آیه 26 سوره قمر: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|سَيَعْلَمُونَ غَدًا مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ|سوره=54|آیه =26}} {{...» ایجاد کرد)
 
(تفسیر آیه)
سطر ۵۰: سطر ۵۰:
  
 
{{ نمایش فشرده تفسیر|
 
{{ نمایش فشرده تفسیر|
 +
كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ «23» فَقالُوا أَ بَشَراً مِنَّا واحِداً نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذاً لَفِي ضَلالٍ وَ سُعُرٍ «24»
 +
 +
قوم ثمود، هشدار دهندگان را تكذيب كردند. پس گفتند: آيا از ميان خود، از انسانى تك و تنها پيروى كنيم؟ در اين صورت ما در گمراهى و جنونى عميق خواهيم بود.
 +
 
أَ أُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ «25» سَيَعْلَمُونَ غَداً مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ «26»
 
أَ أُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ «25» سَيَعْلَمُونَ غَداً مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ «26»
  
 
آيا از ميان ما تنها بر او وحى نازل شده است؟ بلكه او بسيار دروغگو و خودخواه است. در آينده خواهند دانست كه دروغگو و خودخواه كيست.
 
آيا از ميان ما تنها بر او وحى نازل شده است؟ بلكه او بسيار دروغگو و خودخواه است. در آينده خواهند دانست كه دروغگو و خودخواه كيست.
 +
 +
إِنَّا مُرْسِلُوا النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَ اصْطَبِرْ «27»
 +
 +
«1». حجر، 22.
 +
 +
جلد 9 - صفحه 357
 +
 +
همانا ما فرستادگان شتر ماده‌ايم براى آنان (و به حضرت صالح گفتيم:) پس مراقب (پايان) كار آنان باش و شكيبايى پيشه كن.
 +
 +
===نکته ها===
 +
 +
«سُعُرٍ» هم جمع «سعير» به معناى آتش گداخته است و هم جمع‌ «سُعُرٍ» به معناى جنون.
 +
 +
«أَشِرٌ» به كسى گفته مى‌شود كه شيفته‌ى خود باشد.
 +
 +
در آيه 24، كفّار به انبيا مى‌گويند: اگر ما تابع شما باشيم، در گمراهى و دوزخ يا جنون خواهيم بود! ولى در آيه 47 مى‌خوانيم: «إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي ضَلالٍ وَ سُعُرٍ» تبهكاران در گمراهى و دوزخند.
 +
 +
قوم ثمود، از حضرت صالح خواستند كه از دل كوه شترى را به عنوان معجزه خارج كند و او اين كار را كرد، ولى مردم اين شتر الهى را كشتند.
 +
 +
كفّار، در برابر پيامبران چند بهانه داشتند و مى‌گفتند:
 +
 +
الف) او بشرى مثل ماست.
 +
 +
ب) او يك نفر از ميان خود ماست.
 +
 +
ج) تعداد ما زياد است و پيروى يك جمعيّت از فردى كه مثل خود و ماست، سزاوار نيست.
 +
«أَ بَشَراً مِنَّا واحِداً نَتَّبِعُهُ»
 +
 +
امّا هيچ يك از اين بهانه‌ها منطقى نيست، زيرا:
 +
 +
اوّلًا: بشر بودن، نقطه‌ى قوّت پيامبران است تا بتوانند الگوى ديگر افراد بشر باشند.
 +
 +
ثانياً: تمام انبيا يك نفر بودند و در طول تاريخ افرادى كه يك تنه قيام كردند و طرح اصلاحى داشتند كم نبودند.
 +
 +
ثالثاً: اصل، پيروى از حق است، نه تعداد پيروان يا رهبران.
 +
 +
===پیام ها===
 +
 +
1- كار قوم ثمود، تكذيب‌هاى پى در پى بود. «كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ»
 +
 +
2- كفّار در برابر پيامبران، منطق و استدلال ندارند. مى‌گويند: چرا او پيامبر شد و ما نشديم؟ أَ بَشَراً مِنَّا ...
 +
 +
3- زندگى انبيا عادى و در ميان مردم بوده است. «أَ بَشَراً مِنَّا»
 +
 +
4- گاهى انسان چنان سقوط مى‌كند كه فردى معصوم را به پيامبرى نمى‌پذيرد،
 +
 +
جلد 9 - صفحه 358
 +
 +
أَ بَشَراً مِنَّا ... ولى جماد بى‌شعور را خدا دانسته و آن را پرستش مى‌كند.
 +
 +
5- گاهى انسان به جايى مى‌رسد كه پيروى از پيامبر معصوم را كه منطق و معجزه دارد، انحراف مى‌پندارد. «إِنَّا إِذاً لَفِي ضَلالٍ وَ سُعُرٍ»
 +
 +
6- ايجاد شك و ترديد در ميان مردم، بستر تكذيب حق است. كَذَّبَتْ‌ ... أَ بَشَراً مِنَّا ...
 +
أَ أُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ‌
 +
 +
7- هم قرآن ذكر است، نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ ... «1» و هم آن چه به انبياى سابق نازل شده است. «أَ أُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنا»
 +
 +
8- كافران لجوج، پيامبر خدا را خودخواه مى‌خواندند. «كَذَّابٌ أَشِرٌ»
 +
 +
9- دروغ و خودخواهى را حتّى كفّار لجوج بد مى‌دانند. (و به همين دليل به پيامبر نسبت دروغ و خودخواهى مى‌دادند). «بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ»
 +
 +
10- مبلّغان دينى بايد آمادگى شنيدن تندترين تهمت‌ها را داشته باشند. «بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ»
 +
 +
11- سخنان ياوه را پاسخ دهيد. فَقالُوا ... سَيَعْلَمُونَ‌ ...
 +
 +
12- قيامت، روز آشكار شدن حقايق و رسوا شدن كافران است. «سَيَعْلَمُونَ غَداً مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ»
 +
 +
13- معجزات، وسيله‌ى آزمايش مردمند. «مُرْسِلُوا النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ»
 +
 +
14- پيامبران، امت خود را زير نظر دارند. «فَارْتَقِبْهُمْ»
 +
 +
15- رهبران دينى بايد صبور باشند. «وَ اصْطَبِرْ»
 
}}
 
}}
  

نسخهٔ ‏۲۳ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۲۲

مشاهده آیه در سوره

سَيَعْلَمُونَ غَدًا مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ

مشاهده آیه در سوره


<<25 آیه 26 سوره قمر 27>>
سوره : سوره قمر (54)
جزء : 27
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

این منکران به زودی فردای قیامت کاملا معلومشان شود که دروغگوی بی‌باک و خودپسند کیست.

در فردای نزدیک خواهند دانست که بسیار دروغگو و پرافاده و متکبر کیست؟

به زودى فردا بدانند دروغگوى گستاخ كيست.

فردا خواهند دانست كه دروغگوى خودخواه كيست.

ولی فردا می‌فهمند چه کسی دروغگوی هوسباز است!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

‘Tomorrow they will know who is a self-conceited liar.

Tomorrow shall they know who is the liar, the insolent one.

(Unto their warner it was said): To-morrow they will know who is the rash liar.

Ah! they will know on the morrow, which is the liar, the insolent one!

معانی کلمات آیه

«غَداً»: فردای قیامت (نگا: حشر / ). زمانی که عذاب دنیوی خدا گریبانگیرشان گردید.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ «23» فَقالُوا أَ بَشَراً مِنَّا واحِداً نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذاً لَفِي ضَلالٍ وَ سُعُرٍ «24»

قوم ثمود، هشدار دهندگان را تكذيب كردند. پس گفتند: آيا از ميان خود، از انسانى تك و تنها پيروى كنيم؟ در اين صورت ما در گمراهى و جنونى عميق خواهيم بود.

أَ أُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ «25» سَيَعْلَمُونَ غَداً مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ «26»

آيا از ميان ما تنها بر او وحى نازل شده است؟ بلكه او بسيار دروغگو و خودخواه است. در آينده خواهند دانست كه دروغگو و خودخواه كيست.

إِنَّا مُرْسِلُوا النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَ اصْطَبِرْ «27»

«1». حجر، 22.

جلد 9 - صفحه 357

همانا ما فرستادگان شتر ماده‌ايم براى آنان (و به حضرت صالح گفتيم:) پس مراقب (پايان) كار آنان باش و شكيبايى پيشه كن.

نکته ها

«سُعُرٍ» هم جمع «سعير» به معناى آتش گداخته است و هم جمع‌ «سُعُرٍ» به معناى جنون.

«أَشِرٌ» به كسى گفته مى‌شود كه شيفته‌ى خود باشد.

در آيه 24، كفّار به انبيا مى‌گويند: اگر ما تابع شما باشيم، در گمراهى و دوزخ يا جنون خواهيم بود! ولى در آيه 47 مى‌خوانيم: «إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي ضَلالٍ وَ سُعُرٍ» تبهكاران در گمراهى و دوزخند.

قوم ثمود، از حضرت صالح خواستند كه از دل كوه شترى را به عنوان معجزه خارج كند و او اين كار را كرد، ولى مردم اين شتر الهى را كشتند.

كفّار، در برابر پيامبران چند بهانه داشتند و مى‌گفتند:

الف) او بشرى مثل ماست.

ب) او يك نفر از ميان خود ماست.

ج) تعداد ما زياد است و پيروى يك جمعيّت از فردى كه مثل خود و ماست، سزاوار نيست. «أَ بَشَراً مِنَّا واحِداً نَتَّبِعُهُ»

امّا هيچ يك از اين بهانه‌ها منطقى نيست، زيرا:

اوّلًا: بشر بودن، نقطه‌ى قوّت پيامبران است تا بتوانند الگوى ديگر افراد بشر باشند.

ثانياً: تمام انبيا يك نفر بودند و در طول تاريخ افرادى كه يك تنه قيام كردند و طرح اصلاحى داشتند كم نبودند.

ثالثاً: اصل، پيروى از حق است، نه تعداد پيروان يا رهبران.

پیام ها

1- كار قوم ثمود، تكذيب‌هاى پى در پى بود. «كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ»

2- كفّار در برابر پيامبران، منطق و استدلال ندارند. مى‌گويند: چرا او پيامبر شد و ما نشديم؟ أَ بَشَراً مِنَّا ...

3- زندگى انبيا عادى و در ميان مردم بوده است. «أَ بَشَراً مِنَّا»

4- گاهى انسان چنان سقوط مى‌كند كه فردى معصوم را به پيامبرى نمى‌پذيرد،

جلد 9 - صفحه 358

أَ بَشَراً مِنَّا ... ولى جماد بى‌شعور را خدا دانسته و آن را پرستش مى‌كند.

5- گاهى انسان به جايى مى‌رسد كه پيروى از پيامبر معصوم را كه منطق و معجزه دارد، انحراف مى‌پندارد. «إِنَّا إِذاً لَفِي ضَلالٍ وَ سُعُرٍ»

6- ايجاد شك و ترديد در ميان مردم، بستر تكذيب حق است. كَذَّبَتْ‌ ... أَ بَشَراً مِنَّا ... أَ أُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ‌

7- هم قرآن ذكر است، نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ ... «1» و هم آن چه به انبياى سابق نازل شده است. «أَ أُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنا»

8- كافران لجوج، پيامبر خدا را خودخواه مى‌خواندند. «كَذَّابٌ أَشِرٌ»

9- دروغ و خودخواهى را حتّى كفّار لجوج بد مى‌دانند. (و به همين دليل به پيامبر نسبت دروغ و خودخواهى مى‌دادند). «بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ»

10- مبلّغان دينى بايد آمادگى شنيدن تندترين تهمت‌ها را داشته باشند. «بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ»

11- سخنان ياوه را پاسخ دهيد. فَقالُوا ... سَيَعْلَمُونَ‌ ...

12- قيامت، روز آشكار شدن حقايق و رسوا شدن كافران است. «سَيَعْلَمُونَ غَداً مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ»

13- معجزات، وسيله‌ى آزمايش مردمند. «مُرْسِلُوا النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ»

14- پيامبران، امت خود را زير نظر دارند. «فَارْتَقِبْهُمْ»

15- رهبران دينى بايد صبور باشند. «وَ اصْطَبِرْ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



سَيَعْلَمُونَ غَداً مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ «26»

سَيَعْلَمُونَ غَداً: زود باشد بدانند فردا كه عذاب بر آنها نازل شود، يا روز

جلد 12 - صفحه 381

قيامت معلوم شود، مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ: كيست دروغگوى خودپسند متكبر، يعنى در خاتمه كار بر ايشان ظاهر شود كه كذّاب اشر حضرت صالح است يا آنها كه مكذب او هستند. خلاصه قوم ثمود در تكذيب حضرت صالح عليه السّلام سعى بسيار و بر سبيل تعنت از او طلب معجزه نمودند و گفتند براى ما از اين سنگ بيرون آور شتر ماده آبستن ده ساله كه يكروز شرب تعلق به او داشته باشد و ما به عوض شير او را بياشاميم و آن را آن روز تصرف نكنيم و روز ديگر مخصوص و به ما و ناقه در آن حقى نباشد. حق سبحانه و تعالى به جهت امتحان، آن معجزه را به ايشان عطا فرمود چنانچه فرمايد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «22» كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ «23» فَقالُوا أَ بَشَراً مِنَّا واحِداً نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذاً لَفِي ضَلالٍ وَ سُعُرٍ «24» أَ أُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ «25» سَيَعْلَمُونَ غَداً مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ «26»

إِنَّا مُرْسِلُوا النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَ اصْطَبِرْ «27» وَ نَبِّئْهُمْ أَنَّ الْماءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ «28» فَنادَوْا صاحِبَهُمْ فَتَعاطى‌ فَعَقَرَ «29» فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ (30) إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً واحِدَةً فَكانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ (31)

جلد 5 صفحه 103

ترجمه‌

و بتحقيق آسان نموديم قرآن را براى پند گرفتن پس آيا پند گيرنده‌ئى هست‌

تكذيب كردند قوم ثمود بيم‌دهندگان را

پس گفتند آيا انسانى را كه از جنس ما و منفرد است پيروى كنيم همانا ما در اين وقت در گمراهى و عذابهاى گوناگونيم‌

آيا القاء شده بر او وحى آسمانى از ميان ما بلكه او است بسيار دروغگوى خودپسند و متكبّر

زود باشد كه بدانند فردا كيست بسيار دروغگوى خودپسند و متكبّر

همانا ما فرستندگانيم ناقه را آزمايش براى آنها پس مراقب آنها باش و صبر كن‌

و آگاه كن آنها را كه آب قسمت شده است ميانشان هر قسمتى حاضر شده بنوبت‌

پس خواندند يارشان را پس مرتكب كشتار شد و پى كرد

پس چگونه بود عذاب من و بيم دادنم‌

همانا ما فرستاديم بر آنها يك صوت مهيب را پس بودند مانند گياه خشك فراهم آورده انباردار.

تفسير

خداوند متعال اين آيه شريفه را بعد از نقل قصص تكرار فرموده براى تأكيد معنى و تثبيت آن و مزيد تأثير و تقرير در اذهان شنوندگان و بنظر حقير چنانچه در اوائل كتاب اشاره بآن شد تكرار از لوازم وعظ و خطابه است و احتياج بنكته ندارد و بعضى از مفسّرين آنرا اشاره بجهاتيكه براى تسهيل قرآن در بيان مفاد اين آيه در ضمن آيات سابقه ذكر شد گرفته‌اند از قبيل تبيين احكام و تقرير معارف و توضيح مواعظ و تسهيل براهين و تعبير از وقايع بعبارات متعدّده و بيان آنها بأمثله مختلفه كه هر جهتى اقتضاء تكرارى دارد و متذكر فرموده كفار مكّه را بتكذيب قوم ثمود حضرت صالح را كه يكى از منذرين بانذار الهى و پيغمبران خدا بود كه تكذيب يكى از آنها باعتبار وحدت قول و دعوت همه بتوحيد در حكم تكذيب همه ميباشد و دليل آنها از غايت جهل و نادانى بر مدّعاى خودشان كه نفى رسالت آن حضرت بود اين بود كه يك نفر بشر كه از جنس ما است و مانند ما ميخورد و ميآشامد و در كوچه و بازار راه ميرود و اتباع و انصارى ندارد چگونه ممكن است بمقام نبوّت برسد و از طرف خداوند بر خلق مبعوث‌

جلد 5 صفحه 104

گردد و ما مجبور باطاعت و تبعيّت از قول و فعل او باشيم اگر چنين باشد ما در گمراهى و خطا و شدّت و عذاب و التهاب از ناملائمات زيادى واقع خواهيم شد يا چون حضرت صالح بآنها فرموده بود در صورت مخالفت دستورات من در آتشهاى سوزانى واقع خواهيد شد آنها معارضه بمثل نمودند و گفتند در صورت متابعت در آتشها و التهاباتيم چون اصل سعر بمعناى التهاب است يا تعجب نمودند كه چگونه ميشود ما از ترك متابعت او در آتشهاى سوزانى باشيم و باز تعجب نمودند كه وحى الهى يا كتاب آسمانى نازل شود بر يك نفر عادى از بين جماعتى كه از يك قبيله هستند و با يكديگر زندگى ميكنند و اخيرا تصريح كردند كه او كذّاب است و براى خودخواهى و رياست و تكبّر نمودن بر ما اين ادّعا را نموده لذا خداوند فرموده فرداى قيامت معلومشان ميشود كه كذاب أشر كيست يا حضرت صالح بدستور الهى بآنها فرموده چون ستعلمون بصيغه خطاب نيز قرائت شده است بنابر حكايت قول آن حضرت يا التفات از غيبت بخطاب در كلام خدا در هر حال بتفصيلى كه در سوره اعراف گذشت خداوند ناقه‌اى را براى امتحان آنها از كوه بيرون آورد و بحضرت صالح دستور فرمود كه مراقب سلوك آنها با ناقه و منتظر امر الهى در باره آنها باشد و بر آزار و ايذاء آنان صبر فرمايد و بآنها خبر دهد كه خداوند مقرّر فرموده كه آب رودخانه بين آنها و ناقه قسمت شود يك روز حق آنها و يكروز حق ناقه باشد و سهم هر كدام محفوظ و حاضر و آماده براى صاحبش بنوبه خود بماند پس آنها يار و مصاحب خودشان قدار بن سالف را خواندند و او را وادار بقتل ناقه كردند و او با دو ضرب شمشير آن حيوان را كشت و پى كرد و شايد بملاحظه وادار شدن او بقتل يا با دو ضرب واقع شدن آن باشد كه خداوند فرموده فتعاطى فعقر چون تعاطى تناول شى‌ء بتكلّف است پس خداوند بيك فرياد جبرئيل گوشهاى آنها را پاره و دلهاشان را متلاشى فرمود و همه در يك چشم بهم زدن مردند و بدنهاشان خشك و خرد شد مانند گياه خشك كه صاحب محوّطه‌ئى از چوب و نى براى علوفه گوسفندان خود جمع نموده و زير دست و پاى آنها در زمستان ريز ريز شده و محتظر بفتح نيز قرائت شده و بنابراين ظاهرا مراد گياه يا نى و سر شاخه خرد

جلد 5 صفحه 105

خشكى است كه براى احتظار جمع شده مانند آنكه بآجرى كه براى بناء خانه جمع شده ميگويند آجر بناء و حظيره بر چنين محوّطه اطلاق ميشود و حظيرة القدس از القاب بهشت است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


سَيَعلَمُون‌َ غَداً مَن‌ِ الكَذّاب‌ُ الأَشِرُ «26»

زود ‌باشد‌ ‌که‌ بدانند فردا ‌که‌ كيست‌ دروغگو و متكبّر و رياست‌طلب‌.

جلد 16 - صفحه 358

سَيَعلَمُون‌َ غَداً بسياري‌ گفتند مراد ‌از‌ غد فرداي‌ قيامت‌ ‌است‌ ‌که‌ حق‌ّ و باطل‌ ‌از‌ ‌هم‌ تميز پيدا مي‌كند مي‌فهمند ‌که‌ كيست‌.

مَن‌ِ الكَذّاب‌ُ الأَشِرُ ‌که‌ كفّار و مشركين‌ ‌را‌ ‌به‌ جهنّم‌ مي‌برند و انبياء و اولياء و مؤمنين‌ ‌را‌ ‌به‌ بهشت‌، روز قيامت‌ يَوم‌َ تُبلَي‌ السَّرائِرُ ‌است‌ و خطاب‌ مي‌رسد وَ امتازُوا اليَوم‌َ أَيُّهَا المُجرِمُون‌َ يس‌ آيه 56 و ممكن‌ ‌است‌ همان‌ حال‌ احتضار ‌باشد‌ ‌که‌ پرده‌ برداشته‌ مي‌شود و ‌هر‌ كسي‌ جاي‌ ‌خود‌ ‌را‌ باو نشان‌ مي‌دهند بهشت‌ ‌ يا ‌ جهنّم‌ و ممكن‌ ‌است‌ دوره رجعت‌ ‌باشد‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌آنها‌ انتقام‌ كشيده‌ مي‌شود لكن‌ اظهر همان‌ معناي‌ اوّل‌ ‌است‌ و تعبير ‌به‌ غد ‌يعني‌ عاقبت‌ معلوم‌ مي‌شود چنانچه‌ ‌در‌ السنه‌ متداول‌ ‌است‌ كسي‌ ‌که‌ عمل‌ زشتي‌ ‌از‌ ‌او‌ صادر مي‌شود مي‌گويند فردا اثرش‌ ‌را‌ مي‌بيني‌ ‌يعني‌ عاقبت‌ ‌به‌ نتيجه ‌آن‌ مي‌رسي‌ و پشيمان‌ مي‌شوي‌ و نتيجه‌ ندارد.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 26)- قرآن در پاسخ آنها می‌گوید: «ولی فردا می‌فهمند چه کسی دروغگوی هوسباز است»؟ (سَیَعْلَمُونَ غَداً مَنِ الْکَذَّابُ الْأَشِرُ).

همان زمان که عذاب الهی فرا رسد و آنها را در هم کوبد و تبدیل به یک مشت خاک و خاکستر شوند، و سپس مجازات بعد از مرگ نیز دامانشان را بگیرد می‌فهمند این گونه نسبتها شایسته چه کسی بوده است؟ و قبائی است برای قامت چه شخصی؟!

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع