آیه 7 سوره فصلت: تفاوت بین نسخهها
Heidariyan47 (بحث | مشارکتها) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
||
سطر ۵۰: | سطر ۵۰: | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
+ | قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَ اسْتَغْفِرُوهُ وَ وَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ «6» | ||
+ | |||
+ | (اى پيامبر! به مردم) بگو: «همانا من بشرى هستم مثل شما؛ (با اين تفاوت كه) به من وحى مىشود كه قطعاً خداى شما يكتا است. پس بدون انحراف به سوى او رو كنيد و از او آمرزش بخواهيد و واى بر مشركان. | ||
+ | |||
الَّذِينَ لا يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ «7» | الَّذِينَ لا يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ «7» | ||
نسخهٔ ۲۱ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۴:۰۹
<<6 | آیه 7 سوره فصلت | 8>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آنان که زکات (به فقیران بینوا) هرگز نمیدهند و به عالم آخرت به کلی کافرند.
همانان که زکات نمی دهند و آخرت را انکار می کنند.
همان كسانى كه زكات نمىدهند و آنان كه به آخرت ناباورند.
آنهايى كه زكات نمىدهند و به آخرت ايمان ندارند.
همانها که زکات را نمیپردازند، و آخرت را منکرند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«لایُؤْتُونَ الزَّکَاةَ»: به پاکسازی خود از لوث شرک نمیپردازند و به کارهای خیر دست نمییازند. مراد از زکات، پاکسازی و انفاق در راه کارهای خیر است که موجب پاکیزگی نفس و پاک کردن صفحه دل از آلودگیها است. چرا که از یک سو این سوره مکّی است و در مکّه قانون زکات اصطلاحی که از فروع اسلام است وضع نشده است، و از دیگر سو زکات بر مؤمن واجب است؛ نه بر کافر و مشرک، تا از صفات رذیله مشرکان بشمار آید. برخی هم آن را همان زکات اصطلاحی میدانند و کفّار و مشرکان را موظّف به فروع شریعت میدانند (نگا: أضواء البیان).
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَ اسْتَغْفِرُوهُ وَ وَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ «6»
(اى پيامبر! به مردم) بگو: «همانا من بشرى هستم مثل شما؛ (با اين تفاوت كه) به من وحى مىشود كه قطعاً خداى شما يكتا است. پس بدون انحراف به سوى او رو كنيد و از او آمرزش بخواهيد و واى بر مشركان.
الَّذِينَ لا يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ «7»
كسانى كه زكات نمىپردازند و آنان همانهايى هستند كه به آخرت كافرند.
جلد 8 - صفحه 314
نکته ها
با توجّه به اين كه حكم زكات در سال دوم هجرى در مدينه نازل شده و اين سوره مكى است، مراد از زكات در اين آيه كمك مالى است.
در احاديث مىخوانيم كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله سوگند ياد فرمود: نپرداختن زكات خيانت و شرك است «1» و هر كس به مقدار قيراطى زكات ندهد، نه مؤمن كامل و نه مسلمان كامل است و نه كرامت دارد، و هر كس زكات ندهد يا يهودى مىميرد و يا نصرانى. «2»
در فرهنگ قرآن، بى اعتنايى به پارهاى از دستورات الهى به منزلهى كفر و شرك است.
دربارهى ترك حج مىخوانيم: وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَ مَنْ كَفَرَ ... «3» بر هر كسى كه توان رفتن به حج دارد، واجب است و هر كس كافر شود در كافى آمده است: قلت فمن لم يحج منا فقد كفر فقال: لا، لكن من قال: ليس هذا هكذا فقد كفر. «4» طبق اين روايت ترك حج كفر نيست، بلكه انكار وجوب حج كفر است.
دربارهى ترك نماز رسولخدا صلى الله عليه و آله فرمود: «ما بين المسلم و بين الكافر الا ان يترك الصلاة الفريضة متعمدا» «5» مسلمانى كه عمداً نماز واجب را ترك كند مثل كافر است.
و در اين آيه دربارهى ترك زكات مىخوانيم: «وَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ الَّذِينَ لا يُؤْتُونَ الزَّكاةَ» ترك زكات مانند شرك است).
زكات، بودجهى حكومت اسلامى است و نپرداختن آن به معناى به رسميّت نشناختن نظام توحيدى است كه همتاى شرك است.
پیام ها
1- در برابر سختترين لجاجتها، از هدف عقب نشينى نكنيد. (مشركان تقاضاى انجام تهديدها را داشتند «فَاعْمَلْ إِنَّنا عامِلُونَ» خداوند دستور مىدهد كه به آنان بگو من مسئول كيفر و مجازات و انجام تهديدات نيستم، فقط
«1». بحار، ج 96، ص 29.
«2». ميزان الحكمه، ماده زكاة.
«3». آلعمران، 97.
«4». تفسيربرهان.
«5». بحار، ج 77، ص 58.
جلد 8 - صفحه 315
مسئول ابلاغ وحى هستم. قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ ...
2- توحيد، سرلوحهى دعوت انبياست. «أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ»
3- خداوند يكتا است، در راه او پايدارى كنيد. «إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ»
آينده را با پايدارى در راه توحيد، و گذشته را با استغفار و عذرخواهى از درگاه حقّ جبران كنيد. «فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَ اسْتَغْفِرُوهُ»
5- نپرداختن زكات و بىاعتنايى به فقرا، بين شرك و كفر قرار گرفته و پر خطر است. «وَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ الَّذِينَ لا يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ»
6- كفر به معاد، سبب نپرداختن زكات مىشود. «لا يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ»
7- سرچشمهى نپرداختن زكات يا دنياپرستى است كه نوعى شرك است و يا باور نداشتن قيامت كه كفر است. «مشركين- كافِرُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
الَّذِينَ لا يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ «7»
الَّذِينَ لا يُؤْتُونَ الزَّكاةَ: آنانكه نمىدهند زكات را به جهت بخل و عدم شفقت بر بندگان كه اعظم رذايل است، وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ: و حال آنكه ايشان بسراى آخرت يعنى از بعث و نشور و حساب و قيامت ايشان كافرند.
بيان:
امتناع آنها از زكات به جهت استغراق ايشان است در طلب دنيا و انكار آخرت و تخصيص ندادن زكات در ميان اوصاف كفار به جهت آنست كه مال، محبوب و مرغوبترين چيزى است نزد آنها بر وجهى كه آن را شفيق روح خود دانند. پس صرف آن در راه خدا اقوى دليل است بر ثبات قدم و استقامت و صدق نيت و خلوص طاعت. آيه دليل است بر آنكه كفار مكلف به زكات هستند، لكن اسلام، شرط صحت آنست نه شرط وجوب، و لذا معاقب هستند به آن.
جلد 11 - صفحه 350
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَ اسْتَغْفِرُوهُ وَ وَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ «6» الَّذِينَ لا يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ «7» إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ «8» قُلْ أَ إِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَنْداداً ذلِكَ رَبُّ الْعالَمِينَ «9» وَ جَعَلَ فِيها رَواسِيَ مِنْ فَوْقِها وَ بارَكَ فِيها وَ قَدَّرَ فِيها أَقْواتَها فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَواءً لِلسَّائِلِينَ «10»
ترجمه
بگو جز اين نيست كه من انسانى هستم مانند شما كه وحى ميشود بمن جز اين نيست كه خداى شما خدائيست يگانه پس مستقيم باشيد بسوى او و آمرزش خواهيد از او و واى بر شرك آورندگان
كه نميدهند زكوة را و آنها بآخرت آنانند كافران
همانا آنانكه گرويدند و بجا آوردند كارهاى شايسته مر ايشان را است مزدى بدون منّت
بگو آيا شما هر آينه كافر ميشويد بآنكه آفريد زمين را در دو روز و قرار ميدهيد براى او همتايانى آنست پروردگار جهانيان
و قرار داد در آن كوههاى استوارى از بالاى آن و بركت داد در آن و تقدير نمود در آن خوردنيهاى آنرا در چهار روز مساوى براى خواهندگان.
تفسير
خداوند متعال بعد از اعراض كفار و اظهار عناد كه در آيات سابقه گوشزد شد به پيغمبر خود دستور فرموده كه بفرمايد من مأمور نيستم شما را بقوّه قهريّه وادار بايمان نمايم تا مجبور بقبول آن شويد فقط وظيفه من آنستكه بشما بگويم منهم مانند شما انسانى هستم كه بمن وحى از جانب خدا ميرسد جنّ و ملك نيستم كه با شما سنخيّت نداشته باشم و شما را دعوت نميكنم بامرى كه عقول سليمه و اسماع سالمه از تقبّل و تلقّى آن ابا و انزجار داشته باشند بلكه
جلد 4 صفحه 547
دعوت ميكنم شما را بتوحيد و استقامت در دين و اخلاص در نيّت و توبه از شرك و معاصى و طلب مغفرت و آمرزش از خداوند كريم رحيم پس واى بحال اهل شرك از سختى عذاب آنها براى اهانتشان بخدا و عدولشان از حق بباطل آنانكه بسبب بخل از انفاق در راه خدا امساك مينمايند و از فرط جهل و نادانى عالم آخرت و بعث و نشور را منكر ميشوند قمى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه فرمود آيا ممكن است خداوند امر فرمايد اهل شرك را بزكوة دادن با آنكه مشرك باشند چنانچه از اين آيه بنظر ميرسد عرض شد بيان فرما مراد را فرمود يعنى واى بحال كسانيكه شريك نمودند با امام اول غير او را و بائمّه ديگر كه بعد از او مىآيند كافر شدند خدا اول مردم را دعوت بايمان مينمايد وقتى قبول نمودند مكلّف بفروع ميفرمايد و از ابن عباس ره نقل شده كه مراد از ندادن زكوة پاك ننمودن نفوس خودشان است از شرك بتوحيد و فيض ره استدلال فرموده باين حديث بر آنكه كفار مكلف باحكام شرعيه نيستند ماداميكه باقى بر كفرند و ديگران استدلال نمودهاند باين آيه بر آنكه كفار مكلف بفروعند چنانچه مكلفند باصول و بنظر حقير هيچ يك از دو استدلال تمام نيست چون اين آيه در مكه قبل از وجوب زكوة نازل شده و در مقام ايجاب زكوة بر اهل شرك نيست بلكه در مقام ملامت آنها است بر بخل و امساك چنانچه ذكر شد و فرمايش امام عليه السّلام در مقام تأويل آيه براى الزام اهل سنّت بقبول معناى تأويلى است و آنكه تكليف بفروع در رتبه تكليف باصول نيست بلكه مؤخر از آنست نه آنكه كفار معاقب بفروع نيستند كه دعوى اجماع بربودن شده است و تحقيق امر مناسب با مقصود از اين تفسير نيست و بعد از وعيد كفار خداوند وعده داده است باهل ايمان و اعمال صالحه كه ايشانرا باجر و ثواب دائم بىپايان يا بدون منّت و آزار برساند و توبيخ فرموده است كفار را بر انكار قدرت و كفران نعمت خداوندى كه خلق فرموده است زمين پهناور را در امتداديكه مساوى با دو شبانه روز باشد با آنكه قادر بود خلق فرمايد آنرا در يك لحظه براى آنكه مردم بدانند تأنّى و تأمل در امور لازم و عجله و شتاب خارج از صواب است و نبايد با اقرار بوجود چنين صانع حكيمى كسانى بتهاى بىشعور را معبود خود قرار دهند پروردگار جهانيان بايد چنين قدرتى داشته باشد نه عاجز و ناتوان باشد
جلد 4 صفحه 548
و قرار داد در زمين كوههاى بلند ثابت و راسخى را براى استحكام آن و آنها را بالاى آن قرار داد براى تشكيل مناظر زيبا و نموّ اشجار و جريان انهار با صوت فرح- افزا از آبشار و استخراج معادن آنها بسهولت و ساير منافع كه بركات آن پيوسته باهل زمين و حيوانات آن رسيده و ميرسد و مقدر فرمود ارزاق بندگان را در زمين بقدر حاجت و لزوم عشرت و رواج تجارت در هر سرزمينى باقتضاء حكمت و مصلحت در مدت دو شبانه روز كه جمعا چهار شبانه روز ميشود و اينكه خداوند فرموده در چهار روز و نفرموده جمعا براى آنستكه معمولا ميگويند از طهران در دو روز رفتم مثلا تا قم و در چهار روز رفتم تا اصفهان در صورتى كه دو روز اول داخل در چهار روز و مراد جمعا است اين بيان مفسرين ظاهرى است ولى قمى ره كه معمولا تفسير را از صادقين عليهما السلام اخذ مينمايد فرموده مراد از دو روز دو وقت است ابتداء خلق و انقضاء آن و مراد از بركت دادن و تقدير روزىها در چهار روز چهار وقت است از اوقات سال كه زمستان و بهار و تابستان و پائيز باشد كه در سه ماه اول بواسطه برف و باران و باد زمين مستعد ميشود و در سه ماه دوم گياه ميرويد و اشجار بثمر ميرسد و زمين سبز و خرم ميگردد و در سه ماه بعد ميوهها ميرسد و زراعات بدست ميآيد و در سه ماه اخير تكميل و تتميم منافع آن ميشود و اگر تمام سال بيك منوال باشد اين فوائد و كمالات حاصل نميگردد و اين تقديرات در ايصال روزى بروزى خواران براى آنها بطور مساوى و عدالت شده كه هر كس بلسان حال يا مقال سؤال از روزى نمايد آنچه مقدر شده باو برسد اعم از انسان و حيوان اهلى و وحشى و غيرها و بعضى سواء للسّائلين را بمساوى بودن ايام اربعه در مقدار براى سؤال كنندگان از مدت خلقت زمين و ما فيها تفسير نمودهاند و در سوره اعراف ذيل آيه إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ گذشت آنچه نافع در اينمقام است و سواء برفع و جرّ نيز قرائت شده است.
جلد 4 صفحه 549
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
الَّذِينَ لا يُؤتُونَ الزَّكاةَ وَ هُم بِالآخِرَةِ هُم كافِرُونَ «7»
كساني که زكات نميدهند و آنها بآخرت و يوم بعث آنها كافر هستند.
الَّذِينَ لا يُؤتُونَ الزَّكاةَ صفت مشركين است و اختلافيست بين فقها و عامه و خاصه در اينكه آيا كفار همين نحوي که مكلف باصول هستند مكلف به فروع هم هستند يا نه تحقيق اينست که مكلف بفروع هم هستند زيرا احكام الهيه بر سرتاسر جن و انس ثابت شده و اينکه آيه و آيات ديگر بر اينکه موضوع دلالت تامه دارد و بناء علي هذا مشركين و كفار و اهل ضلالت که بر فرض عبادتي داشته باشند چون ايمان ندارند و ايمان شرط صحة کل عبادات است علاوه بر عذاب شرك و كفر و ضلالت آنها عذاب ترك کل واجبات از صلوة و زكاة و صوم و حجّ و خمس و غير اينها از عبادات واجبه هم دارند.
وَ هُم بِالآخِرَةِ هُم كافِرُونَ چه منكر اصل بعث شوند يا امور ضروريه آخرت از حساب و نامه عمل و خصوصيات بهشت و جهنم و صراط و ميزان را منكر شوند يا خلود را منكر شوند يا قائل ببدن حور قليايي و قالب مثالي باشند تمام اينها بآخرت كافر هستند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 7)- این آیه به معرفی مشرکان پرداخته، و جملهای را در این زمینه بازگو میکند که منحصر به این آیه است میفرماید: «همان کسانی که زکات را ادا نمیکنند و نسبت به آخرت کافرند» (الَّذِینَ لا یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ کافِرُونَ).
منظور از ترک زکات، ترک انفاقی است که نشانه عدم ایمان آنها به خداست و به همین دلیل در ردیف عدم ایمان به معاد ذکر شده، و یا ترک زکات توأم با انکار وجوب آن است.
در حدیثی از امام صادق علیه السّلام آمده است: «خداوند بزرگ برای فقیران در اموال اغنیا فریضهای قرار داده که جز با اداء آن شایسته ستایش نیستند، و آن زکات است که به وسیله آن خون خود را حفظ میکنند و نام مسلمان بر آنها گذارده میشود».
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم