آیه 28 سوره شعراء: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(تفسیر آیه)
(معانی کلمات آیه)
 
سطر ۴۱: سطر ۴۱:
 
</tabber>
 
</tabber>
 
==معانی کلمات آیه==
 
==معانی کلمات آیه==
«الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ»: مراد طلوع خورشید و نمایان شدن روز، و غروب خورشید و پیدایش شب است. یا این که مراد طلوع و غروب همه کواکب و سیّارات جهان است. به معنی خاور و باختر نیز می‌باشند، و معنی زمان طلوع و غروب هم از آنها مستفاد می‌گردد (نگا: تفسیر شربینی).
+
«الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ»: مراد طلوع خورشید و نمایان شدن روز، و غروب خورشید و پیدایش شب است. یا این که مراد طلوع و غروب همه کواکب و سیّارات جهان است. به معنی خاور و باختر نیز می‌باشند، و معنی زمان طلوع و غروب هم از آنها مستفاد می‌گردد.
  
 
== تفسیر آیه ==
 
== تفسیر آیه ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ اوت ۲۰۲۰، ساعت ۰۴:۵۵

مشاهده آیه در سوره

قَالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَمَا بَيْنَهُمَا ۖ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<27 آیه 28 سوره شعراء 29>>
سوره : سوره شعراء (26)
جزء : 19
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

باز موسی گفت: همان آفریننده مشرق و مغرب (و روز و شب) است و هر چه بین اینها موجود است، اگر شما (در قدرت حق) تعقل کنید.

[موسی] گفت: پروردگار مشرق و مغرب و آنچه میان آنهاست، اگر می اندیشید.

[موسى‌] گفت: «پروردگار خاور و باختر و آنچه ميان آن دو است-اگر تعقّل كنيد.»

گفت: اوست پروردگار مشرق و مغرب و هر چه ميان آن دوست، اگر تعقل كنيد.

(موسی) گفت: «او پروردگار مشرق و مغرب و آنچه میان آن دو است می‌باشد، اگر شما عقل و اندیشه خود را به کار می‌گرفتید!»

ترجمه های انگلیسی(English translations)

He said, ‘The Lord of the east and the west and whatever is between them—should you exercise your reason.’

He said: The Lord of the east and the west and what is between them, if you understand.

He said: Lord of the East and the West and all that is between them, if ye did but understand.

(Moses) said: "Lord of the East and the West, and all between! if ye only had sense!"

معانی کلمات آیه

«الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ»: مراد طلوع خورشید و نمایان شدن روز، و غروب خورشید و پیدایش شب است. یا این که مراد طلوع و غروب همه کواکب و سیّارات جهان است. به معنی خاور و باختر نیز می‌باشند، و معنی زمان طلوع و غروب هم از آنها مستفاد می‌گردد.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


قالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ الَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌ «27»

(فرعون) گفت: قطعاً پيامبرتان كه به سوى شما فرستاده شده، سخت ديوانه است.

قالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ ما بَيْنَهُما إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ «28»

(موسى) گفت: (او) پروردگار مشرق و مغرب و آنچه ميان آن دو است مى‌باشد، اگر تعقّل كنيد.

قالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلهَاً غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ «29»

(فرعون) گفت: (اى موسى!) اگر معبودى غير از من برگزينى قطعاً تو را از زندانيان قرار خواهم داد.

قالَ أَ وَ لَوْ جِئْتُكَ بِشَيْ‌ءٍ مُبِينٍ «30»

(موسى) گفت: (حتّى) اگر نشانه‌ى آشكارى برايت بياورم (كه رسالت مرا اثبات كند)؟

قالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ «31»

(فرعون) گفت: اگر راست مى‌گويى آن نشانه را بياور.

نکته ها

در آيه‌ى 27 مى‌بينيم كه فرعون براى جبران حقارت خود، سخت‌ترين لحن‌ها را با زشت‌ترين نسبت‌ها در مورد موسى به كار برد. در ادبيات عرب براى تأكيد يك مطلب از

جلد 6 - صفحه 308

حروف و كلماتى استفاده مى‌كنند، كلمه‌ى‌ «إِنَّ» و حرف «لام» در كلمه‌ى‌ «لَمَجْنُونٌ» و جمله‌ى اسميّه آوردن، نشانه‌ى تأكيد بر نسبت نارواى اوست.

پیام ها

1- طاغوت‌ها هنگام روبرو شدن با حقّ طفره مى‌روند. (هر بار كه موسى استدلال و بيانى داشت، فرعون به جاى پاسخ دادن به موسى، چون نگران از دست دادن مردم بود، با آنان حرف مى‌زد.) «قالَ لِمَنْ حَوْلَهُ‌- قالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ»

2- مستكبر هرگز حقّ را نمى‌پذيرد و خود را از مردم جدا مى‌داند. «رَسُولَكُمُ‌- أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ» يعنى پيامبر شما، نه من.

3- از قوى‌ترين حربه‌هاى مخالفان انبيا، نسبت نارواى جنون است. «لَمَجْنُونٌ» آرى كسى كه از استدلال عاجز باشد، دست به تهمت و ناسزاگويى مى‌زند.

4- از هماهنگى قوانين و نظام ثابتى كه بر زمين و آسمان، مشرق و مغرب و بر همه‌ى موجودات جهان حاكم است، مى‌فهميم كه جهان هستى با مديريّت واحدى اداره مى‌شود. رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ‌ ...

5- مبلّغ ومربّى نبايد از بحث خسته شود، بايد استدلال خود را تكرار كند و سعه‌ى‌صدر داشته باشد. «رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»، «رَبُّكُمْ وَ رَبُّ آبائِكُمُ»، «رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ»

6- تهمت‌ها، اولياى خدا را از هدف‌ها منحرف نمى‌كند. رَسُولَكُمُ‌ ... لَمَجْنُونٌ قالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ‌

7- رسيدن به توحيد، به تعقّل نياز دارد. (كفر و شرك، محصول بى عقلى است).

«إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ» (انديشيدن مردم، بزرگ‌ترين خطر براى مستكبران است).

8- انبيا مؤدّب سخن مى‌گويند. (فرعون به موسى عليه السلام گفت: «لَمَجْنُونٌ»، امّا موسى گفت: اگر بيانديشيد سخن مرا مى‌فهميد). «إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ»

9- تهديد، حربه‌ى ديگر طاغوت‌هاست. «لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ» (رهبران دينى بايد آماده‌ى سختى‌ها باشند).

جلد 6 - صفحه 309

10- در نظام طاغوتى، خفقان و خشونت حاكم است و افراد زيادى در زندان به سر مى‌برند. «مِنَ الْمَسْجُونِينَ»

11- آن جا كه منطق تأثير نكرد، معجزه لازم است. «بِشَيْ‌ءٍ مُبِينٍ»

12- آمادگى قبلى، شرط موفقيّت و پيروزى بر دشمن است. موسى مى‌دانست كه عصا را اژدها مى‌كند و كف دستش نورانى مى‌شود، لذا با قدرت گفت: «جِئْتُكَ بِشَيْ‌ءٍ مُبِينٍ»

13- معجزه‌ى انبيا حقيقت دارد و مردم به خوبى درك مى‌كنند. «مُبِينٍ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ ما بَيْنَهُما إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ «28»

موسى عليه السّلام التفاتى به قول فرعون ننمود كه نسبت ديوانگى به او داد، ديگر باره مشغول به تأكيد حجت شده:

قالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ‌: گفت: خداى عالميان آفريدگار مشرق و مغرب، وَ ما بَيْنَهُما: و آنچه ميان مشارق و مغارب باشد و شما هر روز مشاهده كنيد، ذات سبحانى آفتاب را از مشرق طالع مى‌سازد و جريان آن را هر روز بر مدارى كه غير روز پيش است و آن را به مغرب مى‌رساند. اين وجه سومى است كه اقامه نمود موسى بر اثبات پروردگار عالميان بدين تقرير كه اراده نمود به مشرق طلوع آفتاب و ظهور روز را، و به مغرب غروب آفتاب و زوال روز را؛ و محققا اين تدبير مستمر بر وجه عجيب تمام نشود مگر به تدبير مدبر بر وجهى كه امور كائنات به آن منتظم است.

إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ‌: اگر هستيد كه فهم كنيد و دريابيد، يعنى اگر عقل داريد، مى‌دانيد كه جواب شما به غير از اين نخواهد بود، زيرا هيچكس را از حقيقت ذات سبحانى آگهى ممكن نيست، و هر چه در عقل و فهم و وهم و حواس و قياس در آيد، ذات سبحانى از آن منزّه و مقدس است، چه ما سواى او

«1». تفسير منهج الصّادقين، ج 6، ص 439. چاپ كتابفروشى اسلاميّه.

جلد 9 - صفحه 411

محدث و ممكن، و محدث و ممكن را جز ادراك محدث و ممكن نخواهدبود، پس با وضوح اين آيات بيّنه و دلالات واضحه بر وجود خالق عالم، ديگرى را خدا دانستن از عقل خارج و از خرد دور باشد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِذْ نادى‌ رَبُّكَ مُوسى‌ أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ «10» قَوْمَ فِرْعَوْنَ أَ لا يَتَّقُونَ «11» قالَ رَبِّ إِنِّي أَخافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ «12» وَ يَضِيقُ صَدْرِي وَ لا يَنْطَلِقُ لِسانِي فَأَرْسِلْ إِلى‌ هارُونَ «13» وَ لَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخافُ أَنْ يَقْتُلُونِ «14»

قالَ كَلاَّ فَاذْهَبا بِآياتِنا إِنَّا مَعَكُمْ مُسْتَمِعُونَ «15» فَأْتِيا فِرْعَوْنَ فَقُولا إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعالَمِينَ «16» أَنْ أَرْسِلْ مَعَنا بَنِي إِسْرائِيلَ «17» قالَ أَ لَمْ نُرَبِّكَ فِينا وَلِيداً وَ لَبِثْتَ فِينا مِنْ عُمُرِكَ سِنِينَ «18» وَ فَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتِي فَعَلْتَ وَ أَنْتَ مِنَ الْكافِرِينَ «19»

قالَ فَعَلْتُها إِذاً وَ أَنَا مِنَ الضَّالِّينَ «20» فَفَرَرْتُ مِنْكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ فَوَهَبَ لِي رَبِّي حُكْماً وَ جَعَلَنِي مِنَ الْمُرْسَلِينَ «21» وَ تِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّها عَلَيَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِي إِسْرائِيلَ «22» قالَ فِرْعَوْنُ وَ ما رَبُّ الْعالَمِينَ «23» قالَ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُمَا إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِينَ «24»

قالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَ لا تَسْتَمِعُونَ «25» قالَ رَبُّكُمْ وَ رَبُّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ «26» قالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ الَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌ «27» قالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ ما بَيْنَهُما إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ «28» قالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلهَاً غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ «29»

قالَ أَ وَ لَوْ جِئْتُكَ بِشَيْ‌ءٍ مُبِينٍ (30)

ترجمه‌

و هنگاميكه ندا كرد پروردگار تو موسى را كه برو بسوى گروه ستمكاران‌

كه قوم فرعونند آيا نمى‌پرهيزند

گفت پروردگارا همانا من ميترسم كه تكذيب كنند مرا

و تنگ ميشود سينه‌ام و نميگشايد زبانم پس بفرست بسوى هارون‌

و مر آنها را است بر من ادعاء گناهى پس ميترسم كه بكشند مرا

گفت نه چنين است پس برويد با آيتهاى ما همانا ما با شمائيم شنوندگان‌

پس برويد بسوى فرعون پس بگوئيد همانا ما فرستاده پروردگار جهانيانيم‌

كه بفرستى با ما بنى اسرائيل را

گفت آيا نپروريديم تو را در ميان خودمان در حاليكه نوزادى بودى و درنگ كردى ميان ما از عمرت سالها

و كردى كرده‌ات را كه كردى و توئى از ناسپاسان‌

گفت كردم آنرا آنگاه و من بودم از نادانان‌

پس گريختم از

جلد 4 صفحه 99

شما چون ترسيدم از شما پس بخشيد مرا پروردگارم حكمى و گردانيد مرا از پيغمبران‌

و اين نعمتى است كه منّت مينهى آنرا بر من كه بنده گردانيدى بنى اسرائيل را

گفت فرعون و چيست پروردگار جهانيان‌

گفت پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است اگر هستيد يقين كنندگان‌

گفت بآنان كه بودند در اطرافش آيا نميشنويد

گفت پروردگار شما و پروردگار پدران شما كه پيشينيانند

گفت همانا پيمبر شما كه فرستاده شده بسوى شما هر آينه ديوانه است‌

گفت پروردگار مشرق و مغرب و آنچه در ميان آن دو است اگر در مى‌يابيد بعقل‌

گفت هر آينه اگر گرفتى خدائى جز من هر آينه خواهم قرار داد البتّه تو را از زندانيان‌

گفت آيا و اگر چه بياورم برايت چيزى روشن.

تفسير

خداوند متعال باز براى تسليت خاطر و تقويت قلب شريف پيغمبر اكرم در امر دعوت بنصرت حق و تذكر خلق شروع بذكر قصص انبياء عظام فرموده باين تقريب كه ياد كن وقتى را كه ندا فرمود پروردگار تو موسى ع را كه برو نزد قوميكه ظلم نمودند بخودشان بسبب كفر و بر بنى اسرائيل بذبح اولادشان و ساير مظالم و آنها قوم فرعونند و خود او داخل در آنها بلكه اولى از همه است و عجب مردم جسورى هستند آيا آنها از خدا نميترسند موسى عرض كرد پروردگارا من ميترسم مرا تكذيب كنند و در اين مواقع سينه و دل من تنگ ميشود و زبانم از گفتار باز ميماند و بعضى يضيق و ينطلق بنصب قرائت نموده‌اند و بنابراين عطف بر يكذّبون است و ان ناصبه بر آن دو نيز داخل ميگردد يعنى من ميترسم از تكذيب و تنگى سينه و گرفتن زبانم و بنابر قرائت مشهور عطف بر أخاف است و گويا نشدن زبان آنحضرت ممكن است در اثر دل تنگى و غلبه خشم باشد و محتمل است براى لكنتى باشد كه در زبان او بود و بدعا رفع شد و در سور سابقه بيان گرديد و محتمل است براى هر دو باشد كه در اثر غضب و تنگى سينه لكنت زبان زياد شود بطورى كه از گفتار بماند و در هر حال از خداوند تقاضا نمود كه وحى فرستد بسوى هارون برادر مادريش كه قبول معاونت او را بنمايد و در خاتمه عرايض عرضه داشت كه آنقوم بر من ادّعاء گناهى دارند چون يكنفر از آنها را كشته‌ام ميترسم مرا بقصاص او بكشند و موفق باداء رسالت نشوم و خداوند صريحا اين احتمالى را كه حضرت موسى‌

جلد 4 صفحه 100

ميداد و منشأ خوف او شده بود نفى فرمود و تقاضاى او را راجع بهارون پذيرفت و فرمود هرگز چنين قدرتى پيدا نميكنند تو و برادرت برويد با معجزات پى در پى ما كه براى نصرت شما ميرسد و من و ملائكه براى كمك با شما دو نفر هستيم و گفتگوى تو و هارون را با آنها ميشنويم و بنابراين خطاب جمع باعتبار تنزيل آن دو منزله جماعت است بلحاظ بودن بنى اسرائيل با آنها و ممكن است مراد آن باشد كه ما با تو و هارون و فرعون هستيم و گفتگوى شما را ميشنويم و حق را بر باطل غلبه ميدهيم و كلمه كلّا حرفى است موضوع براى زجر و ردع يعنى نبايد چنين گمانى ببرى كه آنها تو را بتوانند بكشند پس برويد بسوى فرعون و بگوئيد ما داراى منصب رسالتيم از طرف پروردگار جهانيان و چون رسول مشترك بين مصدر و صفت است و آن دو بجاى يكديگر استعمال ميشوند مفرد ذكر شده و شايد براى اشاره بآن باشد كه رسول حضرت موسى است و هارون معاون او است و هر دو يك پيغام آورده‌اند و آن اين بود كه خدا فرموده بنى اسرائيل را از قيد اسارت خود رها كن و بگذار آنها بيايند با ما برويم بوطن اصلى خودمان كه بلاد شام است و چون آن دو اين اظهار را نمودند فرعون بحضرت موسى گفت آيا ما تربيت و نگهدارى ننموديم تو را در خانه‌هاى خودمان با آنكه كودكى نوزاد بودى و سالهاى متمادى از عمر خود بنعمت ما پرورش يافتى و در ميان ما زندگى كردى تا آنخطاى بزرگ كه قتل يكنفر از ما بود از تو سر زد و فرار كردى رفتى و كفران نعمت ما را نمودى حال آمدى ادّعاى پيغمبرى ميكنى از ابن عباس نقل شده كه مدت اقامت آنحضرت در بين آنها هجده سال بود و سى و چهل هم گفته‌اند و قمى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه چون خداوند موسى عليه السّلام را مبعوث فرمود بسوى فرعون آمد در خانه او و اذن ورود خواست اجازه‌اش ندادند و او عصايش را بدر زد تمام درها باز شد پس وارد شد بر فرعون و گفت من پيغمبر خدايم و بايد بنى اسرائيل را بفرستى با من بيايند و فرعون آنچه خدا فرموده گفت و مراد از آنكار كه گفت كردى قتل آنمرد بود و مرادش از نسبت كفرى كه باو داد كفران نعمت خودش بود و حضرت موسى در جواب فرمود بلى راست است من آنكار را كردم ولى آنوقت پيغمبر نبودم و حقايق‌

جلد 4 صفحه 101

اشياء بر من مكشوف نبود نميدانستم آنمرد بيك مشت زدن ميميرد و قصد كشتن او را نداشتم ميخواستم او را تربيت كنم اتفاقا مرد پس فرار كردم چون از شما ترسيدم كه مرا بنا حق بكشيد پس خدا مرا بعلم و حكمت و منصب نبوّت فائز فرمود و تو تصوّر كردى اين تربيت و نگهدارى تو از من نعمتى بوده كه منّت آنرا بر من ميگذارى با آنكه در واقع نعمت نبوده بلكه نقمت بوده زيرا تو همه ما را بنده خود كرده بودى اگر تو اطفال بى گناه بنى اسرائيل را نميكشتى مادرم مرا بدريا نمى‌انداخت و زير دست تو واقع نميشدم كه مرا تربيت كنى براى دلخوشى خودت و بنابراين محتمل است همزه استفهام انكارى در صدر كلام مقدّر باشد يعنى آيا اين نعمتى است كه قابل منّت باشد نه چنين است بلكه جرم و جنايتى است كه قابل ملامت و عقوبت است و حقّا اين جواب از الهامات الهى بوده كه بمختصر بيانى حق تربيت و نعمت ظاهرى او را مبدّل بحق انتقام و دادستانى واقعى حضرت موسى نموده است لذا ديگر آنملعون جوابى نداد و روى سخن را بجانب ديگرى خارج از بحث معطوف داشت و از اعتراض بر صلاحيّت او براى ادّعاء نبوت صرف نظر نمود و سؤالى كرد كه حضرت موسى در جواب آن عاجز بماند و گفت چه چيز است پروردگار جهانيان آنحضرت جواب فرمود پروردگار آسمان و زمين و موجودات ما بين آن دو از هر جنس و نوع اگر شما معتقديد كه بايد خداوند خالق و مربّى آسمانها و زمين و موجودات آنها باشد و معرّفى فرمود خداوند را بأظهر خواص و آثارش و در واقع جواب حقيقى او را داد چون خالق و مربّى همه موجودات نميشود از جنس و نوع آنها باشد و بايد بخواص و آثار و اوصاف او را شناخت پس نميشود گفت چه چيز است يعنى از چه جنس و نوع است و استدلال نمود از وجود مصنوع بر وجود صانع ولى فرعون نفهميد يا خود را بنفهمى زد و رو باطرافيان خود كرد و گفت آيا شما نميشنويد سخن اين شخص را من ميپرسم خدا چه چيز است و سؤال از حقيقت او ميكنم او جواب ميدهد آفريننده آسمانها و زمين و موجودات است و از كار او خبر ميدهد و قمى ره در ضمن حديث سابق نقل نموده كه فرعون از كيفيّت خداوند سؤال‌

جلد 4 صفحه 102

نمود و موسى عليه السّلام گفت ربّ السّموات و الارض و ما بينهما ان كنتم موقنين پس فرعون از روى تعجب باصحابش گفت آيا شما نميشنويد من از كيفيّت خدا سؤال ميكنم او از وجودش جواب ميدهد و حضرت موسى چون ديد فرعون نفهميد يا خود را بنفهمى زد و او مدّعى ربوبيّت بود بر اهل عصر خود نه پيشينيان جوابى فرمود كه جاى اشكال و شبهه براى حاضرين باقى نماند و گفت پروردگار شما و پروردگار پدران شما كه اهل اعصار سابقه بودند و فرعون از جواب عاجز شد و نتوانست اشتباه كارى كند همان موافق نبودن جواب با سؤال را بهانه نمود و نسبت جنون بحضرت داد و استهزاء و سخريّه نمود ولى حضرت اعتنا نفرمود و استدلال خود را تعقيب فرمود بأمر مشهود عامّى كه گردش شبانه روز باشد بطرز نافع و ممتّع و مرتّب و منظّمى كه هر عاقلى ميتواند از آن پى بمدبّر عالم قدير حكيم كريم ببرد ولى محتاج بتعقّل و تأمل است لذا امر را معلّق بآن فرمود با اشاره بردّ نسبتى كه فرعون بآنحضرت داده بود بر او و اطرافيانش كه با او موافق بودند چون اشعار داشت بآنكه شما عقل نداريد كه تعقّل نميكنيد تا بدانيد و فرعون ديد ديگر محاجّه با حضرت موسى بصرفه و صلاح او تمام نميشود لذا از راه تهديد جلو آمد و گفت اگر خداى ديگرى براى خودت اختيار كنى تو را حبس ميكنم در زندان عمومى و گفته‌اند محبوسين او حبس دائم بودند و حضرت با كمال متانت در جواب فرمود اگر چه براى تو معجزه‌ئى اظهار نمايم كه دلالت واضح داشته باشد بر وجود خداوند قادر حكيم و صدق من در دعواى رسالت و كذب تو در دعواى ربوبيّت باز مرا حبس ميكنى ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قال‌َ رَب‌ُّ المَشرِق‌ِ وَ المَغرِب‌ِ وَ ما بَينَهُما إِن‌ كُنتُم‌ تَعقِلُون‌َ «28»

چون‌ فرعون‌ نسبت‌ جنون‌ بموسي‌ داد حضرت‌ موسي‌ ‌به‌ بيان‌ شيريني‌ جواب‌ داد ‌که‌ ‌شما‌ عقل‌ نداريد فرمود پروردگار عالمين‌ ‌آن‌ پروردگاريست‌ ‌که‌ پروردگار مشرق‌ و مغرب‌ عالم‌ ‌است‌، روز ميكند، شب‌ مينمايد، ماه‌ و سال‌ تشكيل‌ ميدهد، كره‌ زمين‌ و كرات‌ جويه‌ ‌را‌ بنحو منظم‌ حركت‌ ميدهد دور يكديگر ميچرخند و دور ‌خود‌ چرخ‌ ميزنند و تابستان‌ و زمستان‌ تشكيل‌ ميدهند، ‌از‌ مشرق‌ ‌به‌ مغرب‌ ‌از‌ مغرب‌ بمشرق‌ و ‌بين‌ ‌آنها‌ ‌از‌ نباتات‌ و جمادات‌ و حيوانات‌ خلق‌ ميفرمايد.

و چون‌ فرعون‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ بيانات‌ روشن‌ ديگر جوابي‌ نداشت‌ ‌که‌ بموسي‌ بدهد ‌در‌ مقام‌ تهديد ‌بر‌ آمد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 28)- اما این نسبت ناروا در روح بلند موسی (ع)، اثری نگذاشت و همچنان خط اصلی توحید را از طریق آثار خدا در پهنه آفرینش، در آفاق و انفس، ادامه داد و «گفت: او پروردگار مشرق و مغرب و آنچه در میان این دو است می‌باشد اگر شما عقل و اندیشه خود را به کار می‌گرفتید» (قالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ ما بَیْنَهُما إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ).

اگر تو در محدوده کوچکی به نام «مصر» یک حکومت ظاهری داری، حکومت واقعی پروردگار من تمام شرق و غرب جهان و هر چه را میان آنهاست در بر گرفته، و آثارش در همه جا در جبین موجودات می‌درخشد.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع