آیه 2 سوره شعراء: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ|سوره=26|آیه =2}} {{مشخصات آیه |...» ایجاد کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
||
سطر ۵۰: | سطر ۵۰: | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
− | + | جلد 6 - صفحه 293 | |
− | طا، سين، ميم. اين است آيات كتاب روشنگر. | + | سیمای سورهى شُعراء |
+ | |||
+ | اين سوره دويست وبيست وهفت آيه دارد كه در مكّه نازل شده و بعد از سورهى بقره، داراى بيشترين آيات است. اين سوره به خاطر ستايش از شاعران مؤمن و مذمّتِ شاعران بيهودهگوى، كه در چهار آيهى آخر آن آمده، «شعراء» ناميده شده و نام ديگر آن «طسم» است. | ||
+ | |||
+ | سرگذشت پيامبرانى همچون حضرت موسى، ابراهيم، نوح، لوط، صالح، هود و شعيب عليهم السلام، و برخوردهاى لجوجانهى مردم با آنان در اين سوره آمده است و در پايان هر داستان مىفرمايد: «إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ»* لذا اين آيه هشت بار تكرار شده تا مايهى دلدارى پيامبر اسلام باشد و به او بگويد از لجاجت مردم مكّه دلهره نداشته باش، زيرا همهى انبيا گرفتار چنين مردمى بودهاند. | ||
+ | |||
+ | آرى تاريخ، بهترين وسيله براى تقويت روحيّه مؤمنين، بالا رفتن بصيرت و سعهى صدر و آيندهنگرى در برابر تهديد دشمنان است. لذا رهبران جامعه بايد از تاريخ جامعه آگاه باشند. | ||
+ | |||
+ | جلد 6 - صفحه 294 | ||
+ | |||
+ | |||
+ | بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ | ||
+ | |||
+ | به نام خداوند بخشنده مهربان | ||
+ | |||
+ | طسم «1» | ||
+ | |||
+ | طا، سين، ميم. | ||
+ | |||
+ | تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ «2» | ||
+ | |||
+ | اين است آيات كتاب روشنگر. | ||
+ | |||
+ | لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ «3» | ||
+ | |||
+ | گويى مىخواهى به خاطر آن كه مشركان ايمان نمىآورند، خود را به كشتن بدهى. | ||
+ | |||
+ | ===نکته ها=== | ||
+ | |||
+ | دربارهى معناى حروف مقطّعه، سخنان بسيارى گفته شده است و شايد بهترين آنها اين باشد كه خداوند با آوردن اين حروف در ابتداى برخى سورههاى قرآن (29 سوره)، مىخواهد اين مطلب را بيان كند كه قرآن، معجزهى جاويد من از همين حروف است، شما هم اگر مىتوانيد از همين حروف الفباى عربى، كتابى همسنگ آن بياوريد. آيهى اوّل سورهى شورى كه بعد از حروف مقطّعه مىفرمايد: «كَذلِكَ يُوحِي»، اين قول را تأييد مىكند. | ||
+ | |||
+ | كلمهى «باخِعٌ» به معناى هلاك كننده است. | ||
+ | |||
+ | ===پیام ها=== | ||
+ | |||
+ | 1- يك مكتب جامع بايد داراى منطقى قوى، قاطع، مكتوب و روشمند باشد، به گونهاى كه همگان به آن دسترسى داشته باشند. «تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ» | ||
+ | |||
+ | 2- قرآن، مقامى بس بلند دارد. «تِلْكَ» ( «تِلْكَ» اشاره به دور است كه مقام بسيار بلند را مىرساند) | ||
+ | |||
+ | 3- هر جا به بن بست رسيديد، قرآن روشنگر شماست. «الْكِتابِ الْمُبِينِ» | ||
+ | |||
+ | جلد 6 - صفحه 295 | ||
+ | |||
+ | 4- تكرار، يكى از اصول تربيت است. (آيهى «تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ» در ابتداى سورههاى يوسف، قصص و شعراء، بدنبال حروف مقطّعه تكرار شده است). | ||
+ | |||
+ | 5- تلاش و سوز، در همه جا كارساز نيست. لَعَلَّكَ باخِعٌ ... | ||
+ | |||
+ | 6- دلدارى افراد غمگين، كارى است الهى. تِلْكَ آياتُ ... لَعَلَّكَ باخِعٌ | ||
+ | |||
+ | 7- انبيا براى انجام تكليف خود، بيشاز حدّ انتظار تلاش مىكردند. «لَعَلَّكَ باخِعٌ» | ||
+ | |||
+ | 8- يكى از صفات بارز انبيا، سوز است. «باخِعٌ نَفْسَكَ» (سوز، نشانهى عشق به مكتب و امّت است). | ||
+ | |||
+ | 9- اگر زمينهى تأثير نباشد، از بهترين كتاب و مربّى نيز نتيجه و اثرى به دست نمىآيد. «أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ» | ||
}} | }} | ||
نسخهٔ ۱۵ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۱۹
<<1 | آیه 2 سوره شعراء | 3>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
این قرآن آیات کتاب روشن خداست.
این است آیات [با عظمت این] کتاب روشنگر.
اين است آيههاى كتاب روشنگر.
اينهاست آيات اين كتاب روشنگر.
این آیات کتاب روشنگر است.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«تِلْکَ ...»: (نگا: یوسف / حجر / .
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
جلد 6 - صفحه 293
سیمای سورهى شُعراء
اين سوره دويست وبيست وهفت آيه دارد كه در مكّه نازل شده و بعد از سورهى بقره، داراى بيشترين آيات است. اين سوره به خاطر ستايش از شاعران مؤمن و مذمّتِ شاعران بيهودهگوى، كه در چهار آيهى آخر آن آمده، «شعراء» ناميده شده و نام ديگر آن «طسم» است.
سرگذشت پيامبرانى همچون حضرت موسى، ابراهيم، نوح، لوط، صالح، هود و شعيب عليهم السلام، و برخوردهاى لجوجانهى مردم با آنان در اين سوره آمده است و در پايان هر داستان مىفرمايد: «إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ»* لذا اين آيه هشت بار تكرار شده تا مايهى دلدارى پيامبر اسلام باشد و به او بگويد از لجاجت مردم مكّه دلهره نداشته باش، زيرا همهى انبيا گرفتار چنين مردمى بودهاند.
آرى تاريخ، بهترين وسيله براى تقويت روحيّه مؤمنين، بالا رفتن بصيرت و سعهى صدر و آيندهنگرى در برابر تهديد دشمنان است. لذا رهبران جامعه بايد از تاريخ جامعه آگاه باشند.
جلد 6 - صفحه 294
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
طسم «1»
طا، سين، ميم.
تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ «2»
اين است آيات كتاب روشنگر.
لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ «3»
گويى مىخواهى به خاطر آن كه مشركان ايمان نمىآورند، خود را به كشتن بدهى.
نکته ها
دربارهى معناى حروف مقطّعه، سخنان بسيارى گفته شده است و شايد بهترين آنها اين باشد كه خداوند با آوردن اين حروف در ابتداى برخى سورههاى قرآن (29 سوره)، مىخواهد اين مطلب را بيان كند كه قرآن، معجزهى جاويد من از همين حروف است، شما هم اگر مىتوانيد از همين حروف الفباى عربى، كتابى همسنگ آن بياوريد. آيهى اوّل سورهى شورى كه بعد از حروف مقطّعه مىفرمايد: «كَذلِكَ يُوحِي»، اين قول را تأييد مىكند.
كلمهى «باخِعٌ» به معناى هلاك كننده است.
پیام ها
1- يك مكتب جامع بايد داراى منطقى قوى، قاطع، مكتوب و روشمند باشد، به گونهاى كه همگان به آن دسترسى داشته باشند. «تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ»
2- قرآن، مقامى بس بلند دارد. «تِلْكَ» ( «تِلْكَ» اشاره به دور است كه مقام بسيار بلند را مىرساند)
3- هر جا به بن بست رسيديد، قرآن روشنگر شماست. «الْكِتابِ الْمُبِينِ»
جلد 6 - صفحه 295
4- تكرار، يكى از اصول تربيت است. (آيهى «تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ» در ابتداى سورههاى يوسف، قصص و شعراء، بدنبال حروف مقطّعه تكرار شده است).
5- تلاش و سوز، در همه جا كارساز نيست. لَعَلَّكَ باخِعٌ ...
6- دلدارى افراد غمگين، كارى است الهى. تِلْكَ آياتُ ... لَعَلَّكَ باخِعٌ
7- انبيا براى انجام تكليف خود، بيشاز حدّ انتظار تلاش مىكردند. «لَعَلَّكَ باخِعٌ»
8- يكى از صفات بارز انبيا، سوز است. «باخِعٌ نَفْسَكَ» (سوز، نشانهى عشق به مكتب و امّت است).
9- اگر زمينهى تأثير نباشد، از بهترين كتاب و مربّى نيز نتيجه و اثرى به دست نمىآيد. «أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ «2»
«1». تفسير مجمع البيان، ج 4، ص 184، چاپ كتابخانه آية اللّه العظمى المرعشى النّجفى.
«2». همان مدرك.
«3». همان مدرك.
«4». تفسير منهج الصادقين، ج 6، ص 429. چاپ كتابفروشى اسلاميّه. به نقل از كشف الاسرار.
«5». تفسير منهج الصادقين، ج 6، ص 429. چاپ كتابفروشى اسلاميّه.
«6». تفسير مجمع البيان، ج 4، ص 184. چاپ كتابخانه آية اللّه العظمى المرعشى النّجفى.
«7». تفسير على بن ابراهيم قمى، ج 2، ص 118. چاپ كتابفروشى علّامه قم.
«8». تفسير الصّافى، ج 4، ص 29، چاپ سعيد مشهد، به نقل از معانى.
جلد 9 - صفحه 392
جواب قسم اينكه:
تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ: اين سوره آيتهاى كتابى است آشكارا، يعنى قرآن ظاهر است اعجاز و صحت آن، يا روشن است حلال و حرام آن، يا قرآن ظاهر كننده حق و باطل است و آشكار نماينده مقدمات هدايت و نتايج ضلالت، يا اين سوره آيات كتابى است روشن سازنده حق از باطل و محق از مبطل و ايمان از كفر و مؤمن از كافر و مطيع از عاصى. نزد بعضى مراد به كتاب، لوح محفوظ است، يعنى اين سوره آيات كتاب، لوح محفوظ است كه در آن روشن و هويدا است آنچه بوده و خواهد بود. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
طسم «1» تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ «2» لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلاَّ يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ «3» إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِينَ «4»
وَ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنَ الرَّحْمنِ مُحْدَثٍ إِلاَّ كانُوا عَنْهُ مُعْرِضِينَ «5» فَقَدْ كَذَّبُوا فَسَيَأْتِيهِمْ أَنْبؤُا ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ «6» أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلَى الْأَرْضِ كَمْ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ «7» إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ «8» وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ «9»
ترجمه
اين آيتهاى كتاب واضح كننده است
شايد تو باشى هلاك كننده خودت را از براى آنكه نشوند مؤمنان
اگر خواهيم فرو فرستيم بر آنها از آسمان علامتى پس گردد گردنهاشان براى آن افتادگان
و نميآيد آنها را هيچ ذكرى از خداى بخشنده، تو پديد آورده شده مگر آنكه باشند از آن روى گردانندگان
پس بتحقيق تكذيب نمودند پس زود باشد كه بيايد آنها را خبرهاى آنچه بودند كه بآن استهزاء ميكردند
آيا و نگاه نكردند بزمين كه چه قدر رويانديم در آن از هر صنفى نيكو
همانا در اين هر آينه آيتى است و نباشند بيشترشان گروندگان
و همانا پروردگار تو هر آينه او است تواناى مهربان.
تفسير
در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه چون طسم نازل شد پيغمبر صلى اللّه عليه و اله فرمود كه طاء طور سينا و سين اسكندريه و ميم مكه است و قمى ره فرموده طسم از حروف اسم اعظم خدا است و در معانى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه طسم معناى آن انا الطّالب السّميع المبدى المعيد است و تحقيق حقيق راجع بفواتح السور در اول سوره بقره گذشت و نيز نقل شده كه طاء اشاره بشجره طوبى و سين كنايه از سدرة المنتهى و ميم خطاب بمحمد مصطفى صلّى اللّه عليه و اله و سلّم است
جلد 4 صفحه 97
و بعيد نيست چون فرموده اين آيات كتاب مبين است كه بيان كننده معارف و احكام است و صدق آن واضح است و پس از آن پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم را مخاطب قرار داده و براى تسليت خاطرش فرموده جاى اين احتمال هست كه تو خود را بهلاكت اندازى و بكشى براى آنكه اهل مكه ايمان بآن نميآورند چرا اين اندازه خود را بمشقّت مياندازى ما اگر بخواهيم آنها مجبور بايمان شوند نازل مينمائيم بر آنها از آسمان علامت عذاب يا اثر شگفتآورى را كه گردنهاى گردنكشان در برابر آن بزير آيد و همه آنها قهرا مطيع و منقاد گردند ولى ما ميخواهيم آنها آشنا بوظائف خود شوند و از روى علم و معرفت عبادت و بندگى كنند و باراده و اختيار از معاصى اجتناب نمايند تا مستحق بهشت شوند لذا بتدريج آياتى براى تذكّر آنها ميفرستيم ولى مع الأسف نيامد نزد آنها هيچ آيات قرآن تازه واردى كه موجب تذكر آنها باشد در صورت توجه از طرف خداوند رحمن مگر آنكه آنها از آن رو گردان شدند و نسبت خضوع بأعناق با آنكه صفت خود آنها است يا براى ظهور اين صفت از آنها در اعناق است يا از اعناق رؤساء و گردنكشان آنها اراده شده يا مراد انكسار و افتادگى اعناق است و چون جزء آنها است با آن معامله ذوى العقول در جمع شده و در چند روايت از ائمه اطهار عليهم السلام كلمه آيه بعلائم حتمى ظهور صاحب الامر عليه السّلام از قبيل صيحه آسمانى و توقف خورشيد در نيمه روز و خروج روى و سينهئى از قرص آن و نداى منادى از آسمان با صوت عالمگير همه براى بشارت بظهور آنحضرت بأسم و رسم و امر به تبعيّت از او كه جاى شك و شبهه براى احدى باقى نماند و اعناق معاندين خاضع شود منطبق گشته و آيه شريفه با آن واقعه تطبيق شده است در هر حال كفار مكه تمام آيات سابقه و لاحقه را تكذيب نمودند و بآن اكتفا ننمودند بلكه مسخره و استهزاء هم كردند لذا خداوند فرموده در آتيه نزديكى بآنها معلوم خواهد شد و خبردار ميشوند كه حق با كه بوده و چه كتابى قابل تصديق و تعظيم است و چه كس لايق استهزاء و تخفيف و بر بيشتر از آنها امر در دنيا مكشوف گرديد و ببقيّه در آخرت مكشوف خواهد شد و باز براى متذكر شدن آنها بنعمت و قدرت الهى فرموده آيا نظر ننمودند بزيادى ميوههاى گوناگون و گلهاى
جلد 4 صفحه 98
رنگارنگ كه ما در زمين براى آنها رويانديم و دلالت بر قدرت تامّ و نعمت عامّ ما دارد و خوب و پسنديده و پر فائده است چون زوج در اين مقامات بر صنف اطلاق ميشود و از كريم در اين موارد حسن و صفا و كثرت نفع اراده ميگردد و آنها بجاى حق شناسى ناسپاسى كردند و بيشتر آنها بآيات ما ايمان نياوردند با آنكه دلالت اين صنع بر وجود صانع حكيم قادر تواناى ارجمند مهربان واضح و آشكار است و لذا با آنكه ميتواند بزودى از آنها انتقام بكشد مجازات آنها را بروز جزاى مقدّر در دنيا يا آخرت انداخته و تعجيل در عقوبت نفرموده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ
طسم «1» تِلكَ آياتُ الكِتابِ المُبِينِ «2»
به نام خداوند، بخشنده مهربان- طسم- اينکه است آيات كتاب آشكارا.
طسم مكرر گفتهايم که اينکه حروف مقطعه قرآن، رموزيست بين خدا و رسول «ما يَعلَمُ تَأوِيلَهُ إِلَّا اللّهُ وَ الرّاسِخُونَ فِي العِلمِ» که ائمه اطهار هستند. ولي از حضرت صادق (ع) شيخ صدوق مسندا روايت كرده فرمود:
«و اما طسم فمعناه انا الطالب السميع المبدء المعيد».
(تِلكَ آياتُ الكِتابِ المُبِينِ) تلك اشاره به آياتي است که در اينکه سوره بيان ميفرمايد و قدرت نماييهايي که به بندگان نشان ميدهد و كتاب مبين قرآن مجيد است که مبين مشكلات و ايضاح مجملات و اخبار از مبهمات و غير اينهاست.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 2)- این آیه عظمت قرآن را این چنین بیان میکند: «اینها آیات کتاب مبین است» (تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْمُبِینِ).
توصیف «قرآن» به «مبین» که در اصل از ماده «بیان» است اشاره به آشکار بودن عظمت و اعجاز آن میباشد که هر چه انسان در محتوای آن بیشتر دقت کند به معجزه بودنش آشناتر میشود.
از این گذشته قرآن بیان کننده «حق» از «باطل» و آشکار کننده راه سعادت
ج3، ص357
و پیروزی و نجات از گمراهی است.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم