آیه 53 سوره روم: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|وَمَا أَنْتَ بِهَادِ الْعُمْيِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ ۖ إِنْ تُسْم...» ایجاد کرد) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | *'''عمى''': جمع اعمى به معنى كور است.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی ،ج8، ص: 222</ref> | |
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ کنونی تا ۶ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۳۳
<<52 | آیه 53 سوره روم | 54>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و تو مردمی را که کور (دل و کافر) هستند نتوانی از ضلالتشان به راه هدایت آری، تنها تو آنان را که به آیات ما ایمان میآورند و در پی آن ایمان تسلیم امر ما شوند توانی (هدایت کنی و سخن خدا را) به گوش هوششان برسانی.
و تو هدایت کننده کوردلان از گمراهی شان نیستی، و جز به آنان که به آیات ما ایمان می آورند و تسلیم [فرمان ها و احکام ما] هستند، نمی توانی [دعوتت] را بشنوانی.
و تو كوران را از گمراهىشان به راه نمىآورى. تو تنها كسانى را مىشنوانى كه به آيات ما ايمان مىآورند و خود تسليمند.
تو هدايتكننده نابينايان از گمراهيشان نيستى. تو صدايت را تنها به گوش كسانى مىرسانى كه به آيات ما ايمان آوردهاند و تسليم شدهاند.
و (نیز) نمیتوانی نابینایان را از گمراهیشان هدایت کنی؛ تو تنها سخنت را به گوش کسانی میرسانی که ایمان به آیات ما میآورند و در برابر حق تسلیمند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- عمى: جمع اعمى به معنى كور است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما أَنْتَ بِهادِ الْعُمْيِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآياتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ «53»
و تو هدايت كنندهى كوران از گمراهيشان نيستى، تنها كسانى سخنت را به گوش مىگيرند كه به آيات ما ايمان دارند و اهل تسليم هستند.
پیام ها
1- وظيفهى پيامبران، ارشاد مردم است، نه اجبار آنان به پذيرش هدايت. «ما أَنْتَ بِهادِ الْعُمْيِ»
2- پذيرش مردم، محدود است. «إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ»
3- داشتن روحيّهى تسليم در برابر حقّ، زمينهساز دريافتهاى معنوى است. إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا ... مُسْلِمُونَ
زمين شوره سنبل بر نيارد
در آن تخم عمل ضايع مگردان
4- ايمان به تنهايى كافى نيست، تسليم لازم است. «مَنْ يُؤْمِنُ بِآياتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ ما أَنْتَ بِهادِ الْعُمْيِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلاَّ مَنْ يُؤْمِنُ بِآياتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ (53)
وَ ما أَنْتَ بِهادِ الْعُمْيِ: و نيستى تو راه نماينده كوردلان، عَنْ ضَلالَتِهِمْ: از گمراهى ايشان، يعنى نمىتوانى به اجبار و الزام آنها را به ايمان وادار كنى، زيرا منافات با اختيار و تكليف است، و لهذا بر تو همين تبليغ است و بس.
تبصره: حق تعالى معرضين از حق را يكبار تشبيه فرموده در ترك تدبر آنان دعوت پيغمبر را به مردگان، و يكبار به كران به جهت عدم انتفاع ايشان به دعوت داعى خود مانند مرده كه هيچكدام استماع كلام نتوانند كرد. بعد از آن تشبيه فرموده در هدايت نيافتن به طريق حق به كوران كه راه گم مىكنند و پى به منزل مطلوب نمىبرند:
إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآياتِنا: نمىشنوانى مواعظ و نصايح و احكام قرآن را مگر به آن كس كه ايمان آورده است به آيات كتاب ما، زيرا ايمان ايشان آنها را بر آن مىدارد كه كلام قرآن را فرا گيرند و در معناى آن تدبر نمايند و اطلاع يابند. فَهُمْ مُسْلِمُونَ: پس ايشان تسليم شوندگانند مر اوامر و نواهى تو را.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَئِنْ أَرْسَلْنا رِيحاً فَرَأَوْهُ مُصْفَرًّا لَظَلُّوا مِنْ بَعْدِهِ يَكْفُرُونَ (51) فَإِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ (52) وَ ما أَنْتَ بِهادِ الْعُمْيِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلاَّ مَنْ يُؤْمِنُ بِآياتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ (53) اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفاً وَ شَيْبَةً يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ هُوَ الْعَلِيمُ الْقَدِيرُ (54)
ترجمه
و هر آينه اگر بفرستيم بادى را پس به بينند آنرا زرد شده هر آينه پيوسته بعد از آن كفران ورزند
پس همانا تو نميشنوانى مردگانرا و نميشنوانى بكران خواندن را چون بر گردند با آنكه هستند پشت كنندگان
و نيستى تو راهنماى كوران از گمراهيشان نميشنوانى مگر آنرا كه ميگرود بآيتهاى ما پس ايشانند گردن نهندگان
خدا است آنكه آفريد شما را از ناتوانى پس قرار داد بعد از ناتوانى توانائى پس قرار داد بعد از توانائى ناتوانى و پيرى ميآفريند آنچه را كه ميخواهد و او است داناى توانا.
تفسير
خداوند متعال پس از آنكه بيان فرمود در آيات سابقه آثار رحمت خود را كه كشت و زرع و نبات باشد و نيز ذكر فرمود سحاب را كه ابر است ميفرمايد قسم بخدا اگر بفرستيم باد مسمومى را پس به بينند كشت و زرع خودشان زرد شد يا به بينند ابر را كه زرد باشد چون آن باران ندارد از صبح تا شام مشغول ناشكرى و كفران نعمت خدا گردند با آنكه وظيفه بنده در هر حال شكر و صبر و توجّه بخدا و توسّل باو در دفع بلا است و نبايد از وفور نعمت و دولت مغرور و مغمور در عيش و سرور گردد و از توجّه بلا و مشاهده آثار ابتلا مأيوس از رحمت و مبتلا بكفران نعمت شود مقصود بيان كم ظرفى و بىثباتى كفّار است كه باندك ثمرى شاد و بكمتر اثرى ناشاد شده و بيرون از صواب و سداد مشى مينمايند و پس از اين خطاب به پيغمبر اكرم فرموده كه تو نميتوانى مطالب حقّه را بكسانيكه در بىشعورى مانند مردگان و در ناشنوائى مانند كرانند بفهمانى و بشنوانى و بقبول آنها برسانى وقتى كه از قبول حق اعراض نموده و بحقيقت پشت كرده راه وادى ضلالت را در پيش گرفته باشند و مانند كوران در آنوادى حيران و سر گردان بگردند و تو نميتوانى آنها را از راه كج براه راست وادار كنى چون وظيفه تو ارشاد و راهنمائى و ارائه طريق است نه ايصال بسعادت كه شأن خدا
جلد 4 صفحه 265
است خلاصه آنكه كسانيكه از فرط لجاج و عناد دلهاشان از درك حقائق مرده و گوش شنوا ندارند و از استماع مواعظ و نصائح گريزانند و در وادى جهالت چون كوران سر گردانند از قابليّت هدايت و ارشاد افتادهاند و نبايد از آنها انتظار شنوائى را داشت فقط اهل ايمان قابل هدايت و ارشاد و اتّعاظ بآيات الهى هستند كه در مقلم قبول حق و حقيقت تسليم و منقادند و گوش بحرف حساب ميدهند و راه انصاف را در پيش گرفته مىپيمايند و بنابر اين قول خداوند اذا ولّوا مدبرين براى بيان وجه بىفائده بودن دعوت پيغمبر است نسبت بآنها نه آنچه گفته شده كه براى آنستكه اصمّ اگر مقبل باشد ميشود باشاره باو چيزى فهماند ولى اگر مدبر باشد بهيچ وجه قابل نيست چون كر در هر حال نميشنود خواه مقبل باشد خواه مدبر و خداوند بندگانرا در بدو امر از نطفه ناتوان ضعيف خلق ميكند يا در حاليكه ضعيف و ناتوانند پرورش ميدهد تا بكمال توانائى و قوّت و رشد برسند و پس از آن بتدريج آنها را ضعيف و ناتوان و پير مىفرمايد و تمام اين احوال بر حسب حكمت و مصلحت الهى براى بندگان روى ميدهد و با علم و قدرت حق بانجام ميرسد و لا يسمع الصّمّ بياء مفتوحه و رفع صمّ و ضعف بفتح ضاد در هر سه مورد نيز قرائت شده و معلوم است از قوّتيكه بين دو ضعف است بايد استفاده نمود و براى تهيّه توشه سفر آخرت آنرا مغتنم شمرد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ ما أَنتَ بِهادِ العُميِ عَن ضَلالَتِهِم إِن تُسمِعُ إِلاّ مَن يُؤمِنُ بِآياتِنا فَهُم مُسلِمُونَ (53)
و نيستي تو بتواني به اينكه هدايت كني كورهايي را از گمراهي آنها نميشنواني مگر كسي که ايمان بياورد بآيات ما پس اينها مسلمين هستند تسليم فرمايشات تو هستند و زير بار آنها ميروند.
وَ ما أَنتَ بِهادِ العُميِ عَن ضَلالَتِهِم دو قسم كوري داريم: يكي كوري سر اگر كسي كور باشد و در بيابان که چاه و دست انداز دارد و حيوانات درنده مثل گرگ، پلنگ، ببر، شير، سگ و امثال اينها بسيار باشند كوه و دره داشته باشد اگر يك نفر براي رضاي خداوند بيايد دست او را بگيرد و براه مستقيم بخواهد ببرد و از اينکه دست اندازها و چاهها و حيوانات و كوهها و درهها نجات دهد و او بگويد من خودم راه را بلدم و احتياج بتو ندارم
جلد 14 - صفحه 405
چه اندازه حماقت است و بالاخره بهلاكت خواهد رسيد، قسم دوم كوري قلب است که اينکه كفار و مشركين و معاندين و امروز اينکه فساق و فجار و جهال هم قلب آنها كور است حقايق را، درك نميكنند حتي مثل پيغمبري بخواهد بآنها بفهماند و از ظلمت كفر و فسق نجات دهد نميتواند چون كور است قلب سياه و ظلماني و در اينکه بيابان دنيا درنده و پرتگاههاي بسيار دارد «بگذار تا بميرد در عين خودپرستي».
إِن تُسمِعُ إِلّا مَن يُؤمِنُ بِآياتِنا که چشم قلب و گوش قلب باز است و نور ايمان قلب او را روشن كرده و پرده غفلت و هواپرستي و ظلمت كفر و فسق را بر طرف كرده و بآيات الهي ايمان آورده او ميشنود و اطاعت ميكند و فرمان ميبرد.
فَهُم مُسلِمُونَ تسليم و انقياد دارند نسبت بجميع اوامر الهي و بجميع واردات و مي گويند «هر چه آن خسرو كند شيرين بود».
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 53)- و همچنین «تو نمیتوانی نابینایان را از گمراهیشان هدایت کنی» (وَ ما أَنْتَ بِهادِ الْعُمْیِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ).
«تنها سخنان حقت را میتوانی به گوش کسانی برسانی که به آیات ما ایمان میآورند و در برابر حق تسلیمند» (إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ یُؤْمِنُ بِآیاتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ).
ج3، ص545
قرآن غیر از «حیات» و «مرگ» مادی و جسمانی و همچنین «شنوایی» و «بینایی» ظاهری، نوع برتری از حیات و مرگ و دید و شنود، قائل است که ریشه اصلی سعادت یا بدبختی انسان در آن است. و این آیات از آن سخن میگوید.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی ،ج8، ص: 222
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم