آیه 28 سوره زمر: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(تفسیر آیه)
(معانی کلمات آیه)
 
سطر ۴۱: سطر ۴۱:
 
</tabber>
 
</tabber>
 
==معانی کلمات آیه==
 
==معانی کلمات آیه==
«قُرْآناً عَرَبِیّاً»: قرآنی که به زبان عربی است. قرآنی که فصیح و رسا است. (قُرْآناً) حال مؤکّده (الْقُرْآنِ) است. واژه (عَرَبِیّاً) به معنی عربی یا فصیح است. «عِوَجٍ»: کژی و نادرستی. مراد این است که قرآن هم از لحاظ قوانین دستوری، و هم از نظر محتوا و معانی، نقص و عیبی ندارد (نگا: کهف / .
+
*'''عوج''': (بر وزن عنب) كج، اسم مصدر است، و بر وزن شرف مصدر است به معنى كجى، كج نبودن عبارت ديگر حق و راست بودن است.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص284</ref>
  
 
== تفسیر آیه ==
 
== تفسیر آیه ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۴۲

مشاهده آیه در سوره

قُرْآنًا عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<27 آیه 28 سوره زمر 29>>
سوره : سوره زمر (39)
جزء : 23
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

همان قرآن عربی فصیح که در آن هیچ ناراستی و حکم ناصواب نیست، باشد که مردم (از آن پند گرفته و) پرهیزگار شوند.

قرآنی است گویا و روشن بدون هر گونه انحراف و کژی، برای اینکه [در سایه تعالیمش از شرک، عصیان و فساد] بپرهیزند.

قرآنى عربى، بى‌هيچ كژى؛ باشد كه آنان راه تقوا پويند.

قرآنى به زبان عربى بى هيچ انحراف و كجى. شايد پروا كنند.

قرآنی است فصیح و خالی از هر گونه کجی و نادرستی، شاید آنان پرهیزگاری پیشه کنند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

an Arabic Quran, without any deviousness, so that they may be Godwary.

An Arabic Quran without any crookedness, that they may guard (against evil).

A Lecture in Arabic, containing no crookedness, that haply they may ward off (evil).

(It is) a Qur'an in Arabic, without any crookedness (therein): in order that they may guard against Evil.

معانی کلمات آیه

  • عوج: (بر وزن عنب) كج، اسم مصدر است، و بر وزن شرف مصدر است به معنى كجى، كج نبودن عبارت ديگر حق و راست بودن است.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ «27»

و همانا ما در اين قرآن (براى هدايت مردم) از هر مثالى آورديم، تا شايد متذكّر شوند.

قُرْآناً عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ «28»

قرآنى عربى (و فصيح)، بى‌هيچ كجى، شايد مردم پرهيزكار شوند.

پیام ها

1- آن چه مهم است راهنمايى و تذكّر دادن به انسان‌هاست، خواه با استدلال باشد يا با مَثَل. ضَرَبْنا لِلنَّاسِ‌ ... مِنْ كُلِّ مَثَلٍ‌

2- تأثير مثال در عموم مردم، از استدلال بيش‌تر است. «لِلنَّاسِ»

3- هر نوع مثالى كه در رابطه با تذكّر به انسان و غفلت زدايى از اوست، در قرآن آمده است. «كُلِّ مَثَلٍ‌- يَتَذَكَّرُونَ»

4- انسان داراى فطرت پاك و باورهاى درونى است، ولى از آنها غافل مى‌شود و غفلت زدايى، ضرورى است. «يَتَذَكَّرُونَ»

5- تكرار كلمه‌ى قرآن در دو آيه پى در پى، رمز آن است كه قرآن كتابى خواندنى، پندآموز و نجات‌بخش است. هذَا الْقُرْآنِ‌ ... قُرْآناً عَرَبِيًّا

6- با توجّه به آيه‌ى بيست و سوّم، كه قرآن را احسن الحديث ناميد، معلوم مى‌شود يكى از نشانه‌هاى بهترين سخن، داشتن مثال روشنگر و به دور از انحراف است. «كُلِّ مَثَلٍ‌- قُرْآناً عَرَبِيًّا- غَيْرَ ذِي عِوَجٍ»

جلد 8 - صفحه 165

7- هر نوشته‌اى قابل تغيير و نيازمند تكامل است و دير يا زود اشكالات آن ظاهر مى‌شود (و لذا همه نويسندگان عالى مقام در مقدّمه‌ى كتابشان از نقاط ضعف عذر خواهى مى‌نمايند) مگر قرآن كه كامل و بى‌اشكال است. «غَيْرَ ذِي عِوَجٍ»

8- تقوا، در گرو توجّه و تذكّر دائمى است. لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ‌ ... لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ‌

9- در تلاش‌هاى فرهنگى و دينى احتمال اثر كافى است و لازم نيست به تأثير كار يقين صد در صد داشته باشيم. «لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قُرْآناً عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ «28»

قُرْآناً عَرَبِيًّا: به حق مى‌دانم اين قرآن را در حالتى كه قرآنى است به لغت عرب، يا مدح و ستايش كنم قرآنى را كه به زبان عرب است، غَيْرَ ذِي عِوَجٍ‌:

نيست صاحب كجى و منحرف نيست از حق بلكه طريق مستقيم است كه موصل به حق باشد، پس هيچ اخلالى و تناقضى و اختلافى در معانى آن نباشد، لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ‌: براى اينكه ايشان بپرهيزند از كفر و انواع معاصى به سبب تأمل و تدبر در آن.

عياشى- از حضرت صادق عليه السلام قال: عليكم بالقران فما وجدتم اية نجى‌

جلد 11 - صفحه 240

بها من كان قبلكم فاعملوا به و ما وجدتموه ممّا هلك من كان قبلكم فاجتنبوه. «1» فرمود: بر شما باد به قرآن، پس آنچه يافتيد آيتى كه نجات يافتند پيشينيان به آن، پس عمل كنيد به آن؛ و آنچه هلاك شدند به سبب آن پيشينيان شما، پس اجتناب كنيد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَأَذاقَهُمُ اللَّهُ الْخِزْيَ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ «26» وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ «27» قُرْآناً عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ «28» ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَجُلاً فِيهِ شُرَكاءُ مُتَشاكِسُونَ وَ رَجُلاً سَلَماً لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيانِ مَثَلاً الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ «29» إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ (30)

ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ عِنْدَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ (31)

ترجمه‌

پس چشانيد بآنها خدا خوارى را در زندگانى دنيا و هر آينه عذاب آخرت بزرگتر است اگر بودند كه بدانند

و بتحقيق زديم براى مردمان در اين قرآن از هر مثلى باشد كه آنها پند گيرند

با آنكه قرآنى است بزبان عربى كه نيست داراى كجى باشد كه آنها بپرهيزند

زد خدا مثلى را مردى كه در آنند شريكانى مخالفان يكديگر و مردى كه خالص و تسليم است براى مردى آيا يكسانند در مثل ستايش مر خدا را بلكه بيشترشان نميدانند

همانا تو خواهى مرد و همانا آنها خواهند مرد

پس همانا شما روز قيامت نزد پروردگارتان نزاع ميكنيد.

تفسير

خداوند متعال اجمالا بيان فرموده عذاب امم سالفه را كه در آيه اخيره از آيات سابقه گوشزد فرموده بود باين تقريب كه خداوند بآنها چشاند عذاب ذلّت و خوارى را از قبيل مسخ و خسف و غرق و سبى و تبعيد و غيرها ولى عذاب آخرت آنها اشدّ و هميشگى خواهد بود پس بزرگتر از عذاب دنيوى آنها است و اگر ميدانستند از آن بيشتر ميترسيدند و ما براى مردم در اين قرآن از هر گونه بيان شيرين لطيف مفيد شگفت آورى را كه مانند مثل بود از احوال امم ماضيه و غيرها براى اصلاح امر دين آنها وارد نموديم شايد متذكّر بفساد و صلاح كار خودشان شوند علاوه بر آنكه آن قرآن را بلغت عربى فصيح بليغ نازل نموديم كه فهم معانى آن براى كسانيكه مخاطب بآن هستند آسان باشد و بهيچ وجه انحراف از حقّ و حقيقت و اعوجاج از طريق مستقيم هدايت در آن وجود ندارد براى آنكه آنها از معصيت خدا كه بر ضرر خودشان است بپرهيزند و بصلاح واقعى خودشان برسند و آنها باز دست از بت‌پرستى برنداشته‌اند لذا خداوند براى آنها مثلى زده باين تقريب كه يكنفر بنده يا اجير كه چند نفر در آن شريكند و آنها با يكديگر نزاع و اختلاف دارند و يكنفر كه فقط مطيع و منقاد و مختص بيكمرد است و ديگرى در او حقّ دخالت ندارد و آنمرد هم عاقل و عادل و حكيم و رحيم و

جلد 4 صفحه 495

كريم و حليم است كدام يك از اين دو نفر كارشان بهتر و روزگارشان خوشتر است البتّه معلوم است آن چند نفر شريك هر كدام خدمتى به بنده يا اجير خودشان رجوع ميكنند و از او ميخواهند كه زودتر آن خدمت را انجام دهد و گاه باشد كه برخلاف يكديگر يكى امرى نمايد و ديگرى نهى كند و آن بيچاره متحيّر بماند كه اطاعت كدام يك را بنمايد و براى اطاعت هر يك بسياست ديگرى مبتلا گردد و در موقع بذل نفقه و كسوه يا جيره و مواجب هم هر كدام ممكن است بديگرى محوّل نمايد و او از احقاق حقّ خود بازمانده و از هر درى رانده گردد ولى آن يكنفر با اوصاف مذكوره البتّه در حدود وسع او خدمت رجوع و زياده از حقّش باو كرم مينمايد و احيانا اگر خطائى از او سر زده باشد عفو خواهد نمود اين است حال كسانيكه قائل بچند خدا و معبود براى خود شده‌اند و كسانيكه قائل بخداى يگانه جامع صفات حسنه‌اند و البتّه حال و كار آن دو نفر يكسان نيست در بدى و خوبى بلكه يكى بدو ديگرى خوب است به بيانيكه گذشت و بمقتضاى روايات متعدّده معتبره مراد از آن يكنفر كه مطيع و منقاد يكنفر است امير المؤمنين عليه السّلام است كه مطيع و منقاد پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم است و در بعضى از آنها شيعيان آنحضرت هم ذكر شده و در بعضى رجلا فيه شركاء متشاكسون باوّلى كه مردم متفرّقه او را بخلافت نصب نمودند و با يكديگر اختلاف و نزاع داشتند و از هم تبرّى ميجستند تفسير شده و مؤيّد اينمعنى آنستكه هر كدام هم از او توقّعى داشتند كه آن بيچاره نميتوانست بآن عمل نمايد عينا مانند آن بنده مشترك و خر قبيله كه ضرب المثل است الحمد للّه كه امر واضح و فرق ميان مشرك و موحّد آشكار است و الحمد للّه كه ما موحّديم و مشرك نيستيم و الحمد للّه كه ما شيعه و منقاد كسى هستيم كه خدا او را معيّن فرموده نه مردم مخالف با يكديگر در هواهاى نفسانى و اغراض شخصى ولى بيشتر مردم نميدانند منافع توحيد و مضارّ شريك را و اخيرا خطاب به پيغمبر صلى اللّه عليه و اله فرموده كه تو قطعا از اين دار فانى رحلت خواهى نمود و آنها هم يقينا ميميرند پس تمامى روز قيامت زنده خواهيد شد و در پيشگاه احديّت محاكمه مينمائيد و اهل حق از اهل باطل ممتاز ميگردند و براى تحقّق وقوع مرگ و بودن انسان در طريق آن تعبير باسم فاعل شده است و

جلد 4 صفحه 496

قرآنا عربيّا ظاهرا حال مؤكّده است از هذا القرآن مانند جاءنى زيد رجلا صالحا و محتمل است منصوب بمدح باشد يعنى مدح ميكنم قرآنيرا كه عربى است و ظاهرا رجلا در ضرب اللّه مثلا رجلا بدل است از مثلا يعنى خدا مثلى زده مثل مردى چنين و اختصام گفته‌اند ردّ هر يك از دو نفر است ديگرى را بر سبيل انكار و حق و باطل بودن يكى يا هر دو در آن مدخليّت ندارد و قمّى ره فرموده مراد مخاصمه امير المؤمنين عليه السّلام با كسانى است كه غصب حق او را نمودند و سالما بالف و سلما بكسر سين و سكون لام نيز قرائت شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قُرآناً عَرَبِيًّا غَيرَ ذِي‌ عِوَج‌ٍ لَعَلَّهُم‌ يَتَّقُون‌َ «28»

قرآن‌ ‌را‌ بلسان‌ عرب‌ نازل‌ كرديم‌ و هيچگونه‌ اعوجاجي‌ ‌در‌ ‌او‌ نيست‌ بايد متقي‌ بشوند.

جلد 15 - صفحه 307

قُرآناً عَرَبِيًّا چون‌ لسان‌ عرب‌ افصح‌ السنه‌ ‌است‌ و اتم‌ لغات‌ ‌است‌ و اوضح‌ بيان‌ ‌است‌ لذا گفتند عرب‌ ‌يعني‌ معرب‌ ‌ما ‌في‌ الضمير ‌است‌ و ساير لغات‌ ‌را‌ عجم‌ گفتند و عجم‌ بمعني‌ گنگ‌ ‌است‌ ‌که‌ درست‌ بيان‌ ندارد لذا حيوانات‌ ‌را‌ عجم‌ گويند.

غَيرَ ذِي‌ عِوَج‌ٍ خاليست‌ ‌از‌ تناقض‌ و منافيات‌ عقل‌ و اباطيل‌ و كفريات‌.

لَعَلَّهُم‌ يَتَّقُون‌َ بايد متقي‌ شوند كسي‌ ‌که‌ باين‌ قرآن‌ ‌با‌ ‌اينکه‌ بيانات‌ روشن‌ و ادله واضحه‌ و احكام‌ متقنه‌ هدايت‌ نشود ‌با‌ اينكه‌ إِن‌َّ هذَا القُرآن‌َ يَهدِي‌ لِلَّتِي‌ هِي‌َ أَقوَم‌ُ وَ يُبَشِّرُ المُؤمِنِين‌َ الَّذِين‌َ يَعمَلُون‌َ الصّالِحات‌ِ أَن‌َّ لَهُم‌ أَجراً كَبِيراً وَ أَن‌َّ الَّذِين‌َ لا يُؤمِنُون‌َ بِالآخِرَةِ أَعتَدنا لَهُم‌ عَذاباً أَلِيماً اسراء آيه 9 ديگر انتظار نجات‌ و تمنّي‌ سعادت‌ نداشته‌ ‌باشد‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 28)- سپس به توصیف دیگری از قرآن پرداخته، می‌گوید: «قرآنی است فصیح و خالی از هر گونه کجی و نادرستی» (قُرْآناً عَرَبِیًّا غَیْرَ ذِی عِوَجٍ).

در پایان آیه می‌گوید: هدف از نزول قرآن با این همه اوصاف این بوده است که «شاید آنها (مردم) پرهیزکاری پیشه کنند» (لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص284

منابع