آیه 60 سوره ص: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | *'''قرار''': مصدر است به معنى ثبات، و اسم مكان است به معنى محل استقرار.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص243</ref> | |
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۲۳
<<59 | آیه 60 سوره ص | 61>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
اهل دوزخ در جواب (رؤسایشان) گویند: بلکه بدا بر احوال خود شما، زیرا شما آن را برای ما پیش فرستادید (و سبب شدید)، که بسیار آرامگاه بدی است.
[پیروان به پیشوایان] گویند: بلکه بر شما خوش آمد و گشایشی مباد، شما این عذاب را از پیش برای ما فراهم کردید، و چه بد قرارگاهی است.
[به رؤساى خود] مىگويند: «بلكه بر خود شما خوش مباد! اين [عذاب] را شما خود براى ما از پيش فراهم آورديد، و چه بد قرارگاهى است.»
گويند: نه، خوش آمد شما را مباد. شما اين عذاب را پيشاپيش براى ما فرستاده بوديد، چه بد جايگاهى است.
آنها (به رؤسای خود) میگویند: «بلکه خوشامد بر شما مباد که این عذاب را شما برای ما فراهم ساختید! چه بد قرارگاهی است اینجا!»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- قرار: مصدر است به معنى ثبات، و اسم مكان است به معنى محل استقرار.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
هذا وَ إِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ «55» جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها فَبِئْسَ الْمِهادُ «56»
اين (پاداش بهشتيان) و البتّه براى طغيانگران بازگشتگاه بدى است. دوزخى كه در آن وارد مىشوند، چه بد آرامگاهى است.
هذا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَ غَسَّاقٌ «57» وَ آخَرُ مِنْ شَكْلِهِ أَزْواجٌ «58»
اين آب داغ و چركابى است كه بايد آن را بچشند. و (جز اينها) كيفرهاى ديگرى از همان نوع براى آنان است.
هذا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَكُمْ لا مَرْحَباً بِهِمْ إِنَّهُمْ صالُوا النَّارِ «59»
(به سران دوزخى گفته مىشود:) اينها گروهى (از پيروان شما) هستند كه همراه شما وارد مىشوند، (آنها مىگويند:) خوش آمدى براى آنان نيست، زيرا كه آنان وارد دوزخ شدند.
تفسير نور(10جلدى)، ج8، ص: 120
قالُوا بَلْ أَنْتُمْ لا مَرْحَباً بِكُمْ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنا فَبِئْسَ الْقَرارُ «60»
(آنان به رهبران و پيش كسوتان خود) گويند: بلكه خوش آمد بر شما مباد كه شما اين عذاب را براى ما پيش فرستاديد، پس چه جايگاه بدى است.
قالُوا رَبَّنا مَنْ قَدَّمَ لَنا هذا فَزِدْهُ عَذاباً ضِعْفاً فِي النَّارِ «61»
گويند: «پروردگارا! هر كس اين عذاب را براى ما فراهم ساخته، پس در آتشِ عذابِ او دو برابر بيفزا».
نکته ها
«مهاد» از «مهد» به معناى جايگاه و آرامگاه است.
«حَمِيمٌ» يعنى آب جوشان و «غَسَّاقٌ» يعنى چركابى كه از پوست دوزخيان مىچكد.
«مُقْتَحِمٌ» ورود در كار ترسناك را گويند.
«شكل» به معناى مثل و مانند و «أَزْواجٌ» به معناى انواع است. يعنى انواع ديگرى از همين گونه عذاب دارند.
پیام ها
1- سرلوحهى خوبىها، تقوا و سرلوحهى بدىها، طغيان و سركشى است. «إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ- إِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ»
2- طغيان عامل بد عاقبتى است. «لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ»
3- عذابهاى دوزخ متنوّع و گوناگون است. «وَ آخَرُ مِنْ شَكْلِهِ أَزْواجٌ»
4- در قيامت پيروان فساد، از پيشگامان خود تنفّر دارند. «أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنا»
5- انسان، دوزخِ خود را از پيش مىفرستد. «قَدَّمْتُمُوهُ لَنا»
6- دعوت ديگران به گناه، سبب سلب مسئوليّت از گناهكار نيست. با اين كه مىگويند: «أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنا» شما اين عذاب را براى ما فراهم كرديد، ولى خودشان نيز در دوزخ گرفتارند.
جلد 8 - صفحه 121
7- در نظام تربيتى اسلام، تشويق و تهديد در كنار هم است. (آياتِ پاداش متّقين و كيفر طاغين)
8- كسانى كه در دنيا و در مدار ايمان، به يكديگر دعا نكنند، در آخرت و در دوزخ به يكديگر نفرين خواهند كرد. «رَبَّنا مَنْ قَدَّمَ لَنا»
9- تنها دعايى كه از دوزخيان مستجاب مىشود، دعاى افزودن عذاب براى پيش كسوتان كفر است. «فَزِدْهُ عَذاباً ضِعْفاً» «لِكُلٍّ ضِعْفٌ» «1»
10- ردّ و بدل كردن ناسزا يكى از برخوردهاى دوزخيان است. (گروهى مىگويند: «لا مَرْحَباً بِكُمْ» ولى جواب مىشنوند: «بَلْ أَنْتُمْ لا مَرْحَباً بِكُمْ»)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالُوا بَلْ أَنْتُمْ لا مَرْحَباً بِكُمْ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنا فَبِئْسَ الْقَرارُ (60)
قالُوا بَلْ أَنْتُمْ: گويند بلكه شما سزاواريد كه در حق ما گوئيد، لا مَرْحَباً بِكُمْ: مرحبا مباد شما را، چه هم گمراه بوديد و هم گمراه كرديد ما را، زيرا: أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنا: شما مقدم داشتيد عذاب را، يعنى موجب آن را براى ما. مراد آنكه شما ما را الزام نموديد به عقايد باطله، فَبِئْسَ الْقَرارُ: پس بد قرارگاهى است جهنم.
جلد 11 - صفحه 208
بعد زبان به نفرين گشوده:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
هذا وَ إِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ (55) جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها فَبِئْسَ الْمِهادُ (56) هذا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَ غَسَّاقٌ (57) وَ آخَرُ مِنْ شَكْلِهِ أَزْواجٌ (58) هذا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَكُمْ لا مَرْحَباً بِهِمْ إِنَّهُمْ صالُوا النَّارِ (59)
قالُوا بَلْ أَنْتُمْ لا مَرْحَباً بِكُمْ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنا فَبِئْسَ الْقَرارُ (60) قالُوا رَبَّنا مَنْ قَدَّمَ لَنا هذا فَزِدْهُ عَذاباً ضِعْفاً فِي النَّارِ (61)
ترجمه
اين است و همانا براى سركشان بدى بازگشت است
آنجهنّم است كه داخل ميشوند در آن پس بد بسترى است
اين است پس بايد بچشند آنرا آب
جلد 4 صفحه 475
جوشان و چرك جراحت است
و ديگر از مانند آن اقسامى است گويند
اين دسته انبوهى كه داخل شدهاند با شما گشايش مباد آنها را همانا آنها داخل شوندگان آتشند
جواب گويند بلكه شما گشايش مباد برايتان شما پيش فرستاديد آنرا براى ما پس بد قرارگاهيست
گويند پروردگارا كسى كه پيش فرستاد براى ما اين را پس زياد كن براى او عذابى دو چندان در آتش
تفسير
خداوند متعال پس از بيان احوال اهل تقوى در آيات سابقه فرموده اين است حال ايشان و براى اهل طغيان و سركشى از اطاعت خدا و پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و ائمه اطهار هر آينه عاقبت و مرجع بدى است كه آنجهنّم است وارد ميشوند در آن و بد آرامگاه و بستر گسترده است براى آنها آن و پس از ورود و مشتعل شدن از آتش و التماس آب اين تشريفات ورودى آنها است كه بايد بچشند آنرا و آن آب جوش و چرك جراحات اهل دوزخ است و ديگر از نوع چشيدنى شبيه بآن اصنافى است مانند زقوم و زهر مار و عقرب و ساير گزندگان و چون رؤساء آنها وارد ميشوند و مىبينند جمعيّت زيادى بفشار دنبال آنها بجهنّم ميآيند بعضى ببعضى ميگويند اين فوج كه بزحمت با شما ميآيند گشايش و وسعت مباد براى آنها همانا آنان وارد ميشوند در جهنم و جا را بر ما تنگ ميكنند اتباع ميشنوند و جواب ميگويند بلكه گشايش و وسعت مباد بر خودتان شما از پيش جهنّم را براى ما آماده نموديد و ما را شما به اين روز انداختيد پس بد قرارگاهى است آن و نفرين ميكنند بآنها و ميگويند پروردگارا كسيكه اين جايگاه را قبلا براى ما تهيّه نمود باضلال و اغوا عذابش را در آتش دو برابر گردان اين نحو گفتگو بنظر حقير رسيد و ذكر شد ولى مفسّرين گفتهاند خزنه جهنّم برؤساء ميگويند اينجماعت كه بفشار دنبال شما ميآيند اتباع شمايند و آنها در جواب ملائكه ميگويند گشايش مباد براى آنها چون ميآيند جاى ما را تنگ ميكنند و اتباع ميشنوند و در جواب آنها ميگويند بنحويكه ذكر شد و بنابراين يك قول علاوه بايد تقدير نمود و اخر بصيغه جمع بجاى آخر نيز قرائت شده است و قمّى ره طاغيان را باوّلى و دوّمى و بنى اميّه و آخر من شكله را به بنى عباس تفسير فرموده و ظاهرا ضمير من شكله را بچشنده رجوع داده و مقاولات بين رؤساء و اتباع را بآنها
جلد 4 صفحه 476
بحسب مراتب تقدّم خودشان در ظلم بآل محمّد صلّى اللّه عليه و اله نسبت داده است و غسّاق را نقل نموده كه واديى است در جهنّم كه در آن سيصد و سى كوشك است هر كوشكى سيصد اطاق دارد و هر اطاقى چهل گوشه دارد در هر گوشه مار بزرگى است در شكم هر مارى سيصد و سى عقرب است در نيش هر عقربى سيصد و سى سبوى زهر است كه اگر يكى از آنعقربها زهرش را بريزد بر اهل جهنّم همه را كفايت مينمايد و از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله نقل نموده كه جهنّم تنگ شود بر اهلش مانند تنگى بن نيزه بر آن و غسّاق بآبى كه از سردى سوزنده است نيز تفسير شده و بتخفيف هم قرائت نمودهاند و بعضى ضمير من شكله را بعذاب راجع دانستهاند و شكل را بجنس و ازواج را بانواع تفسير نمودهاند و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
هذا فَوجٌ مُقتَحِمٌ مَعَكُم لا مَرحَباً بِهِم إِنَّهُم صالُوا النّارِ (59) قالُوا بَل أَنتُم لا مَرحَباً بِكُم أَنتُم قَدَّمتُمُوهُ لَنا فَبِئسَ القَرارُ (60)
و اينکه فوجي است که اتباع شما هستند و با شما اقتحام ميكنند در عذاب و مجتمع ميشوند با شما هيچگونه رحمتي و عنايتي به آنها نميشود محقّقا آنها هم بآتش شما واصل ميشوند و در آتش انداخته ميشوند آنها به شما و رؤساء و پيشوايان خود ميگويند بلكه شما هيچگونه را حتي و عنايتي نداريد، شما پيشاپيش ما در آتش انداخته شدهايد و بر ما مقدم شدهايد پس بد جايگاهي است.
اخبار بسيار داريم که دسته اول غاصبين حقوق ائمه اطهار
جلد 15 - صفحه 262
هستند که به عذابهاي مذكوره در آيات قبل معذب ميشوند از بني اميه و بني العباس و ديگران.
و دسته دوم هذا فَوجٌ مُقتَحِمٌ مَعَكُم اتباع آنها از مخالفين و معاندين هستند که در تعقيب آنها وارد ميشوند و در آيات تعبير به ضعفاء ميكنند و پيشينيان را بمستكبرين و محاجه آنها را با يكديگر بيان ميفرمايد:
لا مَرحَباً بِهِم إِنَّهُم صالُوا النّارِ آنچه عبادت كردند از نماز و روزه و حج و تلاوت قرآن اذكار و غيرها بقدر خردلي ارزش ندارد چون ايمان و ولايت نداشتند که شرط اولي صحت است و ميفرمايد وَ قَدِمنا إِلي ما عَمِلُوا مِن عَمَلٍ فَجَعَلناهُ هَباءً مَنثُوراً فرقان آيه 25- قالُوا بَل أَنتُم لا مَرحَباً بِكُم گفتند ضعفاء و اتباع به رؤساء و اكابر بلكه شما نيست مرحبايي به شما و هيچگونه نيكي و خوبي.
أَنتُم قَدَّمتُمُوهُ لَنا شما هم در دنيا بر ما جلو افتاديد در ضلالت و گمراهي و ما بتبع شما و متابعت شما در ضلالت افتاديم و هم در آخرت پيشاپيش ما وارد جهنم شديد و در شكنجه عذاب افتاديد.
فَبِئسَ القَرارُ پس بد منزلگاهي بر خود و بر ما اختيار كرديد بلكه عذابهاي ما هم بر شما بار شده چون شما فاعل بالتسبيب بوديد و سبب ضلالت ما شديد علاوه بر عذابهاي خود.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 60)- به هر حال این صدا به گوش پیروان میرسد و از ناخوشامد گفتن رؤسای ضلالت سخت خشمگین میگردند، رو به سوی آنها کرده، «میگویند: بلکه خوشامد بر شما مباد که این عذاب را شما برای ما فراهم ساختید، چه بد قرارگاهی است اینجا»؟! (قالُوا بَلْ أَنْتُمْ لا مَرْحَباً بِکُمْ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنا فَبِئْسَ الْقَرارُ).
هدف پیروان از این تعبیر این است که آنها میخواهند بگویند هر چه هست این حسن را دارد که شما رؤسای ضلالت نیز در این امر با ما مشترکید، و این مایه تشفی قلب ماست.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص243
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم