آیه 25 سوره جن: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|قُلْ إِنْ أَدْرِي أَقَرِيبٌ مَا تُوعَدُونَ أَمْ يَجْعَلُ لَهُ...» ایجاد کرد) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | «مَا تُوعَدُونَ»: آنچه به شما وعده داده میشود، مراد قیامت و عذاب آن است. «أَمَداً»: مدّت زمان طولانی | + | «مَا تُوعَدُونَ»: آنچه به شما وعده داده میشود، مراد قیامت و عذاب آن است. «أَمَداً»: مدّت زمان طولانی. |
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۶:۲۲
<<24 | آیه 25 سوره جن | 26>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
بگو: من خود ندانم که عذاب موعود شما وقتش نزدیک است یا خدا تا آن روز مدتی (بسیار) قرار داده است.
بگو: نمی دانم آیا آنچه را وعده داده می شوید نزدیک است یا پروردگارم برای آن زمانی طولانی قرار خواهد داد؟
بگو: «نمىدانم آنچه را كه وعده داده شدهايد نزديك است يا پروردگارم براى آن زمانى نهاده است؟»
بگو: من نمىدانم كه آيا آن وعدهاى كه به شما دادهاند نزديك است، يا پروردگار من براى آن زمانى نهاده است؟
بگو: «من نمیدانم آنچه به شما وعده داده شده نزدیک است یا پروردگارم زمانی برای آن قرارمیدهد؟!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«مَا تُوعَدُونَ»: آنچه به شما وعده داده میشود، مراد قیامت و عذاب آن است. «أَمَداً»: مدّت زمان طولانی.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
حَتَّى إِذا رَأَوْا ما يُوعَدُونَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً «24» قُلْ إِنْ أَدْرِي أَ قَرِيبٌ ما تُوعَدُونَ أَمْ يَجْعَلُ لَهُ رَبِّي أَمَداً «25»
(آنان در غفلت و غرور به سر مىبرند) تا وقتى كه آنچه را به آن تهديد مىشوند، ببينند، كه خواهند دانست چه كسى ياورش ضعيفتر و نفراتش كمتر است. بگو: من نمىدانم كه آيا آنچه وعده داده مىشويد نزديك است، يا پروردگارم براى تحقق آن مدتى (طولانى) قرار مىدهد.
«1». كهف، 110.
«2». احقاف، 9.
«3». انعام، 50.
جلد 10 - صفحه 258
نکته ها
گروهى، افتخارشان به اين است كه بگويند: «نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوالًا وَ أَوْلاداً» مال و فرزند ما بيشتر است. «1» لذا قران مىفرمايد: در قيامت خواهند فهميد كه نه پول به كار آيد نه مال و ثروت.
ندانستن زمان قيامت، براى آماده بودن از يكسو و دلهره نداشتن از سوى ديگر مفيد است.
«قُلْ إِنْ أَدْرِي أَ قَرِيبٌ»
پیام ها
1- گذشت زمان، مسائل را روشن مىكند. «حَتَّى إِذا رَأَوْا»
2- عاقبت، سرهاى متكبران به سنگ خواهد خورد. «حَتَّى إِذا رَأَوْا ما يُوعَدُونَ»
3- روز قيامت، روز ظهور ضعف و ناتوانى انسان و همه تكيهگاههاى اوست.
«فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً»
4- پيامبر هم بدون اراده الهى از آينده خبر ندارد. «قُلْ إِنْ أَدْرِي»
5- گفتن نمىدانم، عيب نيست. «قُلْ إِنْ أَدْرِي»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ إِنْ أَدْرِي أَ قَرِيبٌ ما تُوعَدُونَ أَمْ يَجْعَلُ لَهُ رَبِّي أَمَداً «25»
كفار بعد از شنيدن اين آيه گفتند: اين موعود كى خواهد بود؛ آيه آمد:
قُلْ: بگو آنچه وعده داده شده، راست و درست و محققا واقع خواهد شد، زيرا وعده خدا تخلف پذير نيست، لكن مخفى است. إِنْ أَدْرِي: نمىدانم، أَ قَرِيبٌ ما تُوعَدُونَ: آيا نزديك است آنچه وعده داده شدهايد از عذاب، يعنى هر آنى از آنات حاليه، محتمل الوقوع است، أَمْ يَجْعَلُ لَهُ رَبِّي أَمَداً: يا مقرر كرده براى آن پروردگار من، زمانى كه مدت آن دراز باشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ إِنِّي لا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا رَشَداً «21» قُلْ إِنِّي لَنْ يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَ لَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً «22» إِلاَّ بَلاغاً مِنَ اللَّهِ وَ رِسالاتِهِ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها أَبَداً «23» حَتَّى إِذا رَأَوْا ما يُوعَدُونَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً «24» قُلْ إِنْ أَدْرِي أَ قَرِيبٌ ما تُوعَدُونَ أَمْ يَجْعَلُ لَهُ رَبِّي أَمَداً «25»
عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً «26» إِلاَّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً «27» لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَ أَحاطَ بِما لَدَيْهِمْ وَ أَحْصى كُلَّ شَيْءٍ عَدَداً «28»
ترجمه
بگو همانا من مالك نيستم براى شما زيانى و نه نفعى
بگو همانا من هرگز پناه نميدهد مرا از خدا كسى و هرگز نمىيابم غير از او پناهى
مگر رساندن احكام از خدا و پيغامهاى او و هر كه نافرمانى كند خدا و پيغمبرش را پس همانا براى او است آتش جهنّم جاودانيانند در آن هميشه
تا وقتى كه به بينند آنچه را كه وعده داده ميشوند پس زود است بدانند كه كيست ضعيفتر از جهت ياور و كمتر از حيث عدد
بگو نميدانم آيا نزديك است آنچه وعده داده ميشويد يا قرار ميدهد براى آن پروردگارم زمانى دراز
او است داناى پنهان پس مطّلع نميسازد بر علم غيب خود كسى را
مگر آن را كه بپسندد از پيغمبران پس همانا او ميگمارد از پيش روى او و از پشت سرش نگهبانى
تا بداند كه بتحقيق رساندند پيغامهاى پروردگارشان را و احاطه دارد بآنچه نزد ايشان است و احصاء فرموده تمام موجودات را بشماره.
تفسير
خداوند متعال در تعقيب دستور سابق به پيغمبر خود دستور فرموده كه بكفّار قريش و غيره كه مزاحم حضرت ميشدند بفرمايد از من خوف و رجائى نداشته باشيد و گرد من اجتماع ننمائيد من از خود قدرت و اختيارى ندارم هر چه هست از خدا است و هر خوف و رجائى بايد بساحت او منتهى شود من بنده عاجزم نه ميتوانم بشما ضرر برسانم نه منفعت او خداى قادر بر ضرر و نفع است من هم اگر
جلد 5 صفحه 290
معصيت خدا را نمايم پناه و محلّ التجائى جز او و رحمتش ندارم اگر بخواهد بقهرش با من معامله كند بلى مورد التجاء و در تحت اختيار من ابلاغ احكام خدا و رساندن پيامهاى او است و بنابر اين الّا بلاغا ميشود استثناء از ملتحدا باشد و ميشود استثناء از شيئا باشد كه مستفاد از لا املك ضرّا و لا رشدا است و ميشود استثناء از رشدا باشد چون ابلاغ از سنخ ارشاد است و در هر حال تخلّف از فرمان خدا و پيغمبر بانكار موجب خلود در آتش جهنّم است و در كافى از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مردم را دعوت بقبول ولايت امير المؤمنين عليه السّلام فرمود قريش جمع شدند و از حضرت استدعا نمودند كه آنها را از اين امر معاف فرمايد و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود اختيار آن با خدا است و آنها حضرت را متّهم نمودند و از نزد او خارج شدند پس اين آيات نازل شد و مراد از بلاغا من اللّه و رسالاته امر ولايت است و عصيان در آن موجب خلود در آتش است و گفتهاند چون قريش بكثرت عدد خودشان و قلّت عدد مسلمانان افتخار مينمودند خداوند فرموده اين عصيان و تكبّر براى آنها باقى است تا روز كه به بينند وعده خداوند بنصرت اسلام بر كفر انجاز شده در صدر اسلام يا در زمان رجعت امير المؤمنين عليه السّلام و ظهور امام زمان عليه السّلام بمقتضاى بعضى از روايات يا در قيامت بمشاهده عذاب خودشان و ثواب اهل ايمان آنوقت معلوم خواهد شد كه ياور كدام يك از آن دو دسته ضعيفتر و عددشان كمتر است و در هر حال به پيغمبر اكرم دستور داده شده كه اظهار بىاطّلاعى از موعد آن نمايد چون علم غيب منحصر بخدا است و بكسى نميدهد مگر كسانيرا كه بپسندد از انبياء بقدريكه مصلحت باشد و ميرسد از ايشان باوصياء بر حسب بعضى از روايات تا دليل باشد بر نبوّت و امامتشان و آن پيغمبرى كه باو علم غيب عنايت شده در پيش رو و پشت سرش ملائكهاى سالك و مترصدند شياطين چيزى از آن علم نربايند و با آن مخلوط ننمايند تا بداند آن پيغمبر كه ملائكهاى كه واسطه ابلاغ پيامهاى الهى هستند از قبيل جبرئيل و اعوان او كاملا بوظيفه خود عمل نمودهاند و چيزى از وحى الهى كم و زياد نشده يا تا مشهود شود بر خدا كه انبياء ابلاغ رسالات خدا را بىكم و زياد نمودهاند يعنى تعلق گيرد علم الهى بوجود عينى آن چنانچه تحقّق
جلد 5 صفحه 291
داشت بوجود علميش قبل از تحقّق در خارج و رصد بمعناى نگهبان است و بر واحد و جمع اطلاق ميشود و علم خداوند احاطه دارد بعلم انبياء و غير هم و عدد تمام افراد موجودات حتى قطرات باران و ريگهاى بيابان را خدا ميداند. از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه كسيكه زياد سوره قل اوحى را بخواند از انواع صدمات جنّيان محفوظ خواهد شد و با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم محشور ميگردد انشاء اللّه تعالى.
جلد 5 صفحه 292
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل إِن أَدرِي أَ قَرِيبٌ ما تُوعَدُونَ أَم يَجعَلُ لَهُ رَبِّي أَمَداً «25»
بفرما باين كفار که من نميدانم آيا نزديك است آنچه وعده داده شدهايد يا قرار داده و جعل فرموده از براي او پروردگار من مدتي و سر آمدي بالجمله يكي از علوم مختصه بخدا قيام ساعت و روز قيامت است: إِنَّ اللّهَ عِندَهُ عِلمُ السّاعَةِ لقمان آيه 34.
اقول: اولا انسان بمجرد موت اگر اهل عذاب باشد گرفتار است چنانچه فرمودند:
اذا مات إبن آدم قامت قيامته
و فرمودند:
(القبر اما روضة من رياض الجنة او حفرة من حفر النيران).
و ثانيا آنچه آينده است نزديك است و آنچه گذشته دور است که ميفرمايد:
إِنَّهُم يَرَونَهُ بَعِيداً وَ نَراهُ قَرِيباً. و ثالثا چيزي که البته آمدني است و آخر ندارد بعد و قرب آن تفاوت ندارد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 25)- عالم الغیب خداست! چون در آیات قبل اشاره به این حقیقت
ج5، ص305
شده بود که «استهزا و سرکشی این گروه همچنان ادامه مییابد تا زمانی که وعده الهی دائر بر عذاب فرا رسد» این سؤال را بر میانگیزد که این وعده کی تحقق مییابد؟
قرآن مجید به پاسخ این سؤال پرداخته میگوید: «بگو: من نمیدانم آنچه به شما وعده داده شده (از عذاب دنیا و قیام رستاخیز) نزدیک است، یا پروردگارم زمانی برای آن قرار میدهد»؟ (قل ان ادری ا قریب ما توعدون ام یجعل له ربی امدا).
این علم مخصوص ذات پاک خداست، و او خواسته از بندگانش مکتوم بماند تا موضوع امتحان و آزمون خلق کامل گردد، چرا که اگر بدانند دور است یا نزدیک در هر دو صورت امتحان کم اثر خواهد بود.
بارها در آیات قرآن مجید به این معنی برخورد میکنیم که هر وقت سؤال از زمان قیامت میشد پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله اظهار بیاطلاعی میفرمود و میگفت: علم آن مخصوص خداست.
در حدیثی آمده است که روزی «جبرئیل» در صورت یک عرب بیابانی در برابر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله ظاهر شد، و از جمله سؤالاتی که از آن حضرت نمود این بود که گفت: «به من بگو: کی قیامت بر پا میشود»؟
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله فرمود: «کسی که از او سؤال میکنی (در این مسأله) آگاهتر از سؤال کننده نیست»! بار دیگر آن مرد عرب با صدای بلند گفت: «ای محمّد! قیامت کی خواهد آمد»؟
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله فرمود: «وای بر تو قیامت میآید، بگو ببینم چه چیز برای آن فراهم کردهای؟» اعرابی گفت: من نماز و روزه بسیاری فراهم نکردهام، ولی خدا و رسولش را دوست دارم.
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله فرمود: «پس تو با کسی خواهی بود که دوستش داری»!
ج5، ص306
«انس» یکی از یاران پیامبر صلّی اللّه علیه و آله میگوید: «مسلمانان از هیچ سخنی مانند این سخن خوشحال نشدند».
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم