آیه 13 سوره تغابن: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَ...» ایجاد کرد)
 
(تفسیر آیه)
 
سطر ۵۰: سطر ۵۰:
  
 
{{ نمایش فشرده تفسیر|
 
{{ نمایش فشرده تفسیر|
 +
وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّما عَلى‌ رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبِينُ «12»
 +
 +
خداوند را (در اوامر و نواهى شريعت) اطاعت كنيد و پيامبر را (در دستورات حكومت و سنّت‌هايش) پيروى نماييد، پس اگر روى گردانيد، (بدانيد كه) همانا بر رسول ما جز پيام رسانى آشكار (وظيفه ديگرى) نيست.
 +
 +
تفسير نور(10جلدى)، ج‌10، ص: 84
 +
 
اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ «13»
 
اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ «13»
  

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۶:۳۲

مشاهده آیه در سوره

اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<12 آیه 13 سوره تغابن 14>>
سوره : سوره تغابن (64)
جزء : 28
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

خدای یکتاست که جز او خدایی نیست و تنها بر خدا اهل ایمان توکل باید کنند.

خداست که هیچ معبودی جز او نیست، پس مؤمنان فقط باید بر او توکّل کنند.

خدا[ست كه‌] جز او معبودى نيست، و مؤمنان بايد تنها بر خدا اعتماد كنند.

خداى يكتاست كه هيچ خدايى جز او نيست. مؤمنان البته بر خداى يكتا توكل كنند.

خداوند کسی است که هیچ معبودی جز او نیست، و مؤمنان باید فقط بر او توکل کنند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Allah—there is no god except Him—in Allah let all the faithful put their trust.

Allah, there is no god but He; and upon Allah, then, let the believers rely.

Allah! There is no Allah save Him. In Allah, therefore, let believers put their trust.

Allah! There is no god but He: and on Allah, therefore, let the Believers put their trust.

معانی کلمات آیه

«فَلْیَتَوَکَّلِ»: باید توکّل کنند.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّما عَلى‌ رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبِينُ «12»

خداوند را (در اوامر و نواهى شريعت) اطاعت كنيد و پيامبر را (در دستورات حكومت و سنّت‌هايش) پيروى نماييد، پس اگر روى گردانيد، (بدانيد كه) همانا بر رسول ما جز پيام رسانى آشكار (وظيفه ديگرى) نيست.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌10، ص: 84

اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ «13»

خداوند، معبودى است كه جز او معبود ديگرى نيست؛ و مؤمنان تنها بر او توكّل كنند.

نکته ها

در اين آيه به جاى آنكه بفرمايد: «اطيعوا الله و الرسول»، مى‌فرمايد: «أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ»، يعنى كلمه اطاعت تكرار مى‌شود. زيرا بين اين دو اطاعت تفاوت است، اطاعت از خداوند در فرمان‌هاى ثابت است و اطاعت از رسول، در امورى است كه به عنوان حاكم اسلامى صادر مى‌كند.

پيامبر معصوم است، چون فرمان به اطاعت بى قيد و شرط از غير معصوم، در حقيقت فرمان به انجام گناه است.

عبارت‌ «لا إِلهَ إِلَّا هُوَ» را هم مى‌توان به معناى نفى وجود هر معبودى جز خداوند و هم نفى شايستگى هر معبودى جز او دانست.

پیام ها

1- اطاعت از خداوند بايد همراه با اطاعت از رهبر آسمانى باشد. «أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ»

2- انسان، آزاد آفريده شده است، هم قدرت دارد سرپيچى كند و هم مى‌تواند اطاعت كند. أَطِيعُوا اللَّهَ‌ ... فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ‌

3- مُبلّغ نبايد انتظار پذيرش و پيروى همه مردم را داشته باشد. فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ‌ ...

4- گرچه بعضى سرپيچى كنند، اما پيامبر وابسته به خداست و خداوند حامى اوست. «رَسُولِنَا»

5- پيامبران الهى، حق اجبار مردم را ندارند، فقط مسئول ابلاغ هستند. «فَإِنَّما عَلى‌ رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبِينُ»

6- اگر انسان به وظيفه خود عمل كند، نبايد روى گردانى مردم سبب دلسردى يا

جلد 10 - صفحه 85

نگرانى او شود. «فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّما عَلى‌ رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبِينُ»

7- تبليغ دين بايد آشكار و شفاف باشد. «الْبَلاغُ الْمُبِينُ»

8- اطاعت، تنها شايسته معبود حقيقى است. أَطِيعُوا اللَّهَ‌ ... اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ

9- لازمه‌ى يكتاپرستى، توكّل به خداوند يكتاست. اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ‌ ...

10- نشانه ايمان واقعى، توكّل بر خداست. «وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»

11- در همه امور بايد به خداوند توكّل نمود. «فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» به صورت مطلق آمده است.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ «13»

اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ: خداى به حق اوست، نيست هيچ معبودى سزاوار پرستش و ستايش مگر ذات يگانه او، وَ عَلَى اللَّهِ‌: و بر خدا، نه بر غير او، فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ‌: پس بايد توكل كنند مؤمنان، زيرا ايمان، متضمن اعتقاد است به آنكه جميع خيرها از او است. مقتضى دارد كه كار را به او واگذارند و در كفايت مهمات، تكيه بر كرم او نمايند.

تنبيه: يكى از صفات مؤمن، توكل است:

محقق طوسى رحمه اللّه فرمايد: توكل واگذارى بنده است آنچه از او صادر شود و بر او وارد گردد، بر خداى تعالى، به جهت علم او به آنكه ذات سبحانى اقوى و اقدر است و بجا آورد آن را بر وجه احسن و اكمل. پس راضى و تسليم گردد به آنچه او بجا آورد با كمال اطمينان.

در احاديث معراجيه- حضرت نبوى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمايد:

گفتم پروردگارا كدام اعمال افضل است؟ فقال اللّه عزّ و جل: ليس شي‌ء عندى افضل من التّوكّل علىّ و الرّضا بما قسمت. فرمود خداى عز و جل: نيست چيزى نزد من افضل از توكل بر من، و رضا به آنچه قسمت نمودم.

2- در كافى- حضرت صادق عليه السّلام: قال: انّ العزّ و الغنى يجولان‌

جلد 13 - صفحه 199

فاذا ظفرا بموضع التّوكّل اوطنا «1». فرمود: عزت و بى‌نيازى جولان كنند، پس هرگاه ظفر يابند به محلّ توكل توطّن نمايند.

3- امالى- ابن بابويه رحمه اللّه- فرمود رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: قال اللّه تعالى: يابن آدم اطعنى فيما امرتك و لا تعلمنى ما يصلحك. «2» فرمود خداى تعالى: اى پسر آدم اطاعت كن مرا در آنچه امر نمودم تو را، و تعليم منما مرا آنچه اصلاح كند تو را.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ «11» وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّما عَلى‌ رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبِينُ «12» اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ «13» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْواجِكُمْ وَ أَوْلادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ «14» إِنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ «15»

فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَ اسْمَعُوا وَ أَطِيعُوا وَ أَنْفِقُوا خَيْراً لِأَنْفُسِكُمْ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «16» إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً يُضاعِفْهُ لَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ «17» عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «18»

جلد 5 صفحه 216

ترجمه‌

نميرسد هيچ مصيبتى مگر باذن خدا و هر كه ايمان آورد بخدا راهنمائى ميكند دلش را و خدا بهمه چيز دانا است‌

و اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيغمبر را پس اگر روى بگردانيد پس جز اين نيست كه بر عهده فرستاده ما رسانيدن آشكار است‌

خداوند نيست معبود بحقّى مگر او و بر خدا پس بايد توكّل كنند گروندگان‌

اى كسانيكه ايمان آورديد همانا بعضى از زنان و فرزندان شما دشمنند براى شما پس حذر كنيد از آنان و اگر عفو كنيد و در گذريد و بپوشانيد پس همانا خدا آمرزنده مهربانست‌

جز اين نيست كه مالها و فرزندانتان آزمايش است براى شما و خدا نزد او مزد بزرگ است‌

پس بترسيد از خداوند هر قدر ميتوانيد و بشنويد و اطاعت كنيد و انفاق نمائيد كه بهتر باشد براى خود شما و هر كه نگاهداشته شود از بخل نفس خود پس آن جماعت آنان رستگارانند

اگر قرض دهيد بخدا قرضى نيكو زياده ميگرداند آنرا براى شما و ميآمرزد شما را و خداوند شكرپذير بردبار است‌

داناى پنهان و آشكار ارجمند درست كار است.

تفسير

تمام امور عالم بتقدير و مشيّت الهى جارى است و از آن جمله مصيبت و بلا است كه باولياء خدا ميرسد بدستور او ولى چون مؤمن ايمان بخدا دارد و ميداند هر چه از او ميرسد خير و صلاح است خداوند دل او را هدايت بصبر و سكون فرموده و نگهدارى ميفرمايد از جزع و بى‌صبرى و تشويش و علم خداوند احاطه دارد بتمام اشياء و مصالح و مفاسد امور و قلوب بندگان و آنچه در آنها جاى دارد از ايمان و بردبارى و رضا و تسليم بمقدّرات بارى و مردم بايد اطاعت نمايند اوامر خدا و پيغمبر را چون بر نفع خودشان ميباشد و در صورت اعراض و تخلّف ضرر بر خودشان وارد شده نه بر خدا و پيغمبر زيرا معلوم است ذات اقدس الهى منزّه است‌

جلد 5 صفحه 217

از عروض عوارض و وظيفه پيغمبر هم جز ابلاغ احكام نيست كه انجام داده و از لوازم ايمان بخداوند يگانه جامع صفات كماليّه توكل باو است كه آن عبارت است از رضا بتقدير و اطمينان بتدبير و تفويض امور باو و مستفاد از نقل قمّى ره از امام باقر عليه السّلام آنستكه بعد از هجرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از مكّه بمدينه مسلمانانى كه ميخواستند به تبع آنحضرت هجرت نمايند مبتلا بممانعت زنان و فرزندان ميشدند بعضى از آنان اطاعت ميكردند و توقف مينمودند پس خداوند آن بعض را تحذير فرمود و منع از اطاعت آنها و بعضى آنانرا ميگذاشتند و هجرت مينمودند و ميگفتند اگر با ما نيائيد ما ديگر نگهدار شما نيستيم و آنها بعدا ميآمدند و خداوند امر فرمود بنگهدارى و عفو و اغماض از خطاى آنها و ظاهر آيه شريفه كه شأن نزول آن ذكر شد اخبار از امر عادى نوعى است كه بيشتر زنان و فرزندان در دل طالب مرگ شوهران و پدران خودشانند چون اگر آنها متموّل باشند مايلند بمردن آنها و بردن ارث و اگر فقير باشند مايلند برفع رحمتشان و كمتر زن و فرزندى است كه علاقه بوجود و ثواب خدمت شوهر و پدر خود را داشته باشد لذا بايد از مكر و اطاعت آنها در حذر و بر كنار بود و اگر از آنان خلاف وظيفه نسبت و رسم مودّت چيزى بروز نمود بعفو و اغماض و خطاپوشى بايد از آن درگذشت و متّصف بصفات الهى كه از آن جمله مغفرت و رحمت است شد و جز اين نيست كه اموال و اولاد امتحان و آزمايش است براى مردم از جانب خداوند تا معلوم شود بر خودشان و خلق كه تا چه اندازه در محبّت و اطاعت خداوند پابرجا و ثابتند اگر از مال و اولاد در راه خدا صرف نظر نمودند محبّت و اطاعت آنها نسبت بخدا ثابت ميشود و الّا فلا و بر فرض ثبوت اجر الهى براى آنها بزرگتر و برتر است از آثار خيريّه زن و فرزند و تمام دنيا و ما فيها و شايد مراد از فتنه ابتلاء بزن و فرزند و انصراف از ذكر خدا باشد چنانچه در مجمع نقل نموده كه روزى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مشغول بخطبه خواندن بود كه حسن و حسين عليهما السلام وارد شدند با دو پيراهن سرخ كه در بر داشتند و راه ميرفتند و بزمين مى‌افتادند پس پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از منبر بزير آمد و گرفت آندو را و در كنار خود بر منبر جاى داد و

جلد 5 صفحه 218

فرمود خداوند تعالى راست فرموده انّما اموالكم و اولادكم فتنه من نظر باين دو كودك نمودم كه راه ميروند و مى‌افتند صبر ننمودم و سخن خود را قطع كردم و ثانيا مشغول بخطبه شد و در نهج البلاغه است كه نگوئيد خدايا پناه مى‌برم من بتو از فتنه چون كسى نيست كه گرفتار فتنه نباشد كسيكه ميخواهد پناه بخدا ببرد بايد پناه ببرد از فتنه‌هائى كه موجب گمراهى ميشود چون خداوند فرموده و بدانيد جز اين نيست كه اموال و اولاد شما فتنه است و هر كس بايد بقدر استطاعت و تمكّن خود سعى نمايد در تحصيل تقوى و پرهيزكارى و خدا ترسى باستماع مواعظ قرآنيه و اطاعت اوامر الهيّه و انفاق مال خود در راه خدا كه مطلق خيرات است و نتيجه باقيه آن بخود شخص عايد ميشود در دنيا و آخرت و كلمه خيرا محتمل است صفت انفاقا مقدّر باشد و محتمل است خبر يكون باشد كه محذوف شده و ميشود مفعول أنفقوا باشد چون خير در كلام الهى بر مال اطلاق شده و بهترين اموال آن مالى است كه در تحصيل رضاى خدا صرف شود و كسانيكه محفوظ بمانند از بخل نفس خودشان براى اعتياد به انفاق اگر چه بتدريج باشد و باداء اقلّ واجب از حقوق الهى آنان اهل نجات و فوز و فلاح خواهند بود در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه زكوة مال خود را ادا نمايد از بخل نفس خود محفوظ مانده است و صرف مال در راهى كه خداوند بآن امر فرموده مانند آنستكه آنمال را بخدا قرض داده و عوض آنرا از خدا ميخواهد و خوبى آن بخلوص نيّت و افضليّت جهت و رجاء حيات و عدم ترقّب ممات و امثال اينها است و خدا عوض آنرا از ده برابر تا هفتصد برابر و بيشتر زياد ميكند و باو مسترد ميفرمايد در دنيا و آخرت و ميآمرزد او را ببركت انفاق چون خدا شكرپذير است باين معنى كه جزاى شكر را بنحو اكمل عطا خواهد فرمود و مى‌بخشد زياد را در مقابل كم و بردبار است كه تعجيل در عقوبت نميكند و آگاه است از تمام امور چه مخفى باشد چه آشكار و چه محسوس باشد و چه معقول و چه موجود باشد و چه معدوم و

جلد 5 صفحه 219

ارجمند و توانا و غالب و قاهر است و نيز دانا و محكم كار و درست كردار است و قدرت و علمش بى‌پايان است در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر كس سوره تغابن را در نماز واجب خود بخواند شفيع او باشد در روز قيامت و شاهد عدلى شود براى او كه شهادتش قبول است پس از او جدا نميشود تا داخل كند او را در بهشت و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.

جلد 5 صفحه 220

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


اللّه‌ُ لا إِله‌َ إِلاّ هُوَ وَ عَلَي‌ اللّه‌ِ فَليَتَوَكَّل‌ِ المُؤمِنُون‌َ «13»

خداوند ‌که‌ نيست‌ خدايي‌ ‌غير‌ ‌او‌ و ‌بر‌ خداي‌ متعال‌ ‌پس‌ بايد توكل‌ كنند مؤمنين‌ اللّه‌ُ اسم‌ ذات‌ مستجمع‌ جميع‌ كمالات‌ و منزه‌ ‌از‌ جميع‌ عيوب‌ ‌است‌، و گفتند اسماء ذات‌ سه‌ ‌است‌ اللّه‌، حق‌، ‌هو‌. و حق‌ اشاره‌ بمقام‌ واجب‌ الوجودي‌ ‌است‌ و ‌هو‌ اشاره‌ بمقام‌ غيب‌ الغيوبي‌ ‌است‌ و بقيه اسماء الحسني‌ اسماء صفات‌ و افعال‌ ‌او‌ ‌است‌ مثل‌ عالم‌ قادر حي‌ و مثل‌ خالق‌ و رازق‌ و رحيم‌ و رحمن‌ و امثال‌ اينها ‌که‌ ميفرمايد: وَ لِلّه‌ِ الأَسماءُ الحُسني‌ فَادعُوه‌ُ بِها اعراف‌ آيه 180.

لا إِله‌َ إِلّا هُوَ كلمه توحيد و اول‌ كلمه اسلام‌ و دين‌ و گفتيم‌: ‌اينکه‌ كلمه سه‌ مفاد دارد

جلد 17 - صفحه 44

مطابقي‌ التزامي‌ اقتضايي‌، مطابقي‌ توحيد عبادتي‌ ‌است‌، التزامي‌ ساير اقسام‌ توحيد، اقتضايي‌ معتقد بجميع‌ عقايد حقه‌.

وَ عَلَي‌ اللّه‌ِ فَليَتَوَكَّل‌ِ المُؤمِنُون‌َ توكل‌ ‌از‌ شئون‌ توحيد افعالي‌ ‌است‌ ‌که‌ تمام‌ امور ‌به‌ يد قدرت‌ ‌او‌ ‌است‌ و ‌تا‌ مشيت‌ ‌او‌ تعلق‌ نگيرد هيچ‌ امري‌ واقع‌ نميشود.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 13)- در این آیه اشاره به مسأله توحید در عبودیت می‌کند که به منزله دلیلی برای وجوب اطاعت است، می‌فرماید: «خداوند (کسی است که) هیچ معبودی جز او نیست» (الله لا اله الا هو).

«مؤمنان باید فقط بر او توکل کنند» (و علی الله فلیتوکل المؤمنون).

غیر از او هیچ کس شایسته عبودیت نیست، چرا که مالکیت و قدرت و علم و غنا، همه از آن اوست، و دیگران هر چه دارند، از او دارند. و به همین دلیل نباید در برابر غیر او سر تسلیم و تعظیم فرود آورند و نیز به همین دلیل برای حل هرگونه مشکل باید از او مدد گیرند و فقط بر او توکل کنند.

ج5، ص205

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع