آیه 37 سوره کهف: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|قَالَ لَهُ صَاحِبُهُ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَكَفَرْتَ بِالَّذِي...» ایجاد کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
||
سطر ۵۳: | سطر ۵۳: | ||
دوستش در حالى كه با او گفتگو مىكرد گفت: آيا به آن (خدايى) كه تو را از خاك، سپس از نطفه آفريد، آنگاه تو را مردى كامل و تمام اندام قرار داد، كافرشدهاى؟! | دوستش در حالى كه با او گفتگو مىكرد گفت: آيا به آن (خدايى) كه تو را از خاك، سپس از نطفه آفريد، آنگاه تو را مردى كامل و تمام اندام قرار داد، كافرشدهاى؟! | ||
+ | |||
+ | لكِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّي وَ لا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَداً «38» | ||
+ | |||
+ | ولى من (گويم:) اوست خداوند، پروردگار من و هيچ كس را با پروردگارم شريك نمىسازم. | ||
+ | |||
+ | ===نکته ها=== | ||
+ | |||
+ | «محاوره» به معناى گفتگو و ردّ و بدل كردن كلام و پاسخگويى به يكديگر است. كلمهى «لكِنَّا» در واقع، «لكن أنا» بوده است. | ||
+ | |||
+ | جلد 5 - صفحه 172 | ||
+ | |||
+ | ===پیام ها=== | ||
+ | |||
+ | 1- گفتگو و بحث آزاد ميان مكتبها مورد قبول قرآن است. «وَ هُوَ يُحاوِرُهُ» | ||
+ | |||
+ | 2- در مقابل ثروتمندان و قدرتمندان، بدون احساس حقارت وبا كمال عزّت، به ارشاد بپردازيد. قالَ لَهُ صاحِبُهُ ... أَ كَفَرْتَ | ||
+ | |||
+ | 3- گاهى علاقه به مال وثروت، زمينهى كفر انسان به خدا وقيامت است. أَنَا أَكْثَرُ مِنْكَ ... أَ كَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ | ||
+ | |||
+ | 4- آنكه به مال و خويشاوندان خود مىبالد، علاجش يادآورى اصل خاكى اوست. أَنَا أَكْثَرُ مِنْكَ ... خَلَقَكَ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ | ||
+ | |||
+ | 5- انكار معاد، انكار خداست او با گفتن «ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً» معاد را انكار كرد، ولى صاحبش به او گفت: «أَ كَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ» آيا به خدايى كه تو را آفريد كفرورزيدى؟! | ||
+ | |||
+ | 6- كفر به خدا، جاى تعجّب و شگفتى و توبيخ دارد. «أَ كَفَرْتَ» | ||
+ | |||
+ | 7- اعتراض به كفّار جايز است. «أَ كَفَرْتَ» ولى بايد همراه با استدلال و نشان دادن راه باشد. «بِالَّذِي خَلَقَكَ مِنْ تُرابٍ» | ||
+ | |||
+ | 8- در تربيت وبازداشتن از انحراف ديگران، با استدلال سخن بگوييم. «أَ كَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ» | ||
+ | |||
+ | 9- در برابر شك و ترديد ديگران، مؤمن بايد موضع خود را با صراحت اعلام كند. «لكِنَّا هُوَ اللَّهُ» | ||
+ | |||
+ | 10- تكيه بر غير خدا، شرك است. أَنَا أَكْثَرُ مِنْكَ ... و لكِنَّا ... لا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَداً | ||
+ | |||
+ | 11- توحيد ناب آن است كه همراه با نفى هرگونه شرك باشد. «اللَّهُ رَبِّي وَ لا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَداً» | ||
+ | |||
+ | تفسير نور(10جلدى)، ج5، ص: 173 | ||
}} | }} | ||
سطر ۶۲: | سطر ۹۸: | ||
{{نمایش فشرده تفسیر| | {{نمایش فشرده تفسیر| | ||
+ | لكِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّي وَ لا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَداً (38) | ||
− | + | «1» برهان ج 2 ص 468 روايت 9 به نقل از درر المناقب- ديگر روايات ذيل اين آيه نيز گوياى همين مضمون هستند. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | جلد 8 - صفحه 56 | |
− | + | بقيه محاوره برادر مؤمن: | |
− | + | لكِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّي: لكن من مىگويم كه اوست خداوند كه پروردگار تو و من است. وَ لا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَداً: و شريك نمىگردانم به پروردگار خود هيچ كس را از ما سوى. | |
− | + | نكته: قوله «لكنّا» در اصل «لكن انا» بوده، همزه حذف و نون در نون ادغام شد. | |
سطر ۱۲۷: | سطر ۱۵۴: | ||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | ===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | ||
{{نمایش فشرده تفسیر| | {{نمایش فشرده تفسیر| | ||
− | + | لكِنَّا هُوَ اللّهُ رَبِّي وَ لا أُشرِكُ بِرَبِّي أَحَداً (38) | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | لكن من معتقدم به اينكه آنكه مرا خلق فرموده اللّه تبارك و تعالي است پروردگار خود لكنّا لكن انا بود يعني لكن من همزه ساقط شده هو اللّه يعني معتقدم و ايمان دارم که او يعني آن كسي که مرا خلق فرموده اللّه است ربي مرا تربيت كرده که معناي ربّ مربّي و تربيت كننده است که در اينکه مراحل عديده از تراب بانسانيت رسانده بلكه آن بآن افاضه وجود و قوي ميفرمايد و باصطلاح حكماء علة موجده علة مبقيه هم هست (اگر نازي كند از هم فرو ريزند قالبها) | |
− | + | جلد 12 - صفحه 356 | |
− | + | وَ لا أُشرِكُ بِرَبِّي أَحَداً شريك براي او قرار نميدهم نه در ذات و نه در صفات و نه در افعال و نه در عبادت و نه در نظر که شرك اقسام خمسه دارد شرك ذاتي صفاتي افعالي عبادتي نظري که مكرر توضيح دادهايم. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
}} | }} | ||
|-| | |-| | ||
سطر ۱۵۰: | سطر ۱۶۷: | ||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | ===برگزیده تفسیر نمونه=== | ||
{{نمایش فشرده تفسیر| | {{نمایش فشرده تفسیر| | ||
− | (آیه | + | (آیه 38)- سپس این مرد با ایمان برای در هم شکستن کفر و غرور او گفت: |
+ | |||
+ | «ولی من کسی هستم که اللّه پروردگار من است» (لکِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّی). | ||
− | + | «و من هیچ کس را شریک پروردگارم قرار نمیدهم» (وَ لا أُشْرِکُ بِرَبِّی أَحَداً). | |
}} | }} | ||
|-| | |-| | ||
سطر ۱۶۰: | سطر ۱۷۹: | ||
==تفسیر های فارسی== | ==تفسیر های فارسی== | ||
− | ==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=18 |آیه= | + | ==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=18 |آیه=38}}=== |
− | ==={{تفسیر خسروی|سوره=18 |آیه= | + | ==={{تفسیر خسروی|سوره=18 |آیه=38}}=== |
− | ==={{تفسیر عاملی|سوره=18 |آیه= | + | ==={{تفسیر عاملی|سوره=18 |آیه=38}}=== |
− | ==={{تفسیر جامع|سوره=18 |آیه= | + | ==={{تفسیر جامع|سوره=18 |آیه=38}}=== |
==تفسیر های عربی== | ==تفسیر های عربی== | ||
− | ==={{تفسیر المیزان|سوره=18 |آیه= | + | ==={{تفسیر المیزان|سوره=18 |آیه=38}}=== |
− | ==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=18 |آیه= | + | ==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=18 |آیه=38}}=== |
− | ==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=18 |آیه= | + | ==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=18 |آیه=38}}=== |
− | ==={{تفسیر الصافی|سوره=18 |آیه= | + | ==={{تفسیر الصافی|سوره=18 |آیه=38}}=== |
− | ==={{تفسیر الکاشف|سوره=18 |آیه= | + | ==={{تفسیر الکاشف|سوره=18 |آیه=38}}=== |
</tabber> | </tabber> | ||
نسخهٔ ۱۲ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۰۲
<<36 | آیه 37 سوره کهف | 38>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
رفیق (با ایمان و فقیر) او در مقام گفتگو (و اندرز) بدو گفت: آیا به خدایی که نخست از خاک و بعد از نطفه تو را آفرید و آنگاه مردی کامل و آراسته خلقت ساخت کافر شدی؟!
رفیقش در حالی که با او گفتگو می کرد به او گفت: آیا به آنکه تو را از خاک سپس از نطفه آفرید، آن گاه تو را به صورت مردی درست و نیکو درآورد، کافر شده ای؟
رفيقش -در حالى كه با او گفت و گو مىكرد- به او گفت: «آيا به آن كسى كه تو را از خاك، سپس از نطفه آفريد، آنگاه تو را [به صورت] مردى درآورد، كافر شدى؟»
دوستش كه با او گفت و گو مىكرد گفت: آيا بر آن كس كه تو را از خاك و سپس از نطفه بيافريد و مردى راست بالا كرد، كافر شدهاى؟
دوست (با ایمان) وی -در حالی که با او گفتگو میکرد- گفت: «آیا به خدایی که تو را از خاک، و سپس از نطفه آفرید، و پس از آن تو را مرد کاملی قرار داد، کافر شدی؟!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«خَلَقَکَ مِن تُرابٍ ...»: خداوند تو را از خاک درست کرد. یعنی موادّ غذائی که در زمین است، جذب ریشههای روئیدنیها میگردد، و روئیدنیها به نوبه خود خوراک حیوانات میشوند، و انسان از روئیدنیها و گوشت و شیر حیوانات استفاده میکند، و نطفهاش از اینها شکل میگیرد (نگا: حجّ / روم / ). یا این که مراد این است که خداوند اصل تو را - که آدم است - از خاک آفریده است (نگا: آلعمران / ، فاطر / ). «سَوَّاکَ»: اندام تو را متعادل و هماهنگ کرد. کامل کرد تو را. «رَجُلاً»: حال است و تأویل به مشتقّ میگردد. یا این که مفعول دوم (سَوّی) است. یعنی: جَعَلَکَ رَجُلاً.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ لَهُ صاحِبُهُ وَ هُوَ يُحاوِرُهُ أَ كَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلًا «37»
دوستش در حالى كه با او گفتگو مىكرد گفت: آيا به آن (خدايى) كه تو را از خاك، سپس از نطفه آفريد، آنگاه تو را مردى كامل و تمام اندام قرار داد، كافرشدهاى؟!
لكِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّي وَ لا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَداً «38»
ولى من (گويم:) اوست خداوند، پروردگار من و هيچ كس را با پروردگارم شريك نمىسازم.
نکته ها
«محاوره» به معناى گفتگو و ردّ و بدل كردن كلام و پاسخگويى به يكديگر است. كلمهى «لكِنَّا» در واقع، «لكن أنا» بوده است.
جلد 5 - صفحه 172
پیام ها
1- گفتگو و بحث آزاد ميان مكتبها مورد قبول قرآن است. «وَ هُوَ يُحاوِرُهُ»
2- در مقابل ثروتمندان و قدرتمندان، بدون احساس حقارت وبا كمال عزّت، به ارشاد بپردازيد. قالَ لَهُ صاحِبُهُ ... أَ كَفَرْتَ
3- گاهى علاقه به مال وثروت، زمينهى كفر انسان به خدا وقيامت است. أَنَا أَكْثَرُ مِنْكَ ... أَ كَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ
4- آنكه به مال و خويشاوندان خود مىبالد، علاجش يادآورى اصل خاكى اوست. أَنَا أَكْثَرُ مِنْكَ ... خَلَقَكَ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ
5- انكار معاد، انكار خداست او با گفتن «ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً» معاد را انكار كرد، ولى صاحبش به او گفت: «أَ كَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ» آيا به خدايى كه تو را آفريد كفرورزيدى؟!
6- كفر به خدا، جاى تعجّب و شگفتى و توبيخ دارد. «أَ كَفَرْتَ»
7- اعتراض به كفّار جايز است. «أَ كَفَرْتَ» ولى بايد همراه با استدلال و نشان دادن راه باشد. «بِالَّذِي خَلَقَكَ مِنْ تُرابٍ»
8- در تربيت وبازداشتن از انحراف ديگران، با استدلال سخن بگوييم. «أَ كَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ»
9- در برابر شك و ترديد ديگران، مؤمن بايد موضع خود را با صراحت اعلام كند. «لكِنَّا هُوَ اللَّهُ»
10- تكيه بر غير خدا، شرك است. أَنَا أَكْثَرُ مِنْكَ ... و لكِنَّا ... لا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَداً
11- توحيد ناب آن است كه همراه با نفى هرگونه شرك باشد. «اللَّهُ رَبِّي وَ لا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَداً»
تفسير نور(10جلدى)، ج5، ص: 173
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لكِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّي وَ لا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَداً (38)
«1» برهان ج 2 ص 468 روايت 9 به نقل از درر المناقب- ديگر روايات ذيل اين آيه نيز گوياى همين مضمون هستند.
جلد 8 - صفحه 56
بقيه محاوره برادر مؤمن:
لكِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّي: لكن من مىگويم كه اوست خداوند كه پروردگار تو و من است. وَ لا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَداً: و شريك نمىگردانم به پروردگار خود هيچ كس را از ما سوى.
نكته: قوله «لكنّا» در اصل «لكن انا» بوده، همزه حذف و نون در نون ادغام شد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قالَ لَهُ صاحِبُهُ وَ هُوَ يُحاوِرُهُ أَ كَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلاً (37) لكِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّي وَ لا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَداً (38) وَ لَوْ لا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالاً وَ وَلَداً (39) فَعَسى رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ يُرْسِلَ عَلَيْها حُسْباناً مِنَ السَّماءِ فَتُصْبِحَ صَعِيداً زَلَقاً (40) أَوْ يُصْبِحَ ماؤُها غَوْراً فَلَنْ تَسْتَطِيعَ لَهُ طَلَباً (41)
وَ أُحِيطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ عَلى ما أَنْفَقَ فِيها وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِها وَ يَقُولُ يا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَداً (42) وَ لَمْ تَكُنْ لَهُ فِئَةٌ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ ما كانَ مُنْتَصِراً (43) هُنالِكَ الْوَلايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَواباً وَ خَيْرٌ عُقْباً (44)
ترجمه
گفت مر او را رفيقش وقتى كه با او صحبت ميكرد آيا كافر شدى بآنكه آفريد تو را از خاك پس از نطفه پس درست كرد تو را مردى
ولى من ميگويم او است خدا پروردگار من شريك نمىگردانم با پروردگارم احديرا
و چرا وقتى كه داخل شدى در باغت نگفتى هر چه خدا خواهد شود نيست توانائى مگر از خدا اگر مىبينى كه من كمترم از تو در مال و اولاد
پس شايد پروردگارم بدهد بمن بهتر از باغ تو و بفرستد بر آن آفتى از آسمان پس گردد زمينى صاف
يا گردد آبش بزمين فرو رفته پس هرگز نتوانى مر او را جستن
و احاطه شد بآفت، ميوهاش پس گرديد چنانكه زير و رو ميكرد دو دستش را براى آنچه خرج كرده بود در آن و حال آنكه درختان افتاده بودند روى چوب بستهاى افتاده و ميگفت ايكاش من شريك نكرده بودم با پروردگارم احديرا
و نبود او را گروهى كه يارى كنند او را غير از خدا و نبود قادر بر دفاع از خود
در چنين جائى نصرت مخصوص خدا است كه حقّ است او بهتر است از راه پاداش و بهتر از جهت عاقبت كار.
تفسير
- پس از ختم مقالات فاسده مرد سابق الذّكر با رفيق فقيرش كه اهل ايمان بود او در جواب گفت براى توبيخ و ملامت آنمرد كه آيا كافر شدى بآنكه آفريد تو را از خاك براى آنكه اصل خلقت بنى آدم از خاك است پس از نطفه كه از غذا توليد ميشود و اغذيه از خاك پس معتدل نمود خلقت و قامت و اندام تو را و ساخت مردى كامل و تمام عيار مانند ساير افراد انسان چون شك در معاد موجب كفر است ولى من ميگويم چون كلمه لكنّا مركب است از لكن و انا با اسقاط همزه و اثبات الف و حذف اقول او است خداوند پروردگار و روزى دهنده من و شريك قرار
جلد 3 صفحه 427
نميدهم براى پروردگارم احدى از مخلوقات او را و اين اعتقاد جازم، كافى است براى افتخار من بر تو كه شاك و متزلزلى و چرا وقتى داخل باغت شدى براى اداء شكر و اقرار بعجز خود در برابر قدرت خداوند نگفتى آنچه خدا خواهد ميشود و آنچه نخواهد نميشود نيست توانائى و قوه و قدرتى براى احدى مگر از جانب خدا تا دلالت داشته باشد بر آنكه امور منوط بمشيت الهى است و آنچه نصيب تو شده از منافع و اموال بخواست خدا بوده نه بسعى و كوشش خودت و اگر مىبينى مرا كه مال و او لآدم كمتر از تو است از فضل خداوند بعيد نيست كه در آتيه نزديكى يا در آخرت عطا فرمايد بمن چيزهائى كه بهتر باشد از باغ تو و از قهر خدا دور نيست كه بفرستد براى كفر و كفران نعمت تو و ويران نمودن باغت آفات آسمانى را از قبيل باد سام و صاعقه و تگرگ و امثال اينها چون حسبان بمعناى چيز انداخته شده مانند تير و سنگ و بلا و عذاب است و بعضى آنرا جمع حساب و مأخوذ از آن دانستهاند يعنى چيزيرا كه مقدّر شده براى تصفيه حساب اعمالت و در نتيجه باغت خالى شود از اشجار و زراعات و بگردد زمين صاف و ساده و همواريكه پاى در آن بلغزد و رونده از رفتار بماند براى نرمى آن يا فرو رود آب آن باغ در زمين بطوريكه نتوانى ديگر تهيّه و تدارك آنرا بنمائى و خداوند با آنمرد بعد از اين گفتار بر طبق آن رفتار فرمود و يكى از آفات سماوى احاطه نمود بر كليّه ميوجات آن باغ و درختان آن بطوريكه صبح كه وارد باغ شد ديد چفتههاى موها افتاده روى زمين و درختها خوابيده روى آنها و از ميوهها اثرى نيست لذا دو دست را بيكديگر ميماليد و زير و رو ميكرد از اندوه و تأسف بر خرجى كه براى آبادى آن باغ كرده بود و از روى ندامت و پشيمانى بر اعمال و اقوال خود ميگفت ايكاش من براى خدا شريك قرار نميدادم احديرا و مانند رفيقم خداشناس و موحّد بودم و در مجمع فرموده كه در خبر است خداوند آتشى فرستاد كه آن باغ را سوزاند و آبش بزمين فرو رفت و با آنكه مغرور بمال و اولاد و اعوان خود بود در آنحال كسانى نبودند كه بتوانند يارى كنند او را جز خدا و خود او هم نتوانست جلوگيرى كند از بلاى الهى يا استرداد نمايد عوض اموال تلف شده خود را چون منتصر بمعناى دادستان است و در چنين روز و جائيكه روز و جاى انتقام از كافر و ظالم است خواه در دنيا باشد خواه در آخرت نصرت و
جلد 3 صفحه 428
يارى مخصوص بخدا است كه حقّ و ثابت است يا اختيار دارى و پادشاهى مخصوص باو است چون ولايت بكسر كه به اين معنى است نيز قرائت شده در هر حال پاداش الهى بهترين پاداشها و عاقبت اطاعتش بهترين عواقب است و گفتهاند چون فهميده بود ويرانى باغش در اثر كفر و كفران بوده پشيمان شده بود براى آنكه باغش خراب شده نه براى آنكه كار بدى كرده لذا توبهاش قبول نشد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لكِنَّا هُوَ اللّهُ رَبِّي وَ لا أُشرِكُ بِرَبِّي أَحَداً (38)
لكن من معتقدم به اينكه آنكه مرا خلق فرموده اللّه تبارك و تعالي است پروردگار خود لكنّا لكن انا بود يعني لكن من همزه ساقط شده هو اللّه يعني معتقدم و ايمان دارم که او يعني آن كسي که مرا خلق فرموده اللّه است ربي مرا تربيت كرده که معناي ربّ مربّي و تربيت كننده است که در اينکه مراحل عديده از تراب بانسانيت رسانده بلكه آن بآن افاضه وجود و قوي ميفرمايد و باصطلاح حكماء علة موجده علة مبقيه هم هست (اگر نازي كند از هم فرو ريزند قالبها)
جلد 12 - صفحه 356
وَ لا أُشرِكُ بِرَبِّي أَحَداً شريك براي او قرار نميدهم نه در ذات و نه در صفات و نه در افعال و نه در عبادت و نه در نظر که شرك اقسام خمسه دارد شرك ذاتي صفاتي افعالي عبادتي نظري که مكرر توضيح دادهايم.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 38)- سپس این مرد با ایمان برای در هم شکستن کفر و غرور او گفت:
«ولی من کسی هستم که اللّه پروردگار من است» (لکِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّی).
«و من هیچ کس را شریک پروردگارم قرار نمیدهم» (وَ لا أُشْرِکُ بِرَبِّی أَحَداً).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم