آیه 7 سوره اعلی: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ ۚ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَمَا يَ...» ایجاد کرد) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | «إِلاّ مَا شَآءَ اللهُ»: این استثناء بدان خاطر است که مردمان بدانند حاکمیّت اراده و گستره قدرت خدا نامحدود است و هر کاری را که بخواهد میتواند بکند، نه این که چیزی از قرآن از دل پاک پیغمبر فراموش گردد و زدوده شود | + | «إِلاّ مَا شَآءَ اللهُ»: این استثناء بدان خاطر است که مردمان بدانند حاکمیّت اراده و گستره قدرت خدا نامحدود است و هر کاری را که بخواهد میتواند بکند، نه این که چیزی از قرآن از دل پاک پیغمبر فراموش گردد و زدوده شود. |
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ کنونی تا ۱ اوت ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۳۳
<<6 | آیه 7 سوره اعلی | 8>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
مگر آنچه خدا خواهد (که از یادت برد) که او به امور آشکار و پنهان عالم آگاه است.
جز آنچه را خدا بخواهد، که او آشکار و آنچه را پنهان است، می داند.
جز آنچه خدا خواهد، كه او آشكار و آنچه را كه نهان است مىداند.
مگر آنچه خدا بخواهد. اوست كه آشكارا و نهان را مىداند.
مگر آنچه را خدا بخواهد، که او آشکار و نهان را میداند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«إِلاّ مَا شَآءَ اللهُ»: این استثناء بدان خاطر است که مردمان بدانند حاکمیّت اراده و گستره قدرت خدا نامحدود است و هر کاری را که بخواهد میتواند بکند، نه این که چیزی از قرآن از دل پاک پیغمبر فراموش گردد و زدوده شود.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسى «6» إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ ما يَخْفى «7»
«6» ما تو را به قرائت درست وامىداريم، پس فراموش نخواهى كرد.
«7» مگر آنچه خدا بخواهد كه او بى گمان آشكار و نهان را مىداند.
نکته ها
«سَنُقْرِئُكَ» از ريشه «قرء» و باب افعال است. «اقراء» در لغت يعنى آنكه قارى بخواند و استاد گوش بدهد و غلطهاى او را تصحيح كند، امّا در مورد پيامبر گرامى اسلام، «اقراء» يعنى ما قدرتى به تو مىدهيم كه قرآن را بدون كم و كاست و درست بخوانى و آنچه را به تو نازل شده، فراموش نكنى. «1» «سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسى»
«1». تفسير الميزان.
جلد 10 - صفحه 452
جمله «إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ» استثنايى است كه به منظور بيان قدرت مطلقه الهى آمده است تا بفهماند كه خداوند قادر است حتّى بعد از دادن اين قدرت، مىتواند پيامبر را گرفتار فراموشى كند. (چنانكه درباره بهشتيان مىفرمايد: بهشت براى آنان جاودانه است و عطاى خداوند نسبت به آنان قطع و گسسته نمىشود، ولى باز هم ميان كلمه «خالِدِينَ» و «عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ» مىفرمايد: «إِلَّا ما شاءَ رَبُّكَ» «1» مگر اينكه پروردگارت بخواهد آنان را از بهشت بيرون و لطفش را قطع كند و اين بخاطر آن است كه بگويد دست خدا بسته نيست.)
پیام ها
1- آفرينش هستى و هدايت تكوينى آن، مقدّمه هدايت تشريعى و معنوى انسانهاست. «سَنُقْرِئُكَ» (خدايى كه گياه را از درون خاك بيرون مىكشد، چگونه استعدادهاى معنوى انسان را بروز ندهد؟ «سَنُقْرِئُكَ»)
2- پيامبر كه هر چه دارد از وحى است، نگران فراموش كردن آن در آينده بود كه خداوند به او وعده عدم فراموشى داد. «سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسى»
3- رسول خدا صلى الله عليه و آله از هرگونه نسيان، مصون است. «فَلا تَنْسى»
4- پيامبر، حافظ كل قرآن بود. «فَلا تَنْسى» (يكى از معجزات پيامبر اكرم اين بود كه با يكبار شنيدن براى هميشه حتّى آيات طولانى را به ياد داشت).
5- دست خدا بسته نيست و مىتواند آنچه مىدهد پس بگيرد. «سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسى إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ»
6- گرچه خداوند هرگز خلف وعده نمىكند «وَ لَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ» «2» ولى معناى
«1». هود، 108.
«2». حج، 47.
جلد 10 - صفحه 453
وعدههاى الهى مجبور بودن خداوند نيست. «فَلا تَنْسى إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ»
7- اراده الهى حكيمانه و عالمانه است. إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ ...
8- اقتضاى بعضى از امور آن است كه پنهان باشد. «ما يَخْفى» (كلمه «يَخْفى» در قالب فعل مضارع بيانگر آن است كه مخفى بودن بعضى امور، مقتضاى طبيعت آنهاست.)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ ما يَخْفى «7»
إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ: مگر آنچه خواهد خدا كه آن را فراموش كنى، و آن وقتى باشد كه تلاوت آن منسوخ گردد و حق سبحانه از صفحه خاطر تو آن را محو فرمايد. بنابراين انساء نوعى از نسخ باشد.
بيان- مراد از اين كلمه استثنا نيست. بلكه [مراد] از استعمال قلّت است در معنى نفى. بنابراين مراد نفى نسيان است بالكليه. نه آنكه حق سبحانه نسيان آن حضرت را اراده فرموده باشد در چيزى از قرآن، بلكه اين مثل كريمه «خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلَّا ما شاءَ رَبُّكَ»* «1» كه مراد عدم مشيّت است.
يعنى ذات سبحانى نخواسته و اراده نفرموده است نسيان را نسبت به آن وجود مقدّس بلكه به برهان ثابت شده عصمت تمام انبياء. بنابراين مقام شامخ حضرت ختمى مرتبت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم متعالى است از خطا و سهو و نسيان. بنابراين منقولات بعض افراد از درجه اعتبار ساقط است، بلكه آيه «سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسى» دلالت دارد بر آنكه فراموشى نخواهد بود براى آن حضرت به جهت اعطاء قوه حفظى كه نسيان در او نيست.
تتمّه- در خبر است كه چون قرآن تماما بر آن حضرت نازل گشت، جبرئيل به امر خداوند جليل هر سالى يك بار قرآن را به تمامه خواندى براى تذكره او و رفع مظنّه نسيان و در سال آخر دو بار قرآن را بر آن حضرت خواند. از جبرئيل پرسيد: چون است كه امسال دو بار آمدى و دو نوبت تلاوت نمودى. گفت: يا
«1» سوره هود آيه 108 و 107.
جلد 14 - صفحه 159
سيد المرسلين عهد به آخر رسيد و اين نوبت باز پسين است. حضرت آگاه شد كه عمرش به آخر رسيده و حضرت فاطمه عليها السّلام را گفت: يا سيدة النساء عمر پدرت به آخر رسيده گفت: از كجا گوئى. قضيه را به او گفت. حضرت فاطمه عليها السّلام را دلتنگ شد، گريست. سيّد عالم او را نزد خود طلبيد و بوسيد.
آهسته به او گفت: دل خوش دار، اوّل كسى كه از اهل بيت به من رسد، تو باشى. خرسند شد. عايشه گفت: يا فاطمه هرگز نديدم از كسى كه غم و شادى او چنين به هم نزديك باشد، سبب آن به من بگو. فرمود: گريستن من به جهت آن بود كه پدرم خبر وفات خود را داد و فرح من از آن بود كه فرمود: پيش از جميع اهل بيت تو به من ملحق شوى «1». اين بود به مدّت كمى فاصله از وفات پيغمبر، حضرت فاطمه عليها السّلام از دنيا رفت.
إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ: به درستى كه خدا است كه مىداند آشكارا را از اقوال و افعال شما، وَ ما يَخْفى: و آنچه پنهان است در نفس تو از آنچه داعى تو باشد بر جهر. يا مىداند آنچه مصلحت دين و دنياى شما در آن است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى «1» الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى «2» وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى «3» وَ الَّذِي أَخْرَجَ الْمَرْعى «4»
فَجَعَلَهُ غُثاءً أَحْوى «5» سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسى «6» إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ ما يَخْفى «7» وَ نُيَسِّرُكَ لِلْيُسْرى «8» فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّكْرى «9»
سَيَذَّكَّرُ مَنْ يَخْشى «10» وَ يَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى «11» الَّذِي يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرى «12» ثُمَّ لا يَمُوتُ فِيها وَ لا يَحْيى «13» قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى «14»
وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى «15» بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا «16» وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى «17» إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولى «18» صُحُفِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى «19»
ترجمه
تنزيه نما نام پروردگار خود را كه برتر و بالاتر است
آن خداوندى كه آفريد پس راست و درست نمود
و آن خداوندى كه مقدّر فرمود پس راهنمائى كرد
و آنكه بيرون آورد چراگاه را
پس گرداند آنرا خشك و سست با آنكه از سبزى مايل بسياهى بود
زود باشد كه ميخوانيم بر تو پس فراموش نميكنى
مگر آنچه را كه خواسته باشد خدا همانا او ميداند آشكار را و آنچه پنهان ميباشد
و بآسانى موفق كنيم تو را براى طريقه آسان
پس تذكّر ده اگر نفع دهد تذكّر
زود باشد كه متذكر شود كسيكه بترسد
و دورى نمايد از آن بدبختترين مردم
آنكه در آيد در آتش بزرگتر
پس نه ميميرد در آن و نه زنده ميماند
بتحقيق رستگار شد كسيكه پاك كرد خود را
و ياد نمود نام پروردگارش را پس نماز خواند
ولى اختيار ميكنيد زندگانى دنيا را
و ديگر سراى بهتر و پايندهتر است
همانا اين هر آينه در كتابهاى پيشينيان است
صحف ابراهيم و الواح موسى.
تفسير
خداوند سبحان در اين سوره مباركه امر فرموده است به پيغمبر خود كه تنزيه نمايد پروردگار خود را كه برتر و بالاتر است از آنكه وصف شود از هر عيب و نقص و قصور و فتورى و اينكه فرموده تنزيه نما نام پروردگارت را شايد
جلد 5 صفحه 376
براى آن باشد كه خداوند باسماء و صفات شناخته ميشود نه بذات و تنزيه اسم باعتبار مسمّى است و بعضى گفتهاند براى تعظيم تعبير باسم شده و محتمل است مراد آن باشد كه اسماء غير لايق بمقام ربوبى را بر او اطلاق منما و قمّى ره نقل فرموده كه مراد آنست كه بگو سبحان ربّى الاعلى و در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه وقتى قرائت نمودى سبّح اسم ربّك الاعلى را بگو سبحان ربّى الاعلى و اگر در نماز باشى در دل خطور ده و در بعضى از روايات سيره مرضيّه پيغمبر اكرم بر اين امر نقل شده و آنكه چون فسبّح باسم ربّك العظيم نازل شد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود آنرا در ركوع خودتان قرار دهيد و چون سبّح اسم ربك الاعلى نازل شد فرمود آنرا در سجود خود قرار دهيد و قبلا در ركوع الّلهمّ لك ركعت و در سجود الّلهم لك سجدت ميگفتند آن ذات اقدسى كه خلق فرمود موجودات را پس راست و درست و متناسب و معتدل فرمود قامت و اعضاء و اجزاء و مزاج آنان را و فراهم نمود لوازم كمال و وسائل معاش و معادشان را آن وجود مقدّسى كه مقدّر فرمود امور و ارزاق بندگان را و هدايت نمودشان بدين حق و منافع دنيوى و اخروى و قمّى ره نقل فرموده كه مقدّر نمود اشياء را بتقدير اول پس هدايت فرمود بآن كسى را كه ميخواست و قدر بتخفيف نيز قرائت شده و در مجمع آنرا بامير المؤمنين عليه السّلام نسبت داده و بر حسب معنى تفاوتى ندارد آن خداوندى كه بيرون آورد از زمين رستنى و گياهها را پس گردانيد آنها را خشك و سست و بعد از سبزى متمايل بسياهى تاقوت حيوانات باشد در هر حال و در ازمنه آتيه قرآن را بتوسط جبرئيل براى تو قرائت مينمائيم يا بتو مىآموزيم چنانچه قمّى ره نقل فرموده پس فراموش نميكنى مگر آنچه را خداوند خواسته كه فراموش شود چون گفتهاند اين يك نوع نسخ بوده كه بايد تلاوت و كتابت نشود تا از خاطرها محو گردد و در سوره بقره ذيل آيه شريفه ما ننسخ من آية او ننسها شرح آن گذشت و محتمل است مراد آن باشد كه فراموش نميكنى مگر آنچه را كه خدا خواسته باشد كه فراموش كنى و خدا نخواسته پس فراموش نخواهى كرد چون تو فراموش كار نيستى و نسيان بر تو روا نيست و قمّى ره فرموده استثنا فرمود خداوند چون پيغمبر مأمون از فراموشى نبوده زيرا كسى كه
جلد 5 صفحه 377
فراموش نميكند خدا است و در مجمع از ابن عباس ره نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تعجيل ميفرمود در قرائت قرآن بعد از نزول از ترس آنكه فراموش نمايد و بعد از نزول اين آيه ديگر چيزى را فراموش نفرمود و اظهر همان قول اوّل است و براى خداوند تفاوتى ندارد قرآن را بلند بخوانند يا آهسته چون او ميداند هر چه را بلند خوانده شود و آنچه را پنهان قرائت نمايند و آنچه را ظاهر باشد از احوال بندگان و آنچه مخفى باشد از انظار ايشان و خداوند ميسّر ميفرمايد براى پيغمبر خود راه آسان حفظ قرآن را بوحى و موفق ميفرمايد او را به ابلاغ احكام آسان آن و امر فرموده است او را بمتذكّر نمودن بندگان خود و موعظه و ارشاد آنان اگر نافع باشد تذكّر و موعظه بحال آنها و قابل هدايت باشند و البتّه نافع است و بعد از تذكر متذكر ميشود كسيكه در دل ترسى از خدا و روز جزا داشته باشد ولى كسيكه در زمره شقىترين مردم باشد از تذكّر و تفكّر و استماع آيات الهى اجتناب و دورى مينمايد و آن كسى است كه داخل در جهنّم و ملازم با آتش بزرگ و سوزان آن ميشود پس نه ميميرد بكلّى در آن و نه زنده ميماند بلكه دائما ميسوزد و ميميرد و زنده ميشود و باز ميسوزد و ميميرد و زنده ميشود و در عذاب است و زندگانى و آسايش و روحى كه روح و راحت و خير و بركتى در آن باشد ندارد و نفعى از آن زندگى نميبرد و بتحقيق فائز و رستگار شده است آنكه تزكيه نموده نفس خود را از عقائد فاسده و اخلاق رذيله و اعمال قبيحه و قمّى ره نقل فرموده كه مراد اداء زكوة فطر است قبل از نماز عيد و آنكه نام خدا را در دل ياد و بزبان جارى نموده و نماز خوانده و قمّى ره نقل فرموده كه مراد نماز فطر و أضحى است و در فقيه هر دو معناى منقول قمّى ره از امام صادق عليه السّلام تأييد شده و بعضى ذكر اسم ربّه فصلّى را بتكبيرات افتتاحيّه در نماز تفسير نمودهاند و در بعضى از روايات ببردن نام خدا و صلوات بر محمّد و آل او صلّى اللّه عليه و آله تفسير شده است اين تزكيه و ياد خدا و نماز كار آخرتى است ولى مردم طبعا مايل بنقدند و مئال انديش نيستند لذا زندگانى موقت محدود مشوب بآلام و اسقام دنيوى را بر آخرت باقى و نعيم مقيم بىزوال و خالى از ملال و كلال آن اختيار مينمايند و ترجيح ميدهند و نوعا بقدريكه براى دنيا كار ميكنند بفكر آخرت
جلد 5 صفحه 378
نيستند و براى آن كار نميكنند و اين طريقه مرضى خدا و معمول در نزد دانشمندان ربّانى نيست و عقلا رجحان ندارد بلكه مرجوح و ناپسنديده است و از قد أفلح تا و أبقى كه چهار آيه است مفادش در كتب سماوى ديرين و صحيفههاى پيشين كه صحف حضرت ابراهيم و موسى عليهما السلام از آنها است ذكر شده چنانچه از روايت أبو ذر رحمه اللّه كه در خصال نقل شده استفاده ميشود و محتمل است هذا اشاره بآيه اخيره باشد و بهتر بودن آخرت از دنيا و بقاء و دوام آن در صحف ابراهيم عليه السّلام و در تورية موسى على نبيّنا و آله و عليه السّلام ذكر شده باشد چنانچه ظاهر است و آنچه خداوند بانبياء سلف عطا فرموده از علم و حكمت و موعظه و نصيحت به پيغمبر ما صلّى اللّه عليه و آله هم عطا فرموده و علاوه باو عطا فرموده آنچه را بايشان عطا نفرموده و از آن حضرت بائمه اطهار بارث رسيده است چنانچه مستفاد از روايات و لازمه خاتميّت و افضليّت او است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد سوره سبّح اسم ربك الاعلى را در نماز واجب يا مستحبّ باو گفته شود روز قيامت داخل شو در بهشت از هر درى از درهاى آن كه ميخواهى و نيز از آن حضرت روايت شده كه واجب است بر هر مؤمنى كه از شيعيان ما باشد آنكه قرائت نمايد در شب جمعه سوره جمعه و سبّح اسم ربك الاعلى را و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين و على جميع الأنبياء و المرسلين.
جلد 5 صفحه 379
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِلاّ ما شاءَ اللّهُ إِنَّهُ يَعلَمُ الجَهرَ وَ ما يَخفي «7»
مگر آنچه بخواهد خداي متعال محققا او ميداند جهر و آنچه مخفي ميكند.
إِلّا ما شاءَ اللّهُ بعض مفسرين گفتند استثناء به فلا تنسي است يعني خدا بخواهد که تو فراموش كني لكن اينکه كلام غلط است زيرا نسيان در ساحت قدس نبوي نيست لمقام عصمت لكن ما ميگوييم که: اولا ممكن است استثناء به سنقرئك باشد و معني اينکه ميشود که مگر خدا بخواهد تأخير بيندازد در انزال شما قبل از انزال قرائت مفرما و اينکه خود يك دليل است که پيغمبر ميدانست قرآن را ولي تا انزال نشود مأمور بقرائت نبود.
و ثانيا بر فرض که به فلا تنسي باشد معني نسيان فراموشي نيست بلكه بمعني ترك نزول است چنانچه در آيه شريفه: ما نَنسَخ مِن آيَةٍ أَو نُنسِها نَأتِ بِخَيرٍ مِنها أَو مِثلِها بقره آيه 106، که معني ننسها نتركها است زيرا خدا فراموشي ندارد.
إِنَّهُ يَعلَمُ الجَهرَ وَ ما يَخفي خداوند عالم بجهر و اخفات است حتي خيالات قلبي و خيانت چشمي: يَعلَمُ خائِنَةَ الأَعيُنِ وَ ما تُخفِي الصُّدُورُ مؤمن آيه 19. و بعيد نيست که در اينجا مراد اينکه باشد که خدا ميداند که صلاح در جهر بآيه است که به پيغمبر دستور دهد جهرا و علنا تلاوت كند يا در اخفاء او است دستور ميدهد خودداري كند تا بموقع خود مثل ولايت امير المؤمنين (ع).
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 7)- سپس برای اثبات قدرت خداوند و این که هر خیر و برکتی است از ناحیه اوست، میافزاید: تو چیزی از آیات الهی را فراموش نمیکنی «مگر آنچه را خدا بخواهد که او آشکار و پنهان را میداند» (الا ما شاء الله انه یعلم الجهر و ما یخفی).
مفهوم این تعبیر آن نیست که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله چیزی از آیات الهی از فراموش میکند بلکه هدف بیان این حقیقت است که موهبت حفظ آیات الهی از سوی خداست، و لذا هر لحظه بخواهد میتواند آن را از پیامبرش بگیرد.
و این یکی از معجزات پیغمبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله است که آیات و سورههای طولانی را با یکبار تلاوت جبرئیل به خاطر میسپرد، و همیشه به خاطر داشت، و چیزی را فراموش نمیکرد.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم