آیه 2 سوره ملک: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | «خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیَاةَ»: مرگ و زندگی را مقدّر کرده و پدید آورده است | + | «خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیَاةَ»: مرگ و زندگی را مقدّر کرده و پدید آورده است. |
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ کنونی تا ۲ اوت ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۲۱
<<1 | آیه 2 سوره ملک | 3>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
خدایی که مرگ و زندگانی را آفرید که شما بندگان را بیازماید تا کدام نیکوکارتر (و خلوص اعمالش بیشتر) است و او مقتدر و بسیار آمرزنده است.
آنکه مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارترید، و او توانای شکست ناپذیر و بسیار آمرزنده است.
همانكه مرگ و زندگى را پديد آورد تا شما را بيازمايد كه كدامتان نيكوكارتريد، و اوست ارجمند آمرزنده.
آن كه مرگ و زندگى را بيافريد، تا بيازمايدتان كه كدام يك از شما به عمل نيكوتر است و اوست پيروزمند و آمرزنده.
آن کس که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما بهتر عمل میکنید، و او شکستناپذیر و بخشنده است.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیَاةَ»: مرگ و زندگی را مقدّر کرده و پدید آورده است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
سیمای سوره ملك
سوره ملك، آغازين سوره جزء بيست و نهم قرآن كريم است. اين سوره از سورههاى مكّى و داراى سى آيه مىباشد. نام ديگر اين سوره، «تبارك» است.
«مُلك» و «تبارك»، هر دو برگرفته از آيه اول است و به ترتيب به معناى «فرمانروايى» و «پر بركت» مىباشند.
محتواى اين سوره به طور كلى شامل سه محور زير است:
1. مباحثى در مورد مبدأ هستى، صفات خداوند، نظام شگفتانگيز خلقت، آفرينش هستى و انسان و ابزارهاى انسان براى شناخت.
2. بحث هايى درباره معاد، عذاب دوزخ و گفتگوى جهنميان در قيامت.
3. تهديد كافران و ظالمان به عذابهاى دنيوى و اخروى.
در فضيلت اين سوره آمده است: قرائت اين سوره موجب نجات از عذاب قبر است. «1»
«1». تفسيرنورالثقلين.
جلد 10 - صفحه 145
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
تَبارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «1» الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ «2»
مايه خير و بركت و بلند مرتبه است آن (خدايى) كه فرمانروايى به دست اوست و او بر هر چيزى تواناست. او كه مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كداميك از شما كار بهترى انجام مىدهيد و اوست عزّتمند و آمرزنده.
نکته ها
علاوه بر اين سوره، سوره فرقان نيز با كلمه «تَبارَكَ» آغاز شده است.
«تَبارَكَ» از مصدر «بركات» هم به معناى خير پايدار است و هم به معناى بلند مرتبه ضمناً به محلى كه در آن آب جمع مىشود، «بِركه» مىگويند.
هدف از آفرينش انسان چيست؟
پاسخ: قرآن چهار هدف را براى آفرينش انسان بيان كرده است:
الف) عبادت كردن. در قرآن مىخوانيم: ما جن وانس را جز براى عبادت نيافريديم. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» «1»
ب) انتخاب راه صواب از ناصواب و رسيدن به رشد و كمال در سايه آزمايشهاى الهى: «خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ»
ج) رحمت بر مردم. قرآن هدف ديگر خلقت را رحمت خاص خداوند بر مردم ذكر مىكند و
«1». ذاريات، 56.
جلد 10 - صفحه 146
مىفرمايد: (انسانها) براى آن آفريده شدند كه به رحمت خاص خداوند هدايت شوند: «إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ» «1»
كار «حسن» و نيك چه شرايطى دارد؟
كار نيك، كارى است كه از نظر هدف، زمان، مكان، ضرورت، تداوم، ابزار مورد استفاده، همكاران، بهره گيران، استقامت در كار، استحكام، نظم، آيندهنگرى در عمل، اولويتهاى مورد نياز، نشاط، اعتدال، دقّت، سرعت و سلامت كار، مورد سنجش و برنامه ريزى قرار گرفته باشد و به دور از آفتهاى عجب، حبط، ريا و سمعه انجام پذيرد.
خداوند متعال هم در دنيا حكومت دارد: «بِيَدِهِ الْمُلْكُ» و هم در آخرت حاكم است. «الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ» «2»
خداوند، حاكم يگانه است: «لَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ» «3»*، «بِيَدِهِ الْمُلْكُ» و حكومت او همراه با قداست است. «الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ» «4»*
جلوههاى بركت خداوند هم در تكوين و آفرينش وجود دارد: تَبارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ ...
خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ و هم در تشريع و قانونگذارى. «تَبارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقانَ» «5»
امام صادق عليه السلام ذيل آيه فرمود: مراد عمل بيشتر نيست، بلكه مراد بهترين عمل است و آن انجام عمل است همراه با خشيت الهى و نيّت صادق و نيكوكارى. «6»
پیام ها
1- گرچه قرآن درباره خودش و پيامبرى كه بر وى نازل شده، كلمه «تَبارَكَ» را به كار برده است، ولى سرچشمه تمام بركات، خداوند و قدرت اوست. «تَبارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»
2- تمام قدرتها و حكومتها از بين رفتنى هستند، تنها حكومت خداوند ابدى است. «بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»
«1». هود، 119.
«2». حج، 76.
«3». فرقان، 2.
«4». جمعه، 1.
«5». فرقان، 1.
«6». كافى، ج 2، ص 16.
جلد 10 - صفحه 147
3- حكومتهاى دنيا، جزيى، موقّت و محدود است و لذا بركت گستردهاى ندارد. «تَبارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ»
4- تقدير مرگ و حيات، جلوهاى از حاكميّت مطلق خداوند است. بِيَدِهِ الْمُلْكُ ... خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ
5- حاكمان دنيايى، در همه امور قدرت ندارند، ولى خداوند حاكم و بر همه چيز قادر است. «بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»
6- مرگ به معناى فنا و نابودى نيست، بلكه امرى وجودى است كه آفريده شده و آن انتقال از اين دنيا به دنياى ديگر است. «خَلَقَ الْمَوْتَ»
7- آفرينش مرگ، آزمايشى براى ظهور صبر، و آفرينش حيات، آزمايشى براى ظهور شكر است. «خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ»
8- آفريدهها همه هدفمندند و هيچ چيز، عبث آفريده نشده است و خداوند انسان را براى تكامل انتخابى آفريده است. «لِيَبْلُوَكُمْ»
9- جوهره انسان در لابلاى گرفتارىها و تلخ و شيرينىها روشن مىشود. «خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ»
10- آزمايش الهى براى مشخص شدن علم خداوند نيست، زيرا او همه چيز را از قبل مىداند؛ بلكه براى آن است كه عملى از ما صادر شود. «لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا» (مثل استادى كه معلومات شاگردش را مىداند، ولى او را امتحان مىكند تا استحقاق نمره شاگرد جلوه كند.)
11- ملاك عمل، كيفيّت است نه كميّت. «أَحْسَنُ عَمَلًا» (نه «اكثر عملا»)
12- آزمايش الهى هميشگى وبراى همه است. «لِيَبْلُوَكُمْ» (نشان استمرار است)
13- به خوب بودن كار، قانع نباشيم، بايد بهترين كار انجام شود. «أَحْسَنُ عَمَلًا»
14- تنها حكومت و قدرت خدا شكستناپذير است. بِيَدِهِ الْمُلْكُ ... قَدِيرٌ ... هُوَ الْعَزِيزُ
15- عزّت و قدرت خداوند همراه با رأفت و رحمت است. «الْعَزِيزُ الْغَفُورُ»
16- از شكست در آزمايشهاى الهى مأيوس نشويد، كه او بخشنده است. «الْغَفُورُ»
تفسير نور(10جلدى)، ج10، ص: 148
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ «2»
الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ: آن خدائى كه بيافريد مرگ و زندگانى را، يا تقدير فرمود موت و حيات را. مراد موت آدميان است در دنيا، و زنده كردن ايشان است در عقبى؛ يا موت نطفه، و حيات ايلاج روح است در آن.
بيان: نزد بعض مفسرين، ظاهر آنست كه موت كيفيت موجوده است مانند حيات، و بين اين دو تقابل تضاد است. زمخشرى در كشاف گفته: حيات چيزى است كه صحيح باشد به وجود او احساس محسوسات، و موت عدم آنست. و معنى خلق موت و حيات، ايجاد اين مصحح و اعدام آنست. بنابراين، بين اين دو تقابل عدم و ملكه باشد. نزد بعضى مراد موت و حيات، در اينجا دنيا و آخرت است، يعنى دنيا و آخرت را بيافريد.
لِيَبْلُوَكُمْ: تا بيازمايد، يعنى با شما معامله آزمايندگان نمايد، تا ظاهر شود در دار تكليف، أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا: كدام از شما نيكوترند از حيث كردار، يعنى اخلاص و صواب آن بيشتر است. مراد از خالص آنست كه محض قربت باشد.
و مراد از صواب آنكه بر وفق سنت مطهره باشد، چه اگر خالص غير صواب باشد، مقبول نخواهد شد، همچنين به عكس. 2- معنى آنكه تا آشكار گردد
جلد 13 - صفحه 239
كدام از شما ياد كنندهترند مرگ را و ترسكارتر از آن و تدارك نمودن براى آن.
3- در مجمع- از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود:
أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا. يعنى: كدام نيكوتريد از روى عقل و تفكر در فايده خلق موت و حيات و غير آن. بعد از آن فرمود: اتمّكم عقلا و اشدّكم للّه خوفا و احسنكم فيما امر اللّه به و نهى عنه نظرا و ان كانوا اقلّكم تطوّعا: «1» تمامتر شما در عقل، سخترين شماست در ترسكارى از حضرت بارى، و نيكوتر شما است از روى نظر و فكر در آنچه خدا امر فرموده به آن و نهى نموده از آن، اگرچه كمتر باشد در طاعات مستحبه. روايتى ديگر: «2» حضرت اين سوره تلاوت و فرمود: تا بيازمايد شما را كدام نيكوتر است به عقل و ورع او بيشتر از محارم خدا، و شتابندهتر در اطاعت او است:
وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ: و اوست غالب در انتقام كشيدن از عاصيان، و هيچكس او را عاجز نتوان ساخت. آمرزنده مر كسى را كه توبه كند از گناهان، يا بدون توبه به فضل و احسان.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
تَبارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «1» الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ «2» الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً ما تَرى فِي خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى مِنْ فُطُورٍ «3» ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنْقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِيرٌ «4»
وَ لَقَدْ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابِيحَ وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّياطِينِ وَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذابَ السَّعِيرِ «5»
ترجمه
بلند مرتبه و پرخير و بركت است آنكه بدست او است اختيار امور و او بر همه چيز توانا است
آنكه پديد آورد مرگ و زندگانى را تا بيازمايد شما را كه كدام خوبتريد از جهت كردار و او است ارجمند آمرزنده
آنكه آفريد هفت آسمانرا طبقه بر طبقه بالاى يكديگر نمىبينى در آفرينش خداى بخشاينده تفاوتى پس بازگردان ديده را آيا مىبينى هيچ خللى
پس بازگردان ديده را مكرّر باز گردد بسوى تو ديده دور شده از منظور با آنكه خسته و مانده شده است
و بتحقيق آراستيم آسمان نزديكتر را بچراغهائى و قرار داديم آنها را رانندگانى براى شيطانها و مهيّا ساختيم براى آنها عذاب آتش سوزان.
تفسير
بزرگى و بزرگوارى و برترى و بالاترى و منشأ خيرات و بركات بودن ذات احديّت محتاج ببيان نيست و نفوذ اراده و اختيار و سلطنت حقّه و قدرت مطلقه او در كائنات و بر ممكنات واضح و آشكار در نزد اولو الابصار است و مقدّر فرموده مرگ و زندگانى را و قمّى ره نقل فرموده مراد تقدير حيات است پيش از موت و در كافى از امام باقر عليه السّلام اينمعنى تأييد شده است و بعضى گفتهاند مراد خلق
جلد 5 صفحه 237
اشياء بيروح است مانند خاك و نطفه قبل از حيوان كه داراى روح است و بنظر حقير مطلب همانستكه امام عليه السّلام فرموده نهايت آنكه تقديم موت بر حيات در كلام الهى براى مزيد تأثير آن در آزمايش الهى است بندگانرا كه مقصود از خلقت است و خداوند بيان فرموده چون مرگ و ياد آن بيشتر از هر چيز انسانرا وادار مينمايد كه بتكليف الهى عمل كند و آزمايش بآن حاصل ميشود و حسن عمل بخلوص نيّت و مزيد همّت و ورع از معصيت و مقارنت با خوف و خشيت و ازدياد نظر و فكرت و امتثال اوامر و نواهى بسرعت است نه بكثرت عبادت و اشتغال بنوافل و تهيّه وسائل چنانچه از روايات معتبره اينمقام استفاده ميشود و خداوند عزيز است از عمل بد كسى عاجز نميشود و غفور است گناه تائب را ميآمرزد آنذات مقدّسى كه خلق فرمود هفت آسمانرا طبقه بطبقه هر يك فوق ديگرى چنانچه قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده نمىبيند بينا در مخلوقات خداوند تفاوتى در اتقان صنع و مطابقت حكمت و مصلحت با اختلاف فاحش در صورت و هيئت و هر قدر انسان در اجزاء عالم وجود نظر نمايد بيشتر پى بعظمت صنع و صانع آن ميبرد ولى افسوس كه نظر خسته و بصر مانده و بصيرت رانده و بعشرى از اعشار و بكمى از مصالح و حكم بسيار آن پى نخواهد برد و لذا امر فرموده بناظرى كه نظام عالم را مشاهده نموده كه اعاده نظر نمايد در صنع و به بيند نقص و خللى ندارد پس تكرار كند آنرا تا رانده شود از مقام عقل گويا باو ميگويند ديگر بس است و خسته و مانده شود از فكر و يقين كند كه عيبى نداشته چون لفظ كرّتين اگر چه تثنيه است ولى مراد تكرار و ازدياد است و از اين قبيل تثنيه در كلام عرب يافت ميشود و مخفى نماند كه ناظر هر چه بيشتر نظر كند بهتر ميفهمد صانع اين مصنوعات عالم و حكيم و تمام آنها بر طبق حكمت و مصلحت است ولى حكم و مصالح آنها را كاملا درك نميكند و بايد باين ملاحظه امر بتكرار نظر شده باشد با آنكه ناظر نااميد و نظر نامراد بصاحبش برميگردد اگر چه گفته شده مراد آنستكه هر قدر نظر كنى نقصى نخواهى يافت خسته و نااميد از يافتن نقص برميگردى و بنابراين مقصود از امر فقط اثبات عجز مأمور است از پيدا كردن عيب و نقص در دستگاه
جلد 5 صفحه 238
خلقت بتأمّل و نظر نه اثبات عجز او از ادراك مصالح و حكم و اعتراف بعظمت صنع و صانع آن كه بيان شد و خاسئ بر سگ و خوك رانده و دور شده اطلاق ميشود و حسير بر شتر خسته مانده و خساء البصر گويند وقتى چشم خيره و تيره شود و قمّى ره نقل فرموده كه مراد از تفاوت فساد است و مقصود از تكرار نظر تأمّل در ملكوت آسمانها و زمين است و خداوند آسمان اوّل را كه مشهود است زينت فرموده بچراغهائى از انواع ستارگان و قرار داده است آنها را وسيله از براى راندن شيطانها از نفوذ در آسمان كه گاهى مشاهده ميشود از آنها برقى لامع و بجانبى سريعا سير مينمايد و شرح آن مكرّر گذشته است و اين راندن و سوزاندن آنها منافات با عذاب آخرتشان ندارد چون آنها هم تكليف دارند و در صورت تخلّف بعذاب دنيا و عقبى مبتلا خواهند شد چون خداوند آتش سوزان جهنّم را براى كفّار از جنّ و انس آماده و مهيّا فرموده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
الَّذِي خَلَقَ المَوتَ وَ الحَياةَ لِيَبلُوَكُم أَيُّكُم أَحسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ العَزِيزُ الغَفُورُ «2»
خداوند خداوندي است که خلق فرمود موت و حيات را براي اينكه شما را اختبار كند که كداميك از شما نيكوتر است عمل او و او عزيز قاهر است و آمرزنده گناه.
الَّذِي خَلَقَ المَوتَ وَ الحَياةَ اشكال: اولا براي چه موت را قبل از حيات ذكر فرموده با اينكه موت بعد از حيات است، و ثانيا موت فناء است مخلوق نيست براي چه نسبت خلق باو داده شده!
جواب: اما از اشكال اول بعض مفسرين گفتند: که موت عدم الحيوة است و عدم قبل الحيوة بوده و اينکه جواب از دو جهت باطل است: يكي عدم الحيوة امر عدمي است و معدوم مخلوق نيست، ديگر آنكه موت زوال حيات است تا حيات نباشد زوال نيست.
بعض مفسرين گفتند: موت بيشتر و زيادتر مورث خوف ميشود. اينکه هم تمام نيست.
بعضي گفتند: موت براي عبرت است و حيات براي تحصيل زاد و توشه است.
اقول: انسان در تحصيل كمالات و نيل بمقامات احتياج بدو امر دارد: اول تخليه است سپس تحلية در باب ايمان و عقائد ابتدا بايد كفر و شرك و عقائد فاسده زايل
جلد 17 - صفحه 88
شود سپس جاي گير آنها ايمان و عقايد حقه شود، در باب اخلاق اول ازاله اخلاق رذيله و صفات خبيثه و ملكات سيئه بايد بشود سپس تحصيل اخلاق حميده و صفات پسنديده و ملكات حسنه، در باب اعمال اولا قلب را از لوث معاصي بايد پاك نمود سپس بنور اعمال صالحه زينت داد لذا تقواي از معاصي مقدم است بر اعمال صالحه، موت مجرد زوال حيات حيواني نيست بلكه ازاله عقايد فاسده و اخلاق رذيله و اعمال سيئه است آنها را بميراند سپس حيات ايماني و كمالات اخلاقي و اعمال حسنه جاي گير شود.
منظر دل نيست جاي صحبت اغيار
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 2)- در این آیه به هدف آفرینش مرگ و حیات انسان که از شؤون مالکیت و حاکمیت خداست اشاره کرده، میفرماید: «آن کسی که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدامیک از شما بهتر عمل میکنید» (الذی خلق الموت و الحیاة لیبلوکم ایکم احسن عملا).
منظور از آزمایش خداوند نوعی پرورش است، به این معنی که انسانها را به میدان عمل میکشد تا ورزیده و آزموده و پاک و پاکیزه شوند. و لایق قرب خدا گردند.
به این ترتیب عالم میدان آزمایش بزرگی است برای همه انسانها و وسیله آزمایش، مرگ و حیات، و هدف این آزمون بزرگ رسیدن به حسن عمل، که مفهومش «تکامل معرفت، و اخلاص نیّت، و انجام هر کار خیر» است.
و از آنجا که در این میدان آزمایش بزرگ، انسان گرفتار لغزشهای فراوانی میشود و نباید این لغزشها او را مأیوس کند، و از تلاش و کوشش برای اصلاح خویش باز دارد، در پایان آیه به بندگان وعده یاری و آمرزش داده میگوید: «و او شکست ناپذیر و بخشنده است» (و هو العزیز الغفور).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم