کاربر:سید مهدی خدایی/یادداشت: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(منابع)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
شاعر، ادیب، دانشمند و  محدث سرشناس در صدر اسلام و از یاران امام علی، امام حسن، امام حسین و امام زین العابدین علیهم السلام است. او علم نحو را با راهنمایی و دستور امام علی علیه السلام برای اولین بار تدوین نمود.
 
==نسب و ولادت==
 
او ظالم بن عمرو بن سفیان بن جندل بن یعمر کنانی معروف به ابوالاسود دئلی <ref>اسدالغابة، ج3، ص113</ref>  است. ابوالاسود از قبیله مضر و از تیره بنی کنانه بود که در اطراف مکه سکونت داشتند.
 
ابوالاسود پیش از رحلت پیامبر ایمان آورد اما ایشان را ندید بنابراین از صحابه رسول الله نبوده و در زمره تابعین به حساب می آید <ref> أسد الغابة في معرفة الصحابة، ج‏2، ص: 485 </ref>           
 
==ابوالاسود در دوران امام علی(ع)==
 
ابوالاسود، یکی از شیعیان و پیروان سرشناس امیرالمؤمنین[[علی]] علیه السلام بود. <ref>رجال الكشى، ج‏2، ص: 476</ref>
 
در منابع تاریخی حکایاتی از شدت علاقه مندی او به امام(ع) نقل شده است.
 
از آن جمله گفتگوی او با ابن زیاد است که از ابوالاسود پرسید:  محبت و علاقه تو نسبت به علی ابن ابی‌طالب چگونه است؟ او در پاسخ  گفت: من، علی را همان ‌طور دوست دارم که تو معاویه را دوست داری و من به او همان ‌قدر عشق می‌ورزم که تو با او دشمنی می‌ورزی. ولی خداوند متعال شاهد است که من از محبت خود جز [[آخرت]] هیچ نمی‌جویم و تو جز دنیا چیزی نمی‌خواهی. <ref> نیازمند منبع</ref>
 
  
او علاوه بر کسب علم و نقل روایات از ایشان در امور سیاسی و اجتماعی و  در جنگها نیز در کنار حضرت بود.
+
ابوالبخترى، عاص بن هشام نام یکی از سران مشرك قريش و از مخالفان دعوت پیامبر اسلام است.  
===ابوالاسود در جنگ جمل===
 
با ورود سپاه جمل به شهر بصره ابوالاسود با عایشه و طلحه و زبیر گفتگو کرد و با دلایل محکم اشتباهشان را به آنان گوشزد کرد و از نبرد با امام علی بر حذر داشت. <ref> امامت‏وسياست/ترجمه،ص:91</ref>  اما تلاش او بی فایده بود. او در این جنگ در کنار علی علیه السلام جنگید. <ref> الوافي بالوفيات، ج‏16، ص: 534</ref>                       
 
=== ابوالاسود در جنگ صفین===
 
در زمان جنگ صفین ابن عباس از سوی امام حاکم بصره  بود. او  ابوالاسود را در بصره جانشین خود کرد و خود به یاری امام شتافت <ref> اخبارالطوال/ترجمه،ص:206 </ref>  ابوالاسود شروع به جمع آوری نیرو برای امام نمود و اما فقط توانست 1700 را با خود به اردوگاه سپاه  امام علی در نخیله بیاورد  <ref> الإمامةوالسياسة،ج‏1،ص:84 </ref>   
 
نقل است که ابوالأسود در نخیله، معاویه را ملاقات نمود و معاویه به او گفت: تو به نتیجه داوری در صفین اعتراض کردی، هرگاه داوری آن روز را به عهده تو می‌گذاشتند، چگونه داوری می‌کردی؟
 
اگر تو این کار را بکنی، من هزاران نفر از مهاجر و انصار و اولاد آنان را جمع می‌کنم و بعد فریاد می‌زنم: «یا معشر من حضر، أرجل من المهاجرین السابقین أحق بالخلافه أم رجل من الطلقاء؛ ای حاضران! بگویید تا بدانم آیا مردی که جزو مهاجران و از سابقین به اسلام است (امام علی علیه السلام)، سزاوار به خلافت است یا کسی که از طلقا است و به دست رسول اکرم صلی الله علیه و آله آزاد شده (معاویه)؟».<ref>  روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات، ج‏4، ص: 168</ref>
 
===مبارزه با خوارج===
 
پس از پایان جنگ صفین و پیش آمدن ماجرای حکمیت، فتنه خوارج از بصره و دیگر نقاط آغاز شد که مدتی بعد به جنگ نهروان انجامید. با خارج شدن خوارج از بصره، ابن عباس که حاکم بصره بود ابو الاسود را به همراه هزار سوار به تعقيب آنان فرستاد و او در محل پل شوشتر به آنها رسيد، اما شب فرارسيد و خوارج از چنگ او گريختند و از دجله گذشتند و خود را به نهروان رساندند. <ref> اخبارالطوال/ترجمه،ص:251</ref>
 
  
==ابو الاسود  در دوران امام حسن و امام حسین علیهما السلام==
+
نام او در شأن نزول برخی از ایات قرآن دیده می شود از جمله:
ابوالاسود بعد از شهادت امام علی علیه السلام حضور کمتری در صحنه سیاسی و اجتماعی جامعه ایفا نمود به همین دلیل گزارشهای اندکی از زندگی او در این دوران وجود دارد. البته همین گزارشهای اندک نشان دهنده گرایش او به ائمه اطهار علیهم السلام است. از جمله اینکه  بعد از شهادت امام علی علیه السلام ابو الاسود مردم بصره را به بیعت با امام حسن علیه السلام دعوت نمود. عده ای سخن او را پذیرفتند  و عده ای دیگر به معاویه پیوستند.<ref>نیازمند منبع</ref>
 
  
از زندگی ابوالاسود در دوران امام حسین تنها مرثیه ای که در شهادت ایشان سروده به جای مانده است. در بخشی از این مرثیه آمده است:
+
*برخى از مفسران نزول آيات 90 تا 93 [[سوره حجر]] را درباره او دانسته اند. در این آیات آمده است: {{متن قرآن|«كَما أَنْزَلْنا عَلَى الْمُقْتَسِمينَ.الَّذينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضينَ. فَوَ رَبِّكَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعينَ. عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ»}}؛همانند عذابى كه بر تقسيم‏كنندگان نازل كرديم. آنان كه قرآن را به اقسام تقسيم كرده بودند. به پروردگارت سوگند كه همه را بازخواست كنيم. به خاطر كارهايى كه می کرده اند.
{{بیت|أ يرجو معشر قتلوا حسينا|شفاعه جده يوم الحساب}}
 
آیا گروهی که حسین را کشتند امیدی به شفاعت جد او به روز حساب خواهند داشت؟<ref>الطبقات‏الكبرى،جلد5،ص:513</ref>
 
  
==فضل و دانش ابوالأسود==
+
قرطبی او را در زمره مقتسمین دانسته است. <ref>تفسير‌ قرطبى، ج‌10، ص‌39.</ref>  
او یکی از دانشمندان صدر اسلام بوده است.[[ذهبی]] دانشمند رجالی قرن هشتم درباره او می نویسد: او از شیعیان سرشناس علی و از کاملترین آنها از حیث عقل و نظر بود. <ref> 
 
                    تاريخ‏الإسلام،ج‏5،ص:278  </ref>   
 
[[جاحظ]] نیز درباره او می گوید: «خطیب عالم و کان قد جمع شدّة العقل و صواب الرأی و جودة اللسان و قول الشعر والظرف».<ref>  تاريخ الأدب العربي(فروخ)، ج‏1، ص: 348 </ref>؛ او سخنگویی دانشمند بود و عقل توانا  و درستی نظر و کیفیت زبان و شعر و نکته گویی در او جمع شده بود.
 
او اولین کسی بود که علم نحو را تدوین نمود. <ref>  رياض العلماء و حياض الفضلاء، ج‏3، ص: 24 </ref>
 
وی در زمره محدثانی است که شیعه و اهل سنت از او نقل روایت نموده اند <ref>ر.ک: بحار الأنوار (ط - بيروت): ج‏18، ص124؛ ج‏28، ص: 232؛ مستدرک حاکم، ج3، ص261، 308، ج4، ص550.</ref>
 
  
[[علامه امینی]] درباره او می نویسد: «تابعی متفق علی ثقته من رجال الصحاح الست؛<ref>الغدیر، ج3، ص93 و ج8، ص318.</ref> وی تابعی است که اهل سنت بر ثقه بودن وی اتفاق نظر دارند و از رجال صحاح شش گانه است».
+
و از «مقتسمين» برشمرده‌اند.
اکثر احادیثی که وی روایت کرده از امام علی علیه السلام می‌باشد ولی از عمر، عبدالله بن مسعود، اُبی بن کعب، ابوموسی، ابن عباس، عمران بن حصین و زبیر بن عوام نیز حدیث نقل کرده است.<ref> تاریخ مدینة دمشق، ج25، ص176.</ref>
 
او را از حیث سخنوری و فصاحت نیز فصیح‌ترین مردم دانسته‌اند. قتاده درباره او می گوید: «کان ابوالاسود الدؤلی من افصح الناس»؛ ابوالاسود از فصیح ترین مردم بود <ref> تاریخ مدینة دمشق، ج25، ص190.</ref> ابوالاسود خود در این باره می گوید:«إنی لأجد للحن غمزا کغمز اللحم»؛من در لحن، نرمی احساس می‌کنم (و برایم بسیار راحت و هموار است و) مثل نرمی گوشت می‌باشد».<ref>تاریخ مدینة دمشق، ج 25، ص 190.</ref>
 
==وفات==
 
در تاریخ وفات او اختلاف نظر وجود دارد. اما بیشتر مآخذ مرگ او را در ۶۹ق می‌دانند که طاعونِ کشنده‌ای بصره را فرا گرفت و بسیاری در آن جان باختند.<ref> تاریخ مدینة دمشق، ج 25، ص 211. </ref>
 
  
== حکایاتی از زندگی ابوالاسود==
+
گفته شده: آيات 90 ـ 95 درباره وى و ديگر سران شرك،<ref>مجمع‌البيان، ج‌5‌ـ‌6‌، ص‌678‌؛ تفسير‌ قرطبى، ج‌10، ص‌212.</ref> آيه 66 [[سوره حج]](22) در ناسپاسى و انكار نشانه‌هاى قدرت و وحدانيت خداوند از سوى ايشان،<ref>تفسير‌ قرطبى، ج‌12، ص‌62‌.</ref>
در تاریخ حکایات فراوانی از دوستی و محبت ابوالاسود به اهل بیت پیامبر و نیز طبع شاعرانه و حاضر جوابی و سخنوری او بیان شده است.در اینجا  برخی از این حکایات را نقل می نماییم:
+
 
=== چشم پوشیدن از بیت المال===
+
آيات 4 تا 10 [[سوره ص]](38) درباره سخنان‌ كفرآميز وى و انكار نبوت پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شده‌است.<ref>مجمع‌البيان، ج‌7‌ـ‌8‌، ص‌ 725 و 726.</ref> بر اساس اقوالى، آيات 30 و 36 [[سوره انفال]](8)،<ref>مجمع‌البيان، ج‌3‌ـ‌4، ص‌826 و 832‌؛ اسباب‌النّزول، واحدى، ص‌195. </ref> 4‌[[سوره عنكبوت]](29)، <ref> تفسير‌قرطبى، ج‌13، ص‌216. </ref> 1 [[سوره محمد]](47) و 29 [[سوره مطففين]](83) نيز در شأن وى و هم‌فكرانش نازل شده است.<ref>همان، ج‌16، ص‌148 و ج‌14، ص‌175.</ref>
ابوالأسود، دوستی به نام حرث بن خلید داشت که بسیار بخشنده و کریم بود. او روزی خطاب به ابوالأسود گفت: چرا از بیت المال بهره نمی‌بری و سود نمی‌جویی که هم خیر است و هم باعث بی‌نیازی؟ ابوالأسود پاسخ داد: خداوند من را با قناعت غنی و بی‌نیاز نمود و احتیاجی به بیت المال ندارم و بعد در ادامه گفت: بدان ای حرث! من بیت المال را ترک کردم و از آن استفاده نمی‌کنم به خاطر محبت به علی بن ابی‌طالب علیه السلام و به دلیل کینه و بغض این‌ها که بر بیت المال سیطره دارند.<ref>تاریخ من دفن فی العراق، ص287 به بعد؛ به نقل از فرهنگ کوثر 1389 شماره 82</ref>
 
=== بصیرت ابوالاسود نسبت به امام علی(ع) ===
 
ابوالأسود می‌گوید: من شاهد بودم و دیدم وقتی زبیر بر بیت المال [[بصره]] دست یافت و اموال آن را دید، این آیه را تلاوت کرد: «وعدکم مغانم کثیرة تأخذونها فجعل لکم هذه» و می‌گفت: آن چیزی که خداوند به ما وعده داده، این‌هاست. و دیدم وقتی [[امام علی]] علیه السلام طلا و جواهرات خزانه را دید، چنان با آنان برخورد کرد که گویا خاک‌اند. با خود گفتم: آن‌ها طلب دنیا می‌کنند و حضرت علی علیه السلام طلب [[آخرت]] و بصیرتم نسبت به مولا علی علیه السلام بیشتر شد <ref>تاریخ من دفن فی العراق، ص287 به بعد؛ به نقل از فرهنگ کوثر 1389 شماره 82</ref>
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
{{پانویس}}
  
 
==منابع==
 
==منابع==
* الإصابة فى تمييز الصحابة، احمد بن على بن حجر العسقلانى (م 852)، بيروت، دارالكتب العلمية، ط الأولى، 1415/1995.
+
فرهنگ قرآن، ج2.
* ابن اثير، على بن محمد، أسد الغابة في معرفة الصحابة، 6جلد، دار الفكر - لبنان - بيروت، چاپ: 1، 1409 ه.ق.
+
 
* كشى، محمد بن عمر، اختيار معرفة الرجال، 2جلد، موسسة آل البيت (عليهم السلام) لإحياء التراث - ايران - قم، چاپ: 1، 1404 ه.ق.
+
[[رده:شخصیت‌های شان نزول آیات قرآن]]
* خوانسارى، محمد باقر بن زين العابدين، روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات، 8جلد، دهاقانى (اسماعيليان) - ايران - قم، چاپ: 1، 1390 ه.ق.
 
* اخبار الطوال، ابو حنيفه احمد بن داود دينورى (م 283)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، نشر نى، چ چهارم، 1371ش
 
* مامقانى، عبدالله، تنقيح المقال في علم الرجال، 36جلد، موسسة آل البيت (عليهم السلام) لإحياء التراث - ايران - قم، چاپ: 1، 1431 ه.ق.
 
* تاريخ الاسلام و وفيات المشاهير و الأعلام، شمس الدين محمد بن احمد الذهبى (م 748)، تحقيق عمر عبد السلام تدمرى، بيروت، دار الكتاب العربى، ط الثانية، 1413/1993.
 
* فروخ، عمر، تاريخ الأدب العربي(فروخ)، 6جلد، دار العلم للملايين - لبنان - بيروت، چاپ: 8، 2006 م.
 
* مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بيروت) - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.
 
*الطبقات الكبرى، محمد بن سعد بن منيع الهاشمي البصري (م 230)، تحقيق محمد بن صامل السلمى، الطائف ، مكتبة الصديق، ط الأولى، 1414/1993.
 
[[رده:اصحاب امام علی علیه السلام]]
 

نسخهٔ ‏۲۱ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۵:۴۷


ابوالبخترى، عاص بن هشام نام یکی از سران مشرك قريش و از مخالفان دعوت پیامبر اسلام است.

نام او در شأن نزول برخی از ایات قرآن دیده می شود از جمله:

  • برخى از مفسران نزول آيات 90 تا 93 سوره حجر را درباره او دانسته اند. در این آیات آمده است: «كَما أَنْزَلْنا عَلَى الْمُقْتَسِمينَ.الَّذينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضينَ. فَوَ رَبِّكَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعينَ. عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ»؛همانند عذابى كه بر تقسيم‏كنندگان نازل كرديم. آنان كه قرآن را به اقسام تقسيم كرده بودند. به پروردگارت سوگند كه همه را بازخواست كنيم. به خاطر كارهايى كه می کرده اند.

قرطبی او را در زمره مقتسمین دانسته است. [۱]

و از «مقتسمين» برشمرده‌اند.

گفته شده: آيات 90 ـ 95 درباره وى و ديگر سران شرك،[۲] آيه 66 سوره حج(22) در ناسپاسى و انكار نشانه‌هاى قدرت و وحدانيت خداوند از سوى ايشان،[۳]

آيات 4 تا 10 سوره ص(38) درباره سخنان‌ كفرآميز وى و انكار نبوت پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شده‌است.[۴] بر اساس اقوالى، آيات 30 و 36 سوره انفال(8)،[۵] 4‌سوره عنكبوت(29)، [۶] 1 سوره محمد(47) و 29 سوره مطففين(83) نيز در شأن وى و هم‌فكرانش نازل شده است.[۷]

پانویس

  1. تفسير‌ قرطبى، ج‌10، ص‌39.
  2. مجمع‌البيان، ج‌5‌ـ‌6‌، ص‌678‌؛ تفسير‌ قرطبى، ج‌10، ص‌212.
  3. تفسير‌ قرطبى، ج‌12، ص‌62‌.
  4. مجمع‌البيان، ج‌7‌ـ‌8‌، ص‌ 725 و 726.
  5. مجمع‌البيان، ج‌3‌ـ‌4، ص‌826 و 832‌؛ اسباب‌النّزول، واحدى، ص‌195.
  6. تفسير‌قرطبى، ج‌13، ص‌216.
  7. همان، ج‌16، ص‌148 و ج‌14، ص‌175.


منابع

فرهنگ قرآن، ج2.