی رقم مخالفت با دعوت پیامبر اسلام همواره موضع گیری ملایمی نسبت به مسلمانان داشت و به همین جهت بود که پیامبر در جنگ بدر به مسلمانان دستور دادند که کسی حق ندارد او را بکشند. نام او در شأن نزول برخی از آیات قرآن در مذمت رفتار مشرکان دیده می شود.
محتویات
شناختنامه
ابوالبختری عاص بن هشام(یا هاشم) یکی از سران مشرکان قریش در زمان رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود. ابوالبختری اگر چه همراه با دیگر مشرکان قریش با دعوت رسول خدا مبارزه می کرد اما اقدامات او نسبت به دیگر مشرکان قریش از نرمش و مدارای بیشتری برخوردار بود. [۱] از جمله اینکه با طولانی شدن محاصره مسلمانان در شعب ابی طالب ابوالبختری به همراه چند نفر دیگر پیمان نامه مشرکان درباره محاصره مسلمانان را نقض کردند.[۲]
تمسخر پیامبر
حمایت بنی هاشم از پیامبر صلی الله علیه و آله باعث شد که قریش نتوانند اقدام خشونت باری علیه ایشان انجام دهند به همین دلیل ایشان را به جادوگرى و كهانت و جنون و شاعرى متهم کردند تا مانع پیروی مردم از ایشان شوند. یکی از آن مسخره کنندگان ابو البخترى عاص بن هشام بود. [۳]
مرگ
ابوالبختری در جنگ بدر در سپاه مشرکان حاضر بود. اما رسول خدا به ابوالبختری امان داد و مسلمانان دستو ر داد او را نکشند. یکی از مسلمانان به نام مجذّر بن زیاد خود را به ابوالبختری رساند و و به او اطلاع داد که رسول خدا به او امان داده است و از او خواست تا تسلیم شود. ابوالبختری از مجذر خواست تا به دوستش جناده بن ملیحه نیز امان داده شود اما جناده نپذیرفت و ابوالبختری خشمگین شد و به او حمله کرد ولی به دست مجذر کشته شد.[۴]
- برخى از مفسران نزول آيات 90 تا 93 از سوره حجر را درباره او و برخی دیگر از مشرکان قریش دانسته اند. در این آیات آمده است: «كَما أَنْزَلْنا عَلَى الْمُقْتَسِمينَ.الَّذينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضينَ. فَوَ رَبِّكَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعينَ. عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ»؛همانگونه كه(عذاب را) به آن تقسيم كنندگان فرود آورديم. آنكسان كه قرآن را به چند پاره تقسيم كردند. پس سوگند به پروردگارت كه از همه شان بگرد هم بازخواست كنيم. در باره كارى كه می کردند
در این آیات خداوند «مقتسمین» را مذمت فرموده است.در باره اینکه «مقتسمین» به چه معناست و اشاره به چه افرادی دارد اقوال مختلفی بیان شده از جمله:
- سران کفّار باشند که نیروهایى را در ایام حج بر سر جاده ها و ورودى هاى مکّه تقسیم مى کردند، تا به مسافران بگویند که شخصى به نام محمّد (ص) ادّعاهایى دارد، مبادا به سخنان او گوش فرا دهید. آنان پیامبر را کاهن و ساحر و مجنون معرّفى مى کردند.
- گروهى که قرآن را در میان خود تقسیم کردند، تا هر یک مشابه بخشى از قرآن را بیاورند.
- کسانى که به بخشى از قرآن عمل و بخشى را رها مى کردند.
برخی مفسران ابوالبخترى را یکی از «مقتسمین» دانسته اند[۵]
آيه 66 سوره حج(22) در ناسپاسى و انكار نشانههاى قدرت و وحدانيت خداوند از سوى ايشان،[۶]
آيات 4 تا 10 سوره ص(38) درباره سخنان كفرآميز وى و انكار نبوت پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شدهاست.[۷] بر اساس اقوالى، آيات 30 و 36 سوره انفال(8)،[۸] 4سوره عنكبوت(29)، [۹] 1 سوره محمد(47) و 29 سوره مطففين(83) نيز در شأن وى و همفكرانش نازل شده است.[۱۰]
پانویس
- ↑ أنساب الأشراف،ج1،ص:147
- ↑ أسدالغابة،ج2،ص:314
- ↑ تاريخ ابن خلدون/ترجمه متن،ج1،ص:396
- ↑ أنساب الأشراف،ج1،ص:146
- ↑ نک: تفسير قرطبى، ج10، ص39.
- ↑ تفسير قرطبى، ج12، ص62.
- ↑ مجمعالبيان، ج7ـ8، ص 725 و 726.
- ↑ مجمعالبيان، ج3ـ4، ص826 و 832؛ اسبابالنّزول، واحدى، ص195.
- ↑ تفسيرقرطبى، ج13، ص216.
- ↑ همان، ج16، ص148 و ج14، ص175.
منابع
- أسد الغابة فى معرفة الصحابة، عز الدين بن الأثير أبو الحسن على بن محمد الجزرى(م 630)، بيروت، دار الفكر، 1409/1989.
- كتاب جمل من انساب الأشراف، أحمد بن يحيى بن جابر البلاذرى (م 279)، تحقيق سهيل زكار و رياض زركلى، بيروت، دار الفكر، ط الأولى، 1417/1996.
- العبر تاريخ ابن خلدون، ترجمه عبد المحمد آيتى، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى، چ اول، 1363ش.ُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّ