آیه 23 سوره نوح: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|وَقَالُوا لَا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلَا تَذَرُنَّ وَدًّا وَ...» ایجاد کرد) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | *'''ودا''': ود، سواع، يغوث، يعوق و نسر، نام بتهاى قوم نوح عليه السّلام است.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص363</ref> | |
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۰۴
<<22 | آیه 23 سوره نوح | 24>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و گفتند: هرگز خدایان خود را رها نکنید و به خصوص دست از پرستش (این پنج بت) ودّ و سواع و یغوث و یعوق و نسر هرگز برمدارید.
و گفتند: دست از معبودانتان بر ندارید، و هرگز [بت های] وَدّ و سواع و یغوث و یعوق و نسر را رها نکنید؛
و گفتند: زنهار، خدايان خود را رها مكنيد، و نه «وَدّ» را واگذاريد و نه «سُواع» و نه «يَغُوث» و نه «يَعُوق» و نه «نَسْر» را.
و گفتند: خدايانتان را وامگذاريد. وَدّ و سُواع و يَغوث و يَعوق و نَسر را ترك مكنيد.
و گفتند: دست از خدایان و بتهای خود برندارید (به خصوص) بتهای «وَد»، «سواع»، «یغوث»، «یعوق» و «نسر» را رها نکنید!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- ودا: ود، سواع، يغوث، يعوق و نسر، نام بتهاى قوم نوح عليه السّلام است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ نُوحٌ رَبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِي وَ اتَّبَعُوا مَنْ لَمْ يَزِدْهُ مالُهُ وَ وَلَدُهُ إِلَّا خَساراً «21» وَ مَكَرُوا مَكْراً كُبَّاراً «22» وَ قالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَ لا تَذَرُنَّ وَدًّا وَ لا سُواعاً وَ لا يَغُوثَ وَ يَعُوقَ وَ نَسْراً «23»
نوح گفت: پروردگارا همانا مردم مرا نافرمانى كردند و از كسى پيروى كردند كه مال و فرزندش جز بر خسارتش نيفزود. و نيرنگى بس بزرگ به كار بستند. و گفتند: معبودهاى خودتان را رها نكنيد و دست از (بتهاى) وَدّ و سُواع و يَعوق و نَسر بر نداريد.
نکته ها
در قرآن، كلمات «أَصْنامٍ»، «اوثان»، «نَصَبٌ»* و «تَماثِيلَ» به معناى بت آمده است ولى نام بتهاى معروف مشركان به صورت خاص آمده است. نام پنج بت در اين آيه و نام «لات» و «عُزّى» و «مناة» در سوره نجم آمده است.
پیام ها
1- مردان خدا، شكوهها را نزد او مىبرند. «رَبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِي»
2- نقل مظلوميتها، درس پايدارى براى ديگران است. «عَصَوْنِي»
3- كسى كه از رهبر حق پيروى نكند، دنبال نااهلان مىرود. عَصَوْنِي وَ اتَّبَعُوا مَنْ لَمْ يَزِدْهُ ... إِلَّا خَساراً
4- ناله نوح براى خسارت مردم است نه غربت خودش. «عَصَوْنِي وَ اتَّبَعُوا مَنْ لَمْ يَزِدْهُ مالُهُ وَ وَلَدُهُ إِلَّا خَساراً»
جلد 10 - صفحه 237
5- هر مال و فرزندى نعمت نيست. «لَمْ يَزِدْهُ مالُهُ وَ وَلَدُهُ إِلَّا خَساراً»
6- قدرت اقتصادى و اجتماعى سبب جذب مردم و پيروى و تاثيرپذيرى آنان مىشود. وَ اتَّبَعُوا مَنْ لَمْ يَزِدْهُ مالُهُ وَ وَلَدُهُ ...
7- پيامبران در قطب مخالف صاحبان زر و زور و تزويرند. عَصَوْنِي وَ اتَّبَعُوا مَنْ لَمْ يَزِدْهُ مالُهُ وَ وَلَدُهُ ... وَ مَكَرُوا مَكْراً كُبَّاراً
8- قوم نوح از هيچ عملى فروگذار نكردند: نافرمانى نوح، پيروى نااهلان، مكر و توطئه، و اصرار بر حفظ بت ها. عَصَوْنِي ... اتَّبَعُوا ... مَكَرُوا ... قالُوا ...
9- آيين شرك حافظ منافع صاحبان زر و زور است. «لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ»
10- براى عبرت ديگران، گاهى بايد نام سران محو شده را ببريم. وَدًّا ... سُواعاً ...
يَغُوثَ وَ يَعُوقَ وَ نَسْراً
11- رهبر الهى بايد قلههاى فساد را بشناسد. «يَغُوثَ وَ يَعُوقَ وَ نَسْراً»
12- براى كسى كه از راه مستقيم خارج شود، راههاى انحرافى متعدّدى باز مىشود. «يَغُوثَ وَ يَعُوقَ وَ نَسْراً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ قالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَ لا تَذَرُنَّ وَدًّا وَ لا سُواعاً وَ لا يَغُوثَ وَ يَعُوقَ وَ نَسْراً «23»
وَ قالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ: و گفتند: دست باز مداريد از عبادت خدايان خود، وَ لا تَذَرُنَّ وَدًّا وَ لا سُواعاً: و مگذاريد بت «ودّ» را كه بتى بود به صورت مردى و نه «سواع» را كه بتى به صورت زنى بود، وَ لا يَغُوثَ وَ يَعُوقَ وَ نَسْراً: و نه «يغوث» كه به صورت شير، و «يعوق» شكل اسب، و «نسر» كه صورت كركسى بود. اشهر آنست كه اينها صورت پنج مرد صالحى بودند كه اعتقاد تمام به آنها داشتند. فوت نمودند، متأثر شدند. ابليس گفت: صورت آنها را بسازيد تا باعث كثرت عبادت شما شود. ايشان پنج پيكر را از سنگ و چوب ساخته، تعظيم مىنمودند و در عبادت جهد كردند تا مردند. بعد از آن، ابليس اولادان ايشان را گفت: پدران شما اينها را مىپرستيدند، شما هم اقتدا كنيد؛ و به پرستش آنان مشغول شدند. طوفان كه واقع شد، اصنام به زير خاك پنهان، و بعد از طوفان، ابليس آنها را بيرون آورد، باز بتپرستى رواج شد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ لَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً «15» وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً «16» وَ اللَّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً «17» ثُمَّ يُعِيدُكُمْ فِيها وَ يُخْرِجُكُمْ إِخْراجاً «18» وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ بِساطاً «19»
لِتَسْلُكُوا مِنْها سُبُلاً فِجاجاً «20» قالَ نُوحٌ رَبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِي وَ اتَّبَعُوا مَنْ لَمْ يَزِدْهُ مالُهُ وَ وَلَدُهُ إِلاَّ خَساراً «21» وَ مَكَرُوا مَكْراً كُبَّاراً «22» وَ قالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَ لا تَذَرُنَّ وَدًّا وَ لا سُواعاً وَ لا يَغُوثَ وَ يَعُوقَ وَ نَسْراً «23» وَ قَدْ أَضَلُّوا كَثِيراً وَ لا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلاَّ ضَلالاً «24»
مِمَّا خَطِيئاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً فَلَمْ يَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصاراً «25» وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً «26» إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلاَّ فاجِراً كَفَّاراً «27» رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ لا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلاَّ تَباراً «28»
ترجمه
آيا نمىبينيد چگونه آفريد خدا هفت آسمان را طبقه بر طبقه فوق يكديگر
و قرار داد ماه را در آنها روشنى و قرار داد خورشيد را چراغ
و خدا
جلد 5 صفحه 280
رويانيد شما را از زمين روئيدنى
پس باز ميگرداند شما را در آن و بيرون ميآورد شما را بيرون آوردنى
و خدا قرار داد براى شما زمين را فرشى گسترده
تا راه قرار دهيد از آن راههائى گشاده
گفت نوح پروردگارا همانا آنها نافرمانى كردند مرا و پيروى كردند كسى را كه نيفزود او را مالش و فرزندش مگر زيان
و مكر نمودند مكرى در نهايت بزرگى
و گفتند وا نگذاريد البتّه خدايان خود را و وا نگذاريد البتّه ودّ را و نه سواع را و نه يغوث و يعوق و نسر را
و بتحقيق گمراه كردند بسيارى را و زياد مفرما براى ستمكاران مگر هلاكت را
بسبب گناهانشان غرق شدند پس داخل كرده شدند در آتش پس نيافتند براى خود غير از خدا ياورانى
و گفت نوح پروردگارا مگذار بر زمين از كافران احدى را
همانا تو اگر وا گذارى آنها را گمراه ميكنند بندگان تو را و تولّد ننمايند مگر مرتكب معاصى و بسيار ناسپاس را
پروردگارا بيامرز مرا و پدر و مادرم را و هر كه داخل خانه من شد با ايمان و مردان گرونده و زنان گرونده را و زياد منما براى ستمكاران مگر زيان را.
تفسير
خداوند سبحان در اين آيات استدلال بر عظمت و توحيد خود فرموده باين تقريب كه آيا نمىبينيد و نميدانيد كه خداوند چگونه هفت آسمان با اين عظمت را طبقه بر طبقه بالاى سر شما و بالاى يكديگر بدون ستون و تكيه گاهى خلق فرموده و نگهدارى ميكند و در آسمان اوّل كه مشهود شما است و جزء آسمان- هاى هفت گانه است ماه را كه نورانى و روشن است قرار داده تا از تابش نور و جمال منظر آن بهرهمند شويد و در آسمان چهارم خورشيد را قرار داده كه چراغ جهانيان باشد و با وجود آن از روشن نمودن چراغ بىنياز گردند و از فوائد بيشمار آن بهرهمند شوند و خداوند چنانچه گياه و اشجار را از زمين رويانيد نهال وجود حضرت آدم ابو البشر را هم از خاك زمين آفريد و مردم از او بوجود آمدند و مبدء خلق بنى آدم را هم كه نطفه است از ارزاق مولّده از خاك زمين توليد ميفرمايد پس همه از خاك بيرون شده و بايد در خاك پنهان شوند و روزى معيّن بعلم بارى بتوسط بارانيكه طبع منى در آن موجود است باز مانند نبات از
جلد 5 صفحه 281
زمين بايد روئيده و بيرون آيند براى رسيدگى بحسابشان و كلمه نباتا بجاى انباتا استعمال شده براى نزديك بودن آن بمعناى تشبيه يعنى خلق فرمود شما را از زمين مانند گياه كه ميرويد روئيدنى و خداوند زمين را مانند فرش در زير پاى بندگان گسترانيد تا بگيرند از آن براى خودشان راههاى گشاده وسيع و براى تضمّن سلوك بمعناى اخذ متعدّى بمن شده و پس از بيان اين نعم براى تنبيه بر وجوب اداء شكر آن رجوع بكلام حضرت نوح فرموده ميفرمايد نوح عرضه داشت پروردگارا قوم اطاعت مرا ننمودند و رعب مال و جاه و اولاد و احفاد اغنياء و رؤساء آنها كه ميگفتند اگر نوح مقرّب درگاه خدا بود ثروتمند ميشد آنها را گرفت و متابعت از اشراف نمودند با آنكه از مال و اولاد آنها ابدا بهرهاى به اواسط مردم نميرسيد بلكه از قبل آنها متضرّر هم ميشدند و مكر و حيله بسيار بزرگى كردند كه گفتهاند توطئه بر قتل آنحضرت بود و گفتند خدايان خود را از دست ندهيد خصوصا ودّ و سواع و يغوث و يعوق و نسر را كه اسامى بتهاى معروف عربستان است و بالنّسبه اهمّ از بتهاى ديگرند و بعضى گفتهاند اينها نامهاى مردمان صالحى كه در بين آدم و نوح بودند بوده است و چون آنها از دنيا رفتند جمعى براى تبرّك بآنان مجسّمه آنها را ساخته و نگهدارى كردند و پس از چندى عبادت نمودند آنها را و از آن جماعت منتقل بعرب شده و قمّى ره نقل فرموده كه قبل از حضرت نوح مردمان با ايمانى بودند كه از دنيا رفتند و فوت آنها موجب اندوه سايرين شد پس شيطان آمد و مجسمه آنها را ساخت تا مردم بآنها مأنوس شوند و چون مردم بآنها انس گرفتند و زمستان شد بردند آنها را در اطاقهاشان جاى دادند و چون چندى بر اين گذشت و مردم ديگرى بوجود آمدند باز شيطان نزد آنها آمد و گفت اينها خدايان پدران شمايند كه آنان اينها را عبادت ميكردند پس مردم عبادت كردند آنها را و گمراه شدند از آنها خلق بسيارى پس حضرت نوح نفرين كرد آنها را و خدا هلاكشان فرمود و در علل قريب به اين معنى را از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و نيز قمى ره نقل فرموده كه ودّ بت قبيله كلب و سواع از آن هذيل و يغوث از آن مراد و يعوق از آن همدان و نسر از آن حصين است و
جلد 5 صفحه 282
اينها قبائلى از عربند خلاصه آنكه رؤساء قوم بكمك شيطان مردم بسيارى را گمراه كردند و حضرت نوح از خدا خواست كه به آنها توفيق طاعت ندهد و در ضلالت باقى بدارد تا هلاك شوند چون قمّى ره ضلالا را بهلاكا و تدميرا از امام عليه السّلام ترجمه و تفسير فرموده و براى آنكه كسى تصوّر نكند هلاكت آنها براى سلب توفيق الهى از آنها بوده نه اعمال خودشان ميفرمايد بسبب گناهانشان غرق شدند و پس از آن داخل در آتش قبر و جهنّم شده و خواهند شد چون سلب توفيق هم در اثر اصرارشان بر كفر بوده و بتها نتوانستند با آنها كمكى نمايند و كلمه ما در ممّا خطيئاتهم زائده براى تأكيد است و در خاتمه حضرت نوح عرضه داشت پروردگارا احدى از اين كفّار را در روى زمين باقى مگذار چون اگر باقى بمانند اين جمع قليل از اهل ايمانرا هم گمراه ميكنند و بعد از اين جز فاسق فاجر مصرّ بكفر از اينها بوجود نخواهد آمد و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند نوح از كجا ميدانست كه اولاد آنمردم مؤمن نميشوند فرمود از آنجا كه خدا باو فرمود همانا ايمان نميآورد بتو از قومت مگر كسانيكه تاكنون ايمان آوردهاند و بعد از آن طلب مغفرت فرمود براى خود و پدر و مادرش و كسانيكه داخل در بيت نبوّت شدند بدخول در ولايت امير المؤمنين عليه السّلام چنانچه در كافى و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد از دخول در بيت من دخول در ولايت است چون كسيكه داخل در ولايت شود داخل در بيت انبياء شده و بعد دعا فرمود براى عموم اهل ايمان از امم سابقه و لا حقه و نفرين فرمود بر ستمكاران عموما بهلاكت اموالشان چون قمّى ره از امام باقر عليه السّلام تبارا را به خسارا تفسير فرموده كه بمعناى زيان و ضرر است با آنكه در لغت بمعناى هلاكت است و حقير باين نحو جمع نمودم و اللّه اعلم و شرح اين قصه و طوفان نوح در سور سابقه گذشته است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه ايمان بخدا داشته باشد قرائت سوره نوح را ترك نميكند و كسيكه آن سوره را در نماز واجب يا مستحب بخواند خداوند او را در منازل خوبان و بهشت كرامت خود جاى خواهد داد و الحمد للّه رب العالمين.
جلد 5 صفحه 283
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ قالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُم وَ لا تَذَرُنَّ وَدًّا وَ لا سُواعاً وَ لا يَغُوثَ وَ يَعُوقَ وَ نَسراً «23»
و گفتند اكابر آنها بضعفاء آنها رها نكنيد خدايان خود را و رها نكنيد ود و نه سواع و نه يغوث و يعوق و نسر را که اسامي آلهة آنها بودند و در ميانه آلهه آنها اهميتي داشتند لذا بعد از آنكه گفتند:
لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُم بنحو عموم تخصيص دادند اينها را بذكر و گفتند:
وَ لا تَذَرُنَّ وَدًّا وَ لا سُواعاً وَ لا يَغُوثَ وَ يَعُوقَ وَ نَسراً و اسامي ديگر هم بر اصنام و آلهه خود هم دارند مثل لات و عزي و مناة که ميفرمايد: أَ فَرَأَيتُمُ اللّاتَ وَ العُزّي وَ مَناةَ الثّالِثَةَ الأُخري النجم آيه 19 و 20، و مثل اساف و نائله و هبل و شرح حال آنها را در كلمات مفسرين و در اخبار مرويه از ائمه طاهرين بسيار مفصل است و چون امروز ذكر آنها چندان فايده ندارد ما بطور اختصار خلاصه آن را تذكر ميدهيم و رد ميشويم و آن اينکه است که اينها اسامي صلحائي بودند بعد از حضرت آدم و چون وفات نمودند شيطان آمد و گفت اينها مقرب درگاه الهي بودند و من صورت آنها را براي شما تصوير ميكنم و در مراكز عبادت خود بگذاريد و آنها را واسطه و وسيله قرار دهيد در پيشگاه احديت. سپس در قرن بعد از آنها آمد و گفت: پدران شما اينها را پرستش ميكردند و شما هم بپرستيد که ابتداي بت پرستي از آن زمان شروع شد تا زماني که طوفان نوح شد اينکه اصنام زير خاك رفت تا دوره عرب شيطان آنها را از زير خاك بيرون آورد و هر قبيله از اعراب يكي از آنها را انتخاب كردند و خداي خود قرار دادند و در كعبه گذاردند تا ظهور اسلام و فتح مكه که حضرت رسالت و امير المؤمنين تمام آنها را شكستند و همچنين در زمان حضرت ابراهيم که آن هم آنها را شكست مگر كبير آنها را که ميفرمايد: فَجَعَلَهُم جُذاذاً إِلّا كَبِيراً لَهُم انبياء آيه 59. شرحش گذشت اينها بت پرستان بودند و اصنام داشتند و لكن مشركين ديگري هم بودند که آفتاب و
جلد 17 - صفحه 216
ماه و ستارهها را پرستش ميكردند، و يك دسته ملائكه را پرستش ميكردند، و يك دسته عيسي و مريم و جبرئيل يا عيسي و خدا و جبرئيل و يك دسته آتش پرست و يك دسته يزدان و اهريمن که شيطان باشد حتي در شيعه بعضي امير المؤمنين را بالوهيت رسانيدند و ائمه طاهرين، و امروز ميان صوفيه ميگويند: صورت مرشد را بايد در نظر گرفت، و در ميان عوام شيعه شمائلي بنام خمسة النجباء و جبرئيل، و بنام صاحب الزمان و ائمه طاهرين ميكشند که اينکه عمل دراويش است و من قسم ميخورم بخود آنها که اينکه صورتها صورت آنها نيست و مأخوذ از همان صوفيه است باري بگذاريم و بگذريم.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 23)- این آیه میتواند گواه این مطلب باشد، زیرا بعد از اشاره سر بسته به این مکر بزرگ میافزاید: رؤسای آنها «گفتند: دست از خدایان و بتهای خود برندارید» (و قالوا لا تذرن آلهتکم).
و هرگز دعوت نوح را به خدای یگانه نپذیرید، خدائی که هرگز دیده نمیشود، و با دست قابل لمس نیست!
ج5، ص293
مخصوصا روی پنج بت تأکید کردند و گفتند: «بتهای ودّ و سواع و یغوث و یعوق و نسر را هرگز رها نکنید و دست از دامنشان نکشید» (و لا تذرن ودا و لا سواعا و لا یغوث و یعوق و نسرا).
از قرائن چنین استفاده میشود که این پنج بت امتیازات ویژهای داشتند، و مورد توجه خاص آن قوم گمراه بودند، به همین دلیل رهبران فرصت طلب آنان نیز روی عبادت آنها تکیه میکردند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص363
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم