آیه 67 سوره حجر: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|وَجَاءَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ|سوره=15|آیه =67}} {{مش...» ایجاد کرد)
 
(تفسیر آیه)
سطر ۵۳: سطر ۵۳:
  
 
واهل شهر شادى‌كنان (براى تعرض به مهمانان به سراغ خانه لوط) آمدند.
 
واهل شهر شادى‌كنان (براى تعرض به مهمانان به سراغ خانه لوط) آمدند.
 +
 +
قالَ إِنَّ هؤُلاءِ ضَيْفِي فَلا تَفْضَحُونِ «68»
 +
 +
لوط گفت: همانا اين گروه مهمان من هستند پس مرا (در برابر آنان) رسوانكنيد.
 +
 +
وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تُخْزُونِ «69»
 +
 +
و از خدا پروا كنيد و مرا خوار و شرمنده نسازيد.
 +
 +
قالُوا أَ وَ لَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعالَمِينَ «70»
 +
 +
(تبهكاران شهر) گفتند: آيا ما تو را از (مهمان كردن) مردم منع نكرديم.
 +
 +
«1». اعراف، 70.
 +
 +
جلد 4 - صفحه 471
 +
 +
===نکته ها===
 +
 +
در روايات آمده كه زن لوط به گنهكاران خبر داد كه مهمانانى زيباروى براى حضرت لوط آمده است و آنان به دنبال مقصد شوم خود رو به سوى خانه‌ى لوط هجوم آوردند. امّا خداوند قبل از هر اقدامى آنان را نابود نمود. «1»
 +
 +
از آيه به دست مى‌آيد كه گناهكار هم مى‌تواند فرشته را ببيند.
 +
 +
===پیام ها===
 +
 +
1- در نهى از منكر از كلمات عاطفى و انسانى استفاده كنيد. «ضَيْفِي»
 +
 +
2- آبرو بسيار ارزش دارد. «فَلا تَفْضَحُونِ‌، وَ لا تُخْزُونِ»
 +
 +
3- اهانت به ميهمان، اهانت به ميزبان است. «فَلا تَفْضَحُونِ»
 +
 +
4- در جامعه‌ى فاسد، مجرم وگنهكار، طلبكار مى‌شود. «أَ وَ لَمْ نَنْهَكَ»
 +
 +
5- در جامعه‌ى فاسد، مردان خدا حقّ تصرّف در اموال خود را ندارند. «أَ وَ لَمْ نَنْهَكَ‌ ...»
 
}}
 
}}
  
سطر ۶۲: سطر ۹۶:
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
  
 +
قالُوا أَ وَ لَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعالَمِينَ (70)
  
وَ جاءَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ (67)
+
قالُوا أَ وَ لَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعالَمِينَ‌: قوم در جواب گفتند: آيا ما تو را نهى نكرديم كه حمايت كنى و مهمانى نمائى هيچكس را از غربا. مراد عالمين در اينجا غربا هستند، چون قوم به لوط گفته بودند غربا را نبايد پناه دهى تا ما را دسترسى باشد.
 
 
خلاصه پس از ورود ملائكه به خانه لوط، زن او نمك‌نشناسى و حق ناشناسى نموده، قوم را خبردار كرد:
 
 
 
وَ جاءَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ: و آمدند اهل شهر به در خانه لوط. يَسْتَبْشِرُونَ‌: در حالى كه بشارت مى‌دادند يكديگر را به نزول واردين به لوط، و خوشحالى مى‌نمودند به طمع رسيدن به عمل شنيع. حضرت لوط عليه السّلام زبان به نصيحت و موعظه گشود.
 
 
 
«1» سوره هود آيه 81.
 
 
 
جلد 7 - صفحه 128
 
  
  
سطر ۱۲۷: سطر ۱۵۴:
 
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
 
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ جاءَ أَهل‌ُ المَدِينَةِ يَستَبشِرُون‌َ (67)
+
قالُوا أَ وَ لَم‌ نَنهَك‌َ عَن‌ِ العالَمِين‌َ (70)
  
و آمدند اهل‌ شهر و بيك‌ ديگر بشارت‌ ميدادند ‌که‌ جوانهاي‌ خوش‌ صورت‌ و زيبا ‌در‌ خانه‌ لوط آمده‌اند برويم‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بگيريم‌ و تصرف‌ كنيم‌ و ‌آن‌ عمل‌ شنيع‌ ‌را‌
+
گفتند قوم‌ بلوط مگر ‌ما ترا نهي‌ نكرديم‌ ‌از‌ عاملين‌ ‌يعني‌ كسي‌ بخود راه‌ نده‌ و ضيافت‌ مكن‌ و واسطه‌ كسي‌ نشو و كاري‌ بكار ‌ما نداشته‌ باش‌ و جلوگيري‌ ‌از‌ عمليات‌
  
جلد 12 - صفحه 58
+
جلد 12 - صفحه 59
  
‌با‌ ‌آنها‌ بنمائيم‌ و لذت‌ ببريم‌ زن‌ لوط رفت‌ بالاي‌ بام‌ و آتش‌ افروخت‌ قوم‌ لوط خبر شدند ريختند ‌در‌ خانه‌ لوط (وَ جاءَ أَهل‌ُ المَدِينَةِ) حضرت‌ لوط بسيار مضطرب‌ شد ديد ‌آنها‌ بيكديگر بشارت‌ ميدهند (يستبشرون‌) و حمله‌ كردند بطرف‌ ملائكه‌ حضرت‌ بآنها
+
‌ما نسبت‌ بعالمين‌ و رجال‌ عالم‌ نكن‌ و پناگاه‌ ‌آنها‌ نباش‌.
 
}}
 
}}
 
|-|
 
|-|
سطر ۱۴۲: سطر ۱۶۹:
 
]
 
]
  
(آیه 67)- سپس قرآن داستان را در اینجا رها کرده و به آغاز باز می‌گردد، و بخشی را که در آنجا ناگفته مانده بود به مناسبتی که بعدا اشاره خواهیم کرد بیان می‌کند و می‌گوید: «مردم شهر (از ورود میهمانان تازه وارد لوط آگاه شدند) و به سوی خانه او حرکت کردند، و در راه به یکدیگر بشارت می‌دادند» (وَ جاءَ أَهْلُ الْمَدِینَةِ یَسْتَبْشِرُونَ).
+
(آیه 70)- ولی آنها چنان جسور و پررو بودند که نه تنها احساس شرمندگی
 +
 
 +
ج2، ص540
  
آنها در آن وادی گمراهی و ننگین خود فکر می‌کردند طعمه لذیذی به چنگ آورده‌اند، جوانانی زیبا و خوشرو، آن هم در خانه لوط!
+
در خویش نمی‌کردند بلکه از لوط پیامبر، چیزی هم طلبکار شده بودند، گویی جنایتی انجام داده، زبان به اعتراض گشودند و «گفتند: مگر ما به تو نگفتیم احدی را از مردم جهان به میهمانی نپذیری» و به خانه خود راه ندهی (قالُوا أَ وَ لَمْ نَنْهَکَ عَنِ الْعالَمِینَ).
 
}}
 
}}
 
|-|
 
|-|
سطر ۱۵۲: سطر ۱۸۱:
  
 
==تفسیر های فارسی==
 
==تفسیر های فارسی==
==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=15 |آیه=67}}===
+
==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=15 |آیه=70}}===
==={{تفسیر خسروی|سوره=15 |آیه=67}}===
+
==={{تفسیر خسروی|سوره=15 |آیه=70}}===
==={{تفسیر عاملی|سوره=15 |آیه=67}}===
+
==={{تفسیر عاملی|سوره=15 |آیه=70}}===
==={{تفسیر جامع|سوره=15 |آیه=67}}===
+
==={{تفسیر جامع|سوره=15 |آیه=70}}===
  
 
==تفسیر های عربی==
 
==تفسیر های عربی==
==={{تفسیر المیزان|سوره=15 |آیه=67}}===
+
==={{تفسیر المیزان|سوره=15 |آیه=70}}===
==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=15 |آیه=67}}===
+
==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=15 |آیه=70}}===
==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=15 |آیه=67}}===
+
==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=15 |آیه=70}}===
==={{تفسیر الصافی|سوره=15 |آیه=67}}===
+
==={{تفسیر الصافی|سوره=15 |آیه=70}}===
==={{تفسیر الکاشف|سوره=15 |آیه=67}}===
+
==={{تفسیر الکاشف|سوره=15 |آیه=70}}===
 
</tabber>
 
</tabber>
  

نسخهٔ ‏۱۲ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۶:۵۱

مشاهده آیه در سوره

وَجَاءَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<66 آیه 67 سوره حجر 68>>
سوره : سوره حجر (15)
جزء : 14
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و (در آن شب که فرشتگان به شکل جوانهای زیبا به خانه لوط در آمدند) قوم لوط آگاه شده خوشحال (به خیال کامرانی به خانه او) آمدند.

و اهل شهر [با آگاه شدن از مهمانان لوط] شادی کنان [به خانه لوط] آمدند.

و مردم شهر، شادى‌كنان روى آوردند.

اهل شهر شادى‌كنان آمدند.

(از سوی دیگر،) اهل شهر (از ورود میهمانان با خبر شدند، و بطرف خانه لوط) آمدند در حالی که شادمان بودند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

The people of the city came, rejoicing.

And the people of the town came rejoicing.

And the people of the city came, rejoicing at the news (of new arrivals).

The inhabitants of the city came in (mad) joy (at news of the young men).

معانی کلمات آیه

«یَسْتَبْشِرُونَ»: شادمان گشتند. خوشحالی نمودند.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ جاءَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ «67»

واهل شهر شادى‌كنان (براى تعرض به مهمانان به سراغ خانه لوط) آمدند.

قالَ إِنَّ هؤُلاءِ ضَيْفِي فَلا تَفْضَحُونِ «68»

لوط گفت: همانا اين گروه مهمان من هستند پس مرا (در برابر آنان) رسوانكنيد.

وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تُخْزُونِ «69»

و از خدا پروا كنيد و مرا خوار و شرمنده نسازيد.

قالُوا أَ وَ لَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعالَمِينَ «70»

(تبهكاران شهر) گفتند: آيا ما تو را از (مهمان كردن) مردم منع نكرديم.

«1». اعراف، 70.

جلد 4 - صفحه 471

نکته ها

در روايات آمده كه زن لوط به گنهكاران خبر داد كه مهمانانى زيباروى براى حضرت لوط آمده است و آنان به دنبال مقصد شوم خود رو به سوى خانه‌ى لوط هجوم آوردند. امّا خداوند قبل از هر اقدامى آنان را نابود نمود. «1»

از آيه به دست مى‌آيد كه گناهكار هم مى‌تواند فرشته را ببيند.

پیام ها

1- در نهى از منكر از كلمات عاطفى و انسانى استفاده كنيد. «ضَيْفِي»

2- آبرو بسيار ارزش دارد. «فَلا تَفْضَحُونِ‌، وَ لا تُخْزُونِ»

3- اهانت به ميهمان، اهانت به ميزبان است. «فَلا تَفْضَحُونِ»

4- در جامعه‌ى فاسد، مجرم وگنهكار، طلبكار مى‌شود. «أَ وَ لَمْ نَنْهَكَ»

5- در جامعه‌ى فاسد، مردان خدا حقّ تصرّف در اموال خود را ندارند. «أَ وَ لَمْ نَنْهَكَ‌ ...»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)


قالُوا أَ وَ لَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعالَمِينَ (70)

قالُوا أَ وَ لَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعالَمِينَ‌: قوم در جواب گفتند: آيا ما تو را نهى نكرديم كه حمايت كنى و مهمانى نمائى هيچكس را از غربا. مراد عالمين در اينجا غربا هستند، چون قوم به لوط گفته بودند غربا را نبايد پناه دهى تا ما را دسترسى باشد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَلَمَّا جاءَ آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ (61) قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ (62) قالُوا بَلْ جِئْناكَ بِما كانُوا فِيهِ يَمْتَرُونَ (63) وَ أَتَيْناكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ (64) فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَ اتَّبِعْ أَدْبارَهُمْ وَ لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ وَ امْضُوا حَيْثُ تُؤْمَرُونَ (65)

وَ قَضَيْنا إِلَيْهِ ذلِكَ الْأَمْرَ أَنَّ دابِرَ هؤُلاءِ مَقْطُوعٌ مُصْبِحِينَ (66) وَ جاءَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ (67) قالَ إِنَّ هؤُلاءِ ضَيْفِي فَلا تَفْضَحُونِ (68) وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تُخْزُونِ (69) قالُوا أَ وَ لَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعالَمِينَ (70)

قالَ هؤُلاءِ بَناتِي إِنْ كُنْتُمْ فاعِلِينَ (71) لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ (72)

ترجمه‌

پس چون آمدند خانواده لوط را فرستادگان‌

گفت همانا شمائيد گروهى ناشناخته شدگان‌

گفتند بلكه آمديم تو را بآنچه بودند كه در آن شك ميكردند

و آورديم تو را براستى و بدرستيكه ماهر آينه راستگويانيم‌

پس بيرون‌

جلد 3 صفحه 259

بر خانواده خود را در پاره‌اى از شب و متابعت نما پشتهاشان را و نبايد روى بر گرداند از شما احدى و برويد بجائيكه مأمور ميشويد

و فرمان فرستاديم بسوى او اين امر را كه دنباله اينها است بريده شده در حاليكه صبح كنندگانند

و آمدند اهل شهر كه مژده ميدادند بيكديگر

گفت همانا اينها مهمانان منند پس رسوا مكنيد مرا

و بترسيد از خدا و خوار مسازيد مرا

گفتند آيا منع نكرديم تو را از اهل عالم‌

گفت اينها دختران منند اگر باشيد بجا آورندگان‌

بجان تو كه آنها هر آينه در مستيشان حيران ميزيستند.

تفسير

شرح ورود ملائكه بعنوان مهمانى بر حضرت لوط و نشناختن او ايشانرا و بيم او از تعرّض قوم خود بايشان و اطلاع قوم و تعرض آنها و عجز آنحضرت از دفاع و كيفيت اضطرار و التماس او بآنها و اجابت ننمودن قوم و پس از اين وقايع شناختن حضرت ملائكه را و نزول عذاب در سوره هود گذشت و تكرار نميشود ولى اينجا شمّه‌اى از وقايع قبل از شناختن حضرت لوط ملائكه را بعدا ذكر شده و چون ذكر نشناختن حضرت ايشانرا در اوّل قصّه شده بود معرّفى ملائكه از خودشان و مأموريّتشان بملاحظه مطابقه جواب با سؤال قبلا ذكر شده است و قضاياى قبل، تعرّض اهل شهر بآنحضرت و مهمانها است كه از فرشتگان بودند و اجمال قصه بطوريكه حلّ مشكلات اين مقام شود آنستكه چون فرستادگان خدا كه ملائكه بودند بر لوط عليه السّلام و خانواده او وارد شدند حضرت لوط ايشانرا نشناخت و چون اطمينان كامل از قصد آنها نداشت كه خير است يا شرّ معرفى ايشان از خودشان و غرضشان از ورود بر خودش را خواستار گشت و آنها در جواب عرضه داشتند كه ما فرستادگان خداونديم و آمده‌ايم براى عذاب قومت كه شك داشتند در آن نزد تو بامر خدا كه بر حقّ و يقينى است و ما راستگويانيم پس خودت با اهل خانه‌ات بعد از نصف شب حركت كن آنها جلو بروند و تو در دنبال باش كه متوجّه و نگهبان آنها باشى و كسى از شما متوجّه به پشت سر خود نشود تا متأثر شود از كيفيت عذاب قوم و بجانب مأموريّت خودتان سير كنيد تا بمكانيكه براى شما تعيين شده كه بعضى گفته‌اند شام بوده برسيد و خداوند حكم فرمود و فرستاد بسوى حضرت لوط اين امر را و آن آنست كه نسل قوم او قطع شود و تا صبح يكنفر از آنها باقى نماند و چون خبر ورود مهمانهاى خوب صورت بر او بقوم رسيد كه اهل شهر سدوم بودند بيكديگر

جلد 3 صفحه 260

مژده دادند و براى فجور و عمل ناشايسته بخانه حضرت لوط روى نمودند و او بآنها فرمود اينها مهمانان منند مرا براى اين عمل ناشايسته با آنها رسوا و مفتضح نكنيد و از خدا بترسيد و مرا خوار و خجل ننمائيد و آنها جواب گفتند آيا ما تو را نهى ننموديم كه از كسى مهمانى نكنى و از ورود اهل عالم بر خود امتناع نمائى و او در جواب فرمود اين دختران شهر كه بمنزله دختران منند كه پدر روحانى آنها هستم چه عيب دارند كه شما بخيال پسران افتاده‌ايد يا بچند نفر از رؤساء آنها كه قبلا خواستگارى از دختران آنحضرت كرده بودند و اجابت نفرموده بود فرمود كه اينها دختران منند حاضرم آنها را برسم زنيّت بشما بدهم اگر حاضريد بشرط آنكه دست از مهمانان من بكشيد و آنها قبول ننمودند لذا خداوند بجان پيغمبر خود قسم ياد فرموده كه آنها در مستى و غفلت و غوايت متحيّر و سرگردان بودند و اين مثبت فضيلتى براى حضرت ختمى مرتبت است بر ساير انبياء چون خداوند بعمر و جان هيچيك از انبياء قسم ياد نفرموده است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قالُوا أَ وَ لَم‌ نَنهَك‌َ عَن‌ِ العالَمِين‌َ (70)

گفتند قوم‌ بلوط مگر ‌ما ترا نهي‌ نكرديم‌ ‌از‌ عاملين‌ ‌يعني‌ كسي‌ بخود راه‌ نده‌ و ضيافت‌ مكن‌ و واسطه‌ كسي‌ نشو و كاري‌ بكار ‌ما نداشته‌ باش‌ و جلوگيري‌ ‌از‌ عمليات‌

جلد 12 - صفحه 59

‌ما نسبت‌ بعالمين‌ و رجال‌ عالم‌ نكن‌ و پناگاه‌ ‌آنها‌ نباش‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 70)- ولی آنها چنان جسور و پررو بودند که نه تنها احساس شرمندگی

ج2، ص540

در خویش نمی‌کردند بلکه از لوط پیامبر، چیزی هم طلبکار شده بودند، گویی جنایتی انجام داده، زبان به اعتراض گشودند و «گفتند: مگر ما به تو نگفتیم احدی را از مردم جهان به میهمانی نپذیری» و به خانه خود راه ندهی (قالُوا أَ وَ لَمْ نَنْهَکَ عَنِ الْعالَمِینَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع