آیه 190 سوره اعراف: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) جز (ویرایش مهدی موسوی (بحث) به آخرین تغییری که Quran انجام داده بود واگردانده شد) |
||
سطر ۵۳: | سطر ۵۳: | ||
پس چون (خداوند) به آن دو، فرزندى صالح داد، آنان در آنچه به ايشان عطا نمود، براى خدا شريكانى قرار دادند، ولى خداوند از آنچه كه آنان شريك او قرار مىدهند، برتر است. | پس چون (خداوند) به آن دو، فرزندى صالح داد، آنان در آنچه به ايشان عطا نمود، براى خدا شريكانى قرار دادند، ولى خداوند از آنچه كه آنان شريك او قرار مىدهند، برتر است. | ||
+ | }} | ||
− | + | |-| | |
+ | اثنی عشری= | ||
− | + | ===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |
− | + | {{نمایش فشرده تفسیر| | |
− | |||
− | + | فَلَمَّا آتاهُما صالِحاً جَعَلا لَهُ شُرَكاءَ فِيما آتاهُما فَتَعالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ (190) | |
− | + | فَلَمَّا آتاهُما صالِحاً: پس آن هنگام كه عطا فرمود به ايشان فرزند صالحى را، جَعَلا لَهُ شُرَكاءَ؛ (حذف مضاف و اقامه مضاف اليه) مقام آن، و تقدير (جعل اولادهما له شركاء فيما اتى اولادهما؛ قرار دادند اولادان آن ولد براى خدا شريكان، يعنى فرزندان خود را عبد الشمس و عبد العزى و امثال آن نام نهادند، فَتَعالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ؛ پس متعالى است ذات احديت الهى از آنچه شريك مىگيرند. | |
− | + | تنبيه: سيد مرتضى علم الهدى رضوان اللّه عليه در تنزيه الانبياء در بيان اين آيه فرمايد: چون به دلايل عقليه ثابت شده كه پيغمبران جايز نيست بر ايشان كفر و شرك و معاصى، زيرا موجب سلب اطمينان و وثوق و صدور معاصى از ايشان مستوجب مذمت و عقاب و واجب است مخالفت آنان، و حال آنكه خداى تعالى امر به اطاعت ايشان فرموده و اين برخلاف فرض است؛ بنابراين در تأويل آيه وجوهى است به دلايل عقل: | |
− | + | جلد 4 صفحه 266 | |
− | + | 1- (ضمير جعلا) در آيه راجع نيست به آدم و حوا، بلكه راجع به ذكور و اناث از اولاد آدم و حوا باشد، يا راجع به جنسين است از كسانى كه مشرك شوند نسل ايشان، پس معنى چنين شود: چون عطا فرمود خدا آدم و حوا را ولد صالح كه تمنا و طلب كرده بودند، قرار دادند كفار اولادين اين دو را اضافه به غير خداى تعالى و مؤيد اين تاويل است آيه: فَتَعالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ. و اين مبنى است بر آنكه مراد از تثنيه جنسين يا نوعين باشد. | |
− | |||
− | + | 2- آنكه (هاء) در آيه: جَعَلا لَهُ شُرَكاءَ: راجع به ولد باشد نه خدا، و معنى آنكه آن دو طلب كردند از خداى تعالى، ولد صالح را، پس شرك قرار دادند بين دو طلب، و اين مثل آنست كه شخصى گويد: طلب نمودى از من درهم را، وقتى عطا نمودم شرك نمودى آن را به ديگرى، يعنى طلب كردى ديگرى را اضافه به او. | |
− | |||
− | + | 3- آنكه تمام ضميرها در آيه متعلق نباشد به آدم حوا، و قرار داده شود (هاء) در (تغشّيها) ضمير در: دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُما، و آتاهُما صالِحاً، راجع به كسى كه مشرك شود و متعلق نباشد به آدم از خطاب مگر: خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ كه اشاره به عامه خلق باشد؛ و همچنين: وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها بعد از آن تخصيص داده از آن بعضى از ايشان را. بنابراين ابتدا اخبار فرموده از امر تمام بشر كه مخلوق از يك فرد آدم و حوا، بعد عود كلام فرمايد به آنچه سؤال نمودند از خدا، پس چون عطا فرمود آن را، ادعا نمودند براى خدا شركا در عطيّه او. | |
− | + | در عيون اخبار الرضا عليه السّلام مأمون سؤال مىكند از حضرت رضا كه آيا فرمايش شما نيست انبياء معصومند؟ فرمود: بلى. عرض كرد: پس معنى قول خدا چيست: فَلَمَّا آتاهُما صالِحاً جَعَلا لَهُ شُرَكاءَ فِيما آتاهُما؟ حضرت رضا عليه السّلام فرمود: حوا تولد نمود براى آدم پانصد بطن، و در هر شكمى مذكر و مؤنثى، و آدم و حوا خواندند خدا را كه اگر عطا فرمائى صالحى را، هر آينه از شاكرين باشيم. چون مرحمت شد ايشان را فرزند صالحى از نسل، به خلقت مستوى و عارى از زمن و عاهت، پس آنچه عطا شد آدم و حوا را، دو صنف بودند: صنفى مذكر، و صنفى مؤنث. آنگاه قرار دادند صنفان براى خداوند سبحان، شركاء در آنچه عطا شد به ايشان، و شكر ننمودند آن دو صنف، مانند | |
− | + | جلد 4 صفحه 267 | |
− | + | شكر ابوين خود خداى عز و جل را؛ فَتَعالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ. پس مأمون گفت: | |
− | + | شهادت دهم بتحقيق تو فرزند رسول خدايى. «1» و عياشى- از ائمه هدى عليهم السلام روايت نمودهاند: كان شركهما شرك طاعة لا شرك عبادة. «2» | |
سطر ۹۲: | سطر ۹۱: | ||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | ===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | ||
{{نمایش فشرده تفسیر| | {{نمایش فشرده تفسیر| | ||
− | سوره الأعراف «7»: آيات | + | سوره الأعراف «7»: آيات 189 تا 190 |
− | + | هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ إِلَيْها فَلَمَّا تَغَشَّاها حَمَلَتْ حَمْلاً خَفِيفاً فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُما لَئِنْ آتَيْتَنا صالِحاً لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ (189) فَلَمَّا آتاهُما صالِحاً جَعَلا لَهُ شُرَكاءَ فِيما آتاهُما فَتَعالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ (190) | |
ترجمه | ترجمه | ||
− | + | او است كه آفريد شما را از يك نفر و آفريد از آن جفتش را تا انس گيرد با او پس چون نزديكى نمود با او برداشت بارى سبك پس گذراند چندى با آن و چون سنگين شد خواندند خدا پروردگارشان را كه اگر بدهى ما را نسل شايسته هر آينه ميباشيم البتّه از شكرگزاران | |
+ | |||
+ | پس چون داد آندو را نسل شايسته قرار دادند آندو از براى او شريكهائى در آنچه داد آندو را پس برتر است خدا از آنچه شريك قرار ميدهند. | ||
− | + | تفسير | |
− | و اگر | + | خداوند خلق فرمود تمام بشر را از حضرت آدم و خلق فرمود زوجه او حوّا را از فاضل طينت او چنانچه در اول سوره نساء گذشت براى آنكه حضرت آدم با او مأنوس شود و از تنهائى وحشت ننمايد و چون با او هم بستر شد آبستن گرديد ولى تا وقتى كه سبك بود از حال خود خبر نداشت پس از سنگين شدن فهميد آبستن است و بحضرت آدم عرضه داشت و هر دو عهد كردند كه اگر خداوند بآنها نسل شايسته دهد كه مبرّى از عيب و نقص باشد شكر نعمت خدا را بجا آورند و چون خداوند تعالى بفاصله چندى بآندو هزار پسر و دختر عنايت فرمود كه همه صحيح و سالم و مبرّى از عيب بودند آنها مانند پدر و مادر خودشان كه شاكر بودند شكر خدا را ننمودند و از هر دو صنف كه مرد و زن باشد مشرك بعمل آمد پس شريك قرار دادند آندو صنف يعنى مرد و زن براى خداوند در نعمتهائيكه بآندو عطا فرموده بود با آنكه منزه است خداوند از شركائى كه آنها براى او قائل ميشوند |
− | + | جلد 2 صفحه 502 | |
− | + | چنانچه در عيون از حضرت رضا عليه السّلام در جواب اشكال مأمون بر عصمت انبياء بملاحظه ظاهر آيه باين تقريب نقل نموده است و آنكه مأمون بعد از استماع اين بيان عرض كرد كه گواهى ميدهم بر آنكه تو حقّا پسر پيغمبر خدائى و ظاهر روايت آنستكه امام عليه السّلام بذيل آيه كه يشركون بصيغه جمع است تمسك فرموده بر مدعاى خود كه از جعلا دو صنف اراده شده نه دو فرد و الّا بايد يشركان بصيغه تثنيه باشد و انصاف آنستكه اين بهترين تفاسيرى است كه از اين آيه شريفه شده است و بدترين آنها آنست كه عامّه عميا قائل شدهاند كه آدم و حوا چندى بر آنها گذشت كه خداوند بآنها اولادى عنايت نفرموده بود روزى شيطان نزد آندو آمد بصورتيكه نشناختند او را و شكايت نمودند ازين پيش آمد باو و او گفت اگر من كارى بكنم كه حال شما خوب شود و داراى اولاد شويد اسم مرا بر او ميگذاريد گفتند بلى اسم تو چيست گفت حارث و چون داراى ولد شدند او را عبد الحارث ناميدند پس قرار دادند براى خدا شريك در نام گذارى و بعضى گفتهاند اول دفعه كه حوّا آبستن شد شيطان بصورت مبدّل نزد او آمد و گفت محتمل است آبستن باشى بحيوانى و حوا مشوّش شد و بآدم عرض كرد و هر دو مهموم شدند بار ديگر آمد و گفت اگر از خدا بخواهى كه او را بشرى تامّ الخلقه قرار دهد و آسان بزائى اجابت ميفرمايد و اسم او را عبد الحارث بگذار و آنقدر وسوسه نمود تا حوا برضايت حضرت آدم اسم او را عبد الحارث گذارد و اسم شيطان وقتى با ملائكه بود حارث بود و قمّى و عيّاشى رحمة اللّه عليهما از امام باقر عليه السلام نقل نمودهاند كه شرك آدم و حوا در اين قضيه شرك در طاعت بود نه عبادت و بنظر حقير بايد حمل بر تقيّه شود چون خودشان فرمودند اگر دو روايت از ما بشما رسيد كه يكى مخالف با عامّه بود ديگرى موافق شما روايت مخالف را اخذ نمائيد چون رشد در مخالفت آنها است علاوه بر آنكه اين توجيه بر خلاف ادلّه عقليّه است كه دلالت بر عصمت انبيا دارد و مخالف با ظاهر آيه شريفه است از جهاتى از آن جمله آنكه شرك ظاهر در آنستكه غير خدا را شريك قرار دهند در خلق يا عبادت نه در تسميه و اطاعت ديگر آنكه ظاهر از ما آتيهما نعمت است كه آنرا مستند بغير خدا نمايند نه آنكه آنرا بعنوان عبوديّت اضافه بغير خدا كنند ديگر آنكه شركاء كه قرائت مشهوره است دلالت بر جمع دارد و حارث يكنفر بود بلى بنابر قرائت شركا كه مصدر است عيبى ندارد | |
− | جلد 2 صفحه | + | جلد 2 صفحه 503 |
− | است | + | ديگر ذيل آيه است كه قبلا بيان شد دلالت بر فاعل جمع دارد نه بر تثنيه و آدم و حوا دو نفر بيشتر نبودند و ممكن است گفته شود اين عمل نه شرك است نه معصيت چنانچه معمول است عبد را اضافه بغير اسماء خدا مىنمايند و نام مىنهند مانند عبد النّبى و عبد العلى اگر چه از امام باقر عليه السّلام روايت شده است كه ابغض اسماء نزد خداوند حارث و مالك و خالد است و شايد براى آن باشد كه حارث نام شيطان بوده است و مالك و خالد خلاف ادب و كذب است و بنابر اين عبد الحارث بدتر خواهد بود و انصاف آنستكه مسلمان و شيعه نبايد بىانصافى كند و از اسماء انبيا و ائمه هدى و اسمائيكه دلالت بر عبوديت خدا دارد تعدى نمايد و باسماء مهمله گبر و ترسا بپردازد در هر حال از مطلب دور نشويم اگر حضرت آدم و حوا نام ولد خودشان را عبد الحارث گذارده باشند بعنوان آنكه مطيع يا مملوك شيطان است فسق بلكه كفر است و اگر باين عنوان نباشد بلكه او را نشناخته باشند و خواسته باشند مسئول او را اجابت نموده باشند و اين اسم را گذارده باشند باميد آنكه در آتيه فرمان پذير او باشد در امور مباحه اشكالى ندارد و نبايد مورد ملامت خداوند واقع شوند پس اين وجه غير وجيه و بيرون از صوابست و بين اين وجه و وجه اول وجوه متوسطه است كه در مجمع و غيره نقل شده و مجال ذكر آنها نيست و اللّه اعلم بالصواب. |
}} | }} | ||
|-| | |-| | ||
سطر ۱۵۳: | سطر ۱۵۴: | ||
] | ] | ||
− | (آیه | + | (آیه 190))- «ولی هنگامی که خداوند فرزندی سالم با تناسب اندام و شایستگی کامل به آنها داد، آنها برای خدا در این نعمت بزرگ شرکایی قائل |
+ | |||
+ | ج2، ص121 | ||
+ | |||
+ | شدند، اما خداوند برتر و بالاتر از شرک آنهاست» (فَلَمَّا آتاهُما صالِحاً جَعَلا لَهُ شُرَکاءَ فِیما آتاهُما فَتَعالَی اللَّهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ). | ||
}} | }} | ||
|-| | |-| | ||
سطر ۱۶۱: | سطر ۱۶۶: | ||
==تفسیر های فارسی== | ==تفسیر های فارسی== | ||
− | ==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه= | + | ==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه=190}}=== |
− | ==={{تفسیر خسروی|سوره=7 |آیه= | + | ==={{تفسیر خسروی|سوره=7 |آیه=190}}=== |
− | ==={{تفسیر عاملی|سوره=7 |آیه= | + | ==={{تفسیر عاملی|سوره=7 |آیه=190}}=== |
− | ==={{تفسیر جامع|سوره=7 |آیه= | + | ==={{تفسیر جامع|سوره=7 |آیه=190}}=== |
==تفسیر های عربی== | ==تفسیر های عربی== | ||
− | ==={{تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه= | + | ==={{تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه=190}}=== |
− | ==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=7 |آیه= | + | ==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=7 |آیه=190}}=== |
− | ==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=7 |آیه= | + | ==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=7 |آیه=190}}=== |
− | ==={{تفسیر الصافی|سوره=7 |آیه= | + | ==={{تفسیر الصافی|سوره=7 |آیه=190}}=== |
− | ==={{تفسیر الکاشف|سوره=7 |آیه= | + | ==={{تفسیر الکاشف|سوره=7 |آیه=190}}=== |
</tabber> | </tabber> | ||
نسخهٔ ۱۳ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۳۲
<<189 | آیه 190 سوره اعراف | 191>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
پس چون به آن پدر و مادر فرزندی صالح (و تندرست) عطا کرد مشرک شدند و برای خدا در آنچه به آنها عطا کرد شریک قرار دادند (یعنی فرزندان خود را به نام بتها نامیدند مثل عبد اللات و عبد العزی)، و خدای تعالی برتر است از آنچه شریک او سازند.
پس هنگامی که به آن زن و شوهر فرزندی تندرست و سالم داد [غیر از خدا را در اعطای این نعمت مؤثر دانستند، از این جهت] برای خدا در کنار نعمتی که به آنان عطا کرده بود، شریکان وهمتایانی قرار دادند!! پس خدا برتر و والاتر از آن است که برایش شریکان و همتایان قرار دهند.
و چون به آن دو، [فرزندى] شايسته داد، در آنچه [خدا] به ايشان داده بود، براى او شريكانى قرار دادند، و خدا از آنچه [با او] شريك مىگردانند برتر است.
چون خدا آن دو را فرزندى صالح داد، براى او در آنچه به آنها عطا كرده بود شريكانى انگاشتند، حال آنكه خدا از هر چه با او شريك مىسازند برتر است.
اما هنگامی که خداوند فرزند صالحی به آنها داد، (موجودات دیگر را در این موهبت مؤثر دانستند؛ و) برای خدا، در این نعمت که به آنها بخشیده بود، همتایانی قائل شدند؛ خداوند برتر است از آنچه همتای او قرار میدهند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«فِیمَا»: در اعطاء. واژه (ما) میتواند مصدری و به معنی: دادن، و یا این که موصول و به معنی: خداداد باشد. «عَمَّا»: از کاری که. از چیز یا چیزهائی که. واژه (ما) مصدری یا موصول است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَلَمَّا آتاهُما صالِحاً جَعَلا لَهُ شُرَكاءَ فِيما آتاهُما فَتَعالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ «190»
پس چون (خداوند) به آن دو، فرزندى صالح داد، آنان در آنچه به ايشان عطا نمود، براى خدا شريكانى قرار دادند، ولى خداوند از آنچه كه آنان شريك او قرار مىدهند، برتر است.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَلَمَّا آتاهُما صالِحاً جَعَلا لَهُ شُرَكاءَ فِيما آتاهُما فَتَعالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ (190)
فَلَمَّا آتاهُما صالِحاً: پس آن هنگام كه عطا فرمود به ايشان فرزند صالحى را، جَعَلا لَهُ شُرَكاءَ؛ (حذف مضاف و اقامه مضاف اليه) مقام آن، و تقدير (جعل اولادهما له شركاء فيما اتى اولادهما؛ قرار دادند اولادان آن ولد براى خدا شريكان، يعنى فرزندان خود را عبد الشمس و عبد العزى و امثال آن نام نهادند، فَتَعالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ؛ پس متعالى است ذات احديت الهى از آنچه شريك مىگيرند.
تنبيه: سيد مرتضى علم الهدى رضوان اللّه عليه در تنزيه الانبياء در بيان اين آيه فرمايد: چون به دلايل عقليه ثابت شده كه پيغمبران جايز نيست بر ايشان كفر و شرك و معاصى، زيرا موجب سلب اطمينان و وثوق و صدور معاصى از ايشان مستوجب مذمت و عقاب و واجب است مخالفت آنان، و حال آنكه خداى تعالى امر به اطاعت ايشان فرموده و اين برخلاف فرض است؛ بنابراين در تأويل آيه وجوهى است به دلايل عقل:
جلد 4 صفحه 266
1- (ضمير جعلا) در آيه راجع نيست به آدم و حوا، بلكه راجع به ذكور و اناث از اولاد آدم و حوا باشد، يا راجع به جنسين است از كسانى كه مشرك شوند نسل ايشان، پس معنى چنين شود: چون عطا فرمود خدا آدم و حوا را ولد صالح كه تمنا و طلب كرده بودند، قرار دادند كفار اولادين اين دو را اضافه به غير خداى تعالى و مؤيد اين تاويل است آيه: فَتَعالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ. و اين مبنى است بر آنكه مراد از تثنيه جنسين يا نوعين باشد.
2- آنكه (هاء) در آيه: جَعَلا لَهُ شُرَكاءَ: راجع به ولد باشد نه خدا، و معنى آنكه آن دو طلب كردند از خداى تعالى، ولد صالح را، پس شرك قرار دادند بين دو طلب، و اين مثل آنست كه شخصى گويد: طلب نمودى از من درهم را، وقتى عطا نمودم شرك نمودى آن را به ديگرى، يعنى طلب كردى ديگرى را اضافه به او.
3- آنكه تمام ضميرها در آيه متعلق نباشد به آدم حوا، و قرار داده شود (هاء) در (تغشّيها) ضمير در: دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُما، و آتاهُما صالِحاً، راجع به كسى كه مشرك شود و متعلق نباشد به آدم از خطاب مگر: خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ كه اشاره به عامه خلق باشد؛ و همچنين: وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها بعد از آن تخصيص داده از آن بعضى از ايشان را. بنابراين ابتدا اخبار فرموده از امر تمام بشر كه مخلوق از يك فرد آدم و حوا، بعد عود كلام فرمايد به آنچه سؤال نمودند از خدا، پس چون عطا فرمود آن را، ادعا نمودند براى خدا شركا در عطيّه او.
در عيون اخبار الرضا عليه السّلام مأمون سؤال مىكند از حضرت رضا كه آيا فرمايش شما نيست انبياء معصومند؟ فرمود: بلى. عرض كرد: پس معنى قول خدا چيست: فَلَمَّا آتاهُما صالِحاً جَعَلا لَهُ شُرَكاءَ فِيما آتاهُما؟ حضرت رضا عليه السّلام فرمود: حوا تولد نمود براى آدم پانصد بطن، و در هر شكمى مذكر و مؤنثى، و آدم و حوا خواندند خدا را كه اگر عطا فرمائى صالحى را، هر آينه از شاكرين باشيم. چون مرحمت شد ايشان را فرزند صالحى از نسل، به خلقت مستوى و عارى از زمن و عاهت، پس آنچه عطا شد آدم و حوا را، دو صنف بودند: صنفى مذكر، و صنفى مؤنث. آنگاه قرار دادند صنفان براى خداوند سبحان، شركاء در آنچه عطا شد به ايشان، و شكر ننمودند آن دو صنف، مانند
جلد 4 صفحه 267
شكر ابوين خود خداى عز و جل را؛ فَتَعالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ. پس مأمون گفت:
شهادت دهم بتحقيق تو فرزند رسول خدايى. «1» و عياشى- از ائمه هدى عليهم السلام روايت نمودهاند: كان شركهما شرك طاعة لا شرك عبادة. «2»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
سوره الأعراف «7»: آيات 189 تا 190
هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ إِلَيْها فَلَمَّا تَغَشَّاها حَمَلَتْ حَمْلاً خَفِيفاً فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُما لَئِنْ آتَيْتَنا صالِحاً لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ (189) فَلَمَّا آتاهُما صالِحاً جَعَلا لَهُ شُرَكاءَ فِيما آتاهُما فَتَعالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ (190)
ترجمه
او است كه آفريد شما را از يك نفر و آفريد از آن جفتش را تا انس گيرد با او پس چون نزديكى نمود با او برداشت بارى سبك پس گذراند چندى با آن و چون سنگين شد خواندند خدا پروردگارشان را كه اگر بدهى ما را نسل شايسته هر آينه ميباشيم البتّه از شكرگزاران
پس چون داد آندو را نسل شايسته قرار دادند آندو از براى او شريكهائى در آنچه داد آندو را پس برتر است خدا از آنچه شريك قرار ميدهند.
تفسير
خداوند خلق فرمود تمام بشر را از حضرت آدم و خلق فرمود زوجه او حوّا را از فاضل طينت او چنانچه در اول سوره نساء گذشت براى آنكه حضرت آدم با او مأنوس شود و از تنهائى وحشت ننمايد و چون با او هم بستر شد آبستن گرديد ولى تا وقتى كه سبك بود از حال خود خبر نداشت پس از سنگين شدن فهميد آبستن است و بحضرت آدم عرضه داشت و هر دو عهد كردند كه اگر خداوند بآنها نسل شايسته دهد كه مبرّى از عيب و نقص باشد شكر نعمت خدا را بجا آورند و چون خداوند تعالى بفاصله چندى بآندو هزار پسر و دختر عنايت فرمود كه همه صحيح و سالم و مبرّى از عيب بودند آنها مانند پدر و مادر خودشان كه شاكر بودند شكر خدا را ننمودند و از هر دو صنف كه مرد و زن باشد مشرك بعمل آمد پس شريك قرار دادند آندو صنف يعنى مرد و زن براى خداوند در نعمتهائيكه بآندو عطا فرموده بود با آنكه منزه است خداوند از شركائى كه آنها براى او قائل ميشوند
جلد 2 صفحه 502
چنانچه در عيون از حضرت رضا عليه السّلام در جواب اشكال مأمون بر عصمت انبياء بملاحظه ظاهر آيه باين تقريب نقل نموده است و آنكه مأمون بعد از استماع اين بيان عرض كرد كه گواهى ميدهم بر آنكه تو حقّا پسر پيغمبر خدائى و ظاهر روايت آنستكه امام عليه السّلام بذيل آيه كه يشركون بصيغه جمع است تمسك فرموده بر مدعاى خود كه از جعلا دو صنف اراده شده نه دو فرد و الّا بايد يشركان بصيغه تثنيه باشد و انصاف آنستكه اين بهترين تفاسيرى است كه از اين آيه شريفه شده است و بدترين آنها آنست كه عامّه عميا قائل شدهاند كه آدم و حوا چندى بر آنها گذشت كه خداوند بآنها اولادى عنايت نفرموده بود روزى شيطان نزد آندو آمد بصورتيكه نشناختند او را و شكايت نمودند ازين پيش آمد باو و او گفت اگر من كارى بكنم كه حال شما خوب شود و داراى اولاد شويد اسم مرا بر او ميگذاريد گفتند بلى اسم تو چيست گفت حارث و چون داراى ولد شدند او را عبد الحارث ناميدند پس قرار دادند براى خدا شريك در نام گذارى و بعضى گفتهاند اول دفعه كه حوّا آبستن شد شيطان بصورت مبدّل نزد او آمد و گفت محتمل است آبستن باشى بحيوانى و حوا مشوّش شد و بآدم عرض كرد و هر دو مهموم شدند بار ديگر آمد و گفت اگر از خدا بخواهى كه او را بشرى تامّ الخلقه قرار دهد و آسان بزائى اجابت ميفرمايد و اسم او را عبد الحارث بگذار و آنقدر وسوسه نمود تا حوا برضايت حضرت آدم اسم او را عبد الحارث گذارد و اسم شيطان وقتى با ملائكه بود حارث بود و قمّى و عيّاشى رحمة اللّه عليهما از امام باقر عليه السلام نقل نمودهاند كه شرك آدم و حوا در اين قضيه شرك در طاعت بود نه عبادت و بنظر حقير بايد حمل بر تقيّه شود چون خودشان فرمودند اگر دو روايت از ما بشما رسيد كه يكى مخالف با عامّه بود ديگرى موافق شما روايت مخالف را اخذ نمائيد چون رشد در مخالفت آنها است علاوه بر آنكه اين توجيه بر خلاف ادلّه عقليّه است كه دلالت بر عصمت انبيا دارد و مخالف با ظاهر آيه شريفه است از جهاتى از آن جمله آنكه شرك ظاهر در آنستكه غير خدا را شريك قرار دهند در خلق يا عبادت نه در تسميه و اطاعت ديگر آنكه ظاهر از ما آتيهما نعمت است كه آنرا مستند بغير خدا نمايند نه آنكه آنرا بعنوان عبوديّت اضافه بغير خدا كنند ديگر آنكه شركاء كه قرائت مشهوره است دلالت بر جمع دارد و حارث يكنفر بود بلى بنابر قرائت شركا كه مصدر است عيبى ندارد
جلد 2 صفحه 503
ديگر ذيل آيه است كه قبلا بيان شد دلالت بر فاعل جمع دارد نه بر تثنيه و آدم و حوا دو نفر بيشتر نبودند و ممكن است گفته شود اين عمل نه شرك است نه معصيت چنانچه معمول است عبد را اضافه بغير اسماء خدا مىنمايند و نام مىنهند مانند عبد النّبى و عبد العلى اگر چه از امام باقر عليه السّلام روايت شده است كه ابغض اسماء نزد خداوند حارث و مالك و خالد است و شايد براى آن باشد كه حارث نام شيطان بوده است و مالك و خالد خلاف ادب و كذب است و بنابر اين عبد الحارث بدتر خواهد بود و انصاف آنستكه مسلمان و شيعه نبايد بىانصافى كند و از اسماء انبيا و ائمه هدى و اسمائيكه دلالت بر عبوديت خدا دارد تعدى نمايد و باسماء مهمله گبر و ترسا بپردازد در هر حال از مطلب دور نشويم اگر حضرت آدم و حوا نام ولد خودشان را عبد الحارث گذارده باشند بعنوان آنكه مطيع يا مملوك شيطان است فسق بلكه كفر است و اگر باين عنوان نباشد بلكه او را نشناخته باشند و خواسته باشند مسئول او را اجابت نموده باشند و اين اسم را گذارده باشند باميد آنكه در آتيه فرمان پذير او باشد در امور مباحه اشكالى ندارد و نبايد مورد ملامت خداوند واقع شوند پس اين وجه غير وجيه و بيرون از صوابست و بين اين وجه و وجه اول وجوه متوسطه است كه در مجمع و غيره نقل شده و مجال ذكر آنها نيست و اللّه اعلم بالصواب.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِن نَفسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنها زَوجَها لِيَسكُنَ إِلَيها فَلَمّا تَغَشّاها حَمَلَت حَملاً خَفِيفاً فَمَرَّت بِهِ فَلَمّا أَثقَلَت دَعَوَا اللّهَ رَبَّهُما لَئِن آتَيتَنا صالِحاً لَنَكُونَنَّ مِنَ الشّاكِرِينَ (189) فَلَمّا آتاهُما صالِحاً جَعَلا لَهُ شُرَكاءَ فِيما آتاهُما فَتَعالَي اللّهُ عَمّا يُشرِكُونَ (190) أَ يُشرِكُونَ ما لا يَخلُقُ شَيئاً وَ هُم يُخلَقُونَ (191)
در ترجمه اينکه آيات بين عامه و خاصّه بانحايي ترجمه شده و وجوهي گفتند که احسن و اتم و اكمل از تمام آنها فرمايش منسوب بحضرت رضا عليه آلاف التحية و الثناء است و ابتداء ما نقل حديث را ميكنيم و بر طبق آن آيه شريفه را ترجمه ميكنيم و سپس اشاره بكلمات مفسرين و صحت و سقم آنها را بيان ميكنيم حديث از إبن بابويه بسند معتبر تا منتهي ميشود بابي الصلت هروي
(قال لما جمع المأمون لعلي بن موسي الرضا عليه السّلام اهل المقالات من اهل الاسلام و الديانات من اليهود و النصاري و المجوس و من الصابئين و سائر اهل المقالات فلم يقم احد الا و قد الزمه حجته كانّه القمه حجرا قام اليه علي إبن محمّد إبن الجهم فقال يا إبن رسول اللّه أ تقول بعصمة الانبياء فقال نعم و ذكر الحديث الي ان قال فقال له المأمون فما معني قول اللّه تعالي فلمّا آتيهما صالحا جعلا له شركاء فيما آتيهما فقال الرضا عليه السّلام انّ حوّا ولدت لادم خمس مائة بطن في کل بطن ذكر و انثي و ان آدم و حوّا عاهدا اللّه و دعواه و قالا لئن آتيتنا صالحا لنكوننّ من الشاكرين فلمّا آتيهما صالحا من النسل خلقا سويّا بريئا من الزمانة و العاهة كانا يأتيهما صنفان صنفا ذكرانا و صنفا اناثا فجعل الصنفان للّه تعالي ذكره شركاء فيما آتيهما
جلد 8 - صفحه 52
و لم يشكراه كشكر ابويهما له عز و جل قال اللّه تعالي فتعالي اللّه عما يشركون فقال المأمون اشهد انّك إبن رسول اللّه حقا)
خداوند آن خداييست که تمام شما را كليه بشر را از يك نفس که آدم ابو البشر باشد خلق فرمود و از آن نفس واحده يعني از فاضل طينت آدم جفت او را که حوا باشد آفريد براي اينكه انيس و مونس او باشد و وحشت تنهايي از او برطرف شود پس موقعي که مجتمع شدند و نزديك يك ديگر رفتند حوا حمل پيدا كرد حمل سبكي پس مدتي بهمين سبكي گذرانيد پس چون حملش سنگين شد آدم و حوا پروردگار خود را خواندند که اگر بآنها اولاد صالح سالم از آفات و نواقص باشند عطا فرمايد شكرگزار اينکه موهبت باشند خداوند هزار اولاد بآنها عطا فرمود پانصد ذكور و پانصد اناث در پانصد دفعه در هر دفعه يك ذكر و يك انثي و اينها دو صنف شدند صنف ذكور و صنف اناث و در اينکه دو صنف باغواي شيطان مشرك شدند در اينکه نعمت صحت و سلامتي که بآنها عنايت شده بود و مثل پدر و مادر خود بر توحيد باقي نماندند و حال آنكه خداوند بزرگتر و عاليتر است از آنچه باو شرك بياورند آيا شريك قرار ميدهند چيزي را که خلق نميكند شيئي را و آنها تمام مخلوق خداوند متعال هستند هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِن نَفسٍ واحِدَةٍ مرجع ضمير اللّه است که در آيه قبل ذكر فرموده و خلق از افعال مختصه باو است و لذا نفرمود خلقكم اللّه و تقديم هو و الذي دلالت بر اختصاص دارد و اما غير او و لو مجتمعا قدرت بر خلق يك ذباب ندارند إِنَّ الَّذِينَ تَدعُونَ مِن دُونِ اللّهِ لَن يَخلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجتَمَعُوا لَهُ حج آيه 72، و خطبه منسوبه بامير المؤمنين [ع]
(انا خالق السموات و الارض)
از مجعولات و مفتريات شيخ رجب برسي است از غلات و مراد از نفس واحده شخص واحد است که آدم باشد
جلد 8 - صفحه 53
وَ جَعَلَ مِنها زَوجَها حوا که از زيادتي گل آدم سرشته شده و تعبير بزوج دون زوجه براي اينکه است که صفات مختصه بنساء است مثل حائض و حامل و مقرب زيرا زوج مرد غير زن نميشود بلي در جايي که هر دو را باين وصف ذكر كنند ميگويند زوج و زوجه لِيَسكُنَ إِلَيها سكونت آدم براي رفع وحشت تنهايي بود و احتياج بهم جنس داشت براي دفع شهوت و انس بآن بخصوص اگر طرف زيبا و خوش صورت باشد فَلَمّا تَغَشّاها كنايه از مواقعه و جماع و هم بستر شدن است حَمَلَت حَملًا خَفِيفاً چون اوان حمل يك نطفه يا علقه يا مضغه بيش نيست بسيار سبك است مانع از حركت و ذهاب و اياب و حمل و نقل نيست فَمَرَّت بِهِ مدتي که در اينکه اطوار بود قبل از صورت بندي و افاضه روح فَلَمّا أَثقَلَت که افاضه روح شد بخصوص اگر دو فرد باشند چنانچه در خبر حضرت رضا عليه السّلام بود بسيار سنگين ميشود آدم و حوّا نميدانستند يكي است يا دو ذكر است يا انثي انسان است يا حيوان صحيح الاعضاء است يا ناقص صحيح است يا معيب وجيه المنظر است يا قبيح از اينکه جهت دَعَوَا اللّهَ رَبَّهُما اينکه دعاء نه براي اينکه حمل بخصوص بوده بلكه هر چه خداوند بآنها عطا فرمايد و لو پانصد مرّه لَئِن آتَيتَنا صالِحاً مراد صالح مقابل طالح نيست که مؤمن و متقي باشند بلكه مقابل معيب و ناقص است لَنَكُونَنَّ مِنَ الشّاكِرِينَ نه اينكه اگر نباشد صالح ما شاكر نيستيم بلكه براي اينکه نعمت در عبادت و بندگي بيش از پيش كوشش ميكنيم که بر هر نعمتي شكري واجب فَلَمّا آتاهُما صالِحاً خداوند بآنها هزار اولاد صالح ذكورا و اناثا عنايت فرمود تا اينکه قسمت آيه ضمير تثنيه راجع بآدم و حوا بود و البته اولاد آدم منحصر باين هزار که از بطن حوا خارج شدند نبود بلكه از آنها هم در اينکه مدت ذكور و اناث بسياري بوجود آمد بتوسط حوريه و جنيه بطريقي که در سوره بقره در مجلد ثاني اينکه تفسير ذكر شد که مورث توهم تزويج برادر و خواهر که مجوس
جلد 8 - صفحه 54
گفتند نباشد و اخبار وارده در اينکه باب را هم متعرض شدهايم بنا بر اينکه عده اولاد آدم بالغ بر چندين هزار شد و اينها دو صنف شدند صنف رجال و صنف نساء جَعَلا لَهُ شُرَكاءَ اينکه دو صنف دستگاه بتپرستي در آنها شيوعي پيدا كرد باغواء شيطان که اولين مذاهب باطله همين دستگاه بتپرستي بود و دليل بر اينكه مرجع اينکه تثنيه دو صنف اولاد آدم و حوا است نه خود آدم و حوا لفظ شركاء است زيرا اگر آدم و حوا بود ميفرمود جعلا له شريكا و شركاء جمع است که شريكهايي هر دسته يك شريك قرار دادند بعلاوه ضميرهاي جمع است در بقيه آيات فِيما آتاهُما در آنچه باين دو صنف خداوند مرحمت فرمود تماما صحيح و سالم فَتَعالَي اللّهُ عَمّا يُشرِكُونَ و اگر مرجع ضمير جعلا و آتيهما آدم و حوا بود چنانچه عامه عميا گفتند بايد بفرمايد عما يشركان و همچنين جمله بعد أَ يُشرِكُونَ بفرمايد أ يشركان و اينکه استفهام انكاري است که نبايد شرك بياورند و دليل بر بطلان شرك جمله ما لا يَخلُقُ شَيئاً وَ هُم يُخلَقُونَ اما كلمات مفسرين- مفسرين عامه مرجع ضمير جعلا له شركاء را بآدم و حوا ارجاع ميكنند و نسبت شرك بآنها ميدهند، و اينكه اسم فرزند خود را عبد الحارث گذاردند باغواي شيطان و حارث اسم شيطان است و اينکه خلاف ضرورت مذهب شيعه است و ادله عصمت انبياء را ما در مجلد اول كلم الطيب بيان كردهايم بلكه اولين شرط نبوت و مهمترين شرائط عصمت است اما مفسرين خاصه بعضي گفتند مرجع ضمير جعلا له نسل صالح است و تعبير بتثنيه براي اينکه است که در هر بطني ذكر و انثي بوده و اينکه خلاف ظاهر است مسلما و بعضي گفتند بهمان نفس واحده و زوجها برميگردد لكن بحذف مضاف يعني ولد نفس واحده و زوجها و بعضي گفتند هر كدام از افراد آدم نفس واحده و از براي او زوجيست و ذكر تثنيه نفس واحده و زوج آن از اولاد آدم يعني جنس اولاد آدم
جلد 8 - صفحه 55
از زوج و زوجه بدليل قوله تعالي وَ مِن آياتِهِ أَن خَلَقَ لَكُم مِن أَنفُسِكُم أَزواجاً روم آيه 20، اينکه هم
بسيار بعيد است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 190))- «ولی هنگامی که خداوند فرزندی سالم با تناسب اندام و شایستگی کامل به آنها داد، آنها برای خدا در این نعمت بزرگ شرکایی قائل
ج2، ص121
شدند، اما خداوند برتر و بالاتر از شرک آنهاست» (فَلَمَّا آتاهُما صالِحاً جَعَلا لَهُ شُرَکاءَ فِیما آتاهُما فَتَعالَی اللَّهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم